فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۷۹۳ مورد.
مقایسه اثربخشی سه رویکرد راه حل مدار، شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و کیفیت زندگی زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به افزایش میزان طلاق و تأثیر منفی آن بر کیفیت زندگی زنان مطلقه، این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان راه حل محور، درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و درمان شناختی- رفتاری بر افسردگی و کیفیت زندگی زنان مطلقه انجام شد. در این پژوهش از طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه شهر سنندج در سال 1395 بود که جهت درمان افسردگی به مراکز مشاوره این شهر مراجعه کرده بودند. نمونه آماری شامل 48 نفر بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس از بین کسانی که به فراخوان پژوهشگر پاسخ مثبت داده بودند و پس از انجام مصاحبه روانشناختی، تشخیص افسردگی گرفته بودند انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در 4 گروه درمان راه حل محور، درمان مبتنی بر تعهد و پذبرش، درمان شناختی- رفتاری و گروه کنترل، جایگزین شدند. هر گروه آزمایش 9 جلسه درمانی2 ساعته دریافت کردند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه کیفیت زندگی (WHOQOL-BREF) بود و داده ها با تحلیل کواریانس چندگانه در SPSS 20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>P). همچنین مقایسه گروه های درمانی حاکی از آن بود که درمان شناختی- رفتاری در کاهش افسردگی و ارتقاء کیفیت زندگی نسبت به درمان راه حل محور و درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش، موثرتر است (01/0> P). براساس نتایج به دست آمده درمان شناختی- رفتاری، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل محور می توانند باعث کاهش نشانه های افسردگی و بهبودکیفیت زندگی زنان مطلقه شوند.
همه گیر شناسی اقدام به خودکشی در مراجعهکنندگان به اورژانس جیرفت
حوزه های تخصصی:
اقدام به خودکشی عملی است که به قصد آسیب رساندن به خود به طور آگاهانه و هدفمند، غالبا در افراد خود محور، مضطرب، متخاصم و ناتوان در برقراری ارتباطات صورد می گیرد. با توجه به این که این پدیده برای سیستم بهداشت و درمان کشور پر هزینه و با معیارهای ارزشی و فرهنگی یک کشور اسلامی مغایرت دارد، بر آن شدیم تا ویژگی های افرادی را که با این پدیده به اورژانس جیرفت مراجعه داشته اند مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم.
بررسی ارتباط بین استرس های یکساله اخیر و اقدام به خودکشی در شهرستان فلاورجان سالهای 91-1390(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: انسان در طول زندگی دچار بحرانها و مشکلات زیادی میشود و گاه به دلیل فشارهای مختلف از خودکشی برای رهایی و نجات خود استفاده می کند. خودکشی در بین همه طبقات مختلف جمعیتی رخ میدهد. برخی متغیرهای جمعیتی و اجتماعی موثر در اقدام به خودکشی عبارتند از : سن، جنس ، وضعیت تاهل، اشتغال ، مشکلات اقتصادی ، مشکلات ارتباطی و احساسی، اختلالات روانی و بیماری جمسی.
مواد و روش ها: پژوهش توصیفی – تحلیلی، جامعه آماری پژوهش را همه افراد اقدام کننده به خودکشی که در طی یکسال نمونه گیری به اورژانس بیمارستان امام خمینی (ره) فلاورجان مراجعه کرده بودند، تشکیل می دادند. روش نمونه گیری سرشماری و حجم نمونه 466 نفر بود. روش جمع آوری اطلاعات پرسشنامه که از طریق مصاحبه با نمونه ها تکمیل گردید. داده های خام از طریق نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها : در این پژوهش بین سن (026/0 = P)، سطح تحصیلات ( 0 = P) ، جنس (05/0 > P) ، تاهل (037/0 = P) ، استرس های اقتصادی ( 001/0 = P) ، استرس های شغلی (0 = P) ، استرس های جنسی و ازدواج (0 = P) با اقدام به خودکشی ارتباط معنی دار گزارش شد.
بحث و نتیجه گیری: مشکلات ارتباطی و احساسی بخصوص در زنان و استرس های اقتصادی و شغلی در گروه مردان در اقدام به خودکشی در این شهرستان بیشترین نقش را داشته اند و با توجه به ناگهانی بودن اقدام به خودکشی و گروه سنی در معرض خطر(24-15 سال) مشخص می گردد که عدم بلوغ روانی و نداشتن مهارت های حل مشکل و ارتباطی بویژه در این سنین می تواند در اقدام به خودکشی نقش داشته باشد.
افسردگی در کودکان و پیشگیری های اولیه
منبع:
پیوند ۱۳۸۱ شماره ۲۷۷
حوزه های تخصصی:
اثربخشی درمان ترکیبی فعال سازی رفتاری کوتاه مدت و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال افسردگی اساسی در حال حاضر سومین علت عمده ی ناتوانی در دنیا محسوب می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان ترکیبی فعال سازی رفتاری کوتاه مدت و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی صورت گرفت. روش: این پژوهش در قالب یک طرح تک آزمودنی اجرا شد. نمونه ی این پژوهش شامل چهار بیمار )1 مرد و3 زن، بین 26 تا 38 ساله) مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود که به صورت تصادفی در چهار روش درمانی جایگزین شدند (شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، فعال سازی رفتاری کوتاه مدت، درمان های ترکیبی فعال سازی رفتاری کوتاه مدت و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با ترتیب معکوس). به منظور جمع آوری داده ها، از پرسش نامه ی افسردگی بک و پرسش نامه ی نشخوار فکری در جلسات پیش آزمون، در جلسات 2، 4، 6و 8 درمان و پیگیری 1 ماهه استفاده شد. یافته ها: بازبینی دیداری نمودارها و اندازه ی ضریب تأثیر، کاهش معناداری را در نمرات افسردگی و نشخوار شرکت کنندگان نشان داد. نتیجه گیری: این یافته های مقدماتی از نقش درمان ترکیبی فعال سازی رفتاری کوتاه مدت و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش نشانه های افسردگی و نشخوار فکری بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی حمایت می کند.
نقش واسطه ای ناگویی هیجانی در رابطه ی بین نورزگرایی و نشانه های افسردگی در جمعیت دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نورزگرایی به عنوان یکی از عوامل مستعد کننده ی افراد نسبت به افسردگی در نظر گرفته شده، اما مکانیزم این آسیب پذیری به خوبی شناخته نشده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای ناگویی هیجانی در رابطه ی بین نورزگرایی و نشانه های افسردگی در جمعیت دانشجویان بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه ی پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان دانشگاه تهران که در سال تحصیلی 91-92 مشغول به تحصیل هستند، بود. از این میان 72 دختر و 78 پسر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. پس از جلب مشارکت آزمودنی ها از شرکت کنندگان در پ ژوهش خواسته شدکه زیرمقیاس نورزگرایی فرم کوتاه پرسش نامه ی پنج عاملی شخصیت (NEO-FFI)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو-20 (TAS-20) و سیاهه ی افسردگی بک (BDI) را تکمیل کنند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر و نرم افزارهای18 SPSS و 8.5 LISREL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: یافته های به دست آمده نشان داد که از بین مؤلفه های ناگویی هیجانی، دشواری در توصیف هیجان ها (اثرمستقیم= 60/0، اثر غیرمستقیم= 14/0 و 05/0< P) و دشواری در شناسایی هیجان ها (اثر مستقیم= 37/0، اثر غیرمستقیم = 32/0 و 05/0< P ) واسطه ی رابطه ی بین نورزگرایی و نشانه های افسردگی هستند.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که نورزگرایی از طریق تأثیر بر توانمندی های افراد در زمینه ی پردازش و تنظیم اطلاعات هیجانی بر نشانه های افسردگی تأثیر می گذارد. نتایج به دست آمده می تواند در تدوین برنامه های آموزشی و درمانی جهت مدیریت هیجان ها و کاهش نشانه های افسردگی مؤثر و مفید باشد.
درمان شناختی رفتار افسردگی
حوزه های تخصصی:
بررسی و مقایسه درمان فراشناختی و درمان روانی-آموزشی خانواده بر عملکرد اجتماعی بیماران دو قطبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مینه و هدف: ماهیت چند بعدی و پیچیده اختلال دو قطبی بررسی و به کارگیری درمان های جدید را ایجاب می کند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان فراشناختی در مقایسه با درمان روانی-آموزشی خانواده بر کاهش عملکرد اجتماعی بیماران دو قطبی بوده است.
مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع نیمه تجربی (پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه) بود. از بین تمام بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی مراجعه کننده به بیمارستان ها و درمانگاه های روانشناختی شهر اصفهان ،24 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه مساوی قرار گرفتند.گروه اول درمان فراشناختی همراه با دارو درمانی، گروه دوم درمان روانی –آموزشی خانواده همراه با دارو درمانی و گروه سوم فقط دارو درمانی دریافت کردند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل مصاحبه نیمه ساختار یافته بر اساس معیارهای تشخیصی DSM-IV-R و مقیاس عملکرد اجتماعی بود. داده-ها با استفاده از نرم افزار SPSS و با کمک آمار توصیفی و استنباطی و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تفاوت بین میانگین های نمرات گروه درمان فراشناختی در مقایسه با گروه روانی-آموزشی خانواده معنادار نبود (0/05>p)؛ همچنین بین میانگین های نمرات گروه درمان فراشناختی و گروه روانی- آموزشی خانواده با دارو درمانی معنادار بود.
نتیجه گیری: استفاده از درمان فراشناختی و درمان روانی-آموزشی خانواده همراه با دارو درمانی اثربخشی درمان را افزایش می دهد. بنابراین پیشنهاد می شود درمانگران و خانواده ها در این زمینه آموزش ببینند.
تاثیر گروه درمانی شناختی رفتاری به روش فرانظری بر میزان نشانه های افسردگی و دوز متادون مصرفی بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از تحقیق، بررسی تاثیر گروه درمانی شناختیرفتاری به روش فرانظری بر میزان نشانههای افسردگی و دوز متادون بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون (MMT) میباشد.
روشکار: این پژوهش کارآزمایی بالینی طی 6 ماه (پاییز و زمستان 1389) بر روی بیماران MMT کلینیک بیمارستان ابنسینای مشهد انجام شد. با نمونهگیری در دسترس، 12 بیمار انتخاب و تحت 15 جلسه رواندرمانی گروهی شناختی رفتاری به روش فرانظری قرار گرفتند. 12 بیمار نیز گروه شاهد را تشکیل دادند. معیارهای ورود به مطالعه داشتن سواد در حد خواندن و نوشتن، گذشت حداقل یک ماه از پایان دوره القای MMT، عدم ابتلا به اختلالات عمدهی روانپزشکی در محور یک به جز وابستگی به اپیوئیدها و عدم ابتلا به اختلال شخصیت مرزی بود. دوز متادون بر اساس گزارش درمانگاه و نشانههای افسردگی توسط آزمون فهرست بازبینی تجدیدنظرشدهی 90 نشانگانی در ابتدا و انتهای مطالعه سنجیده شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخهی 16 و آزمون تی مستقل و تحلیل واریانس یکسویه صورت پذیرفت.
یافتهها: تفاوت بین میانگین نمرات افسردگی آزمودنیها در دو گروه آزمون و شاهد پس از مهار تاثیر پیشآزمون، سن و مصرف متادون معنیدار (001/0>P) به میزان 57 درصد بود، ولی تفاوت معنیداری در میانگین دوز متادون مصرفی بین دو گروه در پسآزمون وجود نداشت (07/0=P).
نتیجهگیری: گروهدرمانی شناختیرفتاری به روش فرانظری میتواند در کاهش علایم افسردگی در بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون موثر باشد، لیکن در کوتاهمدت بر دوز متادون مصرفی ایشان تاثیر معنیداری ندارد.
مقایسه اثربخشی دو درمان گروهی شناختی-رفتاری و معنا درمانی بر کاهش افسردگی و افزایش امید به زندگی در افراد معتاد به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: ه دف از پژوهش حاضر مقایسه اث ربخ شی دو درمان گروه ی شن اخت ی-رفت اری و معنادرمانی به شیوه ی گروهی ب ر کاه ش افس ردگی و اف زای ش امی دواری در افراد معتاد به مواد مخدر بود. این پ ژوه ش آزمای شی، از نوع پی ش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه مورد مطالعه شامل افراد معتاد مراجعه کننده به یکی از مراکز متادون درمانی ترک اعتیاد شهرستان قروه (نیکو سلامت) در سال 1392 می باشد. ابتدا تعداد 60 نفر بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند، سپس بر اساس نمرات پرسش نامه افسردگی بک و امید به زندگی اشنایدر تعداد 30 نفر از این افراد بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل تقسیم شدند، یک گروه آزمایش 10 جلسه معنادرمانی و گروه دوم آزمایش 13جلسه روان درمانی رفتاری-شناختی را دریافت کردند اما گروه کنترل مداخله ای را دریافت نکردند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین درمان شناختی-رفتاری و معنادرمانی در کاهش افسردگی تفاوت وجود ندارد، اما درمان شناختی-رفتاری در افزایش امید به زندگی تأثیر بیشتری نسبت به معنا درمانی دارد. نتیجه گیری: نتایج دارای تلویحات کاربردی است.
تاثیر نمایش روانی برمیزان افسردگی اساسی وسلامت عمومی بیماران افسرده تحت درمان با دارو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نمایش روانی یکی از انواع هنردرمانی است که به صورت گروهی به فرد کمک می کند تا با تجسّم و بازی کردن مسئله به جای فقط صحبت کردن، مسئله را بازنگری کند، همراه با بازخورد اعضای گروه،راه حل مناسبی پیدا کند و آن را در زندگی به کار گیرد. هدف اصلی مطالعه حاضر تعیین تأثیر نمایش روانی بر کاهش شدت افسردگی و افزایش سلامت عمومی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی است. نوع تحقیق شبه آزمایشی همراه با گروه های آزمایش و گواه با پیش آزمون و پس آزمون می باشد. جامعه آماری را کلیه مردان افسرده شدید بستری شده در بخش اعصاب و روان بیمارستان لواسانی شهر تهران تشکیل می دادند. نمونه آماری 24 بیمار در دسترس که در دو گروه آزمایش و گواه به صورت جایگزینی تصادفی قرار گرفتند. جلسات نمایش روانی برای گروه های آزمایش به مدت 10 جلسه شامل مراحل آمادگی،اجرا و تمرین رفتاری تشکیل شد.از سیاهه افسردگی بک و پرسش نامه سلامت عمومی از گلدبرگ استفاده شد.داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تحلیل شد. نتایج نشان داد که مداخله درمانی به روش نمایش روانی باعث کاهش افسردگی اساسی و افزایش سلامت عمومی در گروه آزمایش شد. بنابراین اجرای روش نمایش روانی منجر به کاهش بیشتر علائم و بهبود سلامت عمومی در حیطه های افسردگی و کارکرد اجتماعی در مقایسه با گروه گواه شده است و نیز دارو درمانی در کاهش علائم افسردگی به طور اختصاصی عمل کرده است.
ارتباط ویژگی های خانوادگی، سبک های حل مسأله و رویدادهای استرس زای زندگی با اقدام به خودکشی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه بررسی عامل های خطرساز برای اقدام به خودکشی و مقایسه این عامل ها در افرادی می باشد که چنین سابقه ای ندارند.
مواد و روش ها: در یک طرح مورد- شاهدی، 120 نفر از اقدام کنند گان به خودکشی مراجعه کننده به بیمارستان شهید مدنی شهرستان آذرشهر در سال 1390 با 140 نفر از افراد گروه گواه که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و از نظر جمعیت شناختی با یکدیگر همتا شده بودند، مقایسه شدند. داده ها به کمک پرسش نامه ابزار سنجش خانواده (FAD یاFamily Assessment Device ) ، سبک های مقابله ای (Style Questionnaire ) و چک لیست رویدادهای استرس زای زندگی (researcher-made stressor life events checklist ) گردآوری و با استفاده از آزمون t و رگرسیون لجستیک تحلیل شدند.
یافته ها: اقدام کنند گان به خودکشی در ویژگی هایی هم چون: ارتباط (02/0p=)، حل مسأله (001/0p=)، نقش ها (001/0p=)، همراهی عاطفی (01/0p=)، آمیزش عاطفی (001/0p=)، عملکرد کلی خانواده (001/0p=)، عملکرد ضعیفی داشتند، از سبک های هیجان مدار استفاده می کردند (001/0p=) و رویدادهای استرس زای بیشتری را در مقایسه با گروه گواه تجربه کرده اند (001/0p=). 66 درصد واریانس مربوط به اقدام به خودکشی توسط متغیرهای حل مسأله، عملکرد کلی خانواده، سبک مسأله مدار و رویدادهای استرس زای زندگی تبیین شد که از این میان رویدادهای استرس زای زندگی بیشترین سهم (58 درصد) و عملکرد کلی خانواده کمترین سهم (1 درصد) را داشتند.
نتیجه گیری: ویژگی های خانوادگی نامطلوب، سبک های حل مسأله غیر مؤثر و رویدادهای استرس زای زندگی می توانند منجر به افزایش مشکلات روان شناختی از جمله اقدام به خودکشی شوند.
مقایسه نحوه بازشناسی حافظه در دو گروه دانش آموزان دختر افسرده و عادی تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: حالات خلقی، بسیاری از متغیرهای شناختی از جمله توجه و حافظه را تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین هدف پژوهش حاضر، مقایسه نحوه بازشناسی حافظه در افراد افسرده و عادی (دانش آموزان تهرانی) است.
روش: در این پژوهش با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، از میان 200 دانش آموز دختر دبیرستانی شهر تهران، 60 نفر انتخاب شدند. کلیه آزمودنی ها به سؤال های پرسشنامه افسردگی بک (1978) و مجموعه واژگان دارای بار عاطفی افسردگی و خنثی پاسخ دادند. حافظه بازشناسی از طریق بازشناسی واژگان مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: پس از جمع آوری داده ها، با استفاده از آزمون t، اطمینان در سطح 99/0 بررسی شد. نتایج نشان داد که سوگیری حافظه نسبت به واژگان دارای بار عاطفی، در افراد افسرده (در مقایسه با افراد عادی) معنادار است.
نتیجه گیری: افسردگی باعث سوگیری حافظه مبتلایان نسبت به واژگان و اطلاعات دارای بار عاطفی می شود.