فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۵۰۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی تاثیر آموزش حل مساله شناختی- اجتماعی بر بهبود روابط بین فردی و ادراک خودکارآمدی کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری بود.
روش: به شیوه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پی گیری با گروه شاهد اجرا شد. نمونه پژوهش 30 دانش آموز دختر و پسر مراجعه کننده به مرکز اختلال یادگیری شهر اصفهان بودند که به وسیله مسؤولان مدارس ابتدایی که قبلاً با نشانگان ناتوانی های یادگیری آشنا شده بودند، شناسایی و سپس به مرکز ارجاع شدند. این دانش آموزان به وسیله گروهی متشکل از دو روان شناس، دو روان پزشک، دو کارشناس ناتوانی های یادگیری و یک کارشناس گفتاردرمانی، بر اساس نمره هوش در آزمون وکسلر، انحراف از میانگین کلاسی و فهرست وارسی ناتوانی های یادگیری DSM-IV-TR و آزمون های غیررسمی در سه حوزه خواندن، نوشتن و ریاضی برای شرکت در تحقیق انتخاب شدند. از این 30 نفر، 15 نفر به طور تصادفی در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه شاهد قرار گرفتند. گروه آزمایش با دو روش SLAM و FAST در زمینه حل تعارضات بین فردی، شناخت و تنظیم هیجانات و مقابله با احساس تنهایی، طی ده جلسه متوالی (هفته ای یک جلسه)، تحت آموزش مداخله شناختی به شیوه حل مساله اجتماعی قرار گرفت، ولی در مورد گروه شاهد مداخله ای نشد.
یافته ها: تحلیل کوواریانس نشان داد که شناخت و تنظیم هیجانات و آموزش حل مساله اجتماعی با شیوه شناختی، به طور معناداری عملکرد دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری را در زمینه افزایش حل مساله اجتماعی، کاهش رفتارهای نامطلوب پرخاشگری و کناره گیری و نیز تغییر اهداف اجتماعی بهبود می بخشد. نتایج همچنین نشانگر بهبود داوری دانش آموزان و افزایش خودکارآمدی اجتماعی آنان در زمینه سازگاری و افزایش رفتار دوستانه بود.
نتیجه گیری: از آنجا که دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری، علاوه بر مشکلات تحصیلی، افسردگی و تنهایی را تجربه می کنند و نسبت به دانش آموزان عادی از عزت نفس کمتری برخوردارند، مداخله فوق می تواند به بهبود روابط بین فردی آنها کمک کند.
استخراج دانش مفهومی از مغز با استفاده از الگوهای زبانی و معنایی
حوزه های تخصصی:
امروزه هستان شناسی ها که پایگاه های دانش مفهومی هستند، در سیستم های اطلاعاتی کاربرد بسیاری دارند. ساخت انواع هستان شناسی برای انواع قلمروها و کاربردها، فرآیندی پرهزینه و زمان بر است. خودکارسازی این فرآیند، گامی در جهت رفع گلوگاه کسب دانش در سیستم های اطلاعاتی و کاهش هزینه ساخت آنهاست. در این مقاله، ابتدا مروری بر روش های استخراج دانش مفهومی و ساخت هستان شناسی داریم و سپس برای کشف روابط میان مفاهیم، از روی متون زبان طبیعی، به بررسی روش های مبتنی بر الگو خواهیم پرداخت. در ادامه، برای استخراج دانش مفهومی از متون زبان فارسی، برخی الگوهای زبانی و معنایی را معرفی می کنیم. این الگوها عمومی و مستقل از دامنه و کاربرد می باشند و در سطح جمله عمل می کنند. آنها جهت استخراج روابط طبقه ای و غیر طبقه ای و اصول بدیهی، از عبارات و جملات فارسی به کار می روند. از جمله روابط استخراج شده از طریق این الگوها، می توان به روابط شمول معنایی، جز ـ کل، ویژگی ـ مقدار، هم مرجعی و … اشاره نمود. در این مقاله، ضمن معرفی الگوهای استخراج روابط مفهومی، در هر مورد مثال هایی از روابط قابل استخراج ارایه خواهد شد.
