فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۲۱ تا ۱٬۳۴۰ مورد از کل ۱٬۸۳۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر عملکرد توجه و بازداری پاسخ در دانش آموزان دارای اختلال ریاضی است. این پژوهش از طرح شبه آزمایشی پیش آزمون پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دچار اختلال یادگیری ریاضی مراجعه کننده به مرکز ناتوانی یادگیری آموزش و پرورش شهر بوشهر به تعداد 143 نفر در سال تحصیلی 98-1397 بود. از میان آن ها به روش نمونه گیری در دسترس 40 نفر که ویژگی های لازم بر اساس آزمون تشخیص اختلال ریاضی ملک پور (۱۳۷۳)، آزمون وکسلر و ملاک های ویرایش پنجم کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی را داشتند فهرست شدند و سپس در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) گمارش شدند. برای سنجش عملکرد توجه، از خرده مقیاس خطای حذف آزمون عملکرد پیوسته TOVA (رازولد، میرسکی، ساراسون، برانسوم و بک، ۱۹۵۶) و برای ارزیابی عملکرد بازداری پاسخ از خرده مقیاس خطای ارتکاب آزمون TOVA (رازولد، و همکاران، ۱۹۵۶) استفاده شد. گروه آزمایش به مدت یازده جلسه 60 دقیقه ای و به صورت گروهی تحت آموزش قرار گرفت. داده های حاصل از پژوهش با آزمون تحلیل واریانس با اندازه-گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد آموزش کارکردهای اجرایی در گروه آزمایش موجب بهبود عملکرد توجه و بازداری پاسخ شده است و این تاثیر در مرحله پیگیری دو ماهه پایدار ماند (۰۵/0˂P). با توجه به یافته های به دست آمده از مطالعه حاضر می توان نتیجه گیری کرد که آموزش کارکردهای اجرایی می تواند به عنوان یک روش مداخله ای در بازداری و بهبود عملکرد توجه دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی استفاده شود
مقایسه اثربخشی روش آموزشی سینا و ترکیب واج ها در اصلاح نارسانویسی کودکان دارای اختلال یادگیری پایه دوم و سوم ابتدائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی روش سینا و ترکیب واج ها در اصلاح نارسانویسی کودکان دارای اختلال یادگیری پایه دوم و سوم ابتدائی بود. روش: پژوهش از نوع آزمایشی و طرح پژوهش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل تمام دانش آموزان دارای اختلال یادگیری پایه دوم و سوم ابتدایی شهرستان تبریز بود که 45 نفر از آن ها به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه جایگذاری شدند (15 نفر در گروه مداخله به روش سینا، 15 نفر در گروه مداخله به روش ترکیب واج ها و 15 نفر در گروه کنترل بدون مداخله). آزمون دیکته نویسی سیف نراقی و نادری و آزمون هوش ریون بر روی کودکان اجرا شد. گروه های آزمایش در 15جلسه ی 45 دقیقه ای در عرض 3 ماه مورد مداخله قرار گرفتند و بر روی گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. در پایان مداخلات مجدداً آزمون دیکته بروی دانش آموزان انجام گرفت و نتایج با استفاده از تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میان گروه های آزمایش و کنترل در نمرات پس آزمون تفاوت معنادار وجود دارد (0/001 Sig= ). نتایج آزمون تعقیبی LSD نیز نشان داد که بین نمرات پس آزمون در گروه ترکیب واج ها و نمرات پس آزمون در گروه سینا تفاوت معنادار وجود دارد (0/01 Sig= ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که هر دو روش آموزشی سینا و ترکیب واج ها در بهبود عملکرد کودکان نارسانویس اثربخش است، با این حال روش ترکیب واج ها در کمک به حل مشکلات این کودکان موثرتر است.
کاربرد پذیری تئوری پاس (PASS) در پیش بینی عملکرد ریاضی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: کودکان با اختلال یادگیری ریاضی نه تنها با مشکلات خاص در زمینه یادگیری ریاضیات روبرو هستند، بلکه اکثریت آنها در فرآیندهای شناختی دچار نقایص جدی می باشند. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی کاربردپذیری تئوری پاس ( PASS ) در پیش بینی عملکرد ریاضی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه در شهر اصفهان انجام گرفت. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. نمونه مورد استفاده در پژوهش 36 دانش آموز با اختلال یادگیری ریاضی بودند که به صورت نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت از ماتریس های پیشرونده ریون، آزمون ایران کی مت، آزمون معلم ساخته ریاضی، سیستم ارزیابی شناختی- ویرایش دوم (ناگلیری، داس و گلدشتاین، 2014) بود. داده ها با روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که کودکان با اختلال یادگیری ریاضی، دارای عملکرد مرتبط با کارکرد ناقص در برنامه ریزی، توجه، پردازش همزمان و متوالی هستند. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش حاکی از آن است که عملکرد ریاضی دانش آموزان بر فرآیندهای شناختی پاس متکی است و فرآیندهای شناختی PASS می تواند متخصصان را در امر تشخیص کودکان در معرض خطر اختلال یادگیری ریاضی یاری رساند.
بررسی تأثیر برنامه ی آموزشی چندرسانه ای مبتنی بر داستان اجتماعی و الگوبرداری ویدئویی بر مهارت استفاده از قاشق و چنگال در دانش آموزان کم توان هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
101 - 139
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر برنامه ی آموزشی چندرسانه ای مبتنی بر داستان اجتماعی و الگوبرداری ویدئویی بر مهارت استفاده از قاشق و چنگال در دانش آموزان کم توان هوشی بود. این پژوهش یک طرح تجربی تک آزمودنی از نوع طرح چند خط پایه با استفاده از آزمودنی های مختلف بوده و جامعه آماری آن کلیه ی دانش آموزان کم توان هوشی پایه اول دبستان در سال 1398-1397 در آموزشگاه استثنایی باغچه بان شهرستان مینودشت در استان گلستان بودند که با استفاده از مقیاس رفتار سازشی انجمن آمریکایی کم توانی هوشی و روش نمونه گیری در دسترس 4 دانش آموز (2 دختر و 2 پسر) دارای کم توانی هوشی با هوش بهر بین 70-50 به عنوان آزمودنی های پژوهش انتخاب شدند. سپس از پرسشنامه محقق ساخته ی تاریخچه فردی برای بررسی ویژگی های جمعیت شناختی و از نسخه چهارم مقیاس هوش وکسلر کودکان برای سنجش هوش بهر آن ها استفاده شد. ابزار مورداستفاده برای تعیین میزان تسلط آزمودنی ها بر مهارت های استفاده از قاشق و چنگال، چک لیست محقق ساخته ی استفاده از وسایل غذا خوردن بود که با رجوع به مقیاس رفتار سازشی انجمن آمریکایی کم توانی هوشی و دفترچه ی مهارت آموزی دانش آموزان کم توان هوشی سازمان آموزش وپرورش استثنایی کشور، ساخته شد. همچنین برای تجزیه وتحلیل داده ها، از روش تحلیل نموداری و ترسیمی استفاده شده و پس از رسم نمودارها با استفاده از نرم افزار R، اثرات متغیر مستقل بر متغیر وابسته از طریق تحلیل روند نمودار بررسی گردید. با توجه به نتایج حاصل به نظر می رسد برنامه آموزشی مورد استفاده در پژوهش حاضر بر یادگیری مهارت استفاده از قاشق و چنگال در دانش آموزان کم توان هوشی مؤثر بوده و منجر به بهبود این مهارت ها در آزمودنی ها شده است.
اثربخشی توانبخشی شناختی رایانه ای بر کاهش نارسایی شناختی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال یادگیری ویژه ، یک اختلال عصبی تکاملی است. دانش آموزان مبتلا به این اختلال سطح بالایی از مشکلات شناختی دارند که منجر به افت تحصیلی آن ها می شود. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی توانبخشی شناختی رایانه ای بر کاهش نارسایی شناختی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ویژه انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه سوم تا ششم دارای ناتوانی یادگیری شهر کرمانشاه بود که نمونه ای به حجم 28 نفر انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه نارسایی شناختی برادبنت، پرسشنامه مشکلات یادگیری کلورادو(CLDQ) و آزمون هوش وکسلر کودکان نسخه 4 بود. برنامه توانبخشی شناختی Captain’s Log به مدت 12 جلسه 50-60 دقیقه ای و دو بار در هفته برای گروه آزمایش اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد برنامه توانبخشی شناختی Captain’s Log موجب کاهش نارسایی شناختی این کودکان شده است (001/0>P). نتایج پژوهش حاضر نشان داد برنامه توانبخشی شناختی رایانه ای می تواند به عنوان روشی مناسب در کاهش نارسایی شناختی کودکان به کار رود.
خانه انعطاف پذیر برای افراد با ناتوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: امروزه زندگی همراه با پیچیدگی بسیاری است. با توجه به شرایط، ویژگی ها، روحیات انسان ها و تنوع پذیری آنان نیاز به انعطاف پذیری در محل زندگی آنها بسیار ضروری است. ایجاد و در نظرگیری فضایی به عنوان فضایی منعطف با قابلیت تطبیق پذیری و در نظر گرفتن خواسته های ساکنین، میزان راحتی و بهینه بودن فضا را بالا می برد. خانه انعطاف پذیر نوعی خانه متناسب سازی شده است که با تغییراتی در محل مسکونی، موجب راحتی انجام کار و پیشرفت استقلال در فعالیت های روزانه افراد با ناتوانی می شود. ساکنین این خانه ها می توانند با وجود ناتوانی شان، بدون بروز هیچگونه مشکلی به راحتی و به طور مستقل به زندگی شخصی خود ادامه دهند. نتیجه گیری: داشتن خانه متناسب سازی شده ثابت و دائمی، افراد با ناتوانی را برای پرورش و حفظ روابط طولانی مدت با دیگران در جامعه خودشان توانمند می کند. در این پِژوهش مروری پس از بیان مقدمه ای کوتاه در مورد خانه انعطاف پذیر، تعریف، اهمیت و ضرورت، اصول طراحی خانه انعطاف پذیر، امکانات و تجهیزات ضروری خانه انعطاف پذیر و کاربرد خانه انعطاف پذیر در ایران ارایه شده و در پایان نتیجه گیری بیان شده است.
بررسی مقایسه ای برخی توانایی های کاربردشناختی کودکان کاشت حلزون با همسالان شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربردشناسی زبان مطالعه معانی و منظورهای مد نظر گوینده و تعابیر و تفاسیر آن ها از سوی مخاطب است که با توجه به بافت موقعیتی صورت می گیرد و توانایی بکارگیری درست زبان در موقعیت های اجتماعی مختلف توانش کاربردشناختی نام دارد که در این پژوهش مورد بررسی و مداقه قرار گرفت . هدف از این پژوهش، مقایسه مهارت های کاربردشناختی آغازگری و استفاده از بافت موقعیتی در کودکان کاشت حلزون 5 تا 8 ساله با همسالان شنوا بود. روش: این پژوهش که بصورت مقطعی و توصیفی- تحلیلی انجام شد، 15 کودک شنوا و 15 کودک کاشت حلزون دوزبانه آذری-فارسی در شهرتبریز به روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به معیارهای مطالعه، انتخاب شدند. جهت بررسی مهارت های آغازگری و استفاده از بافت موقعیتی، از مجموعه های کاربردشناسی در چک لیست برقراری ارتباط که توسط بیشاپ در سال 1998 تهیه شده و نسخه فارسی آن توسط کاظمی و همکاران درکودکان ایرانی 5 تا 11 ساله در سال 2005 هنجاریابی شده است، استفاده شد. سپس بهوسیلهنرم افزار SPSS با استفاده از آزمون تی برای دو گروه مستقل به تجزیه و تحلیل سؤال های پژوهش پرداخته شد. یافته ها: مقایسه میانگین های دو گروه آزمودنی نشان داد که بین کودکان کاشت حلزون و کودکان شنوا در آغازگری تفاوت معناداری وجودندارد. بنابراین می توان گفت که کودکان کاشت حلزون آغازگری نامناسب ندارند ولی در استفاده از بافت موقعیتی، اختلاف بین دو گروه معنادار بود. نواوری (ارزش) : ارزیابی توانایی های کاربردشناختی در کودکان ناشنوا و کاشت حلزون تا کنون در هیچ پژوهشی انجام نپذیرفته است و پژوهش حاضر ، با تاکید بر دو مهارت مهم آغازگری و بکارگیری بافت موقعیتی درمکالمه توسط کودکان کاشت حلزون، گام مهمی در راستای زمینه سازی برای انجام درمان های مداخله ای برداشت تا با آسیب شناسی موارد، آنها را در برنامه های آتی در دستور کار قرار دهد. نتایج حاصل از بررسی نشان داد که کودکان کاشت حلزون در برخی سطوح کاربردشناختی ضعیف تر از همسالان شنوا عمل می کنند ولی طبق یافته های محققان، توانایی بکارگیری مهارت های کاربرشناختی در کودکان کاشت حلزون نسبت به کودکان با آسیب شنوایی عمیق، خیلی بهتر است.
مقایسه اثربخشی مداخله با روش تحلیل رفتار کاربردی و نوروفیدبک بر ارتقای مهارت های شناختی، اجتماعی و فعالیت های روزمره زندگی در کودکان مبتلابه اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف اثربخشی و مقایسه مداخله با روش تحلیل رفتار کاربردی و نوروفیدبک بر ارتقای مهارت های شناختی، اجتماعی و فعالیت های روزمره زندگی در کودکان مبتلابه اختلال اتیسم بود. روش: روش تحقیق از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کودکان 7-12 ساله مرکز توان بخشی کودکان مبتلابه طیف اتیسم با نیازهای ویژه شهر اردبیل در سال 97 بودند؛ که 45 شرکت کننده به صورت هدفمند انتخاب و به روش تصادفی ساده در دو گروه مداخله تحلیل رفتار کاربردی و نوروفیدبک و یک گروه کنترل 15 نفره تقسیم شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه سنجش دامنه اتیسم (1999)، مقیاس تجدیدنظر شده هوش وکسلر کودکان (1969)، پرسشنامهسنجش مهارت های اجتماعی استون و همکاران (2010) و مقیاس فعالیت های روزمره زندگی وایزمن (2013)استفاده شد. علاوه بر برنامه های آموزشی مرکز، مداخلات دو گروه به صورت انفرادی به مدت 20 جلسه 45 دقیقه ای و 2 بار در هفته اجرا شد. گروه کنترل صرفاً برنامه روتین مرکز را دریافت کرد. داده ها با نرم افزار اس پی اس اس 21 و آزمون آماری اون، تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون توکی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخلات ABA و نوروفیدبک بر ارتقای مهارت های شناختی، اجتماعی و فعالیت های روزمره زندگی در کودکان مبتلابه اختلال طیف اتیسم تأثیر داشته اند و همچنین مداخله ABA نسبت به نوروفیدبک در همه این متغیرها بیشتر از نوروفیدبک بوده است. بنابراین نتیجه گیری: این یافته ها تأییدی بر نقش مداخلات ABA و نوروفیدبک در درمان برخی مشکلات و مهارت های کودکان مبتلابه اختلال طیف اتیسم بود.
تجربه های سرپرستان کودکان با نیازهای ویژه از مشکلات آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ادراک تجربیات والدین کودکان با نیازهای ویژه از مشکلات آموزشی در مدارس ویژه بود تا با تکیه بر شناسایی مشکلات آموزشی، بتوان نسبت به کاهش عوامل زمینه ساز در مدارس مبادرت کرد. روش تحقیق حاضر در قالب تحقیق کیفی و از نوع پدیدارشناسانه است و از این رو از بین والدین کودکان با نیازهای ویژه تا نائل شدن به حد اشباع اطلاعات، 15 نفر از آن ها به شیوه نمونه گیری هدفمند، انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد. گفتگوها با استفاده از روش کلایزی تجزیه و تحلیل شد، یافته های به دست آمده از این پژوهش نشان داد که عوامل ایجاد کننده مشکلات آموزشی این گروه از دانش آموزان در مدارس ویژه را می توان در 4 مضمون کلی مشکلات ناظر به کیفیت معلم، برنامه درسی، فضای آموزشی و امکانات و کادر اجرایی تقسیم بندی کرد. پژوهش حاضر نشان داد که با بررسی تجارب والدین دانش آموزان با نیازهای ویژه از مشکلات آموزشی می توان تا حد امکان بستر مناسبی برای شکوفایی توانایی ها استعدادهای این گروه از دانش آموزان فراهم کرد و محیطی غنی برای کسب مهارتهای آنان فراهم نمود. در فرجام مقاله بر پایه نتایج پژوهش، پیشنهادهای لازم ارائه شد.
ازدواج خویشاوندی: دغدغه های معلولیت فرزندان، کیفیت و رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی دغدغه های داشتن فرزند معلول و کیفیت و رضایت زناشویی خانواده های خویشاوند بود. بدین منظور با روش مروری متون اصلی شامل کتابها و مقاله های علمی معتبر در این زمینه بین سال های 1990 تا 2017 از پایگاه های اطلاعاتیِ Google Scholar, ERIC, Science Direct و Pub Med استخراج و مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. جستجو در این پایگاه ها با کلید واژه هایdisabled children in family, Kinship Marriage, Marital satisfaction, Families with disabled children, marital adjustment, marital quality, children with developmental disabilities بود. همچنین، از برخی منابع فارسی موجود در این زمینه استفاده شد. مرور ادبیات پژوهش نشان داد در خانواده هایی که ازدواج خویشاوندی دارند، نگرانی و دغدغه بیشتری نسبت به داشتن فرزند معلول دارند که می تواند کیفیت و رضایت زناشویی آنها را تحت تاثیر قرار دهد.. همچنین برخی پژوهش ها نشان دادند که کیفیت و رضایت زناشویی در خانواده های خویشاوند زمانی بیشترین تاثیر را می پذیرد که فرزند معلولی در خانواده باشد. بر اساس مرور ادبیات پژوهش می-توان گفت ازدواج خویشاوندی می تواند با استرس و نگرانی هایی در مورد داشتن فرزند معلول همراه باشد. به طور کلی ازدواج خویشاوندی به علت تبعاتی که به دنبال دارد، توجه بیشتری را از سوی پژوهشگران و متخصصان بالینی و پزشکان این حوزه می طلبد. سایر کاربردهای نظری و شواهد تجربی در ارتباط با ازدواج خویشاوندی در متن مقاله به تفصیل بیان شده اند.
مقایسه میزان اثربخشی روش درمانی داستانهای اجتماعی با روش درمانی پاسخ محور در کاهش مشکلات رفتاری کودکان طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و مقایسه ی میزان اثربخشی روش درمانی داستانهای اجتماعی با روش درمانی پاسخ محور در کاهش مشکلات رفتاری کودکان طیف اتیسم شیرین شیرمحمدی × منصوره شهریاری احمدی ×× مهدیه صالحی ××× چکیده: هدف این پژوهش مقایسه ی میزان اثربخشی تکنیک درمانی داستانهای اجتماعی با تکنیک درمانی پاسخ محور (PRT)در کاهش مشکلات رفتاری کودکان طیف اوتیسم سنین 12-6 سال در شهر تهران در سال 1394 بود. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه ی کودکان مبتلا به اتیسم می باشند که در کلینیک پدیده شهر تهران در بهار و تابستان 1394 مشغول به درمان و توان بخشی بودند . برای انتخاب گروه نمونه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شده به منظور تعیین نمونه ی پژوهش تعداد 15 کودک (پسر) انتخاب و در سه گروه پنج نفره (دوگروه آزمایشی و یک گروه کنترل) قرار گرفتند. گروههای آزمایشی به مدت سی و شش جلسه تحت آموزش با روشهای درمانی- رفتاری داستانهای اجتماعی و پاسخ محور قرار گرفتند. گروه کنترل هم برنامه های عادی خود را طی نمود و مداخله ی خاصی روی آنها انجام نشد. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و از نظر هدف در دسته پژوهش های کاربردی قرار دارد. ابزارهای اندازه گیری این پژوهش شامل فهرست ارزشیابی و درمان اتیسم (ریلند و ادلسن، 2005) و مصاحبه ی تشخیصی اتیسم - تجدیدنظر شده (راتر و همکاران، 2003) است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و آمار استنباطی با روشهای آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و همچنین تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که میزان اثربخشی دو روش متفاوت بوده است و روش درمانی پاسخ محور در بیشتر زمینه ها موثرتر از روش داستانهای اجتماعی بود؛ اما هر دو روش برای انجام مداخلات و کاهش مسائل و مشکلات رفتاری کودکان اتیسم تا حدی اثربخش بوده اند، لذا استفاده از هر دو روش در قالب یک مجموعه آموزشی- توانبخشی توصیه شد. واژگان کلیدی:روش درمانی داستانهای اجتماعی، روش درمانی پاسخ محور، مشکلات رفتاری، کودکان اتیسم. × تراپیست و درمانگر اتیسم shirmohammadi_shirin@yahoo.com ×× استادیار دانشگاه آزاداسلامی،واحد تهران مرکزی ××× استادیار دانشگاه آزاداسلامی،واحد تهران مرکزی
مقایسه ی فراشناخت در دانش آموزان مبتلا به اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی، آسیب بینایی و کودکان با تحول بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات نشان داده اند که افراد نابینا در انجام وظایف شنوایی، لمسی و شیمیایی خاص بهتر عمل می کنند. با این حال، مطالعات اندکی در مطالعه مشابه، افراد نابینا و بینا را در مقایسه با کودکان بیش فعال در حالت های مختلف حسی، شناختی ارزیابی کرده اند. این تحقیق به منظور مقایسه فراشناخت کودکان بیش فعال وکم توجه، نابینا و کودکان عادی شهرستان اهواز صورت پذیرفت. در پژوهش حاضر از روش علی-مقایسه ای استفاده شده است. جامعه ی آماری پژوهش کلیه کودکان شهرستان اهواز درسال 95 بودند که از طریق روش نمونه گیری هدفمند و تصادفی به عنوان نمونه آماری گزینش شدند. کودکان حاضر در این تحقیق60 نفر بودند که 30 نفرعادی و 15 نفر دارای اختلال نابینایی و 15نفر نیز بیش فعال می باشند. انجام تحقیق به صورت میدانی و با مراجعه به مدارس عادی و کودکان استثنایی شهرستان اهواز صورت گرفت . در این پژوهش به منظور اندازه گیری و مقایسه متغیرهای مورد نظر، از پرسشنامه ی فراشناخت کودکان اسپرلینگ استفاده شده است. برای انجام تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از نرم افزار 23 SPSS استفاده شده است. یافته های توصیفی شامل محاسبه ی فراوانی ، میانگین ، انحراف معیار، و تحلیل واریانس تک متغیره مورد مطالعه قرار گرفته است . یافته ها نشانگر آن است که از نظر فراشناخت بین سه گروه تفاوت معناداری مشاهده شد، یعنی میزان فراشناخت کودکان نابینا و نیز کودکان بیش فعال با کودکان عادی با هم متفاوت بود . به طور کلی تأثیر فراشناخت در ادراک فرد از توانایی های خود با تداوم آسیب شناسی روانی را نمی توان نادیده گرفت . بنابراین باید در این راستا تلاش نمود تا هر چه بیشتر در آموزشگاه ها کارکرد فراشناخت و ابعاد آن را در پیشبرد اهداف آموزشی و سلامت روان و آسیب شناسی روانی کودکان عادی و خاص به کار گرفت.
اثربخشی آموزش موسیقی درمانی دالکروز برمهارت های ادراکی-حرکتی کودکان کم بینا: مطالعه مورد منفرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۸۰)
۱۰۵-۱۱۶
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تمرین آموزش موسیقی درمانی دالکروز بر بهبود مهارت های ادراکی-حرکتی کودکان کم بینا انجام شد. روش: پژوهش حاضر مورد منفرد از طرح- ABA بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان کم بینای زیر 6 سال مراکز بهزیستی شهراصفهان در سال تحصیلی 98 بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، سه کودک به عنوان نمونه انتخاب شدند. بعد از تعیین خط پایه، آزمودنی ها 8 جلسه مورد مداخله قرار گرفتند و بعد از 2 هفته، 3 جلسه مورد پیگیری قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری، آزمون استاندارد مهارت های ادراکی-حرکتی اوزرتسکی (1950) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از میانگین، انحراف استاندارد، درصد داده های غیرهمپوش، میانه، درصد بهبودی، اندازه اثر درون موقعیتی و برون موقعیت داده ها استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد که آموزش تمرین های موسیقی درمانی بر بهبود مهارت های ادراکی- حرکتی کودکان کم بینا تأثیر داشت. در تحلیل دیداری نمودار داده ها درصد بهبودی برای آزمودنی 1 و 2 و 3 به ترتیب 78/67 و21/24 و 74/42 تعیین شد. نتیجه گیری: بنابراین تمرین های موسیقی درمانی بر مبنای نظریه دالکروز می تواند به عنوان یکی از روش های بهبود مهارت های ادراکی- حرکتی کودکان کم بینای زیر 6 سال به کارگرفته شود.
آموزش مبتنی بر فناوری و تاثیر آن بر انگیزش پیشرفت تحصیلی، یادگیری، و یادداری دانش آموزان کم توان ذهنی در درس زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش بررسی تاثیر آموزش مبتنی بر فناوری بر انگیزش پیشرفت تحصیلی، یادگیری، و یادداری دانش آموزان کم توان ذهنی در درس زبان انگلیسی بود. این پژوهش یک پژوهش کاربردی بود که به روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر کم توان ذهنی استان کرمان بودند که در سال تحصیلی 98-1397 در پایه هفتم مشغول به تحصیل بودند. از میان آنها تعداد 28 دانش آموز با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش طی یک ماه در کنار آموزش سنتی معلم، از آموزش آنلاین و آفلاین نیز بهره مند شدند اما گروه کنترل به شیوه سنتی آموزش دیدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی انگیزش پیشرفت تحصیلی ولایتی (1395)، آزمون محقق ساخته یادگیری و آزمون محقق ساخته یادداری بود که برای هر دو گروه یکبار قبل از شروع کار و یکبار پس از پایان کار انجام شد. داده های گردآوری شده با روش تحلیل کواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل های آماری نشان دادند آموزش مبتنی بر فناوری به طور معناداری موجب افزایش انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان گروه آزمایش و همچنین بهبود و رشد یادگیری و تداوم یادداری آنها در درس زبان انگلیسی شده است.
نقش نگرانی، امید و معنای زندگی در پیش بینی سلامت روانی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش نگرانی، امید و معنای زندگی در پیش بینی سلامت روان مادران دارای فرزند کم توان ذهنی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. کلّیه ی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی تحت پوشش مراکز توانبخشی سازمان بهزیستی شهر اردبیل در سال 95-1394 جامعه ی آماری این پژوهش را تشکیل می دادند که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 130 مادر بعنوان نمونه انتخاب شده و به پرسشنامه ی نگرانی پنسیلوانیا، پرسشنامه ی امید بزرگسالان اشنایدر، پرسشنامه ی هدف در زندگی گرامباف و ماهولیک و پرسشنامه ی سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین نگرانی با سلامت روان مادران دارای فرزند کم توان ذهنی رابطه ی منفی معنا دار و بین امید و معنای زندگی با سلامت روان مادران دارای فرزند کم توان ذهنی رابطه ی مثبت معنا داری وجود دارد (p<0.01). همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون آشکار کرد که تقریباً 58/0 درصد از کل واریانس سلامت روان مادران دارای فرزند کم توان ذهنی براساس متغیرهای نگرانی، امید و معنای زندگی قابل پیش بینی است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که نگرانی، امید و معنای زندگی از متغیر های مرتبط با سلامت روان مادران دارای فرزند کم توان ذهنی می باشد که نیازمند برنامه ریزی می باشد.
نقش تصویر بدنی در تبیین رضایت از زندگی، امید به زندگی، و سلامت روانی افراد با ناتوانی های جسمی- حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاثیر روش مداخله مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا بر خودبخشایشگری و تاب آوری مادران کودکان دارای ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تأثیر مداخله روان شناسی مثبت گرا بر خودبخشایشگری و تاب آوری مادران کودکان دارای ناتوانی یادگیری سبزوار انجام شد. روش: روش این پژوهش، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران کودکان 6 تا 12 ساله دارای اختلال یادگیری در سبزوار در سال 1395-1396بود که 34 نفر بر حسب شرایط ورود به پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش (17 نفر) و کنترل (17 نفر) جای دهی شدند. پس از انجام پیش آزمون ، به کمک پرسشنامه های مقیاس خودبخشایشگری ول، دی شی و واکینی (2008) و تاب آوری کونور و دیویدسون (2003)، به گروه آزمایشی طی هشت ج لسه 90 دقیقه ای روان شناسی مثبت گرا آموزش داده شد. در پایان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد و داده های به دست آمده با آزمون تحلیل کوواریانس و به کمک نرم افزار SPSS ویراست 23 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله روان شناسی مثبت گرا بر خود بخشایشگری و تاب آوری مادران کودکان دارای ناتوانی یادگیری سبزوار تأثیر مثبت و معنا داری داشته است (001/ 0 P ≤ ) . نتیجه گیری: مداخله روان شناسی مثبت گرا یک برنامه آموزشی مؤثر برای کمک به مادران کودکان دارای اختلال یادگیری است.
اثربخشی مداخله هدفمند خواندن مبتنی بر پاسخ به مداخله بر درک مطلب دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله ی هدفمند خواندن بر درک مطلب دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ویژه انجام شد. این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه ی دانش آموزان پسر را شامل می شد که در سال تحصیلی 96-95 در پایه ی تحصیلی سوم ابتدایی مدارس شهر درچه مشغول به تحصیل بودند. از جامعه ی مذکور، با روش تصادفی ساده 30 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند و در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش به مدت 12 جلسه و هر هفته 3 جلسه تحت مداخله ی هدفمند خواندن (سیزون و سیزون، 2014) قرار گرفت. در این زمان، گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش آزمون خواندن و نارساخوانی نما (کرمی نوری و مرادی، 1384) بود. داده های بدست آمده از پژوهش، با آزمون آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که تأثیر مداخله ی هدفمند خواندن بر درک مطلب دانش آموزان در سطح 05/0=α معنی دار می باشد. بنابر نتایج پژوهش پیشنهاد می شود از مداخله ی هدفمند خواندن به منظور افزایش مهارت های درک مطلبی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ویژه استفاده گردد.
تبیین تاب آوری شغلی معلمان دانش آموزان استثنایی: بر اساس سبک مقابله ای و نقش واسطه ای باورهای مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش در راستای بررسی تاب آوری شغلی معلمان مدارس استثنائی، بر اساس سبک مقابله ای و نقش واسطه ای باورهای مذهبی انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی و جامعه آماری شامل تمام معلمان مدارس استثنائی استان مازندران بود. از بین آنان، 200 معلم مدارس استثنائی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. در این پژوهش، پرسشنامه تاب آوری شغلی معلمان آموزش ویژه (سوتومایور، 2012)، پرسشنامه مقابله با موقعیت استرس زا (اندلر و پارکر، 1990)، و پرسشنامه دینداری نسخه ۱۵ (هوبر و هوبر، ۲۰۱۲ ) استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل نشان داد سبک مقابله ای مسئله مدار به صورت مثبت و سبک مقابله ای هیجانی به صورت منفی، بر تاب آوری شغلی معلمان مؤثر بوده است و بین باور مذهبی و تاب آوری ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، تمام ابعاد باور مذهبی با سبک مقابله ای (مسئله مدار) رابطه مثبت و معنادار داشته است. براساس یافته ها، باورهای مذهبی توانسته است نقش واسطه ای بین سبک مقابله ای و تاب آوری ایفا کند. نتیجه گیری: با آموزش سبک مناسب مقابله ای به معلمان، می توان تاب آوری شغلی آنان را افزایش داد که این امر منجر به بهبود کیفیت تدریس و بالطّبع افزایش توانایی دانش آموزان می شود.
بررسی تأثیر آموزش برنامه ی غنی سازی ارتباط بر تعارض و صمیمیت والدین دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین عواملی که موجب بروز تعارض در زندگی زناشویی می گردد، مشکلات ارتباطی زوج هاست که نتیجه ی فقدان مهارت های مناسب و ضروری برای برقراری روابط سالم و صمیمانه است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر برنامه ی غنی سازی ارتباط بر تعارض و صمیمیت والدین دانش آموزان کم توان ذهنی انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع طرح های پیش آزمون پس-آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه ی پژوهش، والدین دانش آموزان کم توان ذهنی شهرستان سنندج بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 نفر که نمره ی تعارض زناشویی بالاتری داشتند، انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برنامه ی غنی سازی ارتباط برای گروه آزمایش در هشت جلسه ی 90 دقیقه ای به صورت یک جلسه در هفته برای گروه آزمایش برگزار شد اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار جمع آوری داده ها، مقیاس صمیمت واکر و تامپسون، و پرسش نامه ی تعارضات زناشویی ثنایی و همکاران بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شدند و نتایج نشان داد آموزش برنامه ی غنی سازی ارتباط باعث کاهش تعارض و افزایش صمیمیت والدین دانش آموزان کم توان ذهنی شده است. بر اساس ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎی ﭘﮋوﻫﺶ، ﻣﯽﺗﻮان از برنامه ی غنی سازی ارتباط در راﺳﺘﺎی ﻣﺪاﺧﻼت ﺑﺎﻟﯿﻨﯽ و درﻣﺎﻧﯽ به ویژه برای بهبود روابط والدین کودکان استثنایی اﺳﺘﻔﺎده نمود.