فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۶۱ تا ۴٬۱۸۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
ارزش و اعتبار «تاریخ بیهقی» به عنوان یک متن ادبی و تاریخی بر کسی پوشیده نیست. در این اثر، «نامه ها» از جایگاه ویژه ای برخوردار هستند و بررسی آن ها با رویکرد میان رشته ای می تواند افق های تازه ای بر روی پژوهشگران بگشاید. از آن جا که امیر مسعود در بافت های موقعیّتی مختلف، مکاتباتی با افرادی با جایگاه های سیاسی متفاوت داشته؛ تحلیل این گونه مکاتبات به روش علمی، افزون بر آشکار نمودن برخی زوایای پنهان آن، چگونگی بهره برداری صاحبان قدرت از امکانات زبانی برای سلطه گری و اهداف سیاسی را نشان می دهد. نظریه «کنش گفتار» که نخستین بار توسط «آستین» از فلاسفه مکتب آکسفورد مطرح شد و سپس توسط «جان سرل» تکمیل شد؛ به ویژگی های کارکردیِ پاره های گفتاری کلام تأکید دارد. از این رو، در مقاله پیشِ رو، نامه های صادره امیرمسعود که در جلد اوّل کتاب تاریخ بیهقی ذکرشده، با روش توصیفی- تحلیلی ، بر مبنای طبقه بندی سرل، ابتدا به صورت مجزّا و سپس به صوت مقایسه ای و در نهایت به صورت کلّی از حیث کنش گفتار بررسی و تحلیل شده است. نتایج حاصل از این پژوهش، گویای تناسب و هماهنگی کاربست هریک از این کنش گفتارها با اهداف امیرمسعود است. چنان که فراوانی کنش اظهاری در این پیکره زبانی، می تواند نمادی از قدرت وی در کلام باشد. همچنین فراوانی کاربست کنش ترغیبی درچارچوب همین خواسته بوده و البتّه درصد قابل توجّهی از کنش عاطفی به عنوان سومین کنش پرتکرار در یکی از نامه ها دیده می شود. کارکرد سایر کنش های گفتاری در این نامه ها در مبحث نتیجه گیری نشان داده شده است.
سرل و جایگاه منطقی داستان های خیالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جان سرل در فلسفه زبان خود به تفاوت های ظریفی توجه دارد که در میان انواع مختلف افعال گفتاری وجود دارند. به باور او، گفتن یا نوشتن در یک زبان، عبارت است از انجامِ یک نوع کاملاً خاص از افعال گفتاری که افعال مضمون در سخن نامیده می شود. بدین لحاظ، وجود گفتمان داستانی برای کسی که به چنین دیدگاهی معتقد است، مسئله دشواری را ایجاد می کند؛ یعنی چگونه می توانیم اثری داستانی را بفهمیم، حتی اگر نویسنده ظاهراً پاره ای از قواعد مهم کاربرد زبان را نقض کند؟ تلاش وافر سرل، در این سیاق، تحلیل مفهوم داستان است، نه مفهوم ادبیات. در واقع هدف او، بررسی تفاوت میان اظهارات داستانی و جدی است، نه بررسی تفاوت میان اظهارات مجازی و واقعی. از نظر سرل، نویسنده یک اثر داستانی، به انجام مجموعه ای از افعال مضمون در سخن، معمولاً از نوع تصدیقی، تظاهر می کند. او معتقد است آنچه داستان خیالی را ممکن می کند، مجموعه ای از قراردادهای فرازبانی و غیرمعناشناختی ای است که ارتباط میان کلمات و جهان را که از طریق قواعد معناشناختی افعال گفتاری بنیان نهاده شد، قطع می کنند. بر این اساس، اعمال متظاهرانه افعال مضمون در سخنی که نگارش اثری داستانی را شکل می دهند، عبارت اند از: انجامِ افعالِ اظهار، به صورت واقعی، با قصد توسل به قراردادهای افقی که تعهدات اظهارات متعارف مضمون در سخن را به حالت تعلیق درمی آورند. هدف این جستار، بررسی، تحلیل و نقد نگاه سرل به جایگاه منطقی گفتمان داستانی است.
تحلیل «قصه ی سیمرغ» در منطق الطیر بر مبنای خوانش های پَسامدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۵۰)
155 - 172
حوزه های تخصصی:
نظریه های جدید و کاربست این تجربه های غیربومی می تواند تازگی ها و طراوت های معنایی متون و همچنین استعداد و امکانات آن ها را نشان دهد و ذهن و تلقی مخاطبان نوگرا و تنوع طلب و اغلب جوان را، نسبت به متون کلاسیک متحول کند. دراین راستا می توان پست مدرنیسم را به عنوان یکی از نظریه های ادبی جدید و نیز حرکت و تلاشی برای تزلزل نشانه ها و ازدست رفتن قطعیت معنا و مشکوک شدن به روایت های کلان ادبی، فرهنگی و تاریخی تلقی کرد. داستان منطق الطیر به عنوان یک متن کلاسیک و تمثیلی، همواره یکی از متون برجسته، نمادین و تأثیرگذار عرفانی- اسلامی در ادبیات فارسی بوده است که بیش از هر چیز بر تفکر وحدت وجودی پافشاری می کند. بررسی کل گرایانه ی قصه ی سیمرغ در منطق الطیر ازمنظر عدم قطعیت معنا، که مهم ترین ویژگی پست مدرنیسم است، ظرفیتی را فراهم می کند تا خوانندگان امروزی را با استعدادهای معنایی این متن کلاسیک آشنا کند. سؤال این است که آیا می توان با توجه به عدم قطعیت معنا خوانشی متفاوت از قصه ی سیمرغ در منطق الطیر داشت؟ مفاهیم و گزاره هایی چون کثرت گرایی، کنش جمعی، خودشناسی و کمال گرایی جمع محور، مرگ خداوند، انتظار بیهوده بشری، به هم ریختن طبقات اجتماعی، مرکزیت زدایی از قدرت و انتشار آن، تغییر ارزش های بقا به ارزش های ابراز وجود، ادغام افق ها و سویه ی غیاب کلام همگی از رهاوردهای خوانش پست مدرنیستی قصه ی سیمرغ در کتاب منطق الطیر است.
بررسی گونه ها و معانی «را» در گرشاسب نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۵۰)
195 - 220
حوزه های تخصصی:
هر اثر ادبی از ساخت های جزئی تری تشکیل شده است. ساخت های نحوی و صرفی هر اثری، بنیاد ساخت های بلاغی و محتوایی آن را شکل می دهد. «را» که امروزه بیشتر به عنوان نقش نمای مفعولی شناخته می شود، در متن های گذشته ی ادب فارسی، جایگاه حساس تر و متنوع تری داشته است و کاربردهای گوناگون آن در فهم معنی و شناخت بلاغت متن ایفای نقش می کرده است. یکی از منظومه های حماسی که در نوع خود جایگاه برجسته ای دارد و کاربردها و معانی را در آن درخور توجه و قابل تأمل است، گرشاسب نامه ی اسدی توسی است؛ ازاین رو مقاله ی حاضر بدون واکاوی بلاغی، در پی شناخت و معرفی انواع کاربرد و معانی گوناگون «را» در این منظومه و ارائه ی آمار دقیقی از انواع و نقش «را» در کاربردهای گوناگون، ازنظر دستوری و معنایی است. در این بررسی ها ضمن تبیین نقش و اهمیت این نقش نما که چهره های گوناگون معنایی و کاربردی دارد، به کاربردهای ویژه ی آن نیز پرداخته شده است و با ذکر تعداد تقریباً دقیق این نقش نما در تمام گرشاسب نامه ، بیشترین و کمترین نوع کاربرد «را» در این منظومه مشخص شده است. روش پژوهش مبتنی بر تحلیل داده هایی ست که از متن این منظومه به دست آمده و نتیجه گیری آن نیز مبتنی بر تحلیل محتواهای ساختاری و معنایی آن داده ها است.
مقاله کوتاه: بازیچ یا شیشه بازیچ چیست؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۵۰)
267 - 288
حوزه های تخصصی:
دیوان خاقانی مشحون از تصاویر، تعابیر و مفردات غریبی است که باعث دیریابی اشعار وی شده است. یکی از بسترهایی که خاقانی در آن مفردات دیریاب استعمال نموده ، فرهنگ عامه ی جغرافیا و اقلیم زیستی خود بوده است. «شیشه ی بازیچ» از نمونه واژه هایی است که مربوط به منطقه ی اران و جغرافیای زیستی خاقانی بوده که در برخی نسخ کاتبان و به تبع آن مصححان برای مأنوس سازی، این وجه غریب را به «شیشه ی نارنج» و «شیشه ی بازیچه» تحریف کرده اند؛ یعنی ازیک طرف به خاطر تسامح در نقطه گذاری، آن را به «شیشه ی نارنج» و ازطرف دیگر با افزودن هاء غیرملفوظ، به «شیشه ی بازیچه» بدل کرده اند که البته گویا مورد دوم شکل دیگری از تلفظ همان بازیچ است. وجه غریب «شیشه ی بازیچ» یا «بازیچ» در برخی نسخ محفوظ مانده است. با دقت در موارد استعمال، نشانه هایی ایضاحی از این پدیده نمایان گر می شود. این پدیده که به خاطر غرابت استعمال از فرهنگ ها نیز فوت گردیده ، آن گونه که از ابیات مستعمل در آن برمی آید، حقه ای شیشه ای مربوط به مشعبدان و معرکه گیران است که گاه آن را از گلاب و آب پر می کرده و بر سر می گذاشته و با آن حرکات نمایشی و محیرالعقول انجام می داده و گاه نیز با شعبده از آن اشکالی و اشیای را بیرون می آورده اند. به خاطر جنس شیشه ای این پدیده، گاه به آسمان تشبیه شده که شیشه سان بودن آن در اساطیر هم مذکور است و گاه دل و گاه شیشه ی کافور به آن مانند شده است.
بررسی علل جامعه شناختی فروپاشی حکومت جمشید براساس نظریه ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه بیان کننده تاریخ و سرنوشت ایران زمین است. به همین علت ترجمان معتبری از پیشینه فرهنگی ملت ایران محسوب می شود. از همین روی از مهم ترین مباحثی که می توان در آن یافت، نگرش جامعه شناختی فردوسی است. در قسمت اسطوره ای شاهنامه سیر زندگی اجتماعی بسیار شبیه به روندی است که در نظریات اجتماعی مطرح است، یکی از نظریه های مشهور، متعلق به ابن خلدون است. ابن خلدون یکی از چهره های شاخص در تاریخ نظریه اجتماعی است. از میان مفاهیمی که وی ابداع کرده است مفهوم «عصبیت» و «مراحل پنج گانه سیر حکومت ها» از مهم ترین ها است. در این مقاله برآنیم تا بر مبنای نظریه ابن خلدون به بررسی حکومت جمشید، پادشاه پیش دادی و خردمندی که به همه هنرها دست یافته و بر همه کارها توانا شد، بپردازیم. هدف این مقاله بررسی علت سقوط حکومت جمشید در شاهنامه براساس نظریه جامعه شناسی ابن خلدون است. پیش فرض اصلی این پژوهش این است که نظریه ابن خلدون بر تمام ابعاد حکومت جمشید قابل تطبیق است. در جهت تحقق این هدف پس از بیان مقدمه ای کوتاه، جامعه شناسی در ادبیات به صورت موجز بیان شده و سپس به بیان مفهوم عصبیت و مراحل پنج گانه سیر حکومت ها از تأسیس تا واژگونی پرداخته شده است. آن گاه دوران سلطنت جمشید براساس مراحل پنج گانه مورد بررسی قرار گرفته و به این نتیجه می رسیم که اگرچه در دوره فردوسی علم جامعه شناسی به صورت امروزی وجود نداشته ولی نظریه های جامعه شناسی در حماسه او بازسازی شده است.
بررسی ظرفیت های داستان های واقع گرای شاهنامه برای ارائه به کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۲
189 - 214
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی به دلیل داشتن داستان های جذّاب، همواره نظر بسیاری از نویسندگان کودک و نوجوان را به خود جلب کرده است.کودک از منظر شناختی و داشتن ویژگی های منحصر به گروه سنّی خود، نیازهای مختص به خویش را در دریافت منابع علمی و حتّی داستانی دارد. به همین دلیل، مقاله حاضر که به شیوه توصیفی و تحلیلی نگاشته شده و روش گردآوری اطّلاعات آن بر پایه مطالعات کتاب خانه ای بوده، می کوشد تا با توجّه به شرایط سنّی کودک، ظرفیت های برخی داستان های واقع گرای شاهنامه را که شامل موضوعات رزمی، تاریخی، اجتماعی، عاشقانه، عارفانه و اخلاقی می شود، مورد بررسی قرار دهد تا بتوان با شگردهایی چون بازنویسی، بازآفرینی، بازنگری و غیره، متن کهن شاهنامه را برای این گروه مناسب سازی کرد. داستان های واقع گرای شاهنامه در صورت مناسب سازی، زمانی می تواند نظر کودکان را جلب کند که با زندگی معمول آنان در ارتباط باشد. به علاوه آن دسته از داستان ها که شرح حال یک یا چند شخصیت قهرمان است، به دلیل داشتن محتوایی ماجراجویانه و نزدیک به زندگی بشری، الگویی را در اختیار کودکان قرار می دهد که از ذهن آن ها دور نیست. هم چنین وجود شخصیت های کودک در داستان های واقع گرای شاهنامه به دلیل ایجاد حسّ هم ذات پنداری در مخاطب، می تواند یکی از عوامل مهم در افزایش ظرفیت های داستانی برای جذب کودکان باشد.
بن مایه های اساطیری آتش در اوستا و بندهشن و بازتاب آن در ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۲
243 - 265
حوزه های تخصصی:
آتش یکی از چهار آخشیج (عنصر) است که با کشف آن جهشی در شیوه زندگی انسان ها پدید آمد. این عنصر در میان تمام ملل دنیا همواره مورد احترام بوده است. عده ای آن را مورد پرستش قرار داده اند و مردمانی در اجرای مراسم آیینی از آن استفاده کرده اند. آتش ازگذشته های دور تا امروز از مراسم عزا تا جشن ها، با حالت نمادین دوگانه به گونه های مختلف در زندگی بشر، حضوری پررنگ داشته است. امروزه شمع همان نقش روشن گری آتش را ایفا می کند چه در مراسم جشن و شادی و چه در مراسم سوگواری؛ و درعین تعارض محیطی، نوعی آرامش را تداعی می کند و استفاده از آن در دنیا رایج است. تمام تمدن های بنام دنیا داستان های مختلفی برای پیدایش آتش دارند و نکته مشترک در تمامی اساطیر جهانی این است که کشف آتش به عنوان نقطه عطفی در زندگی بشر، همیشه مورد احترام بوده است. در این پژوهش به شیوه تحلیلی- توصیفی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای، جای گاه عنصر آتش در اوستا و بندهشن بررسی و تضاد و تعارض در نماد این عنصر تحلیل شده است. آتش در شعر شاعران با ایجاد حسی دوگانه و حتی چندگانه، دست مایه سرودن اشعاری دل پذیر شده که با پیشینه مفهوم انواع آتش در اوستا و بندهشن شباهت دارد و می توان ریشه آن را در این دو کتاب مشاهده کرد.
تحلیل زبان زنان در هشت داستان شاهنامه فردوسی و مقایسه آن با هشت داستان از مثنوی مولانا (بر پایه چندزبانی باختین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۲
267 - 298
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی و مثنوی معنوی از تأثیرگذارترین آثار ادب فارسی هستند که ساختار داستانی دارند و از این رو می توانند در جای گاه مقایسه با یک دیگر قرار گیرند. باختین، نظریه پرداز روس، چندزبانی را در حوزه داستان زیرساخت چندصدایی معرفی می کند؛ اما نوع حماسه و قالب شعر را در این مقوله جای نمی دهد؛ مسأله پژوهش حاضر آن است که در صورت وجود لایه های زبانی در این دو اثر داستانی منظوم، میزان بهره مندی هر یک از چندزبانی چقدر بوده و این ویژگی چه تأثیری بر آن ها داشته است. در این پژوهش، بررسی زبان زنان هشت داستان از مثنوی معنوی و هشت داستان از شاهنامه فردوسی از دیدگاه چندزبانی نشان داده است که برخی از گونه های زبانی باختین در زبان تعدادی از این زنان یافت می شود، اما زنان شاهنامه بیش تر از زنان مثنوی از این ویژگی برخوردارند و فردوسی بیش تر از مولانا از چندزبانی در شخصیت پردازی زنان داستان ها بهره برده است. هم چنین این بررسی، تفاوت دیدگاه این دو شاعر بزرگ و خاست گاه داستان ها را درباره زن نمایان می کند؛ زن در شاهنامه شخصیتی گفت وگو محور است، اما در مثنوی بیش تر سکوت می کند.
تحلیل سحرانگیزی پدیده های طبیعی اسطوره ای در گرشاسب نامه با تأکید بر رابطه سه محور آنیمیسم، مانا و فتیشیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۲
299 - 323
حوزه های تخصصی:
بشر برای در امان بودن از خشم طبیعت به تقدیس مظاهر طبیعت پرداخته و این تقدّس سبب شده است که انسان های بدوی برای مظاهر طبیعی، قدرت سحر و جادو، نیروی مافوق طبیعی و یا روح قائل شوند. بدین ترتیب مذاهب فتیش(قدرت جادو)، مانا(نیروی مافوق طبیعی) و آنیمیسم(روح) شکل گرفته است. برخی اسطوره ها، زاده طبیعت و اعتقادات دینی آن سرزمین است از آن جایی که بنا بر نظر برخی پژوهش گران، حماسه ها زاییده اسطوره هستند؛ بنابراین وجود پدیده های سحرانگیز در آن ها امری طبیعی است. گرشاسب نامه اسدی توسی نیز این گونه است. در این پژوهش نگارنده درصدد است تا به شیوه توصیفی- تحلیلی پدیده های طبیعی در گرشاسب نامه را که خاصیّت سحرانگیز دارند، تحلیل نماید. نتایج پژوهش بیان گر این است که آیینه قدرت شفابخشی، سنگ قدرت ریزش باران و زایندگی زنان، کمربند افزون دهنده قدرت پهلوان، درخت قدرت شفای بیماران، و... پر پرنده شفای بیماران، چشمه شامل قدرت یاری گری و شفابخشی؛ گیاه دارای نیرویِ شجاعت و شفا بخشی، شادی آور و خواب آور؛ آب دارای قدرت حیات بخشی، گرز گرشاسب قدرت پهلوانی فوق العاده است. بنابراین می توان گفت پدیده های طبیعی سحرانگیز به عنوان فتیش و نیرو عمل می کند و روح موجود در آن ها نقش مانا و آنیمیسم دارند.
ساختار بن مایه های داستانی هانی و شَیمُرید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قوم بلوچ علاوه بر فرهنگ غنی ایرانی خود، میراث دار فرهنگ و ادبیاتِ بومی کم نظیری است، در ادبیات این قوم منظومه های حماسی و رزمی و داستان های عاشقانه منظومی وجود دارد که تاریخ سرودن آن ها به قرن ها پیش برمی گردد. هانی و شَیمُرید معروف ترین داستان عاشقانه ادبیات بلوچی است و جایگاه آن در ادبیات بلوچ، همانند جایگاه داستان لیلی و مجنون در ادبیات فارسی است. این دو دلداده پس از سال ها جدایی، به وصالی عارفانه می رسند و به باور مردم بلوچ، آن ها همانند خضر و الیاس به زندگی جاوید دست می یابند و به لقب «زندَه پیر» مشهور می شوند. از این داستان کهن چند روایت و ده ها منظومه کوتاه و بلند در دست است. خنیاگران یا در اصطلاح بلوچی «پهلوانان»، مهم ترین انتقال دهندگان منظومه های این داستان از نسلی به نسل دیگر بوده اند. راویان این داستان از بن مایه های متنوعی استفاده کرده و بر غنای آن افزوده اند. در این مقاله ساختار بن مایه های داستانی هانی و شَیمُرید در چهار بخش «بن مایه های عاشقانه، عیاری، کرامت و عرفانی» موردبررسی قرار گرفته اند. داستان با بن مایه عیاری «قول و پیمان» آغاز و با بن مایه کرامت «غایب شدن» دو قهرمانِ اصلی از نظر و زندگی جاوید آن ها، به پایان می رسد. این داستان همانند داستان های منظوم دیگر بلوچی، به ویژه درمیان ایرانیان غیربلوچ ناشناخته است. اشعار و روایات این تحقیق از زبان خنیاگران و راویان به صورت میدانی گردآوری شده است و ما ضمن گزارش خلاصه دو روایت مشهور به تحلیل نکات و بن مایه های اصلی و مهم این داستان پرداخته ایم
کارکرد اعداد در افسانه های آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افسانه ها در جهان در زمره مهم ترین زیرشاخه های ادبیات عامه و سرمنشأ بسیاری از اعتقادات، باورها و هنجارهای هر جامعه اند. علاوه برآن در آفرینش گونه های متعدد ادبی سهیم اند. سوای زنجیره های روبنایی، نکات بسیار دیگر در ژرف ساخت افسانه ها دخیل است. اعداد و کارکرد آن در زمره این عوامل درونی است. ارزش کمّی اعداد گاه به مرور در پس ویژگی های کیفی و معنوی آن رنگ می بازد و مایه شکل گیری اعتقادات مذهبی، رفتار اجتماعی و باورهای عامیانه می شود تا بدان حد که قادر خواهد بود زاینده و توسعه پذیر یا بازدارنده و ضدتوسعه باشد. ایران به دلیل تنوع قومیتی و آذربایجان به عنوان یکی از اصلی ترین اقوام آن دارای غنای فرهنگی ویژه ای است. پژوهش حاضر براساس جایگاه اعداد و دانش مبتنی بر آن و به شیوه توصیفی تحلیلی، به استخراج اعدادِ به کار رفته در پانزده افسانه شاخص آذربایجان خواهد پرداخت؛ سپس کیفیت اشاعه و اثرگذاری آنان در باورهای عامه را در سه شاخه اصلیِ «کوچک تر از ده، ده دهی و ترکیبی» بررسی خواهد کرد. حاصل آنکه از مجموع 26 عدد با 462 بار تکرار، دسته نخست با درصد تقریبی 71 درصد، مجموعه دوم با درصد و گروه سوم با 6 درصد به ترتیب پربسامد ترند. «یک» در جایگاه واحد شمارش، «چهل» برای مراسم شادی و «دوازده» برای گروه و دسته نیز فراوان ترین عدد و کارکرد در هر رده اند. اعداد مندرج سوای عملکرد منحصربه فرد خود، گاه دارای وجوه مشترک به ویژه در مضرب هایشان هستند. دیگر آنکه بن مایه حماسی یا عشقی افسانه ها با عدد منتخب اغلب رابطه ای دوسویه دارد. وفور ترکیبات مرکب و کنایی نیز نشانگر رسوخ اعداد در ساختار زبانی این افسانه هاست.
نمونه هایی از عناصر داستانی مانوی در ادبیات عامه ایران مطالعه ای تطبیقی بر اساس تمثیل ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم بهمن و اسفند ۱۴۰۰ شماره ۴۲
۳۱۴-۲۸۵
حوزه های تخصصی:
در این مقاله گستره و ویژگی های رابطه بین ادبیات عامه ایرانی و ادبیات مانوی براساس تجزیه و تحلیل روایات مشابه مطالعه و بررسی شده است. به این منظور و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی در مرحله نخست، سی تمثیل و داستان تمثیلی مانوی از میان قطعات مانوی ایرانی میانه استخراج کرده و سپس در ادبیات عامه به جست وجوی نمونه هایی پرداخته ایم که از نظر کنش ها و شخصیت های اصلی به آن ها شبیه باشند. از میان این تمثیلات، تنها پنج مورد نمونه های مشابه در داستان های عامه داشتند که تعداد و مشخصه های این شباهت ها در عناصر ادبی، روایت ها و خرده روایت ها نشان می دهد که ادبیات مانوی فرصت حضور بیشتری در ادبیات عامه به نسبت ادبیات رسمی داشته است. این حضور شاخص می تواند ابزاری کارآمد برای پیگیری مسیری که این روایت ها و تمثیلات در میان فرهنگ های مختلف طی کرده اند، در اختیار ما بگذارد.
بنیادهای فرهنگ عامیانه در منظومه بدیع الزّمان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۴
۱۲۳-۹۷
حوزه های تخصصی:
تأمّل در فرهنگ بومی، سبب آشنایی با فرهنگ جامعه و شناخت هویت جمعی می شود و این مهم را در آثار ادبی هر ملّت به عنوان آیینه تمام نمای فرهنگ آن ملّت می توان جست وجو کرد. در این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای، بنیادهای عامیانه در مثنوی بدیع الزّمان نامه بررسی شده است. بدیع الزّمان نامه منظومه ای تقریباً ناشناخته سروده شاعری ناشناس از متون نماینده عصر صفوی در 3287 بیت و بحر متقارب است. این مثنوی، عاشقانه ای رزمی را در شرح ماجراجوییهای بدیع الزّمان، شاهزاده ایرانی برای رسیدن به وصال قمرچهر، دختر خاقان چین، روایت می کند. این مضمون در ذیل دو شاخه اصلی اثرپذیری از سنّت نقل و آثار پیشین و بنمایه های قصّه های عامیانه نمود می یابد. روایت بدیع الزّما ن نامه تحت تأثیر متون کهن و عامه پسند فارسی مانند شاهنامه، اسکندرنامه نقالی و قصّه حمزه است که با طرح مدوّر روایت، کاربرد واژگان و عبارات عامیانه، اشاره به آداب و رسوم و آیین ها، مضمون دینی و مذهبی، شخصیّت پردازی مشابه قصّه های عامیانه، خرق عادت، شگفت آوری، کاربرد اعداد خاص، سرانجام خوش و ناتمام ماندن روایت، حاکی از شکل گیری این مثنوی بر بنیادهای عامیانه کهن است. بنابراین از دلایل اهمّیّت و جایگاه متون فارسی در تاریخ ادبیات، هویّت برآمده از فرهنگ ایرانی این نوع آثار است که می توان این مهم را از رهگذر بررسی گستره بنیادهای عامیانه در دیگر آثار ادب فارسی نیز مطالعه کرد و بدین وسیله به جریان تحوّل فرهنگی جامعه و مخاطب شناسی آثار دست یافت.
طبقه بندی حکایات اسرارالتوحید با نظر به مفهوم روان کاوانه انتقال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۵
۳۰-۱
حوزه های تخصصی:
روایات صوفیانه به لحاظ عمق و نوع تجربه ای که بیان می کنند و کارکرد اصلی آن ها، یعنی برانگیختنِ نوعی تجربه عرفانی در خواننده، و تنبّه، استحاله و هدایتِ او، قابلیت بررسی های روان کاوانه جدی را دارند. مقاله حاضر به نوبه خود می کوشد با چنین رویکردی، طبقه بندیِ جدیدی از این روایات، با نظر به مفهوم روان کاوانه «انتقال»، ارائه دهد. در این طبقه بندی، مجموعه روایات صوفیانه و حکایات اسرارالتوحید به طور خاص به عنوان روایتی کلان درنظر گرفته شده که فرایند روان درمانی را به محوریت مفهوم انتقال، به تصویر می کشد؛ و هر خرده روایتی ذیل یکی از مراحل این فرایند قابل طبقه بندی است. با این نگاه، کارکرد اغلب روایاتِ تذکره ها را می توان با یکی یا شماری از این مراحل متناظر دانست. پس در واقع، خواننده متنی واحد در خاتمه خواندنِ متن، به انحاء مختلف، مجموع این مراحل را گرچه در روندی غیرخطی ازسر می گذراند. این مراحل که با ارجاع به آراء زیگموند فروید و شارح ساختارگرای او، ژاک لکان، تبیین شده اند، عبارت اند از: 1) برساختنِ سوژه مفروض به دانستن، 2) مقاومت/ انکار، 3) ابژه تصادفیِ نشانه، و 4) رسالت. اما انتخاب اسرارالتوحید در این مطالعه موردی، به دلایل متعدد صورت گرفته است؛ ازجمله، اشتمال بر روایاتِ فراوان تر و متنوع تر نسبت به دیگر مقامات و تذکره ها، و دیگر، تأثیر عمیقِ این متن بر روایات صوفیانه پسین.
بررسی و تحلیل حذف مقابله ای (احتباک) از دیدگاه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان
حوزه های تخصصی:
احتباک یکی از شیوه های بیانی کلام است که با حذف قسمتی از کلام و ذکر قراینی که دلالت بر محذوف دارد، سخن را موجز و مختصر می گرداند و معانی گسترده ای را در قالبی محدود به وجود می آورد. در تفسیر آیات قرآن گاهی برای دوری از ابهام و جلوگیری از تشویش ذهن مخاطب در فهم معنای مقصود نیاز است تا سخن حذف شده ذکر شود. توجه به احتباک می تواند راهنمای ما در تشخیص صحیح محذوفات و پاسخگوی برخی از شبهات محتوایی و ناسازگاری ظاهری باشد. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر تفسیر المیزان به بررسی آرایه احتباک در تفسیر قرآن پرداخته و انواع احتباک را از دیدگاه علامه طباطبایی بیان کرده و به این نتیجه رسیده است که میزان توجه و استفاده از احتباک در تفسیر المیزان کم تر از تفسیرهایی مانند روح المعانی و التحریر و التنویر است که به این آرایه توجه نموده اند و دلیل آن را می توان وجود قرینه های واضح و آشکار در جملات دارای آرایه احتباک دانست که تشخیص محذوف را آسان می کند. با این همه از انواع مختلف احتباک در این تفسیر استفاده شده و بیش ترین بسامد آن در احتباک مشترک و احتباک ضدی دیده می شود.
تحلیل محتوایی و ساختاری مدایح نبوی در شعر ابن جنان الأندلسی
حوزه های تخصصی:
مدایح نبوی، گونه ای خاص از مدح است که با ظهور اسلام پا به عرصه وجود نهاد. شاعران متعهد از دیرباز تا کنون ارادت و محبت خود را به ساحت مقدس پیامبر (ص) با سرودن اشعار ابراز داشته اند. از سرآمدترین شاعران مدیحه سرای عصر اندلس، ابن جنان اندلسی است. نگارندگان در این جستار به دنبال آن بوده اند تا ضمن معرفی ابن جنان اندلسی و بررسی مدایح نبوی در شعر وی با روشی توصیفی-تحلیلی، برجسته ترین مؤلفه های محتوایی و ساختاری آن را مورد تحلیل قرار دهند؛ بررسی ها نشان می دهد که مضامین نهفته در این مدایح همان مفاهیمی است که در دوره های پیشین مشاهده می شود و جز در برخی موارد اثری از نوآوری در مضمون این قصیده ها دیده نمی شود. شاعر با بهره گیری از عاطفه صادقانه، واژه ها و ترکیب هایی ساده را برای القای این مضامین برگزیده است؛ در ضمن این مدایح برای اثرگذاری بر مخاطب از صور خیال گوناگون، هم چون تشبیه، کنایه، استعاره، تشخیص را به کار برده است؛ هم چنین بهره گیری از اسلوب های دانش معانی، مانند منادا، استفهام، تمنی، تأکید توانایی ادبی والای او را نشان می دهد.
واکاوی روابط واژگانی مناجات المحبین با قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
یکی از مطالعات نوین که در عرصه زبان وادبیات علوم دینی مطرح گشته، پژوهش های بینامتنی است که به بررسی تعامل متون با یکدیگر می پردازد و روابط واژگانی از اقسام مطالعات بینامتنی به شمار می آید. این مقاله با نگرش بینامتنی و به انگیزه بازنمایی واژگان قرآنی در مناجات المحبین امام سجاد7، نگارش یافته است. مناجات المحبین نهمین دعا از مجموعه ارزشمند مناجات خمسه عشر است و هم چون سایر ادعیه مأثوره از ائمه:، منبعی مطمئن برای ارتباط معنوی بنده با معبود و در راستای تبلیغ و تبیین کلام وحی می باشد؛ لذا برای درک ملموس تر مفاهیم آن ضرورت دارد میزان سازش آن با کلام وحی مورد واکاوی و تبیین قرار گیرد. این پژوهش از نوع بنیادی و به روش توصیفی- تحلیلی می باشد. محقق درصدد است واژگانی که در متن حاضر به طور مستقیم یا آیه یا آیاتی را از قرآن کریم به عنوان متن غایب اخذ شده است، احصا و تبیین نماید. دراین دعا، برای بیان مفاهیم محبت الهی، برگزیدگان خداوند، اخلاص، خشیت و عصیان، واژگانی به طور مستقیم از کلام وحی اخذ شده است و برای احیای آموزه های قرآنی در زمینه رضایت پروردگار، شکرگزاری و سجده در پیشگاه الهی الفاظی به کار برده شده که فرآورده و برآیند واژگان قرآنی می باشند.
نقد هادیان دین گرا و دنیاگرا در تفکر عرفانی جامی
حوزه های تخصصی:
عنایت و توجه پادشاهان قرن هشتم و نهم به پیران و مشایخ بزرگ و تکریم آنان و هم چنین اظهار ارادت و تعلق خاطر فراوان سلاطین و شاهزادگان تیموری نسبت به خانقاهیان و بزرگان صوفیه، یکی از دلایل بسیار مهم رواج عرفان و تصوف در این ادوار بوده است. در قرن نهم، شاهد ظهور شاعران عارفی هستیم که در آثار خود به سلوک معنوی پرداخته و به لزوم هادی و راهنما اشاراتی مستقیم داشته اند؛ و از آن جا که هیچ سلوکی بدون راهنما محقق نمی شود، جامی نیز به عنوان یکی از بزرگ ترین شعرای عارف قرن نهم در دیوان اشعارش از هادیان و راهبران طریقت با عناوین گوناگون نظیر «پیر»، «مرشد»، «شیخ»، «ساقی»، «مراد»، «رند» و«قطب» و غیره یاد کرده و وجود آنان را اصل بلافصل دانسته است. هدف این پژوهش، نقد و بررسی و تبیین اهمیت جایگاه پیر و شیخ و مرشد در دیوان اشعار مولانا عبدالرحمن جامی است. با توجه به فراوانی کاربرد واژه های مذکور در دیوان اشعار جامی مقاله حاضر، رویکردی به دیدگاه جامی درباره پیران و مشایخ قرن نهم و نقد آنان دارد. دیدگاه مثبت جامی نسبت به پیران که آنان را انسان کامل می داند، موجب شده است که واژه پیر در دیوان اشعار او در مقایسه با سایر واژه های مترادف از بسامدی بیش تر برخوردار باشد.
بررسی معناشناسی با هم آیی واژه «مثقال» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع عدالت از جمله مفاهیمی است که قرآن همواره به آن تأکیدی شایان داشته است. عدالت در سه بعد تکوینی، تشریعی و جزایی در بسیاری از آیه های قرآن نمود داشته که همه آن ها نمونه والای عدل الهی را بیش ازپیش آشکار می سازد. از جمله واژگانی که با عدل الهی– از نوع عدل جزایی – ارتباطی ناگسستنی دارد، واژه "مثقال" است.واژه "مثقال" به واسطه باهم آیی های گوناگون هم چون بافت، تقابل و شمول مشترک به انسجام و متن وارگی مفهوم عدل الهی در آیات قرآن کمکی شایان کرده است. این پژوهش، تلاش دارد تا به روش توصیفی – تحلیلی، کارکرد باهم آیی واژه مثقال در ارتباط با عدل الهی در آیات قرآنی بحث و بررسی شود. نتایج نشان می دهد که باهم آیی واژه مثقال بیش تر معطوف به "ارتباط با مفهوم عدالت" است؛ هر چند تقابل و شمول مشترک نیز به مفهوم عدل الهی در روز حسابرسی بندگان در روز قیامت، انسجام و تأکید معناداری بخشیده است.