فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۶۷۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
تاثیر ارزشیابی توصیفی بر خلاقیت و مشارکت یادگیری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر پایه سوم دبستان در شهر بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه در زمینه ی تاثیر ارزشیابی توصیفی بر خلاقیت، مشارکت یادگیری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر پایه ی سوم دبستان در شهر بندرعباس انجام شد، که در نظام ارزشیابی توصیفی و سنتی شرکت داشتند. در این پ ژوهش، برای نمونه گیری، از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شده؛ و 52 دانش آموز که با روش ارزشیابی توصیفی ارز یابی شدند و 50 دانش آموز که به روش سنتی مورد ارزشیابی قرار گرفتند، به عنوان نمونه انتخاب شده اند. ابزار های این پ ژ وهش عبارت بودند از پرسشنامه خلاقیت عابدی، مصاحبه ساخت مند با معلمان در زمینه ی مشارکت دانش آموزان در امر یادگیری، نظم و انضباط در کلاس و چگونگی تعامل دانش آموزان با یکدیگر و با معلم در کلاس و همچنین عملکرد تحصیلی آن ها در پایان سال تحصیلی بوده است. نتیجه های به دست آمده از تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان داد که بین میزان مشارکت در یادگیری دانش آموزان با روش توصیفی و سنتی تفاوت معناداری وجود دارد. اما بین پسران و دختران در روش توصیفی و سنتی تفاوت وجود ندارد. همچنین بین خلاقیت دانش آموزان با نظام ارزشیابی توصیفی و نظام ارزشیابی سنتی تفاوت معناداری وجود دارد. اما بین پسران و دختران تفاوت معناداری وجود ندارد. در بخش کیفی، نتیجه ها نشان داد که مشارکت و فعالیت در کلاس، تعامل دانش آموزان با یکدیگر و با معلم، نظم و انضباط حاکم در کلاس در گروه ارزشیابی توصیفی بیش تر از گروه ارزشیابی سنتی بوده است. همچنین، در گروه ارزشیابی توصیفی، مشارکت و فعالیت در کلاس و نظم و انضباط و تعامل با یکدیگر و با هم، در بین دختران بیش تر از پسران بوده است.
رابطه فرصت دیجیتالی با انگیزه شرکت و کارائی دوره های آموزش مهارت های (ICDL)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاحص فرصت دیجیتالی، یک شاخص مرکب است که امکان دسترسی ارزان، همه شمول، فراگیر و برابر شهروندان یک کشور مشخص یا گروه های مشخصی از یک جامعه به ابزارهای (ICT) را مورد اندازه گیری قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف شناخت رابطه بین دسترسی به مؤلفه های شاخص فرصت دیجیتالی با انگیزه شرکت و کارایی دوره های آموزش ضمن خدمت (ICDL) انجام گرفته است. جامعه آماری شامل دبیران مقطع متوسطه شهر سردشت بود که در دوره های (ICDL) شرکت کرده بودند. و نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای از بین دبیران مرد و زن مقطع متوسطه به تعداد 168نفر انتخاب شده است. برای گرد آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرانباخ 84/0 محاسبه شده است. برای بررسی شاخص فرصت دیجیتالی از آمار توصیفی و برای بررسی رابطه شاخص فرصت دیجیتالی با انگیزه شرکت و کارایی دوره های (ICDL) از همبستگی دو رشته ای نقطه استفاده شد. براساس نتایج پژوهش معلمان 52 درصد به کامپیوتر، 38 درصد به اینترنت و 75 درصد به موبایل (شاخص فرصت دیجیتالی)دسترسی داشته اند و یافته های پژوهش نشان داد که بین دسترسی به مؤلفه های فرصت دیجیتالی و انگیزه بالا برای شرکت در دوره های (ICDL) و همچنین کارایی این دوره ها رابطه معنی داری وجود دارد و براساس نتایج پژوهش پیشنهاد می شود که در جهت بهره وری هر چه بیشتر دوره های (ICDL) نسبت به افزایش شاخص فرصت دیجیتالی در بین گروه های هدف این دوره ها برگزار شود.
