فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱٬۲۵۰ مورد.
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۱, Summer ۲۰۲۰
30 - 41
حوزه های تخصصی:
The purpose of this study was to carry out a design on the desirable goals of curricula based on the components of entrepreneurship in the elementary schools from the viewpoint of teachers and experts. Hence, the research employed grounded and applied method. To collect data, a 22-item researcher-made questionnaire was designed in terms of knowledge, attitude, and skill. The sample size of 289 teachers was used using the Cochran formula, the entire statistical population was sampled as the statistical population of experts was limited. A random stratified sampling method was used to select the teachers’ sample. Frequency and percentages were used to analyze the data at the descriptive statistics level. In inferential statistics, chi-square test was used at 5% significance level. The results of the research revealed that, from the viewpoint of teachers and specialists, the desirable goals in the entrepreneurial curriculum were well suited to the dimensions of knowledge, attitude, and skills.
Identification of the Constructive Factors of Professional Ethics in the Curriculum Planners from the Viewpoints of Professors in the Field of Educational Sciences
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۲, Autumn ۲۰۲۰
1 - 12
حوزه های تخصصی:
The present study aims to identify the components of professional ethics in the field of curriculum planning. Factors affecting professional ethics in the curriculum planners are investigated from the viewpoints of professors in the field of educational sciences so that the results can be used as the executive suggestions for the decision-makers in this regard. This study is an applied research in terms of aim, quantitative in terms of the data type, and a descriptive survey research in terms of the method. The statistical population of the study included all male and female faculty members in the field of educational sciences at Azad Universities of Tehran (including the Science and Research Branch of Tehran, Northern Tehran, Southern Tehran, and Islam Shahr Branches) (n=150). The sampling method included the randomized cluster sampling method in which 108 individuals were selected using the Morgan Table. The data collection method included a library and field design using a researcher-made questionnaire. Cronbach's alpha was applied to measure the reliability of the questionnaire; several experts were consulted to determine the validity of the questionnaire and face and content validity of the questionnaire was confirmed. The data were analyzed using the descriptive and inferential statistics. The results indicated that the share of the first five factors (i.e., commitment and accountability, affiliation and human relations, evolution and human traits, expertise and knowledge-based orientation, and interest in modification and development) is more significant in the variance of all variables compared to the share of other components. The contribution of these five identified factors was determined using the Friedman test as 3.16 (evolution and human traits), 3 (interest in modification and development), 2.97 (expertise and knowledge-based orientation), 2.94 (affiliation and human relations), and 2.78 (commitment and accountability), respectively.
Presenting an Identity Model Based on Content Analysis of Social Studies Book of Junior High School
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۲, Autumn ۲۰۲۰
112 - 120
حوزه های تخصصی:
Purpose : This study presented an identity model based on content analysis of Junior High School social studies textbooks. Method : It was an applied qualitative study examining social studies book of Junior High School and taking the idea of education experts in Tehran in 2019. According to the principle of theoretical saturation, 9 of them were selected by targeted sampling and snowball sampling methods. Review of documents and texts and semi-structured interviews were used, the validity of which was evaluated by the appropriate triangulation method and its reliability was calculated by Cohen's Kappa coefficient method to be 0.798. Open, axial and selective coding methods were used to analyze the data. Findings : The identity model based on the content analysis of social studies book of Junior High School had one category, 9 components and 45 indicators; The components included society and social relations (with 9 indicators), family and parents (with 7 indicators), mass media (with 4 indicators), age (with 2 indicators), school (with 3 indicators), educational system (with 8 indicators), career future (with 3 indicators), personality (with 3 indicators) and teachers (with 6 indicators). Finally, the identity model was designed according to the mentioned components. Conclusion : According to the identity model, educational professionals and planners can design content to improve students' identities and include them in social studies textbooks.
مقایسه الگوی ارتباط کلامی فلاندرز در مدارس ابتدایی عادی و هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۹
93 - 114
حوزه های تخصصی:
یکی از پیامدهای نفوذ فناوری در عرصه آموزش و پرورش، ایجاد و گسترش مدارس هوشمند با شکلی متفاوت از ارتباطات و تدریس است. از مهمترین الگوهای ارتباطات، الگوی کلامی فلاندرز می باشد. مقاله حاضر در پی مقایسه مدارس هوشمند و عادی از منظر این الگوست. روش تحقیق از نوع علی–مقایسه ای و نمونه تحقیق شامل 20 مدرسه شهرستان ارومیه (10 مدرسه عادی و 10 مدرسه هوشمند) است. داده های پژوهش با استفاده از فهرست وارسی مشاهده مبتنی بر جدول طبقه بندی تحلیل تعاملی فلاندرز جمع آوری شده اند. یافته ها نشان داد که در تمام مؤلفه های مطلوب الگوی ارتباط کلامی فلاندرز ، یعنی گفتار غیرمستقیم و گفتار آغازگرانه، مدارس هوشمند از شرایط بهتری برخوردارند و نیز خاموشی و گفتار مستقیم (مؤلفه های نامطلوب ارتباط) در مدارس عادی بیشتر به چشم می خورند. بنابراین پیشنهاد می شود اقدامات لازم جهت تجهیز مدارس بیشتر به فناوری اطلاعات و ارتباطات و نیز آموزش معلمان به منظور استفاده بهینه از آنها انجام گیرد.
مطالعه تجارب زیسته دانش آموزان دوره ابتدایی از یادگیری مبتنی بر رویکرد کلاس معکوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
130 - 153
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر تجارب عمیق دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی از کلاس معکوس به شیوه کیفی و از نوع پدیدارشناسی بررسی شد. با توجه به ماهیت پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند از نوع معیار استفاده شد، که با مصاحبه عمیق 15 دانش آموز، داده های اخذ شده به اشباع رسید. داده های حاصل از تجارب زیسته دانش آموزان به روش کُلایزی (2002) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و از نرم افزار MAXQDA11 به عنوان ابزار تحلیل داده ها استفاده شد. یافته های حاصل از تجارب زیسته دانش آموزان، در 9 مضمون اصلی"حل مشکلات یادگیری"، "بهبود مسائل کلاسی و خانه"، "اثرات تغییر محیطی"، "افزایش سواد فناوری"، "مشارکت و تعامل"، "لذت بردن از یادگیری"، "یادگیری مادام العمر و در حد تسلط"، "کنترل یادگیری"، "پوشش سبک های یادگیری و نیازهای ویژه" دسته بندی شد. تجارب دانش آموزان نشان می دهد که استفاده از کلاس معکوس دارای نتایج اثربخش و مثبتی در جهت یادگیری آنان داشته است و شرایط متفاوتی نسبت به روش های سنتی برای دانش آموزان ایجاد کرده است.
طراحی و اعتباریابی چارچوب برنامه درسی ذهن شاد در دوره ابتدایی- رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
154 - 178
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی و اعتباریابی چارچوب برنامه درسی ذهن شاد در دوره ابتدایی بود. این پژوهش جزء پژوهش های ترکیبی، از نوع اکتشافی متوالی و مدل طبقه بندی بود که در دو مرحله کیفی و کمّی اجرا شد. بخش کیفی با استفاده از روش فراترکیب تبدیلی و طی شش مرحله ساندلوسکی و باروسو (2007) انجام شد. منابع گردآوری داده ها در بخش کیفی هفت پایگاه داده «اسکوپوس»، «امرالد»، «ساینس دایرکت»، «اشپرینگر» و «پروکوئست»، «پایگاه نشریات کشور» و «پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی» بودند. داده ها با استفاده از روش کدگذاری تجزیه و تحلیل شدند. چارچوب برنامه درسی ذهن شاد در دوره ابتدایی شامل عناصر اهداف (درک شادی به عنوان پادزهر در حل مشکلات اجتماعی، عاطفی و رفتاری)، محتوا (آموزش مهارت های کارگروهی)، نقش معلم (عامل انگیزاننده)، نقش دانش آموز (فعال و تعاملی)، روش های تدریس (شعر و آواز)، ارزشیابی (ترکیبی)، مواد آموزشی (ایفای نقش)، نوع برنامه درسی (رسمی و قصد شده)، سطح تحصیلی (دوره ابتدایی)، مشارکت کنندگان در طراحی و اجرای برنامه درسی (معلم و دانش آموز)، مکان (کلاس درس) و زمان آموزش (45 دقیقه) طراحی شد. سپس بخش کمّی به منظور اعتباریابی چارچوب مذکور تعریف گردید. بخش کمّی با استفاده از روش توصیفی پیمایشی و مقیاس محقق ساخته انجام شد. جامعه آماری در بخش کمّی تمامی معلمان دوره ابتدایی و آشنا با مبانی مشاوره تحصیلی، برنامه ریزی درسی و مدیریت آموزشی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 65 نفر از معلمان دوره ابتدایی شهر شیراز به عنوان نمونه انتخاب و مقیاس مربوطه بین آنان توزیع گردید. به منظورتعییناعتبارمقیاس،ازروشاعتبارمحتوا و محاسبه شاخص های نسبت روایی محتوا و روایی محتوا استفاده شد. پایایی ابزار نیز توسط روش همسانی درونی محاسبه گردید. داده های کمّی با استفاده از روش تحلیل عامل تأییدی تجزیه و تحلیل شدند که در نهایت مشخص گردید چارچوب برنامه درسی ذهن شاد در دوره ابتدایی از اعتبار لازم برخوردار می باشد. نتیجه اینکه نیاز کودکان، تنها به بهره مندی از آموزش مناسب محدود نمی شود بلکه کودک، نیاز مهم دیگری هم دارد و آن هم نیاز به شادی و نشاط است.
تحلیل نوع و میزان تأثیرگذاری نقش آفرینانِ برنامه درسی در کمیته برنامه ریزی درسی دانشگاه های ایران: نگاهی آسیب شناسانه به وضع موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه ی حاضر تحلیل نوع و میزان تأثیرگذاری نقش آفرینانِ برنامه درسی در کمیته ی برنامه ریزی درسی دانشگاه های منتخب ایران با استفاده از رویکرد پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. از بین متخصصین برنامه ریزی درسی و موضوعی در کمیته های برنامه ریزی درسی، 21 نفر از طریق روش نمونه گیری هدفمند و استفاده از «معیار اشباع» انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته عمیق جمع آوری و با استفاده از روش کلایزی تحلیل شدند. تحلیل داده های مصاحبه به ایجاد یک مقوله اصلی «اثرگذاری نقش آفرینان برنامه ریزی درسی» و سه مقوله فرعی: 1-معیارهای انتخاب اعضایِ کمیته های برنامه ریزی درسی (مقاومت در برابر تغییرات، سیاست زدگی و دوزیست نبودن در میدان نظر و عمل)، 2-سهم مشارکت متخصصین برنامه ریز درسی و موضوعی در برنامه ریزی درسی (حاکمیت متخصص موضوعی، نگاه سطحی و غیر علمی به عمل برنامه ریزی درسی ) و 3-سهم مشارکت دانشجویان و کارفرمایان در برنامه ریزی درسی (بی توجهی به حضور دانشجویان و مشارکت ضعیف کارفرمایان در برنامه ریزی درسی) انجامید.
تأثیر شیوه آموزشی ژانرمدار بر مهارت نوشتن دانش آموزان دوزبانه پایه پنجم ابتدایی در درس زبان فارسی در شهرستان ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
241 - 257
حوزه های تخصصی:
آموزش مهارت های نوشتاری به دانش آموزان دوزبانه همواره یکی از مهم ترین وظایف نظام آموزشی در مقطع ابتدایی بوده است. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر شیوه آموزشی ژانرمدار بر مهارت نوشتن دانش آموزان دوزبانه پایه پنجم ابتدایی در درس زبان فارسی مدارس ابتدایی شهر ارومیه انجام شده است. روش تحقیق آزمایشی، با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر ارومیه در سال تحصیلی 98-1397 بودند که ابتدا مدرسه مورد نظر با شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب، سپس در این مدرسه بعد از کسب نظر موافق مدیر و معلم، یک کلاس به صورت تصادفی ساده انتخاب گردید. دانش آموزان این کلاس (30 نفر) به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. قبل از شروع برنامه مداخله، آزمون محقق ساخته مهارت نوشتن با تأیید روایی و پایایی، شامل (شرح حال نویسی، خلاصه نویسی، خاطره نویسی و گزارش نویسی) برای هر دو گروه به عنوان پیش آزمون اجرا شد. سپس متغیر مستقل (شیوه آموزشی ژانرمدار) در 10 جلسه 45 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا و گروه کنترل با استفاده از روش سنتی آموزش دیدند. پس از پایان آموزش ها، آزمون فوق مجدداً برای هر دو گروه به عنوان پس آزمون اجرا گردید. داده های گردآوری شده از طریق آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تحلیل کوواریانس) تحلیل گردید. یافته ها نشان داد که آموزش مهارت نوشتن با استفاده از تدریس به شیوه ژانرمدار در مقایسه با روش معمول کلاسی به طور معناداری باعث افزایش مهارت نوشتن در دانش آموز شد. با توجه به یافته های تحقیق حاضر می توان نتیجه گرفت که شیوه آموژشی ژانرمدار می تواند به طور مثبت و معنا داری مهارت نوشتن دانش آموزان دوزبانه را بهبود بخشد.
رابطه گرایش به تفکر انتقادی و ادراک از مؤلفه های برنامه درسی با باورهای خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
203 - 231
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه گرایش به تفکر انتقادی و ادراک از مؤلفه های برنامه درسی با خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان انجام شده است. جامعه پژوهش شامل دانشجویان دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران بود. برای انتخاب نمونه آماری نیز از نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم جامعه بهره گرفته شده است. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه های گرایش به تفکر انتقادی ریکتس، ادراک دانشجویان از مؤلفه های برنامه درسی طاطاری و باورهای خودکارآمدی تحصیلی زاژکوا، لینچ و اسپنشاد بود که روایی و پایایی آن ها تأیید شدند. داده های جمع آوری شده با بهره گیری از نرم افزار SPSS 22 در قالب آمار توصیفی و آزمون های پیرسون و رگرسیون چندمتغیره تجزیه وتحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که بین مؤلفه های گرایش به تفکر انتقادی با باورهای خودکارآمدی تحصیلی (مؤلفه های اطمینان به توانایی خود در انجام تکالیف در کلاس درس، اطمینان به توانایی خود در انجام تکالیف بیرون از کلاس، اطمینان به توانایی خود در تعامل با دیگران در دانشگاه و اطمینان به توانایی خود در مدیریت کار، خانواده و دانشگاه) رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. همچنین، یافته ها حاکی از ارتباط مثبت معنی دار ادراک از مؤلفه های (روش، محتوا و ارزشیابی) برنامه درسی با باورهای خودکارآمدی و مؤلفه های آن بود. بااین حال یافته های برآمده از تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که مؤلفه های روش و محتوا از متغیر ادراک از برنامه درسی، همچنین مؤلفه درگیری ذهنی از متغیر گرایش به تفکر انتقادی از قابلیت تبیین باورهای خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان برخوردار بودند. بنابراین باورهای خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان از طریق مؤلفه های تفکر انتقادی و ادراک از مؤلفه های برنامه درسی تبیین پذیر است.
تبیین مدلی برای تدریس مبحث ساده کردن عبارت های جبری در پایه هشتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدلی مبتنی بر نظریه ساخت وسازگرایی، برای تدریس مبحث ساده کردن عبارت های جبری و بررسی تأثیر آن بر یادگیری دانش آموزان پایه هشتم انجام شد. روش این پژوهش ترکیبی بود؛ بدین ترتیب که برای تبیین مدل طراحی شده، یک گروه کانونی در سه جلسه تشکیل شد و 15 معلم ریاضی داوطلب در یکی از شهرستان های شرقی ایران، شرکت کردند. در بخش کمّی، 60 دانش آموز پایه هشتم همان شهرستان به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و با توجه به طرح آزمایشی، به تصادف در دو گروه کنترل و آزمایش گمارده شدند. پس از گرفتن پیش آزمون، به گروه آزمایش، مبتنی بر مدل آموزشیِ اعتباربخشی شده و به گروه کنترل، به روش سنتی تدریس شد و در پایان، داده ها از طریق یک پس آزمون جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که روش طراحی شده مبتنی بر ساخت وسازگرایی، مناسب تر از روش های سنتی بود و تأثیر مثبتی بر یادگیری دانش آموزان پایه هشتم گذاشت.
