فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۶۸۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
تأثیرپذیری علم از مبانی متافیزیکی از مسائل بنیادین فلسفه علم است که ارتباط نزدیکی با مسئله اسلامی سازی علوم دارد. مقالة حاضر با تکیه بر دیدگاه های فیلسوفان جدید علم مانند پوپر، لاکاتوش، کوهن و برت و با الهام از آرای سید حسین نصر درباره ابتنای علوم اسلامی بر اصول دین اسلام، در بررسی موردی دانش جغرافیا کوشیده است بخشی از این اصول را که ملهم از قرآن است، شناسایی کند. با توجه به فراوانی چشمگیر منابع جغرافیایی در گسترة تمدن اسلامی، در این مقاله سه کتاب صوره الأرض، معجم البلدان و تقویم البلدان واکاوی شده اند. افزون بر نگاه خاص قرآن به سودمندی علم که بر کارکردهای دینی و اجتماعی دانش جغرافیا اثر گذاشت، به نظر می رسد این آموزه ها نیز بر دانش جغرافیا تأثیرگذار بوده اند: سلسله مراتب هفت گانه هستی، پیوند جغرافیا با تاریخ و وجه عبرت آموزی آن، اماکن مقدس مذکور در قرآن و مؤلفه های جغرافیایی این جهانی قرآن مانند آب، گیاهان، حیوانات، کوه ها و راه ها.
جامعه شناسی تاریخی: مفاهیم، تئوری ها و روشها
حوزه های تخصصی:
جامعه شناسی تاریخی با ایجاد پیوند بین دو رشته تاریخ و جامعه-شناسی، رویکرد نوینی به مطالعه پدیده ها و رویدادها و مسائل اجتماعی پیش روی محققان تاریخ و جامعه شناسی قرار داده است. تغییر و دگرگونی یکی از موضوعات محوری در مطالعات تاریخی و جامعه شناسی بوده است و جامعه شناسی تاریخی علم مطالعه این موضوع محوری می باشد. در جامعه شناسی تاریخی، مطالعه گذشته برای پی بردن به این امر است که جوامع چگونه کار می کنند و چگونه تغییر می یابند. مقاله حاضر سعی بر آن دارد که با عطف توجه به رابطه شناخت اجتماعی و تاریخ تصویری روشن از مفاهیم، نظریات و روشهای به کار گرفته شده در مطالعات جامعه شناسی تاریخی ارائه کند.
تأثیر ساختارگرایی بر نسل اول و دوم تاریخ نگاران مکتب «آنال»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش تلاش دارد تأثیر ساختارگرایی بر مورخان مکتب «آنال» در نسل اول و دوم را بررسی کند. بنابراین، کار خویش را با این پرسش بنیادین آغاز می نماید که ساختارگرایی چه تأثیری بر تاریخ نگاری مکتب آنال گذاشت؟ این نوع تاریخ نگاری کار خویش را با مارک بلوخ و لوسین فور شروع کرد و سرانجام، با فرناند برودل به اوج خود رسید؛ درست در زمانی که فضای علمی جهان از تفکر ساختارگرایی به شدت متأثر شده بود. این مکتب فکری بسیاری از شاخه های علوم انسانی، مانند جامعه شناسی، زبان شناسی، انسان شناسی، مردم شناسی، روان شناسی و مانند آن را تحت تأثیر خود قرار داد. سرانجام، پایش به حوزة تاریخ نگاری نیز گشوده شد و در این وادی نیز تأثیرهایی پایدار برجای گذاشت. از بطن این تحول، تاریخ تام یا کامل سر برون آورد. نگاه به تاریخ نگاری تغییر یافت. تعصب بر تاریخ سیاسی برداشته شد و توجه تاریخ به مردم عادی یا زندگی روزمرة مردم فزونی یافت. تاریخ و جغرافیا به شدت به هم پیوستگی پیدا کردند. این بار جامعه و نه فرد نقطة شروع مطالعات تاریخی گردید. سرانجام، پای سایر رشته ها به تاریخ باز شد. جامعه شناسی، علوم اقتصادی، زبان شناسی، روان شناسی، اقلیم شناسی، مردم شناسی و مانند آن با تاریخ درآمیخت و مورخان از این علوم در جهت درک بهتر تاریخ بهرة فراوان بردند. بنابراین، می توان گفت: ورود ساختارگرایی به تاریخ، عصری جدید با شاخصه هایی متفاوت ایجاد کرد.
فلسفة تاریخ از منظر علّامه طباطبائی با محوریت تفسیر المیزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فلسفة نظری تاریخ، به چگونگی حرکت تاریخ و نفشة مسیر حرکت آن می پردازد. بررسی کیفیت حرکت تاریخ از نظرگاه دینی، می تواند شناخت صحیحی از موقف تاریخی ما، در مسیر حرکت تاریخ به دست آورد. علّامه طباطبائی تاریخ را سیر حرکت از وحدت به کثرت و از کثرت به وحدت می داند. انسان ها سعی در استخدام یکدیگر دارند و این گونه به یکدیگر پیوند می خورند و جامعة ابتدایی را تشکیل می دهند. ویژگی استخدام چون منفعت طلبی شخصی را به دنبال دارد، موجب اختلاف و هرج مرج می شود. این اختلاف تنها از سوی یک عامل بیرونی امکان برطرف شدن دارد و آن نبوت است. انبیای الهی با شریعت آسمانی، موجب وحدت جوامع و رشد و تکامل آنها به سوی سعادت حقیقی می گردند. بر این اساس، انبیای الهی را می توان عامل اصلی حرکت تاریخ به شمار آورد.
نیچه و مشکل تاریخ
حوزه های تخصصی:
فریدریش نیچه (1844-1900)، فیلسوف آلمانی، یکی از بزرگترین و شناخته شده ترین چهره های فلسفی قرن نوزدهم است. افکار و آثار او در طول قرن بیستم همواره، از دیدگاه های مختلف، کانون توجه و تحقیقات اندیشمندان گوناگونی قرار گرفته و تأثیرات گسترده ای به جای گذاشته است. یکی از آثار نیچه تأملات نابهنگام است که از چهار بخش تشکیل شده است: داوید اشتراوس، سودمندی و ناسودمندی تاریخ برای زندگی، شوپنهاور به مثابه ی آموزگار، و ریشارد واگنر در بایرویت. نیچه در بخش سودمندی و ناسودمندی تاریخ برای زندگی بحث جالب خود درباره ی تاریخ را با تمایزی بین انسان و حیوان، از منظری تاریخی، آغاز می کند، و غیر تاریخی زیستن را برای انسان بزرگ ترین سعادت می داند. او تاریخ را به سه نوعِ یادبودی، باستانی و انتقادی تقسیم و هر سه نوع را در مطالعه ی گذشته ضروری می داند. نیچه بر این باور است که افراط در مطالعه ی تاریخ خطرناک و زیان بخش است، در حالی که زندگی مقدم بر تاریخ است، اما اکنون تاریخ بر زندگی مقدم شده و، بنابراین، زندگی بیمار است. نیچه علت این بیماری را افراط در توجه به تاریخ می داند که در عصر نیچه به اوج خود رسیده بود، افراطی که از آن با عنوان کشف قاره ی تاریخ یاد می کنند. در این مقاله مارک سینکلر، صورت بندی نیچه از مشکل تاریخ را مطرح و تأثیر بحث نیچه را بر فیلسوفان قرن بیستم مورد بررسی قرار می دهد.
نقد وبررسی نظریه های موجود درباره تشکیل حاکمیت صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چرایی و چگونگی تشکیل حکومت ها و همچنین ماهیت و ساختار آنها از مباحث پر اهمیت در تفکر تاریخی و تاریخ نگری است. توضیح و تبیین فرایند تشکیل حکومت ها بخاطر مؤلفه های تأثیر گذار متعدد و در هم تنیدگی زمینه های مختلف، مستلزم ژرف نگری های خاص و تعمق در تمام زمینه های مربوطه است. چرایی تشکیل حاکمیت صفویان و روند آن نیز خارج از این قاعده نیست. اما تعدادی ازمحققان با اتکاء به یک یا چند عامل در صدد ماهیت بخشی و یا به تعبیر بهتر ماهیت تراشی برای حاکمیت صفویان برآمده اند. از طرفی با نادیده انگاشتن و غفلت از واقعیات متعدد دیگر به ابهام و پیچیدگی موضوع افزوده اند. این باعث ارائه نظرات مختلف و حتی متضادی در باره چرایی، روند و ماهیت و مشخصات این حاکمیت شده است. این نوشته در صدد است تا با ارائه نوعی تقسیم بندی بر اساس محتوای این نظریات، آنها را به بحث و مقایسه گذارد و در حد امکان به بررسی، نقد و مطابقت آن دیدگاهها با واقعیات ملموس در حکومت صفویان بپردازد. نتیجه این بررسی حاکی از آن است که هیچ یک از نظرات مذکور با واقعیات تاریخی شکل گیری و روند حاکمیت صفوی مطابقت ندارد.
هرمنوتیکِ فلسفی با تکیه بر کتاب «حقیقت و روش» گادامر
حوزه های تخصصی:
به طور کلی هرمنوتیکِ فلسفی؛ فرایند رسیدن به فهمِ بهتر و چگونگی دریافت معنا از متون و پدیده های گوناگونِ هستی را با شیوه ها و روش های مختلفی مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد. در این دیدگاه ذهنِ مؤلف، مفسر و خواننده ی متون؛ مشحون از مفروضات، پرسش ها، معلومات، عقاید، انتظارات، پیش فرض ها و پیش ساخته هایی است که باعث معرفت های گوناگون و به تبع روش های مختلفی می گردد که همین مسئله منجر به اختلاف نظر و تفاسیر متعددی خواهد شد. یکی از صاحب نظران مشهور در زمینه ی هرمنوتیکِ فلسفی، هانس گادامر آلمانی است. از نگاه گادامر عمل تفسیر از ترکیبِ افق ها و پیوند افق فهمِ مفسر و متن تشکیل شده است و کار هرمنوتیک اتصال دادن این افق ها به همدیگر و برقرار کردن نوعى هم سخنى و دیالوگ میان مفسر و متن است؛ بر همین اساس هیچ روش، برداشت و تفسیر قطعی و بى طرفانه ای وجود ندارد. با توجه به اهمیّتِ موضوع؛ نگارنده در این مقاله بر آن است که به طور کلی و با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی موضوعِ «هرمنوتیکِ فلسفی با تکیه بر کتاب حقیقت و روشِ گادامر» بپردازد.
جایگاه فلسفه در تحولات سیاسی جهان اسلام تا پایان قرن ششم هجری
حوزه های تخصصی:
گرایش مسلمانان به فلسفه باعث رونق این علم شد و فلسفه توانست با راهیابی به رأس هرم اجتماعی تحولاتی را در بُعد سیاسی رقم بزند. هدف از این پژوهش بررسی چیستی فلسفه سیاسی در عالم اسلام است. از جمله وجوه گرایش مسلمین به فلسفه یکی مبارزات سیاسی بود و یکی مسئولیتی که نسبت به دین احساس می شد. پرسش اصلی این است که جریانات فلسفی (مشاء و اشراق) منجر به چه تحولاتی در ساختار حکومت و جامعه آن روز شد؟ هر دو جریان که عمدتاً سیاست را از اقسام فلسفه می دانستند سعی داشتند تعالیم خود را در اختیار حاکمان قرار دهند؛ زیرا می دانستند که هر نوع حکومتی برای کسب مشروعیت، حتماً باید مبتنی به فلسفه ای باشد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که در دوره هایی که سلسله های اسلامی از لحاظ تمدنی در اوج خودشان قرار گرفتند فلسفه سیاسی موفق تر عمل کرد و حاکمان توانستند از طریق فیلسوفان، نظریه های سیاسی خودشان را تنظیم کرده و به کار گیرند. با توجه به ماهیت موضوع روش تحقیق در این مقاله مبتنی بر توصیف و تحلیل وقایع است.
آگاهی تاریخی و کارکرد آن در شکل دهی به هویت ایران دوره ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان مؤلفه های چندلایه و ترکیبی هویتی ایران دوره ساسانی، آگاهی و تعلق تاریخی یکی از مهم ترین آنهاست که کمتر در پژوهش های مربوط به این عصر بدان توجه شده است. این عنصر هویتی در دوران پیشا ساسانی نیز وجود داشت، اما در این دوره با توجه به نگرش و ایدئولوژی سیاسی دینی ساسانیان و دادن رنگ و لعاب عامدانه به آن و حرکت در جهت مشخص و تعریف شده، اهمیت بیشتری یافت؛ زیرا از نظر مؤسسین سلسله، با اهتمام به این و اسطوره های ایرانی، نوعی آرمان اجتماعی و سامان فکری در جامعه به وجود می آمد و باعث یگانگی و همدلی طبقات مختلف مردم می شد. به عقیده ساسانیان، در کنار دین زردشتی، آگاهی و تعلق مشترک تاریخی یکی از عناصر اصلی برقراری وحدت و همبستگی اجتماعی در قلمرو «ایرانشهر» بود که موجب ایجاد نوعی «هم پندار گرایی تاریخی» در میان آنان می گشت. شکل گیری این آرمان از همان دوران اولیه روی کار آمدن خاندان ساسانی و اردشیر قابل ملاحظه است. هدف از این پژوهش باستناد به منابع و روش توصیقی- تحلیلی اثبات این آگاهی تاریخی است.
دولت ها و انقلاب های اجتماعی در نظریه اسکاچپول
حوزه های تخصصی:
تحلیل مقایسه ای تدا اسکاچیول از انقلاب های اجتماعی جوامع دهقانی بر اساس مفروضات «مور» و «تیلی» بنا شده است. البته وی بعضی اصلاحات و تعدیل ها را اعمال کرده است. همانند اکثر تحلیل های تاریخی انقلاب، اسکاچیول بسیج جمعی کشاورزان را تعیین کننده می داند؛ وی یک ایده کلیدی را هم از «ماکس وبر»می گیرد. فرایندهای درونی انقلاب به فعالیت های دولت در حوزه سیاسی مرتبط اند. استدلال اساسی اسکاچیول چنین است که؛ شرایط انقلابی توسعه یافته (جدی شده) به بروز بحران های سیاسی ـ نظامی دولت و طبقه مسلط وابسته است. بنابراین اگرچه نابرابری طبقاتی تاثیر زیادی در بسیج و اقدام جمعی کشاورزان دارد ولی چنین اقدام جمعی موفق نمی شود، مگر اینکه دولت نوعی بحران مشروعیت برخاسته از شکست نظامی در حوزه سیاسی را تجربه کند. نکته قابل توجه در بررسی انقلاب های مورد نظر اسکاچپول به روش شناسی آن است، بدین معنی که روش او به تبعیت از برینگتون مور در کتاب ریشه های اجتماعی دیکتاتوری و دموکراسی اساسا تجزیه و تحلیل تاریخی و مقایسه ای است؛ در این رابطه جوامع فرانسه، روسیه وچین را به عنوان انقلاب های اجتماعی برگزیده است. در مجموع باعث شد وی، در میان ساختارگرایان و نیز در به کارگیری سبک و روش مقایسه ی تاریخی از شهرت خاصی برخوردار شود.
مسأله تبیین و فهم در تاریخ از دیدگاه دیلتای و ریکور
حوزه های تخصصی:
در تاریخ علم هرمنوتیک، مسأله تبیین و فهم با دیلتای تبدیل به یکی از مسائل خاص و مناقشه برانگیز هرمنوتیک شد. بعد از وی به خصوص ریکور به طور خاص بدین مسأله پرداخت. این مقاله بر آن است تا به پیگیری مباحثه ریکور با دیلتای بپردازد و اینکه هر یک از این دو، درباره تبیین و فهم چه نظری دارند. در این مسیر همچنین به تجربه زیسته در منظر دیلتای و متن ریکور پرداخته می شود. این اصطلاح در درک و فهم نظرات این دو راجع به تبیین و فهم نقش اساسی دارد.
بازخوانی نظری مفهوم «هویت»
حوزه های تخصصی:
پرسش از هویت یکی از مهم ترین و در عین حال چالش بر انگیزترین پرسش ها در حوزه علوم انسانی است. این منازعه در عرصه های مختلف مباحث هویت مطرح است: اینکه هویت چیست؟ چگونه شکل می گیرد؟ از چه عناصر و مولفه هایی تشکیل شده است؟ ذاتی (طبیعی) است یا عرضی (مصنوعی)؟ ثابت است یا متغیر؟ چه سطوحی دارد؟ نسبت این سطوح با یکدیگر چیست؟ و غیره. در جهان امروز مسأله هویت جدی تر از گذشته مطرح گشته و یکی از مهم ترین مسائل جوامع امروزی را در بر می گیرد. امروزه تکاپوی جوامع در شناسایی عناصر و مولفه های هویتی خود بیشتر شده است، به طوری که برخی از جوامع قدرتمند با در اختیار گرفتن رسانه های جمعی و ارتباطی در صدد اشاعه این عناصر بر جوامع ضعیف تر هستند. طبیعتا جامعه ای که نسبت به هویت خویش و مولفه های آن آگاه نبوده در برابر این جوامع قدرتمند رنگ می بازد و بحران های هویتی گریبانگیر آن خواهد شد. این جستار فرصتی برای نگارنده است تا به بررسی مسأله هویت و مبادی و مبانی آن بپردازد که کمتر مورد توجه تاریخ نگاران قرار گرفته است.
نظریه وابستگی متقابل و کاربست آن در تاریخ معاصر ایران
حوزه های تخصصی:
از آنجا که پرداختن به روابط بین الملل بدون اتکا به یک سامانه نظری، چندان واجد ارزش علمی نمی باشد، لذا در اینجا به بنیادها و اصول اصلی و همچنین ظرفیت و توانایی نظریه «وابستگی متقابل» اشاره می شود. تئوری که به نظر می رسد از ظرفیت و ابزارهای لازم جهت بررسی و پاسخ دهی به سوالات و ابهامات ناشی از اتفاقات و حوادث دوره تاریخ معاصر ایران برخوردار می باشد. اما پیش از پرداختن به نظریه وابستگی، لازم است زمینه های شکل گیری، تطوّر و نوع شناسی مفهوم «وابستگی متقابل» از نظر اندیشمندان و علمای اصحاب حوزه علوم اجتماعی و سیاسی مورد مداقه و بررسی قرار گیرد و سپس در باب خود سامانه مورد نظر قلم فرسایی شده و در نهایت رویکر نظری بیان شود.
رویکردی به تبیین: انواع تبیین علمی در پژوهش های تاریخ محور
حوزه های تخصصی:
تبیین پاسخ به پرسش چرایی یک پدیده یا رویداد است، همانگونه که توصیف به پرسش از چگونگی وقوع پدیده یا رویداد می باشد. برای تبیین انواع گوناگونی را برشمرده اند. در این جستار به انواع تبیینی که در تحقیقات تاریخی از آنها برای توضیح علل وقوع پدیده-ها بهره گرفته می شود، پرداخته شده است. تبیین های رایجی که پژوهشگر تاریخی برای توضیح علل وقوع پدیده ها استفاده می کند شامل: تبیین قانونیت باوری، تاریخیت باوری (تفسیری)، تبیین تکوینی، تبیین خلاف واقع، تبیین تطبیقی، تبیین کارکردی و تبیین ساختاری می باشند. پژوهشگر تاریخی با توجه به هدف تحقیق خود و ماهیت پدیده مورد بررسی و با توجه به رویکرد های هستی شناسی و معرفت شناسی، از بین روشهای تبیینی فوق الذکر، دست به گزینش نوع تبیین مورد نظر برای توضیح علل وقوع پدیده مورد بررسی می زند. مقاله حاضر به مروری اجمالی بر فلسفه تاریخ و انواع تبیین تاریخی پرداخته و شیوه های تبیینی هر کدام از این تبیین ها را با ذکر مثال شرح داده است.
