فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱٬۱۱۱ مورد.
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۱
275-294
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش ابعاد شخصیت مایرز-بریگز در پیش بینی تمایل به مصرف مواد با میانجیگری سرمایه روان شناختی و خودکنترلی در معتادان بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمام افراد درگیر به اعتیاد تحویل داده شده به کمپ ترک اعتیاد ماده 16 راهیان بسوی سلامتی در دوره اول سال 99- 1398 که تعداد آن ها 420 نفر بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و در نظر گرفتن جدول مورگان تعداد 200 معتاد با برخورداری از معیارهای ورود به عنوان گروه نمونه؛ انتخاب شدند. از پرسش نامه های تیپ های شخصیت مایرز-بریگز، تمایل به مصرف مواد مخدر، سرمایه روانشناختی لوتانز و خودکنترلی تانجی استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که ابعاد شخصیت مایرز- بریگز با میانجیگری خودکنترلی و سرمایه روان شناختی نقش پیش بین در میزان تمایل به مصرف مواد در معتادان دارد. نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش بین تمام ابعاد شخصیت با میزان تمایل به مصرف مواد با میانجیگری خودکنترلی و سرمایه روان شناختی در معتادان رابطه وجود دارد. می توان با اجرای آزمون ابعاد شخصیت مایرز-بریگز و شناخت ابعاد شخصیتی معتادان، برنامه های آموزشی جهت ارتقاء خودکنترلی و سرمایه های روان شناختی معتادان تدوین شود.
پای پزشکان در کفش جامعه شناسان؛ نقدی بر پزشکی شدن اعتیاد در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
9-24
حوزه های تخصصی:
هدف: پزشکی شدن جامعه به معنای نفوذ و گسترش گفتمان پزشکی به موضوعات و قلمروهایی از اجتماع است که پیش از این در اختیار گفتمان های دیگر و گونه های مختلفی از دانش بود. یکی از این موضوعات سوءمصرف مواد است. اعتیاد به مواد به عنوان یک پدیده چندبعدی اجتماعی، به تدریج از حوزه اجتماعی خارج شده و تحت سیطره گفتمان پزشکی قرار گرفت. این پژوهش می کوشد تا از یک سو، مهمترین مصادیق پزشکی شدن اعتیاد و از سوی دیگر، زمینه های اجتماعی که مولد این وضعیت بوده را شناسایی کند. روش : روش تحقیق به کار رفته کیفی و از نوع تحلیل مضمون بوده و نمونه با روش نمونه گیری هدفمند، از نوع حداکثر تنوع، انتخاب شده و با ابزار مصاحبه به گردآوری داده های لازم پرداخته شد. نمونه گیری تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. تحلیل مضامین مصاحبه ها از طریق کدگذاری سه مرحله استراوس و کوربین (کدگذاری باز، محوری و گزینشی) انجام شد. یافته ها : نتایج نشان داد «پزشکی مداری» هسته مرکزی مصادیق پزشکی شدن اعتیاد است که دارای سه مقوله اصلی «بیمارانگاری اعتیاد»، «دارو درمانی» و «درمان پزشکی محور» است. همچنین هسته مرکزی زمینه های پزشکی شدن اعتیاد عبارت است از «پزشکی شدن جامعه» که دارای مقولات اصلی «تجاری سازی درمان»، «فرهنگ بیمارانگاری اعتیاد» و «پزشکی سالاری» است. نتیجه گیری : می توان اینگونه استدلال کرد که پزشکی به مثابه گفتمان مسلط در جامعه امروز ایران، بیشتر حوزه ها را تحت تاثیر قرار داده و عمده ی مسائل و موضوعات اجتماعی از جمله اعتیاد از نظرگاه تحلیل اجتماعی خارج شده و به قلمرو پزشکی و سایر علوم فردمحور منتقل شده اند.
تبیین آسیب اجتماعی اعتیاد از نگاه قربانیان آن در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
35-50
حوزه های تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف تبیین آسیب اجتماعی اعتیاد از نگاه قربانیان آن در شهر تهران انجام شد. روش : تحقیق با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام و شیوه ی گردآوری اطلاعات، مصاحبه عمیق با افراد معتاد بود. یافته ها: اعتیاد به عنوان یک مسئله ی اجتماعی در شهر تهران، غالبا در سطح فردی به وقوع می پیوندد. علل و سبب های اعتیاد نه اجتماعی بلکه بیشتر در سطح فرد، خانواده و حلقه دوستان شکل می گیرند. اعتیاد در کلانشهر تهران بیشترین پیامدهای خود را در دو حوزه آسیب های رفاهی و جرم زا به جای گذاشته و آثار آن کمتر در حوزه آسیب های ساختاری ظاهر شده اند. در زمینه نهادی و سازمانی ، وضعیت فعالیت سمن ها از نهادها و سازمانهای خدمات دهنده ی دولتی بهتر بوده و راندمان کاری آن ها در همه سطوح پیشگیری و درمان بیشتر و بهتر بوده است. میزان رضایت نسبی استفاده کنندگان معتاد از خدمات سمن ها در شهر تهران بسیار بیشتر از نهادها و سازمان های دولتی بوده است. راهکار فائق آمدن بر آسیب اجتماعی اعتیاد، آموزش و اطلاع رسانی بیشتر و دقیق تر است. نتیجه گیری: مسائل اجتماعی مربوط به اعتیاد در کلانشهر تهران، بیشتر با شاخص های سه رویکرد نظری آسیب اجتماعی، کج رفتاری اجتماعی، و تضاد اجتماعی منطبق بوده اند. با مطالعه مصادیق مطالعاتی این سه رویکرد در تجارب کشورهای جهان، می توان راهبردها و راهکارهای علمی مناسبی برای برون رفت از معضلات اجتماعی اعتیاد در کشور و به طور خاص در شهر تهران ارائه کرد.
ساخت و هنجاریابی دستگاه اتوماتیک توزیع شربت متادون برای کاهش خطاهای متادون درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
121-136
حوزه های تخصصی:
هدف : به خاطر استفاده از مخدرها، انواع خطاهای (عمدی-سهوی) داروئی در کلینیک های بازتوانی اعتیاد ممکن است رخ دهد. سیستم های توزیع داروی اتوماتیک نقش بسزائی در کاهش نرخ خطاهای دارودرمانی دارند. روش : بر اساس الزامات مراکز بازتوانی اعتیاد، طراحی و ساخت دستگاه موردنظر انجام شد. نمونه های اولیه این دستگاه مورد آزمون در چند مرکز بازتوانی اعتیاد قرار گرفت. یافته ها : در انتها نتایج حاصل از عملکرد نمونه نهائی با استفاده از روشهای آماری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج کمی سنجش (در چند مرکز و چند دستگاه) نشان داد متوسط و انحراف استاندارد خطای عملکرد دستگاه 0/055 ± 0/232 میلی لیتر و خطای نسبی 0/58 ± 1/33 درصد می باشد. نتیجه گیری : در این مقاله به اصول عملکردی و بررسی اعتبار و روائی دستگاه توزیع شربت متادون پرداختیم. نتایج نشان داد این وسیله می تواند در کاهش خطاهای دارودرمانی در حوزه مدیریت اعتیاد موثر واقع شود.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی گروهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر علائم اختلال شخصیت ضداجتماعی در معتادان ساکن در کمپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
137-162
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی گروهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر علائم اختلال شخصیت ضد اجتماعی در معتادان ساکن در کمپ انجام شد. روش: در قالب یک مطالعه شبه آزمایشی به شیوه پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه، از میان معتادان ساکن در دو کمپ ترک اعتیاد شهرستان گنبدکاووس در نیمه اول سال 1397، نمونه ای به حجم 30 نفر به شیوه در دسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 10 نفر) گمارش شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه بالینی چند محوری میلون 3 استفاده شد که توسط افراد هر سه گروه در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه تکمیل شد. گروه آزمایشی اول مداخله طرحواره درمانی و گروه آزمایشی دوم درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را در 12 جلسه 90 دقیقه ای به شیوه گروهی دریافت کردند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که هر دو مداخله درمانی در کاهش علائم اختلال شخصیت ضداجتماعی در پایان درمان و بعد از پیگیری یک ماهه مؤثر واقع شدند. همچنین میزان اثربخشی طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در پایان درمان و پس از پیگیری یک ماهه متفاوت بود. گروه طرحواره درمانی در مقایسه با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش علائم اختلال شخصیت ضداجتماعی اثربخشی بیشتری داشت (0/01 > p ). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش اثربخشی دو روش طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را در کاهش علائم اختلال شخصیت ضداجتماعی مورد تائید قرار داد.
موانع اجرایی سیاست گذاری جمهوری اسلامی ایران در پیشگیری اولیه از اعتیاد (1375-1395)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۱
55-70
حوزه های تخصصی:
هدف : این تحقیق با هدف اجراپژوهی سیاست گذاری ها، تعیین و رتبه بندی موانع اجرایی سیاست گذاری جمهوری اسلامی ایران در پیشگیری اولیه از اعتیاد انجام شد . روش: روش تحقیق، آمیخته (ترکیبی) مشتمل بر تکنیک دلفی، تحلیل محتوا، تحلیل عاملی و تحلیل سلسله مراتبی بوده است. جامعه مورد مطالعه چهار گروه سیاست گذاران، مدیران اجرایی، صاحب نظران و ذینفعان (معتادان بهبودیافته) می باشند. داده های جمع آوری شده در فرآیند اجراپژوهی ما را به پنج مانع مهم در آسیب شناسی اجرای سیاست ها رهنمون نموده است. یافته ها: یافته های تحقیق حاکی از آن است که فقدان بازاریابی اجتماعی، ضعف برنامه عملیاتی، فقدان نظام ملی پیشگیری، فقدان نظارت و ارزیابی و در نهایت ضعف همکاری های بین بخشی از مهمترین موانع اجرایی سیاست گذاری پیشگیری اولیه از اعتیاد قلمداد شده است. نتیجه گیری: بازنگری و اصلاح سیاست ها و توجه به اجراپژوهی در سیاست های گذشته، راهکاری برای ارتقاء شرایط کنونی سیاست گذاری اعتیاد محسوب شده است.
مدل یابی ساختاری گرایش به سوءمصرف مواد بر اساس ویژگی های شخصیتی با میانجی گری عزت نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۱
203-218
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی ساختاری گرایش به سوءمصرف مواد بر اساس ویژگی های شخصیتی با میانجی گری عزت نفس در افراد معتاد به مواد مخدر تحت درمان در شهر تهران انجام شد. روش: این مطالعه از نوع همبستگی به شیوه معادلات ساختاری بود. گروه نمونه شامل 200 نفر از مردان معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر تهران بود که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس آمادگی به اعتیاد، پرسش نامه عزت نفس، و پرسش نامه شخصیت بود. یافته ها: براساس نتایج، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود. ویژگی های شخصیتی روان رنجوری به صورت مستقیم پیش بین مثبت، و وظیفه شناسی به صورت مستقیم پیش بین منفی برای گرایش به سوء مصرف مواد بودند (0/05> P ). ع زت نفس به صورت مستقیم پیش بین منفی برای گرایش به سوء مصرف مواد بود (0/05> P ) . ویژگی شخصیتی روان رنجوری با میانجی گری عزت نفس پیش بین منفی برای گرایش به سوء مصرف مواد بود (/0/05> P ). نتیجه گیری: بنابراین ویژگی های شخصیتی به طور مستقیم و از طریق عزت نفس بر گرایش به سوءمصرف مواد تاثیر می گذارند.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کیفیت زندگی زنان معتاد ترک کرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۳
139-156
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کیفیت زندگی زنان معتاد ترک کرده انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون، با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش زنان و دختران معتاد ترک کرده در کمپ بانوان تهران بودند. با روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر از بین افراد مستقر در کمپ با توجه به معیارهای ورود و خروج انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) به صورت تصادفی گمارش شدند. گروه آزمایش تحت آموزش مهارت های زندگی قرار گرفتند. مقیاس کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی به صورت پیش آزمون و پس آزمون در هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد آموزش مهارت های زندگی در ارتقا نمرات در خرده مقیاس های سلامت جسمانی، سلامت روان، روابط اجتماعی، سلامت محیط موثر بوده است. نتیجه گیری: آموزش مهارت های زندگی به خصوص مهارت های مدیریت هیجان، مدیریت استرس، حل مسئله، و ارتباط مؤثر می تواند باعث ارتقاء سطح کیفیت زندگی شود و گام مؤثری در بازتوانی و عدم عود مجدد معتادان ترک کرده باشد.
مقایسه شکست عاطفی و صفات سه گانه تاریک شخصیت در زنان با و بدون آمادگی به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۳
285-300
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه شکست عاطفی و صفات سه گانه تاریک شخصیت در زنان با و بدون آمادگی به اعتیاد انجام شد. روش: روش پژوهش علّی- مقایسه ای بود. نمونه تحقیق شامل 120 زن (۶۰ نفر با آمادگی به اعتیاد و 60 نفر بدون آمادگی به اعتیاد) بود که از بین زنان 18 تا 45 ساله ساکن شهر اردبیل با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه های شکست عاطفی راس(1999) و صفات سه گانه تاریک شخصیت جانسون و بستر (2010) بود. یافته ها: نتایج نشان داد بین شکست عاطفی و صفات سه گانه تاریک در بین زنان با و بدون آمادگی به اعتیاد تفاوت وجود داشت. شکست عاطفی و ویژگی صفات سه گانه تاریک در زنان با آمادگی به اعتیاد بیشتر از زنان بدون آمادگی به اعتیاد یود. نتیجه گیری: می توان گفت زنان دارای آمادگی بیشتری به اعتیاد، تجربه شکست عاطفی و ویژگی صفات سه گانه تاریک شخصیت بیشتری را تجربه می کنند.
اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر سرسختی روان شناختی مردان وابسته به مواد تحت درمان متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
229-243
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر سرسختی روان شناختی مردان وابسته به مواد تحت درمان متادون انجام گرفت. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل مردان وابسته به مواد تحت درمان متادون که به کلینیک های درمانی ترک اعتیاد شهر کرمانشاه در سال 1397 مراجعه کرده بودند. نمونه ی آماری 30 نفر که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفر (آزمایش و گواه) گمارده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه آموزش مهارت های مثبت اندیشی (خدایاری فرد، زندی، حاج حسینی و غباری بناب، 1395) دریافت کردند. ابزار اندازه گیری پرسش نامه ی سرسختی روان شناختی اهواز کیامرثی، نجاریان و سهرابی زاده هنرمند (1377) بود. یافته ها: نتایج نشان داد بین دو گروه از نظر سرسختی روان شناختی تفاوت وجود دارد. نتیجه گیری: می توان گفت آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر افزایش سرسختی روان شناختی مردان وابسته به مواد تحت درمان متادون مؤثر است.
تحلیل ساختاری تأثیر سبک های تصمیم گیری بر آمادگی اعتیاد دانشجویان با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
235-258
حوزه های تخصصی:
هدف : تبیین روابط ساختاری اثر سبک های تصمیم گیری بر آمادگی اعتیاد در دوران تحصیلی دانشجویی با در نظر گرفتن نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان است. روش: پژوهش حاضر بر اساس هدف، کاربردی و ازنظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری دانشجویان سال تحصیلی 98-97 دانشگاه تهران بود. با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای، تعداد 610 نفر از دانشجویان انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسش نامه های سبک های تصمیم گیری، تنظیم شناختی هیجان و آمادگی اعتیاد بودند. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری با روش کمترین مربعات جزئی انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد راهبرد تنظیم شناختی هیجان منجر به کاهش اعتیاد می شود؛ اما سبک های تصمیم گیری منجر به کاهش تنظیم شناختی هیجان دانشجویان شده و در نتیجه منجر به افزایش اعتیاد می شود. نتیجه گیری: این مطالعه بر اهمیت توسعه تنظیم شناختی هیجان که می تواند به عنوان راهبردی مؤثر در مخاطرات دوران حساس تحصیلی و دانشجویی در نظر گرفت.
رابطه ساختاری صفات سه گانه تاریک شخصیت با آسیب پذیری به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
31-46
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف آزمون برازش مدل رابطه ساختاری صفات سه گانه تاریک شخصیت با آسیب پذیری به اعتیاد انجام گرفت. روش: نوع پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل همه دانشجویان دانشگاه ارومیه در سال تحصیلی 96-97 بود. تعداد 320 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب و با استفاده از پرسش نامه های دوجین کثیف جوناسون و وبستر (2010) و استعداد اعتیاد زینالی (1393) ارزیابی شدند. یافته ها : نتایج نشان داد بین صفات سه گانه تاریک شخصیت و آسیب پذیری به اعتیاد رابطه مثبت وجود دارد. بالاترین همبستگی ها بین صفت ماکیاولیسم و مولفه خودمحوری، صفت جامعه ستیزی و مولفه انحراف از هنجارها، و صفت خودشیفتگی و مولفه خودنمائی مشاهده شد. همچنین مدل یابی معادله ساختاری نشان داد که رابطه ساختاری صفات تاریک شخصیت با آسیب پذیری به اعتیاد از برازش مناسب برخوردار است. نتیجه گیری : صفات سه گانه تاریک شخصیت با آسیب پذیری به اعتیاد رابطه دارند و می توانند آن را تحت تأثیر قرار دهند.
اعتیاد جنسی و همبودی آن با وابستگی به موادمخدر
حوزه های تخصصی:
اعتیاد جنسی با افکار و اعمال جنسی مداوم و شدید مشخص می شود که تاثیر منفی بر زندگی افراد دارد. معتادان جنسی تلاش های فراوانی برای کنترل و یا به تعویق انداختن احساسات و اعمال جنسی انجام می دهند، اما این تلاش ها با شکست همراه است. اعتیاد جنسی متاثر از یک عامل و علت مشخصی نیست و تصور می شود که عوامل زیستی، روان شناختی و اجتماعی مختلفی در آن نقش دارند. اعتیاد جنسی همانند شرایط روانپزشکی دیگر، دارای همبودی با اختلالات روانی هستند که در برخی گروه ها از جمله مجرمان جنسی، افراد مبتلا به بیماری های عفونی( HIV/AIDS ) و اختلالات مصرف مواد شیوع بیشتری دارد. هدف از پژوهش حاضربررسی اعتیاد جنسی و همبودی آن با وابستگی به موادمخدر با استفاده از روش مطالعه اسنادی بود. در این مطالعه چالش ها و مناقشات مختلفی که از زمان ظهور اعتیاد جنسی در ادبیات پژوهشی و بالینی مطرح شد است، تبیین و توصیف شدند. همچنین پایه های نوروبیولوژیکی رفتارهای جنسی اعتیادی، اختلالات مصرف مواد، و همبودی های آن ها ارائه شد. در بعد درمانی مطالعات پژوهشی و بالینی به گسترش استفاده از عوامل روان دارویی برای درمان اعتیاد جنسی اشاره کرده اند و در تعدادی از رویکردهای دیگر، هم دارودرمانی و هم روان درمانی برای درمان افراد دارای اعتیاد جنسی پیشنهاد شده است. بروز اعتیاد جنسی از طریق رفتار جنسی و فرآیندهای اعتیادآور صورت می پذیرد و برای درمان آن باید هم رفتارهای جنسی و هم فرآیندهای اعتیادی زیربنایی را مورد هدف قرار داد. شکاف های قابل توجهی در پایه دانش علمی حاضر در ارتباط با اعتباربخشی های پیشین، حاضر و پیش بینی کننده برای اعتیاد جنسی یا اختلال فزون کنشی جنسی وجود دارد. برای وضعیت فعلی و چالش هایی که در رابطه با این اختلال و همبودی آن با اختلالات دیگر (به ویژه اختلالات مصرف مواد) وجود دارد، همانند بسیاری از اختلالات روانپزشکی دیگر، تحقیقات بیشتری مورد نیاز است تا این اختلال به صورت کامل تبیین شود.
پیش بینی رفتارهای پرخطر بر اساس هم نشینی با همسالان بزهکار، افسردگی و حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۳
235-252
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر، پیش بینی وقوع رفتارهای پرخطر بر اساس هم نشینی با همسالان بزهکار، افسردگی و حل مسئله بود. روش : روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه آماری، شامل 130 نفر (پسر) از دانش آموزان که در سال تحصیلی ۹۶-۹۵ در شهر بروجن مشغول به تحصیل بودند که به شیوه خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. پرسش نامه های نسخه بازنگری شده رفتارهای پرخطر، هم نشینی با همسالان بزهکار و حل مسئله هپنر مورد استفاده قرار گرفتند. داده ها با نرم افزارهای اس پی اس اس و آموس و روش تحلیل معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها : یافته ها حاکی از آن بود که مؤلفه هم نشینی با همسالان بزهکار بر گرایش به مصرف سیگار، قلیان و مواد روان گردان ؛ مؤلفه اعتماد به حل مسئله بر خودکشی؛ مؤلفه گرایش-اجتناب حل مسئله بر گرایش به مصرف مواد روان گردان؛ مؤلفه کنترل شخصی حل مسئله بر درگیری، خودکشی و گرایش به مصرف مواد روان گردان و درنهایت افسردگی بر خودکشی، گرایش به مصرف سیگار و قلیان و مواد روان گردان تأثیر مستقیم دارد. نتیجه گیری : به طورکلی یافته های پژوهش حاضر از نقش هم نشینی با همسالان بزهکار، افسردگی و حل مسئله در پیش بینی رفتارهای پرخطر حمایت می کند.
رابطه علّی اضطراب، نشخوار فکری، غفلت، روابط با همسالان و قلدری با آمادگی به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۱
219-240
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه علّی اضطراب، نشخوار فکری، غفلت، روابط با همسالان و قلدری با آمادگی به اعتیاد بود. روش : در این مطالعه همبستگی، جامعه آماری را دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر اصفهان تشکیل می دادند. به روش خوشه ای تصادفی، 375 دانش آموز از بین نواحی شهر اصفهان، براساس جدول تعیین حجم نمونه کوهن و همکاران (2000) به عنوان نمونه انتخاب شدند. شرکت کنندگان، به پرسش نامه های اعتیادپذیری، اضطراب ، نشخوار فکری، غفلت، روابط با همسالان و قلدری پاسخ دادند. یافته ها: براساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی با داده ها برخوردار بود. ضرایب تأثیر اضطراب، غفلت، مشکلات در روابط با همسالان، قلدری و نشخوار فکری بر اعتیادپذیری معنادار بود. نتیجه گیری : بنابر نتایج پژوهش اضطراب، غفلت، مشکلات در روابط با همسالان، قلدری و نشخوار فکری بر اعتیادپذیری تأثیر علّی دارند. لذا این مدل می تواند به مثابه الگویی مطلوب، برای تدوین برنامه های آموزشی پیشگیری از اعتیاد مثمر ثمر باشد.
مقایسه اثربخشی درمان ماتریکس و واقعیت درمانی نوین گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب بر تاب آوری و سازگاری اجتماعی در مردان وابسته به مت آمفتامین تحت درمان با داروی بوپرنورفین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
47-66
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان ماتریکس و واقعیت درمانی نوین گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب بر تاب آوری و سازگاری اجتماعی در مردان وابسته به مت آمفتامین تحت درمان با داروی بوپرنورفین انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون –پس آزمون با گروه گواه بود . جامعه آماری پژوهش را مردان وابسته به مت آمفتامین، تحت درمان نگهدارنده با داروی بوپرنورفین مراجعه کننده خود معرف به مراکز ترک اعتیاد شهر تهران در زمستان 1397 تشکیل می دادند. تعداد 45 نفر از جامعه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت کاملا تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند. در هر سه گروه، پرسش نامه های تاب آوری کانر و دیویدسون و سازگاری اجتماعی بل به عنون پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. گروه نخست، در 14 جلسه درمان ماتریکس و گروه دوم، 8 جلسه واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب دریافت کردند. اما گروه سوم مداخله ای نداشتند و فقط تحت درمان نگهدارنده با داروی بوپرنورفین بودند. یافته ها: نتایج نشان داد درمان های ماتریکس و واقعیت درمانی بر تاب آوری و سازگاری اجتماعی بیماران اثربخش بود. همچنین تفاوت اثربخشی دو درمان معنادار بوده و درمان ماتریکس نسبت به واقعیت درمانی در هر دو متغیر اثربخشی بیشتری داشت. نتیجه گیری: با توجه به این که الگوی ماتریکس تلفیقی از برنامه های شناختی-رفتاری، مهارت های مقابله ای، آموزش خانواده و گروه های همیار می باشد، توصیه می شود به صورت گسترده در درمان بیماران وابسته به مت آمفتامین استفاده شود.
بررسی ابعاد اجتماعی بهزیستی ذهنی در رویکردها و برنامه های پیشگیری از سوء مصرف کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
83-120
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از نگارش این مقاله ارزیابی سهم ابعاد اجتماعی بهزیستی ذهنی در رویکردها و برنامه های مختلف پیشگیری از مصرف مواد در بین نوجوانان است. روش : ابتدا با استفاده از روش پیمایش، ابعاد اجتماعی بهزیستی ذهنی و همچنین نگرش نسبت به مواد در بین 600 نفر از دانش آموزان عادی، و پرخطر 14 الی 17 سال شهر تهران که به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی از پنج بخش جغرافیایی این شهر انتخاب شده بودند، سنجیده شد. ابزار مورد استفاده در این بخش شامل پرسش نامه های ابعاد اجتماعی بهزیستی ذهنی و رفتارهای پرخطر بود. سپس با استفاده ازتحلیل متن و تهیه چک لیستی مبتنی بر نتایج بخش پیمایش، مؤلفه های ابعاد اجتماعی بهزیستی که در نگرش مثبت نسبت به مصرف مواد مؤثر بودند، در رویکردها و مداخلات پیشگیری از مصرف مواد در بین نوجوانان مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها : نتایج نشان داد بیشترین توجه به بعد یکپارچگی اجتماعی و کمترین توجه به عدالت اجتماعی بوده است. از کل توجه رویکردهای شش گانه به ابعاد اجتماعی یادشده، بیشترین امتیاز متعلق به رویکرد سیستماتیک و پس از آن رویکرد نفوذ اجتماعی، رویکرد اجتماع محور، رویکرد ارتقای شایستگی، رویکرد پرورش عاطفی و رویکرد آگاهی رسانی در رتبه های بعد قرار گرفتند. نتیجه گیری : بیشترین توجه در برنامه ها به بعد پذیرش اجتماعی و پس از آن یکپارچگی اجتماعی، مشارکت اجتماعی و در حد ناچیزی شکوفایی اجتماعی بوده است. متأسفانه مؤلفه های عدالت اجتماعی و امنیت اجتماعی جایی در بین برنامه ها و مداخلات به خود اختصاص نداده اند.
ارائه مدل گرایش به مصرف مواد بر اساس ادراک تعارض بین والدین و نقش میانجی مشکلات هیجانی-رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
293-310
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر نقش میانجی مشکلات هیجانی-رفتاری در رابطه با ادراک تعارض بین والدین و گرایش به مصرف مواد انجام شد. روش : روش پژوهش توصیفی-همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان قدس استان تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای،600 نفر از آن ها انتخاب شدند. ابزار پژوهش، سیاهه رفتاری آشنباخ، مقیاس ادراک تعارض بین والدین و مقیاس گرایش به مصرف مواد بود. یافته ها : نتایج تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل نظری پژوهش که متغیر مشکلات هیجانی-رفتاری به عنوان متغیر میانجی در رابطه با تعارضات بین والدین و گرایش به مصرف مواد وارد مدل شده بود، دارای شاخص های برازش مناسبی است. همچنین در این مدل مسیر غیرمستقیم تعارضات بین والدین به گرایش به مصرف مواد با میانجی مشکلات هیجانی-رفتاری معنادار بود. مسیر مستقیم تعارضات بین والدین به سمت گرایش به مصرف مواد معنادار به دست نیامد. می توان گفت که میانجی به صورت نسبی معنادار است . نتیجه گیری : این یافته ها در امر پیشگیری از گرایش به مصرف مواد در مدارس و نهادهای مرتبط مثمر ثمر است. از طرفی می توان در هنگام تنظیم مداخلات درمانی و فرموله بندی درمان، تعارضات خانواده و مشکلات هیجانی و رفتاری را به عنوان عوامل خطر لحاظ کرد.
بررسی نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه در رابطه بین سبک های دلبستگی و سبک های مقابله ای معتادان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
279-302
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از تحقیق بررسی نقش میانجی گر طرحواره های ناسازگار اولیه در رابطه بین سبک های دلبستگی و سبک های مقابله ای در مراجعین به مراکز ترک اعتیاد شهرستان ابهر بود. روش: بدین منظور به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی تعداد 234 نفر از معتادان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهرستان ابهر انتخاب شدند. پرسش نامه های سبک های دلبستگی (هازن و شیور، 1987)، سبک های مقابله ای فولکمن و لازاروس (1985)، طرحواره های ناسازگار اولیه (یانگ، 1998) در بین آن ها اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد طرحواره های ناسازگار اولیه به عنوان یک متغیر میانجی بین سبک های دلبستگی و سبک های مقابله ای عمل نمی نماید. نتیجه گیری: نتایج حاصل از تحلیل ضرایب نشان داد، با شناخت سبک های دلبستگی و طرحواره های ناسازگار اولیه و استفاده از سبک های مقابله ای می توان از ابتلا به اعتیاد جلوگیری نمود.
تأثیر آموزش گروهی ذهن خوانی بر توانایی ذهن خوانی بیماران سرپایی مرد مبتلا به وابستگی مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
203-216
حوزه های تخصصی:
هدف: بنابه نظر متخصصان توانایی ذهن خوانی زیربنای توانایی انسان در تعاملات اجتماعی پیچیده را می سازد. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش گروهی توانایی ذهن خوانی بر افزایش این توانایی در افراد دارای وابستگی به مواد بود. روش: در این پژوهش از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. برای این منظور 36 نفر از مراجعان تحت درمان سرپایی اعتیاد به صورت در دسترس انتخاب شدند و به تصادف به دو گروه تقسیم شدند. آزمون ذهن خوانی بارون- کوهن برروی هر دو گروه اجرا شد. برای گروه آزمایشی یک دوره 24 جلسه ای آموزش گروهی اجرا شد. در نهایت آزمون ذهن خوانی به عنوان پس آزمون برروی هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج حکایت از معناداری تفاوت دو گروه داشت (0/05 P< ). نتیجه گیری: این مطالعه ارتباط بین مصرف مواد افیونی و ضعف در ذهن خوانی را نشان داد. همچنین نشان داد آموزش گروهی متمرکز به آگاهی از احساسات خود و دیگران می تواند در بهبودی عملکرد ذهن خوانی مؤثر باشد.