فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۶۸۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
هر تمدن یا فرهنگی در گذرگاه تاریخی خویش خواسته یا ناخواسته نوع نگاه خاص و متمایزی به «غیر» و «دیگری» دارد. این مقاله بر آن است تا دوره های تاریخی شناخت «دیگری» در غرب و شرق را بررسی و دوره بندی نماید.
کوشش شده است که بر خلاف تقسیم بندی های رایج، از نگاه های صرفا سیاسی فاصله گرفته و بیشتر از منظر فرهنگی و تمدنی واکاوی شود. هم چنین تقسیم بندی ها نه صرفا بر حوادث تاریخی بلکه بر وجود «ویژگی های مشترک» در شناخت «دیگری» در بستر تاریخی شرق و غرب استوار گردد. بر این اساس روابط شرق و غرب به چهار دوره کلان تقسیم شده است.
در نسبت غرب با شرق می توان چهار دوره: عصر باستان، عصر ایمان، دوران قدرت دانش بنیان و عصر پسااستعماری را نام برد و در نسبت شرق -با تاکید بر ایران- با غرب می توان چهار دوره: عصر باستان، عصر ایمان، دوران آشفتگی و تحیر و دوره نگاه واکنشی و انفعالی را ذکر کرد..
پیشنهاد طرح واره ای بومی برای فلسفه تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه تاریخ گرچه همانند بیشینه دانش های بشری شواهد و حتی ریشه هایی در دانش های سنتی شرق مسلمان دارد، ولی به عنوان یک شاخه معرفتی مستقل در غرب سامان یافته و سپس وارد سرزمین های شرقی شده است. وضعیت کنونی دانش در ایران، اسلامی به ویژه با توجه به ضرورت ها و زمینه های تحول در علوم انسانی، مجالی برای درانداختن طرحی نو در زمینه فلسفه تاریخ را فراهم آورده است. مقاله حاضر پس از مروری بر اهم مباحث دو شاخه اصلی فلسفه تاریخ، یعنی فلسفه نظری تاریخ و فلسفه انتقادی تاریخ، کاستی های تقسیم بندی موجود را مورد توجه قرار داده و سپس پیشنهاد مستدل خود را برای بومی سازی مباحث فلسفه تاریخ متأثر از آموزه های دینی در پنج محور اصلی بدین شرح مطرح ساخته است: فلسفه فراتاریخ، فلسفه مجموعه رویدادهای تاریخی، فلسفه رویداد تاریخی، فلسفه علم تاریخ و فلسفه گزارش های تاریخی.
اندیشه های فلسفی مارکس
حوزه های تخصصی:
کارل مارکس نظریه پرداز و سازنده سوسیالیست، شخصیتی بزرگ در تاریخ اندیشه فلسفی و اقتصادی و یک معلم بزرگ اجتماعی بود. مارکس مطالعات فلسفی خود را در فضای فکری ای آغاز کرد که تفکرات هگلی بر آن حاکم بود. تفکرات هگلی در بسیاری از جنبه ها، ایده هایی را دنبال می کند که واکنش های محافظه کارانه و ایده های اگوست کنت در عصر روشنگری در آن یافت می شود. هدف کلی مارکس، ارزیابی فلسفه سیاسی هگل بود تا قادر به نقد نهادهای سیاسی موجود و به طور کلی تر بحث درباره ی رابطه سیاست و اقتصاد شود. او با فلسفه هگل به طور دیالکتیکی برخورد کرد و مبهم گویی هگل درباره روان و خوش بینی او به دولت را به مثابه ی یک نهاد انکار کرد یا کنار گذاشت. این پژوهش بر آن است اندیشه های فلسفی مارکس، فلسفه سیاسی هگل ارزیابی کند و همچنین تأثیر گذاری آنها در شکل گیری مکتب فرانکفورت را مورد بررسی قرار دهد.
مکتب آنال، جامیعت فکری مورخ یا دترمینسیم محیطی
حوزه های تخصصی:
محققان در اطلاق عنوان «جامعیت فکری» یا «انقلاب در تاریخ نگاری» به مورخان مکتب آنال دچار نوعی پیش داوری شده اند؛ زیرا توجه بیش از اندازه ی مورخان مکتب آنال به ساختارهای محیطی و جغرافیایی و گاه اجتماعی در آثار برجسته ی خویش(از قبیل مدیترانه و جهان مدیترانه های در عصر فیلیپ دوم، خاطره و مدیترانه، زندگی روزمره و روستاییان روسیه از 1600 تا 1930 از فرناند برودل، تاریخ روستایی فرانسه و جامعه ی فئوداری از مارک بلوخ، دهقانان لانگودوک، تاریخ روستاها در اوایل عصر جدید و تاریخ آب و هوا در هزار سال گذشته از لوروئا لادوری، جامعه ی فئودالی از دولابلاش و پیدایش اروپا از لوپز که عناوین آن ها خود گویای جبر محیطی است)باعث پنهان شدن ماهیت تحولات ناب تاریخی در پشت ساختارهای بلندمدت محیطی، جغرافیایی و اجتماعی شده است.تاثیرپذیری، تقلید و اقتباس آنالی ها از مفاهیم و نظریه های دانشمندان رشته های مختلف(در جامعه شناسی از امیل دورکیم و در جغرافیا از میشله، دولابلاش، هانری بر و کارل لامپرشت)تبیین و تفسیر تاریخ بر اساس رویکردهای صرفاً محیطی و جغرافیایی، تفسیر تاریخ به عنوان زیرمجموعه ی علوم اجتماعی نه دانشی مستقل، مقدم دانستن نظریه بر تحقیق و تفحص، تاثیرپذیری مورخان آنال به ویژه ایمانوئل له روی لادوری در دهه ی 50 تا 60 قرن بیستم از نظر روش شناسی، از نئومارکسیسم و ماتریالیسم دیالکتیک آلمان، مهم ترین مؤلفه هایی هستند که مورخان آنال را گرفتار دترمینسم محیطی و ساختاری کرده است؛ به گونه ای که در بین انبوهی از ساختارها، دانش تاریخ به عنوان دانشی در برگیرنده ی کارگزارانی مستقل و صاحب اختیار، رنگ باخته است.
هستی و انسان در اندیشه ی هایدگر
حوزه های تخصصی:
مارتین هایدگر، فیلسوف آلمانی و از متفکران بزرگ و پرنفوذ قرن بیستم است که دایره ی نفوذش فقط به حوزه های فلسفه محدود نمی شود. نظرات وی در شکل گیری جریان پست مدرنیسم نقشی اساسی داشته است. او درباره بسیاری از موضوعات اساسی مرتبط با هستی آدمی، تفاسیر بدیع و بنیادین ارائه داده است. به همین دلیل، فهم آثار و نوشته های او همواره آسان نبوده است. هایدگر در آثارش از زبان عادی و روزمره بسی فاصله گرفته و می کوشد به زبان دیگری دست پیدا کند که برای بیان تفکری نو و بی واسطه مناسب باشد. اما دشواری فهم نوشته های هایدگر، نه صرفا به جهت تصنعی بودن زبان او، بلکه به خاطر دیگرگونی عظیمی است که با وی در ساحت تفکر فلسفی روی می دهد. دغدغه ی اصلی هایدگر، در فلسفه «هستی» است؛ اما باید توجه داشته باشیم که آنچه هایدگر از لفظ هستی مراد می کند، با آنچه فیلسوفان پیش از وی از مد نظر داشته اند، بسیار متفاوت است. در مقاله ای که از پی می آید، نویسنده می کوشد با زبانی روان و خواندنی، به توضیح مفاهیم اصلی تفکر هایدگر بپردازد. او بحث خود را با محوریت مسئله ی هستی و رابطه ی آن با آدمی پیش می برد.
بررسی انتقادی روش تاریخ نگاری؛ مقاله «محمد؛ پیامبر اسلام» در ویرایش دوم دایره المعارف اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
کارشناسی تقسیم بندی جدید تاریخی مبتنی بر عقلانیت دین محور
حوزه های تخصصی:
تاریخ غرب: استعمار، شرق شناسی و باستان شناسی؛ روایتی از زایش رویکردی ماده گرایانه به گذشته
حوزه های تخصصی:
تاریخ ایران: صورت بندی ها و مولفه های اجتماعی-فرهنگی ایران باستان
حوزه های تخصصی:
ملاحظاتی روش شناختی در چیستی و اعتبار تاریخ نگاری های رسمی
حوزه های تخصصی:
تاریخ نگاری رسمی، به منزله ی روایت حکومتی از تاریخ، یکی از کهن ترین و متداول ترین گونه های تاریخ نگاری است که از قدیم ترین دوره ها تا روزگار ما تداوم یافته است.مسئله ی اصلی این مقاله چیستی تاریخ نگاری رسمی و طرح یک رشته ملاحظات روش شناختی درباره ی ویژگی ها و اعتبار این نوع تاریخ نگاری است.برای این منظور کوشیده ایم با بررسی انتقادی روش و سبک تاریخ نگاری های رسمی، قلمرو و موضوع آن، بازیگران و مخاطبان آن و همچنین ویژگی های تاریخ نگاری های رسمی را به همراه هدف ها و جهت گیرهایش و نیز نسبت آن را با قدرت ارزیابی کنیم. این مقاله سرانجام با بیان برخی کاستی های این نوع تاریخ نگاری ، به این نتیجه می رسد که تاریخ نگاری های رسمی به علت جهت گیری های ویژه ی خود نمی توانند واقعیت ها را بازتاب دهند؛ به همین دلیل باید آن ها را در قیاس با منابع رقیب مطالعه کنند تا شناخت بهتری از گذشته به دست آید.
مفهوم شناسی تطبیقی «جاهلیت» در قرآن و متون تاریخی و ادبی
حوزه های تخصصی:
واژه ی «جهل» که اساس اصطلاح «جاهلیت» را تشکیل می دهد در نزد بیشتر واژه شناسان در مقابل «علم» و از منظر برخی از آنان در مقابل «حلم» قرار می گیرد، لکن در عرف آیات قرآن نقیض اصلی کلمه ی«عقل» است، به گونه ای که با تحلیل آیات متحدالموضوع به این مهم رهنمون می شویم که علم ماده ی تعقل است و حلم نیز از مسببات و جَلَوات عقل به شمار می رود؛ از این رو در چشم انداز قرآن جاهلیت به تمامی امور مخالف علم و عقل اطلاق می شود و اگرچه کاربرد اولیه ی آن دوره ی زمانی پیش از بعثت را مطمح نظر قرار می دهد، اما فرهنگی است که می تواند در همه ی عصرها و مصرها وجود داشته باشد.با تتبع در متون تاریخی و ادبی نیز به این نقطه ی مشترک رهنمون می شویم که عصر جاهلیت عصر بی دانشی، سفاهت، دوری از تعالیم انبیا و اموری از این دست بوده است.
تاریخ غرب: نادرستی فرضیه های نژادی؛ با درنگی بر نادرستی فرضیه نژادی آریا
حوزه های تخصصی:
یقین در تاریخ
حوزه های تخصصی:
یقین، که از آن به قطعِ در باور تعبیر می شود و از بالاترین عیار آگاهی بهره مند است و جایی برای هیچ گونه احتمال رقیب باقی نمی گذارد، همواره در کانون دغدغه های تاریخ پژوهان بوده است.یکی از مسئله های مهم پیش روی تاریخ پژوهان در حوزه ی معرفت تاریخی، امکان یا عدم امکان شناخت یقینی معرفت تاریخی است؛ به گونه ای که این پرسش همچنان در پی پاسخ های شایسته ی خود است. این مقاله می کوشد با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی، به شناخت مفهوم معرفت، به معنای عام، و معرفت تاریخی به معنای خاص، روی آورد و سپس با ایضاح مفهوم و ماهیت یقین نشان دهد که آنچه در معرفت تاریخی دست یافتنی است، یقین روان شناختی است؛ چه، مفاد و محتوای معرفت تاریخی، به حیث ماهیت خاص خود، نمی تواند راه را به سوی یقین منطقی (معرفت شناختی) بگشاید و آن را محقق سازد
روش پژوهش در تاریخ
حوزه های تخصصی: