فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۷٬۱۹۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، تبیین و مقایسة مفهوم «معنویت» در غرب (با تأکید بر آراء اندرو رایت، پارکرجی پالمر، جین اریکر، ران بست، گراهام راستر) و اسلام است. ادبیات تحقیق نشان می دهد تعریف واحدی دربارة مفهوم معنویت وجود ندارد. مهم ترین عامل در تغییر و تنوع این دیدگاه ها، نوع رابطة مفهوم «معنویت» با «دین» بوده است. در پژوهش حاضر، دیدگاه های اندیشمندان مزبور، بر اساس نوع رابطة بین معنویت و دین، تحلیل و دیدگاه های آنها ذیل سه جهان بینی دینی، فارغ از دین، و غیردینی تبیین گردیده است. سپس برای تبیین دقیق تر مفهوم «معنویت»، مبانی فلسفی دیدگاه های اندیشمندان مزبور بررسی گردید. در مرحله بعد، مفهوم «معنویت» در اسلام با این مفهوم در غرب مقایسه شد. بخشی از یافته ها عبارت است از: مفهوم «معنویت» در اسلام، دارای مابازای بیرونی قابل شناسایی است. بنابراین، معنا امری صرفاً ساختنی نیست، بلکه یافتنی نیز هست، و حال آنکه در برخی از دیدگاه های غربی، مرجع امر معنوی دست ساز خود انسان و بنابراین، «معنا» صرفاً ساختنی است. برخی از دیدگاه های غربی به وجود تکثر در مرجع امر معنوی قایلند، اما دیدگاه اسلامی به وحدت معتقد است. معنویت از منظر اسلام، یک مفهوم کل گراست که همة ابعاد زندگی کودک را دربر می گیرد و چهار بعد ارتباط فرد با خود، خلق، محیط و خداوند را شامل می شود. ولی در برخی از دیدگاه های غربی، به ابعاد ارتباط با خود، دیگران و محیط محدود می شود. روش انجام این تحقیق، استفاده از روش «تحلیل کیفی محتوا» است.
مبانی الهیّات در تفکّر دنس اسکوتوس با نگاهی اجمالی به آرای ابن سینا
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی متاخر (قرون 14 و 15)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
مقالة حاضر درصدد است مبانی الهیات را از دیدگاه فیلسوف و متألّه مَدرسی دنس اسکوتوس بررسی کند. این مبانی عبارتند از: تعریف و موضوع الهیات، اقسام الهیات، امکان الهیات به مثابه یک علم، و نسبت عقل و وحی. هم چنین سعی خواهد شد با توجّه به تأثیرپذیری اسکوتوس از ابن سینا در بسیاری از موارد، مقایسه ای اجمالی میان دیدگاه های آن دو انجام شود. هر دو متفکّر موضوع الهیات را خدا و مسائل مربوط به آن می دانند و بر همین اساس الهیات را تعریف می کنند. دربارة امکان الهیات به مثابه یک علم، در حالی که اسکوتوس معتقد است که نمی توان آن را دقیقا یک علم نظری نامید بلکه آن نهایتا یک علم عملی است، ابن سینا الهیات بالمعنی الاخص را دقیقاً یک علم نظریِ یقینی می داند. دربارة نسبت عقل و وحی نیز اسکوتوس ضمن تأیید کارکرد عقل در الهیات، نهایتاً به برتری وحی معتقد است، امّا ابن سینا ضمن قبول اعتبار تامّ وحی، کاملاً اصالت عقلی است.
امکان گفت وگو بین «مکتب کیوتو» و «حکمت اسلامی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی می کنم نشان دهم که با وجود اختلاف زمانی یا تاریخی و جغرافیایی بین فلسفة مکتب کیوتوی ژاپن در قرن بیستم و حکمت اسلامی شباهت های درخور تأملی برای مطالعات تطبیقی وجود دارد. بنابراین به نظر نگارنده «امکان گفت وگو» بین این دو تصورشدنی است. با این حال، این مقاله ادعا نمی کند که تطبیق کامل و منطقی بین این دو مکتب قابل حصول خواهد بود. مکتب کیوتو در ذن بودیسم سنتی ژاپنی و تفکر عرفانی و فلسفی مغرب زمین ریشه دارد و نمایندگان کلیدی آن عبارت اند از: نیشیدا کیتارو، نیشیتانی کیجی، و تانابه هاجیمه. در این مقاله عمدتاً بر اندیشه های دینی و عرفانی نیشیدا و نیشیتانی متمرکز خواهیم شد. نیشیدا کیتارو پایه گذار مکتب کیوتو محسوب می شود. اندیشة غالب در این مکتب مبتنی بر مفهوم نیستی، خدا، تجلی، عشق، دین، و مسئلة نفس است. از سوی دیگر، در حکمت اسلامی نیز تقریباً به مفاهیم مشابهی در اندیشة نمایندگان برجستة آن مانند مولوی، صدرا، و ابن عربی، که تحت تأثیر سنت دینی و قرآنی و سنت فلسفة یونانی (از جمله فلسفه های نوافلاطونی) قرار دارند، برمی خوریم. این مقاله بر آن است که با تمرکز بر مفاهیمی مانند نیستی، خدا، تجلی الهی، عشق الهی، دین، و نفس در هر دو طرف «امکان» گفت و گو را نشان دهد.
نگاهی تحلیلی- انتقادی به آرای جی.ئی.مور درباره نسبت «شهود» با توجیه احکام اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، کوشیده ام تا با روشی تحلیلی- انتقادی به این پرسش پاسخ دهم که از نظر مور، شهود اخلاقی چه نسبتی با توجیه احکام اخلاقی دارد؟ برای پاسخ گویی به این پرسش، با تفکیک دو معنای «شهود» در آرای مور، یعنی «ادراک بی واسطه و مستقیم خاصه ""خوبی""» و «ادراک بی واسطه و مستقیم قضایای اخلاقی حاوی محمول ""خوب""»، که آنها را شهود ش.(1) و شهود ش.(2) نامیده ام، بر اساس تعریف سنّتی «معرفت»- که خود مور هم بدان قائل بود- نشان داده ام که از نظر مور، شهود می تواند احکام اخلاقی را توجیه کند. در پایان بحثم از نسبت هر یک از دو معنای شهود با توجیه احکام اخلاقی، به ارزیابی آرای مور پرداخته ام. نتایج این مقاله عبارتند از: الف) شهود ش.(1) متضمّن و مستلزم «ارزش گذاری عاطفی» است؛ ب) شهود مذکور، معیاری برای فیصله بخشیدن به اختلاف نظرهای بنیادین اخلاقی فراهم نمی آورد؛ ج) شهود مذکور نمی تواند معرفت به بار آورد؛ د) شهود ش.(2)، به سبب بی دلیل بودن مدّعای مور درباره «مطابق با واقع بودن» یا «ناظر به واقع بودن» قضایای اخلاقی حاوی محمول «خوب»، نمی تواند احکام اخلاقی را توجیه کند؛ ه) شهود مذکور چون دلیل مناسبی برای اعتقاد به بداهت ذاتی و صدق ضروری قضایای حاوی محمول «خوب» فراهم نمی سازد، نمی تواند احکام اخلاقی را توجیه کند.
کانت و خویشاوندی عقل و خیال در زیبایی هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کانت در نقد قوه حکم که سومین کتاب اصلی وی است، تلاش دارد داوری زیباشناختی را به قوه حکم تأملی اختصاص داده و آن را از احکام معرفتی فاهمه در نقد اول و احکام اخلاقی عقل در نقد دوم متمایز سازد. با این حال از آنجا که نقد سوم می بایست شکاف بین دو نقد نخست را پر کرده و بنابراین ارتباط بین دو قلمرو فلسفه را امکان پذیر سازد، قوه حکم تأملی می بایست در مواضع متعدد، پیوند قوای فاهمه، خیال و عقل را خواه در تأملات زیباشناختی و یا غایت شناختی برقرار کند. این نوشتار درصدد است پس از تقریر اصول کلی حاکم بر قوه حکم زیباشناختی و بازی آزاد خیال و فاهمه جهت نیل به صورت محض و غایی اعیان، چگونگی پیوند این قوه با عقل در زیبایی هنری و دو قسم برجسته آن، یعنی هنر مکانیکی و هنر زیبا (نبوغ) را نشان دهد.
بدن، سوژه و تکنولوژی های خود: درس هایی از راه حل فوکویی برای جامعه امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از پرسش های مطرح در فلسفه سیاسی متاخر نسبت قدرت، سوژه و بدن است؛ میشل فوکو از متفکرین برجسته ای است که بدین مساله می پردازد. وی نه تنها تبار سوژه مدرن را می کاود بلکه از تکنولوژی های خود، به عنوان مجموعه ای از سازوکارهایی یاد می کند که از طریق آن خود بر بدن خویشتن اعمال قدرت می کند. حال این پرسش طرح می گردد که در اندیشه فوکو چگونه تکنولوژی های خود، سوژه مدرن و بدنش را برمی سازد؟ پیامد چنین وضعیتی چیست؟ و فوکو چه راحلی برای آن متصور است؟ به نظر می رسد در اندیشه فوکو، سوژه و بدنش در فرآیند سازوکارهای نظارتی و تنبیهی سراسربین و درونی شده شکل می گیرد. شاید مهمترین پیامد چنین وضعیتی ازخودبیگانگی، اسارات و تکه پاره شدن سوژه و بدنش باشد. به نظر می رسد؛ فوکو دو راه حل متصل به هم برای رهایی سوژه از این وضعیت پیشنهاد می کند: 1- مقاومت و امتناع دائمی؛ 2-پارهسیا (حقیقت گویی). بدین معنا فوکو از یکسو ما را به مقاومت دائمی بر علیه مناسبات دانش/قدرت/حقیقت نه تنها در دنیای بیرون بلکه در درون خود فرا می خواند (وجه سلبی راه حل فوکویی)؛ ازسوی دیگر ما را به رک گویی، خطرکردن و بازساختنِ خود بر مبنای خرده روایت های خلاقانه دعوت می کند (وجه ایجابی راه حل فوکویی).
نقدنظام تربیتی مبتنی بر فلسفه سارتر با تأکید بر آرای شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی
هدف این پژوهش، بررسی و نقد نظام تربیتی سارتر با تأکید بر آرای تربیتی شهید مطهری است. روش پژوهش بنیادی کاربردی و روش مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع اسنادی است. نتایج پژوهش نشان داد، بعد اهداف در نظام تربیتی مبتنی بر آرای سارتر شامل نسبیت گرایی در تعلیم و تربیت، فعال بودن شاگردان، یادگیری فردی، آزاد اندیشی و پرورش خلاقیت است؛ هم-چنین اصول تربیتی برگرفته از آرای وی شامل اصل فعالیت، مسؤلیت پذیری، آزادی، خلاقیت، نسبیت و شکاکیت است به علاوه روشهای تربیتی مستخرج از آرای تربیتی وی نیز شامل روش گفت و شنود و کلاس درس باز است. از سوی دیگر بعد اهداف در نظام تربیتی مبتنی بر آرای شهید مطهری شامل شناخت خداوند و نزدیکی به او، خود شناسی، توجه به فرد و اجتماع، آزادی معنوی، پرورش روحیه انتقادی بین افراد جامعه، پرورش قوه تفکر و ابتکار، ایجاد و تقویت روحیه علمی در متعلم و ایجاد روحیه اعتماد به نفس بین فراگیران است. هم چنین اصول تربیتی وی نیز شامل هماهنگی با فطرت، پیوند تربیت با معنویت، بهره گیری از اراده، و مجموعه روشهای تربیتی فلسفه تربیتی وی نیز شامل تعقل، تکریم، عبادی و... است. بر این اساس با تأکید بر آرای تربیتی شهید مطهری می توان آرای تربیتی سارتر را در زمینه هایی چون عدم ملازمت تربیت با معنویت، نفی فطرت انسان، عدم هدفمندی، غفلت از نقش و جایگاه معلمان در تعلیم و تربیت و افراط بر آزادی مطلق متعلمان مورد نقد و بررسی قرار داد.