مولفه های موثر در برنامه های آموزشی علمی - کاربردی کشاورزی
حوزه های تخصصی:
اجرای برنامه های آموزشی مختلف با توجه به ساختار و وظایف وزارت جهاد کشاورزی برای به روز کردن دانش و مهارت کارکنان از اهم وظایف سازمان آموزش، تحقیقات و ترویج است. هدف از انجام این تحقیق بررسی و تدوین مؤلفه های مؤثر در برنامه های آموزشی در بخش کشاورزی است. در این راستا 2 سؤال در مورد تدوین مؤلفه های مؤثر در برنامه های آموزشی بخش کشاورزی در بین اعضای هیات علمی و کارشناسان بخش آموزش وزارت جهاد کشاورزی به نظرخواهی گذاشته شده است. یکی اینکه مؤلفه های مؤثر برنامه های آموزشی در بخش کشاورزی کدام است و دیگری اینکه کدام یک از مؤلفه های شناسایی شده برای اثربخشی برنامه های آموزشی مدل پیشنهادی اهمیت بیشتری دارد؟
نوع تحقیق توصیفی ـ پیمایشی است. جامعه آماری 670 نفر از اعضای هیات علمی و کارشناسان است که حجم نمونه، با استفاده از فرمول در حدود 60 درصد، 383 نفر با روش طبقه ای نسبی به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. برای تعیین و تدوین مؤلفه های مؤثر برنامه های آموزشی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید که روایی آن را خبرگان آموزشی پس از اجرای مقدماتی تایید کردند و پایایی آن از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 89/0 به دست آمد.
تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، درصد انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمونهای t تک نمونه ای، رگرسیون چندمتغیره و نمودار تحلیل مسیر) صورت گرفته است. براساس مطالعات و مبانی نظری 6 مؤلفه و 31 زیرمؤلفه تدوین گردید که تمامی مؤلفه ها و زیرمؤلفه ها از طریق آزمون t مورد سنجش قرار گرفته و تایید شدند و با اجرای آزمون تحلیل عاملی 8 مؤلفه نهایی استخراج گردید.
بررسی میزان سودمندی برنامه های آموزش ضمن خدمت و رابطه آن با رشد دانش و مهارت های شغلی در دانشگاه شهید چمران اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، ارزیابی میزان سودمندی و اثربخشی برنامه های آموزش ضمن خدمت و رابطه ی آن با رشد دانش و مهارت های شغلی در دانشگاه شهید چمران اهواز از دیدگاه کارکنان آن دانشگاه است. جامعه ی آماری تحقیق شامل همه ی کارکنان دانشگاه است. 256 نفر از کارکنان شرکت کننده در دوره های آموزش ضمن خدمت با روش نمونه گیری تصادفی، متناسب با حجم جامعه انتخاب شده و بررسی شده اند. با استفاده از یک پرسشنامه، شامل 66 گویه و 5 مقیاس فرعی، داده ها جمع آوری و تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که در مجموع، کارکنان دانشگاه شهید چمران از دوره های آموزش ضمن خدمت برگزار شده، به لحاظ مؤلفه هایی مانند تناسب با نیازهای شغلی، اثر بخشی دوره ها در رشد فردی، بهبود نگرش ها و مهارت های شغلی، مدیریت سودمند برنامه ها و حمایت مدیریت از کاربرد آموخته های حاصل از شرکت در برنامه های آموزش ضمن خدمت، رضایت چندانی ندارند. تفاوت بین نگرش کارکنان زن و مرد نسبت به سودمندی دوره های آموزش ضمن خدمت، معنادار (05/0< p) است. هم چنین متغیرهای تناسب با نیازها، حمایت مدیران و مدیریت سودمند دوره به ترتیب بیشترین توان پیش بینی رشد فردی کارکنان را دارا می باشند. تفاوت معناداری بین گروه های مختلف نمونه ی آماری بر حسب مدرک تحصیلی یا رسته ی شغلی در هیچ یک از متغیرها مشاهده نشد.
ضرورت تأسیس رشته فلسفه آموزش بزرگسالان به عنوان حوزه اى میان رشته اى در مقطع کارشناسى ارشد در زیرمجموعه علوم تربیتى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این نوشتار معرفى حوزه معرفتى فلسفه آموزش بزرگسالان به عنوان حوزه اى میان رشته اى است. درحال حاضر، گرایش هاى فلسفه تعلیم و تربیت و آموزش بزرگسالان، در مقاطع تحصیلات تکمیلى علوم تربیتى به عنوان دو گرایش مستقل مطالعه و تحقیق مى شوند.
فلسفه آموزش بزرگسالان بین فلسفه »این نوشتار مى کوشد ضرورت ایجاد پلى با عنوان را آشکار سازد. در این مقاله، تاریخچه صدساله« تعلیم و تربیت و آموزش بزرگسالان مطالعات فلسفى در حوزه آموزش بزرگسالان و تلاش هاى افرادى مانند گرونت ویگ، بوبر و لیندمن بررسى شده است.
