چکیده

ادبیات و خصوصاً داستان هایی که برای کودکان نوشته می شود، اگر براساس شناخت درست از شخصیت و روحیات کودکانه و روانشناسی دوران کودکی نوشته شده باشد، نه تنها می تواند در برآورده شدن بعضی از نیازهای کودک، یاری رسان باشد، بلکه در تقویت توانمندی کودکان در برآوردن نیازهایشان نیز می تواند نقش موثری داشته باشد و در این مهم والدین و مربیان کودک را یاری کند. از آنجا که نیازهای شخصیت های داستانی رفتارهای آن ها را شکل و جهت می دهد و اینگونه حوادث داستان به وجود می آید و در حقیقت برانگیختگی یک نیاز موجد ناپایداری در خط داستانی می شود، می توان بر اساس نظریه گلاسر به تحلیل شخصیت های داستانی در داستان های کودکانه و در نهایت تبیین جنبه درمانی و میزان اثربخشی داستان ها در شخصیت و بهبود سلامت روانی مخاطبان کودک پرداخت. در این پژوهش به منظور رسیدن به این هدف، آثار داستانی (تألیف و ترجمه) برگزیده (آثاری که بیشترین جوایز را به خود اختصاص داده اند) در بازه زمانی 1300-1390، براساس کتاب برگ های ماندگار (حدوداً 145 داستان)، گزینش شدند. پس از گزینش آثار، شخصیت های داستانی (اصلی و فرعی) در همه داستان ها استخراج شدند؛ سپس به تبیین نیازهای شخصیت ها در داستان پرداخته شد و اینکه برانگیختگی این نیازها به چه انتخاب هایی منجر می شود و نوع انتخاب شخصیت ها چه تأثیری در سرنوشت آن ها دارد و سپس مقایسه ای میان نیازهای پنجگانه صورت گرفت.

تبلیغات