فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱٬۶۵۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر گرایش ها آسیب زای عاطفی دانش آموزان پسر (پایه ی اول دبیرستان) با جنس مخالف برافت تحصیلی آن ها هست. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان پایه ی اول دبیرستان های پسر شهر مرند در سال 93- 1392 است که از این جامعه آماری تعداد 60 نفر (30 نفر بدون گرایش عاطفی و 30 نفر دارای گرایش عاطفی) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در پژوهش شرکت داده شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع علّی- مقایسه ای (پس رویدادی) هست. ابزار جمع آوری داده ها شامل؛ معدل (پیشرفت تحصیلی) دانش آموزان در دروس ریاضی، زبان انگلیسی و علوم زیستی و بهداشت و پرونده های مشاوره ای بوده است که از طریق دفتر مشاوره تهیه شده است. برای تجزیه وتحلیل داده های گردآوری شده از روش های آمار توصیفی (درصد، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی t مستقل جهت مقایسه گروه ها استفاده شده است. نتایج حاصله از تحقیق نشان داد؛ میانگین نمرات پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارای گرایش عاطفی (1/27) کمتر از میانگین نمرات پیشرفت تحصیلی (7/54) دانش آموزانی است که دارای گرایش عاطفی به جنس مخالف ندارند. درعین حال هرچقدر گرایش ها آسیب زای عاطفی دانش آموزان پسر (پایه ی اول دبیرستان) با جنس مخالف بیشتر بوده بر افت تحصیلی آن ها (در دروس ریاضی، علوم زیستی و بهداشت و زبان انگلیسی) افزوده شده است.
پیشگیری مبتنی بر مدرسه؛ بهترین راهبرد برای پیشگیری از اعتیاد
حوزه های تخصصی:
اعتیاد مشکلی جهانی است. هزینه اعتیاد سالانه میلیاردها دلار است. گرچه امروزه اقدامات درمانی، کمک های شایانی به جمعیت های درگیر اعتیاد می کنند، اما بر همگان روشن است که بهترین راهبرد برای مقابله با اعتیاد پیشگیری از آن است. هدف از این مقاله تبیین مبانی نظری و عملی پیشگیری مبتنی بر مدرسه از اعتیاد و در این گذار، پیوند نظریه و عمل است. روش مطالعه حاضر تحلیلی است. یافته های تحقیق نشان می دهد که صرف نظر از عوامل زیست شناختی، سیاست گذاری و اقتصادی، صاحب نظران بر این باورند که عوامل فردی، هم سالان و عوامل خانوادگی، نقش چشم گیری در شکل گیری اعتیاد دارند و شکل گیری اعتیاد دارای الگویی رشدی است و پیشگیری از آن نیز باید متناسب با رشد باشد. کودکان یک سوم از عمر مفید بیداری خود را در مدرسه سپری می کنند و اغلب کودکان به ضرورت وارد مدرسه می شوند و رسالت مهم مدارس، آموزش و آماده سازی کودکان برای زندگی بزرگ سالی است. مدارس محل پیوند خانواده ها با نظام آموزشی و ارتقاء سلامت هستند. بنابراین طراحی مداخله های پیشگیرانه مؤثر در چنین بافتی، به طور قطع بیش از هر نهاد دیگری با پیامدهای مطلوب و درازمدت همراه خواهد بود. در کشور ما به سبب خلأ اساسی در نظریه و عمل، اقدامات این نهاد مهم در زمینه فعالیت های پیشگیرانه قابل اعتنا اما بی ثمر است. نتایج مقاله نشان می دهد که اعتیاد الگویی رشدی دارد که حاصل پیشایندهایی است که به لحاظ رشدی ریشه در مهارت های هیجانی و اجتماعی ضعیف، مشکلات گروه هم سالان و خانواده دارد. این پیشایندها از طریق برنامه های مبتنی بر شواهد برساخته از مبانی نظری و عملی معتبر، قابل رفع و زمینه را برای رشد سالم و مثبت کودکان فراهم می کند.
اثربخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت در کاهش اضطراب اجتماعی و نگرش های ناکارآمد نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در پژوهش های روان درمانی، ذهن آگاهی به عنوان یک حالت ارتقاء دهنده تفکر خودآگاهی برای بهبود بهزیستی در نظر گرفته می شود. در این پژوهش، اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به شیوه گروهی در اضطراب اجتماعی و نگرش های ناکارآمد نوجوانان مورد بررسی قرار گرفت. روش: روش این پژوهش، آزمایشی با مدل پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. نمونه شامل 30 نفر از دانش آموزان پسر دبیرستانی شهرستان خرم آباد در سال 1391 بود. ابتدا از 357 نفر از افراد آزمون اضطراب اجتماعی لیبوویتز و نگرش های ناکارآمد بک و وایزمن به عمل آمد؛ سپس تعداد 30 نفر از جامعه فوق که نمره بالاتری (طبق معیار نقطه برش بالینی) را در این آزمون ها کسب کرده بودند، انتخاب شدند. از این تعداد، 15 نفر برای گروه آزمایش و 15 نفر برای گروه گواه به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی طی 8 جلسه نود دقیقه ای، هر هفته یک جلسه اجرا شد. پس از اتمام جلسات پس آزمون روی دو گروه آزمایش و کنترل اجرا گردید. یافته ها: بر اساس نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس، بین میانگین نمره های پس آزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود داشت 01/0p
رابطه جهت گیری مذهبی با سلامت روان و تحول اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی رابطة جهت گیری مذهبی با تحول اخلاقی و سلامت روان می باشد. بدین منظور، به روش توصیفی- همبستگی نمونه ای شامل 384 نفر (192 پسر و 192 دختر) با استفاده از نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، از میان دانش آموزان دورة دبیرستان شهرستان قم در سال تحصیلی 1392-1391 انتخاب شد. داده ها از طریق پرسش نامه های جهت گیری دینی، تحول اخلاقی و SCL-90-R جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS، آزمون t، همبستگی و رگرسیون گام به گام، تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که سلامت روان، رابطه مثبت و معناداری با جهت گیری دینی و تحول اخلاقی دارد. همچنین جهت گیری مذهبی، جنسیت و پایة تحصیلی می توانند سلامت روان را پیش بینی کنند. این یافته ها، نشان می دهد که با تقویت جهت گیری دینی و تشویق به تحصیل، می توان سلامت روان بیشتری برای افراد جامعه فراهم نمود.
تحلیل ابعاد هویتی دانشجویان دانشگاه کاشان و ارتباط آن با میزان اعتیاد اینترنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل ابعاد هویتی دانشجویان دانشگاه کاشان و ارتباط آن با میزان اعتیاد اینترنتی بود. نوع تحقیق، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه کاشان بود که از میان آنها به روش تصادفی طبقه ای، تعداد 220 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این تحقیق، پرسشنامه هویت با 45 گویه در چهار مولفه و تست اعتیاد به اینترنت با 20 گویه در طیف پنج درجه ای لیکرت بود. روایی پرسشنامه ها به صورت محتوایی تایید گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارspss در سطح استنباطی انجام گرفت. نتایج نشان داد میانگین ابعاد هویت بالاتر از حد متوسط اما میزان اعتیاد اینترنتی دانشجویان دانشگاه کاشان پایین تر از حد متوسط بود. همچنین بین ابعاد هویت (فردی، ارتباطی، اجتماعی و جمعی) با اعتیاد اینترنتی، ارتباط معناداری وجود داشت.
بررسی نقش طرحواره های ناسازگار اولیه در پیش بینی طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:یکی از مسائلی که در خانواده باید به آن پرداخته شود بحث طلاق عاطفی می باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و طلاق عاطفی بین زن و مرد بود.
روش: طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی است و نمونه آماری تحقیق را زنان و مردان ساکن شهر مشهد تشکیل می دهد که از بین آن ها 200 نفر (100 زن و 100مرد) به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای سنجش شامل فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه ی یانگ و پرسشنامه طلاق عاطفی بود. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه (گام به گام) تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد بین نمره کل طرحواره ها با طلاق عاطفی رابطه ی مثبت و معنادار وجود دارد (01/0>P). تحلیل رگرسیون نشان داد، انزوای اجتماعی، شکست در پیشرفت، محرومیت هیجانی توانایی پیش بینی کنندگی طلاق عاطفی را دارند (01/0>P).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج بدست آمده پیشنهاد می شود که با شناسایی و اصلاح طرحواره های ناسازگار اولیه می توان میزان صمیمیت و رضایت زناشویی را افزایش و میزان طلاق عاطفی را کاهش داد.
اثربخشی برنامه آشنایی والدین با فرایند تحول نوجوانی میانی بر سبک های فرزندپروری و ارتباط والد- کودک
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نوجوانی یک دوره مهم در تحول انسان است و مطالعات متعددی درباره این دوره انجام شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر برنامه آموزش والدین در زمینه آشنایی با تحول نوجوانی میانی بر شیوه های فرزندپروری والدین و ارتباط والد- فرزند بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون تک گروهی است. گروه نمونه به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و شامل 50 نفر از مادران دانش آموزان مدارس غیرانتفاعی شهر تهران بود. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس شیوه های فرزندپروری بامریند (1991) و سیاهه رابطه والد- کودک (1994) بودند.
یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل واریانس با طرح اندازه گیری مکرر نشان داد که برنامه آموزشی حاضر تأثیر معناداری را بر ارتباط والد-کودک نداشته (p>0.05)، ولی در مقیاس شیوه های فرزندپروری بامریند، نیمرخ کلی سبک های فرزندپروری بعد از برنامه آموزشی حاضر تغییر معناداری را نشان داد (p<0.05) و برنامه مذکور منجر به تغییر سبک های فرزندپروری شد. با بررسی خرده مقیاس ها، مشخص شد که خرده مقیاس سهل گیرانه تفاوت معناداری را نشان داده است، یعنی آموزش والدین در ارتباط با تحول نوجوانی منجر به افزایش میزان استفاده والدین از شیوه فرزندپروری سهل گیرانه شده است.
نتیجه گیری: برنامه آموزشی حاضر بر ارتباط والد-کودک تأثیر معنادار نداشته و برنامه حاضر دارای اندازه اثر ضعیفی بوده است که نشانگر اثر ضعیف این برنامه بر رابطه والد- فرزند است. نتایج حاصل از نیمرخ سبک های فرزندپروری بعد از برنامه آموزشی نشانگر ایجاد تغییرات است، به این معنا که برنامه حاضر منجر به تغییر سبک های فرزندپروری در شرکت کنندگان شده است. همچنین محدودیت ها و پیشنهادهای پژوهشی نیز در ادامه مطرح شده اند.
فرزند پروری و مسئولیت پذیری در نوجوانان: نقش واسطه گری سبک های پردازش هویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی نقش واسطه گری سبک های پردازش هویت در رابطه ی بین ابعاد فرزندپروری و مسئولیت پذیری در نوجوانان صورت پذیرفت. شرکت کنندگان این پژوهش شامل 304 نفر (171 دختر و 133 پسر) از دانش آموزان دبیرستان های شهر شیراز در سال تحصیلی
93-92 بود که بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. به منظور بررسی متغیرهای پژوهش، هر یک از شرکت کنندگان، پرسش نامه های محیط خانوادگی نقاشیان، سبک های پردازش هویت وایت و همکاران و مسئولیت پذیری سروشرا تکمیل نمودند. پایایی ابزارهای پژوهش به وسیله ی ضریب آلفای کرونباخ و روایی آن ها به کمک همسانی درونی تعیین شد. نتایج حاکی از روایی و پایایی قابل قبول آزمون ها بود. هم چنین نتایج تحلیل مسیر مطابق با مراحل بارون و کنی نشانگر آن بود که، ابعاد فرزندپروری کنترل و محبت، پیش بین مثبت و معنادار مسئولیت پذیری نوجوانان هستند. بعد فرزندپروری کنترل، پیش بین مثبت و معنادار سبک پردازش هویت هنجاری و بعد فرزندپروری محبت، پیش بین مثبت و معنادار سبک های پردازش هویت، اطلاعاتی و هنجاری و پیش بین منفی و معنادار سبک پردازش هویت سردرگم- اجتنابی بود. در مورد سبک های پردازش هویت نیز مشاهده گردید که سبک های پردازش هویت اطلاعاتی و هنجاری، پیش بین مثبت و معنادار و سبک پردازش هویت سردرگم- اجتنابی پیش بین منفی و معنادار مسئولیت پذیری نوجوانان است. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که سبک پردازش هویت هنجاری در رابطه ی بین بعد فرزندپروری کنترل و مسئولیت پذیری نقش واسطه گری کامل ایفا می کند. هم چنین سبک های پردازش هویت اطلاعاتی، هنجاری و سردرگم- اجتنابی نقش واسطه ای سهمی در ارتباط بین بعد محبت فرزند پروری و مسئولیت پذیری داشتند.
تعیین نقش تجارب تحصیلی، جنسیت و وضعیت سکونت بر سلامت روان دانشجویان علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانشجویان در دوره تحصیلی خویش تجارب تحصیلی متفاوتی دارند. این تجارب نشأت گرفته از عوامل متعدد فردی، محیطی و آموزشی است. هدف اصلی این پژوهش، تعیین نقش تجارب تحصیلی بر سلامت روان دانشجویان بود. جامعه آماری پژوهش حاضر دانشجویان سال آخر علوم انسانی دانشگاه اصفهان بودند که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای160 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. به منظور ارزیابی متغیرهای پژوهش از دو پرسشنامه SCL-90-R برای بررسی سلامت روان و از پرسشنامه رشد فردی و تحصیلی (PEDI) برای بررسی تجارب تحصیلی دانشجویان استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون t، تحلیل واریانس چندمتغیری، همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که دانشجویان در تمامی مقیاس ها از سلامت روانی قابل قبولی برخوردار بودند. اثر اصلی متغیر جنسیت بر سلامت روانی دانشجویان معنی دار بود و دانشجویان پسر از سلامت روانی بیشتری نسبت به دانشجویان دختر برخوردار بودند (05/0p<). این در حالی بود که اثر متغیر نوع سکونت (بومی یا غیربومی) بر سلامت روان معنی دار نبود. همچنین، یافته ها نشان داد که بین تمامی مؤلفه های تجارب تحصیلی و ابعاد مختلف سلامت روانی دانشجویان، به جز مؤلفه مهارت های خودسازمان دهی و علایم جسمانی (09/0-) رابطه منفی معنی دار وجود دارد (05/0p<) و با استفاده از وضعیت تجارب تحصیلی دانشجویان می توان سلامت روان ایشان را پیش بینی نمود ( ،05/0 p<). ضرایب رگرسیون برای پیش بینی سلامت روان بر اساس متغیر تجارب تحصیلی در سه مؤلفه مهارت های شناختی، اجتماعی و خودسازمان دهی معنی دار بود (05/0p<)؛ ولی در مؤلفه مهارت های محاسباتی معنی دار نبود. بر این اساس، تجارب تحصیلی مناسب دانشجویان می تواند عاملی تعیین کننده بر روی سلامت روان ایشان باشد و از طریق فراهم سازی امکانات و شرایط آموزشی اثربخش می توان سلامت روان دانشجویان را تاحدود زیادی تضمین نمود.
بررسی مدل معادلات ساختاری پیمان شکنی زناشویی بر مبنای ویژگی های شخصیتی، رضایت زناشویی و سبک های دلبستگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پیمان شکنی به عنوان یک موضوع مهم در روابط زوجی، ریشه در عوامل مختلفی دارد که شناسایی آن ها از اهمیت ویژه ای برخودار است، بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی برازش مدل معادلات ساختاری پیمان شکنی زناشویی بر مبنای سبک های دلبستگی، ویژگی های شخصیتی و میانجی گری رضایت زناشویی انجام شد.
مواد و روش ها: روش مورد استفاده در این پژوهش همبستگی بود. نمونه ی پژوهش شامل 270 نفر بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. افراد نمونه پرسش نامه های تمایل به پیمان شکنی، سبک های دلبستگی، ابعاد شخصیت و مقیاس رضایت زناشویی را تکمیل کردند. داده های پژوهش با استفاده از روش معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS 18 و LISREL 8.5 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: با توجه به نتایج اثر غیر مستقیم روان رنجورخویی و برون گرایی (اثر غیر مستقیم= 08/0، 01/0 P<) بر پیمان شکنی با نقش واسطه ای رضایتمندی مثبت بود. نرم خویی (اثر غیرمستقیم= 07/0، 05/0 P<)) و مسؤولیت پذیری (اثر غیرمستقیم= 08/0، 01/0 P<) نیز از طریق رضایتمندی بر پیمان شکنی اثر منفی و معنی دار داشتند. هم چنین روان رنجوری خویی (اثر مستقیم= 22/0، 01/0 P<) ، برون گرایی (اثر مستقیم= 23/0، 01/0 P<)، گشودگی (اثر مستقیم= 16/0،05/0 P<) به طور مستقیم و مثبت و مسئولیت پذیری به طور مستقیم و منفی (با اثر مستقیم= 16/0-، 05/0 P<) بر پیمان شکنی اثرگذار بودند. سبک دلبستگی ایمن از طریق رضایتمندی بر پیمان شکنی اثر منفی معنی دار (اثر غیر مستقیم= 09/0-،01/0 P<) دارد. سبک دلبستگی اجتنابی با واسطه رضایتمندی بر پیمان شکنی اثر (اثر غیر مستقیم= 10/0، 01/0 P<) دارد.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان داد سبک های دلبستگی، ابعاد شخصیت و رضایت زناشویی نقش مهمی در تمایل به پیمان شکنی دارند، بنابراین از نتایج این پژوهش می توان در راستای پیشگیری، فهم علل زیربنایی و درمان پیمان شکنی زناشویی استفاده کرد.
کارآیی مشاوره شناختی رفتاری و مشاوره خانواده مبتنی بر دلبستگی در بهبود علائم افسردگی در نوجوانان دختر افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق اینست که با تلفیقی از درمان شناختی رفتاری و خانواده درمانی مبتنی بر دلبستگی، علائم افسردگی را در نوجوانان دختر افسرده بهبود بخشد. به این منظور 40 نفر از نوجوانان 15 تا 17 سال که نمره آنها در مقیاس افسردگی کودکان (CDI)، 5/1انحراف معیار بالاتر از میانگین قرار داشتند و در آزمون تشخیصی K-SADS نیز دارای اختلالات افسردگی بودند انتخاب شدند و در نهایت با در نظر گرفتن ملاک های ورود و ملاک های خروج در نظر گرفته شده، در سه گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه های آزمایش عبارت بودند از: مشاوره خانواده، مشاوره شناختی رفتاری و مشاوره تلفیقی. نتایج نشان داد که هم در مرحله پس آزمون و هم در مرحله پیگیری اول، هر سه نوع درمان توانسته است در کاهش علائم افسردگی 0001/0≥P در آزمودنی ها موثر باشد. اما در مرحله پیگیری دوم در حیطه کاهش علائم افسردگی، بین گروه مشاوره خانواده و گروه مشاوره تلفیقی (005/0=(P، و هم چنین بین گروه مشاوره شناختی رفتاری و گروه مشاوره تلفیقی (010/0=(P تفاوت معنادار وجود داشت. هم چنین بین هر یک از گروه های آزمایش و گروه کنترل، نیز تفاوت معنادار وجود داشت )001/0≥(P. نتایج نشان دهنده تأثیرات بلندمدت تر مشاوره تلفیقی نسبت به روش های دیگر است.
تاثیر بازی های رایانه ای شناخت محور بر کارکردهای اجرایی کودکان پیش دبستانی با ناتوانی های یادگیری عصب روان شناختی
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی روانشناسی روانشناسی رشد و تحول دوره کودکی دوم
- حوزههای تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات دوران شیر خوارگی، کودکی و نوجوانی اختلالات یادگیری
- حوزههای تخصصی روانشناسی روانشناسی انگیزش شناخت و درمان ناتوانی های یادگیری ناتوانی های یادگیری
- حوزههای تخصصی روانشناسی حوزه های جدید روانشناسی روانشناسی رسانه
- حوزههای تخصصی علوم تربیتی فعالیتهای هنری و بازی ها پیش دبستانی
بررسی اثربخشی برنامه ی آموزشی مبتنی بر 8 اصل تربیتی پیامبر(ص)، بر رشد اجتماعی کودکان 5 تا 6 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه ی آموزشی مبتنی بر 8 اصل تربیتی پیامبر(ص).بر رشد اجتماعی کودکان 5 تا 6 سال می باشد.
روش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل تمام خانواده های دارای فرزندان 5 تا 6 سال منطقه ی 1500 خانواری کشتارگاه از شهرستان شاهیندژ می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد100 خانوار انتخاب شدندکه تعداد 48 خانوار حاضر به شرکت در پژوهش شدند. سپس آزمودنی ها به طور کاملا تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند که هر گروه تشکیل شده شامل 20 خانواده بودند. سپس 8 اصل تربیتی پیامبر در قالب 8 جلسه ی آموزشی به والدین گروه آزمایش، آموزش داده شد و سپس از طریق والدین به فرزندانشان منتقل شد یا آموزش داده شد ولی آزمودنی های گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکردند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش مقیاس رشد اجتماعی واینلند بود.
یافته: آموزش برنامه ی تربیتی مبتنی بر 8 اصل تربیتی پیامبر باعث افزایش رشد اجتماعی کودکان 5 تا 6 سال شده است.
نتایج: با توجه به نقش و اهمیت سال های اولیه ی زندگی و محیط خانواده بر رشد کودک در ابعاد مختلف شناختی، جسمانی، عاطفی و اجتماعی و با تاکید بر فرهنگ دینی جامعه ی ایرانی و تاثیرپذیری زیاد مردم از آموزه های دینی، از این برنامه ی آموزشی می توان برای ایجاد، بهبود و شکوفایی رشد کودک به ویژه در بعد اجتماعی استفاده بکنیم
پیش بینی سطح رضایت زناشویی دانشجویان زن بر اساس سبک های دلبستگی: مقایسه توانمندی رگرسیون لجستیک و شبکه های عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه توانمندی رگرسیون لجستیک و شبکه های عصبی مصنوعی در پیش بینی سطوح رضایت زناش ویی دانشجویان زن بر اساس س بک های دلبستگی آنها بود. داده های مربوط به پرسشنامه رضایت زناشویی (انریچ) و مقیاس دلبستگی بزرگسالان که توسط 300 دانشجوی زن متأهل تکمیل شده بود با استفاده از دو روش یاد شده تحلیل شدند و نسبت موفقیت هریک از مدل ها از طریق آزمون مک نمار مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد اگرچه مدل شبکه های عصبی مصنوعی موفق تر از مدل رگرسیون لجستیک بود، اما با کاهش تعداد عوامل پیش بینی کننده به سه عبارت، بین توانمندی مدل های یاد شده تفاوت معنی داری مشاهده نشد. بر این اساس می توان گفت مدل شبکه های عصبی مصنوعی در شرایطی که تعداد عوامل پیش بینی کننده افزایش یافته و از چند سطح فراتر می رود، از مدل رگرسیون لجستیک موفق تر عمل می کند.
اثربخشی آموزش روابط میان فردی بر دوست یابی و عزت نفس دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش روابط میان فردی بر دوست یابی و عزت نفس دانش آموزان دختر بود. طرح پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی شهر گرگان بود که در سال تحصیلی 93-92 مشغول به تحصیل بودند. 30 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه های عزت نفس آیزنک و مقیاس دوستی ساکرال روی دو گروه اجرا گردید. سپس آموزش روابط میان فردی در هشت جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. در خاتمه، دو گروه، پرسشنامه ها را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل گردید. نتایج حاکی از اثربخشی آموزش روابط میان فردی بر دوست یابی (934/5F= ،022/0P=) و عزت نفس (884/4F= ،036/0P=) دانش آموزان بود. آموزش روابط میان فردی منجر به افزایش کیفیت دوستی و عزت نفس در دانش آموزان دختر می شود.
اثربخشی برنامه آموزشی دلبستگی به جنین بر ارتباط مادر - جنین و سلامت روان زنان باردار
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ارتباط عاطفی بین مادر و نوزاد متولدنشده، به عنوان دلبستگی مادر به جنین بیان می شود. این دلبستگی اولین ارتباطی است که با رابطه مادر و نوزاد بعد از تولد همبستگی معناداری دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش برنامه دلبستگی پیش از زایمان بر دلبستگی مادر به جنین و افزایش سلامت روان زنان باردار بود.
