فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۵۲۳ مورد.
" بررسی قدرت پیش بینی کنندگی ابعاد هویتی فرزندان توسط ابعاد فرزندپروری والدین در بین دانشجویان دانشگاه شیراز "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"این پژوهش به دنبال پاسخ گویی به این سؤال بوده است که آیا ابعاد فرزند پروری والدین قدرت پیش بینی ابعاد هویتی در میان دانشجویان را دارد. به منظور پاسخ به این سؤال از نمونه 242 نفری دانشجویان، اعم از (134 نفر) دختر (108 نفر) پسر استفاده شد که به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شده بودند، میانگین سنی دختران 89/20 و پسران 25/21 و انحراف معیار سنی آنها به ترتیب برابر با 93/1 و 17/2 بود. ابزار های اندازه گیری در این پژوهش عبارت از مقیاس شیوه های فرزند پروری شیفر و مقیاس هویت(EIPQ) بودند. پایایی ابزارها به روش آلفای کرونباخ و روایی آنها به شیوه تحلیل عامل سنجیده شد.
به منظور تعیین قدرت پیش بینی کنندگی ابعاد هویتی از طریق ابعاد فرزند پروری والدین از شیوه آماری رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان استفاده شد. نتایج حاصله نشان داد که بعد گرمی- سردی از قدرت پیش بینی کنندگی مثبت و معنا داری برای بعد تعهد داشت در حالی که بعد آزادی- کنترل چنین قدرتی نداشت. ابعاد فرزند پروری والدین قدرت پیش بینی کنندگی معناداری برای بعد جستجوگری نداشته و نتایج نشان داد که بعد گرمی- سردی به تفکیک جنسیت برای هر دو جنس قدرت پیش بینی کنندگی مثبت و معناداری برای بعد تعهد داشته است.
"
بررسی اثر پذیری میزان سازگاری زناشویی از باورهای غیر منطقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثر پذیری میزان سازگاری زناشویی از باورهای غیر منطقی است . جامعه ی مورد مطالعه کلیه زوجین شهر تهران بود که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد نمونه، 388 نفر و 194 زوج (194زن 194 مرد) که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند ، انتخاب شدند. و همه زوج های انتخاب شده پرسشنامه هنجاریابی شده باورهای غیرمنطقی جونز و سازگاری زناشویی اسپانیر را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل رگرسیون خطی و همبستگی پیرسون مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها : نتایج نشان داد که بین مقیاس های باورهای غیر منطقی با سازگاری ارتباط خطی و معنادار وجود دارد. به طور کلی نتایج نشان می دهد که سازگاری زناشویی ، توسط باورهای غیر منطقی تبیین می شود. نتیجه گیری: هرچه نمره باورهای غیر منطقی افزایش یابد، سطح سازگاری زناشویی کاهش می یابد
نقش ابرازگری هیجانی و عوامل جمعیت شناختی در پیش بینی رضایت زناشویی زنان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ابرازگری هیجانی و عوامل جمعیت شناختی با رضایت زناشویی زنان متأهل انجام شد.پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش جمع آوری داده ها از نوع همبستگی است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را کلیه ی زنان متأهل منطقه 5 شهر تهران در سال 1392 تشکیل دادند. نمونه شامل 282 زن متأهل بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ 47 سوالی و ابرازگری هیجانی خانواده هالبرستات و همکاران بود. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد نتایج نشان داد که ابرازگری مثبت و تحصیلات با رضایت زناشویی زنان همبستگی مثبت و معنادار و بین ابراز گری منفی و سن همبستگی با رضایت زناشویی زنان همبستگی منفی و معنادار وجود دارد. نتایج رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که در گام اول ابرازگری هیجانی مثبت 094/0درصد از رضایت زناشویی را پیش با ورود متغیر سن در الگوی چهارم 017/0 درصد به توان پیش بینی اضافه می شود و با ورود متغیر مدت ازدواج در الگوی پنجم 011/0درصد به توان پیش بینی اضافه می شود. به طور کلی متغیرهای ابرازگری هیجانی مثبت ، ابرازگری هیجانی منفی، تحصیلات، سن و مدت ازدواج حدود 19 درصد از رضایت زناشویی را پیش بینی می کنند.از این اطلاعات می توان در راستای تدوین و اجرای برنامه های آموزشی و درمانی به منظور افزایش رضایت زناشویی زنان استفاده کرد.
توان پیشبینی سبکهای فرزندپروری ادراک شده و متغیرهای جمعیتشناختی بر احساس تنهایی دختران دانشآموز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
مقدمه: احساس تنهایی، به عنوان حالتی ناخوشایند، پاسخهای هیجانی منفی و نارضایتی ادراکی فرد را در روابط اجتماعیاش شامل میشود. این تجربه نامطلوب و پریشانکننده میتواند به ناسازگاریهای شناختی، هیجانی و رفتاری فرد در مرحله نوجوانی منجر شود. شواهد پژوهشی حاکی از وجود رابطه بین سبکهای فرزندپروری و شایستگیهای اجتماعی کودکان و نوجوانان است. به همین دلیل، برخی از پژوهشگران، به منظور توان پیشبینی احساس تنهایی در نوجوانان، بر مطالعه سبکهای فرزندپروری (اقتدارمنش، دیکتاتوری و سهلگیرانه)، تاکید میکنند. از سوی دیگر، برخی نتایج پژوهشهای مبتنی بر رویکرد بوم شناختی براون فنبرنر نشان داده است که بافت خانوادگی (وضعیت اقتصادی-اجتماعی، تحصیلات والدین و جنسیت کودک)، در درک تحول اجتماعی و احساس تنهایی فرزندان حائز اهمیت است. پژوهش حاضر بر اساس مدل تعاملی، سعی در بررسی توان پیشبینی مولفههای سبکهای فرزندپروری ادراک شده و متغیرهای جمعیتشناختی بر احساس تنهایی دانشآموزان دختر نوجوان دارد.
روش کار: روش پژوهش حاضر، همبستگی از نوع رگرسیون چند متغیره گام به گام است. گروه نمونه با توجه به فرمول کرجسی و مورگان (416=n) نفر برآورد و به روش چند مرحلهای انتخاب گردید. به منظور گردآوری دادهها از سه پرسش نامه سبکها و ابعاد فرزندپروری، مقیاس افتراقی تنهایی و پرسش نامه جمعیتشناختی استفاده گردید.نتایج: نتایج به دست آمده بر اساس رگرسیون چندمتغیره گام به گام، نشان دهنده سه مرحله معنیدار در پیشبینی متغیر وابسته (احساس تنهایی) است. در اولین مرحله، بعد گرمی و حمایتگری از سبک فرزندپروری اقتدارمنش، بیشترین رابطه را با متغیر ملاک نشان داد (534/0=R، 000/0=F). در مرحله دوم، دو مولفه سبک فرزندپروری اقتدارمنش ( گرمی- حمایتگری و خودمختاری)، بالاترین میزان توان پیشبین احساس تنهایی را نشان دادند (556/0=R، 000/0=F). در مرحله آخر، سه متغیر ( بعد گرمی و حمایتگری، بعد خودمختاری و پایگاه اقتصادی-اجتماعی) دارای بیشترین توان پیشبینیکنندگی متغیر وابسته بودند (563/0=R، 000/0=F).بحث: با توجه به یافتههای به دست آمده از پژوهش حاضر می توان بیان داشت که سبک فرزندپروری اقتدارمنش، به ویژه دو بعد گرمی و حمایتگری و خودمختاری آن؛ و متغیر پایگاه اقتصادی-اجتماعی میتواند میزان احساس تنهایی را در دانشآموزان دختر کاهش دهد. این نتایج بایستی در سیاستگذاری سازمانهای بهداشت روانی و آموزش والدین و مشاوران بالینی مورد توجه قرار گیرد.
"
اثر تعارض کار-خانواده و غنی سازی کار-خانواده بر قصد ترک شغل و بهزیستی روان شناختی: نقش واسطه ای تعادل کار-زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثر تعارض کار-خانواده و غنی سازی کار-خانواده بر قصد ترک شغل و بهزیستی روان شناختی با توجه به نقش واسطه ای تعادل کار-زندگی بود. نمونه این پژوهش شامل 363 نفر(222 مرد و 141 زن) از کارکنان شرکت ملی حفاری ایران است که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای سنجش متغییرهای مورد مطالعه از پرسش نامه های تعارض کار-خانواده، غنی سازی کار-خانواده، تعادل کار-زندگی، قصد ترک شغل و برای سنجش متغییر بهزیستی روان شناختی از پرسش نامه های خشنودی شغلی، خشنودی خانوادگی و سلامت روان استفاده شد. ارزیابی الگوی پیشنهادی از روش الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و با استفاده از نرم افزار SPSS ویراست 22 و AMOS ویراست 22 انجام گرفته است. برای آزمودن فرضیه های واسطه ای در الگوی پیشنهادی از روش بوت استراپ در برنامه ماکرو پریچر و هیز [1](2008) استفاده شد. یافته ها نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش نسبتاً خوبی با داده ها برخوردار است. برازش بهتر از راه همبسته کردن خطاهای دو مسیر بدست آمد. هم چنین، 12 فرضیه (مستقیم و غیر مستقیم) مورد تایید قرار گرفتند. [1] -Macro Preacher & Hayes
نقش عملکرد خانواده و الگوهای ارتباطی زوجین در پیش بینی رضایت زناشویی
حوزههای تخصصی:
دستیابی به جامعه سالم، درگروِ سلامت خانواده و خانواده کارآمد، وابسته به رضایت زناشویی است. از این رو پژوهش حاضر به بررسی نقش عملکرد خانواده و الگوهای ارتباط ی زوجین در پیش بینی رضایت زناشویی می پردازد. طرح پژوهش از نوع همبستگی است. نمونه آماری شامل 150نفر (75 مرد و75 زن) از معلمان متأهل ساکن در شهر سنقر بود که با شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل سیاهه رضایت زناشویی انریچ، ابزار سنجش خانواده و پرسش نامه الگوهای ارتباط ی زوجین بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد میان همه مولفه های عملکرد خانواده و رضایت زناشویی رابطه منفی معنی دار وجود دارد. بعلاوه میان الگوی سازنده متقابل و رضایت زناشویی رابطه مثبت و معنی دار، و میان الگوهای توقع/ کناره گیری و اجتناب متقابل با رضایت زناشویی رابطه منفی و معنی دار برقرار است. تحلیل رگرسیون نیز نشان داد متغیرهای عملکرد خانواده و الگوهای ارتباط ی زوجین، به ترتیب 66/0 و 81/0 از پراکنش رضایت زناشویی را پیش بینی می کنند. پس رضایت زناشویی معلمین با اطل اع از عملکرد خانواده و الگوهای ارتباط ی زوجین قابل پیش بینی است.
تعارضات خواهر- برادری، جنسیت و الگوهای فرزندپروری در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعارض بین خواهر و برادرها یکی از متداول ترین اشکال پرخاشگری در خانواده ها است. در این پژوهش شیوه ی فرزندپروری به عنوان کارکرد کنترلی والدین و جنسیت به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده الگوی رفتاری والدین نسبت به کودکان در رابطه با تعارض های خواهر و برادری مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری آن شامل کلیه ی دانش آموزان دختر و پسر مقطع راهنمایی، شهرستان رباط کریم در سال تحصیلی 91-90 بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 124 دانش آموز به همراه خانواده های ایشان انتخاب شد. داده ها از طریق پرسشنامه های، رابطه با خواهر و رابطه با برادر IBR) و(RIS ، سبک های فرزند پروری بامرید و یک پرسشنامه جمعیت شناختی جمع آوری شد. نتایج همبستگی نشان داد که تعارضات خواهر- برادری با شیوه های فرزند پروری اقتداری، سخت گیرانه پدر و مادر رابطه ی معکوس دارد اما با فرزندپروری سهل گیرانه رابطه معناداری ندارد. بر اساس تحلیلات رگرسیون گام به گام فرزندپروری اقتداری پدر و مادر قوی ترین پیش بینی کننده های شدت تعارضات بین همشیرها هستند؛ دختران بیشتر از پسران هم اختلاف با خواهر و هم اختلاف با برادران خود را گزارش دادند. همچنین نتایج نشان می دهد که پسران بیشتر اختلاف با برادران کوچک تر و دختران بیشتر اختلاف با برادران بزرگتر و خواهران کوچکتر از خود را گزارش داده اند. مطابق یافته های بالا الگوهای فرزندپروری والدین و جنسیت کودکان در پیش بینی شدت اختلاف و درگیری بین همشیرها مؤثر است.
اثربخشی مداخله ی بهنگام خانواده- محور بر نشانگان استرس مادران کودکان با آسیب شنوایی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با تولد کودک دارای ناتوانی، والدین با چالش های بسیاری مواجه می شوند. به طور کلی والدین کودکان با ناتوانی در مقایسه با والدین کودکان عادی استرس بیشتری دارند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخله بهنگام خانواده-محور بر نشانگان استرس مادران کودکان با آسیب شنوایی انجام شد.
روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. حجم نمونه 32 مادر بودند که از میان همه ی مادران کودکان با آسیب شنوایی شهر شیراز در سال تحصیلی 94-1393 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جاگماری شدند، به طوری که هر گروه 16 نفر بود. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه نشانگان استرس خدایاری فرد و پرند(1385) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس یک متغیره و چندمتغیره تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین نمرات نشانگان استرس و خرده مقیاس های آن ( نشانه های جسمی، نشانه های عاطفی، نشانه های شناختی و نشانه های رفتاری) در گروه آزمایش به طور معناداری کاهش یافته است (05/0P < ).
نتیجه گیری: در واقع یافته ها نشان دهنده این بود که مداخله بهنگام خانواده-محور سبب بهبود نشانگان استرس در مادران کودکان با آسیب شنوایی شده است.
رابطه سبک های فرزندپروری والدین با رفتار سازشی دانش آموزان کم توان ذهنی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سبک های فرزندپروری والدین مهمترین نقش را در تربیت فرزندان به عهده دارند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رفتار سازشی دانش آموزان کم توان ذهنی بر اساس سبک های فرزندپروری مادران آنها انجام شد.
روش: این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه مورد مطالعه را تمامی مادران کودکان کم توان ذهنی مقطع ابتدایی شهر رشت در سال تحصیلی 94-1393 تشکیل می دادند که از میان آنها 110 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها در این پژوهش از پرسشنامه رفتار سازشی واینلند (1953) و پرسشنامه شیوه فرزندپروری بامریند (1973) استفاده شد.
یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین سبک مقتدرانه با رفتار سازشی همبستگی مثبت معنی دار و بین سبک های مستبدانه و سهل گیرانه با رفتار سازشی همبستگی منفی معنی دار وجود دارد (01/0>P). همچنین تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از رگرسیون چندگانه نشان داد که سبک تربیتی مقتدرانه پیش بینی کننده مثبت و معنی دار رفتار سازشی است (01/0>P) و سبک های تربیتی سهل گیرانه و استبدادی پیش بینی کننده منفی و معنی دار رفتار سازشی است (01/0>P).
نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده طراحی و برگزاری برنامه ها و کارگاه های آموزش خانواده در زمینه آگاه سازی اولیا از سبک های فرزندپروری و تأثیر هر یک از آنها بر فرزندان بسیار ضروری است تا از این طریق بتوان با تغییر نگرش مادران و بهبود روابط اعضای خانواده، رفتار سازشی دانش آموزان کم توان ذهنی را بهبود بخشید
رابطه دانش و نگرش جنسی و باورهای ارتباطی با طلاق عاطفی
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر آمار طلاق در ایران به شدت رو به افزایش بوده است .اما آنچه از نظر پنهان مانده روابطی است که علی رغم وجود فاکتورهای لازم برای طلاق، همچنان پابرجا هستند و در واقع دچار طلاق عاطفی شده اند. بنابراین هدف این پژوهش بررسی رابطه ی دانش و نگرش جنسی و باورهای ارتباطی با طلاق عاطفی است. روش پژوهش در این مطالعه، توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه ی این مطالعه شامل230نفر از پرستاران زن متأهل شهر خرم آباد بودکه از میان تمامی پرستاران زن این شهر با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده بودند. شرکت کنندگان پرسشنامه های دانش و نگرش جنسی، باورهای ارتباطی و طلاق عاطفی را تکمیل کردند. نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که بین دانش و نگرش جنسی و باورهای ارتباطی با میزان طلاق عاطفی زنان رابطه ی منفی معناداری برقرار است و باور به مخرب بودن مخالفت، نگرش جنسی، توقع ذهن خوانی، باور به عدم تغییرپذیری همسر و کمال گرایی جنسی بیشترین نقش را در پیش بینی طلاق عاطفی داشتند. مشاوران خانواده و زوج درمانگران می توانند با بررسی متغیرهای مذکور شناخت بهتری از پدیده ی طلاق عاطفی داشته باشند و مداخلات لازم را اجرا نمایند.
مقایسه پرخاشگری و دانش هیجانی کودکان پسر بی سرپرست و بدسرپرست با کودکان عادی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به افزایش روزافزون کودکان بی سرپرست و مشاهده سازش نایافتگی و اختلال های هیجانی در آنها که بر اثر جدایی از کانون خانواده به وجود می آید، توجه خاص به این کودکان احساس می گردد .هدف این پژوهش مقایسه پرخاشگری و دانش هیجانی کودکان پسر بی سرپرست و بد سرپرست با کودکان عادی بود.
روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. به منظور بررسی فرضیه های پژوهش، 64 کودک 4 تا 6 ساله پسر شامل32 نفر بی سرپرست و بدسرپرست و 32 نفر عادی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس با استفاده از پرسشنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی واحدی (1386) و آزمون تطبیق هیجانی ایزارد و همکاران (2003)، ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از روش آماری t دو گروه مستقل و آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج آزمون t نشان داد، میزان پرخاشگری کودکان بی سرپرست و بد سرپرست به طور معناداری از کودکان عادی بیشتر بود (0001/0=p). دانش هیجانی کودکان بی سرپرست و بد سرپرست به طور معناداری کمتر از کودکان عادی بود (0001/0=p). نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد میزان مؤلفه های دانش هیجانی کودکان بی سرپرست و بد سرپرست به طور معناداری کمتر از کودکان عادی بود (05/0>p).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که میزان پرخاشگری و دانش هیجانی فرزندان تا حد زیادی تحت تأثیر شیوه های سرپرستی والدین است.
بررسی اثربخشی آموزش گروهی بانوان و آموزش مکاتبه ای همسران آن ها به شیوه شناختی - رفتاری بر رضایت زناشویی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی اثربخشی آموزش گروهی بانوان و آموزش مکاتبه ای همسران آن ها به شیوه شناختی رفتاری بر میزان رضایت زناشویی می پردازد. نوع تحقیق، نیمه تجربی همراه با پیش آزمون، پس آزمون و مرحله پی گیری با گروه گواه است. نمونه مورد پژوهش شامل 28 زوج از بین والدین دانش آموزان دبستانی شهر اصفهان می باشد که براساس نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ است. بانوان گروه آزمایش 8 جلسه دو ساعته برنامه آموزش گروهی شناختی ـ رفتاری دریافت نمودند و همسران ایشان نیز به شیوه مکاتبه ای در برنامه آموزشی شرکت کردند و گام به گام همراه با همسران خود آموزش های شناختی ـ رفتاری دریافت نمودند. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که آموزش گروهی بانوان همراه با آموزش مکاتبه ای همسران آن ها به روش شناختی ـ رفتاری، رضایت زناشویی گروه آزمایش را نسبت به گروه گواه افزایش داده است، به گونه ای که 36% واریانس نمرات رضایت زناشویی زنان و 35% واریانس نمرات زناشویی مردان مربوط به عضویت گروهی بود (01/0P<). همچنین نتایج نشان داد که این اثربخشی در مرحله پی گیری حفظ شده است (001/0P<).
اثربخشی آموزش شایستگی هیجانی بر افزایش دانش هیجانی، تنظیم هیجانی و کاهش پرخاشگری کودکان بی سرپرست و بد سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به افزایش روز افزون کودکان بی سرپرست و مشاهده ناسازگاری ها و اختلالات هیجانی در آنها که بر اثر جدایی از کانون خانواده به وجود می آید، توجه خاص به این کودکان احساس می گردد. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش شایستگی هیجانی بر افزایش دانش هیجانی، تنظیم هیجانی و کاهش پرخاشگری کودکان بی سرپرست و بد سرپرست بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان پسر بی سرپرست و بدسرپرست با دامنهی سنی 4-8 سال در مراکز نگهداری شهر مشهد بودند. نمونه آماری شامل 18 کودک با رفتار پرخاشگرانه که با استفاده از نظر مربی و پرسشنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (9) و گروه کنترل (9) گمارده شدند. گروه آزمایش در 10 جلسه 60 دقیقه ای، هفته ای دو جلسه تحت آموزش شایستگی هیجانی قرار گرفتند. گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. پرسشنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی ارومیه، آزمون تطبیق هیجانی و مقیاس ارزیابی خود نظم بخشی پیش دبستانی و خرده آزمون گنجینه لغات مقیاس هوشی وکسلر پیش دبستانی در پیش و پس آزمون اجرا شد.
یافته ها: نتایج حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس، نشان داد که نمره دانش هیجانی، تنظیم هیجانی در کودکان گروه آزمایش در مرحله پس آزمون بیش از گروه کنترل بود. همچنین نمره پرخاشگری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در پس آزمون کاهش داشت. یافته های حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره بین مؤلفه های دانش هیجانی نشان داد که بین دوگروه در نمره پس آزمون دانش موقعیت هیجانی تفاوت معناداری وجود دارد.
نتیجه گیری: آموزش شایستگی هیجانی می تواند روش مؤثری برای افزایش دانش هیجانی، تنظیم هیجانی و کاهش پرخاشگری کودکان باشد.
تأثیر آموزش روش تربیتی مبتنی بر حل مسئله بر روش فرزندپروری و رفتارهای خشمگینانه والدین
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که خشم در برخی از موارد نتیجه ناتوانی افراد در اتخاذ راه حل مناسب برای مشکلات روزمره خانوادگی است، آموزش مهارت های حل مسئله و به کارگیری آن در تربیت فرزندان می تواند از بروز رفتارهای پرخاشگرانه والدین پیشگیری کند. هدف مطالعه حاضر ارزیابی اثربخشی آموزش روش تربیتی مبتنی بر حل مسئله بر تغییر روش تربیتی والدین و کاهش خشم آنها نسبت به فرزندان است. در این مطالعه والدین 29 کودک به صورت داوطلبانه در کارگاه های آموزش والدین شرکت کردند. در این کارگاه ها والدین در زمینه استفاده از روش حل مسئله و تغییر روش تربیتی خود در مواجهه با رفتارهای چالش برانگیز کودکان و واکنش مناسب نسبت به آنها آموزش دیدند. کارگاه ها به مدت 9 جلسه دو ساعته و یک روز در هفته برگزار می شدند. ابزارهای پژوهش حاضر پرسشنامه ارزیابی روش تربیتی والدین و پرسشنامه ارزیابی میزان خشم والدین بوده است. نتایج نشان داد که آموزش روش حل مسئله به والدین در بهبود سبک تربیتی و کاهش رفتارهای خشم آلود آنها نسبت به فرزندان موثر بوده است.
بررسی و مقایسه نظریه همسان همسری براساس ویژگی های شخصیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: انتخاب همسر در دنیا یکی از مهمترین تصمیم هایی است که اکثر افراد حداقل یکبار در زندگی شان می گیرند. این تحقیق با هدف بررسی نظریه همسان همسری در بین دانشجویان انجام گرفته است. روش: تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی است. 207 دانشجو از بین دانشجویان دانشگاه پیام نور ساری به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های شخصیتی نئو (NEO-FFI-SELF) و شخصیتی شریک ایده ال (NEO-FFI-IDEAL) را تکمیل نمودند. تجزیه و تحلیل داده ها با روش ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t-test و با استفاده از 16=SPSS انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که افراد تمایل دارند شریک شان را مشابه با ویژگی های شخصیتی خود و با توجه به پنج بعد شخصیتی (روان رنجورخویی، برون گرایی، باز بودن، توافق پذیری و وجدانی بودن) انتخاب کنند. یافته دیگر این بود که بین دختران و پسران در انتخاب شریک ایده ال مشابه با خود تفاوت وجود دارد. به عبارت دیگر، دختران برونگراتر، توافقی تر و وجدانی تر و پسران روان رنجورترند. نتیجه گیری:این یافته ها از نظریه همسان همسری در انتخاب همسر حمایت می کنند.