فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱٬۱۷۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
یکی از ایرادهای نظام آموزشی ما این است که دانش آموزان یک کلاس را نسبت به یک دیگر ارزیابی می کنند. عیب این سنجش آن است که افراد پس از مدتی کوتاه در کلاس در دسته های قوی، ضعیف و متوسط طبقه بندی می شودند و گروه ضعیف به زودی احساس می کند که قدرت مطرح کردن خود را در کلاس ندارد؛ بنابراین، انگیزه ای برای کار و تلاش در اعضای آن گروه وجود نمی آید. بر این اساس، ارایه راهبردهای موثر جهت پیش گیری از افت تحصیلی دانش آموزان از طریق توجه به تفاوت های فردی و ایجاد انگیزش در کلاس درس، ضروری به نظر می رسد.
پژوهش حاضر به منظور مقایسه تاثیر روش های رقابت فردی، تلاش فردی و رقابت گروهی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان صورت گرفته است. 195 دانش آموز دختر پایه اول دبیرستان از منطقه 11 آموزش و پرورش شهر تهران به صورت نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و از طریق آزمون های معلم ساخته مستمر و پایانی مورد بررسی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد.
نتایج پژوهش نشان می دهد که
1.اثر بخشی روش تلاش فردی بیشتر از روش رقابت فردی است؛ زیرا هر فرد نسبت به خودش سنجیده می شود پس، امیدواری او برای تلاش و کوشش و این امید و تشویق، او را به برداشتن گام های استوار و فعالیت مستمر وادار می کند.
2.اثر بخشی روش رقابت فردی کمتر از روش رقابت گروهی است؛ زیرا در روش رقابت فردی، نمره های درسی و پیشرفت های تحصیلی دانش آموزان نسبت به دیگران ارزش یابی می شود و به تفاوت های فردی که امری کاملا طبیعی است، توجه نمی شود. از سوی دیگر، در روش رقابت گروهی بین اعضای گروه همکاری و تعاون وجود دارد و در صورت شکست گروه، ناراحتی های ناشی از آن به جای تحمیل به یک فرد، در بین اعضای گروه تقسیم می شود.
3.بین میزان اثر بخشی روش رقابت گروهی و روش تلاش فردی اختلاف معناداری وجود ندارد ولی روش تلاش فردی به دلیل اهمیت دادن به علایق و رغبت های دانش آموز و تامین بهداشت روانی او، بر روش رقابت گروهی ارجحیت دارد. در عین حال، در صورت استفاده از رقابت، دست کم، باید روش رقابت گروهی جایگزین روش رقابت فردی شود.
تاثیر آموزش الگوی یادگیری اجتماعی بر عزت نفس، اعتماد به نفس، رفتارهای خودابرازی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان کلاس سوم دوره راهنمایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: عزت نفس، اعتماد به نفس و رفتارهای خود ابرازی نقش اساسی در سلامت روان ایفا می کنند. هدف این مطالعه بررسی تاثیر آموزش الگوی یادگیری اجتماعی بر سازه های روان شناختی فوق در دانش آموزان مقطع راهنمایی استان چهارمحال و بختیاری بود. مواد و روش ها: این پژوهش به صورت نیمه تجربی طراحی شد و پس از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی بر روی دانش آموزان کلاس های دخترانه و پسرانه پایه سوم دوره راهنمایی استان چهارمحال و بختیاری (304 نفر) در سال تحصیلی 86-85 انجام شد. پرسشنامه های عزت نفس کوپر اسمیت، اعتماد به نفس برن رویتر (فرم کوتاه)، رفتارهای خود ابرازی وامونز و معدل نمرات به منظور جمع آوری اطلاعات در سه مرحله اجرا و الگوی یادگیری اجتماعی به روش مشارکتی و فعال طی 15 جلسه با استفاده از روش آموزش مهارت های اجتماعی به گروه آزمایش ارایه شد. در نهایت داده ها با استفاده از آزمون کواریانس چند متغیره و واریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: میانگین نمرات عزت نفس، اعتماد به نفس، رفتارهای خود ابرازی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان گروه آزمایش در دو مرحله پس آزمون و پیگیری به صورت معنی داری بهبود یافته بود (P<0.01)؛ ولی رابطه معنی داری بین اثربخشی آموزش الگوی یادگیری اجتماعی با مناطق مختلف آموزشی و جنسیت مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش موید تاثیر و پایداری اثر ارایه آموزش الگوی یادگیری اجتماعی صرف نظر از جنسیت و مناطق آموزشی مختلف بر برخی از سازه های روان شناختی خود و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود.
بررسی رابطه هوش هیجانی ، یادگیری خود تنظیمی و ساختار هدف کلاس با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان پایه اول متوسطه شهرستان قروه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی رابطه هوش هیجانی، یادگیری خود تنظیمی و ساختار هدف کلاس با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه اول دبیرستان است. جامعه آماری مورد مطالعه دانش آموزان پسر پایه اول دبیرستان شهرستان قروه است که تعداد 120 نفر از آن ها به شیوه تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. اطلاعات متغیرها و عوامل از آزمون های هوش هیجانی سیبر یا شرینگ (Sibrya shering) در سال 1995، راهبردهای خودتنظیمی پینتریج و دی گروت
(Pintrich، p. r & degroot) سال 1990 و ساختار هدف کلاس میگدلی (Migdley) سال 2000 به دست آمد. داده های حاصل از آزمون ها با استفاده از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت، نتایج تحقیق بیانگر آن است که:
اولاً: رابطه معناداری در سطح 05/0 بین هوش هیجانی، یادگیری خود تنظیمی و ساختار هدف کلاس با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان وجود دارد، که بیش ترین و کم ترین میزان همبستگی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به ترتیب مربوط به متغیر های یادگیری خود تنظیمی و ساختار هدف عملکرد گریز کلاس است. دوماً متغیر های هوش هیجانی، یادگیری خود تنظیمی و ساختار هدف کلاس قادر به تبیین 365/0 کل واریانس متغیر پیشرفت تحصیلی هستند و این مقدار در سطح 05/0 معنادار است و بیش ترین و کم ترین ضریب رگرسیونی β مربوط به متغیر های یادگیری خود تنظیمی و ساختار هدف عملکرد گریز کلاس هستند.
رابطه انگیزه پیشرفت و سرسختی روانشناختی با هیجانخواهی و مسؤولیتپذیری
حوزه های تخصصی:
"این پژوهش بهمنظور بررسی رابطه ساده و چندگانه انگیزه پیشرفت و سرسختی روانشناختی با هیجانخواهی و مسؤولیتپذیری در میان کارکنان شعبههای بانک مسکن شهر اصفهان در سال 1386 انجام شده است. نمونه مورد بررسی 132 نفر از کارکنان شعبههای بانک مسکن شهر اصفهان بودند که با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب گردیدند. این کارکنان پرسشنامههای سنجش انگیزه پیشرفت (گرفته شده از پرسشنامه توصیف خود گیزلی، 1971)، سرسختی روانشناختی (پرسشنامه کیامرثی و همکاران، 1377)، هیجانخواهی (فرم کوتاه زاکرمن، 1979) و سنجش مسؤولیتپذیری (پرسشنامه گاف، 1987) را تکمیل کردند. در این پژوهش از آزمونهای آماری همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده گردید. نتایج نشان داد که انگیزه پیشرفت با هیجانخواهی رابطه منفی و معنادار (05/0>P و 38/0-=r) ولی با مسؤولیتپذیری رابطه مثبت و معناداری دارد (01/0>P و 29/0=r)؛ همچنین سرسختی روانشناختی با هیجانخواهی رابطه مثبت و معناداری دارد (01/0>P و 59/0=r)، اما با مسؤولیتپذیری رابطه ندارد (05/0P و 62/0=R) از همبستگی ساده هر یک از آنها بیشتر بود. در نهایت همبستگی چندگانه انگیزه پیشرفت و سرسختی روانشناختی با مسؤولیتپذیری (05/0>P و 31/0=R) از همبستگی ساده هر یک از آنها بیشتر بود. بهطور کلی یافتههای این پژوهش بیانگر ارتباط دو متغیر شخصیتی انگیزه پیشرفت و سرسختی روانشناختی با دو متغیر مهم مسؤولیتپذیری و هیجانخواهی بوده است.
"
سنجش انگیزه درونی و بیرونی پیشرفت و نگرش دانش آموزان مقاطع مختلف تحصیلی نسبت به مسائل آموزشی و سهم این متغیرها در تبیین پیشرفت تحصیلی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"تحقیق حاضر در مورد یک گروه نمونه 368 نفری از دانش آموزان مقاطع و رشته های تحصیلی در شهر تهران انجام گرفت که به روش تصادفی انتخاب شده بودند. داده های تحقیق با اجرای پرسشنامه خود- تنظیمی و نگرش سنج در مورد دانش آموزان گروه نمونه جمع آوری شد. پس از تجزیه و تحلیل داده ها نتایج زیر به دست آمد:
1- پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر در همه سطوح و مقاطع تحصیلی بالاتر از پسران است.
2- انگیزه درونی و نگرش دانش آموزان دختر و پسر نسبت به مسائل تحصیلی در همه سطوح و رشته های تحصیلی از حد متوسط پایین تر است.
3- انگیزه بیرونی در دانش آموزان رشته ریاضی و مقطع پیش دانشگاهی در حد متوسط، اما در سایر رشته ها و مقاطع تحصیلی پایین تر از متوسط است.
4- تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که روی هم رفته، 12 درصد واریانس پیشرفت تحصیلی به کمک دو عامل انگیزه درونی و نگرش نسبت به تحصیل تبیین می شود. در این میان، سهم انگیزه درونی بیشتر از نگرش است و انگیزه بیرونی در تبیین واریانس پیشرفت تحصیلی سهم معنی داری ایفا نمی کند.
5- اکثریت دانش آموزان نسبت به درس زبان و ادبیات فارسی اظهار علاقه مندی، نسبت به دروس ریاضیات، علوم و علوم اجتماعی اظهار بی علاقگی و نسبت به دروس زبان انگلیسی، علوم دینی و هنر اظهار بی تفاوتی کرده اند.
6- کمتر از 50 درصد دانش آموزان نسبت به محتوای برنامه های درسی ابراز علاقه مندی کردند. اکثر دانش آموزان مناسب بودن روش تدریس معلمان و روابط مطلوب بین معلم و شاگرد را مورد تایید قرار داده اند.
"
رابطه بین شیوه های فرزندپروری مادران و عزت نفس دانش آموزان دختر ناشنوا و شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف بررسی و مقایسه رابطه بین شیوه های فرزندپروری مادران و عزت نفس دانش آموزان دختر ناشنوا و شنوا در مقطع متوسطه شهر تهران، انجام پذیرفته است. روش: روش تحقیق توصیفی با تاکید بر همبستگی است و نمونه آماری شامل 69 دانش آموز دختر ناشنوا و 82 دانش آموز دختر شنوای مقطع متوسطه و مادران هر دو گروه بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت و پرسشنامه شیوه های فرزندپروری بامریند استفاده شد و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری t استودنت برای گروه های مستقل و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین شیوه های فرزندپروری مادران دانش آموزان ناشنوا و شنوا تفاوت معناداری وجود ندارند (P<0.01) بیشتر مادران هر دو گروه نمونه از شیوه فرزندپروری مقتدرانه بهره می گیرند. بین عزت نفس دانش آموزان ناشنوا و شنوا تفاوت معنادار وجود دارد (P<0.01)، بین شیوه فرزندپروری مقتدرانه مادران با عزت نفس فرزندان در هر دو گروه ناشنوا و شنوا رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (P<0.05). نتیجه گیری: از آنجا که یافته های پژوهش حاکی از وجود رابطه مثبت و معنادار بین شیوه های فرزندپروری و عزت نفس دانش آموزان ناشنواست، ارایه آموزش های لازم به والدین این دانش آموزان برای رابطه بهتر و موثرتر با آنها، ضرورتی موکد است.
اثربخشی آموزش راهبردهای برنامه ریزی عصبی - کلامی بر انگیزش پیشرفت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
به منظور بررسی تاثیر آموزش راهبرد های «برنامه ریزی عصبی - کلامی» بر انگیزش پیشرفت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، تعداد 56 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای از بین دانش آموزان دختر هنرستانهای شهر تبریز انتخاب و پس از کنترل متغیر های جمعیت شناختی (سن، جنس، رشته تحصیلی و وضعیت اقتصادی- اجتماعی) در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. پس از اعمال کنترل های لازم، اندازه های مربوط به متغیر وابسته (انگیزش پیشرفت) به وسیله آزمون «پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس» (HAMQ) مورد اندازه گیری قرار گرفتند. بدنبال آن گروه آزمایش به مدت 18 جلسه 80 دقیقه ای تحت مداخلات «برنامه ریزی عصبی - کلامی» با استفاده از الگو های هدف گزینی، مدیریت زمان، مهارتهای ابراز وجود، نظامهای بازنمایی و سطوح عصب شناختی طراحی گردیده بودند. پس از اتمام کاربندی متغیر آزمایشی (مستقل) در گروه آزمایشی، هر دو گروه به وسیله آزمون «پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس» مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند. ارزیابی آزمودنیها در پیشرفت تحصیلی نیز از طریق مقایسه معدل آزمودنیها در دو نیمسال تحصیلی صورت گرفت. داده های بدست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش برنامه ریزی عصبی - کلامی تاثیر مثبت بر انگیزش پیشرفت فراگیران داشته است. همچنین نتایج مبین آن است که آموزش برنامه ریزی عصبی - کلامی بر پیشرفت تحصیلی فراگیران تاثیر معنی دار نداشته است.
نقش صفات شخصیت و رویکردهای یادگیری در پیشرفت تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هـدف ایـن تحقیق، بررسـی نـقش صفات شـخصیـت و رویکردهای یادگیری در پیشرفت تحصیلی دانشجویان بود. در نـمونه ای متشکل از 419 آزمودنی (214 پسر و 205 دختر)، فرم خلاصه شـده پـرسشنامه پـنج عاملـی و پرسشنامه فرایند مطالعه اجرا شدند. برای متغیر پیشرفت تحصیلی دانشجویان، میانگین کل نمرات آنها از طریق دانشگاه مورد مطالعه، جمع آوری شد. با استفاده از تـحلیل مسـیر، اثـرات مستقیم، و غیرمستقیم صـفات شخصیت بـر رویـکردهای یـادگیری و پـیشرفت تـحصیلـی مورد بـررسـی قـرار گرفت. نـتـایج به دست آمده بـیـانـگر آن است که پـذیرش، وظیفه شناسـی، و سازگاری، بر رویکرد یادگیری عمیق، اثر مثبت و معنادار دارند. به علاوه پذیـرش و وظیفه شناسـی اثـر منفی و معنادار و روانرنـجورخویـی و بـرونگرایـی اثـر مثبت و معنادار بر رویکرد یادگیری سطحی نشان دادند. اثـر غیرمستقیم پـذیرش، وظیفه شناسـی، و سازگاری از طریـق رویکرد عمیـق بر پـیشرفت تـحصیلـی، مثبت و معنادار و اثر غیرمستقیم پذیرش و وظیفه شناسـی از طریـق رویـکرد سـطحـی بر پیشرفت تحصیلی منفـی و معـنادار بهدست آمد. در مـجموع نـتایج پـژوهش حاضر مؤیـد آن است که در مطالعه پیشرفت تحصیلی دانشجویان توجه بـه نـقش عوامل درون فـردی صـفات شـخصیـت و رویـکردهای یادگیری نکته ای حائز اهمیت است.
تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر روابط بین فردی، عزت نفس و ابراز وجود دختران نابینا
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش بررسی تاثیر آموزش مهارتهای زندگی بر روابط بین فردی، عزت نفس و ابراز وجود دختران نابینای مرکز فاطمه زهرا (س) اصفهان در سال 1386 بود. پژوهش از نوع تجربی بوده و در آن از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دختران نابینای این مرکز تشکیل می دادند که از بین آنها دختران بین سنین 20 تا 40 سال به دلیل توانایی درک بهتر جلسات برای تحقیق مد نظر قرار گرفتند و از میان آنها 26 نفر به طور تصادفی انتخاب و در 2 گروه 13 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت 9 جلسه 2 ساعته و 2 روز در هفته تحت آموزش مهارتهای زندگی قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده در این تحقیق زیر مقیاس روابط بین فردی از پرسشنامه هوش هیجانی برادبری و گریوز (1384)، پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ (1965) و پرسشنامه ابراز وجود آلبرتی و آمونز بود. نتایج این پژوهش استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی بر عزت نفس و ابراز وجود دختران گروه آزمایش تاثیر مثبت معنادار داشته است (001/0>P)، ولی بر روابط بین فردی آنها تاثیر معناداری نداشته است (05/0>P).
رابطه هوش هیجانی،خودپنداره و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی
حوزه های تخصصی:
اهداف: یافتههای برخی پژوهشها و مطالعات انجامشده مبین نقش و اهمیت هوش هیجانی، خودپنداره و عزت نفس در تبیین پیشرفت تحصیلی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش هیجانی، خودپنداره و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی انجام شد.
روش ها: این پژوهش توصیفی- همبستگی در کلیه 6050 دانشجوی دانشگاه کاشان که در سال تحصیلی 89-1388 در مقطع کارشناسی مشغول به تحصیل بودند انجام شدو 400 دانشجوی دختر و پسر بهعنوان گروه نمونه بهروش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسش نامه های هوش هیجانی بار- آن، خودپنداره راجرز و عزت نفس پوپ استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با شاخصهای آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، انحرافمعیار)، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون T مستقل با استفاده از نرمافزار SPSS 14 انجام شد.
یافته ها: میانگین پیشرفت تحصیلی در کل نمونه 7/1 ± 6/15 بود و ارتباط معنی داری بین آن و هوش هیجانی، خودپنداره و عزت نفس مشاهده نشد. بین دانشجویان دختر و پسر در زمینه هوش هیجانی (42/0= p ) و خودپنداره (81/0= p ) اختلاف معنی داری مشاهده نشد، اما عزت نفس در دانشجویان دختر (2/13 ± 5/68) نسبت به دانشجویان پسر (4/13 ± 9/64) به میزان معنی داری بیشتر بود (007/0= p ).
نتیجه گیری: هوش هیجانی، خودپنداره و عزت نفس دانشجویان تاثیری در پیشرفت تحصیلی ایشان ندارد. همچنین، بین هوش هیجانی و خودپنداره دانشجویان دختر و پسر تفاوتی وجود ندارد. میزان عزت نفس دانشجویان دختر بیش از دانشجویان پسر است.
" بررسی رابطه بین انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه شهر اصفهان با ویژگی های شخصیتی آنان "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"پژوهش حاضر تحت عنوان؛ بررسی رابطه بین انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه شهر اصفهان با ویژگی های شخصیتی آنان به دنبال تعیین رابطه و سهم نسبی انواع متغیرهای شخصیتی در تبیین انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بوده است. به همین منظور 180 نفر نمونه با روش طبقه ای متناسب با حجم و تصادفی ساده از بین جامعه دانش آموزان دوره متوسطه شهر اصفهان انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفته اند. بخشی از نتایج به دست آمده حاکی از آن است که از بین عوامل شخصیتی مرتبط با انگیزش پیشرفت تحصیلی، سر سختی روان شناختی (28 درصد)، خود – اثر بخشی (21 درصد)، ارزش های درون زاد (18 درصد)، منبع کنترل درونی (16 درصد) و عزت نفس (16 درصد)، تبیین کننده انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه شهر اصفهان بوده اند.
"
هوش و دلبستگی تحلیلی بر خود تنظیم گری عاطفی- رفتاری کودکان تیزهوش، عقب مانده ذهنی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه ی حاضربه بررسی نقش هوش بر خودنظم بخشی عاطفی و رفتاری کودکان می پردازد. برای این منظور رابطه ی هوش با ایمنی دلبستگی، سبک های دلبستگی (ایمن، دوسوگرا، اجتنابی، آشفته، سرگشته) و مشکلات رفتاری کودکان عقب مانده ی ذهنی خفیف (70-50=IQ)، تیزهوش (140-125=IQ) و عادی (110-95=IQ) بررسی گردید. هم چنین رابطه ی بین نوع و سبک های دلبستگی با مشکلات رفتاری در سه گروه فوق الذکر کودکان بررسی گردید. آزمودنی های این پژوهش شامل 91 کودک عقب مانده ی ذهنی خفیف، تیز هوش و عادی شش و هفت ساله (از هـر دو جنس) شـهر تبریز بودند. ابزارهای این پژوهش شامل آزمون های اضطراب جدایی، مقیاس مشکلات رفتاری آخن باخ ، آزمون هوشی ریون پیشرونده و پرسشنامه محقق ساخته جمعیت شناختی بود. برای تحلیل آماری از تحلیل واریانس یک متغیری و آزمون LSD، آزمون t و آزمون خی دو استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که کودکان عقب مانده ی ذهنی فقط در زیرمقیاس خود اتکائی آزمون اضطراب جدایی از دو گروه دیگر پایین تر بوده و تفاوت معنی داری با آنها دارند. یافته ی مهم دیگر آشکار ساخت که کودکان عقب مانده ی ذهنی بیش از کودکان عادی و تیزهوش در معرض خطر ناایمنی دلبستگی قرار دارند. بین توزیع پراکندگی کودکان عقب مانده ی ذهنی در چهار سبک دلبستگی در مقایسه با توزیع پراکندگی کودکان عادی تفاوت معنی دار بود. در حالی که این تفاوت در بین کودکان عادی و تیزهوش مشاهده نشد. هم چنین یافته دیگر نشان داد که کودکان عقب مانده ی ذهنی بیش از کودکان عادی و تیزهوش در معرض خطر مشکلات رفتاری هستند. بالاترین میزان مشکلات رفتاری در دو سبک اجتنابی و دوسوگرا و در دو گروه عادی و تیزهوش مشاهده شد. در حالی که بین سبک های چهارگانه ی دلبستگی کودکان عقب مانده از لحاظ مشکلات رفتاری تفاوت معنی دار وجود نداشت
بررسی ارتباط هوش هیجانی، سبک اسناد و خودکارآمدی با رضایت از زندگی در زنان شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین ارتباط هوش هیجانی، سبک های اسنادات و خودکارآمدی با رضایت از زندگی در زنان شاغل شهرستان بجنورد بود. جامعه این پژوهش کلیه زنان شاغل 30 تا 40 ساله ای بود که به طور تمام وقت در بخش دولتی شهرستان بجنورد در سال 1384 مشغول به کار بودند که از میان آنان، نمونه ای به حجم 120 نفر به روش تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های هوش هیجانی، خودکارآمدی، سبک های اسنادات و رضایت از زندگی استفاده شد. یافته ها نشان داد: بین هوش هیجانی و خودکارآمدی با رضایت از زندگی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. بین سبک های اسنادات و رضایت از زندگی رابطه معنی داری دیده نشد. نتایج رگرسیون نشان داد که خودکارآمدی توان پیش بینی رضایت از زندگی را دارد.
بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مساله بر خودکارآمدی دانش آموزان دختر دبیرستان های شهرستان رشت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مساله بر خودکارآمدی دانش آموزان می باشد. جامعه مورد مطالعه شامل همه دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهرستان رشت در سال تحصیلی89 - 1388 است. حجم نمونه طبق اصول علمی 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای تعیین شد. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه خودکارآمدی عمومی و آموزش مهارت حل مساله طی هشت جلسه (2 ساعته) به مدت یک ماه استفاده گردید. پژوهش نیمه آموزشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری می باشد. برای تحلیل داده ها و بررسی سؤال های پژوهش از آزمون تی و تحلیل کوواریانس استفاده شد. سؤال های پژوهش عبارتند از: میزان خود کار آمدی دانش آموزان دختر دوره متوسطه چقدر است؟ آیا آموزش مهارت حل مساله بر خود کارآمدی دانش آموزان دختر دوره متوسطه موثر است؟ آیا آموزش مهارت حل مساله بر خود کارآمدی دانش آموزان دختر دوره متوسطه در طول زمان از پایداری مناسب برخوردار است؟
نتایج پژوهش نشان داد که میزان خود کارآمدی دانش آموزانی که آموزش مهارت حل مساله دریافت کردند بیشتر از میزان خودکارآمدی دانش آموزانی است که آموزش مهارت حل مساله را دریافت نکرده اند . همچنین میزان خودکارآمدی دانش آموزان در طول زمان از پایداری مناسبی برخوردار است.
رابطه بین سبک های فرزند پروری و باورهای معرفت شناختی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبک های فرزند پروری و باورهای معرفت شناختی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان انجام شد. جامعه پژوهشی شامل کلیه دانش آموزان دختر سال سوم متوسطه دبیرستانهای شهر تبریز به تعداد 21251 در سال تحصیلی 1387-88 بود که از میان آنها 380 نفر با استفاده از فرمول کوکران به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. روش تحقیق با توجه به هدف پژوهش، توصیفی (غیرآزمایشی) از نوع همبستگی است. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه باورهای معرفت شناختی شومر (1990)، پرسشنامه سبک های فرزند پروری بامریند (1967) و برای پیشرفت تحصیلی از معدل کتبی سال سوم دانش آموزان در خرداد ماه استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین باورهای معرفت شناختی «دانش ساده / قطعی» و «یادگیری سریع / ثابت» و پیشرفت تحصیلی رابطه منفی و معناداری وجود دارد.رابطه بین سبک مقتدرانه با دانش ساده / قطعی مثبت و معنی دار ولی با باورهای معرفت شناختی یادگیری سریع / ثابت منفی و معنی دار بود. رابطه سبک مستبدانه با دانش ساده / قطعی و یادگیری سریع / ثابت مثبت و معنی دار بود. رابطه سبک سهل گیرانه با یادگیری سریع / ثابت مثبت و معنی دار بود. رابطه سبک های فرزند پروری با پیشرفت تحصیلی معنی دار نبود. از بین مولفه های باورهای معرفت شناختی و سبک های فرزند پروری، متغیرهای یادگیری سریع / ثابت و دانش ساده / قطعی بیشترین سهم را در پیش بینی پیشرفت تحصیلی داشتند.
مطالعه انگیزش تحصیلی دانش آموزان متوسطه استان فارس و عوامل همبسته با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" این تحقیق، با هدف بررسی انگیزش تحصیلی دانش آموزان متوسطه و عوامل همبسته با آن، به اجرا در آمده است. نمونه مورد مطالعه، 2462 دانش آموز دختر و پسر پایه های دوم و سوم متوسطه می باشند و از شیراز و 5 شهرستان دیگر استان فارس، انتخاب شده اند. ابزار سنجش انگیزش تحصیلی، برگردان فارسی ""مقیاس انگیزش تحصیلی"" (AMS) است و از روایی و پایایی لازم، برای سنجش انگیزش تحصیلی دانش آموزان ایرانی برخوردار می باشد. این مقیاس، سه بعد از انگیزش درونی، انگیزش بیرونی و بی انگیزشی را می سنجد.
نتایج حاصل از این تحقیق، نشان دهنده آن است که دانش آموزان ایرانی، از انگیزش تحصیلی بالاتر از متوسط برخوردارند و مشوق های درونی و بیرونی، سهم یکسانی در انگیزش تحصیلی، آنان دارند. نتایج تحلیل رگرسیون انگیزش تحصیلی، روی پاره ای متغیرهای مستقل فرضی نشان داد که ""دورنمای رشته تحصیلی از دید دانش آموزان""، ""جنسیت""، ""معدل نمرات درسی"" و ""میانگین تحصیلات پدر و مادر""، از جمله مهمترین عوامل پیش بینی کننده انگیزش تحصیلی دانش آموزان متوسط به حساب می آیند و در مجموع، بیش از %20 واریانش انگیزش تحصیلی را تبیین می کنند."
اثر برنامه آموزش مهارت های زندگی بر عملکرد دانش آموزان سال چهارم دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در این مطالعه تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر عملکرد کودکان دبستانی مدرسه ای در تهران بررسی گردید.
روش: در یک بررسی قبل و بعد، اثر برنامه آموزش مهارت های زندگی بر 26 نفر از دانش آموزان کلاس چهارم یکی از دبستان های ناحیه هشت آموزش و پرورش تهران بر اساس راهنمای مربوط به کودکان دبستانی، بررسی گردید. نمونه گیری به روش در دسترس و از طریق مراجعه به مدرسه محل تحصیل دانش آموزان بود. مهارت ها در سه سطح دانش آموزان، معلمان و والدین به وسیله دو فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان آموزش داده شد. پس از انجام مداخلات و تکمیل پرسشنامه توانایی ها و مشکلات (SDQ)، نتایج قبل و بعد مقایسه شدند.
یافته ها: تغییر رو به کاهش نمره شاخص کل مشکلات بعد از مداخله معنی دار بود، ولی در سایر شاخص ها یعنی نشانه های سلوک، هیجانی، بیش فعالی، مشکلات ارتباطی با همسالان و بروز رفتارهای جامعه پسند تفاوت قبل و بعد معنی دار نبود.
نتیجه گیری: برنامه بهداشت روان در مدارس ممکن است بتواند از مشکلات دانش آموزان بکاهد و توانمندی آنها را ارتقا دهد.
"بررسی جامعه شناختی نقش عوامل اجتماعی، رضایت اجتماعی و عزت نفس بر موفقیت تحصیلی "
حوزه های تخصصی:
"وضوع این تحقیق بررسی آزمون تأثیر عوامل اجتماعی ، رضایت اجتماعی و عزت نفس بر پیشرفت تحصیلی است . به این صورت که با بررسی مدل های نظری فرضی و تحقیقات انجام شده ، سعی در ارائه مدل نظری مبتنی بر متغیرهای تعدیل کننده یعنی جنسیت ، طبقه اجتماعی و نوع مدرسه ومتغیرهای مستقل( عزت نفس و رضایت اجتماعی ) دارد. ابزار تحقیق ، پرسشنامه عزت نفس پُوپ ومقیاس رضایت اجتماعی محقق ساخته است که میزان روایی و پایایی آنها معنادار و قابل قبول است.
گروه نمونه این پژوهش را تعداد 200 دانش آموزدختر و پسر پایه دوم دبیرستان های دولتی وغیرانتفاعی شهر شهرضا تشکیل می دهند. روشهای آماری پژوهش شامل آمارهای توصیفی، آماره آزمون t، تحلیل همبستگی، تحلیل عاملی، تحلیل ممیزی، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر می باشد. داده های تحقیق توسط برنامه کامپیوتری spss در محیط windows کدبندی و استخراج شد و با توجه به انواع تحلیل های یک متغیره ، دومتغیره و چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .
نتایج پژوهش نشان می دهدکه هرکدام ازپنج متغیرمستقل(جنس، نوع مدرسه، طبقه اجتماعی، عزت نفس و رضایت اجتماعی) روابط معناداری با موفقیت تحصیلی دارند و بیشترین تغییرات موفقیت تحصیلی بامتغیرهای متغیرهای جنس و نوع مدرسه و رضایت اجتماعی قابل تبیین است . اگر چه عزت نفس رابطه معناداری با موفقیت تحصیلی داشته، و لیکن با کنترل رضایت اجتماعی ، ازمیزان رابطه فوق بسیارکاسته شده است."
نقش تئوری ذهن و همدلی در پیش بینی رفتارهای پرخاشگری ارتباطی، آشکار و جامعه پسند دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"پژوهش حاضر، به منظور بررسی نقش تئوری ذهن و همدلی گرم در پیش بینی رفتارهای پرخاشگری ارتباطی، آشکار و جامعه پسند دانش آموزان دختر و پسر انجام شده است. به این منظور، 188 دانش آموز پایه چهارم، پنجم و اول راهنمایی به شیوه خوشه ای تصادفی از مدارس عادی شهر شیراز انتخاب شدند. در این مطالعه، برای سنجش تئوری ذهن، از آزمون پیشرفته تئوری ذهن هپی، و به منظور ارزیابی همدلی گرم، از شاخص همدلی بریانت استفاده شد. از مقیاس گزینش همسالان کریک و گروت پیتر نیز برای محاسبه نرمه هر آزمودنی در رفتارهای پرخاشگری ارتباطی، آشکار و جامعه پسند استفاده گردید. برای تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل رگرسیون و همبستگی پیرسون استفاده شد و نتایج زیر به دست آمد: الف) همبستگی بین تئوری ذهن و همدلی گرم هر دو با رفتارهای پرخاشگری ارتباطی، آشکار و جامعه پسند، معنادار بود. ب) تئوری ذهن و همدلی گرم قادر به پیش بینی رفتارهای پرخاشگری ارتباطی و جامعه پسند بودند و همدلی گرم، پیش بینی کننده رفتار پرخاشگری آشکار بود. ج) همدلی گرم نسبت به تئوری ذهن از قدرت پیش بینی کنندگی بیشتری برای انواع رفتارهای اجتماعی مذکور برخوردار بود.
"