روش : این مطالعه از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه مهار بود. جامعه، شامل زنان بارداری بود که از ابتدای ماه فروردین تا اردیبهشت 93 به بیمارستان صارم مراجعه کردند که از بین آنها نمونه ای به حجم 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب شده و 15 نفر در گروه مداخله و 15 نفر در گروه مهار جای دهی شدند. گروه مداخله طی دعوت نامه ای به این کارگاه دعوت شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون دلبستگی مادر به جنین (کرانلی، 1981) و آزمون سلامت روان (لویباند و لویباند، 1995) استفاده شد. کارگاه، هفته ای یک بار در 10 جلسه 90 دقیقه ای برگزار شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری حاصل از داده های مقیاس دلبستگی مادر به جنین و مقیاس سلامت روان نشان داد که آموزش برنامه دلبستگی پیش از زایمان منجر به افزایش دلبستگی مادر به جنین و سلامت روان زنان باردار شده است (001/0 < p).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج، پژوهش حاضر کاربردهای بالینی مهمی جهت ارتقاء سلامت روان زنان باردار دارد. یادگیری تکنیک های دلبستگی، باعث افزایش دلبستگی پیش از زایمان و سلامت روان مادران در این دوران شده و با آموزش این تکنیک ها، می توان بستر لازم جهت افزایش سلامت روان مادر و نوزاد را فراهم کرد.
تاثیربرنامه آموزشی مادران مبتنی بر نظریه ذهنیت هوش دویک بر رفتارهای یادگیری فرزندان چهار تا شش سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین تأثیر آموزش مادر مبتنی بر نظریه ذهنیت هوش دویک بر رفتارهای یادگیری فرزندان چهار تا شش سال اجرا شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی دو گروهی با پیش آزمون و پس آزمون و جامعه ی آماری پژوهش را مادران کودکان چهار تا شش سال تشکیل دادند. از میان جامعه آماری مورد اشاره، پنجاه مادر به صورت داوطلبانه انتخاب و به شیوه تصادفی ساده به دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 25 نفر) گمارده شدند. برنامه آموزشی والدین مبتنی بر نظریه ذهنیت هوش دویک طی شش جلسه به مادران گروه آزمایش ارائه گردید. ابزار سنجش پرسشنامه رفتارهای یادگیری پیش دبستان (مک درموت و همکاران، 2002) بود و داده های حاصل از اجرای پژوهش از طریق تحلیل کواریانس چند متغیری (MANCOVA) تحلیل گردید. نتایج نشان داد که آموزش والدین مبتنی بر نظریه ذهنیت هوش دویک بر انگیزه شایستگی و رفتارهای یادگیری کلی دارای تأثیر معناداری است (05/0>p)،اما بر توجه / پشتکار و نگرش نسبت به یادگیریدر کودکان 4 تا 6 سال دارای تاثیر معناداری نیست (05/0p>).
عوامل موثر بر درک خطر ترافیکی کودک پیش دبستانی: ویژگی های نظارتی و شخصیت هیجان طلبی والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در عصر حاضر حوادث ترافیکی کشنده ترین نوع حادثه برای کودکان است. مطالعات گوناگونی به بررسی عوامل تاثیر گذار بر حوادث ترافیکی کودکان پرداخته اند. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر عوامل خانواده شامل ویژگی های نظارتی و شخصیتی هر دو والد پدر و مادر بر درک خطر ترافیکی کودک پیش دبستانی بود.
روش: طرح پژوهش حاضر همبستگی و به لحاظ هدف از نوع کاربردی بود. بدین منظور 105 کودک پیش دبستانی به همراه والدینشان از نواحی آموزشی 3 و 6 شهر مشهد به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای سنجش درک خطر کودکان از تکلیف شناسایی مکان ایمن و خطرناک عبور از خیابان و برای سنجش ویژگی های والدینی از پرسشنامه ویژگی های نظارت و ادراک خطرپذیری والدینی و پرسشنامه هیجان خواهی زاکرمن استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین متغیرهای درک خطر ترافیکی کودک و ویژگی های نظارتی والدین همبستگی مثبت معنادار و بین درک خطر ترافیکی کودک و هیجان طلبی والدین همبستگی معنادار منفی وجود دارد. همچنین متغیرهای ویژگی های نظارتی مادر، هیجان طلبی مادر و هیجان طلبی پدر به تریتب به میزان 36%، 28% و 23% پیش بینی کننده های معنی داری برای درک خطر کودک بودند.
نتیجه گیری: درک خطر کودک تا حد زیادی می تواند متاثر از باورها و شیوه های والدین در مراقبت از کودک و ویژگی های شخصیتی آنها باشد. بنابراین در علت یابی و پیش گیری از حوادث کودکان باید به نقش مراقبتی والدین بالاخص مادر در پیش گیری از آسیب ها و همچنین یادگیری های غیر مستقیمی که کودکان از رفتارهای مرتبط با خطر والدین دارند توجه شود.