گرچه مباحث عمده در فلسفه آموزش بزرگسالان را مى توان به سه بخش تقسیم کرد، اما در این مقاله، بیشتر به بخش اول اشاره شده است. این سه بخش عبارتند از:
1. طبقه بندى هاى ارائه شده براى دیدگاه هاى فلسفى مطرح در آموزش بزر گسالان از قبیل طبقه بندى الیاس و مریام، طبقه بندى هیمسترا؛
2. بررسى ریشه هاى فلسفى رویکردهاى سوادآموزى از قبیل سوادآموزى تابعى، سوادآموزى توده اى، سوادآموزى آگاهى بخش و سواد اطلاعاتى؛
3. مطالعه آراى متفکران مهم در حوزه فلسفه آموزش بزرگسالان.
در پایان، نگارنده هفت دهه سوادآموزى در ایران را بررسى کرده و کوشیده است که نشان دهد ریشه بسیارى از ناکامى هاى سوادآموزى در ایران، به سبب نداشتن پشتوانه فلسفى نظرى است. لذا با تأسیس این رشته جدید، مى توان با بهره گیرى از منابع فلسفى و تربیتى، به فهم و حل (کاهش) مسائل و مشکلات آموزش بزرگسالان و سوادآموزى در ایران کمک کرد
شاخص های ارزشیابی از عملکرد تحصیلی و میزان کاربست آن توسط اعضای هیأت علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
ارزشیابی به وسیله آزمون های چندگزینه ای
حوزه های تخصصی:
مقدمه. امروزه آموزش به عنوان رکن اساسی در انتقال مفاهیم به فراگیران روش های گوناگونی پیدا کرده و گسترش روزافزون دسترسی به سخت افزارها و نرم افزارهای مناسب برای آموزش به شیوه چندرسانه ای، افق جدیدی را پیش روی دانشگاه ها و مراکز آموزشی نهاده است. به نظر می رسد که استفاده از این امکانات برای آموزش، به تحقق برخی از آرمان هایی که به عنوان ملاک های کیفیت آموزش از آن نامبرده می شود کمک می کند. هرچند برخی از دانشگاه ها و مراکز آموزشی، در سال های اخیر نسبت به استفاده از آموزش به شیوه چندرسانه ای اقدام نموده اند، اما هنوز شواهد زیاد در مورد نتایج ارزشیابی برنامه منتشر نشده است. آموزش از راه دور توسط شیوه های چندرسانه ای، توانسته است نیاز کاربران و فراگیران را در هر مکان و زمانی فراهم آورد، بی آن-که حتی نیاز به استاد درس مربوطه باشد. با این حال، روش آموزش چندرسانه ای محدودیت هایی نیز دارد که از آن جمله می توان به محدود شدن روابط اجتماعی فراگیران اشاره کرد. همچنین جایگزینی ارتباط غیرمستقیم به جای ارتباط چهره به چهره ممکن است به کاهش تجارب فراگیران بیانجامد. نتیجه گیری. با توجه به مزایای عمومی آموزش چندرسانه ای و قابلیت های ویژه آن در آموزش پزشکی و پیراپزشکی، به نظر می-رسد که ادغام آن در برنامه های جاری آموزشی دانشگاه های علوم پزشکی به طوری که آموزش متداول به شکل تلفیقی از آموزش سنتی و آموزش از راه دور به شیوه چندرسانه ای ارایه شود، اجتناب ناپذیر و مفید است.
نیازهای آموزشی امدادگران نیروی زمینی
حوزه های تخصصی:
اهداف. از مهمترین وظیفه امدادگران، ارایه کمکهای اولیه و انتقال بهموقع مجروحین و مصدومین به مراکز درمانی است. نظر به اهمیت تربیت امدادگران و آشنایی نیروهای نظامی با دورههای امدادگری، مطالعه حاضر با هدف تعیین نیازهای آموزشی امدادگران نیروی زمینی و بهدنبال آن پیشنهاد الگو و برنامه آموزشی مناسب انجام شد.
روشها. در مطالعهای میدانی، برنامههای آموزشی امدادگران در آموزشگاههای نیروهای نظامی داخل کشور، هلال احمر و چند کشور منتخب مورد بررسی قرار گرفت. این برنامهها در غالب چکلیست برای نظرخواهی در اختیار 60 نفر از اعضای هیئت علمی، مربیان و مدیران مراکز آموزشی مرتبط و سایر افراد صاحبنظر قرار گرفت. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS 11 و آمارههای توصیفی و استنباطی (آزمون t تکنمونهای) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها. میزان ساعات ارایهشده بین بعضی از دروس در داخل و خارج کشور اختلاف زیادی داشت. همچنین تعدادی از دروس در داخل کشور تدریس میشد که در خارج کشور در سرفصل دروس برنامههای آموزشی قرار نداشت. با عنایت به وضعیت موجود و در نظر گرفتن کلیه شرایط و با استفاده از نظرات افراد با تجربه، برنامهای آموزشی بهمنظور تربیت امدادگر برای دورهای سهماهه طراحی شد.