اثر هیجان خشم و سبک های شناختی بر فرایند تصمیم گیری با واسطه گری تمایلات فراشناختی: ارائه مدلی یکپارچه در تصمیم گیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مکانیسم فرایند تصمیم گیری از منظر شناخت داغ می باشد. در همین راستا، نقش خشم به عنوان یک هیجان (همراه با نیمرخ شناختی) و سبک ها ی شناختی (نیاز به شناخت، نیاز به ساختار و نیاز به قطعیت) به عنوان شاخص انگیزش بر تصمیم گیری تحلیلی مبتنی بر مدل پردازش دوگانه کلازینسکی (2004) مورد بررسی قرار گرفت. در این مدل تمایلات فراشناختی نقش واسطه متغیرهای پیش بین را با تصمیم گیری ایفا می کند. تفکر فعال روشنفکرانه نیز شاخص تمایلات فراشناختی می باشد. گروه نمونه پژوهش حاضر را 223 دانشجوی دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز شکل دادند. مقیاس نیاز به شناخت (کاچیوپو و همکاران، 1996)، نیاز به ساختار و نیاز به قطعیت (تامپسون و همکاران، 1992)؛ خشم (لرنر و کلتنر، 2000)، ارزیابی شناختی (اسمیت و الزورت، 1985)، تفکر فعال روشنفکرانه (استانوویچ و وست، 2007) و تصمیم گیری (کلازینسکی، 2001) مورد استفاده قرار گرفتند. روایی و پایایی مقیاس ها مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها ی پژوهش نشان می دهند که خشم به صورت مستقیم و غیر مستقیم (از طریق تفکر روشنفکرانه) تصمیم گیری تحلیلی را به صورت منفی پیش بینی می کند؛ نیاز به شناخت نیز به همین شکل اما در جهت مثبت پیش بینی کننده تصمیم گیری می باشد؛ نیاز به ساختار تنها با واسطه تفکر روشنفکرانه تصمیم گیری تحلیلی را به صورت منفی پیش بینی می کند و نیاز به قطعیت پیش بینی کننده نمی باشد. ارزیابی ها ی شناختی قطعیت و مسئولیت/کنترل فردی نیز نیمرخ شناختی هیجان خشم را تشکیل می دهند.
دست برتری و توانایی چرخش ذهنی در کودکان
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق رابطه دست برتری و توانایی چرخش ذهنی مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور 87 آزمودنی (45 دختر و 42 پسر) با میانگین سنی یازده سال و یک ماه و پنج روز که در مقطع پنجم ابتدایی به تحصیل اشتغال داشتند، بصورت تصادفی انتخاب شدند. نمونه مزبور از میان 4 مدرسه ابتدایی (2 مدرسه دخترانه و 2 مدرسه پسرانه) از طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده جهت دست برتری، آزمون چاپمن (1987) و برای چرخش ذهنی آزمون آنلاین پی (2000) بود. برای تجزیه و تحلیل داده های آماری پژوهش از تحلیل واریانس دوراهه و آزمون ناپارامتریک خی دو استفاده شد. نتایج نشان داد که بین دست برتری دختران و پسران تفاوت معناداری وجود ندارد (p=0.95). نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد که عملکرد دو سو توانها در آزمون چرخش ذهنی نسبت به دانش آموزان چپ دست و راست دست در سطح بالاتری قرار دارد که از لحاظ آماری (p=0.003) معنادار است.