تاریخ و جهان بینی علمی
حوزه های تخصصی:
جهان بینی ها بر رفتار انسانی اثر می گذارند، و اینکه ما چگونه رفتار می کنیم و بر جهان پیرامونمان تأثیر می گذارد. آنیمیسم و ادیان به اصطلاح بزرگ جهان بینی های بانفوذی باقی مانده اند؛ اما جهان بینی علمی به نسبت مهم است، و طی قرن بیستم در معرض تغییر اساسی قرار گرفته است. کمال مطلوب دقت ریاضی و پیش بینی پذیری علوم فیزیکی، همان گونه که توسط گالیله، نیوتون، و وارثان آن ها بسط و گسترش یافت، در قرن بیستم دستخوش دگرگونی حیرت انگیزی شد؛ هنگامی که کیهان شناسی انفجار بزرگ عالم رو به گسترش و بی ثباتی را جایگزین ماشین جهان نیوتونی کرد. در نتیجه، به نظر می رسد تلاقی عظیمی از علوم گرداگرد این بینش تکاملی که چگونه ابعاد جدید واقعیت از سطوح جدید پیچیدگی به وجود می آید، مثل اتم های سنگین، که در کوره های ستارگان ساخته شد، مولکول های زنده که در دریاهای ابتدایی زمین به وجود آمد، و نظام های نمادین که جوامع انسانی احتمالا حدود چهل هزار سال پیش ابداع کردند، در حال پدید آمدن باشد. تاریخ، قبلا یک عضو به طرز مأیوس کننده ای کند و تنبل میان علوم، ممکن است حتی تا حدودی به الگویی برای رشته های دیگر تبدیل شود، چرا که تاریخ به پیچیده ترین سطوح واقعیت که از آن آگاهیم، به عبارت دیگر، جهان معانی مورد توافق که تعامل ما را با یکدیگر و با جهان زیستی، شیمیایی، و مادی پیرامونمان هدایت می کند، می پردازد.***
جریانهای ضد تاریخ: (ارسطو، دکارت و کنت)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق سعی شده است مهم ترین جریان ها یا مکاتب معرفت شناسانه ای که از زمان پیدایشِ تاریخ مکتوب بر ضد تاریخ به پا خاسته اند، مورد بررسی قرار گیرد. این جریان های ضد تاریخی که به نام موسسان آن ها ارسطو، دکارت و کنت نامگذاری شده است، منجر به منازعاتی بین اصحاب تاریخ و اصحاب غیر تاریخ که بیشتر فلاسفه بوده اند، شده است. اصحاب تاریخ معتقد به علم بودن تاریخ به عنوان رشته ای علمی و معرفت شناختی بوده و هستند، در حالی که اصحاب غیر تاریخ بر این باور بوده اند که انسان نمی تواند از تاریخ به معرفت حقیقی و یقینی دست یابد. هر کدام از این علما یا فلاسفه ضد تاریخی بر اساس یک بینش یا گفتمانی که در ذهن داشته اند، این عقاید معرفت شناسانه و ضد تاریخی را مطرح می کرده اند؛ که در این تحقیق سعی می کنیم گفتمان ایشان را کالبد شکافی کنیم.
کاربست نظریه حکومت استیلاء ماوردی در ارتباط خلافت و سلطنت در آغاز قدرت گیری سلجوقیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در دهه های 420 و 430 قمری، همزمان بود با ضعف آل بویه، رشد فعالیت های اسماعیلیه، ورود صحراگردان ترکمن و غز در شرق ایران و رویارویی آنان با غزنویان. خلیفه عباسی، القائم، در طی قدرت یافتن طغرل سلجوقی بر آن شد تا قدرت او و به تبع آن گروه های سلجوقی را به رسمیت بشناسد. بنابر نظریه امارت استیلاء که ماوردی طرح کرده است، اگر فردی با زور بر قلمرویی مسلط می شد، در صورت دارا بودن شرایطی می توانست تأییدیه خلیفه را نیز به دست آورد. اما رفتار سوء نیروهای سلجوقی در هنگام تسلط بر شهرهای اسلامی و همچنین عملکرد آنان در هنگام حضور در بغداد این تصور را نزد عامه مردم و همچنین خلیفه ایجاد کرده بود که طغرل فاقد حداقل شرایط لازم برای تفویض حکومت است. ماوردی راه حلی نیز برای این وضع ارائه کرده بودکه بر اساس آن در صورت عدم کفایت حاکم استیلاءیافته، خلیفه می توانست از جانب خود برای وی نایبی تعیین کند تا برخورداری نایب از شرایط لازم، جبران کننده کمبود این شرایط در نزد حاکم مستولی باشد. بدین ترتیب خلیفه با اعلام عمیدالملک کندری وزیر طغرل به عنوان نایب خویش سعی کرد تا تفویض حکومت به طغرل را توجیه کند. این مقاله بر آن است تا مبتنی بر روش پژوهش تاریخی و با کاربست نظریه استیلاء ماوردی به بررسی ماهیت قدرت گیری سلجوقیان در برابر آل بویه بپردازد.