نتیجهگیری. با توجه به شرایط ژئوپلیتیک و حساسیت فوقالعاده منطقه خاورمیانه، باید نهایت تلاش در آمادگی همهجانبه نیروهای مسلح و تربیت افراد زبده یگان بهداری در رزم صورت گیرد تا بههنگام نیاز، مجروحین در اسرع وقت با استفاده از آخرین آموزههای علمی و عملی مداوا شوند.
ارزش یابی کیفی، چرا؟
ارزیابی درونی دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران مطالعه موردی
حوزه های تخصصی:
در طی دو دهه گذشته، اغلب نظام های آموزش عالی جهان کوشش هایی برای انجام ارزیابی و بهبود کیفیت آموزش، پژوهش و عرضه خدمات تخصصی در سطح دانشگاه و نیز در سطح نظام های آموزش عالی انجام داده اند.کشورهایی که به کسب تجربه موفق در این زمینه نایل آمده اند، به انجام ارزیابی مستمر پرداخته اند و از ارزیابی درونی به عنوان رویکردی زیربنایی با هدف اشاعه فرهنگ کیفیت استفاده کرده اند. در ایران نیز اجرای طرحهای مربوط به ارزیابی مستمر از سال 1375 آغاز شد. پس از آن کوشش هایی در انجام ارزیابی درونی در گروههای آموزشی دانشگاهی به عمل آمده است. در این راستا ارزیابی کیفیت دوره های دکتری نیز به علت نقش این دوره ها در تربیت افراد متخصص و انجام پژوهش و تولید دانش، از اهمیت بسزایی برخوردار است. بنابراین امروزه ارزیابی کیفیت دوره های دکتری در نظام های ارزیابی دانشگاهها مدنظر قرار می گیرد. این پژوهش از نوع کاربردی و روش تحقیق آن توصیفی ـ تحلیلی است و برای انجام آن از ابزارهای کمی (پرسشنامه) بهره گرفته شده است. جامعه مورد مطالعه شامل: 1ـ مدیرگروه 2ـ اعضای هیات علمی 3ـ دانشجویان دوره دکتری 4ـ دانش آموختگان و کارفرمایان است. با توجه به کوچک بودن جامعه مورد مطالعه و به منظور بررسی عمیق آن سرشماری کامل انجام شده است. در نهایت با توجه به داده های به دست آمده، میزان مطلوبیت هر یک از عوامل مورد ارزیابی به این ترتیب است: عامل اول ـ دانشجویان: مطلوب؛ عامل دوم ـ اعضای هیات علمی: مطلوب؛ عامل سوم ـ برنامه درسی: نسبتاً مطلوب؛ عامل چهارم ـ منابع کالبدی: نسبتاً مطلوب؛ عامل پنجم ـ فرایند تدریس و یادگیری؛ نسبتاً مطلوب؛ عامل ششم ـ دانش آموختگان: نسبتاً مطلوب؛ عامل هفتم ـ مدیریت گروه: مطلوب.
میزان مؤلفه های هوش سازمانی در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش شناسایی میزان هوش سازمانی در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی بوده است. همچنین با توجه به مؤلفه هوش سازمانی، وضعیت هر یک از مؤلفه ها به تفکیک تعیین گردیده است. روش مورد استفاده از نوع توصیفی ـ پیمایشی و جامعه مورد مطالعه کارکنان سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی بودند. جامعه آماری 312 نفر از کارکنان با مدرک تحصیلی لیسانس و بالاتر را شامل می شود که با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای به حجم 228 نفر از بین آنان انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته با 95 سؤال بود که روایی صوری و محتوایی آن تایید و پایایی آن 97/0 به دست آمد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی شامل فراوانی، درصد و میانگین و آمار استنباطی شامل آزمون T یکسویه استفاده گردیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که هوش سازمانی جامعه مورد مطالعه با میانگین تجربی 82/2 از میانگین نظری 3 پایین تر است. بالاترین میانگین به دست آمده مربوط به مؤلفه بینش راهبردی با 17/3 و کمترین مربوط به ساختار سازمانی و تغییرگرایی با 66/2 بوده است. با توجه به یافته های تحقیق راهکارهایی برای بهبود هوش سازمانی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی ارائه شده است.
منبعی برای به روزآوری دانش، توانش و بینش آموزگاران
حوزه های تخصصی: