فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۸۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر برای برسی تاثیر ورزش صبحگاهی در کاهش پرخاشگری کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر انجام شده است. روش: به منظور انتخاب نمونه های مورد مطالعه یک آموزشگاه به شیوه در دسترس انتخاب و دانش آموزان آن با استفاده از آزمون پرخاشگری زاهدی فر مورد غربال گری قرار گرفتند. بدین وسیله 14 دانش آموز کم توان ذهنی آموزش پذیر پرخاشگر 17-9 ساله انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. پژوهش به نتیجه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری انجام شد. برای تحلیل داده ها از روش اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که اجرای برنامه ورزش صبحگاهی به طور معناداری پرخاشگری آزمودنی ها را کاهش داده است و بعد از یک ماه پیگیری نیز آشکار شد که نتایج به دست آمده پایدار مانده اند. نتیجه گیری: ورزش صبحگاهی در مدارس کودکان کم توان ذهنی، پرخاشگری آنها را کاهش می دهد.
هوش و دلبستگی تحلیلی بر خود تنظیم گری عاطفی- رفتاری کودکان تیزهوش، عقب مانده ذهنی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه ی حاضربه بررسی نقش هوش بر خودنظم بخشی عاطفی و رفتاری کودکان می پردازد. برای این منظور رابطه ی هوش با ایمنی دلبستگی، سبک های دلبستگی (ایمن، دوسوگرا، اجتنابی، آشفته، سرگشته) و مشکلات رفتاری کودکان عقب مانده ی ذهنی خفیف (70-50=IQ)، تیزهوش (140-125=IQ) و عادی (110-95=IQ) بررسی گردید. هم چنین رابطه ی بین نوع و سبک های دلبستگی با مشکلات رفتاری در سه گروه فوق الذکر کودکان بررسی گردید. آزمودنی های این پژوهش شامل 91 کودک عقب مانده ی ذهنی خفیف، تیز هوش و عادی شش و هفت ساله (از هـر دو جنس) شـهر تبریز بودند. ابزارهای این پژوهش شامل آزمون های اضطراب جدایی، مقیاس مشکلات رفتاری آخن باخ ، آزمون هوشی ریون پیشرونده و پرسشنامه محقق ساخته جمعیت شناختی بود. برای تحلیل آماری از تحلیل واریانس یک متغیری و آزمون LSD، آزمون t و آزمون خی دو استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که کودکان عقب مانده ی ذهنی فقط در زیرمقیاس خود اتکائی آزمون اضطراب جدایی از دو گروه دیگر پایین تر بوده و تفاوت معنی داری با آنها دارند. یافته ی مهم دیگر آشکار ساخت که کودکان عقب مانده ی ذهنی بیش از کودکان عادی و تیزهوش در معرض خطر ناایمنی دلبستگی قرار دارند. بین توزیع پراکندگی کودکان عقب مانده ی ذهنی در چهار سبک دلبستگی در مقایسه با توزیع پراکندگی کودکان عادی تفاوت معنی دار بود. در حالی که این تفاوت در بین کودکان عادی و تیزهوش مشاهده نشد. هم چنین یافته دیگر نشان داد که کودکان عقب مانده ی ذهنی بیش از کودکان عادی و تیزهوش در معرض خطر مشکلات رفتاری هستند. بالاترین میزان مشکلات رفتاری در دو سبک اجتنابی و دوسوگرا و در دو گروه عادی و تیزهوش مشاهده شد. در حالی که بین سبک های چهارگانه ی دلبستگی کودکان عقب مانده از لحاظ مشکلات رفتاری تفاوت معنی دار وجود نداشت
تاثیر آموزش مهارتهای مدیریت خشم بر کنترل خشم مادران دانش آموزان کم توان ذهنی و دیرآموز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف ارزشیابی آموزش مهارتهای مدیریت خشم به مادران کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر و دیرآموز انجام شده است. روش: در این تحقیق شبه تجربی، 46 مادر به روش نمونه گیری در دسترس از دو مدرسه ویژه دانش آموزان کم توان ذهنی و دیرآموز در تهران انتخاب و از لحاظ ویژگیهای جمعیت شناختی همگن شدند و در دو گروه آزمایشی و گواه جای گرفتند. مهارت های مدیریت خشم به صورت گروهی و به مدت هفت جلسه دو ساعته به گروه آزمایش آموزش داده شد. کارآیی برنامه با استفاده از اجرای پرسشنامه محقق ساخته ارزیابی خشم و مقیاس خشم چندبعدی، قبل و بعد از مداخله ارزشیابی شد. یافته ها: داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد و بیان کنندهاین است که آموزش مدیریت خشم بر کاهش خشم و افزایش استفاده از راهبردهای کنترل خشم تاثیر مثبت دارد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش مبین کارآیی کاربرد روشهای مدیریت خشم در مادران دانش آموزان کم توان ذهنی و دیرآموزاست .
تاثیر ورزش در دانش آموزان با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: دانش آموزان با کم توانی ذهنی از جمله افرادی هستند که به علت شرایط ذهنی و روانی ویژه در مقایسه با افراد سالم تحرک کمتری داشته و به همین علت دچار ضعف های جسمی- حرکتی می شوند. تربیت بدنی یکی از حوزه های مهم تعلیم و تربیت است که نقش مهمی در تحقق اهداف تعلیم و تربیت ایفا می کند. در این مقاله به ارایه نتایج پژوهش های مختلف که تاثیر روش های تمرینی و ورزشی گوناگون را بر عوامل مختلف آمادگی جسمی، کنترل قامت و شاخص های جسمی، سلامت روانی و یادگیری مهارت ها نشان داده اند، پرداخته شده است.
نتیجه گیری: نتیجه بررسی پژوهش های گوناگون نشان داد که ورزش در ابعاد گوناگونی برای دانش آموزان با کم توانی ذهنی سودمند است. این شاخص ها شامل بهبود آمادگی جسمی به ویژه قلبی- عروقی و آمادگی عضلانی، تعادل، وضعیت بدنی از جمله زوایای ستون فقرات و ناهنجاری های اندام تحتانی، رفتار سازشی، سازگاری اجتماعی، رشد شناختی، یادگیری حرکتی وکاهش پرخاشگری هستند. تمرین ها نیز می تواند برنامه های تمرینی منظم یا رشته های مختلف ورزشی، روش های مستقیم و غیرمستقیم ورزشی از جمله کلاس های تربیت بدنی مدرسه یا تمرین های منظم مقاومتی با وزنه، تمرینات اصلاحی و بازی درمانی باشد. در نتیجه به نظر می رسد با برنامه مناسب فعالیت بدنی، این افراد فرصت خواهند داشت از لحاظ بدنی، روانی و مهارتی تربیت شده و یک زندگی فعال و سالم را هنگام ورود به بزرگسالی داشته باشند و این نشان از ضرورت فعالیت بدنی و تربیت بدنی در میان این افراد دارد.
تجربیات مادران از داشتن کودک عقب مانده ذهنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" هدف: عقب ماندگی ذهنی علاوه بر شیوع قابل توجه، با نقصان رشد در ابعاد مختلف جسمانی، روانی، تکاملی، اجتماعی و تربیتی همراه بوده و می تواند تاثیرات نامطلوبی بر ساختار و عملکرد خانواده داشته و باعث تجربه این تنش ها به صور مختلف توسط پدر و مادر شود. از آنجا که بررسی ها و نتایج حاصل از آنها می تواند در شناخت این مشکلات و حتی نحوه چگونگی اداره آنها کمک موثری باشد، لذا، این تحقیق کیفی به توصیف ساختار تجربیات مادران این کودکان، و به معانی که آنها از داشتن یک کودک عقب مانده ذهنی دارند پرداخته است.
روش بررسی: برای توصیف تجربه مادران از تحقیق کیفی به روش پدیده شناسی برای جمع آوری داده ها و آنالیز آن استفاده شد. در این مطالعه با نمونه گیری هدفمند 12 مصاحبه باز با مادران دارای یک کودک عقب مانده ذهنی آموزش پذیر شاغل به تحصیل در مدرسه استثنایی آموزش و پرورش به عمل آمد. مصاحبه ها ضبط شد و عینا بصورت دست نوشته هایی درآمد و با روش کولازی آنالیز شد.
یافته ها: از میان 336 جمله با معنی (مضمونی) 6 مضمون اصلی بدست آمد که عبارتند از: برخورد با ناتوانی تکاملی کودک، احساسات منفی، کودک محور سلامتی و ناسلامتی مادر، عدم توانایی در مدیریت خود و کودک (مستاصل شدن مادر)، حمایت همسر، خانواده و دیگران، مبهم بودن آینده (قدم در تاریکی برداشتن).
نتیجه گیری: تجربیات مادران از داشتن کودک عقب مانده ذهنی نشان می دهد که آنان کودکشان را نعمت و امانت الهی می دانند و برای پذیرش و سازگاری با وجود او تنها به خدا توکل دارند و از منابع حمایتی مناسب و اثربخشی برخوردار نیستند. بعلت تقبل مسوولیت بیش از اندازه در طول زندگی از جان مایه می گذارند که نتیجه آن تحمل استرس زیاد، احساس ناامیدی، غم و اندوه و درک ابهام آمیز از آینده کودک و خود است. ایفای نقش اول در حمایت همه جانبه کودک موجب غفلت آنان از خود در همه ابعاد جسمی، روحی، روانی و اجتماعی شده است.
"
اثربخشی بازی درمانی بر بهبود مهارت های زندگی کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی بازی درمانی بر بهبود مهارت های زندگی کودکان کم توان ذهنی بود.
روش: روش پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با گروه گواه بود که روی 30دانش آموز کم توان ذهنی (زیر 14سال) مدرسه توحید2 شهرستان سرپل ذهاب در سال1394 انجام شد. آزمودنی ها از طریق نمونه گیری دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در 2گروه 15نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 16جلسه 90دقیقه ای، تحت بازی درمانی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس رفتار سازشی واینلند به عنوان پیش آزمون و پس آزمون در 2گروه و برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد.
یافته ها: نتیجه نشان داد که آموزش مبتنی بر بازی درمانی موجب بهبود مهارت های زندگی روزمره در کودکان کم توان ذهنی می شود.
نتیجه گیری: بنابراین پیشنهاد می شود از آموزش مبتنی بر بازی درمانی برای بهبود مهارت های زندگی روزمره کودکان کم توان ذهنی استفاده شود.
بررسی سلامت روانی و استرس والد گری در میان والدین کودکان کم توان ذهنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
یافته های پژوهشی نشان می دهند که انطباق خانواده تحت تاثیر کودککم توان ذهنی قرار می گیرد. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین عملکرد خانوادگی، ویژگی های کودکو متغیر های جمعیت شناختی والدین با استرس و سلامت روانی در میان والدین کودکان کم توان ذهنی انجام شد.
روش: 200 نفراز والدین (70 پدر و 130 مادر) مطالعه شدند، و به پرسش نامه های شاخص استرس والدین، سلامت روانی، مقیاس سنجش خانواده و پرسشنامه خصوصیات جمعیت شناختی والد و کودکپاسخ دادند. داده ها با روش تحلیل واریانس چندمتغیری، همبستگی و رگرسیون بررسی شدند.
یافته ها: از میان ویژگی های کودک، بین سن کودک، استرس والدگری و سلامت روانی رابطه منفی وجود داشت. بین شدت کم توانی ذهنی کودکو سلامت روانی رابطه منفی و معنادار بود. بین درآمد خانواده با تنیدگی والدین و سلامت روانی نیز رابطه منفی بود. همبستگی بین متغیر های نقش،حل مشکل و ابراز عواطف با سلامت روانی واسترس والدگری منفی بود. تحلیل رگرسیون نیز نشان داد، متغیرهای ویژگیهای کودک، عملکرد خانواده و عوامل جمعیت شناختی قادر به پیش بینی واریانس استرس والدگری و سلامت روانی هستند.
نتیجه گیری: متغیر های عملکرد خانواده، ویژگی های کودکو متغیر های جمعیت شناختی با سلامت روانی و استرس والدگری رابطه دارند و قادر به پیش بینی آن ها هستند.
بررسی رضایت زناشویی والدین کودکان کم توان ذهنی و کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" در این پژوهش با هدف آسیب شناسی زندگی زناشویی والدین به بررسی رضایت زناشویی والدین کودکان کم توان ذهنی و کودکان عادی پرداخته شده است. روش پژوش، توصیفی (پس رویدادی) و ابزار پژوهش، پرسشنامه ای رضایت زناشویی انریچ (السون و همکاران، 1989) بوده است. نمونه ای مورد مطالعه را والدین 30 دانش آموز کم توان ذهنی آموزش پذیر و والدین 30 دانش آموز عادی مقطع دبستان در شهر بیرجند در سال تحصیلی 1381-82 تشکیل دهد که به صورت تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای تحلیل داده ها از آزمون تی و تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شده است. نتایج حاصل نشان می دهد که والدین کودکان عادی از رضایت زناشویی بالاتری نسبت به والدین کودکان کم توان ذهنی برخوردار هستند. همچنین سایر نتایج نشان می دهند که در ابعاد پاسخ های قراردادی، رضایت زناشویی، ارتباط، حل تعارض، امور مالی، روابط جنسی، فرزند پروری، نقش های مساوات طلبی و جهت گیری مذهبی، تفاوت ها معنادار نیستند. در ضمن در گروه والدین کودکان کم توان ذهنی بین رضایت زناشویی مادران و پدران با توجه به ترتیب تولد و جنس فرزندان تفاوت معنادار نبوده است.
"
تاثیر ورزش صبحگاهی در کاهش تمایلات پرخاشگری کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر بر آن است که تاثیر ورزش صبحگاهی را بر کاهش پرخاشگری کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر بررسی کند. به این منظور 60 نفر از دانش آموزان عقب مانده ذهنی خفیف را بین سنین 10 الی 13 سال انتخاب کرده و با استفاده از پیش آزمون پس آزمون گروه کنترل و گزینش تصادفی تاثیر برنامه ورزش صبحگاهی را بر کاهش پرخاشگری این کودکان مورد سنجش قرار داده است . به منظور اجرای آزمایش گروه نمونه به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند آزمون ناکامی روزنزوایک به عنوان پیش آزمون در مورد گروه نمونه اجرا گردید و سپس گروه آزمایش به مدت سه ماه و هر هفته شش روز تحت آموزش قرار گرفتند. در طول این دوره گروه گواه هیچ گونه آموزشی را دریافت نمی کردند پس از خاتمه دوره آزمایش ، آزمون ناکامی روزنزوایک از دو گروه آزمایش و گواه به عمل آمد و در پایان نتایج تحلیل آماری به کمک طرح اندازه گیری های مکرر تفاوت معنا داری را بین دو گروه نشان داد یافته ها همچنین نشان داد که گروه آزمایشی در نمره تطابق با گروه رشد پیشرفت قابل ملاحظه ای داشته و تمایلات پرخاشگرانه آنها به شدت کاهش یافته است.
تاثیر تمرین بدنی و ذهنی بر یادگیری حرکتی دانش آموزان عقب ماندة ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی و مقایسة تأثیر شیوه های مختلف تمرین بدنی و ذهنی بر یادگیری مهارت شوت بسکتبال بود. به منظور تحقق اهداف 40 نفر از دانش آموزان عقب ماندة ذهنی آموزش پذیر مبتدی مقطع راهنمایی استان تهران به صورت تصادفی انتخاب شده و بر اساس نمره های پیش آزمون و بهرة هوشی در 5 گروه 8 نفری همگن سازماندهی شدند. پس از توجیه کلی در مورد چگونگی انجام تمرینات مربوط، آزمودنی ها تمرینات خود را به مدت 8 هفته، هر هفته 3 جلسه و هر جلسه به تعداد 30 تکرار انجام دادند. جمع آوری اطلاعات لازم در زمینة چگونگی وضعیت و پیشرفت آزمودنی ها در مهارت ملاک، با استفاده از آزمون پرتاب آزاد بسکتبال از نقطة پنالتی صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها که با استفاده از آزمون آماری K-s، t همبسته، تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی انجام شد، نشان داد که تمرین بدنی و ذهنی بر یادگیری حرکتی دانش آموزان عقب ماندة ذهنی تأثیر معنی داری داشته است و تمرین بدنی که تمرین ذهنی دنبال شود، به بیشترین میزان یادگیری منجر می شود. ازاین رو، نتایج تحقیق نشان می دهد ترکیب تمرین بدنی و تمرین ذهنی در افراد کم توان ذهنی به بیشترین میزان یادگیری منجر می شود.
تاثیر درمان یکپارچگی حسی بر مهارت های حرکتی درشت و ظریف کودکان 5 تا 7 ساله با نشانگان داون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" هدف: کودکان مبتلا به نشانگان داون دچار کژکاری در پردازش و یکپارچگی حسی هستند که می تواند موجب تاخیر در رشد مهارت های حرکتی درشت و ظریف آنها شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر درمان یکپارچگی حسی بر مهارت های حرکتی درشت و ظریف کودکان 5 تا 7 ساله مبتلا به نشانگان داون بود.
روش بررسی: شرکت کنندگان در این مطالعه تجربی شامل 60 کودک 7-5 ساله با نشانگان داون بودند که به صورت تصادفی از چند مرکز توانبخشی شهر تهران انتخاب و با انتصاب تصادفی ساده در گروه های مداخله و کنترل قرارگرفتند. مقیاس های رشد حرکتی پی بادی به عنوان پیش آزمون و پس آزمون برای ارزیابی مهارتهای حرکتی درشت و ظریف به کار گرفته شد. داده های حاصل با استفاده از آزمون های آماری از جمله آزمون لون، آزمون تی مستقل و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون حرکات درشت شرکت کنندگان در گروه های مداخله و کنترل از لحاظ آماری تفاوت معناداری وجود داشت . در حرکات ظریف این تفاوت فقط در گروه مداخله معنادار بود و در گروه مقایسه تفاوت معناداری مشاهده نشد . همچنین بین میانگین اختلاف نمرات پیش آزمون و پس آزمون شرکت کنندگان در گروه های مداخله و کنترل در حرکات درشت و ظریف تفاوت معناداری وجود داشت.
نتیجه گیری: یافته های حاصل نشان می دهد که درمان یکپارچگی حسی موجب بهبود مهارت های حرکتی درشت و ظریف کودکان 5 تا 7 ساله با نشانگان داون می شود. پیشنهاد می شود که این رویکرد درمانی با التفات به نیازهای این کودکان در برنامه های توانبخشی آنها گنجانده شود.
"
محتوای آموزشی و آماده سازی کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر در زمینه مهارتهای زندگی مستقل از دیدگاه معلمان و والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر این بود که محتوای آموزشی تدوین شده برای کودکان کم توان ذهنی تا چه اندازه آنها را برای زندگی مستقل آماده می کند؟ شینوها را یوشینوری در گردهمایی ISEC 2000 در زمینه محتوای مهارتهای زندگی مستقل پنج مقوله: (1 حفظ بهداشت مناسب (2 آرامش بخشی (3 درک دنیای پیرامون (4 تحرک و جنبش و (5 برقراری ارتباط را مطرح می کند که این پنج مقوله به لحاظ نظری مبنای پژوهش حاضر برای بررسی محتوای مهارتهای زندگی مستقل است. بر اساس دیدگاه مذکور پرسشنامه ای تدوین شد که کاملا نمایانگر حیطه های مورد نظر در این دیدگاه بود. روایی صوری ابزار ساخته شده به تایید تعدادی از متخصصین رسید و اعتبار آن بر اساس ضریب آلفای کرونباخ 0.92 بدست آمد. جامعه آماری این تحقیق کلیه معلمان و والدین مدارس ابتدایی کم توان ذهنی آموزش و پرورش شهر تهران بودند. مدارس مزبور بر اساس کیفیت نیروهای آموزشی آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران انتخاب شدند. با استفاده از پرسشنامه مذکور نظرات 200 نفر از اولیا و معلمان کودکان کم توان ذهنی از پنچ مدرسه که هر یک در مناطق جغرافیایی شرق و شمال شرق، مرکز و غرب تهران قرار داشتند، مورد بررسی قرار گرفت. این افراد شامل کلیه معلمان مدارس انتخاب شده در مناطق جغرافیایی نامبرده بودند. والدین هم از بین افرادی انتخاب شدند که بنا به نظر معلمان و مشاورین مدارس از تحصیلات لازم برای پاسخگویی به پرسشنامه برخوردار بودند. پس از جمع آوری و استخراج اطلاعات تعداد 172 پرسشنامه کامل بودند و بقیه پرسشنامه ها بعلت عدم تکمیل و ناقص بودن از جریان تحلیل خارج شدند. نتایج تحلیلها نشان داد که هم والدین و هم معلمان بر این باورند که محتوای آموزشی موجود با توجه به دیدگاه یوشینوری تاثیر مثبت و بالایی )بیش از (%70 را بر مهارتهای زندگی مستقل کودکان کم توان ذهنی داشته است. بر اساس نتایج این پژوهش توصیه های زیر مطرح شده اند: تحلیل محتوای آموزشی بر اساس دیدگاه مطرح شده، بازنگری در محتوای آموزشی بر اساس تحلیل محتوا، کاربردی کردن محتوای آموزشی بر اساس دیدگاه مطرح شده، آموزش مهارتهای زندگی مستقل بعنوان برنامه های اصلی به کودکان کم توان ذهنی و آموزش معلمان در این زمینه.
تاثیر شن بازی درمانی بر رشد شناختی کودکان ناتوان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی روش مداخله ای شن بازی درمانی بر رشد شناختی کودکان ناتوان ذهنی آموزش پذیر به روش پژوهش آزمایشی بود. نمونه های این پژوهش شامل 32 دانش آموز با ناتوانی ذهنی آموزش پذیر بود که ابتدا از میان شش ناحیه آموزش و پرورش شهر اصفهان یک ناحیه به طور تصادفی گزینش گردید و از میان این ناحیه دو مدرسه به طور تصادفی انتخاب شدند. بدین ترتیب، تعداد 32 نفر نمونه به طور تصادفی از میان دانش آموزان این دو مدرسه از پایه های تحصیلی پیش دبستانی، اول، دوم و سوم برگزیده شدند.
سپس این تعداد نمونه به طور تصادفی در دو گروه 16 نفری آزمایش و کنترل شامل 8 دختر و 8 پسر قرار داده شدند. ابزار پژوهش عبارت از آزمون رشد شناختی تشخیصی کی بود. سپس روش شن بازی درمانی بر روی گروه آزمایش اجرا شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) نشان داد که آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در متغییر رشد شناختی بعد از اجرای روش شن بازی درمانی افزایش معناداری را نشان دادند )001/0(P<. نتایج این پژوهش نشان داد که روش مداخله ای شن بازی درمانی رشد شناختی کودکان ناتوان ذهنی آموزش پذیر را افزایش می دهد. همچنین، نتایج این پژوهش نشان داد که روش مداخله ای شن بازی درمانی بر رشد مفهوم سازی، تفکر نمادی، تفکر اجتماعی، ادراک حرکتی - بینائی، فراخنای توجه و سرعت روانی - حرکتی تاثیر معناداری داشت (001/0(P<.
آموزش خانواده به خانواده: مبانی نظری و نمونه کاربردی خانواده دارای کودکان سندروم داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داشتن فرزندان با نیازهای ویژه، خانواده را با مسائل زیادی در زمینه های اجتماعی، آموزشی و خودیاری مواجه می سازد.
برقراری ارتباط عمیق تر با خانواده ای دیگر دارای تجربه ای مشابه در این زمینه، می تواند مسیر مشکلات طی شده را به آن ها نشان دهد. هدف آموزش خانواده به خانواده، انتقال تجارب مثبت خانواده ها به یکدیگر است. در این پژوهش زمینه یابی، به روش نمونه گیری در دسترس از اعضای کانون خیریه سندروم داون، 12 نفر از والدین (11 مادر و 1 پدر) کودکان با سندروم داون به طور داوطلب انتخاب شدند تا در 5 جلسه هفتگی گروهی (به مدت 1 ماه) تجارب خود را در ارتباط با مسائل ویژه دوران پیش دبستانی فرزندان خود بازگو نمایند. از میان این مسائل، 4 اولویت جهت ارایه در پانل آموزشی سمینار سندروم داون انتخاب شد. سه ماه بعد از برگزاری سمینار، با استفاده از پرسشنامه 20 سوالی (محقق ساخته)، ویژگی های دموگرافیک شرکت کنندگان داوطلب در سمینار (22 نفر از والدین) ثبت و میزان رضایت آن ها از مفید بودن پانل آموزشی جمع آوری شد. نتایج نشان دادند که میانگین رضایت خانواده ها از پانل آموزشی و همه مؤلفه های رضایت بسیار زیاد بود. با توجه به محدودیت گروه نمونه، در دسترس بودن آن و اختصاص پانل آموزشی به مسائل دوره پیش-دبستانی و عدم کنترل منابع حمایتی در خانواده ها، پیشنهاد می شود که پژوهش های آتی ضمن توجه به موارد مطروحه، به برگزاری دوره های آموزش خانواده به خانواده در قالب سمینارها در دوره های مختلف سنی افراد داون مبادرت ورزند و این گونه برنامه ریزی جهت توانمند سازی افراد با نیازهای ویژه و خانواده های آن ها در مقابله با استرس مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی تحول پردازش اطلاعات اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تحول پردازش اطلاعات اجتماعی در دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر با توجه به دیدگاه پردازش اطلاعات اجتماعی کریک و داج (1994) انجام گرفت. روش: برای بررسی پردازش اطلاعات اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر نمونه ای مشتمل بر 120 دانش آموز در سه گروه سنی 10 تا 12 سال، 13 تا 15 سال و 16 تا 18 سال که از مدارس استثنایی شهر شیراز انتخاب شده با داستانهای اجتماعی برایان و تورکاسپا (1994) که برگرفته از نظریه کریک و داج (1994) هستند مورد آزمون قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد با افزایش سن بین میانگین نمرات گروه دوم با گروه اول و سوم در هیچ یک از مراحل پردازش اطلاعات اجتماعی تفاوت معنی دار مشاهده نشد. نتایج به دست آمده نشان دهنده سیر تحولی کند رشد شناختی اجتماعی در کودکان ناتوان ذهنی است. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان دهنده مسیر تحولی کند رشد اجتماعی در کودکان ناتوان ذهنی است.
