از مهم ترین فعالیت های «فلسفة تعلیم و تربیت»، تحلیل مفاهیم و مسائل تربیتی است و «خلاقیت»، یکی از مهم ترین مفاهیم مطرح در این رشتة علمی به شمار می آید. هدف نوشتار حاضر آن است که با بررسی منابع اسلامی، تحلیلی از ماهیت خلاقیت ارائه دهد. بدین منظور، از روش «تحلیل مفهومی» استفاده شده است تا عناصر معنایی مرتبط با مفهوم «خلاقیت» در متون اسلامی بر حسب شبکة معنایی و تحلیل بافت یا سیاق متن، بررسی گردد. از دیدگاه اسلامی، خلاقیت انسان، به عنوان خلیفة الله، در ظل خلاقیت خداوند مطرح می شود و انسان به عنوان جانشین خداوند برای انجام وظایف جانشینی خود، دارای این استعداد و توانایی بوده و مظهر اسم «خلاق» است. با تحلیل واژگان ناظر بر خلاقیت در متون اسلامی، این تحقیق نشان می دهد مفهوم «خلاقیت» در قالب دو واژة «خلق» و «ابداع» بیان شده و هر دو ناظر بر پیدایش امری نو هستند، با این تفاوت که نوع «خلق» مسبوق به ماده و مدت است و نوع «ابداع» مسبوق به ماده و مدت نیست. همچنین از منظر متون اسلامی، خلاقیت با عناصر «علم و تجربه»، « نیروی ادراک و تفکر»، «انگیزه تأمین نیاز»، «اراده و اختیار»، «تمرکز و توجه ذهنی»، «مهارت های عملی» ، «الگوگیری» و «رابطة تسخیری» یک شبکه معنایی به هم تنیده ای تشکیل می دهد که مبتنی بر آن، تعریفی از «خلاقیت» ارائه می شود.
مقالة حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که برای ترسیم اهداف تربیتی در فرایند تربیت مبتنی بر فطرت، چه معیارهایی لازم است؟ روش پژوهش «توصیفی» و «استنتاجی» است. فطرت انسان «آفرینش ویژه ای» است که منحصراً از آنِ او و وجه امتیاز او از دیگر موجودات است. انسان با مجموعه ای از استعدادهای فطری و غیرفطری، موضوع تربیت است که با شکوفایی این استعدادها، در فرایند تربیت به بالاترین کمال ممکن دست خواهد یافت. هدف نهایی در تربیت فطرت محور، دستیابی به بالاترین نقطة کمال انسانی یا درک «مقام عنداللهی» یا «رضوان الهی» است. علاوه بر این، فرایند تربیت شامل مراتب و مراحلی همراه با اهداف مشخصی است که تحقق این اهداف برای تحقق هدف نهایی ضروری است. برای هدف گذاری در فرایند طولانی تربیت، معیارها و شاخص هایی لازم است که از جملة مهم ترین این معیارها عبارت است از: «توجه به نوع و غایت آفرینش انسان»، «انطباق با اهداف زندگی»، «توجه به استعدادهای فطری و غیرفطری انسان»، «توجه به قابلیت کشف اهداف تربیتی فطری»، «برانگیزاننده و محرک بودن اهدف فطری»، «تناسب و هماهنگی بین اهداف فطری و فرایند تربیت و اولویت ها»، «توجه به معیار بودن اهداف فطری برای ارزیابی فرایند تربیت».
بازخوانی و توجه به آراء صاحب نظران و دانشمندانی که در حوزه های گوناگون، از جمله انسان شناسی مطالعات عمیقی داشته و در زمینة تعلیم و تربیت نیز آراء قابل تأملی ارائه داده اند امری ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش کیفی که به روش «توصیفی تحلیلی» انجام گرفته، نکات مهمی در زمینة انسان شناسی برتراند راسل ذکر و سپس دلالت های تربیتی انسان شناسانة او بر اساس دیدگاه محمدتقی جعفری نقد و بررسی شده است. مطابق دیدگاه علامه جعفری، حیات انسان تنها به دو قلمرو فردی (لذت و الم شخصی) و فرافردی محدود نمی شود، بلکه از قلمرو سومی به نام «کمال و تعالی» نیز برخوردار است؛ قلمروی مهمی که در دیدگاه راسل جایگاهی ندارد. نتایج تحقیق نشان می دهد که با وجود این تفاوت و دیگر تفاوت های اساسی در جهت گیری های کلی انسان شناسانة این دو فیلسوف، برخی از اهداف واسطی و اصول و روش های تربیت از دیدگاه راسل به سبب آنکه سعادت فردی و اجتماعی بشر در دنیا را هدف گرفته، بر اساس دیدگاه علامه جعفری، که حیات طیبة طبیعی و دنیوی را مقدمة حیات معقول می داند، تأیید شده، اما ناکافی است. اصل «لزوم تربیت»، اصل «تطبیق تربیت بر غرایز»، و اصل «نافع بودن تربیت» از جملة این اصول است. نکات غیرقابل تأییدی نیز در آراء تربیتی راسل وجود دارد؛ از جمله نقش هنر در تربیت، اصل «شک گرایی صرف» و اصل «تفوق مشارکت بر رقابت». همچنین مشخص گردید بیشتر نقد های وارد شده بر دیدگاه راسل مربوط به آن بعد از حیات انسان و تربیت اوست که به سبب انکار خدا و معنویت یا تردید در آن از سوی راسل، در آراء تربیتی وی مغفول مانده است.
هدف این مقاله ارزشیابی محتوای برنامة درسی اخلاق اسلامی دانشگاه ها از منظر استادان دروس معارف اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم است. روش تحقیق از نظر اهداف، «کاربردی» و به لحاظ شیوة جمع آوری اطلاعات، «توصیفی» از نوع «پیمایشی» و جامعة آماری 40 تن از استادان است که کل آنان به عنوان نمونة آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامة محقق ساخته حاوی 25 سؤال بسته پاسخ در طیف پنج درجه ای لیکرت با پایایی 0.89 مطابق آلفای کرانباخ استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، از روش های آمار «توصیفی میانگین»، «انحراف استاندارد»، «واریانس»، «ضریب پراکندگی» و «آزمون استنباطی Z تک گروهی» استفاده شد. یافته ها نشان داد: محتوای برنامة درسی اخلاق اسلامی دانشگاه ها با نیازها و اهداف منظور، فرهنگ، ایده آل ها و آرزوهای اجتماعی، استعداد و توانایی دانشجویان، نیازها و علایق آنان و اصول و قانونمندی های برنامه ریزی درسی کاملاً تناسب دارد که با اطمینان 0.99 و خطای 0.01تأیید شدند. وضعیت نسبی میزان تناسب محتوای برنامة درسی اخلاق اسلامی با اصول و قانونمندی های برنامه ریزی درسی بیش از ملاک های مربوط به تناسب محتوا با ارزش های اجتماعی و ویژگی ها و نیازهای فراگیران است.
هدف اصلی این مقاله، تبیین و مقایسة مفهوم «معنویت» در غرب (با تأکید بر آراء اندرو رایت، پارکرجی پالمر، جین اریکر، ران بست، گراهام راستر) و اسلام است. ادبیات تحقیق نشان می دهد تعریف واحدی دربارة مفهوم معنویت وجود ندارد. مهم ترین عامل در تغییر و تنوع این دیدگاه ها، نوع رابطة مفهوم «معنویت» با «دین» بوده است. در پژوهش حاضر، دیدگاه های اندیشمندان مزبور، بر اساس نوع رابطة بین معنویت و دین، تحلیل و دیدگاه های آنها ذیل سه جهان بینی دینی، فارغ از دین، و غیردینی تبیین گردیده است. سپس برای تبیین دقیق تر مفهوم «معنویت»، مبانی فلسفی دیدگاه های اندیشمندان مزبور بررسی گردید. در مرحله بعد، مفهوم «معنویت» در اسلام با این مفهوم در غرب مقایسه شد. بخشی از یافته ها عبارت است از: مفهوم «معنویت» در اسلام، دارای مابازای بیرونی قابل شناسایی است. بنابراین، معنا امری صرفاً ساختنی نیست، بلکه یافتنی نیز هست، و حال آنکه در برخی از دیدگاه های غربی، مرجع امر معنوی دست ساز خود انسان و بنابراین، «معنا» صرفاً ساختنی است. برخی از دیدگاه های غربی به وجود تکثر در مرجع امر معنوی قایلند، اما دیدگاه اسلامی به وحدت معتقد است. معنویت از منظر اسلام، یک مفهوم کل گراست که همة ابعاد زندگی کودک را دربر می گیرد و چهار بعد ارتباط فرد با خود، خلق، محیط و خداوند را شامل می شود. ولی در برخی از دیدگاه های غربی، به ابعاد ارتباط با خود، دیگران و محیط محدود می شود. روش انجام این تحقیق، استفاده از روش «تحلیل کیفی محتوا» است.
موقعیت های گوناگون در زندگی انسان، به صورت بالفعل آدمی را در شرایط یادگیری قرار می دهد. از جمله مبانی تربیت انسان، تأثیر پذیری او از این شرایط است. هدف از این تحقیق تبیین موقعیت های تربیتی نهفته در جهاد و چگونگی استفاده از آن است. این پ ژوهش از نوع تحقیقات کیفی است و با استفاده از روش «تحلیلی استنباطی» انجام گرفته است. بر اساس شیوة مبارزه در جهاد، چهار موقعیت «هجوم، دفاع، هجرت و تقیه» وجود دارد. در موقعیت «دفاع»، انسان در شرایط از پیش تعیین شده قرار می گیرد؛ در «هجوم»، موقعیت ساخته می شود. در «هجرت» باید میدان را ترک کرد، و در «تقیه» باید در میدان ماند و سکوت آگاهانه اختیار کرد. هر یک از این موقعیت ها، زمینة تقویت ویژگی های گوناگونی در انسان می شود و در مجموع، انسان جهادی و مبارز تربیت می شود که متناسب با ابعاد فردی و جمعی جهاد، شاخصه های اخلاقی و اجتماعی توحید و توکل، سختی پذیری، صبر و استقامت، مهر و قهر، اطاعت پذیری، ظلم ستیزی و وظیفه شناسی را کسب خواهد کرد.