مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
ژرارژنت
حوزههای تخصصی:
زمان در روایت یکی از مباحث مهم و مؤلفه های اساسی در آفرینش داستان است که در دهه های اخیر مورد توجه روایت شناسان مختلف قرار گرفته است. با بررسی زمان می توان به اهمیّت یک رویداد در نظر نویسنده برای دستیابی به هدفش پی برده، از این میان، نقش ژرار ژنت، ساختارگرای فرانسوی، در تکوین نظریه ی زمان روایی به عنوان یکی از مهم ترین مؤلفه های پیشبرد روایت داستانی، بسیار قابل توجه است. ژنت نظریه ی زمان در روایت خود را در سه محور نظم، تداوم و بسامد مطرح می کند. مثنوی تمثیلی جلال و جمال نزل آبادی، شاعر ناشناخته ی قرن نهم، از محور زمان به خوبی استفاده کرده است و از تحلیل زمانی این داستان تمثیلی این نتیجه به دست می آید که نویسنده، گاهی توالی خطی زمان را برهم می زند تا متن را دچار آشفتگی زمانی کند و با یک فلاش بک به عقب بر می گردد و گاهی گوشه چشمی به آینده می اندازد و دوباره به متن اصلی برمی گردد. نویسنده به طور کل روند شتاب مثبت و بسامد مفرد را برای ایجاد ایحاز در متن به کار برده است.
بررسی زاویه دید در رمان پلنگ های کوهستان بر اساس الگوی روایت شناسی ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت شناسی موضوعی است که دردهه های گذشته مورد مطالعه کسانی چون تزوتان تودوروف، نورمن فریدمن، ژاپ لینولت، ژرالدپرس، اشتانسل و ژرارژنت بوده است . نزدیک چهل دهه است این مقوله، به عنوان علمی مستقل در غرب، جای خود را باز کرده است و از دیدگاه ساختار گرایان به مطالعه ی طبیعت، شکل و نقش روایت می پردازد و می کوشد توانایی و فهم متن روایت را نشان دهد. ژرارژنت فرانسوی، به گفته ی بسیاری از محققان ، کامل ترین نظریات را در باب این حوزه مطرح کرده است. زاویه دید یا کانون روایت مبحثی است که نویسنده یا راوی برای نگریستن به داستان خود بر می گزیند. نظرات دقیق و آراء منسجم وی درباره ی کانون روایت چنان ظرفیتی دارد که می توان با کمک الگوی روایت شناسی او، متون مختلف ادبی را بررسی کرد و دید تازه ای را به روی آن ها گشود. در این پژوهش، با بهره گیری از روش توصیفی – تحلیلی، شگردهای روایی را در رمان پلنگ-های کوهستان امین فقیری بر اساس نظریه کانون روایت ِژرارژنت مورد بررسی قرار خواهد گرفت .
بررسی عوامل مؤثر بر سرعت روایت در رمان تاتار خندان غلامحسین ساعدی بر اساس نظریه روایت پردازی ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴۴
275 - 298
حوزههای تخصصی:
زمان به عنوان یک عنصر مهم در رمان نویسی، از مؤلفه های اساسی در آفرینش رمان به شمار می رود و جایگاهی بنیانی در روایت دارد به گونه ای که به پندار برخی، ویژگی شناسایی روایت، منش زمانمند آن است. بازی های زمانی نویسندگان علاوه بر افزایش جذابیت روایت، نشانگر نحوه گزینش رویدادها از سوی نویسنده است و با بررسی آن به اهمیت یک رویداد در نظر نویسنده برای دستیابی به هدفش پی می بریم. ژرار ژنت نظریه پرداز ساختارگرای فرانسوی، در تکوین نظریه زمان روایی به عنوان یکی از مهم ترین مؤلفه های پیشبرد روایت داستانی نقش قابل توجهی داشته است. با توجه به همین نکته در پژوهش پیش رو، با رویکردی توصیفی-تحلیلی به بررسی عوامل مؤثر بر شتاب روایت در رمان تاتارخندان غلامحسین ساعدی براساس نظریه روایت پردازی ژرار ژنت پرداخته شده است. بررسی سرعت روایت برای آن است که نشان داده شود در یک اثر ادبی، کنش ها و رویداد ها در طول چه مدتی از زمان رخ داده و در سنجش هر یک از برهه های زمانی چه حجمی از کتاب به آن ها اختصاص یافته است. نتایج این پژوهش، بیانگر این است که در رمان تاتار خندان نویسنده با بنانهادن طرح روایت بر ساختاری غیرخطی، داستانی مدرن خلق می کند که عنصر زمان در آن نقش اساسی دارد. با تکیه بر نظریه"زمانمندی روایت ژرار ژنت"می توان نتیجه گرفت که در بخش های مختلف رمان تاتار خندان به دلیل کاربرد بیشتر عوامل کاهش دهنده سرعت روایی متن، شتاب؛ منفی و سرعت روایت کند است.
بررسی و تطبیق روایتگری در آثار غزاله علیزاده، با تکیه بر رمان های «خانه ادریسی ها»، «شب های تهران»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۹
202 - 234
حوزههای تخصصی:
روایت شناسی به عنوان علمی جدید، به بررسی ساختار حاکم بر روایت های داستانی می پردازد. با استفاده از شاخص های علم روایت شناسی، می توان به الگوی ساختاری روایت ها دست پیدا کرد. زبان شناسان متعددی به ارائه نظریات مبسوطی در این زمینه پرداخته اند و در این میان، مطالعات ژرار ژنت از وسعت فراوانی برخوردار است. او در مطالعه روایت های داستانی، بر سه شاخص کلی "زمان"، "حالت یا وجه" و "صدا و لحن" تکیه می کند. غزاله علیزاده، از نویسندگان معاصر ادبیات داستانی ایران به شمار می رود که آثارش از دیدگاه علم روایت شناسی، قابل تأمّل است. این نوشتار با تکیه بر نظر روایت شناسان به ویژه نظریه های ژرار ژنت، به بررسی سه مؤلفه مذکور در آثار این نویسنده پرداخته است. روایت در گذشته و، گذشته در گذشته، روایت زمان حال و عبور مکرّر از زمان حال به گذشته، ویژگی برجسته آثار مذکور از لحاظ زمانی است. بیش تر رویدادهای این آثار، روی خط مستقیم و متوالی روایت شده اند استفاده از شتاب منفی و مثبت، بسامد و انواع آن، کانون صفر و کانون درونی، روایت درون داستانی با زاویه دید اول شخص، تک گویی، حدیث نفس و من شاهد، روایت برون داستانی با زاویه دید سوم شخص، هم چنین روایت پسازمانی و همزمانی، از ویژگی های روایت در رمان های فوق الذکر است.
بینامتنیت قرآنی در مصنّفات باباافضل کاشانی(بر اساس نظریه ژرار ژنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
41 - 60
حوزههای تخصصی:
بینامتنیّت یکی از نظریه های مهم ساختارگرایان است که بر اساس آن هیچ متنی بدون پیش متن نیست، یا تداوم است و تکرار، یا تقلید است و دگرگونی. بر این اساس در متون ادبی، هیچ نقطه آغازی وجود ندارد و نویسندگان به صورت اصیل اثر را خلق نمی کنند؛ بلکه بن مایه های آن را از متون قبل از خود می گیرند. عرفا و فلاسفه اسلامی بسیاری از بن مایه های فکری خود را از قرآن، سنّت و نهج البلاغه وام گرفته اند. در مصنّفات بابا افضل کاشانی، بینامتنیّت قرآنی مشهود است. جستار حاضر، به روش توصیفی – تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای بینامتنیّت قرآنی را در مدارج الکمال و جاودان نامه بابا افضل مطالعه کرده است. حاصل پژوهش نشان می دهد که قرآن کریم در کلام این حکیم بزرگ، تأثیرات معنوی و لفظی بسیاری برجای نهاده و پیوند عمیقی بین اندیشه های قرآنی و اندیشه های ادبی، عرفانی و فلسفی وی به وجود آورده است. یکی از بارزترین وجوه اندیشه های وی، تفکر درباره انسان و هستی شناسی است. با توجّه به تقسیم بندی ژرار ژنتُ بینامتنیّت قرآنی در دو رساله مورد مطالعه، به صورت های صریح(آشکار)، غیرصریح(پنهانی و تعمدی) و ضمنی، وجود دارد.
کاربست تطبیقی زمان روایت در لایه گفتمان در دو اثر روایی پله آس و ملیزاند و زال و رودابه بر اساس نظریه ژرارژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک رویدادها و درونمایه هر داستان با زمان روایتگری آن ارتباط تنگاتنگی دارد. ژنت به عنوان تأثیرگذارترین نظریه پرداز در خصوص زمان متن در نقد روایت شناختی، کشف جزئیات زمان روایی را میسّر می سازد. هدف این جستار، بررسی تطبیقی زمان روایی با تأکید بر نظریه جامع ژنت و سازوکارهای ساختاریابی او در دو روایت پله آس و ملیزاند و زال و رودابه از سه منظر: ترتیب زمانی، دیرش و بسامد است تا قواعد عام زمان روایت و قانون مندی های آن واکاوی گردد. این پژوهش با رویکردی توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و با تأکید بر وجوه اشتراک و افتراقِ کاربستِ شگرد رواییِ زمان روایت، به واکاوی تطبیقی و تحلیل دو داستان می پردازد. ساختار روایی این دو اثر، از منظر ژنت، سامان بندی زمانیِ متفاوتی دارند. اثر روایی پله آس و ملیزاند برخوردار از زمانمندی خطی منظمی است که به جنبه دراماتیک اثر، قدرت می بخشد اما در زال و رودابه شاهد برهم خوردن توالی زمانی رویدادها و گذشته گویی ها و آینده گویی های متعددی هستیم. بنابراین پله آس و ملیزاند برخلاف زال و رودابه، فاقد زمان پریشی است و شگرد دیرش در زمان روایت در دو داستان، مبتنی بر صحنه پردازی است و فرم نمایشی، این دو اثر را، تبدیل به متونی پُر گفت وگو کرده است. علاوه بر این، بسامد نقل منفرد در دو روایت، وجه غالب است.
بررسی و تحلیل زمان روایت در داستان موسی (ع) بر اساس دیدگاه ژرار ژنت با تکیه بر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
623 - 641
حوزههای تخصصی:
در هر روایت داستانی، روایت گری یکی از جنبه ی اساسی و اولیه ی آن است که بازنمایی اشیا، مکان ها و جنبه های ایستای داستان و شخصیت ها از طریق آن صورت می گیرد. از مولفه های مط رح در روای ت گری، مس أله ی زم ان است که مورد توجه روایت شناسان مختلف قرار گرفته است. ژرار ژنت ساختارگرای فرانسوی از نظریه پردازان برجسته در این زمینه می باشد؛ ایشان علاوه بر (وجه و آوا) زمان و زمان پریشی هایِ روایت را یکی از مهم ترین مؤلفه های روایتِ داستان درجهت انتقال سریع و بهتر پیام دانسته است. با توجه به اهمیت این موضوع در روایت گری های قرآن کریم، پژوهش مذکور سعی کرده ضمن اشاره به نظریه ی روایی ژنت، با روش توصیفی - تحلیلی، زمانِ روایی داستان موسی (ع)،که از برجسته ترین داستان های قرآنی است، را مورد بررسی قرار دهد. نتیجه این بررسی مشخص می کند که در این داستان، هر چند کما بیش از تمامی شگردهای زمان پریشی، اعم ازترتیب، تداوم و بسامد استفاده گشته است، اما وجه غالب در زمان پریشی ها، با گذشته نگری درون داستانی، در بسامد با نوع مکرر و در تداوم هم بیشتر با حالت حذف یا خلاصه بوده است.