فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱٬۱۱۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی کارکردهای اجرایی در افراد تحت درمان نگهدارنده با متادون.
روش: نمونه مورد مطالعه این پژوهش 25 بیمار تحت درمان نگهدارنده با متادون (گروه آزمایش)، 25 فرد بهنجار (بدون سابقه مصرف مواد) و 25 بیمار در حال پرهیز و محرومیت از مواد (دو گروه کنترل) بودند. سه گروه در متغیرهای سن، جنس و تحصیلات همتا شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه اضطراب حالتی – صفتی اسپیلبرگر و آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین بود.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بیماران دریافت کننده متادون، نسبت به دو گروه دیگر، در آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین عملکرد ضعیف تری دارند. در حالی که مقایسه داده های دو گروه بهبودیافته و بهنجار حاکی از آن بود که عملکرد آنها در آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین تفاوتی ندارد.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش با یافته های قبلی همخوانی دارد و نشان می دهد که افراد مصرف کننده متادون از مشکلات شناختی آشکاری رنج می برند.
توجه انتخابی در بیماران تحت درمان نگهدارنده متادون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی توجه انتخابی یا سوگیری پردازش اطلاعات در بیماران تحت درمان نگهدارنده متادون انجام شد. شواهد قـابـل توجهی وجود دارد که افراد انتخابی به نشانههایی توجه میکنند که با موضوعات برجسته هیجانی آنها در ارتباط است و اگر بهصورت پیوسته به محرک تهدیدکننده توجه شود، رفتار هدفمند فرد مختل میگردد.
روش: 25 بیمار تحت درمان نگهدارنده متادون، 25 فرد بهنجار (بدون سابقه مصرف مواد) و 25 بیمار وابسته به مواد در حال پرهیز، در این مطالعه وارد شدند که هر سه گروه در متغیرهای سن، جنس و تحصیلات همتا شدند. ابزار پژوهش شامل سیاهه افسردگـی یک، مقیاس اضطراب حـالت- صفت اسپیلبرگر و تکلیف تغییریافته پیگیری چشمی نقطه با کلمات مرتبط با اعتیاد بود.
یافتهها: گروه دریافتکننده متادون دارای اجتناب شناختی نسبت به محرکهای مرتبط با اعتیاد بودند. مقایسه دادههای دو گروه بهبودیافته و گروه بهنجار نشان داد که در تکلیف پیگیری چشمی نقطه تفاوتی در عملکرد آنها وجود ندارد. همچنین گروه بهبودیافته فاقد سوگیری توجه نسبت به محرکهای مرتبط با اعتیاد بودند.
نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش با نتایج مطالعات دیگران همخوانی داشته و حاکی از آن است که افراد مصرفکننده متادون دارای سوگیری شناختی هستند. "
مواد مخدر چیست؟
منبع:
پیوند ۱۳۷۴ شماره ۱۹۳
حوزه های تخصصی:
وضعیت حافظه شرح حال در نوجوانان پسر افسرده، افسرده دارای سوء مصرف مواد و سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
رویکردها و مدل های اعتیاد
منبع:
سلامت اجتماعی و اعتیاد سال پنجم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
105-138
حوزه های تخصصی:
رویکردها و مدل های اعتیاد عوامل متعددی را در گرایش به اعتیاد مؤثر می دانند. روش این پژوهش کتابخانه ای و اسنادی بود. مدل ها و رویکردهای اعتیاد با مرور یافته های علمی و رویکرد تحلیلی و نظری مورد بررسی قرار گرفت. هر یک از مدل ها برای درک اعتیاد یا رفتارهای اعتیادی خاص به شیوه گرایش به اعتیاد و عوامل متفاوت در تداوم اعتیاد تأکید دارند. مدل اجتماعی/ محیطی، اعتیاد را اکثراً بازتاب عوامل محیطی همچون فقر، پایگاه پایین اقتصادی اجتماعی، فشار اجتماعی، همنشینی با افراد کج رو و... می داند. مدل روانی، اعتیاد را حاصل شکست در اراده فرد وابسته به مواد می داند و مدل ژنتیکی و وراثتی به دنبال پاسخی از منظر بیولوژیکی است. به این علت که هرکدام از این مدل ها نظرات تک بعدی و ناقصی را ارائه داده اند برخی از صاحب نظران به سمت ادغام این تبیین ها حرکت کردند و مدل زیستی-روانی- اجتماعی را مطرح کرده اند. البته در سال های اخیر بعد معنوی نیز به این مدل اضافه شده است. طبق این مدل، اعتیاد حاصل ترکیب عوامل زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی است. اعتیاد به عنوان یک آسیب اجتماعی در کنار مشکلاتی چون بیکاری، فقر، طلاق و ... تحت تأثیر دلایل روان شناختی فردی که خود در بستر خانواده، ارتباط با همسالان و جامعه شکل می گیرد، به دلیل تبعات فراوان آن در نظام سیاسی اقتصادی کشور نیازمند توجه و اراده جدی برای کاهش آسیب های آن است. بنابراین بهتر است برنامه ریزی برای پیشگیری و درمان اعتیاد با در نظر گرفتن ابعاد زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی باشد. مهم ترین ویژگی این مدل، نگاه جامع و کل نگر به انسان است.
میزان بروز مصرف داروهای روان گردان در دانش آموزان پسر دبیرستان های تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: سوء مصرف مواد در نوجوانان با بسیاری از پیامدهای منفی تاثیرگذار بر سلامت آنان ارتباط دارد. هدف مطالعه حاضر برآورد بروز سوءمصرف مواد روان گردان و الکل و تعیین عوامل مرتبط با آنها در دانش آموزان سال دوم دبیرستان های پسرانه شهر تبریز بود.
روش: 1785 دانش آموز پسر سال دوم دبیرستان شهر تبریز (7/13%) به روش سهمی خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و دو بار به فاصله یک سال (در دو پایه تحصیلی متوالی) مورد بررسی قرار گرفتند. در شروع مطالعه (اسفند 1383)، دانش آموزان یک پرسشنامه خود ایفای 48 سؤالی پاسخ گزین را تکمیل کردند. بعد از یک سال (اسفند 1384)، پرسشنامه 10 سؤالی دیگری به همان دانش آموزان که در سال سوم دبیرستان به تحصیل اشتغال داشتند، ارایه گردید تا میزان بروز مصرف مواد روان گردان و الکل در آنها تعیین گردد. با استفاده از رگرسیون لجستیک، عوامل مرتبط با بروز مصرف مواد روان گردان و الکل بررسی شد.
یافته ها: طی یک ســـال، 1/10 درصد دانش آموزان مصرف الکل و 2/2 درصد مصرف مواد روان گردان را تجربه کرده بودند. سیگار آزموده بودن، انتقال در مراحل مصرف سیگار، داشتن رفتار خطرپذیر عمومی، بروز تجربه مصرف مواد روان گردان و نداشتن برنامه ریزی برای ورود به دانشگاه در دانش آموزان با بروز تجربه مصرف الکل مربوط بود. داشتن رفتار خطرپذیر عمومی و بروز تجربه مصرف الکل با بروز تجربه مواد روان گردان ارتباط داشت.
نتیجه گیری: این مطالعه شیوع پایین سوءمصرف مواد ولی بروز بالای آن را در نوجوانان و همچنین برخی عوامل مرتبط را نشان داد. نتایج این مطالعه از اشاعه برنامه هایی که هدف شان تغییر همزمان رفتارهای پرخطر است، حمایت می کند.
اثربخشی درمان فراشناختی بر عقاید وسوسه انگیز و باورهای مرتبط با مواد در بیماران وابسته به مواد صنعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان فراشناخت بر عقاید وسوسه انگیز و باورهای مرتبط با مواد در بیماران وابسته به مواد صنعتی بود. روش: پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری دو ماهه همراه با گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری عبارت بود از تمامی افراد وابسته به مواد صنعتی که به مراکز درمانی ترک اعتیاد در سطح شهر اصفهان مراجعه کرده بودند. از جامعه آماری 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس از سه مرکز انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر وابسته به کراک هرویین و 15 نفر وابسته به شیشه) و یک گروه گواه (15 نفر) قرار گرفتند. گروه های آزمایش 8 جلسه درمان گروهی فراشناخت دریافت کردند. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان فراشناختی در اصلاح عقاید وسوسه انگیز و باورهای مرتبط با مواد در هر دو گروه وابسته به مواد کراک هرویین و شیشه تأثیر معناداری داشته است. همچنین، اثربخشی این درمان در پیگیری دو ماهه از ثبات برخوردار بود. نتیجه گیری: فراشناخت متغیری میانجی و مهم در پیشگیری، کنترل و درمان وابستگی به مواد صنعتی نوین است.
تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر گرایش نسبت به مواد مخدر در مراجعهکنندگان به مراکز درمان و بازتوانی اعتیاد
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این تحقیق بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر گرایش نسبت به مواد مخدر معتادان بود. روش: این پژوهش یک پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. محقق برای تشکیل گروه ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، نیمی از آزمودنیها را در گروه آزمایش که متغیر مستقل آموزش مهارت های زندگی در مورد آن ها اعمال گردید و نیم دیگر آزمودنیها را در گروه کنترل که هیچ گونه متغیر مستقلی در مورد آن ها اعمال نگردید، جایگزین نمود. نمونه آماری طرح حاضر شامل شصت نفر معتاد بهبود یافته بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. یافته ها: بحث و نتیجه گیری: آموزش مهارت های زندگی بر کاهش گرایش به مصرف مواد مخدر معتادان بهبود یافته مؤثر میباشد.
مدل یابی عوامل نگرش نسبت به اعتیاد به مواد مخدر در بین دانشجویان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، سنجش مدلی از پیشایند های مهم نگرش نسبت به اعتیاد به مواد مخدر، به منظور شناخت کامل تر این سازه بود. این مدل نقش انسجام خانوادگی، ویژگی های شخصیتی، دلبستگی به همسالان، نو دوستی و حمایت اجتماعی را بر نگرش افراد نسبت به اعتیاد به مواد مخدر بررسی می کند. روش: نمونه شامل 570 نفر از دانشجویان دانشگاه های شهر تهران بود که به روش در دسترس انتخاب شدند. ابزار های پژوهش شامل پرسش نامه شخصیتی NEO (فرم کوتاه)، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده، مقیاس نو دوستی، مقیاس دلبستگی به همسالان و مقیاس انسجام خانواده بود. مدل پیشنهادی به روش مدل سازی معادلات ساختاری ارزیابی شد. یافته ها: بر اساس نتایج شاخص های نکویی برازش کفایت مناسبی داشتند. ویژگی های شخصیتی و انسجام خانوادگی به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر نگرش نسبت به اعتیاد به مواد مخدر تأثیر داشتند و دلبستگی به همسالان، نودوستی و حمایت اجتماعی بر نگرش نسبت به اعتیاد به مواد مخدر تأثیر مستقیم و معناداری داشتند. بحث و نتیجه گیری: یافته ها با نتایج پژوهش های مشابه قبلی همخوانی داشته و می توان با توجه به مدل پیشنهادی به تبیین عوامل مؤثر بر نگرش نسبت به اعتیاد به مواد مخدر پرداخت.
بررسی تجربه زیسته مصرف کنندگان بی خانمان: پژوهشی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: سوءمصرف مواد یکی از عمده ترین مشکلات سلامت بی خانمانان است. مردمی که به سیکل بی خانمانی وارد و یا از آن خارج می شوند، غالباً همزمان به سیکل سوءمصرف مواد نیز وارد و یا از آن خارج می شوند. رابطه میان سوءمصرف مواد و بی خانمانی نیازمند آن است که این دو پدیده به صورت همزمان و نه مستقل و جدای از یکدیگر مورد ملاحظه قرار گیرند. بررسی ها نشان می دهد که تعداد تحقیقات در این حوزه رو به افزایش است، اما غالب این تحقیقات پراکنده و ناکامل هستند. توسعه و بهبود ابزارهای مداخله ای و نیز پیشگیری از افزایش تعداد مصرف کنندگان بی خانمان تحقیقات بیشتر در این حوزه را ضروری می سازد. در همین راستا هدف از انجام این مطالعه توصیف تجربه زیسته مصرف کنندگان بی خانمان به منظور فهم بهتر عوامل موثر در درمان این گروه می باشد. روش: این مقاله با بهره گیری از تئوری زمینه ای انجام شده است. داده ها از طریق مصاحبه عمیق با 20 مصرف کننده بی خانمانی که در پروژه نوروزی بازتوانی مصرف کنندگان مواد(1393) شرکت داشتند، جمع آوری شده است و سپس با استفاده از روش کدگذاری نظری تحلیل شده است. یافته ها: طردشدگی، تجربه تروما، احساسات و هیجانات منفی، شکل گیری سرمایه های منفی، انزوای اجتماعی، بی تفاوتی اجتماعی و فقدان زیرساختهای رفاهی- آموزشی از جمله مهمترین یافته های این تحقیق بودند. نتیجه گیری: تجربه زیسته مصرف کنندگان بی خانمان حاکی از آن است که درمان این گروه از مصرف کنندگان به تبع پیامدهای زندگی در خیابان برای ایشان، بسیار متفاوت از افرادی است که به رغم اعتیاد، همراه با خانواده زندگی می کنند.
اعتیاد، خانواده و مداخله های خانواده محور
حوزه های تخصصی:
سوء مصرف مواد در والدین یک مسئله جدی است که رفاه کودکان و خانواده را تحت تأثیر قرار می دهد و یک بیماری خانوادگی ناشی از سبک زندگی است که از علل محیطی خانوادگی و ژنتیکی تأثیر می پذیرد. خانواده، نهاد مقدسی است که اساس و ارکان هر جامعه ای بر آن قرار دارد. در واقع، خانواده کوچک ترین نهاد اجتماعی است که وظیفه مهم آن رشد و پرورش فرزندان است و نقش مهمی در پیشگیری از آسیب های روانی و اجتماعی، به ویژه اعتیاد دارد. هم بودی سوء مصرف مواد در والدین و فرزندپروری مشکل ساز، به عنوان یک نگرانی عمده در مورد سلامت عمومی شناخته شده است. متأسفانه علت آشفتگی خانواده، عمیقاً در سوء مصرف مواد است. از این رو برنامه های پیشگیری مبتنی بر توانمندسازی خانواده باید در فعالیت های پیشگیرانه جامع گنجانده شوند و مداخله های پیشگیری مبتنی بر خانواده در پیشگیری از سوء مصرف مواد مدنظر قرارگیرد. هدف اصلی این مقاله مروری، بررسی خانواده و اعتیاد و به دنبال آن مداخله های خانواده محور در این زمینه است.
اثر بخشی آموزش پسخوراند عصبی بر سلامت روان بیماران وابسته به مواد افیونی
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی اثربخشی روش درمانی نوروفیدبک بر سلامت روان بیماران وابسته به مواد افیونی بود. به این منظور 20 بیمار وابسته به مواد افیونی تحت دارو درمانی، به شیوه در دسترس انتخاب شدند. در مرحله پیش آزمون تمام آزمودنی ها بوسیله پرسشنامه سلامت عموم (GHQ) مورد ارزیابی و بر اساس نمرات این ابزار همتاسازی و در دو گروه جایگزین شدند. یکی از گروه ها به تصادف به عنوان گروه آزمایش و دیگری به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. در این مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل، بیماران گروه آزمایش علاوه بر دارو درمان، 30 جلسه پسخوراند عصبی دریافت کردند و بیماران گروه کنترل تنها دارو درمانی خود را ادامه دادند. پس از پایان دوره تمام بیماران دو گروه بوسیله پرسشنامه سلامت عمومی مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد گروه آزمایش در متغیرهای علایم جسمانی، افسردگی و نمره کل سلامت روان، نسبت به گروه کنترل تغییر معناداری داشته است. بنابراین می توان از آموزش پسخوراند عصبی جهت بالا بردن اثربخشی درمان بیماران وابسته به مواد افیونی استفاده کرد.
نقص عملکرد هیجانی و گرایش به سوءمصرف مواد: نقش مؤلفه های تنظیم هیجان، تحمل پریشانی و هیجان خواهی
حوزه های تخصصی:
اعتیاد یا سوءمصرف مواد به عنوان معضلی فردی و اجتماعی، کانون توجه متخصصین در حوزه های مختلف قرار گرفته است. عوامل متعددی در شروع و تداوم مصرف مواد دخالت دارند. پژوهش های بسیاری به نقش هیجانات در گرایش به سوءمصرف مواد اشاره می کنند. سطح پایین تنظیم هیجانی که ناشی از ناتوانی در مقابله مؤثر با هیجان ها و مدیریت آنهاست در شروع مصرف مواد نقش دارد. دشواری در مدیریت هیجان ها، مشکل در تحمل پریشانی و تمایلات هیجان خواهانه، از مشکلات افراد سوءمصرف کننده مواد است و این مسئله منجر به شکست در مدیریت حالات عاطفی و هیجانی این افراد می شود. همچنین، اهمیت قابل ملاحظه تنظیم هیجانی در آسیب شناسی روانی این افراد برجسته نشده است. می توان بیان کرد که بررسی عوامل هیجانی مرتبط با گرایش افراد به اعتیاد اهمیت ویژه ای دارد و در حوزه پیشگیری از وابستگی به مواد، آموزش به افراد در زمینه بهبود تنظیم هیجانات می تواند کمک کننده باشد. بنابراین پژوهش حاضر به بررسی نقش ناکنش وری هیجانی در گرایش به سوءمصرف مواد می پردازد.
روان پریشی گرایی در مصرف کنندگان حشیش
حوزه های تخصصی:
بررسی تأثیر درمان شناختی رفتاری بر پرهیز، وسوسه، عود، و تغییر نگرش معتادین به شیشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: شیوع روز افزون مصرف ماده محرک شیشه و درمان موثر اعتیاد به این ماده، یکی از دغدغه های اصلی متخصصین این حوزه است.
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر درمان شناختی رفتاری بر میزان پرهیز، وسوسه، عود و تغییر نگرش معتادین به شیشه است.
روش: در این طرح شبه آزمایشی، 36 بیمار با تشخیص وابستگی به شیشه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه قرار داده شدند. گروه آزمایش طی 12 جلسه دو ساعته به صورت انفرادی تحت درمان قرار گرفتند. آزمودنی های هر دو گروه توسط مصاحبه ساخت یافته شخصیت، پرسشنامه نگرش نسبت به مواد، قبل از شروع درمان (مرحله پایه)، جلسه ششم، دوازدهم و 90 روز پس از پایان درمان (پیگیری) مورد ارزیابی قرار گرفتند. از طریق خودسنجی در شروع هر جلسه درمانی دفعات لغزش، وسوسه و پرهیز سنجیده شد. گروه کنترل در این مدت درمان روان شناختی دریافت نکرد. داده ها به کمک آزمون t همبسته، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و تحلیل واریانس دو طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تفاوت معنادار بین میانگین ها در کلیه مراحل مداخله و بین مراحل خط پایه و پیگیری مشاهده شد و در آزمون فرضیه ها گروه آزمایشی پرهیز بیشتر، وسوسه و عود کمتر و تغییر نگرش نسبت به ماده محرک شیشه نشان دادند. پس فرضیه های تحقیق تأیید شد.
بحث و نتیجه گیری: میزان پرهیز، وسوسه، لغزش و عود و نگرش مثبت گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل در تمام مراحل مداخله پایین تر بود، پس رویکرد شناختی رفتاری در درمان اعتیاد به شیشه مؤثر است.
اثربخشی آموزش تکنیک های ذهن آگاهی بر جهت گیری زندگی، رضایت از زندگی و پذیرش و عمل در زنان معتاد تحت توان بخشی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تکنیک های ذهن آگاهی بر جهت گیری زندگی، رضایت از زندگی و پذیرش و عمل در زنان معتاد تحت توان بخشی بود.
مواد و روش ها: این پژوهش به روش شبه تجربی و بر اساس طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه شاهد انجام شد. جامعه آماری شامل تمام زنان معتاد سم زدایی شده بود که دوره سم زدایی را پشت سر گذاشته بودند و در زمان اجرای پژوهش، در مرکز توان بخشی پرستو در شهر نجف آباد، تحت توان بخشی قرار داشتند. حجم نمونه را 24 نفر از زنان معتاد تحت توان بخشی تشکیل داد که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی به دو گروه 12 نفره آزمایش و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمایش از 8 جلسه آموزش گروهی تکنیک های ذهن آگاهی طی دو ماه بهره بردند؛ در حالی که گروه شاهد تنها تحت آموزش های معمول برای بازتوانی قرار گرفتند. افراد هر دو گروه آزمایش و شاهد در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به پرسش نامه های جهت گیری زندگی (Life orientation test یا LOT)، مقیاس رضایت از زندگی (Satisfaction with life scale یا SWLS) و پذیرش و عمل- نسخه دوم (Acceptance and action questionnaire-II یا AAQ-II) پاسخ دادند که قبل و بعد از مداخله تکمیل گردید. داده ها نیز با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: پس از کنترل نمرات پیش آزمون، تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات جهت گیری زندگی، رضایت از زندگی و پذیرش و عمل در دو گروه آزمایش و شاهد در مرحله پس آزمون وجود داشت (001/0 > P).
نتیجه گیری: آموزش تکنیک های ذهن آگاهی در بهبود متغیرهای روان شناختی جهت گیری زندگی، رضایت از زندگی و پذیرش و عمل مؤثر می باشد و می تواند به عنوان روش درمانی مناسبی در درمان زنان معتاد تحت توان بخشی مورد استفاده قرار گیرد.