از تاریخ تا داستان؛ تحلیل عناصر مشترک بین تاریخ و داستان
حوزه های تخصصی:
تئاتر، سینما، تاریخ، سفرنامه و خاطره از «روایت» بهره می گیرند اما داستان به شمار نمی آیند. در این گونه های روایت ابزار ارتباط متفاوت است هر چند ممکن است در اصل روایت تفاوت چندانی با یکدیگر نداشته باشند. تاریخ داستانی است که واقعیت دارد. برای مثال اگر از روی یک داستان فیلمی ساخته شود، یا نمایش نامه ای بر روی پرده اجرا شود، فقط ابزار بیان روایت عوض می شود. یعنی در همه این آثار «داستان» عامل زیر بنایی است. پس در همه آثاری که به شکلی نزدیک به داستان هستند می توان روایت را مشاهده کرد. تاریخ به خاطر نقل پی در پی حوادث که شاهان و امیران، قهرمانان آن هستند به داستان نزدیک می شود و در تاریخ عنصر روایت به کار می رود که توالی زمانی دارد. علاوه بر این «گفتگو»، «حقیقت مانندی»، «صحنه سازی» و «کشمکش» از عناصر مشترک بین داستان و تاریخ است. اما داستان به دلیل این که با ظرافت هنری ساخته می شود و دارای قاعده و قانون خاص است (مقدمه، پیرنگ، شخصیت پردازی، فضاسازی و...) به مقوله هنر تعلق دارد در حالی که تاریخ چون همانند داستان، هنری و با قاعده ساخته نمی شود، به مقوله علم تعلق دارد. پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل عناصر مشترک بین داستان و تاریخ می پردازد. یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که داستان و تاریخ از زمان ارسطو با یکدیگر ارتباط داشته اند و هنوز هم این ارتباط میان این دو قالب وجود دارد.
شریعت و حکومت از دیدگاه مسکویه رازی
حوزه های تخصصی:
قرن چهارم هجری هم زمان با رنسانس اسلامی و ظهور دانشمندان پرشمار در عرصه های مختلف علمی است. مسکویه رازی دانشمند ایرانی دربار آل بویه یکی از آن هاست که از جایگاه خاصی برخوردار است. شهرت عمده مسکویه تعالیم اخلاقی وی است که در بیشتر آثارش خصوصاً تذهیب الاخلاق نمود یافته است. با این حال مسکویه به بحث در مورد سیاست و ماهیت آن نیز پرداخته است، به طوری که او را در میان عالمان بزرگ سیاست هم جای داده اند. در این حوزه نیز دیدگاه وی نسبت به دو نهاد دین و دولت و مناسبات میان آن ها قابل توجه است. پژوهش حاضر در نظر دارد به بررسی مناسبات دین و دولت از دیدگاه مسکویه رازی بپردازد. یافته های اساسی پژوهش حاکی از آن است که مسکویه با وجود این که در قسمت هایی از آثار خویش، دریافتی عقلانی از سیاست ارائه می دهد اما به دلیل غلبه بینش دینی و اخلاقی در وی، پای بند به شریعت است. مسکویه پیوند محکمی میان شریعت و حکومت برقرار می سازد و تعالی و تباهی هر یک از آن دو را موجب تعالی و تباهی دیگری می داند.