آشنایی با دانش ریاضی لازمه زندگی جهان پیشرفته امروزی است به طوری که نگرش مثبت به آن می تواند زمینة پیشرفت تحصیلی آن را فراهم کند. لذا با تغییر نگرش نسبت به درس ریاضی می توان عملکرد خوب را انتظار داشت. در تحقیق حاضر که نیمه تجربی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. اثربخشی آموزش مشاورة گروهی به شیوة شناختی بر تغییر نگرش و پیشرفت تحصیلی درس ریاضی مورد بررسی قرار گرفت. کلیة دانش آموزان پسر دوم راهنمایی مدارس خرمشهر جامعة آماری تحقیق حاضر را تشکیل داده اند که 24 نفر آنان به صورت تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از نگرش سنج ریاضی ساختة رحمتی (1381) و آزمون پیشرفت تحصیلی ریاضی محقق ساخته استفاده گردید. داده ها از طریق تحلیل واریانس چند متغیری و تک متغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مشاورة گروهی به شیوة شناختی موجب افزایش نگرش مثبت به درس ریاضی و همچنین پیشرفت تحصیلی درس ریاضی گروه آزمایش شد.
هدف از نگارش مقاله حاضر، ارائه یافته های حاصل از بررسی رابطه بین نوع فرهنگ سازمانی با رهبری در دانشگاههای دولتی کشور در سال تحصیلی86-1385بوده است. در این مقاله، روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. حجم نمونه آماری 284 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه ها استفاده شده که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. ابزارتحقیق شامل پرسشنامه انواع فرهنگ سازمانی دنیسن و اسپریتزر(1991) و پرسشنامه رهبری براساس مالکوم بالدریج (2002) بوده است. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که بین فرهنگ گروهی با رهبری فرهنگ سلسله مراتبی با رهبری و فرهنگ عقلانی با رهبری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد؛ ولی بین فرهنگ توسعه ای با رهبری، رابطه معناداری مشاهده نشد.
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی تأثیر سه روش بحث گروهی درباره معماهای اخلاقی، گفتگو در گروه های کوچک به روش مشارکتی درباره معماهای اخلاقی و سخنرانی درباره موضوعات اخلاقی، بر رشد قضاوت اخلاقی دانش آموزان بود. به منظور دست یابی به این هدف، از بین کلیه مدارس متوسطه دخترانه منطقه 18 تهران، یک مدرسه با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شد، سپس از میان دانش آموزان پایه دوم آن و از طریق روش انتخاب و واگذاری تصادفی، 77 نفر در قالب دو گروه آزمایشی (بحث گروهی مرکب از 23 نفر، گفتگو در گروه های کوچک، مرکب از 26 نفر) و گروه گواه (روش سخنرانی، مرکب از 28 نفر) قرار گرفتند. جهت اجرای تحقیق از طرح تجربی پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. به منظور سنجش قضاوت اخلاقی دانش آموزان در پیش آزمون و پس آزمون، از آزمون تعریف مسایل (DIT) استفاده شد و شاخص پایایی آن مورد تأیید قرار گرفت (86/0= a). پس از اجرای پیش آزمون، مداخله آموزشی شامل بحث گروهی درباره معماهای اخلاقی، گفتگو در گروه های کوچک درباره معماهای اخلاقی و سخنرانی معلم درباره موضوعات اخلاقی به مدت 12 جلسه به ترتیب به گروه های بحث گروهی، گفتگو در گروه های کوچک و سخنرانی ارائه شد. داده ها با استفاده از آزمون های t، تحلیل واریانس، تحلیل کواریانس، آزمون ویل کاکسون برای رتبه های علامت گذاری شده و مجذور کای (خی دو) تحلیل شد و نشان داده شد که: دو روش گفتگو در گروه های کوچک و بحث گروهی، تأثیر مثبت و معنی داری بر رشد استدلال اخلاقی دانش آموزان داشته اند و روش سخنرانی تأثیری نداشته است، تأثیر روش گفتگو در گروه های کوچک بر رشد استدلال اخلاقی دانش آموزان، از تأثیر روش بحث گروهی بیشتر بوده است، اعضا دو گروه بحث گروهی و گفتگو در گروه های کوچک، از نظر ارتقا به مرحله بالاتر قضاوت اخلاقی، در مقایسه با اعضا گروه سخنرانی، عملکرد بهتری داشته اند که از نظر آماری معنی دار بود. همچنین تحلیل کوواریانس نشان داد که تغییرات مثبت ایجاد شده در قضاوت اخلاقی اعضا دو گروه بحث گروهی و گفتگو در گروه های کوچک، ناشی از اجرای پیش آزمون DIT و آشنایی با مواد آزمون نبوده است، بلکه شرکت در گروه های آزمایشی سبب ارتقای قضاوت اخلاقی آنها شده است.