فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۸۱ تا ۱٬۷۰۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۱۰)
147-183
حوزه های تخصصی:
مسئله پژوهش حاضر نقد و آسیب شناسی مقالات حوزه نفثه المصدورپژوهی است. به دلیل فقدان کارنامه نفثه المصدورپژوهی، سعی نوشتار حاضر بر این است که هدف تدوین کارنامه نفثه المصدورپژوهی، توصیف و تصویر وضعیت پژوهش ها و نقد و آسیب شناسی مقالات را محقق گرداند. بدین منظور روش توصیفی-تحلیلی از نوع تحلیل کمّی-کیفی با رویکردی انتقادی و استناد به منابع کتابخانه ای و اسنادی مدنظر قرار می گیرد. نتایج پژوهش در بخش کارنامه، 140 مقاله را در این حوزه نشان می دهد. در بخش نقد و آسیب شناسی، کلی بودن عناوین، ضعف در مبانی نظری و برخی بخش های ساختار مقاله، توصیف شاهد مثال ها به جای تحلیل، نقص در منابع، بی توجهی به چشم اندازهای تازه نقدها و نظریه ها و انواع کاستی های پیشینه پژوهی مطرح می گردد که پیامدهایی چون تکرار در موضوع و یافته و نتیجه، آموزش محوری، آشفتگی و پراکندگی مطالب و در نهایت سردرگمی محقق و دور ماندن مقالات از نوآوری و ابداع را دربر دارد. نگارندگان ضمن برشمردن خطاهای ساختاری مقالات که در ارتباط تنگاتنگی با هم قرار دارند، راهکارهایی مثل روی آوری به فرانقد، فرامطالعه، فراگفتمان و حوزه های علم سنجی را در پایان پژوهش پیشنهاد می دهند.
ظرفیت سنجی درون مایه های آیینی فتوت نامه ها بر اساس الگوی گلاک و استارک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فتوت نامه ها یکی از مواریث مکتوب تأثیرگذار در فرهنگ و تمدن ایران و اسلام به شمار می آیند. گستردگی مضامین و شاخصه های محتوایی فتوت نامه ها، سبب شده است که این متون مورد توجه محققان رشته های مختلف قرار گیرد. هدف پژوهش حاضر، تحلیل و ارزیابی ظرفیت فتوت نامه ها از منظر تعلق این متون به ادبیات آیینی است. مقاله پیش رو با روش توصیفی تحلیلی و بهره جستن از سنجه های دین داری در نظریه گلاک و استارک می کوشد تا شاخصه های آیینی این متون را مورد بررسی و تأمل قرار دهد. یافته های به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که در میان ابعاد دین داری، بُعد مناسکی و پیامدی بیشتر از سایر سنجه های دین داری بر محتوای آیینی فتوت نامه ها دلالت دارد.
استمرار دو آیین شاهنامه در میان فارسی زبانان افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیین ها کارهای نمادین، متعارف و مرسومی هستند که در جوامع انسانی برای بهره گرفتن از نیروهای فرا طبیعی انجام می شوند. در این مقاله به دو آیین که به نظر نگارنده از شاهنامه فردوسی به جای مانده است، پرداخته می شود. یکی از این آیین ها، آیین« مَختهَ سرایی» زنان قوم هزاره است. آنچه میان «مخته سرایی» و سوگواری در شاهنامه پیوند ایجاد می کند تنها شکل و نحوه سوگواری ها نیست، بلکه باور به جاودانگی فرد کشته شده، روحیه مبارزه طلبی وی در وقت زندگی اش، باور بازماندگان مقتول به اینکه فرد شهید، دفع شر کرده و نیکویی را می افزاید، بی گناه بودن فرد مقتول و حماسی و تراژیک بودن این سوگ سروده ها نیز پیوند مخته سرایی را با سوگ سرایی در شاهنامه استحکام می بخشد. موضوع دیگری که در این مقاله به آن پرداخته شده است، جهنده ای منسوب به حضرت علی (ع) است که هر سال در روز نوروز در زیارتگاه منسوب به حضرت علی (ع) واقع در ولایت بلخ افغانستان برافراشته می شود. در این تحقیق نشان داده شده است که این «جهنده» ربطی به حضرت علی (ع) نداشته و همان درفش کاویانی است که در شاهنامه از آن یاد شده است.
احتمال نقض غرض در تصحیح باغ فردوس الهامی کرمانشاهی (تأملی بر تصحیح منظومه حماسی و آیینی شاهدنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهدنامه یا باغ فردوس، منظومه حماسی احمد بن رستم الهامی کرمانشاهی (م ۱۳۲۵ق.) درباره واقعه کربلاست و به گفته سراینده و داوری دیگران از ویژگی های «فارسی گرایی»، «پختگی» و «جامعیت» برخوردار است؛ ولی این ویژگی ها در تصحیح های موجود این کتاب دیده نمی شود. در این گفتار با بررسی شواهدی از تصحیح امید اسلام پناه (13۷۹) و علی انسانی (1381) نتیجه گرفته می شود که با همه دقت ستودنی و دغدغه والای ایشان، در هیچ یک از این دو تصحیح، متن نهایی باغ فردوس چاپ نشده، بلکه ویژگی های پیش گفته نقض شده است. این در حالی است که با توجه به گواهی میرزا محمدباقر خسروی، شاعر هم عصر الهامی، وی پس از پایان سرایش و حتی انتشار چند نسخه منتخب از باغ فردوس ، آن را بازبینی کرده است؛ بنابراین گویا باید گفت معتبر شمردن نگارش نخست منظومه در تصحیح اسلام پناه، سبب افزوده هایی مکرر و نابجا در متن ازجمله بخش «اضافه های داستان حضرت عباس» شده است؛ همچنان که انسانی نیز به سبب تصرف های گفته و ناگفته، متن چندان مطمئن و جامعی فراهم نیاورده است.
نقد علم حقوق کنونی از منظر اسلامی سازی با تاکید بر حقوق مدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۱۰)
359-380
حوزه های تخصصی:
چندین دهه است دغدغه اسلامی سازی علوم انسانی ذهن و ضمیر متولیان فرهنگی کشور را مشغول نموده است. در بین علوم انسانی علوم وارداتی همچون روانشناسی که خاستگاه غربی دارند برای بحث اسلامی سازی مورد توجه قرار گرفته اند و براساس یک تلقی سطحی، با توجه به اینکه قوانین اصلی همچون قانون مدنی،از فقه اقتباس شده اند، در عرصه علم حقوق با چالش اسلامی سازی روبرو نیستیم. این تصور به دلایل متعددی نادرست است. ما در عرصه حقوق در دو عرصه تقنین و تفسیر با چالش روبرو هستیم. در عرصه تقنین وجود قوانینی که مربوط به قبل از انقلاب بوده و مشروعیت آنها ممیزی نشده است، از چالشهای اساسی است و چالش مهم تر دیگر، نظام تفسیر قوانین می باشد. وجود برخی گزاره های دینی و حتی وضع قانون مبتنی بر مبانی اسلامی، برای شکل گیری علمِ حقوقِ اسلامی کافی نیست وآنچه مهم است نگاه و شیوه ی تفسیر وتوسعه ی این گزاره ها بر اساس مبانی اسلامی می باشد. در این تحقیق بر اساس روش توصیفی_ تحلیلی از زاویه فقه اسلامی به نقد علم حقوق کنونی با تاکید برحقوق مدنی به عنوان یکی از شاخه های اصلی علم حقوق، در دو حوزه تقنین و تفسیر، پرداخته ایم.
مقایسه نیازها (بقا، عشق، تفریح، آزادی، قدرت) در داستان های برگزیده کودکان و نوجوانان براساس نظریه گلاسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات و خصوصاً داستان هایی که برای کودکان نوشته می شود، اگر براساس شناخت درست از شخصیت و روحیات کودکانه و روانشناسی دوران کودکی نوشته شده باشد، نه تنها می تواند در برآورده شدن بعضی از نیازهای کودک، یاری رسان باشد، بلکه در تقویت توانمندی کودکان در برآوردن نیازهایشان نیز می تواند نقش موثری داشته باشد و در این مهم والدین و مربیان کودک را یاری کند. از آنجا که نیازهای شخصیت های داستانی رفتارهای آن ها را شکل و جهت می دهد و اینگونه حوادث داستان به وجود می آید و در حقیقت برانگیختگی یک نیاز موجد ناپایداری در خط داستانی می شود، می توان بر اساس نظریه گلاسر به تحلیل شخصیت های داستانی در داستان های کودکانه و در نهایت تبیین جنبه درمانی و میزان اثربخشی داستان ها در شخصیت و بهبود سلامت روانی مخاطبان کودک پرداخت. در این پژوهش به منظور رسیدن به این هدف، آثار داستانی (تألیف و ترجمه) برگزیده (آثاری که بیشترین جوایز را به خود اختصاص داده اند) در بازه زمانی 1300-1390، براساس کتاب برگ های ماندگار (حدوداً 145 داستان)، گزینش شدند. پس از گزینش آثار، شخصیت های داستانی (اصلی و فرعی) در همه داستان ها استخراج شدند؛ سپس به تبیین نیازهای شخصیت ها در داستان پرداخته شد و اینکه برانگیختگی این نیازها به چه انتخاب هایی منجر می شود و نوع انتخاب شخصیت ها چه تأثیری در سرنوشت آن ها دارد و سپس مقایسه ای میان نیازهای پنجگانه صورت گرفت.
