فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱٬۰۸۹ مورد.
منبع:
تدریس پژوهی سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
80 - 49
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان رعایت ملاک های تفکّرجانبی دوبونو در برنامه درسی قصدشده دوره دوم ابتدایی است. روش: بدین منظور از رویکردی کمّی با استفاده از روش پیمایشی استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که از کل ملاک های شناسایی شده تنها 25 درصد در کتاب علوم تجربی دوره دوم ابتدایی رعایت شده است و به رغم اهمیت و امکان آموزش مابقی ملاک ها، نسبت به ملاک هایی نظیر 1. بادبزن مفهوم 2. انگیزش اتفاقی 3. تحریک و جنبش 4. برداشت محصول 5. ایجاد انگیزه ها 6. قضاوت معوق 7.ایده های حاکم و عوامل قطعی 8.اشیاء اتفاقی 9.واژه تصادفی10. برخورد با ایده ها در تدوین این کتاب بی توجهی شده است. نتایج نشان داد که به رغم اهمیت تفکّرجانبی، متأسفانه نه تنها نسبت به ارائه کامل و متناسب ملاک ها و نشانگرهای تفکّرجانبی در کتاب علوم تجربی دوره دوم کم توجهی شده است، بلکه در ارائه آموزش های مناسب کم توجهی شده و این ملاک ها به دانش آموزان به طور کاربردی آموزش داده نشده است. این امر زمینه ای را فراهم آورده که دانش آموزان دوره دوم ابتدایی از میزان عملکرد متوسطی در تفکّرجانبی برخوردار باشند. به نظر می رسد، کم توجهی به آموزش رویه های تقویت کننده تفکّرجانبی در کتاب علوم تجربی و ارائه ناقص و غیرکاربردی این آموزش ها، زمینه ای را فراهم آورده که نظام آموزشی و اجتماع با چالش های مخاطره آمیزی در حوزه های نظیر افت خلاقیت، شکل نگرفتن روحیه تفکّر نقادانه، تفکّر مولد و ارزش آفرین مواجه گردد.
واکاوی تجارب زیسته والدین از تدریس در فضای مجازی (مطالعه پدیدارشناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال دهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
294 - 274
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف شناسایی تجارب والدین از تدریس در فضای مجازی انجام شد. روش پژوهش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی بود. جامعه موردپژوهش تمام اولیای سطح شهرستان کرمانشاه بود.روش نمونه گیری از نوع هدفمند و ابزار پژوهش،مصاحبه نیمه ساختارمند بود.برای تجزیه وتحلیل ها داده ها از روش (Dickelman & et al,1989)که در پدیدار شناسی تفسیری مرسوم است،استفاده شد.نتایج نشان داد که اولیا تعاریف و ویژگی هایی از این نوع آموزش شامل: عدم محدودیت زمانی و مکانی،آموزش توسط چند رسانه ای ها،افزایش سواد رسانه ای،نبود تعامل و کاهش ارتباطات اجتماعی،کاهش انگیزه و مسئولیت پذیری اجتماعی و آموزش مقرون به صرفه ارائه دادند و اظهار داشتند که هرکدام بنابر توانایی های خود به فرزندانشان کمک می کردند،این توانایی ها عبارت بودند از: نظارت و مراقبت از فرزندان ،همکاری اولیا با معلمان،همکاری و راهنمایی در فرآیند آموزش و تدریس،حضور در دوره های آشنایی با آموزش مجازی. آن ها تجاربی را از مشارکت خود در این دوران ارائه دادند شامل: افزایش آگاهی والدین از فرایند آموزش،چالش وابستگی دانش آموزان به تکنولوژی،وابستگی دانش آموزان به اولیاو درگیری در فرایند تجصیلی دانش آموزان،که در نهایت بر این موضوع تاکید کردند که ناتوانی والدین در آموزش مجازی باعث مواردی شامل: مشکلات اجتماعی-اخلاقی،ایجاد مشکلات خانوادگی و افت تحصیلی را شامل می شود.
