فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۵۲۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناخت نحوه ی ارتباط الگوهای ارتباطی خانواده با شیوه های حل تعارض فرزندان در برابر والدین انجام گرفت. شرکت کنندگان شامل 206 نفر از دانشجویان رشته های گوناگون تحصیلی دانشگاه شهید بهشتی بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه ی تجدید نظر شده ی الگوهای ارتباطی ریچی (1991) و پرسشنامه ی شیوه ی حل تعارض رحیم و مگنر (1995) استفاده شد و داده ها از روش محاسبه ی همبستگی های بنیادی (رگرسیون چندگانه) با استفاده از نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفت. بر اساس نتایج پسرانی که با پدران خود گفت و شنود بالایی گزارش کردند از شیوه های حل تعارض مؤتلفانه و خدمتکارانه و آن هایی که همنوایی بالایی داشتند، از شیوه های مصالحه گرایانه، سلطه گرایانه و اجتنابی بهره می جستند. هم چنین، دخترانی که با پدر گفت وشنود بالایی گزارش کردند، شیوه های مؤتلفانه و مصالحه گرایانه و آن هایی که همنوایی بالایی داشتند، از شیوه های سلطه گرایانه و خدمتکارانه استفاده می کردند. در مورد ارتباط با مادر، پسران و دختران با گفت وشنود بالا شیوه ی مؤتلفانه را بکار می بردند. درحالی که پسران با همنوایی بالا به ترتیب از شیوه های خدمتکارانه، سلطه گرایانه و دختران شیوه های اجتنابی، سلطه گرایانه و خدمتکارانه را بکار می بردند. نتایج بیان گر این مطلب است که گفت وشنود بالا بیش تر اوقات با شیوه ی کاراآمد مؤتلفانه در حل تعارض همراه می شود، درحالی که همنوایی بالا اغلب شیوه های ناکارآمد سلطه گرایانه و اجتنابی را پیش بینی می کند.
مقایسه نظام ارزشی دو نسل؛ فرزندان و والدین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" مقدمه: در طول تاریخ همواره نوعی تعامل بین تغییرات نگرشی خانواده، جامعه و خردهنظامهای مربوط به آن وجود داشته است. نگرش نسلهای مختلف به مقولههای مهم مربوط به خانواده، ملاکی برای بررسی تغییرات و تفاوت نسلی در نظر گرفته میشود. بر این اساس، مطالعه حاضر با هدف مقایسه نظام ارزشی دو نسل انجام گرفت.
روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع پسرویدادی است. نمونه مطالعه 200 نفر شامل 50 پدر، 50 مادر، 50 دختر و 50 پسر پایه سوم متوسطه بودند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه نظام ارزشی بود. دادههای بهدستآمده با استفاده از آزمون T مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج بهدستآمده از مقایسه ترجیح نظام ارزشی والدین و فرزندان بیانگر تفاوت معنیدار (05/0>p) بین والدین و فرزندان از نظر ارزش فردی بود. نتایج بهدستآمده از مقایسه شدت جهتگیری ارزشی والدین و فرزندان بیانگر تفاوت معنیدار (05/0>p) بین والدین و فرزندان از نظر ارزش خانوادگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، هنری و دینی بود.
نتیجهگیری: عدم وجود تفاوت معنیدار از نظر اغلب مقولههای نظام ارزشی بین والدین و فرزندان بیانگر همسانی نظام ارزشی بین دو نسل است. همچنین، بالاتربودن شدت جهتگیری ارزشی والدین نسبت به فرزندان بیانگر ریشهدارتربودن نظام ارزشها در آنها و پایبندتربودن والدین به ارزشها است."
نقش الگوهای ارتباطی خانواده در همدلی و خویشتنداری فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش پیش بینی کنندگی ابعاد گفت وشنود و همنوایی الگوهای ارتباطی خانواده بر همدلی و خویشتنداری فرزندان به عنوان شاخص های هوش هیجانی می باشد.
گروه نمونه پژوهش را 348 دانش آموز دختر و پسر پایه های سوم تا پنجم ابتدایی تشکیل می دهند. مقیاس همدلی (ایزنبرگ و همکاران، 1991)، نسخه ب ابزار الگوهای ارتباطی خانواده (فیتزپاتریک و ریچی، 1994) و مقیاس خویشتنداری (کندال و ویلکاکس، 1979) مورد استفاده قرار گرفتند.
این مقیاس ها به ترتیب توسط کودک، مادر و آموزگار تکمیل شدند. نتایج تحلیل عاملی، همبستگی گویه با نمره کل و آلفای کرونباخ، روایی و پایایی مطلوبی برای مقیاس های مذکور گزارش کرده اند. یافته های پژوهش نشان می دهند که گفت وشنود خانواده پیش بینی کننده مثبت و همنوایی، پیش بینی کننده منفی هر دو بعد همدلی و خویشتنداری می باشند. در مقیاس همدلی، دختران نسبت به پسران و پایه های چهارم و پنجم نسبت به پایه سوم نمرات بالاتری داشتند. در حالی که در مقیاس خویشتنداری جنسیت و پایه کلاسی نقش معناداری نداشتند.
اثربخشی آموزش مهارت های مقابله با تنیدگی بر تنیدگی فرزندپروری مادران دارای فرزندان با اختلال کاستی توجه و بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش مهارت های مقابله با تنیدگی بر میزان تنیدگی فرزندپروری مادران دارای فرزندان با اختلال کاستی توجه و بیش فعالی انجام گرفت.
نمونه مورد مطالعه در این پژوهش تعداد 24 نفر از مادرانی بودند که فرزندان آن ها دارای اختلال کاستی توجه و بیش فعالی تشخیص داده شده بودند که به طور مساوی در دو گروه آزمایشی و کنترل همتاسازی شدند.
ابزار های پژوهش شامل الکترو انسفالوگرافی کمی، شاخص تنیدگی فرزندپروری و فهرست بررسی تشخیص اختلال کاستی توجه و بیش فعالی بود. برنامه آموزش مهارت های مقابله با تنیدگی در یازده جلسه شصت دقیقه ای (هفته ای سه جلسه) در گروه آزمایشی اجرا شد. فرضیه این پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دادند که آموزش مهارت های مقابله با تنیدگی بر تنیدگی فرزندپروری مادران گروه آزمایشی به طور معناداری مؤثر بوده و کاهش میزان تنیدگی فرزندپروری را به دنبال داشته است. این کاهش شامل خرده مقیاس های فزون طلبی، محدودیت نقش، افسردگی و انزوای اجتماعی میشد. این یافته ها بدین معناست که برنامه مداخله ای توانسته است تنیدگی فرزندپروری مادران دارای کودکان با اختلال کاستی توجه و بیش فعالی را کاهش دهد.
نقش خانواده در تربیت فرزندان (بخش دوم)
حوزه های تخصصی:
بروز نشانگان روان پزشکی در زنان دارای همسران معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعتیاد شوهران به مواد مخدر میتواند به مشکلات روان شناختی همسران آنان منتهی شود. در پژوهش حاضر نشانگان روان پزشکی همسران مردان معتاد بـا غیرمعتاد مقایسه شدند. صد و هشتاد و شش زن دارای همسر معتاد از یک مرکز دریافت کمکهای حرفه ای در تهران و 173 زن از اقوام گروه اول که همسرانشان معتاد نبودند، به پرسشنامه نشانگان مختصر روان پزشکی (دروگاتیس و کلیرلی، 1977) پاسخ دادند. نتایج تحلیل نیمرخ نشان دادند که نمره هـای زنان با همسران معتاد در همه نشانگان روان پزشکی به گونه معناداری بالاتر بودند. نتایج براساس مشکلات روابط زناشویی و سوء رفتارهای شوهران معتاد مورد بحث قرار گرفتند.
بررسی راهبردهای مقابله ای و میزان تنیدگی در مادران کودکان مبتلا به اتیسم و مقایسه آن با مادران کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی راهبردهای مقابله ای و میزان تنید گی در مادران کودکان مبتلا به اتیسم و مقایسه آن با مادران دارای کودکان عادی صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دارای فرزند شهر تهران می باشد.
نمونه آماری شامل 72 مادر (36 مادر دارای کودک مبتلا به اتیسم و 36 مادر دارای کودک سالم) بوده که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل مقیاس رتبه بندی اتیسم گیلیام، فهرست مشکلات رفتاری کودک/ نوجوان، پرسشنامه منابع تنیدگی، فهرست مهارت های مقابله ای استفاده می شود. یافته ها نشان می دهند که بین مادران کودکان مبتلا به اتیسم و مادران کودکان سالم از لحاظ متغیرهای تنیدگی، راهبردهای مقابله ای مسئله مدار و هیجان مدار تفاوت معناداری وجود دارد، اما از لحاظ راهبرد مقابله ای غیر مفید و غیرمؤثر تفاوت معناداری مشاهده نگردید. هم چنین میان تنیدگی مادران کودکان مبتلا به اتیسم با راهبردهای مقابله ای هیجان مدار و غیر مفید و شدت علائم کودک مبتلا به اتیسم رابطه معناداری وجود دارد، اما بین تنیدگی مادران و راهبرد مقابله ای مسئله مدار، رابطه معناداری به دست نیامد. در مجموع اکثر مادرانی که کودک مبتلا به اتیسم داشتند راهبردهای مقابله ای هیجان مدار داشته و شدت علائم اتیسم با افزایش میزان تنیدگی مادران همراه بوده، به نحوی که شدت علائم اتیسم کودک، 66 درصد تنیدگی مادران را تبیین می کند.
مقایسه استرس والدگری در مادران کودکان مبتلا به اختلال اتیسم با مادران کودکان بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه استرس والدگری در مادران کودکان اتیستیک با مادران کودکان بهنجار انجام شده است. نمونه شامل 90 نفر (45 مادر کودک درخودمانده و 45 مادر کودک بهنجار) می شود. هر دو گروه پرسشنامه استرس والدگری آبیدین (1990) را تکمیل کردندمادران کودکان اتیستیک به صورت در دسترس انتخاب گردیدند. مادران کودکان اتیستیک با نمونه ای متشکل از 45 مادر کودک عادی که از لحاظ تحصیلات، سن کودک و وضعیت اقتصادی و اجتماعی همتا شده بودند مقایسه شدند. داده ها با استفاده از آزمون MANOVA تحلیل شد. نتایج نشان دادند که استرس والدگری در مادران کودکان اتیستیک در هر دو قلمرو والدگری و قلمرو کودک و هم چنین استرس والدگری کل به طور معنادار بالاتر از مادران کودکان بهنجار بود. مادران کودکان اتیستیک با استرس های بسیار مواجه اند که این استرس می تواند مربوط به کودک، والد یا جامعه باشد. از جمله ماهیت مبهم اختلال اتیسم، خصوصیات کودک، نگرانی راجع به تداوم شرایط، پذیرش کم جامعه و حتی سایر اعضای خانواده نسبت به رفتارهای کودک درخودمانده و نیز شکست در دریافت حمایت های اجتماعی می تواند در بروز این استرس مؤثر باشد.
خانواده راهبردهای مقابله ای: تحلیل عاملی تأییدی سلسله مراتبی مقیاس ایرانی مقابله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماهیت پیچیده و چندبُعدی سازه مقابله، به شکل گیری خانواده های مختلفی از راهبردهای مقابله ای منجر شده است که به رغم ویژگی های مختلف و تأثیر عوامل فرهنگی و سرشتی متفاوت، همبستگی زیادی با یکدیگر دارند. به منظور شناسایی ماهیت خانواده های مقابله در جامعه ایرانی، پژوهش حاضر ساختار عاملی مقیاس ایرانی مقابله را با گروه نمونه ای به حجم 1060 دانشجو، 470590 دختر و پسر) و کاربرد تحلیل عاملی تأییدی سلسه مراتبی مورد آزمون قرار داد. یک مدل تک عاملی و چهار مدل چند عاملی که بر پایه پیشینه پژوهشی و تحلیل عاملی اکتشافی راهبردهای مقیاس مقابله ایرانی توسعه یافته بود آزمون شد. نتایج نشان داد که مدل سه عاملی: الف فعال (شامل راهبردهای بازسازی شناختی، حل مسئله و حمایت معنوی)، ب فعل پذیر (شامل راهبردهای انحراف توجه، اجتناب شناختی و تسلیم)، و پ نامنعطف (شامل راهب ردهای ح مایت جویی و تفکر آرزومندانه نگران ی) از بیشترین برازندگی با داده ها برخوردار است. منطق زیربنایی خانواده های استخراج شده براساس نظریه های مقابله و فرهنگی تحولی مورد بحث قرار گرفت.