بازنمایی مولفه های هویت ملی (بعد اسلامیت و ایرانیت) در کتاب های درسی فارسی (بخوانیم و بنویسیم) دوره ی آموزش ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بازنمایی بعد اسلامیت و ایرانیت هویت ملی در محتوای کتاب های درسی فارسی بخوانیم و بنویسیم دوره ی ابتدایی است که از روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی بهره گرفته شده است. کتاب های درسی فارسی دوره ی ابتدایی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تحلیل شدند. یافته های این پژوهش، در بعد ایرانیت ۶ مقوله ی اصلی و در بعد اسلامیت ۱۳ مقوله بوده، که حاکی از آن است ایدئولوژی حاکم در قالب گفتمان مسلط در تالیف کتاب ها تاثیرگذار بوده است. همچنین نظر به اینکه زمینه ی کتاب های که مورد بررسی قرار گرفته اند از نظر محتوا فارسی است و باید به ادبیات فارسی مربوط به کشور ایران بپردازد اما این پیشینه ی پر بار ادبی به حاشیه رفته است. بازنمایی بعد اسلامیت حاکی از غالب بودن هویت اسلامی و اهمیت ویژه این بعد هویتی است؛ در نتیجه هویت ملی توازن خود را از دست داده و در معرض سوءگیری ایدئولوژیک قرار گرفته است.
برنامه درسی سواد حقوقی دوره متوسطه: یک مطالعه ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
105 - 133
حوزه های تخصصی:
آموزش حقوق و سواد حقوقی راه حل عملی برای تقویت و تحکیم پایه های زندگانی اجتماعی است. اگر مردم به حقوق و وظایف خود آگاهی داشته باشند، اجرای عدالت و تعادل منافع مختلف در جامعه بسیار آسان تر خواهد بود. پژوهش حاضر با رویکرد ترکیبی، از نوع اکتشافی متوالی و مدل طبقه بندی اجرا شد. بخش کیفی با استفاده از روش مطالعه موردی کیفی، و بخش کمّی با استفاده از روش توصیفی پیمایشی انجام شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی، اعضای هیئت علمی رشته های حقوق و روان شناسی تربیتی، و اعضای گروه درسی علوم اجتماعی دفتر تألیف کتاب های درسی متوسطه وزارت آموزش و پرورش بودند. جامعه آماری در بخش کمّی دبیران علوم اجتماعی شهر شیراز که تعداد 130 نفر بودند که با روش نمونه گیری بخش کیفی، نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند، و در بخش کمی، روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بود. در بخش کیفی و در قالب 194 مضمون پایه، برنامه درسی سواد حقوقی مشتمل بر پنج فصل طراحی شد. بخش کمی نیز نشان داد که برنامه درسی طراحی شده از تناسب، تجانس و توازن قابل قبولی برخوردار است. بر اساس نتایج به دست آمده می توان برنامه درسی سواد حقوقی را به عنوان یک واحد درسی برای دانشجویان کارشناسی رشته های مختلف در برنامه درسی عمومی قرار داد
مطالعه تجربه زیسته استاد راهنمای دوره کارآموزی در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
201 - 221
حوزه های تخصصی:
برنامه درسی کارآموزی دانشگاه فرهنگیان، در قالب «دوره مهارت آموزی» آزمون استخدام پیمانی وزارت آموزش و پرورش، از سال 1395 به اجرا درآمده است. این برنامه درصدد فراهم کردن فرصت لازم برای تجربه به کارگیری دانش نظری در موقعیت عملی برای کسب شایستگی معلمی است. هدف این پژوهش کسب تجربه زیسته «استاد راهنمای دوره کارآموزی» دانشگاه فرهنگیان است. بدین منظور، در قالب رویکرد کیفی، از روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. نمونه مورد بررسی از میان استادان کارآموزی دانشگاه فرهنگیان قم و به شیوه نمونه گیری گروه بارز انتخاب شد و اطلاعات لازم با استفاده از مصاحبه کسب گردید. بر اساس آنچه از تحلیل نظرات این گروه حاصل شد، می توان گفت که منطق برنامه کارآموزی را این گروه قابل قبول ارزیابی می کنند، هدف های برنامه را مناسب می دانند و معتقدند روش پیش بینی شده این برنامه دارای قابلیت اثربخشی است و طرح مناسبی برای ارزشیابی از آثار برنامه و یادگیری کارآموزان، تدارک شده است. با وجود این، آنان گزارش کردند که برنامه کارآموزی دارای کاستی هایی است که اصولاً مربوط به اجراست. از نظر آنان، اجرای برنامه کارآموزی با مسائلی از جمله ضعف آموزش دست اندرکاران اجرایی برنامه از جمله معلم راهنما، مدیران گروه ها و کارشناسان مربوط مواجه است. برای رفع این کاستی ها، آنان نظرات اصلاحی ارائه کرده اند که آموزش در صدر آنهاست.
Examining the Philosophical Foundations of the Model of Teaching Gifted Students in Finland and Presenting the Model
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۱, Summer ۲۰۲۰
85 - 99
حوزه های تخصصی:
The present study was conducted with the aim of examining the philosophical foundations of the model for identifying and educating gifted students in Finland and providing a model for elementary students. The method of the present study was correlational in terms of data collection and descriptive research in terms of method and applied research in terms of purpose. The population and the sample of the present study were Finland, which were selected using purposive sampling. In the construction of the tools, the theoretical content of the pattern of identifying and educating gifted students in Finland was first analyzed using the content analysis method. Then, using the results of a qualitative study based on the data foundation approach (exploratory) and the Delphi method, resulting from interviews with 7 education professionals who had experience in Finland and were familiar with its education system in elementary school. Existing components were developed. The questionnaire consisted of 54 initial questions and 57 final questions on a five-point scale. The reliability of this tool was calculated using Cronbach's alpha of 0.89. The results of factor analysis showed that the pattern of education of gifted students in Finland was obtained with 8 factors, which were the lack of formal exams and training, intelligence, teacher independence and stability, human and positive communication, complete teacher autonomy in choosing curriculum, Up-to-date educational technology, kind and optimistic teachers and students. Since the philosophical basis of Finland is to educate gifted students of existentialism and the school of constructionism. Therefore, it is suggested that a humane approach based on student needs and problem-oriented approach to education and give real value to students and teachers.
مطالعه فراترکیب دستاوردهای برنامه روایت پژوهی برای معلمان و دانشجومعلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت پژوهی یکی از رویکردهای توسعه حرفه ای معلمان و دانشجومعلمان است. هدف از این پژوهش، مطالعه دستاوردهای برنامه روایت پژوهی برای معلمان و دانشجومعلمان بود. این پژوهش با استفاده از روش فراترکیب انجام گرفت. بر اساس الگوی هفت مرحله ای، ابتدا سؤال پژوهش تنظیم می شود. سپس در گام دوم، پژوهشگر بر اساس کلمات کلید مشخص به جستجوی نظام مند مقالات منتشر شده در مجلات علمی، منابع عمومی، و سایت های معتبر می پردازد. گام سوم، جستجو و بررسی متون مرتبط است. در این مرحله، با توجه به هدف پژوهش، مقالات مرتبط، انتخاب و سایر مقالات حذف می شوند. گام چهارم، استخراج اطلاعات مقالات و گام پنجم، تجزیه و تحلیل و ترکیب یافته های کیفی است. در گام پنجم، یافته ها کدگذاری و طبقه بندی می شوند. گام ششم، کنترل کیفیت و گام هفتم ارائه یافته هاست. جهت کنترل کیفیت از روش توافق بین دو کدگذار استفاده می شود. بر اساس مراحل فوق، در این پژوهش با توجه به محدودیت پژوهش های داخلی، پایگاه های داده های خارجی (ساینس دایرکت، گوگل اسکولار، اسپرینگر، تیلور اند فرانسیس، اریک، و امرالد) مورد مطالعه قرار گرفتند. ب ازه زمان ی متون مورد بررسی «از س ال 1980 تا 2017» بود. در گام نخس ت، پایگاه ه ای داده ب ا اس تفاده از واژگان و اصطاح ات کلی دی خاص جس تجو ش دند و تمام ی مق الات و متون ب ر اس اس ارتب اط عن وان مقال ه ب ا آنه ا جم ع آوری ش دند. 150 سند (مقاله، کتاب و پایان نامه) یاف ت ش د ک ه از ای ن تع داد، 60 سند، متناس ب ب ا س ؤالات پژوه ش بودند. اسنادی که ارتباط ی ب ا س ؤالات نداش تند، ط ی ای ن مراح ل کن ار گذاش ته ش دند و در نهای ت، مرتبط تری ن اسناد ب رای اس تخراج پاس خ س ؤال، مش خص شدند. یافته ها، کدگذاری، طبقه بندی و مضمون یابی شدند. در نتیجه ترکیب یافته ها 2 مقوله اصلی، و 15 مفهوم استخراج گردید. پس از انجام مراحل پژوهش فراترکیب، نتایج مطالعه نشان داد که 1). روایت پژوهی به معلمان و دانشجومعلمان امکان می دهد تا هویت حرفه ای خود را تغییر دهند و خلاق، تولید کننده و محقق شوند (از طریق تغییر دادن نقش معلم به عنوان خالق و سازنده دانش، تغییر دادن نقش معلم به طراح و سازنده برنامه درسی، تغییر دادن نقش معلم به معلم محقق)؛ 2). روایت پژوهی به معلمان امکان می دهد دانش، مهارت و نگرش های حرفه ای خود را توسعه دهند (از طریق برقراری ارتباط بین نظر و عمل، توسعه درک و فهم، کسب دانش معلمی، درک تدریس، حل مسائل تدریس، برنامه ریزی برای آینده بر اساس تجارب گذشته، دستیابی به یادگیری معنی دار، درگیری و موفقیت یادگیرندگان، ترغیب خودتأملی و کمک به یادگیری حرفه ای، شناسایی و درک تجربه افراد، توسعه نگرش ها، و توسعه مهارت های عمومی شخصی).
تبیین عناصر برنامه درسی برای توانمندسازی شغلی کودکان کم توان ذهنی (سنتز پژوهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مطالعه تبیین عناصر برنامه درسی برای توانمندسازی شغلی کودکان کم توان ذهنی است. رویکرد مورد استفاده، کیفی و از نوع سنتز پژوهی است. نتایج این مطالعه نشان داد که اهداف کلی آموزش کودکان کم توان ذهنی را می توان در چهار دسته؛ رشد همه جانبه کودکان کم توان ذهنی؛ برقرار نمودن روابط مفید و مؤثر با دیگران؛ پذیرش مسئولیت اجتماعی؛ کفایت اقتصادی تقسیم کرد؛ و به تبع این اهداف محتوای برنامه درسی برای کودکان کم توان ذهنی ارائه گردید؛ همچنین نتایج نشان داد که یک روش تدریس نمی تواند جوابگوی نیازهای همه جانبه کودکان کم توان ذهنی باشد، بنابراین معلمان می توانند از روش های تدریس مختلف استفاده کنند و روش سنجش عملکردی همراه با ارزشیابی ملاک مرجع مؤثرین روش ارزشیابی از آموخته های دانش آموزان کم توان ذهنی می تواند باشد.
اثربخشی اجرای برنامه درسی تلفیقی هنر بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان در درس مطالعات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی اجرای برنامه درسی تلفیقی هنر بر عملکرد دانش آموزان پایه ششم است. در این پژوهش روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل و آزمایش استفاده شد. جامعه آماری دانش آموزان دختر پایه ششم شهرستان نظرآباد در سال 97_ 96 بود. 60 نفر (30 گروه آزمایش و 30 گروه کنترل) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه آزمایش، به صورت تلفیقی با هنر و گروه کنترل، بدون تلفیق طی 12 جلسه درس را گذراندند. داده ها با استفاده از آزمون عملکردی محقق ساخته جمع آوری و عملکرد یادگیری، مشتمل بر حیطه های شناختی و عاطفی، گردآوری شد. روایی صوری و محتوایی ، از طریق 9 صاحب نظر تأیید شد. پایایی از آلفای کرونباخ انجام شد و عدد 73/0 به دست آمد که نشان دهنده دامنه اعتبار خوبی است. تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس یک راهه (ANCOVA) انجام شد. به طور کلی عملکرد تحصیلی دانش آموزان گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون تفاوت معنادار داشت؛ یعنی اجرای این برنامه درسی توانست سبب افزایش نمره عملکرد گروه آزمایش در حیطه شناختی و حیطه عاطفی (سطح دریافت) شود. اما در سطح ارزش گذاری حیطه عاطفی عملکرد مثبتی به دست نیامد.
شایستگی های شغلی مبتنی بر رویکرد صنایع خلاق در آموزش عالی صنایع دستی ایران: رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی آموزش شایستگی های شغلی متناسب با رویکرد صنایع خلاق در آموزش عالی صنایع دستی ایران بود که با طرح ترکیبی اکتشافی متوالی مدل ابزارسازی انجام گردید. بخش کیفی با رویکرد چند روشی کیفی، به شیوه های تحلیل محتوا و پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. در این بخش، با روش نمونه گیری هدفمند، 17 نمونه از دانش آموختگان این رشته در مصاحبه شرکت کردند و 8 مضمون، استخراج شد. بخش کمی، با روش پیمایشی انجام شد. بعد از تأیید مقیاس نهایی، با نمونه گیری خوشه ای و در دسترس، از دانشجویان سال آخر هر دو مفطع رشته صنایع دستی147 نمونه در ارزیابی شرکت کردند. عملکرد برنامه درسی کارشناسی و کارشناسی ارشد این رشته در آموزش شایستگی های شغلی در همه عناصر استخراج شده، پایین تر از میانگین معیار بود و پیشنهاد می شود در برنامه های آموزش عالی صنایع دستی ایران، واحدهای درسی متناسب با شایستگی های شغلی مورد نیاز به صورت اصولی، برنامه ریزی شود.
تحلیل تطبیقی ساختار بیانیه ی فلسفه ی تدریس دانشگاه فرهنگیان با دانشگاههای منتخب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با بررسی تحلیلی عناصر موجود در کارنمای معلمی دانشگاه فرهنگیان آن را با دو دانشکده علوم تربیتی دانشگاه های منتخب مورد مطالعه تطبیقی قرار داده است. هدف تحلیل ساختار مفهومی کارنمای معلمی دانشگاه فرهنگیان و مقایسه ی آن با دانشگاه های منتخب جهت بررسی نقاط قوت و ضعف می باشد. این پژوهش بر اساس روش جرج ال بردی مورد توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه قرار گرفت و تفاوت ها و تشابهات این بیانیه ها مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتیجه این که ساختار بنیادی و کلی کارنمای معلمی دانشگاه فرهنگیان از جمله اهداف آموزشی ، تدریس و ارزشیابی و همچنین ارزیابی مداوم بیانیه ی فلسفه ی تدریس جهت یادگیری مستمر و مداوم، تفاوت های اساسی را نشان می دهند پیشنهاد این مقاله بازنگری ساختار این کارنما در هدف، آموزش، کاربرد و تدوین راهنمای جامع برای دانشجویان برای اجرای بهتر و دقیق تر کارنمای معلمی می باشد.
بررسی کتاب ریاضی پایه هشتم بر اساس میزان برقراری ارتباط بین دانش رویه ای و دانش مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کتاب ریاضی پایه هشتم براساس میزان توجه به ارتباط بین دانش مفهومی و دانش رویه ای است، که برای انجام این پژوهش از شیوه تحلیل محتوا استفاده گردیده است. جامعه آماری، کتاب ریاضی پایه هشتم چاپ 1397 و کل محتوای این کتاب، تحلیل شد. ابزار پژوهش، فرم های تحلیل محتوای محقق ساخته است که به منظور اعتباریابی و روایی صوری و محتوایی ابزار از نظرات و دیدگاه های صاحب نظران، استادان آموزش ریاضی و معلمان باسابقه ریاضی استفاده شد. همچنین، جهت اعتبار نتایج، ضریب توافق 81% از فرمول پایایی ویلیام اسکات به دست آمد. نتایج نشان داد که در تهیه محتوای کتاب توجه کمی به برقراری ارتباط بین دانش مفهومی و رویه ای شده و در این بین بیشترین توجه به ارتباط بین دانش مفهومی و رویه ها در فعالیت ها و کاردرکلاس ها است، که البته این تعداد نیز چندان درخور توجه نیستند. بیشترین بخش مسائل کتاب نیز به دانش رویه ای اختصاص یافته است. در مجموع می توان گفت که محتوای کتاب نگاهی افراطی به آموزش رویه ها دارد. لازم است که مؤلفان و دست اندرکاران آموزشی در ارائه محتوا با توجه به نیازهای جامعه و دانش آموزان، فرصت هایی برای رشد و پرورش همه جانبه آنان فراهم نمایند.