غلامعباس جمالی

غلامعباس جمالی

مدرک تحصیلی: استادیار فلسفه دانشکده الهیات دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۶ مورد از کل ۶ مورد.
۲.

پژوهشی در معنا از چشم انداز پدیدارشناسی هوسرل در سنجش با ویتگنشتاین(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: معنای مثالی نویما تصویر کاربرد قاعده – پیروی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 98 تعداد دانلود : 569
چارچوب انتولوژیکی معنی مثالی1 در فلسفه هوسرل، بنیادی صرف نظر نکردنی به منظورتوصیف پدیدارها چون اعیان تجربه، معنی داری زبان و نیز عینیت این مقومات است که از طریق تقلیل مسلم گرفته می شود. در مقابل معنی برای ویتگنشتاین چیزی جز صورت منطقی جمله نیست که در نسبت میان ساخت جمله و تصویر آن و نیز در نسبت آن دو با وضع واقع تحلیل می شود. بنابراین تفکر و نیز اندیشه به اعتبار زبان تحصیل می شود که شرح مبسوط آن در این مقاله آمده است. مفهوم هوسرل از معنی از رهگذر پدیدارشناسی کالیفرنیا در تفسیر فرگه ای از تئوری هوسرل آرام گرفت. این تفسیر به موجب نوشته های پر قدرت فلاسفه تحلیلی به طور خاص ویتگنشتاین شکست می خورد، آن طور که ما به طور مشروح به آن خواهیم پرداخت. ما نشان می دهیم که این نوشته ها بر ارتباط ناپذیری منولوگ کاملاً صامت درونی تاکید دارند تا مفهوم هوسرل از معنی و عینیت اعمال معنی را ناموثر و بی اعتبار نشان دهند. در این مقاله، اولین بار، تئوری انتظار در مفهوم ویتگنشتاین با مفهوم او از قاعده پیروی و تعالیم پیش متعین پیوندزده می شود. سپس به چگونگی تأسیس گزاره های حامل انتظار در نسبت با گزاره های اخباری بر پایه تعالیم پیش متعین می پردازد.
۳.

نقش معانی متعدد موجود در تمایز افراد در فلسفه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: زیرنهاد هستی شناسی جوهری شناخت شناسی صورت ژنتیکی فردیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 692 تعداد دانلود : 930
تمایز افراد در فلسفه ارسطو بر پایه تفاسیر موجود در باب  نسبت صورت و ماده، خواه سنتی یا رایج، همچون مسئله ای بنیادی ظاهر می شود. مقاله حاضر ضمن نقادی از این تفاسیر می کوشد تا تفسیری کاملاَ متفاوت و جدید نسبت به گذشته عرضه کند که  نخست و به طور اصیل مبتنی  بر فصل دوم از کتاب چهارم و سپس کتاب زتا از کتاب متافیزیک ارسطو است. این مقاله به اعتبار این دکترینش برخی از مفاهیم بنیادی ارسطو چون چیستی یا ماهیت و به طور کل شناخت شناسی و همچنین هستی شناسی را در یک شیوه کاملاَ جدیدی بر پایه معانی متعدد موجود تبیین می کند. تفسیر حاضر سازگاری مفهوم ارسطویی از معانی متعدد موجود (بر پایه تفسیر ما) با مفهوم منطق جدید از عبارت های تابعی از سویی و از سویی دیگر با مفهوم صورت تا آنجا که به علم ژنتیک، از منظر نقدی ما به این علم، مربوط است، نشان می دهد. بنابراین به اعتبار این تفسیر، ابعاد پنهان تحلیل ارسطو از معانی متعدد موجود و نسبت آن با کل فلسفه او و به طور خاص با تمایز افراد بیشتر روشن می شود. در فصل پایانی ما استدلال می کنیم که روش تفسیر سنتی و دیوید راس گرفتار مسائل چاره ناپذیری هستند.  
۴.

جایگاه هستی شناسی و شناخت شناسی ماتقدم در تفسیری از جوهر در مفهوم ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: شناخت شناسی تعریف چیستی هستی شناسی جوهری اصل های ماتقدم جوهر سیستم اشتراک لفظ وابسته به هسته

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
تعداد بازدید : 233 تعداد دانلود : 121
جنبش های فلسفی دوره جدید، و به طور خاص نوع قرن هجدهمی آن، با کانت آغاز شد و سپس کم و بیش متأثر از جذبهکانتی ادامه یافت. به این شیوه فلسفهارسطو به اتهام غیر نقدی بودن و جزمیت به محاق فراموشی می رفت. در حقیقت ادعا شد که فلسفه ارسطو شناخت را بر پایه تجرید صور معقول یا ماهیت از اشیا بیرون از ذهن توضیح می دهد، و لذا متضمن پژوهش شرط های ماتقدم بر تجربه نیست. بنابراین اعتبار شناخت و آگاهی را از اعتبار چنین شرط هایی پژوهش نمی کند. مقاله حاضر پژوهشی است که روشن می نماید فلسفه ارسطو بر پایه تجرید ماهیت از ظرف خارج استوار نیست بلکه شرط های ماتقدم تجربه را به شیوه مخصوص به خود پژوهش می کند، زیرا شرط ها یا اصل هایی که در متافیزیک وی پژوهش می شود، اصل ها و مبادی «موجود بماهو موجود» است که ماتقدم بر هر تجربه است. این اصل ها و مبادی به نوعی متضمن در تعریف ماهیت هستند. از آنجا که چیستی مرکب از صورت وماده است، این اصل ها و مبادی انضمامیت جهان را مشعر داشته و بنابراین ارزش های تجربی را تأکید می کند. از این منظر، جوهر به مثابه یک نظام هستی شناسی ماتقدم تبیین می شود که شناخت شناسی بر آن استوار است.
۵.

هم گرایی و واگرایی فلسفة تحلیلی و بنیان گذاری آن در پدیدارشناسی هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: شهود زبان پدیدارشناسی سولیپزیم قصدیت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پدیدارشناسی
تعداد بازدید : 601 تعداد دانلود : 832
فلسفة تحلیلی از زبان آغاز می کند و به سبب خصلت همگانی و عامّ زبان و یا ویژگی بین الاذهانی اش، پاسخگوی مسائلی چون سولیپسیزم، فرد دیگر، اگوی محض و تجربی و غیره نیست و نیازی به توضیح و تبیین آن ها ندارد، لکن پدیدارشناسی با چنین پرسش هایی روبرو است و باید برای آن ها توجیهی مناسب ارائه کند. برای نمونه، پدیدارشناسی هوسرل همیشه به سولیپسیزم متّهم شده است؛ و به طور خاص، ویتگنشتاین تلاش می کند که سولیپسیزم را نقد کند تا عجز پدیدارشناسی را نشان دهد. همچنین وی سعی می کند که زبان و تجربة خصوصی را انکار کند تا بدین وسیله نشان دهد که معنی کلمات یا عبارات را باید در کاربرد آن ها جستجو کرد. ما در این مقاله می کوشیم، ضمن دفع اتّهام سولیپسیزم از پدیدارشناسی، نشان دهیم که انکار تجربة خصوصی محال است و به همین دلیل، این ادّعا که معنی در کاربرد عبارت و کلمه است، از جامعیت مطلق برخوردار نیست. در مقالة حاضر، وظیفة اساسی ما این است که بنیاد زبان را در پدیدارشناسی جستجو کنیم، بنابراین، نخست از رهگذر نقد نظر دکارت، یعنی از رهگذر نفی و طرد سوبژکتیویتة محض و تهی، قصدیت را به عنوان تضایف سیلان سوبژکتیویتة محض با نظام منظّمِ اعیان اش (اعیان به عنوان زیست جهانِ محیطی و شهودی) توصیف و تبیین می کنیم. سپس، بر اساس این تضایف، زبان را به عنوان گشودگی نظام ها و میدان های اعیان داده شده در شهود، یا به دیگر سخن، به عنوان گشودگی جهان محیطی، توصیف خواهیم کرد. منظور این است که عبارت ها، نام ها و گزاره های زبانی، جنبه های مختلف و دقایق عین یا یک نظام عینی را بازنمایی می کنند. در حقیقت، ارجاع زبان به اعیان به واسطة داده شدن اعیان در شهود است. ارجاع نام ها و عبارت های زبانی به اعیان، اصالت خود را از داده شدن اعیان در شهود می گیرد. یاکو هینتیکا[1] میان اعیان قصدی شهودی و جهان های ممکن، گونه ای توازی دید. بدین سان، چنین توازی ای می تواند میان اعمال قصدی و بازی های زبانی ملاحظه شود. ادّعای فلسفة تحلیلی درباب ارجاع معنا به عین، زمانی به چالش می افتد که آشکار شود ارجاع دو عبارت که معانی متفاوتی دارند به یک عین، با مبانی این فلسفه قابل توجیه نیست. وانگهی، شرط های حقیقی نمی تواند تحلیلی بودن چند عبارت را توضیح دهد.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان