مسأله نسبت بین علم و دین، یکى از مسائل مهم در فلسفه دین است. در این مقاله مقایسه کلى حول چهار محور عمده (موضوع، زبان، روش و غایت) در حوزه معرفت دینى و معرفت علمى صورت گرفته است و بر اساس یک فرضیه، حیطههاى چهارگانه با همدیگر سنجیده شده و در پایان به برخى از منشأهاى احتمالى فرضیه رقیب یعنى فرضیه تعارض علم و دین پرداخته شده است. و در نهایت نسبت بین این دو معرفت را، در یک عنوان و عبارت صحیح نمىداند و قائل به نظریه تفصیل است.
تحلیل هاى زبانى درباره معنادارى زبان دینى همیشه عرصه اى گسترده براى آزمودن نیرومندى فلسفى بوده است. مایکل مارتین که استاد فلسفه دانشگاه بوستون است, در این مقاله مى کوشد باطرح دوباره یکى از مسائل نسبتاً کلاسیک در حوزه فلسفه دین, به برخى از این تحلیل ها بپردازد.
وى ضمن صورت بندى نظریه تحقیق پذیرى پوزیتیویسم منطقى به عنوان قوى ترین حمله بر معنا دارى زبان دینى, مختصراً به واکنش هاى گوناگون به این نظریه مى پردازد. در ادامه, به بسط یکى از واکنش ها که ردّ این نظریه است, در قالب سه نقد رایج بر دیدگاه تحقیق پذیرى, پرداخته و سپس از میان پاسخ هاى موجود به این انتقادات به تقریر دقیق دو پاسخ قوى که از طرف نیلسن و سالمون ارائه شده است, مى پردازد.
مؤلف که خود, خدا ناباورى است که از روایت اصلاح شده نظریه تحقیق پذیرى معنا, دفاع مى کند, معتقد است تلاش هاى عمده اى براى انتقاد از نظریه تحقیق پذیرى صورت گرفته که چه بسا خداناباوران مشهور هم آن را نظریه باکفایتى تلقى نکنند, اما مى توان مدعى شد که نفى این نظریه هم به سادگى ممکن نیست.