اثربخشی آموزش تحلیل ارتباط محاوره ای به مادران بر بهبود عملکرد خانواده آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تحلیل ارتباط محاوره ای به مادران بر بهبود عملکرد خانواده آنان بوده است. روش پژوهش، نیمه تجربی بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دانش آموزان دختر دبیرستان های بزرگ دولتی منطقه دو شهر تهران بود که از طریق ترکیبی از روش نمونه گیری تصادفی و خوشه ای 50 نفر (برای دو گروه 25 نفری آزمایش و گواه) انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند.
ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه سنجش خانواده (FAD)، می باشد که به صورت پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس به وسیله نرم افزار SPSS استفاده شد.
یافته های پژوهش نشان دادند که این روش بر بهبود عملکرد خانواده مادران مؤثر می باشد. بدین معنا که آموزش تحلیل ارتباط محاوره ای، «نقش ها»، «حل مسئله» و «ابراز عواطف» آنان را بهبود می بخشد.
رابطه بین سبک های فرزند پروری و باورهای معرفت شناختی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبک های فرزند پروری و باورهای معرفت شناختی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان انجام شد. جامعه پژوهشی شامل کلیه دانش آموزان دختر سال سوم متوسطه دبیرستانهای شهر تبریز به تعداد 21251 در سال تحصیلی 1387-88 بود که از میان آنها 380 نفر با استفاده از فرمول کوکران به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. روش تحقیق با توجه به هدف پژوهش، توصیفی (غیرآزمایشی) از نوع همبستگی است. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه باورهای معرفت شناختی شومر (1990)، پرسشنامه سبک های فرزند پروری بامریند (1967) و برای پیشرفت تحصیلی از معدل کتبی سال سوم دانش آموزان در خرداد ماه استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین باورهای معرفت شناختی «دانش ساده / قطعی» و «یادگیری سریع / ثابت» و پیشرفت تحصیلی رابطه منفی و معناداری وجود دارد.رابطه بین سبک مقتدرانه با دانش ساده / قطعی مثبت و معنی دار ولی با باورهای معرفت شناختی یادگیری سریع / ثابت منفی و معنی دار بود. رابطه سبک مستبدانه با دانش ساده / قطعی و یادگیری سریع / ثابت مثبت و معنی دار بود. رابطه سبک سهل گیرانه با یادگیری سریع / ثابت مثبت و معنی دار بود. رابطه سبک های فرزند پروری با پیشرفت تحصیلی معنی دار نبود. از بین مولفه های باورهای معرفت شناختی و سبک های فرزند پروری، متغیرهای یادگیری سریع / ثابت و دانش ساده / قطعی بیشترین سهم را در پیش بینی پیشرفت تحصیلی داشتند.
رابطه سبک های فرزندپروری با نشانه های درونی سازی شده در کودکان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"مقدمه: با توجه به نقش رابطه کودک و والدین در رشد و تحول کودک، هدف این پژوهش بررسی نشانگان درونیسازیشده (اضطراب- افسردگی، افسردگی- کنارهگیری و شکایات جسمانی) در کودکان در رابطه با سبکهای فرزندپروری (مقتدرانه، مستبدانه و سهلگیرانه) و تعیین سهم هر یک در پیشبینی مشکلات کودکان بود.
روش: به این منظور تعداد 271 نفر از مادران کودکان پسر 7 تا 9 سال مشغول به تحصیل در مدارس ابتدایی منطقه شش تهران بهروش نمونهگیری خوشهای از بین کلاسهای مقاطع اول تا سوم از 4 مدرسه ابتدایی موجود در این منطقه انتخاب شده و با پرسشنامه سبکهای فرزندپروری بامریند و فهرست رفتاری کودک ارزیابی شدند. نتایج با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تحلیل شد .
یافتهها: سبک فرزندپروی مقتدرانه با تمام نشانههای درونیسازی رابطه منفی معنیدار و سبک فرزندپروری مستبدانه با تمام نشانهها رابطه مثبت معنیدار داشتند. بر طبق نتایج تحلیل رگرسیون، سبک مقتدرانه پیشبینیکننده منفی معنیدار و سبک مستبدانه پیشبینیکننده مثبت معنیدار برای تمام نشانههای درونیسازیشده است.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش همسو با بیشتر پژوهشهای قبلی در این زمینه است. بهطور کلی، بهنظر میرسد که کنترل همراه با صمیمیت، مهمترین عامل در پیشگیری از نشانههای درونیسازیشده باشد. "
هنوز بچه ام!
حوزه های تخصصی: