فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۸۱ تا ۴٬۱۰۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه ی حاضر، شناخت مؤلفه های مؤثر ارزش های دینی خانواده و نقش آن ها در پیشگیری از گرایش به مواد نیروزا بود. این پژوهش از نوع تحقیقات اکتشافی و به تناسب رویکرد پژوهش از نوع کیفی بود که جهت انجام آن، با استفاده از روش گلوله برفی به صاحب نظران حوزه ی مورد پژوهش (15 نفر) رجوع و از طریق مصاحبه ی عمیق به جمع آوری داده ها پرداخته شد. سپس به واسطه ی سه مرحله کدگذاری بر مبنای رویکرد پارادایمی، طبقه های اصلی، فرعی و همچنین ارتباط بین طبقات شناسایی شد و منجر به شکل گیری و استخراج الگوی نهایی گردید. مطابق الگوی پارادایمی حاصل، به شرایط علّی پدیده گرایش به استفاده از مواد نیروزا، شرایط زمینه ای آن و نیز شرایط میانجی و راهبردهای بازدارنده و تقابلی با آن پرداخته شد. همچنین، راهبردهای مورد استفاده از سوی افراد دچار انحطاط مصرف داروها و ترکیبات مختلف استخراج شد و در نهایت در قالب پیامد نهایی الگو یعنی بیماری و زندگی بیمارگونه فرد مفهوم سازی گردید. به نظر می رسد که توسعه نظری حاصل از این پژوهش، می تواند درک کاربرد نظام ارزشی اصیل اسلامی در تربیت نیروی انسانی را تسهیل کرده و ضمن شناساندن الزامات و اقدامات بنیادی، مسیر رویارویی با این چالش را هموارتر کند.
مدل علی روابط بین شیوه های فرزند پروری، سبک های دلبستگی و خودتنظیمی در افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
91-112
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین روابط علی شیوه های فرزندپروری، سبک های دلبستگی و خودتنظیمی در افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز درمانی بود. روش: پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. تعداد 449 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی از جامعه آماری معتادان مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهرستان ارومیه، انتخاب شدند. پرسش نامه های سبک های والدینی، خودتنظیمی و سبک های دلبستگی اجرا شد. داده های جمع آوری شده با ارائه دو مدل، به روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند . یافته ها : نتایج نشان دادند که در مدل پدران و مادران سبک های والدینی استبدادی و بی اعتنا اثر منفی و سبک های اقتداری و آزادگذار اثر مثبت (0/001>p ) بر خودتنظیمی داشتند. در هر دو مدل سبک های اقتداری و آزادگذار اثر مثبت بر سبک دلبستگی ایمن داشتند (0/001>p ) ؛ اثر سبک استبدادی و بی اعتنا در مدل پدارن بر سبک دلبستگی ایمن معنی دار نبود؛ ولی در مدل مادران اثر منفی داشت (0/05>p )؛ اثر سبک آزادگذار بر سبک دلبستگی ایمن در هر دو مدل منفی، اثر سبک تربیتی بی اعتنا بر سبک ناایمن نیز در هر دو مدل مثبت بود (0/001>p ) ؛ اثر سبک استبدادی در هر دو مدل معنادار نبود. همچنین اثر سبک اقتداری بر سبک ناایمن در مدل پدران منفی (0/001>p ) و در مدل مادران معنادار نبود؛ اثر دلبستگی ناایمن بر خودتنظیمی در هر دو مدل منفی (0/001>p ) و اثر سبک دلبستگی ایمن بر خودتنظیمی در هر دو مدل معنادار نبود. نتیجه گیری: دلبستگی ناایمن میانجی معنادار بین سبک های تربیتی والدین و خودتنظیمی معتادان به دست آمد. سبک های والدینی اقتداری و آزادگذار با کاهش دلبستگی ناایمن در معتادان، موجب افزایش خودتنظیمی در آنان شده و سبک والدینی استبدادی با افزایش دلبستگی ناایمن در معتادان، موجب کاهش خودتنظیمی در آنان می شود.
مداخلات روان شناختی در اعتیاد، یک مطالعه مقدماتی با مرور پیشینه در اثربخشی بهزیستی درمانی بر ابعاد شدت اعتیاد در مصرف کنندگان محرک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۸ ویژه نامه ۱
227-240
حوزه های تخصصی:
هدف: مت آمفتامین ها دسته ای از آمفتامین ها می باشند که از سرعت جذب و اثرگذاری بالایی برخوردار می باشند. مطالعه حاضر با هدف بررسی کارآمدی بهزیستی درمانی بر ابعاد شاخص شدت اعتیاد در مصرف کنندگان فعال مت آمفتامین انجام پذیرفت. روش: در یک کارآزمایی بالینی تصادفی در قالب مطالعه ای تک سایت، در خلال فروردین تا تیرماه 1395، از میان جامعه مردان مصرف کننده فعال مت آمفتامین ساکن تهران، 30 مصرف کننده به روش داوطلبانه انتخاب و از طریق نرم افزار اکسل آفیس به طور تصادفی در قالب دو گروه آزمایش و گواه تخصیص یافتند. درمان بهزیستی طی مدت 12 جلسه و به صورت جلسات یک ساعته هفتگی به گروه آزمایش ارائه شد. شاخص شدت اعتیاد همچنین آزمایش ادرار با آستانه مفروض سیصد نانوگرم در میلی لیتر دو بار در هفته در طی دوازده هفته به منظور ارزیابی میزان مصرف محرک به عمل آمد . یافته ها: نتایج نشان دهنده اثربخشی مداخله بهزیستی درمانی بر دو مولفه وضعیت روانی و وضعیت مصرف شرکت کنند گان مطالعه داشت (0/01> p ). با این وجود نتایج ثانویه نشان داد که میزان مصرف بر اساس بررسی آزمایش ادرارکاهش معناداری را نشان نمی دهد (0/05< p ). نتیجه گیری: نتایج مذکور منعکس کننده دو یافته پژوهشی می باشد که یکی تائیدکننده کارآمدی مداخلات مبتنی بر درمان شناختی رفتاری است و دیگری وجود مغایرت بین نتایج حاصل از آزمایشات بیولوژیک با داده های مبتنی بر خود گزارش دهی است.
مقایسه سلامت اجتماعی در افراد وابسته به مواد و عادی
منبع:
سلامت اجتماعی و اعتیاد سال پنجم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
139-152
حوزه های تخصصی:
سلامت اجتماعی یکی از ابعاد سلامت محسوب می شود و نقش مهمی در کاهش آسیب های اجتماعی دارد. هدف پژوهش حاضر مقایسه سلامت اجتماعی در افراد وابسته به مواد و عادی بود. این پژوهش یک مطالعه علّی – مقایسه ای بود. نمونه این پژوهش شامل 100 نفر (50 نفر عادی، 50 نفر افراد وابسته به مواد) بود که بر اساس ملاک های ورود به پژوهش و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه سلامت اجتماعی کییز (2004) بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که بین مولفه های سلامت اجتماعی در افراد وابسته به مواد و عادی تفاوت معنی داری وجود دارد. بدین صورت که افراد وابسته به مواد از سطوح پایین تر سلامت اجتماعی(شکوفایی اجتماعی، همبستگی اجتماعی، انسجام اجتماعی، پذیرش اجتماعی و مشارکت اجتماعی) برخوردار بودند. در مجموع نتایج حاکی از آن بود که افراد وابسته به مواد دارای مشکلاتی در سلامت اجتماعی هستند و ارتقای سلامت اجتماعی با همکاری بخش های مختلف جامعه همواره باید مورد توجه مسئولین، متخصصان و کل افراد جامعه قرار گیرد.
اثربخشی آموزش دوازده قدم انجمن معتادان گمنام بر تاب آوری و خودکارآمدی اعضای انجمن معتادان گمنام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۲۷۸-۲۵۹
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش دوازده قدم انجمن معتادان گمنام بر تاب آوری و خودکارآمدی اعضای انجمن معتادان گمنام شهر قم بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل اعضای انجمن معتادان گمنام شهر قم بود. از این بین، تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه تاب آوری و پرسشنامه خودکارآمدی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. جلسات دوازده قدم معتادان گمنام در 12 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد و برنامه آموزش دوازده قدم می تواند باعث افزایش تاب آوری و خودکارآمدی اعضای انجمن معتادان گمنام گردد. نتیجه گیری: این پژوهش حمایتی تجربی برای درمان آموزش دوازده قدم معتادان گمنام بر افزایش تاب آوری و خودکارآمدی افراد وابسته به مواد در حال بهبودی از اختلال مصرف مواد فراهم نموده لذا این درمان، روشی مناسب برای درمان افراد وابسته به مواد می باشد.
اثربخشی روایت درمانی بر اضطراب فراگیر و مهارت مقابله با استرس همسران معتادان تحت درمان کلینیک های ترک اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۸ ویژه نامه ۱
103-118
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روایت درمانی بر اضطراب فراگیر و مهارت مقابله با استرس همسران معتادان تحت درمان کلینیک های ترک اعتیاد بود. روش: این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی دو گروهی سه مرحله ای (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) می باشد. به منظور اجرای پژوهش از زنان دارای همسر معتاد به مواد افیونی و صنعتی تحت درمان در کلینیک های شهرستان نجف آباد در نیمه اول سال 1396، 30 نفر که تمایل به شرکت در طرح را داشتند به صورت هدفمند مبتنی بر ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) تقسیم شدند. پرسش نامه اضطراب فراگیر، و راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن به عنوان پیش آزمون اجرا شد. گروه آزمایش تحت 8 جلسه (به صورت هفته ای دو جلسه 90 دقیقه ای) روایت درمانی قرار گرفتند و یک هفته پس از اتمام مداخله هر دو گروه مورد پس آزمون قرار گرفتند. پس از گذشت 45 روز پیگیری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که روایت درمانی بر اضطراب فراگیر و مهارت مقابله با استرس همسران معتادین تحت درمان کلینیک های ترک اعتیاد تأثیر معناداری دارد (01/0> p ). این نتایج طی گذر زمان نیز ثابت مانده اند. نتیجه گیری: می توان روش روایت درمانی را جهت افزایش سلامت روان خانواده های معتادین در مراکز درمانی به کار برد.
بررسی نقش حمایت اجتماعی و تنظیم شناختی هیجان در پیشگیری از عود اعتیاد افراد مبتلا به اختلالات مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۵
245-262
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش حمایت اجتماعی و تنظیم شناختی هیجان در پیشگیری از عود اعتیاد افراد مبتلا به سوءمصرف مواد بود. روش : روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل افراد معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر اردبیل بودند. به روش نمونه گیری تصادفی ساده و براساس جدول مورگان تعداد 150 نفر انتخاب و مقیاس های استاندارد حمایت اجتماعی، سنجش ولع مصرف لحظه ای، پیش بینی بازگشت و تنظیم شناختی هیجان در میان آن ها اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد ابعاد حمایت اجتماعی قادر به پیش بینی 27 درصد از واریانس شدت نیرومندی (میزان وسوسه) و 21 درصد از واریانس احتمال مصرف بودند. همچنین ابعاد تنظیم شناختی هیجان قادر به پیش بینی 25 درصد از واریانس شدت نیرومندی و 30 درصد از واریانس احتمال مصرف بودند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، لزوم بهره گیری از آن ها در جهت شناخت بهتر، درمان و مداخله، می تواند کمک موثری در پیشگیری و درمان سوءمصرف کنندگان نماید و راه گشای برنامه ریزان و روان درمانگران عرصه اعتیاد باشد.
اثربخشی رواندرمانی مثبت نگر بر کاهش ولع مصرف و پیشگیری از عود معتادان به مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
91-108
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر کاهش ولع مصرف و پیشگیری از عود معتادان به مواد افیونی انجام شد. روش : این پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران مرد معتاد به انواع مواد افیونی بستری برای ترک اعتیاد در بخش روان پزشکی بیمارستان شهید مدنی شهر خوی در پاییز سال 1397 بود. از این جامعه، نمونه ای به حجم 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به تصادف در گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. شرکت کنندگان در مراحل پیش آزمون و پس آزمون پرسش نامه های سنجش ولع مصرف لحظه ای مواد و پیش بینی عود یا بازگشت را تکمیل نمودند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش های روان درمانی مثبت نگر قرار گرفتند. یافته ها : نتایج نشان داد روان درمانی مثبت نگر منجر به تفاوت معنادار بین گروه ها در ولع مصرف لحظه ای (0/800 = 2 h )، و پیش بینی عود (0/622 = 2 h )، معتادان به مواد افیونی شده است. نتیجه گیری : می توان گفت: روان درمانی مثبت نگر بر کاهش ولع مصرف و پیشگیری از عود در معتادان به مواد افیونی موثر بوده و منجر به کاهش میانگین نمرات شرکت کنندگان گروه آزمایش در ولع مصرف لحظه ای و پیشگیری از عود نسبت به گروه گواه شده است.
فهم فرآیند اعتیاد با ترسیم جایگاه طبقاتی سوءمصرف کنندگان مواد (ارائه ی یک نظریه ی زمینه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
13-40
حوزه های تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر با هدف بررسی تجارب زیسته و وضعیت پایگاه اجتماعی-اقتصادی دو گروه از سوءمصرف کنندگان مواد مخدر بستری در کلینیک و ساکن در گرمخانه انجام شد. روش: تحقیق حاضر با رویکرد کیفی و با روش زمینه ای انجام شد. یک مصاحبه عمیق بر روی 36 نفر از سوءمصرف کنندگان مواد انجام گرفت. نمونه گیری به صورت نظری بود و جمع آوری داده ها تا اشباع نظری ادامه داشت. داده ها از طریق کدگذاری با روش استراوس و کوربین تحلیل شدند. یافته ها: معاشرت ناسالم، مصرف تفننی، محرک های درونی، طرد دو سویه، نابرابری نهادی، فقر چندگانه، نظام رفاهی معیوب، انزجار از وضع موجود، دوگانگی و تضاد احساسی- رفتاری، هنجارشکنی، فروپاشی روانی و اجتماعی و تشکیل اجتماع ثانویه از مهم ترین مقولات تحقیق حاضر بودند. نتیجه گیری: سوءمصرف مواد با "واگرایی و همگرایی رفتاری-احساسی" و "رانش از اجتماع" همراه است. یعنی فرد سوء مصرف کننده مواد در جریان سبک زندگی وابسته به مواد خود دچار نوعی تباعد (جدایی) از اجتماع مواجه می شود. مطالعه عمیق در زمینه جایگاه سوء مصرف کنندگان مواد در ساختار اجتماعی، بررسی مناسب ترین شیوه های درمانی، و همچنین در دسترس بودن خدمات درمانی برای آحاد سوء مصرف کنندگان مواد جهت بهبودی و پیگیری فرآیندهای درمانی از جمله مواردی است که بایستی در سیاست گذاری های پیشگیری و درمان اعتیاد به آن توجه داشت.
مقایسه ویژگی های شخصیتی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در زنان دارای اعتیاد به مواد محرک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۰
119-136
حوزه های تخصصی:
هدف: شخصیت و هیجان همیشه از عوامل موثر در آسیب پذیری و تداوم اعتیاد بوده اند. با توجه به عدم وجود پژوهش های کافی در حوزه اعتیاد زنان هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های شخصیتی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در زنان دارای اعتیاد به مواد محرک و غیرمعتاد بود. روش: در پژوهش علی مقایسه ای حاضر از میان زنان مراجعه کننده به مراکز درمان نگه دارنده متادون تهران، با لحاظ کردن ملاک های ورود و خروج ۴۰ زن دارای اعتیاد به مواد محرک انتخاب شدند و زنان غیر معتاد نیز با حداکثر همتاسازی در متغیرهای جمعیت شناختی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از پرسش نامه های پنج عاملی شخصیت و فرم کوتاه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که زنان معتاد، در ویژگی های شخصیتی برون گرایی، گشودگی و در روان رنجورخویی نمرات بالاتر در مقایسه با زنان غیرمعتاد گزارش نموده بودند. همچنین در راهبردهای تنظیم شناختی هیجان شامل نشخوار فکری، ملامت خود و فاجعه سازی نمرات بالاتر و در راهبرد تمرکز مجدد بر برنامه ریزی نمرات پایین تر در مقایسه با زنان غیر معتاد بود. نتیجه گیری: شخصیت و تنظیم هیجان در زنان دارای اعتیاد به مواد محرک با بدکارکردی روبه رو می باشد. پیشنهاد می شود در قالب برنامه های پیشگیری و درمانی به این عوامل توجه لازم مبذول شود.
مقایسه شدت حافظه اعتیاد و خودکنترلی در ترک موفق و ناموفق اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۵
151-168
حوزه های تخصصی:
هدف: ؛ پژوهش حاضر با هدف مقایسه شدت حافظه اعتیاد و خود کنترلی در ترک اعتیاد موفق و ناموفق صورت گرفت. روش؛ در این مطالعه علی-مقایسه ای، جامعه آماری پژوهش شامل مردان مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهر رشت (ناحیه یک) در سال 1397 بودند. از این بین، 45 فرد موفق در ترک اعتیاد (بیش از 2 سال) و 45 فرد ناموفق در ترک اعتیاد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. به منظور جمع آوری داده ها، از مقیاس شدت حافظه اعتیاد (چن و همکاران، 2018) و نسخه کوتاه مقیاس خود کنترلی (تانجنی و همکاران، 2004) استفاده شد. در انتها، تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری انجام گرفت. یافته ها؛ بر طبق نتایج بدست آمده، سطوح شدت حافظه اعتیاد و خودکنترلی در افراد موفق و ناموفق در ترک اعتیاد متفاوت بود (0/01> p ). به بیانی دیگر، افراد موفق در ترک اعتیاد در مقایسه با افراد ناموفق در ترک اعتیاد، نمرات پایین تری در شدت حافظه اعتیاد و نمرات بالاتری در خود کنترلی کسب کردند (0/01> p ). نتیجه گیری؛ بر اساس نتایج، شدت حافظه اعتیاد و خودکنترلی عواملی برجسته ای در ترک اعتیاد هستند که در ترک موفق اعتیاد می توانند موثر واقع می شوند. بر این اساس، می توان با طراحی مداخلاتی در راستای کاهش شدت حافطه اعتیاد و افزایش خودکنترلی معتادان، موفقیت در ترک اعتیاد را افزایش داد.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری، دارو درمانی و دارونما در کاهش اضطراب بیماران سوءمصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
59-74
حوزه های تخصصی:
هدف: اعتیاد به مواد یکی از مهم ترین مشکلات عصر حاضر می باشد که گستره جهانی پیدا کرده است. این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه سه روش درمانی (گروه درمانی شناختی-رفتاری، دارو درمانی و دارونما) در کاهش اضطراب بیماران سوءمصرف مواد انجام شد. روش : پژوهش حاضر از تحقیقات شبه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 40 مرد معتاد که نمره بالایی در پرسش نامه اضطراب بک کسب کرده بودند و مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر تشخیص داده شده بودند؛ انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه (درمان شناختی رفتاری، دارو درمانی، دارونما) و گروه گواه تقسیم شدند. گروه آزمایش شناختی رفتاری طی 6 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان قرار گرفتند، گروه دارو درمانی تحت درمان دارویی سرترالین، گروه دارونما نیز تحت درمان کپسول دارونما و گروه گواه تحت هیچ برنامه آموزشی قرار نگرفت. یافته ها : نتایج به دست آمده از تحلیل کوواریانس حاکی از اثربخشی گروه درمانی شناختی - رفتاری در کاهش اضطراب در مقایسه با گرو ه های دارو درمانی و دارونما بود. نتیجه گیری : با توجه به نتایج فوق که نشان دهنده اثربخشی درمان گروهی شناختی - رفتاری برکاهش اضطراب است، می توان از این شیوه درمانی به عنوان یک درمان اثربخش استفاده نمود .
مدل یابی ساختاری گرایش به سوءمصرف مواد بر اساس ویژگی های شخصیتی با میانجی گری عزت نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۱
203-218
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی ساختاری گرایش به سوءمصرف مواد بر اساس ویژگی های شخصیتی با میانجی گری عزت نفس در افراد معتاد به مواد مخدر تحت درمان در شهر تهران انجام شد. روش: این مطالعه از نوع همبستگی به شیوه معادلات ساختاری بود. گروه نمونه شامل 200 نفر از مردان معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر تهران بود که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس آمادگی به اعتیاد، پرسش نامه عزت نفس، و پرسش نامه شخصیت بود. یافته ها: براساس نتایج، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود. ویژگی های شخصیتی روان رنجوری به صورت مستقیم پیش بین مثبت، و وظیفه شناسی به صورت مستقیم پیش بین منفی برای گرایش به سوء مصرف مواد بودند (0/05> P ). ع زت نفس به صورت مستقیم پیش بین منفی برای گرایش به سوء مصرف مواد بود (0/05> P ) . ویژگی شخصیتی روان رنجوری با میانجی گری عزت نفس پیش بین منفی برای گرایش به سوء مصرف مواد بود (/0/05> P ). نتیجه گیری: بنابراین ویژگی های شخصیتی به طور مستقیم و از طریق عزت نفس بر گرایش به سوءمصرف مواد تاثیر می گذارند.
تاثیر مدل نادیده انگاری تاخیری به شیوه رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در نادیده انگاری پاداش تاخیری، تکانشگری و هیجان خواهی در افراد مبتلا به اختلال های مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
225-246
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر مدل نادیده انگاری تاخیری با رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نادیده انگاری پاداش تاخیری، تکانشگری و هیجان خواهی در افراد مبتلا به اختلال های مصرف مواد بود. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و مرحله پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به مصرف مواد در کلینیک های سنندج در سال 1398-1397 بودند. از بین این جامعه، تعداد 40 بیمار مبتلا به مصرف مواد، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه گواه). در این پژوهش، پرسش نامه انتخاب پاداش (کربای و همکاران، 1999)، مقیاس تکانشگری بارت (بارت و همکاران، 1997) و مقیاس هیجان خواهی زاکرمن (زاکرمن، 1978) استفاده شدند. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را طی 8 جلسه 90 دقیقه ای در طی 8 هفته دریافت کرد، درحالی که گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. پس از اتمام جلسات درمانی، پس آزمون در هر دو گروه انجام شد. پس از 45 روز آزمون پیگیری نیز صورت گرفت. داده ها باآزمون تحلیل واریانس آمیخته تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله مدل نادیده انگاری تاخیری با رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش نادیده انگاری پاداش تاخیری، تکانشگری و هیجان خواهی در افراد مبتلا به اختلال های مصرف مواد شد و تاثیر این مداخله در طول زمان ماندگار بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که مدل نادیده انگاری تاخیری با روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، راهبردی مؤثر در بهبود علائم نادیده انگاری پاداش تأخیری، تکانشگری و هیجان خواهی درافراد مبتلا به اختلالات مصرف مواد است و می توان از آن به عنوان روش درمانی مؤثر بهره برد.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس بر کاهش ولع و افسردگی پس از ترک در افراد وابسته به متامفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۹ ویژه نامه ۲
223-242
حوزه های تخصصی:
هدف: افراد دارای وابستگی مصرف مواد محرک با عدم شناخت صحیح از عواطف و احساسات خویش در به کار بردن درست هیجان ها مشکل دارند و این مشکلات در تنظیم هیجان ها منجر به مصرف مواد می شوند. هدف این پژوهش، تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس بر کاهش ولع و افسردگی پس از ترک در افراد وابسته به متامفتامین بود. روش : روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری افراد وابسته به متامفتامین مراجعه کننده به کلینیک ترک اعتیاد امید پویا در شهر تهران در سال 1395 بود. به روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی 15 نفر درگروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش، آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس را دریافت کردند و گروه گواه آموزش دریافت نکردند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های سنجش ولع مصرف لحظه ای، و افسردگی (لاویبوند، 1995) به دست آمد. یافته ها : نتایج نشان داد که آموزش تنظیم هیجانی مبتنی بر مدل گراس بر کاهش ولع و افسردگی پس از ترک افراد وابسته به متامفتامین موثر است (0/01 p< ). نتیجه گیری : با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت دشواری در تنظیم هیجان ها یکی از مشکلات افراد وابسته به متامفتامین است و آموزش نحوه ابراز و مدیریت هیجانات به این افراد می تواند در کاهش ولع و افسردگی پس از ترک مواد مؤثر واقع شود.
پیش بینی آمادگی اعتیاد به مواد بر اساس حالات روان شناختی مثبت دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
133-152
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف پیش بینی آمادگی اعتیاد به مواد بر اساس حالات روان شناختی مثبت دانشجویان در سال 98-1397 انجام شد. روش: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان مشغول به تحصیل دانشگاه پیام نور آمل در سال تحصیلی 98-1397 بودند. از میان آن ها، تعداد 118 نفر دانشجوی دختر و پسر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه آمادگی اعتیاد به مواد مخدر و پرسشنامه حالات روان شناختی مثبت برای جمع آوری داده ها استفاده شدند. یافته ها: تحلیل آماری با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین آمادگی اعتیاد به مواد با مؤلفه های حالات روان شناختی مثبت از جمله توکل به خدا، وظیفه شناسی، احساس کنترل، خلق مثبت و شادمانی، احساس آرامش و بخشش رابطه منفی معنی دار وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که در میان مولفه های حالات روان شناختی مثبت توکل به خدا قوی ترین پیش بینی کننده آمادگی به اعتیاد بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش می توان پیشنهاد داد که با تقویت حالات روان شناختی مثبت با تاکید بر توکل به خدا می توان احتمال اعتیاد را در دانشجویان کاهش داد.
الگوی روابط ساختاری ولع مصرف بر اساس حساسیت به تقویت، تحمل آشفتگی و دلسوزی به خود با نقش میانجی خودکارآمدی ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
245-264
حوزه های تخصصی:
هدف: ولع مصرف مانع عمده ای برای درمان موثر اعتیاد به مواد است. پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوی روابط ساختاری ولع مصرف بر اساس حساسیت به تقویت، تحمل آشفتگی و دلسوزی به خود با نقش میانجی خودکارآمدی ترک انجام شد. روش : پژوهش حاضر به روش همبستگی انجام شد. افراد وابسته به مواد (هروئین) که در نیمه دوم سال 1397 به مراکز ترک اعتیاد شهر اردبیل مراجعه کردند، جامعه آماری پژوهش را تشکیل دادند. تعداد 245 نفر از این افراد به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب و به صورت انفرادی و در محل مرکز به پرسش نامه های ولع مصرف، حساسیت به تقویت، تحمل آشفتگی، دلسوزی به خود و خودکارآمدی ترک پاسخ دادند. یافته ها : نتایج ضریب همبستگی نشان داد ولع مصرف با حساسیت به پاداش و تنبیه ارتباط مثبت و با نمره کل تحمل آشفتگی و مؤلفه های آن و با نمره کل دلسوزی به خود و مؤلفه های (مهربانی به خود، انسانیت مشترک و ذهن آگاهی) و خودکارآمدی ترک رابطه منفی و با مؤلفه های (خودداوری، انزوا وهمدردی بیش ازحد) رابطه مثبت دارد. همچنین بین خودکارآمدی ترک و حساسیت به پاداش و تنبیه ارتباط منفی و با نمره کل تحمل آشفتگی و مؤلفه های آن و با نمره کل دلسوزی به خود و مؤلفه های (مهربانی به خود، انسانیت مشترک و ذهن آگاهی) رابطه مثبت و مؤلفه های (خودداوری، انزوا وهمدردی بیش ازحد) رابطه منفی دارد. شاخص های برازش مدل نیز، مسیر حساسیت به پاداش و تنبیه، تحمل آشفتگی و دلسوزی به خود به ولع مصرف را با میانجی گری خودکارآمدی ترک تأیید کرد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که حساسیت به پاداش و تنبیه، تحمل آشفتگی و دلسوزی به خود هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم با میانجی گری خودکارآمدی ترک می توانند با ولع مصرف ارتباط داشته باشند.
نقش تنظیم التزام راهبردی و نگرش به ازدواج در پیش بینی گرایش فرد به ریسک پذیری در اعتیاد به مصرف مواد مخدر، سیگار و الکل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
351-372
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تنظیم التزام راهبردی و نگرش به ازدواج در پیش بینی گرایش فرد به ریسک پذیری در اعتیاد به مصرف مواد مخدر، سیگار و الکل انجام گرفت. روش : این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی در سال 1398-1397 بود که به روش نمونه گیری در دسترس 308 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. داده ها با استفاده از مقیاس خطرپذیری، مقیاس تنظیم التزام راهبردی و مقیاس نگرش به ازدواج جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره گام به گام انجام گردید. یافته ها : یافته ها نشان داد که نگرش بدبینانه به ازدواج با خطرپذیری مصرف مواد، سیگار و الکل رابطه مثبت معناداری داشت، در حالی که نگرش خوش بینانه، واقع گرایانه و ایده آل گرایانه با خطرپذیری مصرف مواد، سیگار و الکل رابطه منفی معناداری داشتند. همچنین، تنظیم التزام راهبردی با خطرپذیری مصرف مواد رابطه منفی معنادار و با خطرپذیری مصرف سیگار و الکل رابطه معنادار نداشت. نتایج رگرسیون آشکار کرد که نگرش بدبینانه و نگرش خوش بینانه 4 درصد؛ نگرش بدبینانه، نگرش ایده آل گرایانه و تنظیم التزام راهبردی 12 درصد؛ و تنظیم التزام راهبردی و نگرش بدبینانه 4 درصد از واریانس خطرپذیری مصرف سیگار، مواد و الکل را به شکل معناداری پیش بینی کردند. نتیجه گیری : می توان نتیجه گرفت که در برنامه های پیشگیری از خطرپذیری در مصرف مواد، سیگار و الکل ضروری است که نقش عوامل تنظیم التزام راهبردی و نگرش به ازدواج در نظر گرفته شوند.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و مقابله درمانگری بر خلق و نگرش به مواد مخدر نوجوانان در معرض خطر سوءمصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و مقابله درمانگری بر خلق و نگرش به مواد مخدر نوجوانان در معرض خطر سوءمصرف مواد انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های شبه آزمایشی با دو گروه آزمایش ویک گروه گواه بود. جامعه آماری در این پژوهش را دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم در جزیره کیش در سال تحصیلی 97-96 تشکیل می دادند که 577 نفر بودند. در این بین 45 نفر از دانش آموزان بر اساس ملاک ورود انتخاب، به صورت انتساب تصادفی به 3 گروه (گروه آموزش تنظیم هیجان، گروه مقابله درمانگری و گروه گواه) تقسیم شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه عوامل خطرساز و حفاظت کننده مصرف الکل، سیگار و سایر مواد و پرسش نامه عاطفه مثبت و منفی می شد. یافته ها: نتایج نشان داد برنامه های آموزش تنظیم هیجان و مقابله درمانگری بر عواطف مثبت و نگرش به مصرف مواد تاثیر مثبت داشته و این تغییرات در مرحله پیگیری پایدار بوده است. ولی این برنامه ها تاثیری بر عواطف منفی شرکت کنندگان نداشته است. نتیجه گیری: جهت افزایش عاطفه مثبت و تصحیح نگرش به مصرف مواد در نوجوانان می توان از برنامه های آموزش تنظیم هیجان و مقابله درمانگری استفاده کرد.
اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه مایکن بام بر توانمندسازی روان شناختی، مهارت های اجتماعی و کاهش ولع مصرف در معتادان کلینیک های ترک اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
265-278
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه مایکن بام بر توانمندسازی روان شناختی، مهارت های اجتماعی و کاهش ولع مصرف معتادان کلینیک های ترک اعتیاد بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری را بیماران تحت درمان با متادون کلینیک های ترک اعتیاد شهرمشهد در سال 1397 تشیل می دادند. تعداد30 نفر از جامعه به شیوه نمونه گیری هدفمند بر اساس معیارهای ورود به پژوهش انتخاب و به شیوه تصادفی ساده به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. هر دو گروه پرسش نامه های توانمندسازی روان شناختی استروم و همکاران (1997)، پرسش نامه مهارت های اجتماعی ثورپ و همکاران (1939) و پرسش نامه ولع مصرف فرانکن و همکاران (2000) را تکمیل نمودند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 1 ساعتی به صورت 2 جلسه در هفته تحت آموزش مدیریت استرس به شیوه مایکن بام قرار گرفتند. گروه گواه هیچگونه آموزشی دریافت نکردند. یافته ها: نتایج نشان داد میانگین نمرات توانمندسازی روان شناختی و مهارت های اجتماعی گروه آزمایش به طور معنی داری بیش از گروه گواه و میانگین نمرات ولع مصرف کمتر بود. نتیجه گیری: آموزش مدیریت استرس به شیوه مایکن بام توانسته زمینه ساز کاهش ولع مصرف و افزایش توانمندسازی روان شناختی و مهارت های اجتماعی شود. بنابراین می تواند به عنوان یک روش اثر بخش در بهبود وضعیت بیماران تحت درمان اعتیاد مورد استفاده قرار گیرد.