فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۵۳ مورد از کل ۵۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه: قواعد ابراز هیجان، وابسته به شرایط فرهنگی هر فرد، تعیین کننده ی بروز هیجانات مختلف فرد است. بنابراین قواعد، آن چه که فرد از خود بروز می دهد، وابسته به پیش شرط های زیرآستانه ای است که فرهنگ فرد برای او مشخص می کند. بر این اساس، تجربه ی عاطفه به عنوان مولفه ای که نقشی برجسته و تعیین کننده در سلامت روان افراد و بهزیستی روان شناختی دارد می تواند مورد پژوهش قرار گیرد.\nروش کار: شرکت کنندگان این پژوهش، 560 نفر از شهروندان ایرانی ساکن شهرهای مختلف ایران (تهران، مشهد، شیراز، اصفهان، اهواز و آبادان) در سال های 1394-1393 بودند که به صورت خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و و هر یک قواعد ابراز هیجانی خاصی را به خود اختصاص می دادند. ابزار پژوهش، پرسش نامه ی قواعد ابراز هیجانی (نسخه ی گسترش یافته) و پرسش نامه ی تجربه ی عاطفه ی مثبت و منفی بود. داده ها توسط نسخه ی 19 نرم افزار SPSS با روش آماری رگرسیون چندگانه مورد تحلیل آماری قرار گرفت.\nیافته ها: بر اساس نتایج، هیجان شادی و تنفر، از قواعد ابراز هیجان آشکارانه و هیجان خشم، غم و شادی از قواعد ابراز هیجان سرکوب گرایانه تبعیت می کنند.\nنتیجه گیری: بنا بر نتایج، قواعدی زیرآستانه ای است که در جریان فرهنگی کشور ایران وجود دارد و ورای تجربه ی زیستی که یک هیجان برای فرد به ارمغان می آورد، مورد تایید بودن شکل بروز آن در یک فرهنگ، تجربه ی عاطفه ی مثبت یا منفی را برای کاربران آن فرهنگ با قواعد ابراز هیجان خاص آن، به همراه دارد.
انسجام بین شناخت و هیجان در تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اثربخشی آموزش مدیریت حافظه هیجانی بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأثیر آموزش جلوه های چهره ای هیجان های بنیادی بر تشخیص هیجان های بنیادی در کودکان درخود مانده با کارکرد بالا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر آموزش جلوه های چهره ای هیجان های بنیادی بر تشخیص هیجان های بنیادی در کودکان در خود مانده با کارکرد بالا صورت گرفته است.
مواد و روش ها: در این پژوهش از روش شبه آزمایشی و طرح تک آزمودنی AB بهره گرفته شده است. جامعه مورد پژوهش شامل کلیه کودکان درخودمانده 5 تا 8 ساله با کارکرد بالای شهر تهران در سال 91 بود که پنج کودک از میان آن ها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک های تشخیصی چهارمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی انتخاب شدند. آموزش جلوه های چهره ای 3 روز در هفته و به مدت 12 جلسه 20 دقیقه ای برای هر کودک به صورت انفرادی انجام شد .برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی شامل نمودارها استفاده گردید.
یافته ها: نتایج حاصل از مقایسه تعداد پاسخ های صحیح شرکت کنندگان در مرحله خط پایه و آزمون پایانی حاکی از بهبود عملکرد آنان در شناسایی هیجان های بنیادی است چنان که در آزمون پایانی تعداد پاسخ های صحیح شرکت کنندگان در بیشتر موارد به حداکثر رسید.
نتیجه گیری: آموزش ها توانستند پاسخ های صحیح شرکت کنندگان را در بازشناسی هیجان ها به ویژه هیجان های شادی، غم و خشم افزایش دهند. تعداد پاسخ های صحیح به ویژه از ناحیه دهان به حداکثر رسیدند بنابراین با توجه به اثر بخشی نسبی آموزش، پیشنهاد می شود که آموزش هیجان ها به عنوان بخشی از برنامه کار با کودکان درخود مانده درآید.
تعیین اثربخشی آموزش روش های معماهای زندگی واقعی و شفاف سازی ارزش ها بر انتظارات هیجانی و تصمیم گیری اخلاقی دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق، با هدف بررسی اثربخشی آموزش روش های معماهای زندگی واقعی و شفاف سازی ارزش ها بر تصمیم گیری اخلاقی و انتظارات هیجانی دختران نوجوان صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش را کلیه ی دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان شهر یاسوج در سال تحصیلی
1393-1392تشکیل می دادند. گروه نمونه شامل90 دانش آموز دختر بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه (30) نفری جایگزین شدند. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی (پیش آزمون- پس آزمون) با گروه کنترل بود. همه گروه ها سناریوهای انتظارات هیجانی و تصمیم گیری اخلاقی (Malti & Keller, 2011 (، را به عنوان پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. گروه های آزمایش به طور مجزا 8 جلسه70 دقیقه ای تحت آموزش به کمک روش های معماهای زندگی واقعی و شفاف سازی ارزش ها قرار گرفتند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس چند متغیری (MANCOVA) حاکی از این است که مقدار F چند متغیری (65/6) در سطح (p<0/000)معنی دار می باشد. لذا می توان گفت که: روش های آزمایشی (آموزش معماهای زندگی واقعی و شفاف سازی ارزش ها) با کنترل اثر پیش آزمون، بر متغیرهای وابسته (سبک انتظارات هیجانی و تصمیم گیری اخلاقی) موثر بودند.
بررسی نقش پیش بین دینداری در گرایش نوجوانان به رفتارهای پرخطر با واسطه گری نظم بخشی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش دینداری با واسطه گری نظم بخشی هیجانات در پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان بود.روش:جامعه ی آماری این پژوهش، شامل دانش آموزان دبیرستان های نواحی پنج گانه اصفهان بود که از بین دانش آموزان دبیرستان ها در سال 1391 تعداد 383 نفر(176پسر و 207 دختر) با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه دینداری ، پرسشنامه دشواری در نظم بخشی هیجانات و پرسشنامه خطرپذیری نوجوانان ایرانی گردآوری و از طریق روش های آماری تحلیل مسیر و رگرسیون چندگانه مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد دشواری در نظم بخشی هیجانی در رابطه میان دینداری و رفتار پرخطر تا اندازه ای واسطه شده است. همچنین، رابطه مستقل معناداری بین دینداری و رفتارهای پرخطر وجود داشت.نتیجه گیری:نوجوانانی که اعتقادات مذهبی قوی تر ی دارند و هیجاناتشان را به گونه ای مؤثر تنظیم می کنند به احتمال کمتر در رفتارهای پرخطر شرکت می کنند.
عملکرد در قضاوت اخلاقی شخصی و غیر شخصی بر اساس ابعاد تجارب هیجانی زیرآستانه ای مثبت و منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تجارب هیجانی زیر آستانه ای در قضاوت اخلاقی شخصی و غیرشخصی بود. روش: 35 نفر (20 نفر مؤنث و 15 نفر مذکر) از دانشجویان دانشگاه خوارزمی با استفاده از نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به صورت انفرادی در معرض القاء تجارب هیجانی خنثی، مثبت و منفی زیر آستانه ای قرار گرفتند. پس از هر مرحله القاء هیجان، آزمودنی ها به دو داستان اخلاقی شخصی و غیر شخصی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با تدابیر مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که القاء تجارب هیجانی زیر آستانه ای مثبت و منفی منجر به غیر سودگرایی در قضاوت اخلاقی شخصی می شود، اما بر قضاوت اخلاقی غیرشخصی تأثیر ندارد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش بیانگر نقش بارز تجارب هیجانی در فرایندهای شناختی مبتنی بر قضاوت اخلاقی است.
تاثیرآموزش راهبردهای نظم جویی هیجان در قضاوت اخلاقی با توجه به ظرفیت حافظه کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر آموزش نظم جویی هیجان در قضاوت اخلاقی با توجه به ظرفیت حافظه کاری بود. روش: بدین منظور، 158 نفر (45 مرد و 113 زن) از دانشجویان دانشگاه خوارزمی در این مطالعه شرکت کردند. تمام شرکت کنندگان با استفاده از شاخص حافظه کاری مورد ارزیابی قرار گرفتند و بر اساس نمرات انتهایی توزیع دو گروه با ظرفیت حافظه کاری بالا و پایین برای شرکت در جلسات آموزشی انتخاب شدند. هر گروه، 14 نفر (9 زن و 5 مرد)، به مدت ده جلسه تحت آموزش راهبردهای نظم جویی هیجان قرار گرفتند. قضاوت اخلاقی در پنج دسته مختلف (معماهای شخصی، شخصی آسان، شخصی دشوار، غیرشخصی و کنترل) که در سه مرحله (قبل از آموزش، در حین آموزش و بعد از آموزش) ارزیابی شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مختلط استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد در پاسخ های سودگرایانه و زمان واکنش به معماهای قضاوت اخلاقی بین دو گروه با نمرات حافظه کاری پایین و بالا تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین یافته ها بیانگر این است که آموزش نظم جویی هیجان منجر به افزایش پاسخ های سودگرایانه در همه معماهای اخلاقی به جزء معمای کنترل شده است. افزون بر این موارد، آموزش نظم جویی هیجان در زمان واکنش به معماهای اخلاقی شخصی و نیز شخصی دشوار تأثیر داشته است. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، به نظر می رسد آموزش نظم جویی هیجان در پاسخ دهی سودگرایانه و زمان واکنش به معماهای اخلاقی به ویژه معمای اخلاقی شخصی تأثیر داشته است. این می تواند به عنوان یک شاخص بیانگر این باشد که چطور آموزش نظم جویی هیجان می تواند پاسخ هیجانی را در طول قضاوت اخلاقی تحت تأثیر قرار دهد.
مطالعه ارتباط نظریه ذهن با ناگویی هیجانی در یک گروه غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نظریه ذهن به عنوان یک توانایی شناخت اجتماعی و ناگویی هیجانی به عنوان یک ناتوانایی در شناسایی هیجانات در خود و دیگران، از مؤلفه های مهم شناخت اجتماعی هستند که به نظر می رسد به جهت هم پوشی ساختاری در مکان های مغزی و هم پوشی کارکردی می توانند در ارتباط باهم موردتوجه قرار گیرند. هدف: مطالعه حاضر، یک پژوهش توصیفی- همبستگی است که باهدف بررسی ارتباط نظریه ذهن و ناگویی هیجانی در یک گروه غیر بالینی انجام یافت. نمونه پژوهش، شامل 233 دانشجو بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله-ای از دانشگاه های شهرستان بناب انتخاب شدند و آزمون ذهن خوانی از طریق تصویر چشم (RMET) و پرسشنامه ناگویی هیجانی TAS-20 را پاسخ دادند. یافته ها: داده ها با آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون خطی و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نقش پیش بینی کنندگی ناگویی هیجانی را در ارتباط با توانایی نظریه ذهن تأیید کردند. از میان زیر مؤلفه های ناگویی هیجانی، تفکر عینی سهم توانمندی در پیش بینی توانایی نظریه ذهن داشت (001/0 P
مدل ساختاری رابطه صبر و دشواری در نظم بخشی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش صبر در پیش بینی دشواری در نظم بخشی هیجانی دانشجویان بود. مشارکت کنندگان در پژوهش، 400 دانشجوی کارشناسی دانشگاه شیراز ( 155 پسر و 245 دختر) بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای از دانشکده های دانشگاه شیراز انتخاب شدند و به مقیاس دشواری در نظم بخشی هیجانی ( (DERS و مقیاس صبر پاسخ دادند. پایایی این ابزارها به وسیله ی ضریب آلفای کرونباخ و روایی آن ها به وسیله تحلیل عاملی تعیین شد. نتایج تحلیل مسیر با استفاده از مدل معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS نشان داد که صبر پیش بینی کننده منفی و معنادار دشواری در نظم بخشی هیجان است و با افزایش نمره صبر و مؤلفه های آن نمره دشواری در نظم بخشی هیجان کاهش می یابد. بر این اساس پیشنهاد می شود که آموزش صبر و مؤلفه های آن به عنوان کانون عمده ی کنترل هیجانی مورد استفاده قرار گیرد. این آموزش ها علاوه بر تقویت این فضیلت اخلاقی در دانشجویان، کمک مؤثری در تسهیل نظم بخشی هیجانات خواهد بود.
اثر فراخوانی هیجان بر ارتقاء حافظه ی حرکتی ضمنی
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر تعیین اثر فراخوانی هیجان بر ارتقاء حافظ ی حرکتی ضمنی بود. به همین منظور تعداد 40 نفر از جامعه ی دانشجویان دانشگاه خوارزمی (20زن و 20 مرد)، به صورت در دسترس انتخاب و پس از کسب ملاک های لازم برای ورود به گروه نمونه، به صورت تصادفی در دو گروه هیجانی (10 زن و 10 مرد) و خنثی (10 زن و 10 مرد) قرار گرفتند. آزمایش شامل دو دوره ی اکتساب و یادداری بود. برای این تحقیق تکلیف تطبیق رنگ زنجیره ای در نظر گرفته شد. در دوره ی اکتساب هر دو گروه به اجرای تکلیف در 6 بلوک 150 کوششی با توالی های تکراری و تصادفی پرداختند. طی اکتساب هیجان، یک گروه با استفاده از روش دستکاری شکست برانگیخته شد، در حالی که گروه دیگر در شرایط خنثی به سر می برد. در طول آزمایش تغییرات غلظت کورتیزول بزاق و اضطراب مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج تحقیق حاضر نشان داد، هیجانی سازی تکلیف منجر به افزایش غلظت کورتیزول بزاق و اضطراب گروه هیجانی شد؛ در حالی که گروه خنثی در فاصله ی زمانی 24 ساعت هیچ پیشرفتی در یادگیری تکلیف تطبیق رنگ زنجیره ای نداشت؛ گروه هیجانی در همین دوره ی زمانی ارتقاء معناداری در عملکرد نشان داد.