مقایسه دانش و نگرش مادران دارای فرزند معلول ذهنی و بدون فرزند معلول ذهنی در زمینه معلولیت ذهنی در شهر گچساران در سال 1382
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: عقبماندگی ذهنی مرض یا بیماری نیست بلکه یک پدیده پیچیده ذهنی بوده که قابل پیشگیری است و یکی از سختترین مشکلات جامعه انسانی به شمار میرود که میتوان از وقوع بیش از دو سوم آن پیشگیری نمود. نیاز اولیه والدینی که در جستجوی کمک هستند به دست آوردن هرچه بیشتر آگاهی درمورد مسائل مربوط به عقب ماندگی ذهنی میباشد. این امر شناسایی هرچه سریعتر این بیماران، سنجش و بررسی میزان آگاهی والدین و در نهایت آموزش آنان را ایجاب مینماید. در همین راستا این پژوهش با هدف مقایسه دانش و نگرش مادران دارای معلول ذهنی و بدون معلول ذهنی در زمینه معلولیت ذهنی انجام شده است.
مواد و روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی مقایسهای در سال 1382 است. اطلاعات در یک مرحله از واحدهای مورد پژوهش جمعآوری گردید. حجم نمونه شامل 200 نفر مادر دارای فرزند معلول ذهنی و 200 نفر مادر بدون معلول ذهنی بود. بعد از همتاسازی نمونهها خانوادههای دارای فرزند معلول ذهنی به صورت تصادفی از بین پروندههای موجود در بهزیستی و خانوادههای بدون فرزند معلول ذهنی با استفاده از اطلاعات سرشماری در مرکز بهداشت شهرستان گچساران انتخاب شدند. در این مطالعه پرسشنامه پژوهشگر ساخته بود که در سه بخش تنظیم گردید. مشخصات فردی مادر و و فرزند معلول ذهنی (در گروه دارای فرزند معلول ذهنی) 200 سئوال 3 گزینهای مربوط به دانش در زمینه معلولیت ذهنی، 15 سئوال نگرش سنج براساس مقیاس 5 درجهای لیکرت در زمینه معلولیت ذهنی بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و روشهای آماری توصیفی و آزمونهای تی، آنالیز واریانس، کروسکال واریس و ضریب همبستگی پیرسون انجام شد.
یافتهها: نتایج بیانگر آن است که بین دانش و نگرش مادران فرزند معلول ذهنی و بدون آن با هم اختلاف معنیداری وجود داشته و میزان دانش و نگرش مادران دارای معلول ذهنی کمتر از مادران بدون معلول ذهنی میباشد و ارتباط مثبت و معنیدار بین دانش و نگرش در هر دو گروه دیده شد.
نتیجهگیری: بحث براساس نتایج حاصله مسئولین بهزیستی و مملکتی را متوجه وضع نابسامان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خانوادههای دارای معلول ذهنی نموده تا حداقل با تأکید و توجه بیشتر به وضعیت کاریابی و حرفه آموزی معلولین ذهنی و فراهم آوردن استقلال و خودکفایی بیشتر معلولین، از فشارهای روحی، روانی و اقتصادی وارده بر خانواده معلولین و کل جامعه کاسته شود. بدین وسیله به عوض وابسته کردن معلولین و خانوادههای آنان به بهزیستی و سایر مراکز خیریه و در نتیجه تشدید معلولیتهای ذهنی، جسمی و اجتماعی بتوان گامی در جهت بهبود و کاهش مشکلات ناشی از معلولیت ذهنی در سطح خانواده و جامعه بردارد.