پژوهش های ادبیات تطبیقی
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره دهم پاییز 1401 شماره 3 (پیاپی 33) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
فصلنامه علمی- پژوهشی پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره 10، شماره 3 پاییز 1401، صص 26-55 یکی از متون داستانی فارسی، سندبادنامه ظهیری است. این داستان که مرکب است از یک قصه اصلی و چندین قصه درونه ای، در متون عربی و فارسی متعددی روایت شده که عبارتند از: سندبادنامه عامیانه عربی، الف لیله و لیله، طوطی نامه نخشبی و جامع الحکایات. پرسش های این مقاله آن است که چه تفاوت هایی در این متون در روایت قصّه اصلی و قصّه های درونه ای وجود دارد و آیا بررسی این تفاوت ها می تواند پرتوی بر بعضی ابهامات این داستان به روایت ظهیری بتاباند؟ در پاسخ به این پرسش ها، وارد حوزه مطالعات ادب تطبیقی در چارچوب مکتب آمریکایی شده ایم، روایت ظهیری مبنا قرار گرفته و روایات دیگر با آن مقایسه گردیده است. نتیجه مقایسه نشان می دهد که در داستان اصلی در بعضی روایات، به جزئیات و روابط علّی و معلولی توجه بیشتری شده که با اتکاء به آن ها می توان برخی ابهامات داستان اصلی به روایت ظهیری را برطرف نمود. و این از اهداف مقایسه و نگارش این مقاله است. داستان های درونه ای در این متون کاملا مانند هم نیستند. پاره ای از داستان های درونه ای، با تفاوت هایی جزیی در همه متون مورد بحث ما مشترک است. پاره ای دیگر در روایت ظهیری آمده و در روایات دیگر نیامده، برعکس، بعضی داستان ها در روایت دیگر آمده و در روایت ظهیری نیست. عواملی که باعث این تفاوت ها شده اند، متعددند. محل ترجمه یا تألیف در شمار این عوامل است. قوّه تخیّل و خلاقیت مترجم و مؤلف یا مقصود آن ها از ترجمه و تألیف از دیگر عواملی است که کمابیش به اختلاف و دگرگونی این روایات دامن زده است.
ادبیات تطبیقی و مطالعات ترجمه: از تقابل تا تعامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی و مطالعات ترجمه از جمله رشته هایی هستند که در حصار مرزبندی های سنتی محدود نمانده اند و هر یک چه به صورت منفرد و چه در پیوندی مستمر و تنگاتنگ می توانند به دانشی فزاینده تر درباره ادبیات ، تاریخ ، و فرهنگ های گوناگون منجر شوند. با درهم تنیدن نظریات این دو رشته، با هدف رسیدن به نتایجی مطلوب می توان پژوهش هایی را به ثمر نشاند که انجام آن پژوهش ها در فضای محدود یک رشته ممکن نیست. نویسندگان مقاله حاضر می کوشند با اتخاذ نگرشی تاریخی بر نقاط تماس، تشابه، و یا تعامل میان این دو رشته تمرکز کنند و نشان دهند کدام حوزه ها از همکاری تطبیقگران ادبی و متخصصان رشته مطالعات ترجمه سود بیشتری می برند. از جمله این پژوهش ها می توان حوز ه های «تاریخ ادبیات»، «تاریخ ترجمه» و «مطالعات دریافت» را نام برد.
نمودهای تولّد دوباره قهرمان در داستان «طاهر و زهره» بر مبنای روایت های ایران، قبرس و کوموک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره قهرمان که با خرد و الهام فراوان همراه است، بیانگر شوق بشر به رشد تحول گراست. مخاطبان این اسطوره با قهرمان هم ذات پنداری می کنند و در واقع اساطیر، زمینه ای پدید می آورند که فرد بتواند با خواندن و شنیدن آن دگرگون شود و به کمال برسد. یکی از داستان های معروف اسطوره ای که روایت های مختلف آن در ایران، آذربایجان، تاتار، ترکمن، ازبک، قبرس، آناتولی، کوموک و ... شهرتی دارد، داستان «طاهر و زهره» است. این داستان که مانند دیگر ادبیات «عاشیقلار» تلفیقی از نثر و نظم است، نمود مرگ و تولد دوباره قهرمان است که در طی داستان بارها اتفاق می افتد. این مقاله مرگ و بازتولّد تکراری قهرمان را در روایت های مختلف داستان «طاهر و زهره» بر مبنای کهن الگوی بازتولد یونگ به روش توصیفی و تحلیلی بررسی می کند. قهرمان داستان در سیر داستان بجز تناسخ چهار نوع از بازتولد: 1- تولد مجدد 2- مشارکت در فرآیند تحول، 3- تجسد و 4- رستاخیز را تجربه می کند. در این داستان آنچه می میرد، معمولاً «خود» سابق قهرمان است که با مرگ و بازتولد خود، بیداری جامعه را رقم می زند. این مرگ می تواند مرگ تردید، پیمان شکنی، خیانت، دروغ و مکر و نیرنگ باشد که به یاری عشق ممکن می گردد، عشقی که تجلی آن همواره در زندگی بشر دیده می شود.
نگاره «گفتگویی با دانته درباره کمدی الهی»: استعاره کلاژ در بازنمود ادبیات جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه با نام «ادبیات جهان» از سوی نویسندگان و کارشناسان ادبی به خوانندگان نشان داده می شود، بیش از آنکه دربردانده نمونه های برگزیده ادبی از کشورهای گوناگون به گونه ای برابر و بدون مرزبندی های فرهنگی و سیاسی باشد، گلچینی است از نویسندگان و نوشته های ادبی کشورهایی که بنا بر تلاش های ملی و جهانی خود توانسته اند به جهانیان شناسانده شوند. این رویکرد گزینشی در شناسایی «ادبیات جهان» که به ویژه از سمت باختر آغاز گردیده و توان فراوانی در پاسداشت برتری خود نشان داده، در بنیان، همانند بکارگیری شگرد کُلاژ در شیوه نگارگری «پاره گفتگو» است، به گونه ای که آفرینش و گسترش جستار «ادبیات جهان» و پرورش آن در دوران تاریخی و ادبی گوناگون را می توان همچون آفرینش یک نگاره کلاژ دانست و این هنر را در چارچوب ادبیات هچون یک استعاره از ادبیات جهان پنداشت. این پژوهش، با رویکردی میان رشته ای، با واکاوی ساختار و درون مایه ادبی نگاره «گفتگویی با دانته درباره کمدی الهی» از سه هنرمند چینی-تایوانی، در سبک کلاژ، تلاش دارد در سایه انگاره های «کارناوال» از باختین و «دورخوانی» از فرانکو مورِتی، که از انگاره های پرکاربرد در روشن سازی جستار «ادبیات جهان» هستند، به کالبدشکافی چرایی گزینش چهره های ادبی آن بپردازد و به گونه ای کارکرد استادان، ناشران، مترجمان و کارشناسان ادبی در برپاسازی «ادبیات جهان» را بررسی کند.
بررسی تطبیقی دو زندان سروده از ابن زیدون اندلسی و مسعود سعد سلمان لاهوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فصلنامه علمی- پژوهشی پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره 10، شماره 3 پاییز 1401، صص112-138 کوشش حاضر به تحلیل تطبیقی دو زندان سروده از دو شاعر برجسته عرب و ایرانی یعنی ابن زیدون اندلسی (394-463) و مسعودسعد سلمان (439-515) در چارچوب ادبیات تطبیقی پرداخته است. این دو شاعر مدّتی از عمر خود را در زندان سپری کردند و چکامه هایی هنری در احوال اسارت خویش سرودند. نگارنده در این نوشتار، از هر سراینده یک زندان سروده را برگزیده و به شیوه توصیفی-تحلیلی، نقد و مقایسه کرده است. موقعیت متن سازِ مشابه و اغراض متجانس مندرج در قصاید از قبیل: شکایت، مهرجویی، فخرورزی و مدح، از دلایل گزینش این دو اثر برای هم سنجی است. پژوهش نشان می دهد که در قصیده ابن زیدون نسیب نمادین، نمایی دو بُعدی از غم عشق و اندوه اسارت را نشان می دهد. مهرجویی از ممدوح با نکوهشی نرم درآمیخته است. مدح، لحن موعظه دارد و فخرورزی بیش از خودستایی، دارای کنش ترغیبی است. در سروده مسعود، سوز و گداز یک زندانی جبراندیش که جهان را مظهر تنازع و تبعیض می بیند، در سطوح واژگان، اسلوب، تخیّل و بافت عمودی قصیده تجلّی یافته است. زندان طولانی مدّت، ذهن و زبان مسعود را بیش از حریف تازی اش با مادّه و مکان درپیوسته است.
تحلیل راهبردهای گفتمانی هوشنگ گلشیری در رمان «آینه های دَردار» و بازنمایی ایدئولوژی کنش گرانِ این اثر بر پایۀ نظریۀ راجر فاولر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با بهره گیری از مؤلفه ها و راهبردهای گفتمانیِ راجر فاولر، به دنبال آشکار ساختن ایدئولوژیِ نویسنده و کنش گرانِ اجتماعیِ رمان آینه های دَردار است. فاولر در نظریه گفتمانیِ خود، برای ساختار متن در زمینه های روساخت و ژرف ساخت اهمیت خاصی قائل است. از این رو جستار حاضر کوشیده است تا با توجه به آرای وی، از طریق تحلیل روساختِ رمان یاد شده، به فهم ژرف ساخت آن دست یابد. در پیوند با این امر، پرسش اصلیِ پژوهش آن است که هوشنگ گلشیری در روساخت اثر خود، چه راهبردهایی به کار برده است تا بدان وسیله ژرف ساختِ متن را به نمایش بگذارد؟ روش این پژوهش از نوع کیفی است و برای توصیف و ارزیابی داده ها از رویکرد توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل داده های این مطالعه حاکی از آن است که برجسته سازی و حاشیه رانی ، سازوکار حاکم بر کردار ها و رفتارهای گفتمان رمان است. نویسنده با کاربست راهبردهایی چون ارجاع ضمیر، ایجاد تعلیق، ایجاد ابهام، وجه نمایی، فاعلی سازی، جملات امری و پرسشی، تغییر جایگاه ارکان جمله، حذف برخی عناصر زبانی، زمان پریشی، و مجهول سازی توانسته است ایدئولوژیِ کمونیست های مهاجر ایرانی را به نمایش بگذارد. بیشترین بسامد راهبردهای گفتمانی، مربوط به مولّفه ارجاع ضمیر و کمترین بسامد به تغییر جایگاه ارکان جمله تعلق دارد. گفتنی است که راهبردهای گفتمانیِ فوق الذکر، مهم ترین ویژگی های روساخت رمان گلشیری به شمار می آیند.