رهیافتی پدیدارشناسانه بر تجارب زیسته معلمان ابتدایی از آموزش مجازی دانش آموزان در شرایط کرونا (COVID-19)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
162 - 131
حوزه های تخصصی:
هدف: آموزش مجازی به عنوان یکی از کاربردهای مهم فناوری های اطلاعات و ارتباطات در جهان مطرح و فعالیت های گسترده ای در این راستا آغاز گردیده است. با توجه به تغییرات سریعی که در محیط پیرامون در حال شکل گیری است، اجرای نظام های مجازی به منظور ارائه خدمات و فناوری جدید در زمینه ی تدریس و یادگیری به صورت یک نیاز اساسی مطرح شده است. لذا با توجه به شرایط حساس فعلی و قرار گرفتن در شرایط غیرقابل پیش بینی بیماری، بهره گیری از آموزش مجازی امری مهم و ضروری به نظر می رسد. عمده ترین مسائل در برخورد با این بیماری، ناشناخته بودن و گستردگی آن است که همه نهاد آموزش از پیش دبستانی تا دانشگاه را درگیر کرده است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر رهیافتی پدیدارشناسانه بر تجارب زیسته معلمان ابتدایی از آموزش مجازی دانش آموزان در شرایط کرونا بود. روش: روش پژوهش حاضر کیفی بوده و بر اساس رویکرد پدیدارشناسانه انجام گرفته است. میدان تحقیق و جامعه موردمطالعه معلمان ابتدایی مدارس شهر سنندج بودند؛ که 20 نفر به صورت هدفمند برای شرکت در مصاحبه نیمه ساختاریافته مشارکت داشتند. داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA 12 سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی موردبررسی و تجزیه وتحلیل قرارگرفته اند. اعتبار داده ها با استفاده از روش تأیید پذیری توسط مشارکت کنندگان صورت پذیرفت. یافته ها: تجارب مشارکت کنندگان در چهار الگو ترسیم گردید. 1- کاستی ها و ضعف ساختاری آموزش مجازی،. 2- پیامدهای کاربردی در فرایند یاددهی- یادگیری، 3- آسیب های فرهنگی- اجتماعی آموزش مجازی 4- ایده های کیفیت بخشی به آموزش مجازی.
تدوین مدل رفتار سازمانی در نظام بانکداری با تاکید بر مدل های شایستگی و ارزش آفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
205 - 182
حوزه های تخصصی:
رفتار سازمانی در نظام بانکداری در سال های اخیر تبدیل به یکی از مهم ترین حوزه های کاری شده است. تاثیری که رفتار سازمانی در دستیابی به اهداف سازمانی دارد و تاثیراتی که این مولفه از فرهنگ و شرایط درونی هر سازمانی می پذیرد باعث شده است تا این مساله تبدیل به یکی از مهم ترین رئوس مدیریت منابع انسانی شود. هدف این پژوهش تدوین مدل رفتار سازمانی در نظام بانکداری با تاکید بر شایستگی و ارزش آفرینی است. ابزار گردآوری داده در این پژوهش مصاحبه عمیق با خبرگان می باشد. بر اساس حد اشباع تعداد 16 مصاحبه صورت گرفته است و داده های حاصل از مصاحبه با استفاده از تئوری داده بنیاد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. مصاحبه ها از طریق تئوری داده بنیاد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. سنجش روایی و پایایی از طریق بررسی توسط اعضا، سه سویه سازی داده ها و همچنین مقایسه یافته ها با سایر تحقیقات مشابه صورت گرفته است. یافته ها نشان می دهد که اصلی ترین حوزه های مداخله گری در راستای بهینه سازی تدریس رفتار سازمانی شامل دگرگونی نقش ها، مدیریت راهبردی، توانمندسازی کارکنان و سنجش عملکرد می باشد و اصلی ترین چالش های این مساله نیز شامل فشارهای برون سازمانی، نارسایی های درون سازمانی وهمچنین نارسایی های فراسازمانی می باشد. راهبردهای اصلاح و بهینه سازی تدریس رفتار سازمانی شامل بهینه سازی مدیریت منابع انسانی، سیستمی سازی فرآیند و بهینه سازی رفتار سازمانی می باشد که کاربست آنها پیامدهای فردی و سازمانی را به بار خواهد داشت.
اثربخشی یادگیری مبتنی بر پروژه بر هیجانات تحصیلی دانشجویان فیزیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال دهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
192 - 170
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر یادگیری مبتنی بر پروژه بر هیجانات تحصیلی دانشجویان فیزیک در درس مبانی الکتریسیته و مغناطیس در دانشگاه فرهنگیان صورت گرفت. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. از جامعه آماری دانشجویان رشته فیزیک دانشگاه فرهنگیان در سال تحصیلی 99-1398، چهار کلاس رشته فیزیک به صورت نمونه در دسترس انتخاب و به صورت تصادقی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند. دانشجویان کلاس های گروه آزمایش به مدت 16 جلسه در نیمسال اول، به روش یادگیری مبتنی بر پروژه آموزش دیدند و همزمان دانشجویان کلاس های گروه کنترل به روش سنتی آموزش دیدند. آزمون هیجانات تحصیلی پکران در هر دو گروه قبل و بعد از آموزش به صورت پیش آزمون و پس آزمون از گرفته شد. داده های حاصل با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج بدست آمده از تحلیل داده ها نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه کنترل در هیجانات تحصیلی مثبت و منفی(هیجان های مربوط با کلاس و هیجان های مربوط یادگیری) تفاوت معنی دار وجود دارد. دانشجویان گروه های آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، میزان هیجانات مثبت بیشتر و هیجانات منفی کمتری را نشان دادند. نتایج این تحقیق اثربخشی روش یادگیری مبتنی بر پروژه را در افزایش هیجانات تحصیلی مثبت و کاهش هیجانات تحصیلی منفی دانشجویان فیزیک مورد تایید قرار داد.