بررسی سن کودک و آثار حقوقی آن از منظر اسناد بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماده یک کنوانسیون حقوق کودک مصوب 1989، 18 سالگی را مرز میان کودکی و بزرگسالی می داند. در عین حال به کشورهای عضو اجازه می دهد سن کمتری را در تعریف کودک اعمال کنند. استثناهایی نیز در برخی از مواد، نظیر ماده 37 در خصوص مسؤولیت کیفری وجود دارد که مجازات اعدام و حبس ابد بدون امکان آزادی را در مورد اشخاص کمتر از 18 سال، مجاز نمی داند. ماده 38 در مورد ممنوعیت کشورها در استخدام و به کارگیری افراد کمتر از 15 سال در مخاصمات مسلحانه نیز از همین قبیل است که در آن ها سن خاصی برای کودک در نظر گرفته شده است و کشورها ملزم به رعایت آن شده اند. پرسش اساسی در مقاله حاضر این است که چه معیاری به عنوان سن کودک باید مبنای عملکرد دول عضو قرار گیرد؟ مطابق رویه حاکم در جامعه بین المللی، سن کودک 18 سال است؛ اما با توجه به ابهامات موجود، لازم است این مسأله و ارتقای وضع حقوقی کودک تبیین شود تا علاوه بر رفع این ابهامات، در خصوص وضعیت حقوقی سن کودک و شرایط حقوقی حاکم بر آن مانند مسائل مربوط به اشتغال کودکان، ازدواج، شرکت در مخاصمات مسلحانه و مسؤولیت کیفری مورد بررسی قرار گیرد.
دریدا و هوسرل : تعلیق یا تمکین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از منابع فکری دریدا و رویکرد ساختارزدایی ، اندیشه های هوسرل و روش پدیده شناسی است .دریدا از منتقدان جدی هوسرل و در عین حال به طور آشکار وپنهان تحت تاثیر عمیق وی نیز است . نقد عمده وی به هوسرل، به چالش کشیدن این ادعا است که بایستی در ساحت معرفت شناسی تمامی پیش فرض ها را به یک سو نهاد . من استعلایی به عنوان فاعل چنین فعلی است . دریدا مدعی است که خود این من استعلایی از دایره فرایند به تعلیق در آوردن پدیده شناسی بیرون می ماند . دریدا بر این باور است که هوسرل نیز یکی از بانیان متافیزیک حضور در قرن بیستم است. اوج متافیزیک حضور هوسرل در تلقی وی از نشانه ظهور پیدا کرده است .با این حال وی در تکوین ساختارزدایی ، هم به لحاظ ساختاری و هم به لحاظ محتوا از پدیده شناسی بهره های فراوان برده است . به اجمال اینکه این مقاله از دو بخش تشکیل شده است. دربخش اول نقد دریدا به هوسرل مورد ارزیابی قرار می گیرد و در بخش دوم تاثیرات هوسرل و پدیده شناسی بر دریدا و ساختارزدایی بررسی می شود .
جایگاه هستی شناسی و شناخت شناسی ماتقدم در تفسیری از جوهر در مفهوم ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنبش های فلسفی دوره جدید، و به طور خاص نوع قرن هجدهمی آن، با کانت آغاز شد و سپس کم و بیش متأثر از جذبهکانتی ادامه یافت. به این شیوه فلسفهارسطو به اتهام غیر نقدی بودن و جزمیت به محاق فراموشی می رفت. در حقیقت ادعا شد که فلسفه ارسطو شناخت را بر پایه تجرید صور معقول یا ماهیت از اشیا بیرون از ذهن توضیح می دهد، و لذا متضمن پژوهش شرط های ماتقدم بر تجربه نیست. بنابراین اعتبار شناخت و آگاهی را از اعتبار چنین شرط هایی پژوهش نمی کند.
مقاله حاضر پژوهشی است که روشن می نماید فلسفه ارسطو بر پایه تجرید ماهیت از ظرف خارج استوار نیست بلکه شرط های ماتقدم تجربه را به شیوه مخصوص به خود پژوهش می کند، زیرا شرط ها یا اصل هایی که در متافیزیک وی پژوهش می شود، اصل ها و مبادی «موجود بماهو موجود» است که ماتقدم بر هر تجربه است. این اصل ها و مبادی به نوعی متضمن در تعریف ماهیت هستند. از آنجا که چیستی مرکب از صورت وماده است، این اصل ها و مبادی انضمامیت جهان را مشعر داشته و بنابراین ارزش های تجربی را تأکید می کند. از این منظر، جوهر به مثابه یک نظام هستی شناسی ماتقدم تبیین می شود که شناخت شناسی بر آن استوار است.
بررسی نقدهای مایکل ساندل و رابرت نوزیک برناسازگاری اصل تفاوت و فردگراییدر نظر جان راولز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله برآن است تا این نقد ساندل را بررسی نماید که این مقدمه اصل تفاوت راولز در توزیع دارایی ها، که هیچ کسی مستحق و مالک حقیقی داشته هایش نیست و بنابراین دارایی های هر فرد، باید بعنوان دارایی های عمومی تلقی گردد که همه در سودهای آن سهیم باشند، مستلزم برداشتی جماعت گرایانه از “خود”،( Self) به عنوان مالکی که گسترده تر از مالک فردی است و می توان آن را“خود” جماعتی خواند، می باشد، که این تلقی از خود و مالکیت، با فرد گرایی و لیبرالیسم وظیفه گرایانه(Ontological Liberalism) راولز در تعارض است.
رابرت نوزیک اصل تفاوت راولز را بدین صورت نقد می نماید که اصل تفاوت و بازتوزیع دارایی ها، مستلزم گرفتن مالیات از ثروتمندان برای کمک به فقرا است و این باعث بهره برداری از حاصل زحمت ثروتمندان و به بردگی گرفتن آنها است و با آزادی فردی لیبرالیسم در تعارض است. مولف این مقاله بر آن است تا از طریق تحلیل و ارزیابی این دو نقد، ویژگی ها و قابلیت های اصل تفاوت در نظریه عدالت راولز را روشن تر سازد.
تعریفِ «فلسفه» و «فیلسوف» در فایدونِ افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله تبیینی است از دگرگونی دیدگاه افلاطون نسبت به معنای «فلسفه» و «فیلسوف» در فایدون در مقایسه با آثارِ پیشین او. فایدون تأویلِ افلاطون از زندگی و فلسفه و مرگ سقراط بر اساس آموزه های فرجام شناختی اورفیوسی و فیثاغورثی است. او در خلال این تأویل، بدبینیِ معرفت شناختیِ خویش و راه برون رفت از آن را بازمی گوید. او سقراط را نمونه ی آرمانیِ فیلسوفی می شناسد که با پی بردن به جهل خویش و موانع کسب معرفت در این جهان، روح خود را از دلبستگی های مادی پاک و وارسته و آماده ی پرگشودن از زندان جسم ساخته است، تا بتواند در ساحتِ برینِ نامادی به معرفت نائل آید. بدین سان، افلاطون به تعریف خاص خود از «فلسفه» و «فیلسوف» دست می یابد. بر اساس تعریف او، فلسفه راه رستگاری، و فیلسوف کسی است که در جست وجوی معرفت خود را آماده ی مرگ و رستن از جهان می سازد.
بررسی و نقد نظریه بسامدی شر(بر اساس تقریر وسلی سمون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله ی شر یکی از مهمترین مباحث در حوزه ی فلسفه ی دین است، تا حدی که برخی این مساله را پایگاه و پناهگاه الحاد نامیده اند. نوشتار حاضر می کوشد با استناد به متون اصلی، روایتی خاص از مساله احتمالاتی شر را مطابق با تقریر وسلی سمون به دقت روایت نموده، نقدها و پاسخ های ارائه شده از سوی خداباوران را در خصوص آن طرح نماید. در این مسیر، ابتدا مساله در چارچوب تفسیر بسامدی مورد بررسی قرار گرفته و نحوه تحلیل سمون از آن، بر اساس نحوه استفاده او از قضیه ی بیز تحلیل خواهد شد. سمون بر مدار طرحی ریاضیاتی، احتمال وجود خداوند را بر اساس روابط موجود در قضیه بیز اندک تشخیص می دهد و این رویکرد خود را الحاد تجربی می نامد. در این گونه از الحاد بنا است احتمال وجود عاملی هوشمند در آفرینش نفی شده و اندک تشخیص داده شود. در ادامه، تحلیل بروس رایشنباخ از روش سمون و تلاش او برای تقریر دقیق تر مساله بسامدی مطرح شده و سپس به نقدهای وارد بر مساله بسامدی شر پرداخته خواهد شد. این نقدها به طور عمده در قالب نقد روش تحلیل بسامدی و نقد نتایج حاصل از آن طبقه بندی شده است. در دسته نخست، از دیدگاه های الوین پلنتینگا در نقد روش مبتنی بر بسامد احتمالاتی استفاده شده است. دومین گروه از انتقادات به مساله بسامدی شر نیز با نظر به تحلیل رایشنباخ از رویکرد سمون و انتقادات کارت رایت صورت پذیرفته است.
ارتباط دین و اخلاق از دیدگاه کانت و آیت الله مصباح(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
ارتباط دین و اخلاق و چگونگی آن از مهم ترین مسائل فلسفی پیش روی فلاسفة معاصر از جمله کانت و استاد مصباح است. انسان اخلاقی کانت، صرفاً به وسیلة سابقة عقل عملی خود، قانون و تکالیف اخلاقی را می یابد و اعتبار امور اخلاقی نزد او، به هیچ دستور دینی ای بستگی ندارد. این در حالی است که بنا بر نظر استاد مصباح خیر و شر اخلاقی، از رابطه ای که بین افعال اختیاری انسان و نتایج نهایی آنها برقرار است، مشخص می شود؛ به این صورت که اگر یک فعل با کمال نهایی رابطة مثبت داشته باشد، خیر است وگرنه، شر تلقی می گردد. اگرچه این اصل از هیچ اعتقاد دینی ای اخذ نشده، اما در پی این پرسش که کمال نهایی چیست و چگونه باید رابطه افکار و کمال نهایی را کشف کرد، نیازمندی به دین پدیدار می شود. به طور کلی دین و اخلاق در نگاه استاد مصباح در تعامل با یکدیگرند.
نقش و جایگاه هرم بزرگ هستی در ادیان و مکاتب اندیشگی شرق نقد و بررسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرم بزرگ هستی در اغلب تمدن های پیشامدرن، بیانگر سیری نزولی از رأس هرم رو به سوی قاعده آن، پدید آورنده جهانی غیرمادی و مادی است. این سیر، در عین حال که لطافت محض را به تدریج به غلظت و ستبری بدل می کند، از وحدت محض به سوی کثرت، از عدم تعین به سوی تعین، از مطلق به نسبی و از ساحت تلألو عریان وجود رو به سوی ساحت کُمون و استتار آن در حرکت است. این پژوهش، با رویکرد نظری و تحلیلی و با بحث از نظرگاه ادیان و مکاتب اندیشگی شرق در این زمینه، چگونگی جایابی و رابطه میان اجزاء و مراتب موجودات را در تقریرهای ناظر به هرم بزرگ هستی مورد نقد و بررسی قرار می دهد تا از این رهگذر، به تصویری روشن از هستی شناسی نظم کیهانی در آیین دائو، هندو و بودا دست یابد.
عقل و قانون در رساله قوانین افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله که به بررسی اندیشه سیاسی افلاطون در رساله قوانین می پردازد تلاش می شود با توجه به نظر افلاطون به عقل، جایگاه قانون در تفکر افلاطون و وجوه تمایز آن از حاکمیت فیلسوف مورد بررسی قرار گیرد.
به عبارت دیگر در مقاله سیر تحول اندیشه سیاسی افلاطون و مبانی معرفتی آن از حاکمیت فیلسوف به حاکمیت قانون مورد بررسی قرار می گیرد.
از این جهت مقاله نشان می دهد تغییر در صورت بندی معرفتی افلاطون بر محوریت عقل موجب تغییر در محتوای تفکر او در موضوعات مختلف از جمله اندیشه سیاسی و چگونگی سامان سیاسی شهر از همپرسه جمهور به قوانین گردیده است.
نتیجه و حاصل همپرسه سیاستمدار و سپس قوانین با توجه به مشکلات فیلسوف در اداره شهر، ضرورت قانون و سامان دهی شهر بر اساس مجموعه قوانینی است که در آنها جزئیات اداره شهر مشخص شده باشد. قانون کلیدواژه ای که افلاطون آن را چاره حل مشکلات شهر و راه حل بدیل حاکمیت فیلسوف در قوانین می داند.
رابطه ی عقل با ایده ها نزد فلوطین و مقایسه ی آن با نظر ملاصدرا درخصوص وحدت و کثرت عقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم پساارسطویی افلوطین و نوافلاطونیان (3 و 4 ب.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
فلوطین دمیورژ را عقل تلقی می کند و ایده های افلاطونی را به درون عقل می برد و در عین حال، هر ایده را نه اندیشه ای وابسته به عقل، بلکه عقلی تلقی می کند که با اندیشیدن به خود، به همه ی ایده ها می اندیشد و بدین ترتیب با کل اقنوم عقل عینیت می یابد. این نظریه که به «نظریه ی درونیت» مشهور است از مشخصات بارز فلسفه ی فلوطین و یکی از بحث برانگیزترین مسائل در حیطه ی فلسفه های نوافلاطونی است. این نظریه تا حدودی در اثولوجیا انعکاس یافته و از منابع ملاصدرا درخصوص واحد و کثیر تلقی کردن عقل به عنوان صادر اول است. در این مقاله، پس از تبیین نظریه ی فلوطین و زمینه های آن، به آراء ملاصدرا در خصوص وجوه وحدت و کثرت عقل و تأثیرپذیری او از اثولوجیا -در کنار آیات و احادیث- می پردازیم.
در پاسخ به «چرایی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پاسخ به چراییِ پدیده ها دست به تبیین آن ها می زنیم، و تبیین چیزی نیست جز نسبت دادن پدیده ها به پدیده های شناخته شده ی دیگر و در نهایت طرح نظریه ای فراگیر جهت وحدت بخشیدن میان پدیده های متکثر. در این مقاله ابتدا از روی کرد وحدت انگارانه به معرفت دفاع می شود و در ادامه با پرداختن به بحث شی انگاری کلمه، جلوی پیش داوری های واقع گرایانه گرفته می شود.
مقایسه دیدگاه خواجه عبداللّه انصارى و بندیکت قدیس درباره زهد و ترک گناه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
در این مقاله، دستورات بندیکت قدیس راهب مسیحى و خواجه عبداللّه انصارى درباره زهد و دورى از دنیا و ترک گناه مقایسه شده است. این تحقیق با روش توصیفى تحلیلى به هدف آشکار کردن شباهت ها و تفاوت هاى دیدگاه هاى دو شخصیت، به منظور افزایش آگاهى از ادیان ابراهیمى انجام شده است. این مقایسه با توجه به کتاب «منازل السائرین» خواجه و کتاب «قواعد» بندیکت انجام شده است. از مجموع مباحث نتیجه مى شود که آراء بندیکت و خواجه در موارد بسیارى یکسان یا شبیه هستند. ریشه مشابهت دستورات سلوکى بندیکت و خواجه این است که خاستگاه معرفتى آن دو، ادیان آسمانى مسیحیت و اسلام است که بر اساس فطرت مشترک انسانى است. بازگشت تفاوت مکتب خواجه و بندیکت به این است که مکتب عرفانى خواجه نسبت به مکتب بندیکت پیشرفته تر است.
بررسی تطبیقی مفهوم و حقیقت «مراقبه» در عرفان اسلامی و عرفان بودایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دو اصطلاح «مراقبه» و «ذن» در عرفان اسلامی و عرفان بودایی، جایگاه مهمی دارند. این دو اصطلاح را عموماً بر هم منطبق دانسته و در ترجمه ها به عنوان معادل به کار می گیرند. اما اینکه آیا این دو اصطلاح در این دو سنت عرفانی دقیقاً از یک چیز حکایت می کنند، پرسشی است که باید مورد تحقیق قرار گیرد. این مقاله با روش تحلیلی و رویکرد پدیدارشناختی به بررسی تطبیقی مفهوم و حقیقت دو آموزة «مراقبه» در عرفان اسلامی و «ذِن» یا «مدیتیشن» در عرفان بودایی می پردازد. این پژوهش نشان می دهد که دو واژة «مراقبه» و «ذِن» از نظر لغوی معنای متفاوتی دارند. اما از نظر اصطلاحی، وجوه تفاوت و تشابه میان آنها وجود دارد. همچنین حقیقت «مراقبه» در عرفان اسلامی آگاهی و توجه انسان نسبت به علم احاطی خدا بر اوست، ولی «ذِن» در عرفان بودایی مهار و خاموش کردن ذهن به منظور دریافت حقیقت اشیا و بودا شدن است.