فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۱٬۰۶۴ مورد.
تاثیر آموزش مهارت های زندگی به مادران برکا هش مشکلات رفتاری دانش آموزان سوم تا پنجم ابتدایی
حوزه های تخصصی:
"هدف از این پژوهش بررسی تاثیر آموزش مهارتهای زندگی به مادران بر کاهش مشکلات رفتاری دانشآموزان مقطع تحصیلی سوم تا پنجم ابتدایی شهر اصفهان است. این پژوهش نیمهتجربی از نوع پیشآزمون پسآزمون با گروه گواه است. جامعه آماری را کلیه دانشآموزان پایههای سوم تا پنجم ابتدایی در سال تحصیلی 87 ـ86 تشکیل داده است. روش نمونهگیری مورد استفاده در پژوهش برای انتخاب مدارس خوشهای چند مرحلهای و برای انتخاب آزمودنیها بر اساس امتیاز مشکلات رفتاری آنها است. بدین ترتیب که از 5 ناحیه آموزش و پرورش اصفهان، یک ناحیه بهطور تصادفی انتخاب و سپس از این ناحیه یک دبستان دخترانه و یک دبستان پسرانه به طور تصادفی انتخاب شد. آنگاه از این دو مدرسه با انجام پیشآزمون از کلیه دانشآموزان پایه سوم تا پنجم، 96 نفر دانشآموز که دارای مشکلات رفتاری بودند مشخص و بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند، سپس این 96 نفر به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. به مادران گروه آزمایشی طی 9 جلسه آموزش مهارتهای زندگی داده شد. همچنین بهمنظور بررسی میزان مشکلات رفتاری از آزمون مشکلات رفتاری راتر (9/0 = ) استفاده شد. نتایج نشان داد که بین عملکرد گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری (001/0P<) وجود دارد و آموزش مهارتهای زندگی به مادران بر کاهش مشکلات رفتاری تاثیر دارد.
"
تازه های پژوهش
نشانگان ویلیامز
مهارتهای اجتماعی و مشکلات رفتار کودکان پیش دبستانی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"
چکیده
با هدف اندازهگیری مهارتهـای اجتماعی، مشکلات درونیسازیشده و مشکلات برونیسازیشده براساس تفاوتهای جنس در کودکان، والدین (1001 = n) و مربیان (284 = n) 518 دختر و 483 پسر (3 تا 5 ساله)، به فرمهای والد و مربی نظام رتبهگذاری مهارتهای اجتماعی (گرشام و الیوت، 1990) پاسخ دادند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان دادند که برحسب رتبهگذاری والدین و مربیان، در زیرمقیاسهای مهارتهای اجتماعی (همیاری، خودمهارگری و مسئولیتپذیری) و مشکلات درونیـ سازیشده (غمگینی، افسردگی و تنهایی) دختران رتبههای بالاتر از پسران بهدست آوردند. پسران در مقایسه با دختران، رتبههای بالاتری در زیرمقیاس مشکلات برونیسازیشده (پرخاشگری، مهار ضعیف خلق و بحث با دیگران) کسب کردند. رتبهگذاری والدین برای نمرههای جرئتورزی در دختران و پسران تفاوت معناداری را نشان نداد.
"
اثربخشی درمانگری رفتاری و شناختی- رفتاری بر کاهش نشانه های بالینی اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی درمانگری رفتاری و شناختی- رفتاری بر کاهش نشانه های بالینی اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی کودکان در طول زمان و در خلال موقعیتهای اصلی تظاهر نشانه ها انجام گرفت. روش: در فرایند روش شناختی، تعداد هشت آزمودنی از دو موقعیت آموزش ویژه انتخاب شدند. با استفاده از طرح تک آزمودنی با آزمودنیهای مختلف، نخست داده های حاصل از مشاهده رفتاری مکرر هر آزمودنی در مرحله خط پایه گردآوری شد. سپس در مرحله درمانگری تعداد چهارآزمودنی تحت درمانگری رفتاری و چهار آزمودنی دیگر در معرض درمانگری شناختی- رفتاری قرار گرفتند. رفتار آزمودنیها بعد از مداخله درمانگری در جلسات مرحله پیگیری نیز مورد مشاهده دقیق قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل نقاط داده ها در مراحل آزمایشی، کاهش نشانه های رفتار تکلیف گریز اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی را در سه آزمودنی درمانگری رفتاری و چهار آزمودنی درمانگری شناختی- رفتاری در مرحله مداخله درمانگری نسبت به خط پایه نشان داد، اما تداوم اثربخشی در طول زمان مرحله پیگیری ملاحظه نشد. نتیجه گیری: یافته های این مطالعه، الزامهایی را برای بررسی اثربخشی دراز مدت درمانگریهای رفتاری و شناختی- رفتاری بر کاهش نشانه های بالینی اصلی اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی و تعمیم آنها از موقعیت مدرسه محور به موقعیت خانه دارد.
اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی - رفتاری بر شدت علایم اختلال بیش فعالی / کمبود توجه در دانش آموزان پسر 9 تا 11 ساله مبتلا به ADHD(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: برای تشخیص و درمان ADHD، روش های مختلفی از جمله بازی درمانی معرفی شده است. این پژوهش به منظور بررسی اثر بخشی بازی درمانی شناختی - رفتاری بر شدت علایم اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه در دانش آموزان پسر پایه های سوم و چهارم دبستان انجام گرفته است. مواد و روشها: با اعمال طرح تجربی از میان مراجعه کنندگان دو مرکز مشاوره و خدمات روانشناسی اصفهان (ارجاعی توسط روانپزشک)، 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه 15 نفره آزمایش و شاهد جایگزین شدند. قبل و بعد از برگزاری جلسات بازی درمانی شناختی - رفتاری که یک روز در میان برای آزمودنی های گروه آزمایش انجام می گرفت، پرسش نامه های علایم مرضی کودک (CSI-4) و آزمون همتایابی اشکال آشنا (MFFT) برای دو گروه به منظور پیش آزمون و پس آزمون اجرا می شد. آزمودنی ها پس از یک ماه، مورد بررسی مجدد قرار گرفتند و در نهایت گروه شاهد نیز که در لیست انتظار بود، مورد مداخله قرار گرفت. نتایج پرسش نامه ها با استفاده از آزمون کوواریانس با نرم افزارSPSS14 تحلیل گردید. یافته ها: بازی درمانی در مرحله پس آزمون باعث کاهش معنی دار شدت علایم بیش فعالی همراه با کمبود توجه، بیش فعالی، کمبود توجه، خطاهای پاسخ دهی و افزایش معنی دار زمان پاسخ دهی (همه موارد:P<0.001) شد. همچنین بازی درمانی در مرحله پیگیری باعث افزایش زمان پاسخ دهی شد (P<0.005)، ولی در خطاهای پاسخ دهی تاثیری نداشت. نتیجه گیری: با توجه به وجود تفاوت معنی دار بین گروه های آزمایش و شاهد و همچنین در دوره پیگیری می توان از بازی درمانی به عنوان یک روش درمانی موثر برای کودکان و نوجوانان مبتلا به ADHD استفاده نمود.
تاثیر مداخلات به هنگام روان شناختی و آموزشی خانواده محور، بر سلامت روانی مادران دارای فرزند با نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این تحقیق ، بررسی علل عدم پیشرفت متناسب با استعدادهای دانش جویان درخشان در زبان انگلیسی و ارتباط این عدم پیشرفت با ویژگی های شخصیتی ایشان بوده . بدین منظور یک گروه نمونه از بین دانش جویان درخشان دانشگاه اصفهان و گروهی دیگر از بین دانشجویان عادی همین دانشگاه به طور تصادفی انتخاب گردید . مقایسه نمرات زبان انگلیسی دانشجویان دو گروه در کنکور ورودی دانشگاه نشان داد که دانشجویان درخشان در زبان انگلیسی بهتر از دانشجویان عادی بودند . سپس برای بررسی میزان پیشرفت دو گروه در زبان انگلیسی نمرات پایان ترم اول تحصیلی ایشان که درس زبان انگلیسی عمومی دریافت نموده بودند مورد استفاده قرار گرفت . مقایسه نمرات دو گروه نشان داد که اگرچه بازهم دانشجویان درخشان از نظر دانش زبانی بهتر از دانشجویان عادی بودند اما پیشرفت گروه درخشان کمتر از گروه عادی بود است . برای یافتن علت این مسئله آزمونهای سنجش خلاقیت ، شخصیت ، هوش و پرسشنامه فردی اجرا گردید . تجربه و تحلیل های نشان داد که پیشرفت در زبان انگلیسی فقط با هوش دارای همبستگی مثبت معنی دار است و با دیگر و با ویژگی های شخصیتی همبستگی ندارد .
مقایسه اثربخشی آموزش خود تنظیمی رفتار توجهی، خود تنظیمی رفتار انگیزشی، خود تعلیمی کلامی بر عملکرد ریاضی و خود کارآمدی تحصیلی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه همراه با بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال نقص توجه همراه با بیش فعالی از بحث انگیزترین اختلالات دوران کودکی و نوجوانی است که مطالعات گسترده و وسیعی در مورد آن انجام شده است. همچنین گزارش شده است این اختلال با پیامدهای منفی تحصیلی، رفتاری، اجتماعی و هیجانی نوجوانی و بزرگسالی در ارتباط است و بی توجهی، تکانش وری و بیش فعالی ویژگیهای بارز این افراد هستند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی خود تنظیمی رفتار توجهی، رفتار انگیزشی و خود تعلیمی کلامی بر عملکرد ریاضی و خود کارآمدی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه همراه با بیش فعالی انجام گرفته است. روش مطالعه پژوهش نیمه تجربی است که روش نمونه گیری تصادفی انجام شده است. 40 نفر دانش آموز پایه سوم ابتدایی شهر تبریز دارای اختلال نقص توجه همراه که با بیش فعالی به طور تصادفی در 4 گروه جایگزین شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات عبارت بودند از: مصاحبه تشخیصی بر اساس ملاک های DSM-IV-TR، مصاحبه با والدین و معلمان، و پرسشنامه علایم مرضی کودکان ویژه معلمان. برای تحلیل داده ها، از تحلیل واریانس یک راهه و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شده است. نتایج نشان دادند: الف) آموزش راهبردهای خود تنظیمی رفتارهای انگیزشی و خود تعلیمی کلامی اثرات معنا دار مثبت بر ادراکات خود کارآمدی دانش آموزان مبتلا به نقص توجه همراه با بیش فعالی دارند. ب) آموزش راهبردهای خود تنظیمی رفتارهای توجهی، اثرات معنادار مثبت بر عملکرد ریاضی دانش آموزان مبتلا به نقص توجه همراه با بیش فعالی دارد.
نشانگان آسپرگر
تعیین عوامل اختلالهای هیجانی موثر بر نارساخوانی دانش آموزان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، به منظور تعیین عوامل اختلالهای هیجانی مؤثر در نارساخوانی دانش آموزان مقطع ابتدایی صورت گرفته است. روش: به منظور انجام این پژوهش، ابتدا تعداد 105 نفر از دانش آموزان مشکوک به نارساخوانی از میان جامعه دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر تهران در پایه های سوم، چهارم و پنجم به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به صورت تصادفی انتخاب و سپس از میان آنها تعداد 70 دانش آموز نارساخوان پس از اجرای آزمونهای تشخیصی (از جمله آزمون هوشی وکسلر کودکان، آزمون اختلال خواندن، نصفت و همکاران، 1380) به صورت هدفمند برگزیده شدند. همچنین برای ارزیابی اختلالهای هیجانی همراه در دانش آموزان نارساخوان از پرسشنامه رفتاری راتر استفاده شد. اعتبار و رو ایی این آزمون را مهریار (1373) با به کاربردن روش دو نیمه کردن و باز آزمایی، 85/0 گزارش کرده است. در این پژوهش به منظور تعیین اینکه تمام متغیرهای پیش بین تا چه اندازه قدرت پیش بینی متغیر ملاک را دارند، از روش تحلیل رگرسیون پس رونده استفاده شده است. در این تحقیق سرعت، دقت و درک خواندن به صورت متغیر ملاک و متغیرهای اضطراب-افسردگی، بیش فعالی-پرخاشگری، نارسایی توجه، ناسازگاری اجتماعی، رفتار ضد اجتماعی به مثابه متغیرهای پیش بین وارد مدل رگرسیون شدند. یافته ها: نتایج نشان می دهد که از بین مؤلفه های اختلالهای هیجانی، متغیر های اضطراب-افسردگی، بیش فعالی، پرخاشگری و نارسایی توجه در پیش بینی نارساخوانی و مؤلفه های آن (سرعت، دقت و درک خواندن) نقش تعیین کننده ای داشته اند. نتیجه گیری: بر مبنای نتایج این پژوهش می توان به متخصصان اختلالهای ویژه یادگیری پیشنهاد کرد که اقدام به تدوین و اجرای برنامه های درمانی ترکیبی برای دانش آموزان نارساخوان همراه با اختلالهای هیجانی کنند.
مقایسه اثربخشی نوروفیدبک، ریتالین و درمان ترکیبی در کاهش علائم کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/کمبود توجه (ADHD)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی نوروفیدبک ، ریتالین و درمان ترکیبی در کنترل و کاهش علائم ADHD در قالب یک مطالعه آزمایشی تک آزمودنی انجام شد. بدین منظور تعداد 16 نفر از دانش آمو.زان مبتلا به ADHD نوع مرکب در سه موقعیت درمانی و یک موقعیت فهرست انتظار مورد مطالعه قرار گرفتند. کلیه آزمودنی ها قبل و پس از مداخله با آزمون کامپیوتری Iran TOVA ( به عنوان یک آزمون ارزیابی عملکرد مستمر با هدف ارزیابی متغیرهای توجه)، فرم تجدیدنظر شده آزمون هوشی وکسلر کودکان (WISC-R) و آزمون کانرز – فرم والدین ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که روش درمان ترکیبی نوروفیدبک به همراه ریتالین مؤثرتر از هر یک از این روش ها به تنهایی است. میزان اثربخشی نوروفیدبک به اندازه ریتالین بود؛ اگرچه میزان رضایتمندی والدین ( که در نمرات پس آزمون کانرز منعکس شده است) از روش نوروفیدبک بیش تر از دارو درمانی بود. نتایج این مطالعه با مطالعاتی که از کاربرد رویکردهای درمانی چندوجهی حمایت می کنند همخوان است. همچنین می توان نتیجه گرفت که نوروفیدبک می تواند در شرایطی که بیمار به دارو پاسخ نمی دهد یا از عوارض جانبی آن رنج می برد به عنوان روش درمانی جایگزین مطرح باشد.