تحلیل و ارزیابی کتاب های درسی دوره ابتدایی از نظر میزان توجه به آموزش مهارت های تصمیم گیری و حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
273 - 237
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش، تحلیل محتوای کتاب های درسی دوره ابتدایی، بر اساس مهارت های تصمیم گیری و حل مسئله است. روش، توصیفی و از نوع تحلیل محتواست. جامعه پژوهشی، همه کتاب های دوره آموزش ابتدایی (شش پایه) سال تحصیلی 99-1398 است. از روش نمونه گیری سرشماری استفاده و همه کتاب های دوره ابتدایی (41 جلد کتاب، 4947 صفحه) مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. در کلیه صفحات کتاب های دوره ابتدایی 755 بار به موضوع مهارت های تصمیم گیری و حل مسئله پرداخته شده که از این تعداد؛ بیشترین توجه با 403 فراوانی (53.4%) مربوط به مهارت «حل مسئله» و کمترین توجه با 352 مورد (46.6%) مربوط به مهارت «تصمیم گیری» است. در کتاب های دوره ابتدایی بیشترین ضریب اهمیت مربوط به مهارت «تصمیم گیری» (2221/0) و کمترین مربوط به مهارت «حل مسئله» با ضریب 1502/0 است. پایه اول 5 عنوان کتاب دارد که درمجموع 64 بار (8.5%)؛ پایه دوم با 6 عنوان 92 (12.2%)؛ پایه های سوم، چهارم و پنجم با 7 عنوان به ترتیب 118 (15.6%)؛ 134 (17.8%) و 128 مرتبه (17%) و پایه ششم با 9 عنوان، 219 مرتبه (29%) به مهارت های تصمیم گیری و حل مسئله اشاره کرده است. بیشترین توجه به مجموع مهارت ها مربوط به کتاب «ریاضی» با 131 فراوانی (17.4%) و کمترین توجه «آموزش قرآن» با 80 فراوانی (10.6%) است. کتاب «فارسی» درمجموع شش پایه، 81 بار؛ «نگارش فارسی» 99 ؛ «علوم تجربی» 105؛ «آموزش قرآن» 80؛ «ریاضی» 131؛ «هدیه های آسمانی» 108 و «مطالعات اجتماعی» درمجموع چهارپایه، 102 بار به این مهارت ها پرداخته است.
واکاوی تأثیر آموزش هنر دستی به شیوه درس پژوهی بر عزت نفس دانش آموزان آسیب دیده بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
181 - 163
حوزه های تخصصی:
نابینایان با توجه به شرایط خاص جسمانی قادر به انجام بعضی از مهارت های هنری نیستند و آموزش به آنها نیز به دلیل نقص بینایی بسیار پیچیده می-نماید. از سوی دیگر داشتن چنین مهارت هایی برای جلوگیری از انزوا و افسردگی و نیز جهت پر کردن اوقات فراغت، افزایش اعتماد به نفس، افزایش روابط اجتماعی و ایجاد اشتغال و .. ضروری به نظر می رسد. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش هنر دستی (بافتنی با دومیل) به شیوه درس پژوهی برعزت نفس دانش آموزان آسیب دیده بینایی اجرا شد. روش این پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر نابینا و کم بینای استان یزد به تعداد 69 دختر بودند. از این تعداد 30 نفر بصورت نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید و در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت بود. نتایج تحلیل کواریانس یکراهه نشان داد که بین میانگین نمرات عزت نفس دو گروه در مرحله پس آزمون، پس از حذف اثر پیش آزمون (میانگین تعدیل شده) تفاوت معناداری مشاهده می شود (p<0/001) و میانگین تعدیل شده نمرات پس آزمون عزت نفس در گروه آزمایش، بالاتر از میانگین تعدیل شده نمرات پس آزمون عزت نفس در گروه گواه است. بر طبق نتایج این پژوهش می توان ادعا نمود که در چارچوب محدودیت های طرح آزمایشی، آموزش هنر بافتنی به شیوه درس پژوهی بر افزایش عزت نفس دانش آموزان دارای آسیب بینایی تأثیر داشته است.
واکاوی نقش تکنیک اطناب گویی و رمزگردانی در بهبود مهارت گفتاری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال دهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
217 - 193
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف واکاوی نقش تکنیک اطناب گویی و رمزگردانی در بهبود مهارت گفتاری دانش آموزان در سال تحصیلی 1400-1399 اجراء شد. با توجه به ماهیت تحقیق، پژوهش حاضر کیفی و از نوع تحقیقات تحلیلی، استنباطی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مدرسه فرزانگان(دخترانه) ناحیه دو شهرستان سنندج (متوسطه دوم) بود که از این تعداد 21 نفر از طریق روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد و برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده گردید. یافته ها نشان داد که اطناب گویی و رمزگردانی کاربردهای اثربخشی در جهت تشویق دانش آموزان به شرکت در گفتگو ها و بحث های کلاس دارد و استفاده از اطناب گویی و رمز گردانی می تواند مهارتهای گفتاری دانش آموزان را بهبود بخشد، بنا براین می توان نتیجه گرفت که استفاده از اطناب گویی و رمز گردانی نه تنها مهارت گفتاری را تسهیل می کند بلکه اعتماد به نفس، انگیزه و تسلط دانش آموزان را در حین صحبت کردن به زبان انگلیسی افزایش می دهد.
اهداف، روش ها و محتوای تدریس هنر مبتنی بر مفهوم درون ماندگاری در اندیشه دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
48 - 25
حوزه های تخصصی:
هدف: تدریس مفهومی است که با عناصر و مفاهیم مهم و راهبردی؛ اهداف، روش ها و محتواهای مناسب محقق می گردد بدون هر یک از این عناصر، تدریس محقق نمی گردد. مهمتر اینکه این عناصر باید پویا و مبتنی بر اندیشه های نو باشند. لذا هدفِ پژوهش حاضر، شناسایی اهداف، روش ها و محتواهای مناسب در تدریس هنر مبتنی بر مفهوم درون ماندگاری دلوز انتخاب شده است. روش: روش استفاده شده روش بازسازی شده قیاس عملی فرانکنا هست که ریشه در یونان باستان و قیاس نظری و عملی ارسطو دارد و گونه ی قیاس عملی آن در قلمرو حکمت عملی و استخراج عناصر تربیتی کاربرد دارد. یافته ها: یافته ها، بیانگر آن است توجه به استعدادهای خود و تلاش جهت شکوفایی آن با تکیه بر روابط افقی و قیاسی و با استفاده از متون ترجیحا مشابه در دیدگاه دلوز مهم هستند و کنشگری می تواند به عنوان یک هدف تربیتی باشد و جهت تحقق آن از روش قیاس استفاده نمود. دلوز هم از این روش بهره جسته است. در خصوص محتوا می توان گفت ؛ از محتواهای ترجیحا شبیه به هم همچون فیلم های مشابه یا تئاترهایی از یک سنخ استفاده شود. نگاهی به یافته ها، نشان می دهد از مفاهیم دلوزکه بیانگر اندیشه های وی هستند می توان جهت عبور از تاکیدِفقط بر زیبایی شناسی در تدریس هنر عبور کرد.
فراتحلیلی بر پژوهش های آموزش چندفرهنگی، آموزش شهروندی، تربیت اخلاقی، تربیت سیاسی و تربیت دینی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال دهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
111 - 88
حوزه های تخصصی:
بر پایه ی نظریه نهادی، پذیرفته شدنِ نظام آموزشی توسط محیط بیرونی تنها در گرو نهادینه کردن ارزش های انسانی- اجتماعی است. پژوهش حاضر بر آن بود تا عملکرد آموزشی و تربیتی مدارس ایران در نهادینه کردن این ارزش ها را مورد ارزیابی قرار دهد. بدین منظور، فراتحلیلی کیفی بر تمامی پژوهش هایی که به بررسی وضعِ موجود نظام آموزشی در نهادینه کردن ارزش های چندفرهنگی، شهروندی، اخلاقی، سیاسی و دینی پرداخته بودند، انجام شد. با تکیه بر تکنیک کاسپ، پژوهش های مورد نظر کنترل کیفی و پالایش شدند و در نهایت، 89 پژوهش به فراتحلیل راه پیدا کردند. یافته ها نشان داد که عملکرد آموزش های مدارس در نهادینه کردن ارزش های انسانی- اجتماعی، ضعیف و ناکارآمد بوده است. از یک سو، آموزش های مدارس توجهی ناکافی و نامناسب به این ارزش ها داشته اند. از دیگرسو، رویکردی که در آموزش این ارزش ها در پیش گرفته شده است، رویکردی غیرفعال، مکانیک و محافظه کارانه بوده است که به یادگیری ژرفی در دانش-آموزان نمی انجامد. این مساله سبب شده که دانش آموزان تنها در سطح مفهوم با این ارزش ها آشنایی پیدا کنند و گرایشی راستین و پایدار در آن ها برای حرکت و روآوردن به این ارزش ها ایجاد نشود. در نهایت، تنها اهرم های فشار محیط بیرونی برای گذار به گونه گون شدن مدارس است که می تواند بستری برای نهادینه کردن ارزش های انسانی- اجتماعی فراهم کند که خود نیز نیازمند هموار و همتراز شدن ساختار اجتماعی جامعه است.
نقش سواد برنامه ریزی درسی در عملکرد شغلی معلمان با میانجی گری جهت گیری تدریس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال دهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
60 - 39
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش سواد برنامه ریزی درسی در عملکرد شغلی معلمان با میانجی گری جهت گیری تدریس انجام شد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی؛ از نظر طرح پژوهش کمی و روش مورد استفاده، توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری شامل معلمان مدارس مقطع متوسطه اول شهرستان بابل در سال تحصیلی 1400-1399 که تعداد آن ها 1229 نفر بود که بر اساس جدول مورگان 291 معلم با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سواد برنامه ریزی درسی نوربخش(1391)، پرسشنامه عملکرد شغلی پترسون(1992) و پرسشنامه جهت گیری تدریس ساموئلوویچ (1999) استفاده شد. پایایی پرسشنامه ها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ برای سواد برنامه ریزی درسی نوربخش(87/0)، عملکرد شغلی پترسون(86/0) و پرسشنامه جهت گیری تدریس (91/0) به دست آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری) با نرم افزار spss و pls استفاده گردید. نتایج تحلیل داده ها نشان داد، بین سواد برنامه ریزی درسی و عملکرد شغلی معلمان در سطح 01/0 معنادار است. بین مقیاس های سواد برنامه ریزی درسی و مقیاس تدریس محور در سطح 01/0 معنادار نمی باشد. بین مقیاس های سواد برنامه ریزی درسی با مقیاس یادگیری محور در سطح 01/0 معنادار است. بین جهت گیری تدریس با عملکرد شغلی معلمان در سطح 01/0 معنادار است. در نهایت مدل اثرگذاری پژوهش دارای برازش لازم است. همچنین سواد برنامه ریزی درسی از طریق ابعاد جهت گیری تدریس (یادگیری محور و تدریس محور) با عملکرد شغلی معلمان رابطه دارد.
شناسایی مؤلفه های توسعه فرهنگ پژوهش در مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال دهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
87 - 61
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های توسعه فرهنگ پژوهش دوره ابتدایی در سال 1399 انجام شد. روش مطالعه از نوع کیفی با رویکرد پدیدارشناسی بوده و مشارکت کنندگان بالقوه شامل معلمان و صاحب نظران حوزه پژوهش سازمان آموزش و پرورش استان فارس بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. حجم نمونه با توجه به معیار کفایت تعداد مشارکت کنندگان بر مبنای اشباع نظری به 14 نفر رسید. ابزار گردآوری داده های کیفی پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته انتخاب و تجزیه و تحلیل دادهها بر اساس تحلیل مضمون انجام شد. برای اعتباریابی داده ها از روش های بازخورد به مشارکت کنندگان، بازبینی و موضعگیری پژوهشگر و همسوسازی با منابع علمی استفاده گردید. اعتمادپذیری یافته ها با استفاده از نظرات اعضای کمیته راهنما شامل کارشناسان مدارس ابتدایی و همچنین کمیته رساله انجام شد. یافته ها نشان داد که از دیدگاه معلمان و صاحب نظران مدارس ابتدایی تعداد 5 عامل اصلی و 15 مؤلفه موجب توسعه فرهنگ پژوهش در دوره ابتدایی خواهد شد. عوامل اصلی عبارتند از: عوامل فردی، عوامل سازمانی، عوامل فراسازمانی، عوامل برنامه ای و عوامل اطلااعاتی. همچنین چهار مؤلفه خودبالندگی، برنامه درسی مدارس، توانمندسازی و آزادی عمل از اهمیت بالاتری برخوردار بودند. نتایج این پژوهش می تواند دریچه های نوینی را برای توجه بنیادی به بالندگی معلمان و بسترسازی و توسعه پلکانی فرهنگ پژوهش در آموزش و پرورش و تغییرات مطلوب در بازنگری برنامه درسی از رویکرد آموزش محوری به پژوهش محوری بگشاید.