اثر بخشی آموزش مهارت های پرسشگری به معلمان بر تفکر انتقادی دانش آموزان متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مهارت های پرسشگری به معلمان بر میزان تفکر انتقادی دانش آموزان پسر دوره متوسطه بود. طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون باگروه کنترل است. جامعه آماری راکلیه دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهرستان ملایر تشکیل می دادند، از این جامعه 219 دانش آموز سال دوم و سوم رشته های علوم انسانی و الکتروتکنیک به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه (113کنترل، 106 آزمایشی) در قالب 8 کلاس مورد بررسی قرار گرفتند. دبیران 4 کلاس (درس های فلسفه، منطق، دینی، الکترونیک کاربردی) به عنوان گروه آزمایشی دوره مهارت های پرسشگری را دریافت و دبیران 4 کلاس دیگر به عنوان گروه کنترل در این دوره شرکت نکردند. برای گردآوری اطلاعات پژوهش از آزمون مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم«ب» (فاشیون و فاشیون، 1997) استفاده شد. داده ها با آزمون های t و تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که دانش آموزان هردوگروه از نظر سن، معدل، بهره هوشی و تفکر انتقادی و زیر مقیاس های آن باتوجه به نمره های پیش آزمون همگن بودند. تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارت های پرسشگری به معلمان باعث افزایش 12 درصدی تفکر انتقادی دانش آموزان شده است. در پنج زیر مقیاس تفکر انتقادی؛ تحلیل 9 درصد، ارزیابی 12درصد، استنتاج 4 درصد، استدلال قیاسی 6 درصد واستدلال استقرایی 5 درصد افزایش یافته بود. تفاوت میانگین نمره مهارت های تفکر انتقادی به طور کلی و پنج زیر مقیاس آن در دانش آموزان رشته های الکتروتکنیک وعلوم انسانی معنادار نبود.
حافظه بینایی کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی - کم توجهی در مقایسه با افراد طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : مطالع ات انجام شده در مورد اختلال بیش فعالی - کم توجهی حاکی از وجود اختلال در عملکرد اجرایی از جمله حافظه کاری است . از طرف دیگر در این بیماران شواهدی دال براختلال در حافظه بینایی نیز به دست آمده است . هدف این مطالعه بررسی حافظه بینایی با
استفاده از آزمون های نوروپسیکولوژی حساس به عملکرد لوب تمپورال در کودکان مبتلا به
اختلال بیش فعالی - کم توجهی بود .
روش: در این مطالعه مقطعی - تحلیلی 41 کودک 6 تا 11ساله مبتلا به اختلال بیش فعالی - کم توجهی با بهره هوشی طبیعی که قبلاً تحت درمان دارویی نبودند، با 30 کودک سالم که از نظر سن، جنس و بهره هوشی با آنها همسان شده بودند، به یادگیری جفت ، (DMS) وسیله آزمون های نوروپسیکولوژی تأخیر در جور کردن با نمونه عملکرد PAL مقایسه شدند . یافته ها : در آزمون (PRM) و حافظه شناسایی الگو (PAL) ارتباط افراد مبتلا به اختلال بیش فعالی - کم توجهی ضعیف تر از گروه کنترل بود . تعداد کل خطاها و تعداد کل تلاش ها به شکل معنی داری بیشتر و تعداد مراحل تکمیل شده به شکل معنی داری کمتر درصد پاسخ های صحیح، گروه بیمار به طور معنی داری کمتر از گروه DMS بود . در آ زمون کنترل بود و این اختلاف در مورد درصد پاسخ های صحیح کل تأخیرها و نمایش همزمان نیز نشان داد که درصد پاسخ های صحیح و میانگین زمان PRM معنی دار بود . نتایج آزمون پاسخدهی صحیح در گروه بیمار ضعی ف تر از گروه کنترل بود، اما این تفاوت به لحاظ آماری معنی دار نبود .
نتیجه گیر ی : کارکرد بیماران مبتلا به اختلال بیش فعالی - کم توجهی بدون دریافت قبلی دارو در آزمون های حساس به عملکرد تمپورال به ویژه در زمینه حافظه بینایی نسبت به گروه کنترل دارای درجاتی از اختلال می باشد.
بررسی مقدماتی کارایی راهنمای شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش، تهیه ی یک راهنمای درمانی فشرده و کوتاه مدت بر اساس شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، برای استفاده در مبتلایان به اختلال افسردگی مهاد با افکار خود کشی و بررسی مقدماتی کارآیی آن بود.
روش: راهنمای درمانی حاضر، با در نظر گرفتن اصول بالینی کاربردی در تهیه ی راهنمای درمانی برای مداخلات روان شناسی و مشاوره تهیه، و پس از بررسی مطالعات نظام دار بازنگری در حیطه ی کارآمدی درمان های شناختی – رفتاری بر افسردگی و خودکشی استفاده شده است. این راهنما برای نخستین بار روی یک بیمار افسرده دارای افکار خودکشی اجرا، و نتایج در چارچوب گزارش موردی ارزیابی گردید. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه ی افسردگی بک- ویرایش دوم (BDI-II) و مقیاس بک برای افکار خودکشی BSSI)) و همچنین دو فرم جداگانه ی محقق ساخته بود.
یافته ها: نتایج نشان داد، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اساس راهنمای درمانی حاضر، موجب کاهش معنادار افسردگی (10نمره) ونیز افکار خودکشی (4نمره) در بیمار گردیده است. به علاوه این نتایج در دو نوبت پیگیری 3 ماهه (در مجموع 6ماه) دوام داشت.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، می توان نتیجه گرفت که راهنمای درمانی تهیه شده، در کاهش افسردگی و افکار خودکشی بیماران افسرده موثر بوده است.
مراحل تفکر
حوزه های تخصصی:
بررسی مهارت تفکر انتقادی دانشجو معلمان مراکز تربیت معلم تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین مهارت تفکر انتقادی دانشجو معلمان مراکز تربیت معلم تبریز با روش پیمایشی انجام گرفت. 160 دانشجو معلم (77 پسر، 83 دختر) از مراکز چهارگانه تربیت معلم تبریز با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و از آزمون مهارت تفکر انتقادی کالیفرنیا (فرم ب) برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که میانگین مهارت تفکر انتقادی کلی دانشجو معلمان 8.1، خرده آزمون تحلیل 3.41، ارزیابی استدلال 3.87، استنباط 3.81، استقرا 4.49 و قیاس 3.96 به دست آمد. دانشجو معلمان به لحاظ خرده مولفه های تفکر انتقادی به چهار گروه یا خوشه (""گروه رشد نایافته در تحلیل- ارزیابی- قیاس""، ""گروه استقرا- استنباط ضعیف""، ""گروه تفکر انتقادی نسبتا رشد یافته"" و ""گروه تفکر انتقادی رشد نایافته جامع"") طبقه بندی شدند. برای گروه بندی دانشجو معلمان، روش آماری تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی و تحلیل تابع تشخیص به کار رفت.
اثربخشی آموزش بازسازی شناختی بر کاهش درماندگی آموخته شده دانش آموزان پسر
حوزه های تخصصی:
عصر کنونی، عصر شناخت گرایی در روان شناسی نامیده شده است. یکی از فرایندهای شناختی که می تواند برای نوجوانان دبیرستانی مشکل ساز باشد، «درماندگی آموخته شده» است. آموزش بازسازی شناختی به نوجوانان کمک می کند تا بتوانند میزان درماندگی آموخته شده را کاهش دهند. این تحقیق به منظور بررسی اثر آموزش بازسازی شناختی، بر کاهش درماندگی آموخته شده در نوجوانان دبیرستانی شهرستان همدان انجام شده است. بدین منظور، 100 دانش آموز دبیرستانی به صورت تصادفی انتخاب شدند. سپس، آزمون سبک اِسناد به عنوان پیش آزمون اجرا شد. 20 نفر از افرادی که کمترین نمره را به دست آورده بودند، انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایشی هشت جلسه، تحت آموزش بازسازی شناختی قرار گرفت، ولی گروه گواه این آموزش را دریافت نکرد. نتایج تحلیل آماری نشان داد که آموزش بازسازی شناختی میزان درماندگی آموخته شده را به طور معنی داری کاهش داده است
تاثیر آمایه ذهنی بر عملکرد حل مساله: تله خبرگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: سرعت عمل خبرگان در حل مساله، در برخی شرایط می تواند آنها را به شکلی انعطاف ناپذیر بر راه حل اولیه تثبیت کند و بر عملکرد آنها در حل مسایل بعدی تاثیر منفی بگذارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی مقایسه ای تاثیر ایجاد آمایه ذهنی بر عملکرد حل مساله دانشجویان خبره و مبتدی است. روش: در این پژوهش، با استفاده از طرح عاملی 3×2 (2 سطح خبرگی × 3 نوع آمایه)، عملکرد 48 دانشجوی خبره و مبتدی دانشگاه زنجان، در زمینه حل مسایل آب و ظرف لاچینز مطالعه شد. یافته ها: بر اساس تحلیل واریانس عاملی داده ها، نتایج این پژوهش نشان داد که اولاً، آزمودنی های خبره بیش از آزمودنی های مبتدی دچار آمایه ذهنی شده، بر راه حل اولیه مسایل تثبیت شدند. دوم، عملکرد آزمودنی های خبره در مسایل غیرآمایه ای بهتر از عملکرد آزمودنی های مبتدی بود. و سوم این که، عملکرد آزمودنی هایی که دچار آمایه ذهنی شده بودند، در مقایسه با آزمودنی هایی که دچار این آمایه نشده بودند، ضعیف تر بود. نتیجه گیری: در برخی شرایط، مثلا ًهنگامی که فرد مساله گشا می بایست راه حلی غیرمعمول بیابد، خبرگی در حل مساله می تواند آسیب پذیری وی را در مقابل آمایه ذهنی افزایش دهد و باعث بدتر شدن عملکرد او (در مقایسه با افراد مبتدی) شود.
بررسی روایی سیکل های فکری بیوریتم با استفاده از عملکرد های شناختی
حوزه های تخصصی:
این مطالعه به منظور بررسی روایی سیکل های فکری مطرح شده در نظریه رایج بیوریتم انجام گرفت. به این منظور یک نمونه n=63 نفری از بین دانش آموزان مقطع راهنمایی به صورت تصادفی انتخاب و به دو گروه آزمایشی 1 و 2 تقسیم شدند. ابتدا برای گروه آزمایشی 1 روزهای اوج و افول سیکل فکری و برای گروه آزمایشی 2 نیز روزهای بحرانی این سیکل تعیین شدند. سپس افراد این دو گروه با استفاده از یک طرح آزمایشی با اندازه گیری مکرر در روزهای موردنظر از نظر فعالیت های شناختی مورد مطالعه قرار گرفتند.
هریک از دو گروه طی دو مرحله با آزموش هوشی کتل (مقیاس دوم فرم A و B)، خرده مقیاس تدای کلمات آزمون حافظه و کسلر (فرم A و B) و آزمون سرعت و دقت تولوز- پیرون (بار اول) و بوناردل (بار دوم) مورد اندازه گیری قرار گرفتند. سپس داده ها با استفاده از تحلیل واریانس طرح مختلط که دارای یک عامل بین گروهی (دو گروه آزمایشی 1 و 2) و یک عامل درون گروهی (اجرای هریک از آزمون ها در دو مرحله) بود، تحلیل شدند. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان داد که عملکرد شناختی از سیکل 33 روزه فکری مطرح شده در نظریه رایج بیوریتم پیروی نمی کند و شواهدی مبنی بر وجود این سیکل ها به دست نیامد.
رابطه باورهای معرفت شناختی و انگیزشی دانشجویان دچار درگیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش، بررسی ارتباط بین باورهای معرفت شناختی (باور به ساده بودن دانش، قطعیت دانش، منبع دانش، توانایی ذاتی یادگیری، یادگیری سریع)، باورهای انگیزشی (باور به کارآمدی شخصی، جهت گیری هدفی تسلطی، عملکردی، بیرونی) و تعیین سهم هر یک از آنها در پیش بینی درگیری شناختی دانشجویان بود. روش: بدین منظور 316 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز (201 دختر و 115 پسر) با روش نمونه گیری تک مرحله ای، به طور تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه های معرفت شناختی، اهداف پیشرفت و راهبردهای انگیزشی در یادگیری در آنها اجرا شد. داده ها با روش های آماری تحلیل رگرسیون چندگانه و آزمون همبستگی پیرسون تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان دادند که درگیری شناختی با متغیرهای خودکارآمدی، جهت گیری هدفی تسلطی، عملکردی و قطعیت دانش همبستگی مثبت معنا دار؛ ولی با جهت گیری هدفی بیرونی، یادگیری سریع و توانایی ذاتی یادگیری همبستگی منفی معنا دار دارد. همچنین، نتایج حاکی از آن بود که بهترین عامل پیش بینی کننده درگیری شناختی دانشجویان، متغیر انگیزشی خودکارآمدی است و متغیرهای جهت گیری هدفی تسلطی، قطعیت دانش، جنسیت (مؤنث بودن) و توانایی ذاتی یادگیری دررده های بعدی قرار دارند. البته توانایی ذاتی یادگیری با درگیری شناختی همبستگی منفی داشت و نقش اش بازدارنده بود.
انواع رویکردهای دانشجویان به یادگیری: رویکرد سطحی، استراتژیک و عمیق(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: رویکردهای یادگیری، مجموعه ای از فعالیت های ذهنی فراگیران در هنگام مطالعه هستند که برای دریافت، سازمان دهی و یادآوری موثرتر اطلاعات به کار می روند. هدف این پژوهش، بررسی رویکردهای سطحی، استراتژیک و عمیق یادگیری در میان دانشجویان بود.
ابزار و روش ها: در این پژوهش توصیفی- پیمایشی در سال تحصیلی 92-1391، 380 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی زاهدان (152 پسر و 228 دختر) با روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با جنسیت انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه برگرفته از پرسش نامه رویکردها و مهارت های مطالعه برای دانشجویان تیت و همکاران استفاده شد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از آزمون های Tتک متغیره، Tمستقل، تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی بنفرونی در نرم افزار SPSS 20 صورت گرفت.
یافته ها: 179 نفر از دانشجویان (1/47%) از رویکرد استراتژیک، 133 نفر (0/35%) از رویکرد سطحی و فقط 68 نفر (9/17%) از رویکرد عمیق استفاده می کردند. در دو رویکرد عمیق (001/0p<) و استراتژیک (005/0p<) بین میانگین نمرات دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنی داری وجود داشت. بین گروه های سنی نیز در رویکرد سطحی (01/0p<) و رویکرد عمیق (005/0p<) تفاوت آماری معنی دار وجود داشت.
نتیجه گیری: بیش از 80% دانشجویان برای مطالعه و یادگیری از رویکردهای سطحی و استراتژیک استفاده می کنند که متکی بر حافظه و نتیجه محور است. در مقابل، دانشجویان گرایش کمتری به استفاده از رویکرد عمیق در یادگیری دارند.
عوامل موثر بر یادگیری الکترونیکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: تأکید بر یادگیری مستمر کارکنان از راه های مناسب برای کسب مزیت رقابتی پایدار است. در وضعیت رقابتی و مبتنی بر میزان هزینه به فایده، یادگیری الکترونیکی بهترین گزینه است. هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل فردی، شغلی، سازمانی و آموزشی و تعیین میزان تاثیرگذاری آنها بر یادگیری های الکترونیکی بود.