تقارن تصاویر (قرینه سازی پنهان) در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده هم زمان از چند عنصر زیبایی آفرین در سخن، پدیده ای است که در زبان فارسی سابقه ای طولانی دارد و در بحث های زیبایی شناسی با نام های «تزاحم تصاویر»، «تصویرهای مزاحم» و... از آن یاد شده است. این کار به دلیل آن که حجم ایماژهای متن را بیشتر از ظرفیت های زبانی آن می کند، ناپسند ارزیابی می شود و از اصالت شعر می کاهد، اما در شعر حافظ، بیت های بسیاری می توان یافت که در آن ها با وجود استفادة هم زمان از چند عنصر بدیعی بیانی در تصویرسازی، نه تنها تزاحم تصاویر پدید نیامده است، بلکه بر اثر هم گرایی تصاویر، معنای بیت چندلایه و زیبایی و خیال انگیزی آن افزون شده است. علاوه بر آن که درنهایت دو تصویر متقارن خلق شده که در نظر اول به چشم نمی آید. این هنرنمایی در شعر حافظ که ما آن را در مقابل اصطلاح تزاحم تصاویر، «تقارن تصاویر» نامیده ایم و از نگاه بلاغت پژوهان و شارحان حافظ دور مانده است، آنچنان مورد توجه حافظ قرار داشته که می تواند یکی از مشخصه های سبکی او به شمار آید. البته استخراج عناصرِ بدیعی بیانی یادشده، به شکل جدا از هم یا دوگانه در یک بیت، در شعر حافظ سابقه ای طولانی دارد، اما شکل تلفیقی آن ها به صورت منشوری که حداقل چهار وجه دارد و در نهایت دو تصویر موازی را شکل می دهد، برای نخستین بار است که معرفی می شود.
بررسی تأثیر نهج البلاغه در مثنوی با رویکردی تطبیقی بر اساس مبحث توحید افعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجّه به توحید از اصولی است که همواره تمامی مسلمانان با تمامی گرایش های فرعی به آن معتقدند. بحث از توحید افعالی به عنوان یکی از مراتب سه گانۀ توحید (توحید ذاتی، توحید صفاتی، توحید افعالی) نیز از این قاعده مستثنا نیست. در این پژوهش، تلاش شده است تا به شیوۀ توصیفی تحلیلی و با تکیه بر رویکرد تطبیقی به اثرپذیری مثنوی از نهج البلاغه ، (به دلیل اشتراک و نوع همگونی دیدگاهی) در مبحث توحید افعالی پرداخته شود. این اشتراک دینی در دو سوی عالم و در دو زمان ناهمگون، انسان ها را به اشتراک دیدگاهی در مبحث توحید افعالی آشنا می سازد. هر دو برای اثبات یگانگی پروردگار و مراتب کمال انسانی، مراحلی قائل اند. هدف این نوشتار از برسی تطبیقی در دو اثر نهج البلاغه و مثنوی ، بررسی تأثیر و تأثر، تطبیق و روشن سازی ابعاد توحید افعالی در موضوعات خرد تر چون خالقیت، ربوبیت و مالکیت و ذکر بسامد و شباهت های دیدگاهی و گفتاری آن دو بزرگ (در برخی موارد، تفاوت ها) در ابعاد فوق است. نتایج بررسی حاکی از آن است که به طور قطع، مثنوی مولانا از نهج البلاغه تأثیر پذیرفته است. همچنین لازم به ذکر است که بیشترین تأکید مولانا در بحث توحید افعالی، بر «توحید در ربوبیت» بوده و در این حوزه، مطالب گسترده تری در مقایسه با نهج البلاغه دربارۀ توحید در مالکیت ذکر کرده است. و در آخر می توان گفت تأکید امام علی (ع) در نهج البلاغه نیز بیشتر در بحث «توحید در خالقیت» متمرکز بوده است.
مقایسۀ کاربرد ایهام در قصاید خاقانی و غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
95 - 120
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش بر آنیم که مقولۀ ایهام و چندوچون استفاده از آن در قصاید خاقانی و غزلیات حافظ را بررسی کنیم. مقولۀ ایهام در این جستار، منحصر به ایهام چندمعنایی است و شامل زیرمجموعه های دیگر آن، از جمله ایهام تناسب، ایهام ترجمه، ایهام ترادف، ایهام تبادر و... نمی شود. مبنای تعریف ایهام، علاوه بر پیشینۀ آن در کتاب های بلاغی، تعاریف تازه تر خواهد بود که زیرمجموعه های این تعاریف تازه را می توان چنین برشمرد: ایهام واژگانی (قاموسی، نام واژه ای، اصطلاحی) ایهام مجازی، ایهام کنایی، ایهام ساختاری، استخدام، ایهام اضافی و ایهام چندگانه خوانی. نتیجۀ به دست آمده گویای آن است که حافظ در همۀ گونه های ایهام به جز استخدام، بر خاقانی پیشی گرفته است و یکی از وجوه تفاوت کاربرد ایهام در دیوان دو شاعر این است که حافظ توجه ویژه ای به ایهام پردازی با واژگان عربی داشته است و نیز ایهام ساختاری که حاصل اشراف شاعر بر ظرفیت های مختلف زبان است در دیوان او برتری چشمگیری دارد.
ضرورت تصحیح مجدد مقامات شیخ الاسلام حضرت خواجه عبدالله انصاری هروی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
55 - 70
حوزه های تخصصی:
مقامات شیخ الاسلام حضرت خواجه عبدالله انصاری هروی یکی از آثاری است که آن را متعلق به عبدالرحمن جامی دانسته اند. برخی از جملات و عبارات این کتاب یا عیناً مانند نفحات الانس جامی و طبقات الصوفیه انصاری است یا این که با اندکی تغییر در این کتاب آمده است. تاکنون، سه تصحیح از این اثر صورت گرفته است و با وجود کوشش های آربری، فکری سلجوقی و بشیر، هنوز نقص ها و ایرادهایی در تصحیح یا تحشیه ها و تعلیقات آن دیده می شود. این پژوهش با شیوۀ سندپژوهی انجام یافته است و کوشیده ایم با معرّفی آن، ضمن اشاره به مؤلفه های فکری، زبانی و ادبی و ویژگی های سبکی اثر، با بیان برخی از ایرادها و اشکالات موجود در تصحیح های انجام شده، ضرورت تصحیح مجدد آن را یادآور شویم. قراین به دست آمده نشان می دهد که اولاً، اشکال های متن ذیل پنج مؤلفۀ کلی ایراد در علائم نگارشی و ویرایشی، خطا در چاپ، اشتباه خواندن نسخه ها، ایراد در تحشیه و تعلیقه یا نقص در آن و حذف واژه یا اصطلاحی مهم از متن خلاصه می شود. ثانیاً، از منظر ویژگی های سبکی، با توجه به قراین به دست آمده این متن بر چند مؤلفۀ کلی استوار است. به لحاظ ویژگی فکری، برخی از شاخص ترین و محوری ترین اندیشۀهای صوفیه مانند ذکر شطحیات اهل سلوک و تفوق طریقت بر شریعت در این متن آشکارا دیده می شود. به لحاظ ویژگی زبانی، با توجه به این که نویسنده رسالت خود را نه فضل فروشی و تقدم چگونه گفتن بر چه گفتن، بلکه راحت بودن درک معنا و انتقال پیام می داند، با متنی ساده و مرسل روبه روییم. با توجه به این مسئله، به لحاظ ویژگی ادبی نیز، نویسنده کوشیده است تا حد امکان از آرایه های لفظی و معنوی ساده ای بهره بگیرد تا این اثر برای اغلب مخاطبان قابل فهم باشد.
نگرشی انتقادی به خیامانه ها بر مبنای نظریۀ اضطراب تأثیر هرولد بلوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
89 - 105
حوزه های تخصصی:
بیش از یک قرن است که بحث رباعیات منسوب به خیام، به ویژه رباعیات عرفانیِ منسوب به او، مسئلۀ موردتوجه خیام پژوهان است. در این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که چرا تفکر عرفانی، رباعیات خیام را به نفع خود مصادره کرده است؟ خوانش انتقادی متون بر مبنای نظریۀ اضطراب تأثیر هرولد بلوم، می تواند در این زمینه راه گشا باشد. در این نظریه به تأثیر شاعر متقدم و واکنش های شاعران متأخر در برابر او توجه می شود. «بدخوانی خلاق» و «تغییر افق انتظار»، از مباحث مهمِ مطرح در نظریۀ اضطراب تأثیر هستند. این دو مبحث به بررسی واکنش های شاعر متأخر می پردازند که ما در رباعیات الحاقی در مورد آن بحث کرده ایم. بدین ترتیب این نظریه کمک می کند که دریابیم عرفان چرا و چگونه این کار را کرده است. پس از بررسی نمونه هایی از رباعیات اصیل و مقایسۀ آن با رباعیات عارفانه ای که در اصل از عطار و باباافضل کاشانی است، به این نتیجه رسیده ایم که تلفیق عرفان با فلسفۀ خیام که در اصل جمع ضدین تلقی می شود، در فرهنگ ایرانی پذیرفته شده است. با توجه به وجود چالش میان تفکر خیامی و گفتمان عرفانی، گفتمان عرفانی مستقیماً نتوانسته است به انتقاد از اندیشۀ خیامی بپردازد، بلکه از طریقِ تغییر افق انتظارِ مخاطب و با واردکردن رباعیات عرفانی در رباعیات خیام، پس از قرن ها چهرۀ عارفانه ای از خیام معرفی کرده که حتی از خیامِ فیلسوف نیز محبوبیت بیشتری دارد.
تحلیل الگوهای روابط عاشقانۀ شخصیت های زن در مثنوی های عطار بر اساس نظریۀ مثلث عشق استرنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شخصیت های زن چه در جایگاه عاشق و چه معشوق در مثنوی های عطار، به صورت فعالانه با مردان ارتباط عاطفی برقرار می کنند که نگرش آنان دربارۀ عشق، در شکل گیری این ارتباط نقش مؤثری دارد. هدف در این پژوهش نیز بررسی شناخت این شخصیت ها، از ابعاد عشق در مثنوی های عطار (منطق الطیر، الهی نامه و مصیبت نامه) بر اساس نظریۀ عشق استرنبرگ و با روش اسنادی است و به این پرسش ها پاسخ داده می شود که آیا الگوهای روابط عاشقانۀ زنان در حکایت های عطار، با ابعاد عشق از نظر استرنبرگ مطابقت دارد؟ زنان به کدام ابعاد عشق بیشتر توجه نشان داده اند و تفاوت نگاه آنان با مردان در این زمینه ها چه بوده است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد، الگوی روابط عاشقانۀ زنان مطابق با دیدگاه استرنبرگ بوده است؛ اما به دلیل تفاوت های فرهنگی و نگرش های عرفانی، شخصیت های زن حکایت های عطار، به برخی از ابعاد و مؤلفه های عشق بیشتر توجه نشان داده اند؛ چنان که از نظر آنان، مردان در جایگاه عاشق، پیش از پرداختن به بعد شور و اشتیاق، باید صمیمیت و تعهد خود را اثبات کنند و پس از آن است که می توان اظهار شور و اشتیاق آنان را پذیرفت. خود زنان نیز در جایگاه عاشق، همواره هر سه بعد عشق را رعایت می کنند و در کل، در عشق _ ورزی راهنمای مردان برای دست یابی به عشق کامل و آرمانی هستند.
نگاره «گفتگویی با دانته درباره کمدی الهی»: استعاره کلاژ در بازنمود ادبیات جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه با نام «ادبیات جهان» از سوی نویسندگان و کارشناسان ادبی به خوانندگان نشان داده می شود، بیش از آنکه دربردانده نمونه های برگزیده ادبی از کشورهای گوناگون به گونه ای برابر و بدون مرزبندی های فرهنگی و سیاسی باشد، گلچینی است از نویسندگان و نوشته های ادبی کشورهایی که بنا بر تلاش های ملی و جهانی خود توانسته اند به جهانیان شناسانده شوند. این رویکرد گزینشی در شناسایی «ادبیات جهان» که به ویژه از سمت باختر آغاز گردیده و توان فراوانی در پاسداشت برتری خود نشان داده، در بنیان، همانند بکارگیری شگرد کُلاژ در شیوه نگارگری «پاره گفتگو» است، به گونه ای که آفرینش و گسترش جستار «ادبیات جهان» و پرورش آن در دوران تاریخی و ادبی گوناگون را می توان همچون آفرینش یک نگاره کلاژ دانست و این هنر را در چارچوب ادبیات هچون یک استعاره از ادبیات جهان پنداشت. این پژوهش، با رویکردی میان رشته ای، با واکاوی ساختار و درون مایه ادبی نگاره «گفتگویی با دانته درباره کمدی الهی» از سه هنرمند چینی-تایوانی، در سبک کلاژ، تلاش دارد در سایه انگاره های «کارناوال» از باختین و «دورخوانی» از فرانکو مورِتی، که از انگاره های پرکاربرد در روشن سازی جستار «ادبیات جهان» هستند، به کالبدشکافی چرایی گزینش چهره های ادبی آن بپردازد و به گونه ای کارکرد استادان، ناشران، مترجمان و کارشناسان ادبی در برپاسازی «ادبیات جهان» را بررسی کند.
کالبدشناسی تکنیک های بلاغی- زبانی روایت های فکاهی مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
137 - 168
حوزه های تخصصی:
خنده همچون زبان امری اجتماعی و عموماً وابسته به گفتار، اعمال و موقعیت های زبانی- معنایی نامتعارف و خلاف عادتی است که برای یک فرد در ارتباط با افراد، چیزها یا موقعیت های دیگر ایجاد می شود؛ ازاین رو باید همچون دیگر پدیده های اجتماعی و ارتباطی، آنچه به خندیدن افراد می انجامد نیز اصول و قواعد خاصی داشته باشد. آرتورآسا برگر، استاد برجسته و معاصر علوم ارتباطات، برهمین مبنا سال ها در ساختار زبان شناختی- معناشناختی طنز و فکاهی مطالعه کرده و برای آن الگویی زبانی-بلاغی شامل 45 تکنیک را با عنوان «کالبدشناسی فکاهی» ارائه کرده است. ازآنجاکه تاکنون لطیفه ها و حکایت های طنز فارسی با این رویکرد بررسی نشده اند، در پژوهش حاضر 76 روایت فکاهی موجود در مثنوی مولانا به عنوان اثری ادبی و پر از حکایت های طنز که صدها سال است در بین ایرانیان محبوبیت دارد، به شیوه ی توصیفی- تحلیلی کالبدشکافی شده است تا ضمن معرفی دیدگاه برگر، مشخص شود مهم ترین تکنیک های زبانی- معنایی به کاررفته در فکاهیات مثنوی کدام اند و اینکه از بین چهارنوع زبانی، منطقی، هویتی و کنشی کدام دسته تکنیک بیشترین تأثیر را در ساختار زبانی-بلاغی فکاهیات مثنوی دارند. براساس نتایج، از 409 تکنیک موجود در فکاهیات مولوی، تکنیک های منطقی، زبانی، ماهوی و کنشی به ترتیب با 146، 126، 119 و 18 مورد به کار رفته است. همچنین مشخص شد بین محتوای فکاهی های مشابه و تکنیک های موجود در آن ارتباط معناداری وجود دارد.
مظاهر فرهنگ عامه در منظومه ی محمود و ایاز زلالی خوانساری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
225 - 254
حوزه های تخصصی:
امروزه تحقیق در حوزه ی فرهنگ عامه و جست وجوی مظاهر آن در ادبیات فارسی در میان محققان علوم انسانی جایگاه ویژه ای دارد. هر ملتی برای شناخت بهتر جامعه و تحلیل انگاره ها، کنش ها و واکنش های اقشار مختلف و آگاهی یافتن از چندوچون ادبیات و فرهنگ سرزمینش ناگزیر از توجه به این حوزه از ادبیات است. پژوهش حاضر با توجه به این هدف، با روشی توصیفی تحلیلی به بررسی ارتباط داستان های محمود و ایاز با فرهنگ عامه و همچنین بررسی مصادیق مادی و معنوی فولکلور در منظومه ی محمود و ایاز زلالی خوانساری نوشته شده است. رواج ادبیات در میان اقشار متوسط و پایین جامعه به همراه گسترش فساد جنسی در قالب روابط دو هم جنس و مخالفت دربار با سرایش منظومه های بزمی در عصر صفویه، موجب پدیدآمدن ژانر های ادبی جدید شد که محمود و ایازسرایی و به ویژه محمود و ایاز زلالی از نتایج این تغییر سبک است. ایجاد تصاویر هنری بدیع، گسترش دایره ی امکانات هنری و ایجاد فضای صمیمی و تلقین حس هم ذات پنداری ازجمله محاسن توجه زلالی به فرهنگ عامه است. در منظومه ی محمود و ایاز زلالی خوانساری مظاهر گوناگونی از فرهنگ مردم قابل پیگیری ا ست. مهم ترین مصادیق مادی فرهنگ عامه در منظومه ی زلالی، اشاره به شغل های رایج در میان مردم مانند خیاطی و طب و بیان جزئیاتی از مکان های عمومی نظیر گرمابه است. همچنین در حوزه ی مصادیق معنوی، به کارگیری واژگان رایج عامه، استفاده از الفاظ رکیک، هجو و کثرت اصطلاحات مرسوم در میان مردم، کنایات و همچنین اشاره به آداب ورسوم خاکسپاری، شراب نوشی، خرافات و... بیش از دیگر مصادیق فولکلور، موردتوجه زلالی خوانساری بوده است.
بررسی شیوه های بازنمایی اندیشه های «امانوئل لویناس» در رمان «موصل، بدون پریچهر» از حسین قسّامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۱۶
83 - 104
حوزه های تخصصی:
رمان یکی از مهم ترین قالب های آفرینش اثر ادبی است که واجد ظرفیت های ویژه ای است. نویسنده رمان می تواند با استفاده از ابزار زبان و بهره گیری از تخیل، جهانی ساختگی براساس عناصر موجود در جهان واقعیت پدید آورد و طی آن به تشریح ایده های خود بپردازد. دراین میان مفاهیم فلسفی نیز جایگاه خاصی دارند؛ به طوری که گاه قالب رمان در خدمت بیان اندیشه های فلسفی قرار می گیرد و نویسنده آن تلاش می کند تا گزاره های خشک فلسفی را در هیأتی پذیرفتنی تر به مخاطبان ارائه نماید. ظرافت امر هم در همین نکته نهفته است که به جای بیان مستقیم گزاره های فلسفی، باید آنها را طی متن روایی به نمایش گذاشت. در میان پدیدآورندگان آثار داستانی معاصر فارسی، حسین قسّامی نویسنده ای است که در نوشته هایش به مفاهیم فلسفی توجه ویژه ای نشان می دهد. رمان «موصل، بدون پریچهر» آخرین اثر این نویسنده جوان است، که طی آن به تشریح اندیشه های امانوئل لویناس، فیلسوف نام آشنای معاصر، پرداخته است. در باب اهمیت آرای این فیلسوف، همین بس که بسیاری او را به دلیل توجه به «دیگری»، پایه گذار نظامی فلسفی‑اخلاقی دانسته اند که می تواند پایه های سست اخلاق در جهان معاصر را بازسازی کند. لویناس با طرح مفاهیمی همچون «دیگری نامتناهی» و نقش آن در تعیین حدود «سوبژکتیویته» افراد و موضوع «مسئولیت بی نهایتِ» انسان در قبال دیگری، زیستن اخلاقی را درگرو توجه به این مفاهیم دانسته است. در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی به نگارش درآمده، تلاش شده است تا شیوه های بازنمایی اندیشه های این فیلسوف در رمان یادشده بررسی شود. نتایج نشان می دهد که قسّامی با پرداخت شخصیت «پریچهر» و موضوع فقدان او و همچنین جستجوی بی سرانجام شخصیت «آرمان» برای یافتن این معشوق گمشده، به شکل غیرمستقیم موضوع «دیگری» با ویژگی هایی همچون «عدم تناهی» و «غیریت» را بازنمایی کرده است. علاوه بر این بیان نمادین، در اثنای روایت آموزه های اساسی لویناس همچون «مسئولیت» و «چهره»، هم در کنش های داستانی و هم گفتگوهای شخصیت ها مورد توجه قرار گرفته است.
معرفی و سبک شناسی نسخه خطی ترجمه تاریخ آل عثمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ آل عثمان جزو متون تاریخی دوره عثمانی است که در یک مقدمه و دوازده مقاله در شرح احوال سلسله عثمانی به نگارش درآمده است. این اثر شرح وقایع و اتفاقات دولت عثمانی از مبدأ پیدایش تا زمان راغب پاشا و خلاصه اتفاق هایی است که بعد از سال 1188 قمری به وقوع پیوسته است. این اثر افزون بر ارزش تاریخی، آگاهی های گران سنگی درباره اوضاع اجتماعی مردم، رفتار و عملکرد حاکمان عثمانی، دگرگونی های فرهنگی و شیوه تفکر و نگرش مردم عصر به مخاطب ارائه می دهد. نویسنده اثر، احمد جودت پاشا، متولد 1823 میلادی در بلغارستان است که در دولت عثمانی شخصی بسیار مشهور و متنفذ بوده است. مترجم نیز فردی به نام محمدحسین خویی است که به اظهار خودش، به دستور ناصرالدین شاه در سال 1274 قمری به ترجمه این اثر همت گماشته است. نثر این اثر به جز مقدمه که نثری مصنوع و متکلف دارد، به زبان محاوره است و جزو متون گمنام دوره قاجار به شمار می رود. از این کتاب دو نسخه خطی در دست است که هر دو به قرن سیزدهم تعلق دارد. نسخه اول کامل و نسخه دوم ناقص و ناتمام است. به سبب اهمیتی که زبان محاوره ای قاجار در تغییر و تحولات فارسی امروزی دارد، بر آن شدیم تا به معرفی جایگاه مؤلف و مترجم و سبک ترجمه آن بپردازیم تا ارزش این نسخه گمنام که افزون بر ارزش زبانی، ارزش تاریخی نیز دارد آشکار شود. بر این اساس، به تناسب موضوع، به شرح حال نویسنده و مترجم، موضوع کتاب، ساختار مطالب کتاب، نسخه های موجود از آن، رسم الخط و سبک این اثر پرداخته می شود.
بررسی و تحلیل سرگذشت بهرام چوبین، در بستر تاریخ و شاهنامه براساس ناهم گونیِ رفتاریِ «خود و دیگری»، ازمنظرِ نشانه شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی فرهنگی یکی از مهم ترین رویکردهای علم نشانه شناسی است. یوری لوتمان از بنیانگذاران نشانه شناسی فرهنگی است که فرهنگ و روابط بینافرهنگی را مبتنی بر شیوه تعامل «خود» و «دیگری» در چارچوبِ سپهرِ نشانه ای مشخصی تعریف می کند. برپایه این الگو، نویسندگان این مقاله در بخش نخست، با توجه به آگاهی های تاریخی و روایت شاهنامه ، تحلیل رابطه بهرام چوبین را با هرمز و خسروپرویز مدّنظر قرار می دهند؛ سپس انواع رابطه های این افراد را از منظر «خود/ دیگری» و «مرکز/ حاشیه» با تکیه بر نشانه شناسی فرهنگی بررسی می کنند. در بخش دوم نیز با تبیین نقشِ هژمونیک برخی از کهن الگوها و اسطوره های تاریخی در دیگری سازی از بهرام چوبین، به نتیجه مفروض دست می یابند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که با توجه به سپهرِ نشانه ای روزگار ساسانیان و روایت شاهنامه از عملکرد بهرام چوبین و هرمز، بهرام به علت پیروزی اش در جنگ با ساوه شاه و به سبب پاسداری از ایران و فاداری اش به هرمز در مقامِ «خودی/ مرکزی» شناسایی شده است؛ هرمز نیز به علت سابقه رفتارِ ناپسندش با اشراف و بهرام، از مقام «خودی/ مرکزی» خارج شده و در مقام «دیگری/ حاشیه» قرار گرفته است؛ اما از زمانی که بهرام چوبین عزم تسخیر پادشاهی را جزم می کند، این روند برعکس می شود؛ زیرا خواسته ای مغایر با سپهرِ نشانه ای دستگاه مرکزی و مغایر با توده مردم و خویشاوندانش داشته است و این امر بهرام را از مقامِ «دیگریِ آرمانی» به «دیگری/ حاشیه» تنزل می دهد؛ ضمنِ اینکه هم زمان با قیام بهرام چوبین علیه دستگاهِ مرکزی، نقشِ برخی از کهن الگوها و اسطوره های تاریخی نیز در تثبیت نقشِ بهرام چوبین در مقامِ دیگریِ نافرهنگی بسیار مؤثر بوده است. روش پژوهش در این مقاله، ضمن استناد به تاریخ و شاهنامه و مستندات کتابخانه ای، مبتنی بر توصیف و تحلیل رابطه ها و حادثه های مربوط به شخصیت های یادشده در بالا بوده است.
تطبیق و بررسی ویژگی های اقلیمی و روستایی در رمان های «زائری زیر باران» اثر احمد محمود و «الربیع العاصف» اثر نجیب الکیلانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۹
180 - 201
حوزه های تخصصی:
ادبیّات اقلیمی به عنوان یکی از زیرشاخه های مهم ادبیّات داستانی در تحولات اجتماعی و سیاسی اکثر جوامع تأثیر داشته است. احمد محمود و نجیب کیلانی، دو نویسنده بزرگ معاصر فارسی و عربی، از جمله نویسندگان متعهد با اتکا به فرهنگ بومی، مشکلات جامعه را مطرح و اذهان را برای چاره جویی و درک آن ها در قالب داستان های خود فرا می خواندند. داستان «الربیع العاصف» از آثار نجیب کیلانی در مورد روستایی با امید و رنج در امتداد تحولات تاریخی معاصر مصر در اواخر قرن بیستم است. داستان «زائری زیر باران» اثر احمد محمود نیز انعکاس اوضاع اقلیم جنوب و مصائب مردم را با چیره دستی در صحنه های نمایش داستان با نگاه نویسنده نقاد به تصویر کشیده است. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی از محدوده مورد مطالعه به بررسی و ارزیابی عناصر اقلیمی با روش کیفی- تطبیقی پرداخته است. ابتدا منابع اولیه در حیطه های جغرافیایی و محلی استخراج شده از آثار احمد محمود و نجیب کیلانی در ارتباط با پیامدهای اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. اهمیت بررسی این موضوع زمانی آشکار می شود که در صورت شناخت تأثیر هویت بومی و محلی بسیاری از مشکلات اجتماعی و فرهنگی در جوامع اسلامی نیز حل می شد. نتایج حاصل از این پژوهش برای دست یابی به عناصر اقلیمی و بومی تأثیرگذار بمنظور اهداف توسعه پایدار لازم و ضروری است.
بررسی و تطبیق روایتگری در آثار غزاله علیزاده، با تکیه بر رمان های «خانه ادریسی ها»، «شب های تهران»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۹
202 - 234
حوزه های تخصصی:
روایت شناسی به عنوان علمی جدید، به بررسی ساختار حاکم بر روایت های داستانی می پردازد. با استفاده از شاخص های علم روایت شناسی، می توان به الگوی ساختاری روایت ها دست پیدا کرد. زبان شناسان متعددی به ارائه نظریات مبسوطی در این زمینه پرداخته اند و در این میان، مطالعات ژرار ژنت از وسعت فراوانی برخوردار است. او در مطالعه روایت های داستانی، بر سه شاخص کلی "زمان"، "حالت یا وجه" و "صدا و لحن" تکیه می کند. غزاله علیزاده، از نویسندگان معاصر ادبیات داستانی ایران به شمار می رود که آثارش از دیدگاه علم روایت شناسی، قابل تأمّل است. این نوشتار با تکیه بر نظر روایت شناسان به ویژه نظریه های ژرار ژنت، به بررسی سه مؤلفه مذکور در آثار این نویسنده پرداخته است. روایت در گذشته و، گذشته در گذشته، روایت زمان حال و عبور مکرّر از زمان حال به گذشته، ویژگی برجسته آثار مذکور از لحاظ زمانی است. بیش تر رویدادهای این آثار، روی خط مستقیم و متوالی روایت شده اند استفاده از شتاب منفی و مثبت، بسامد و انواع آن، کانون صفر و کانون درونی، روایت درون داستانی با زاویه دید اول شخص، تک گویی، حدیث نفس و من شاهد، روایت برون داستانی با زاویه دید سوم شخص، هم چنین روایت پسازمانی و همزمانی، از ویژگی های روایت در رمان های فوق الذکر است.