تبیین رابطه ساختاری بین هیجانات اساتید و مدیریت کلاس با میانجی گری خودکارآمدی در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
130 - 107
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین مسائل در زمینه ی روانشناسی تربیتی دستیابی به شرایطی است که عملکرد یادگیرندگان را بهبود و ارتقاِء دهد. بدون تردید تنها یک روش صریح و روشن برای بهبود عملکرد یادگیرندگان وجود ندارد. اما مطالعات متعدد به انجام رسیده محققان را قادر ساخته اند تا کارامدترین عوامل تعیین کننده در عملکرد دانش آموزان را شناسایی کنند. بدون تردید مدیریت صحیح کلاس درس یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار است. پژوهش حاضر با هدف مشخص کردن رابطه هیجانات معلم بر مدیریت کلاس با نقش میانجی خودکارآمدی انجام شده است. روش پژوهش از نوع توصیفی – همبستگی با استفاده از مدل معادلات ساختاری و جامعه آماری کلیه اساتید دانشگاه فرهنگیان با 7000 نفر که نمونه گیری به روش خوشه ای تصادفی با تخصیص 400 نفربه عنوان حجم نمونه و جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های هیجان معلم چن(2016)، (پایایی768/0)، مدیریت کلاس ولفگانگ و گلیکمن (1986)، (798/0) و خودکارآمدی معلم بندورا ( 1977)، (پایایی 886/0) استفاده گردید. داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری و آزمون سوبل با استفاده از نرم افزار AMOS 24تجزیه و تحلیل گردید. بر اساس یافته ها شاخص های برازندگی مدل مورد تایید قرار گرفت. هیجان معلم تاثیر منفی و معنی داری (129/0-) در سطح معنی داری5 0/0 بر مدیریت کلاس داشت. و میانجی گری خودکارآمدی با مقدار آماره سوبل 5/683- و سطح معنی داری 0/001 ، تاثیر هیجان بر مدیریت کلاس را بهتر کرد. کلید واژه ها: خودکارآمدی، هیجانات معلم، مدیریت کلاس، اساتید دانشگاه فرهنگیان.
تجارب زیسته معلمان از تدریس در کلاس های چندپایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال دهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
143 - 112
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، توصیف تجارب زیسته معلمان از تدریس در کلاس های چند پایه دوره ابتدایی در مناطق روستایی است. روش: متناسب با هدف، روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بوده و جامعه پژوهش شامل کلیه معلمان چند پایه دوره ابتدایی مناطق روستایی شهرستان ماکو بوده که از بین آنها نمونه پژوهش به تعداد 15 نفر با روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور، انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه کیفی نیمه ساختاریافته گردآوری شد و به روش هفت مرحله ای کلایزی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جهت اعتباریابی داده ها، از نظرات اساتید متخصص، کارشناسان و معلمانی که سال ها در مدارس و کلاس های چندپایه مناطق روستایی شهرستان ماکو خدمت نموده اند استفاده گردید. یافته ها: تحلیل عمیق تجارب معلمان، به شناسایی و دسته بندی 6 مضمون اصلی: روش های تدریس و کلاسداری، مشکلات کلاس های چند پایه، مسائل برنامه درسی، مسائل مالی معلمان و مدارس، تقویت کلاس های چند پایه و محاسن کلاس های چند پایه، و 13 زیر مضمون: روش های تدریس، کلاسداری، مشکلات دانش آموزان کلاس های چند پایه، مشکلات معلمان کلاس های چند پایه، مشکلات خانواده های دانش آموزان کلاس های چند پایه، محتوای برنامه درسی، اجرای برنامه درسی، دستمزد معلمان، هزینه مدارس، کاستن از مشکلات کلاس های چند پایه، بهبود و افزایش بهره وری کلاس های چند پایه، محاسن مربوط به معلمان و محاسن مربوط به دانش آموزان منتج شد.
طراحی الگوی شایستگی های حرفه ای راهبران تربیتی در نظام آموزش ابتدایی
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
281 - 250
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف شناسایی و اعتبارسنجی الگوی شایستگی های حرفه ای راهبران آموزشی انجام شده است. روش پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از منظر گردآوری اطلاعات آمیخته -اکتشافی (روش تحقیق بخش کیفی-پدیدار شناسی و درکمی توصیفی-تحلیلی) بود. در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری غیر احتمالی 19 نفر از راهبران آموزشی و معلمان به عنوان مشارکت کنندگان انتخاب و در بخش کمی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 248 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بوده است. به منظور تحلیل یافته های کیفی، از روش تحلیل 7 مرحله ای کلایزری و برای تحلیل داده های کمی با استفاده از نرم افزار AMOS از روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده گردید. به منظور بررسی اعتبار یافته های کیفی از روش های درگیری طولانی مدت و ممیزی بیرونی و به منظور اطمینان از پایایی از روش توافق بین دو کدگذار استفاده شد. به منظور بررسی روایی پرسشنامه از روایی صوری و سازه و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ موردبررسی قرار گرفت. تحلیل یافته های پژوهش منجر به شناسایی 35 مضمون پایه ای و 7 مضمون سازمان دهنده (مبتنی بر مدل شایستگی) که در 5 دسته مضامین فراگیر شامل؛ دانش، توانایی،مهارت، ویژگی و نگرش طبقه بندی شد. نتایج تحلیل کمی نیز نشان داد، مدل از برازش مناسبی برخوردار است.
آموزش ابزارهای بازاریابی بر بستر فضای مجازی و تأثیر آن بر وفاداری مشتریان: مطالعه موردی بانک شهر
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
299 - 273
حوزه های تخصصی:
در دنیای رقابتی و پویای صنعت بانکداری امروز، نمی توان بدون در نظر گرفتن ارتباطات بازاریابی و آموزش ابزارهای بازاریابی برای مشتریان وفادار به اهداف بازاریابی در مقیاس گسترده دست یافت. تمرکز شدید درخصوص کیفیت خدمات باعث ارزشمندشدن محصول از نظر مشتری و موجب وفاداری آنها می شود و یکی از متداول ترین ابزارهایی که مدیران بازاریابی جهت آگاه ساختن و ترغیب مشتریان برای هدایت ارتباطات ترغیب کننده خود به سوی خریداران و جوامع هدف خود از آن استفاده می کنند، بستر فضای مجازی و ابزارهای بازاریابی می باشند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر بهره گیری از ابزارهای فضای مجازی بر وفاداری مشتریان در بانک شهر استان سمنان می باشد. تحقیق حاضر از نظر زمان انجام تحقیق، نه ماه اول سال 1400، ازنظر هدف، کاربردی و از نوع همبستگی و از لحاظ ماهیت، توصیفی - پیمایشی می باشد. جامعه تحقیق این پژوهش، شعب بانک شهر استان سمنان و نمونه آماری در این تحقیق، مشتریان وفادار این بانک به تعداد 150 نفر می باشد. از نرم افزار PLS Smart برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج نشان دادند فقط میان متغیرهای «آموزش ابزارهای بازاریابی از طریق فضاهای مجازی»، «آگاهی از برند» و «رضایت مشتریان» بر وفاداری مشتریان رابطه معناداری وجود دارد.
عناصر برنامه درسی تربیت اجتماعی دوره متوسطه دوم مبتنی بر الگوی تایلر: ویژگی ها و الزامات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
254 - 234
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین ویژگی ها و الزامات عناصر برنامه درسی تربیت اجتماعی دوره متوسطه دوم بر اساس الگوی تایلر بود روش: رویکرد پژوهش کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری بود. جامعه آماری پژوهش متخصصین حوزه تربیت اجتماعی ، مطالعات برنامه درسی ، فلسفه تعلیم و تربیت و روانشناسی تربیتی بودند که شیوه انتخاب آنها هدفمند از نوع گلوله برفی بود. در مجموع با 15 نفر مصاحبه شد. برای جمع آوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. داده های حاصل از مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل مضمون تحلیل شد. با استفاده از تطابق همگونی یافته ها و روش بازخورد مشارکت کنندگان و خبرگان غیر مشارکت کننده از اعتبار تحلیل ها اطمینان حاصل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که ویژگی های عناصر برنامه درسی تربیت اجتماعی مشتمل بر مقولاتی مانند: هدف (شناختی، عاطفی و روانی حرکتی)، محتوی (انتخاب و سازماندهی)، روش های یاددهی و یادگیری(گزینش و روش ها) و ارزشیابی (اصول و روش ها) شکل می گیرد. و یافته ها نشان دهنده آن بود که؛ شناسایی ویژگی های عناصر برنامه درسی تربیت اجتماعی می تواند چارچوب و خطوط راهنمایی برای تعیین مسیر و استراتژی در زمینه تدوین اهداف، تولید محتوی، روش های آموزش و شیوه ارزشیابی فعالیت های یادگیری در نظام آموزش متوسطه باشد و مبتنی بر آن طراحان برنامه درسی برای توسعه ویژگی های عناصر برنامه درسی تربیت اجتماعی و ارتقای کیفیت آموزشی تدابیر شایسته اتخاذ کنند.
بازنمایی انتظارات دانش آموزان دوزبانه از برنامه درسی رسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
127 - 103
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بازنمایی انتظارات دانش آموزان دوزبانه از برنامه درسی رسمی صورت گرفته است. روش: روش این مطالعه کیفی با طرح پدیدارشناسی بود. میدان تحقیق کلیه ی دانش آموزان دوزبانه شهرستان سراوان بوده است. مشارکت کنندگان در پژوهش 18 نفر از دانش آموزان دوزبانه بوده که به صورت هدفمند موردبررسی قرارگرفته اند. ابزار پژوهش مصاحبه های نیمه ساختارمند بود. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش با استفاده از تحلیل محتوی مضمونی انجام شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد که دانش آموزان دوزبانه از برنامه درسی رسمی انتظار آموزش زبان مادری در سال های اولیه ابتدایی و زبان رسمی در سال های بعدی؛ به کارگیری هم زمان آموزش با زبان مادری و رسمی در مدرسه؛ یاددهی سایر زبان ها (عربی و انگلیسی) در برنامه درسی؛ طرح مطالب قومی – زبانی در محتوا رسمی؛ گنجاندن آداب ورسوم و فرهنگ قومی- زبانی در محتوا رسمی؛ تدوین محتوای رسمی منطقه ای؛ بهره گیری معلم از روش های مختلف؛ به کارگیری هم زمان زبان رسمی و مادری؛ برخورد عادلانه و به دوراز تبعیض معلم نسبت به دانش آموزان دوزبانه؛ استفاده از ارزشیابی شفاهی؛ استفاده از کارپوشه در یادگیری و توجه به ارزشیابی روزانه و ماهانه را دارند. درنهایت مدل مفهومی پژوهش بر اساس داده های حاصل از پژوهش ارائه شده است.
بررسی عوامل مؤثر بر رضایتمندی دانشجویان از رشته تحصیلی (مطالعه موردی: دانشکده های کشاورزی، منابع طبیعی و فنی- مهندسی دانشگاه کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
183 - 156
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی رضایت از رشته تحصیلی دانشجویان رشته های فنی- مهندسی، کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه کردستان بوده است. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها، جزو پژوهش های پیمایش توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان ترم های چهارم، ششم و هشتم مقطع کارشناسی دانشکده های فنی- مهندسی، کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه کردستان در سال تحصیلی 96-97 به تعداد 2313 نفر می باشد. با استفاده از فرمول کوکران تعداد200 نفر از آن ها از طریق روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که روایی آن توسط متخصصان تاًیید گردید و پایایی آن از طریق یک مطالعه راهنما و محاسبه آلفای کرونباخ تاًیید شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل مسیر استفاده شد. بر اساس یافته ها، دانشجویان رشته های فنی- مهندسی در حد زیاد و دانشجویان رشته های کشاورزی و منابع طبیعی در حد متوسط از رشته تحصیلی خود رضایت داشتند. دانشجویان دانشکده های کشاورزی و منابع طبیعی از نظر رضایت مندی از رشته تحصیلی تفاوت آماری معنی داری با هم نداشتند، اما بین دانشجویان دانشکده ی فنی- مهندسی با دانشکده های کشاورزی و منابع طبیعی از نظر رضایت از رشته تحصیلی تفاوت آماری معنی دار وجود داشت. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که سازگاری رشته تحصیلی با اهداف و انتظارات شغلی، انگیزه ی تحصیلی، علاقه مندی به رشته، نگرش نسبت به بازارکار رشته و خودکارآمدی به ترتیب بیش ترین تأثیر را بر میزان رضایت از رشته تحصیلی دارند. هم چنین، طی فرآیند تحلیل مسیر
آسیب شناسی آموزش آب در درس «انسان و محیط زیست» (پایه یازدهم، متوسطه دوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
233 - 205
حوزه های تخصصی:
با توجه به بحران آب در ایران، آموزش الگوی مصرف مسؤولانه آب به دانش آموزان ضروری است. هدف پژوهش حاضر، سنجش محتوای آموزش آب در درس «انسان و محیط زیست» پایه یازدهم، دوره دوم متوسطه و بهبود کیفیت ارائه آن است. این مطالعه براساس نوع داده ها، کمی و از لحاظ نوع برخورد با مسئله، کیفی است. طرح کلی پژوهش آمیخته حاضر تبیینی یا اصطلاحاً تشریحی بود. در فاز اول با رویکرد توصیفی-پیمایشی داده های کمی استخرج و در فاز دوم برای توضیح بیشتر و آشکار کردن برخی جنبه های ابهام انگیز موضوع از رویکرد کیفی بهره گرفته شد. در بخش کمی برای جمع آوردی داده ها، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. مفاهیم پرسشنامه با تاکید بر طبقه بندی بلوم، اهداف کلی تعریف شده برای آموزش آب در کتاب راهنمای معلم درس «انسان و محیط زیست» و مصاحبه نیمه ساختاریافته تنظیم و پاسخ دهی به گویه های آن در طیف پنج گزینه ای لیکرت سامان داده شد. روایی صوری و محتوایی به تایید هشت خبره ذی صلاح رسید و پایایی آن با ضریب آلفای کرانباخ (75/0) تصدیق شد. براساس فرمول کوکران 384 دانش آموزان مورد پرسشگری قرار گرفتند. در بخش کیفی پژوهش پنل تخصصی باحضور کارگزاران اصلی نظام آموزشی (5 معلم و 20 دانش آموز) تشکیل و راهکارهایی پیشنهاد شد. جهت اعتباریابی، برونداد نظرات پانل دلفی، به 3 خبره ی دارای صلاحیت ارائه و پس از جرح و تعدیل، تایید نهایی شد. نتایج نشان داد آموزش آب در این کتاب، در سطوح پایین یادگیری هر دو حیطه «شناختی» و «عاطفی» به طور نسبی اتفاق افتاده، اما در سطوح میانی و غایی هر دو حیطه، ناکام است.