روش ها: این پژوهش توصیفی- تحلیلی در کارکنان صنایع ارتباطی پایاگستر که طی سال های 90-1389 تحت پوشش آموزش های الکترونیکی قرار گرفتند انجام شد. 201 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده برای پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته 2بخشی استفاده شد. برای تحلیل داده های گردآوری شده از نرم افزار SPSS 18 و روش تحلیلی عامل اکتشافی به عنوان روش تحلیل چندمتغیره و وابسته بهره گرفته شد.
یافته ها: مهم ترین متغیر تاثیرگذار بر یادگیری های الکترونیکی از دیدگاه کارکنان، اعتقاد به آموزش مداوم و کم اهمیت ترین متغیر، ارایه گواهینامه آموزشی بود. حمایت مدیریت از آموزش الکترونیکی و کاربری آسان دوره ها دارای بیشترین بار عاملی (967/0) و توجه به ویژگی های سازمان و کارکنان در تدوین دوره ها دارای کمترین بار عاملی (504/0) بود. 4 عامل اصلی در مجموع 92/69% واریانس کل را تبیین کردند.
نتیجه گیری: عوامل فردی، شغلی، سازمانی و آموزشی بر یادگیری الکترونیکی موثر است.
رابطه بین کمال گرایی و سبک های شناختی در دانش آموزان دختر دبیرستان های شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه ی کمال گرایی با سبک های چندگانه شناختی شامل؛ تفکر سازنده، مقابله عاطفی، مقابله رفتاری، تفکر خرافاتی، تفکر طبقه بندی شده، تفکر اسرارآمیز و خوش بینی ساده لوحانه بود. در این مطالعه 330 دانش آموز دختر دبیرستانی در شهر کرج به روش نمونه گیری خوشه ای- چند مرحله ای انتخاب شدند، پرسش نامه های کمال گرایی (تری شورت، 1995) و تفکر سازنده (اپستین و می یر، 1994) برای نمونه انتخاب شده اجرا گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش رگرسیون چند متغیره به روش همزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که بین کمال گرایی مثبت با سبک های شناختی رابطه مستقیم و معنادار و بین کمال گرایی منفی با سبک های شناختی رابطه معکوس معنادار وجود دارد. در کمال گرایان مثبت بین مقابله عاطفی با مشکلات، مقابله رفتاری با مشکلات و خوش بینی رابطه مستقیم معنادار و بین تفکر اسرارآمیز و تفکر طبقه بندی شده رابطه معکوس معنادار وجود داشت و بین تفکر کلی سازنده و تفکر خرافاتی رابطه معنادار وجود نداشت. کمال گرایی منفی با تفکر کلی سازنده و تمام زیرمقیاس های آن رابطه معکوس معنادار و با خوش بینی رابطه معنادار نداشت. یافته های پژوهش نشان داد که کمال گرایان مثبت از تفکر مثبت برخوردار بوده و به شکل فعالانه در قالب روش های رفتاری و عاطفی به حل مشکلات خود می پردازند و از تفکرات منفی دوقطبی، خرافاتی و اسرارآمیز پائین و خوش بینی بالایی برخوردارند و در مقابل کمال گرایان منفی از تفکر مثبت برخوردار نبوده و از روش های عاطفی و رفتاری در مقابله با مشکلات استفاده نمی کنند. اما از تفکرات مخرب هم خود را دور نگه می دارند و میزان خوش بینی آن ها بسیار پائین است. در کل نتایج بدست آمده در کمال گرایان منفی نشان دهنده ناسازگاری هایی در روش های مقابله با مشکلات و الگوهای فکری بوده و کمال گرایان مثبت به شیوه ای مناسب با مشکلات خود رویارویی می کنند.
بررسی رابطه بین شیوه های حل مسئله و سلامت روانشناختی دانشجویان
حوزه های تخصصی: