امیرحسین ماحوزی

امیرحسین ماحوزی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۹ مورد از کل ۱۹ مورد.
۱.

تحلیل سبکی داستان های «ایرج» و «رستم و شغاد»، بر اساس دستور نقش گرای نظام مند هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دستور نقش گرا ایرج رستم و شغاد فرانقش اندیشگانی فرانقش متنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۸ تعداد دانلود : ۱۵۰
هلیدی، در زبان شناسی نقش گرای نظام مند، بر سه کارکرد اندیشگانی، بینافردی و متنی ﺗﺄکید فراوان دارد که به وسیله آن ها، می توان بندهای متون ادبی را مورد تحلیل قرار داد و به سبک خاص شاعر یا نویسنده دست یافت. شاهنامه، ظرفیّت بسیاری برای کاوش در حوزه های مختلف، از جمله؛ دستور نقش گرا داراست. از این روی، از میان داستان های مختلف شاهنامه، دو داستان «ایرج» و «رستم و شغاد» را، بر اساس نظریه هلیدی مورد تحلیل سبکی قرار داده ایم. این جستار درصدد است، با روش توصیفی- تحلیلی و با گردآوری اطّلاعات، به شیوه کتابخانه یی، ﻣﺴﺄله انواع فرایندها، چگونگی انسجام یافتن متن و فرانقش بینافردی را در این دو داستان مورد بررسی قرار دهد. نتایج تحقیق نشان دهنده آن است که از میان فرایندهای به کار رفته، فرایند مادی، بیشترین بسامد را در هر دو داستان داراست که این، بیانگر رخدادها، کنش های عینی و ملموس به کار رفته در صحنه ها است. در بخش غیرساختاریِ فرانقش متنی، انسجام دستوری و انسجام واژ ه ها، سبب پیوستگی و هماهنگی متن گشته است. در انسجام دستوری، ادات ربط، در انسجام واژه ها- بازآیی، مولّفه تکرار، در انسجام واژه ها- باهم آیی، باهم آیی متداعی بیشترین بسامد را در هر دو داستان دارا هستند. نوع فعل های به کار رفته، گذشته و فاعل ها، اغلب آشکار هستند و وجه خبری که بر پای بندی حقیقت گزاره ها و قطعیّت متن ﺗﺄکید دارد، بسامد فراوانی در این داستان ها دارد. بررسی و تطبیق هر سه لایه معنایی نظریه هلیدی در داستان های «ایرج» و «رستم و شغاد»، بر ساختاری واحد، یکپارچه و دارای انسجام هر دو متن ﺗﺄکید فراوان دارد.
۲.

تحلیل بازتاب اندیشه های میهن دوستانه در اشعار لایق شیرعلی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۷۹ تعداد دانلود : ۱۲۰
میهن دوستی پدیده ای است که در سده اخیر بر ادبیّات معاصر، تأثیر ویژه ای داشته است. عارف قزوینی و فرخی یزدی، نمونه ای از شعرای معاصری هستند که میهن دوستی در شعر آن ها جلوه خاصی دارد. شعر تاجیکستان نیز به دلیل تهاجم اقوام بیگانه و سال ها، سیطره کمونیسم، نیاز به دمیدن روحی تازه از غرور ملی و میهن دوستی دارد تا در جهت حفظ وحدت ملی و نیل به توسعه، به یاری قوم تاجیک بیاید. لایق شیرعلی، شاعر ملی تاجیکستان و یکی از شاخص ترین چهره های اشعار میهن دوستانه است که در سروده هایش، عشق به میهن و وطن خود را نشان داده است. مقاله حاضر به روش توصیفی با رویکرد تحلیل محتوا، به بررسی تحلیل بازتاب اندیشه های میهن دوستانه در اشعار لایق شیرعلی شاعر وطن پرست، پرداخته است. جنبه های مختلف میهن دوستی در شعر لایق شامل یادکرد گذشته باشکوه قوم تاجیک، اهمیّت زبان فارسی به عنوان زبان مادری، تأثیرپذیری از شاهنامه، دعوت به صلح و  اندیشه های جهان وطنی می باشد. نویسندگان با تکیه بر اندیشه صاحب نظران، اشعار لایق را مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده اند که اندیشه های میهن دوستانه لایق، ریشه های عمیق انسان دوستانه دارند. لایق، خواهان صلح، پیشرفت، برابری و هم زیستی مسالمت آمیز همه ملّت های جهان است و این آرمان، زمانی محقق خواهد شد که هر انسانی به ارزش های ذاتی خودش پی ببرد؛ بنابراین لازمه صلح جهانی از دیدگاه لایق شیرعلی، خودشناسی و خودآگاهی فردی است.
۳.

تحلیل زبان زنان در هشت داستان شاهنامه فردوسی و مقایسه آن با هشت داستان از مثنوی مولانا (بر پایه چندزبانی باختین)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه فردوسی مثنوی مولانا زن چندزبانی باختین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۵ تعداد دانلود : ۲۵۳
    شاهنامه فردوسی و مثنوی معنوی از تأثیرگذارترین آثار ادب فارسی هستند که ساختار داستانی دارند و از این رو می توانند در جای گاه مقایسه با یک دیگر قرار گیرند. باختین، نظریه پرداز روس، چندزبانی را در حوزه داستان زیرساخت چندصدایی معرفی می کند؛ اما نوع حماسه و قالب شعر را در این مقوله جای نمی دهد؛ مسأله پژوهش حاضر آن است که در صورت وجود لایه های زبانی در این دو اثر داستانی منظوم، میزان بهره مندی هر یک از چندزبانی چقدر بوده و این ویژگی چه تأثیری بر آن ها داشته است. در این پژوهش، بررسی زبان زنان هشت داستان از مثنوی معنوی و هشت داستان از شاهنامه فردوسی از دیدگاه چندزبانی نشان داده است که برخی از گونه های زبانی باختین در زبان تعدادی از این زنان یافت می شود، اما زنان شاهنامه بیش تر از زنان مثنوی از این ویژگی برخوردارند و فردوسی بیش تر از مولانا از چندزبانی در شخصیت پردازی زنان داستان ها بهره برده است. هم چنین این بررسی، تفاوت دیدگاه این دو شاعر بزرگ و خاست گاه داستان ها را درباره زن نمایان می کند؛ زن در شاهنامه شخصیتی گفت وگو محور است، اما در مثنوی بیش تر سکوت می کند.
۴.

«جمشید و خورشید» یا «جام جم» در شعر خواجو و حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جم و خورشید جام جم خورشید و ایزد مِهر شعر خواجو و شعر حافظ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۶ تعداد دانلود : ۵۲۲
در این پژوهش کیفی- کمی، نخست، ژرف ساخت عنصر قدیم اسطوره جمشید، یعنی «جم و خورشید» و پیشینه عنصر جدید آن موسوم به «جام جم»، توصیف و تحلیل و سپس میزان و چگونگی بهره مندی خواجو و حافظ از دو عنصر مذکور بررسی شده است: الف. خواجو افزون بر عنصر قدیم «جم و خورشید» در «گوهرنامه و گل و نوروز»، عنصر جدید «جام جم» را در «روضه الانوار، کمال نامه و همای و همایون» به فراخور اهداف برگزیده، حال آن که حافظ در دیوان، «جام جم» را با بسامد چیره اختیار کرده است. ب. خواجو گرچه هر دو عنصر قدیم و جدید اسطوره جم را در منظومه های خویش آورده است، میانگین بسامدی آثار خواجو مبیّن چیرگی «جام جم» است. ج. معادل سازی های «جم و خورشید» در «گل و نوروز و گوهرنامه»، نشان دهنده ارتباط و یگانگی «جم و خورشید» در این منظومه هاست. د. اگر «ایزد خورشید: مِهر»؛ در این معادله ها، جای گزین واژه «خورشید» گردد، معادله تازه «جم و مِهر» پدید می آید و این موضوع، به احتمال، مؤید بهره برداری مِهرپرستانه نیاکان ما از عناصر قدیم اسطوره جم به فراخور موضوع و ویژگی انعطاف پذیرانه و انطباق پذیرانه ذاتی اساطیر است.
۵.

حافظ و روان شناسی ترس

کلیدواژه‌ها: حافظ ترس روان شناسی یونگ دوران رند زاهد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴۴ تعداد دانلود : ۶۹۴
دیوان حافظ سراسر آکنده از بیم و امید است. حافظ با بیان ترس های بشر، شیوه ی چیرگی بر این ترس ها را به ما می آموزد. این ترس ها را از منظر پدیدارشناسانه در سه دسته ی عمده می توان طبقه بندی کرد: 1. ترس از جهان؛ 2. ترس از دیگری؛ 3. ترس از من. نگارنده در این مقاله بر آن است تا با تحلیلی روان کاوانه از ترس های حافظ، شیوه ی روبه رو شدن دو شخصیت برجسته ی دیوان او، یعنی رند و زاهد، را با ترس نشان دهد. این دو شخصیت البته می توانند ابعاد وجودی درون حافظ را به شکلی نمادین روشن سازند. زاهد برای چیرگی بر ترس، از آن می گریزد و به دنیایی خیالی پناه می برد که در آن آسیب ناپذیر است. او با فرار از واقعیت و با سرکوب-کردن ترس، آن را به ناخودآگاه می راند و همواره به شکلی درگیر ترس باقی می-ماند. رند از سوی دیگر با ترس روبه رو می شود، در دل ترس می رود و با تجربه ی درد بزرگ از آن گذر می کند و با تجربه ی ترس بر آن چیره می شود. او برخلاف زاهد از ترس های عمده ی بشری یعنی ناپایداری و ناشناختگی جهان، پذیرفته نشدن توسط دیگری و دیدن سایه ها، یعنی آلودگی ها و ضعف های خویش نمی گریزد. زاهد جهان را به مسئله فرومی کاهد و از درک راز جهان بی نصیب می ماند. از ناپایداری جهان می گریزد و به جهانی در آینده ای دور پناه می آورد. او در نگاهی یونگی از ترس پذیرفته نشدن در نقاب می رود و به نام می اندیشد. او از خویش نیز می گریزد و سایه های خویش را به دیگری فرامی افکند. رند برخلاف او جهان را رازی بزرگ می داند که باید در او سرگشته و حیران شد. او با مستی، موسیقی و عشق، یعنی با غور در اعماق ناخودآگاه، راز این سراپرده ی کهن را در می یابد. او با سایه ها روبه رو می شود و خود را گناه کار می داند؛ اما آن سوی سایه ها گنجی است که در آن امان واقعی است و او با تجرب ه و
۶.

دراسه الوظائف الاجتماعیه فی روایتی «السنوات الغائمه» و«عناقید الغضب» علی أساس النقد التکوینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: السنوات الغائمه عناقید الغضب النقد التکوینی علم اجتماع الآداب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶ تعداد دانلود : ۸۶
النهج التکوینی والنقد التکوینی والنظریه البنائیه للوسیان غولدمان (1913-1970م) هی واحده من البحوث الإنسانیه للنقد الأدبی المعاصر والتی تحاول الکشف عن القوانین الخفیه التی تحکم کافه العلاقات الإنسانیه. یتمثل الهدف الرئیسی لغولدمان فی النقد فی تحقیق نظره عالمیه للعمل وعلاقته بفئه اجتماعیه معینه. فی روایه «عناقید الغضب»، ینتقد الکاتب الأمریکی جون ستایبنیک (1930م) الظلم فی مجتمع العمل والأزمه الاقتصادیه الأمریکیه، ولهذه الروایه الکثیر من القواسم المشترکه مع روایه السنوات الغائمه لدرویشیان (1991م)، والتی تقدم أیضاً نظره فاحصه علی الطبقات الدنیا من المجتمع فی عهد رضاخان ، بالاعتماد علی أدب العمال والأضرار الاجتماعیه لإصلاح ذوی الدخل المنخفض. السبب الرئیسی للتمایز بین «السنوات الغائمه» من وجهه النظر الاجتماعیه مقارنه بروایه «عناقید الغضب» هو التمثیل الکامل لحیاه الشخصیات الجدلیه التی لم یتم التعبیر عنها بشکل کامل فی «عناقید الغضب»، حیث تم تقدیم صوره واضحه عن حیاه الأفراد الجدلیین. وبالتالی فإن السنوات الغائمه تکشف حیاه البرولیتاریا فی الفتره الحاسمه لصراع ما قبل الثوره الإسلامیه. تعبر «السنوات الغائمه» عن المسیره الطویله المحفوفه بالمخاطر لأشخاص فقراء وکیفیه الوصول إلی الوعی الطبقی، بینما لا یزال أبطال «عناقید الغضب» فی بدایه وعیهم الطبقی.
۷.

تحلیل قلمروهای مشبه و مشبهٌ به در اشعار فریدون تولّلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شعر فریدون توللی تشبیه قلمرو تشبیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴۵ تعداد دانلود : ۳۷۲
«تشبیه» راهی به سوی برکشیدن فرم و صورت و ایجاد فضای لطیف و هنری در شعر است. همچنین باعث ملموس ترشدن فضای شعر برای مخاطب و شیوایی بیشتر کلام و گیرایی آن می شود؛ بررسی و تحلیل قلمرو های تشبیه نیز سبب کشف و شناخت هرچه بیشتر جهان بینی شاعر می شود. فریدون تولّلی اهمیّت تشبیه را به خوبی دریافته است؛ به گونه ای که از میان سایر فراهنجاری های معنایی به تشبیه با بسامد دویست و ده مورد نگاه ویژه داشته است. فراوانی تشبیه های حسّی به حسّی در شعر توللی نشان دهنده طبع نازک و برون گرای شاعر است. در تشبیه های شعر تولّلی توجّه وی به مکتب باروک را می توان نشانه ای از شخصیت متزلزل و متغیر او دانست و درگیری احتمالی او با عقده ادیپ را از خلال تکرار نام اندام های مادرانه در مشبه و مشبهٌ به های شعرش دریافت. از تشبیه های او برمی آید که شعر برای او وسیله ای است برای دفاع از خود در برابر رقیبان ادبی و سیاسی و از طرفی مایه آرامش و تسکین آلام درونی بوده است. در این مقاله با نگاهی تحلیلی - توصیفی به بررسی قلمروهای مشبّه و مشبّهٌ به در مجموعه اشعار فریدون تولّلی پرداخته شده است که به گونه ای معرّف فضای ذهنی و احساسی شاعر است.  
۸.

تأسی پسر از پدر (رستم و زال در شاهنامه ی فردوسی) از نگاه نقد کهن الگویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه نقد کهن الگویی ناخودآگاه جمعی زال رستم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۰ تعداد دانلود : ۳۲۳
      نقد کهن الگویی بنابر آن چه که کارل گوستاو یونگ، روان شناس سوئیسی مطرح می کند و تکیّه ی اصلی تمامی مباحث خود قرارمی دهد، با تکیّه بر ناخودآگاه جمعی مطرح می شود. وی چند کهن الگو از جمله؛ پیر خرد، خود، آنیما و آنیموس، سایه با ذکر مصادیقی در ارتباط با انواع آن معرّفی می کند. در فرهنگ اساطیری ما، شاهنامه ی فردوسی شاخص ترین اثر مکتوب برای معرّفی اساطیر و کنکاش در جنبه های گوناگون ایشان بنابر آرای صاحب نظران در تمامی علوم به شمارمی رود. این نوشتار به میزان و دلایل تأثیرگذاری زال بر رستم و هم چنین در مقابل، تأثیرپذیری رستم از پدر، با توجّه به خاستگاه اسطوره ای ایشان در تاریخ اساطیری ادبیات فارسی بر مبنای شاهنامه ی فردوسی، از نگرش نقد کهن الگویی می پردازد. خواهیم دید که کهن    الگو های سفر قهرمان، پیر خرد، سایه و خود، بیش از سایر صورت های مثالی در پدر و پسر مؤثّر بوده اند. در این زمینه، به خصوص هیچ پیشینه ای وجود ندارد.
۹.

اسرار در کلیات شمس

تعداد بازدید : ۲۸۸ تعداد دانلود : ۱۳۸
سرّ در عرفان لطیفه ای است در دل که محل مشاهده است. از سویی دیگر رابطه ای نهانی است میان انسان و خدا که در تجربکه اکنون خویش را آشکار می سازد. یکی از پربسامدترین مفاهیم در کلیات شمس، مفهوم راز است. مولانا به دلیل حالات عمیق عاطفی و به دلیل لمس عرصه های ناآگاه حین سرودن غزل ها، درک ویژه ای از راز دارد و این تجربه را به دلیل سرمستی با ما در میان می گذارد. از این رو در این پژوهش با غور در کل دیوان شمس عرصه های راز و تجربه های رازآمیز او مورد بررسی و طبقه بندی و با آرای ع ارفان و نظر گابریل مارسل فیلسوف اگزیستانسیالیست مورد مقایسه قرارگرفت. راز از نظر او امری والا و در پیوند با انسان است که انسان در شوری از عشق، حیرت و بی خبری می تواند بدان دست یابد.در نظرگاه او درک راز هستی و عشق تنها با آمیختن انسان در هستی و عشق میسر است، نه با میل انسان به تملک و چیرگی حقیقت. راز از این جهت عرصه ای زبانی نیست و با مشاهده در پیوند است. زبان در این تجربه یا به سکوت می رسد و یا به تجربه ای نمادین ورای زبان عادی مبدل می شود. بارزترین ویژگی دیوان شمس برجستگی عاشق در درک راز است. عاشق در دیوان شمس به اسرار بدل می شود و راز اصلی را در خویش می یابد. این مرکزیت انسان در عشق و یگانگیش با معشوق، راز بزرگ در دیوان شمس است.
۱۰.

القلب والروح فی قصائد شمس الغزلیة مع عنایة خاصة بصنعة التشخیص؛ دراسة موازنة(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: القلب الروح التشخیص مولوی قصائد شمس الغزلیة

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۳ تعداد دانلود : ۸۱۹
تعد فکرتا القلب والروح من أکثر الأفکار والمفاهیم تکراراً فی قصائد شمس الغزلیة من بین جمیع المفاهیم المجردة الواردة فی تلک القصائد حیث تحولتا إلی أهم تلک المفاهیم وأقواها. ومن جانب آخر فإن مولانا جلال الدین الرومی قد قام بتشخیص هذین العنصرین المجردین مرات عدیدة حیث تحاول هذه الصور إظهار هاتین الفکرتین والمیزات التی یتصف بها هذان العنصران فی أفکار مولوی وفی طریقته. تحاول هذه العجالة دراسة وتصنیف التشخیص لمفهومی القلب والروح محاولة معرفة الشحنة المعنویة لکل منهما والخروج منها بموازنة بینهما. یعتمد البحث المنهجین الوصفی والتحلیلی حیث یتم تصنیف وجوه الاختلاف عبر استخراج الشواهد والأمثلة وتصنیف مفاهیمها لتنتهی فی نهایة المطاف إلی مقارنة المعانی بینها فی نسیج کلام مولوی للخروج منها بنتائج للبحث. بالنظر إلی الصور التشخیصیة یمکن القول بأن هناک بوناً شاسعاً بین مفهومی القلب والروح المجردین من حیث المعنی ونطاق الاستخدام فالقلب عنصر ملموس وقریب إلی مولانا جلال الدین الرومی وهو قریب الصلة منه غیر أن الروح أبعد منه وهی بعیدة المنال للشاعر ونتیجة لذلک فإننا نشهد طریقة مختلفة فی نسبة الأفعال والمیزات والأوصاف الإنسانیة إلی کل منهما.
۱۱.

بررسی چندصدایی و چندزبان گونگی جهد و توکل ( مطالعه موردی دو داستان از مثنوی معنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولانا باختین چندصدایی جهد و توکل چندزبان گونگی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی تحلیل گفتمان
تعداد بازدید : ۱۶۹۰ تعداد دانلود : ۱۴۱۴
گفت وگوهای متعدد میان جهد و توکل در مثنوی معنوی اهمیت این مفاهیم را در نزد مولانا نشان می دهد. نظریة چندصدایی باختین نیز بر پایة گفت گو استوار است. وی طرح اندیشه های موافق و مخالف را در گونه های زبانی مناسب در صورت غالب نبودن یک صدا یا صدای راوی چندصدایی می نامد. این نظریه می تواند معیاری مناسب برای رسیدن به رویکرد مولانا به جهد و توکل باشد. در پژوهش حاضر، ایدئولوژی، جهان بینی و گونة زبانی شخصیت های دو داستان از دفتر نخست و پنجم مثنوی معنوی بر پایة نظریة چندصدایی باختین بررسی شده است. نتایج نشان می دهد در گفت وگوهای حاوی جهان بینی و ایدئولوژی، چندزبان گونگی بی فروغ است، ولی در گفت وگوهایی که جهان بینی حضور و نقش ندارد، چندزبان گونگی پررنگ است. راوی در گفت وگوها دخالت آشکار دارد و از دو داستان نتیجة یکسان می گیرد. در پی فاصله گرفتن داستان از چندصدایی، صدای راوی غلبه می یابد: وی معتقد است، در صورت نداشتن ثبات قدم و تقلیدی بودن توکل، بازگشت کننده به مقام فرودین (جهد) درخور نابودی است
۱۲.

پرواز یک اسطوره از حماسه تا عرفان مقایسه داستان آب حیات، خضر و اسکندر در خوانش حماسی فردوسی در شاهنامه و خوانش عرفانی عطار در الاهی نامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه خضر اسکندر آب حیات خوانش حماسی فردوسی و خوانش عرفانی عطار الاهی نامه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲۹ تعداد دانلود : ۸۲۷
آرزوی بی مرگی و داشتن عمر جاوید از آغازِ زیستِ انسان بر پهنه هستی وجود داشته است. اهمیّت این موضوع تا بدان جاست که در کهن ترین متن ادبیِ جهان، گیل گمش، درباره این آرزو سخن گفته شده است. داستان اسکندر و خضر و جست و جوی آنان برای یافتنِ آبِ زندگی نیز این مضمون را در برداشته است. البتّه در متن های مختلفِ ادبی، با توجّه به گونه آن اثر، این داستان جلوه ها و خوانش های متفاوت داشته است. نگارندگان در این پژوهش به بررسی خوانشِ حماسی در شاهنامه فردوسی و خوانشِ عرفانی در الاهی نامه عطّار پرداخته اند و تفاوت های آن را برشمرده اند.
۱۳.

تولّد آسمانی با مرگ نفسانی (مرگ اختیاری) به روایت مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایمان مثنوی مولوی تولّد آسمانی مرگ نفسانی ابوّت معنوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۳۰ تعداد دانلود : ۷۱۲
صاحبان معرفت برای انسان دو نوع تولّد قائلند: یکی تولّد صوری و دیگری تولّد معنوی یا تولّد ثانی که از آن به عنوان «عروسی ابد» یا «تولّد آسمانی» یاد می کنند. مرگ نفسانی از مبانی عمیق عرفان و ادب تعلیمی مولانا است. مولانا همچون سایر عرفای اهل بسط و سکر پدیده مرگ دوستی در آثارش تجلّی خاصی دارد و مرگ و مرگ نفسانی را در مسیر چرخة تکامل می داند و از آن به عنوان انتقال از عالم کثرت و طبیعت به عالم وحدت و ماوراءالطبیعه تعبیر می کند. این بررسی نشان می دهد مولانا تولّد آسمانی را در مرگ نفسانی تحت تأثیر عوامل مؤثری همچون ایمان، ابوّت معنوی و عشق می داند؛ بنابراین با استناد به حکایات مثنوی، در یک مقدمه و هفت محور انواع ولادت، عوامل مؤثر در تولّد آسمانی، مرگ ها و زایش ها، چگونگی مرگ ارادی و انواع آن، راه های رسیدن به مرگ نفسانی، ویژگی راه یافتگان به مرگ نفسانی (ارادی) و فواید مرگ نفسانی (مرگ اختیاری) بررسی شده است.
۱۴.

نقد اجتماعی در شعر سهراب سپهری و تطبیق آن با علوم پایه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقد اجتماع سهراب سپهری علوم پایه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۲ تعداد دانلود : ۱۱۶
این مقاله موارد نقد دیدگاه مردم و اجتماع را در «هشت کتاب» سپهری یافته است و ضمن این کار نحوه بکارگیری شاعر از علوم پایه(ریاضیات، زمین شناسی، زیست شناسی، شیمی و فیزیک) به منظور تأثیرگذارتر کردن کلام خود را نیز بهره گرفته است. از این رو با مطالعه و بررسی «هشت کتاب»، موارد مربوط به نقد و انتقاد از بینش و رفتار مردم و رخدادهای اجتماعی، استخراج شده و نفوذ و نحوه تأثیر واژه ها و مفاهیم علوم پایه در این عرصه نیز بررسی شده است. از یافته های این مقاله این گونه بر می آید که نقدهای سپهری گاهی جنبه علمی دارد و در بیان آن از واژه ها و مفاهیم و اصطلاحات علمی نیز برای نفوذ بیش تر کلام خود بهره برده است، و دیدگاه علمی خود را با این علوم همراه کرده است و گاهی نیز این دیدگاه جنبه عرفانی یا احساسی دارد و در نهایت این دیدگاه ها و نوع بینش برای جامعه، حامل پیامی آموزنده است.
۱۵.

تخیّل شیر در رزم فردوسی و بزم نظامی (داستان بهرام گور در شاهنامه و هفت پیکر)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسطوره شیر بهرام گور تخیل تصاویر نمادین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲۲ تعداد دانلود : ۶۹۰
داستان «برداشتن تاج از میان دو شیر» یکی از روایت های نمادین است که در اثر جاوید حکیم فردوسی و حکیم نظامی با شباهت های فراوان و تفاوتی اندک نقش بسته است. در این مقاله با بهره گیری از نظریه «ژیلبر دوران» به بررسی کارکرد تخیّل شیر در دو منظومه شاهنامه فردوسی و هفت پیکر نظامی پرداخته شده است. نگاه ژیلبر دوران به اسطوره نگاهی ویژه است و کارکردی متفاوت دارد. از نظر او اسطوره ها مهمّ ترین تجّلی تخیّل است و تخیّل نیز از تصاویر نمادین تشکیل شده است. در این جستار با استفاده از منظومه ها و ساختارهایی که ژیلبر دوران، نظریه پرداز بزرگ معاصر، ترتیب داده، تصاویر نمادین داستان «برداشتن تاج از میان دو شیر» و هم چنین چگونگی تخیّلی که موجب بوجود آمدن این تصاویر در ذهن سرایندگان شده، شرح شده است.
۱۶.

مقاله به زبان عربی: تحلیل و بررسی ساختار روایی منظومه های خسرو و شیرین و لیلی و مجنون نظامی بر اساس خویشکاری شخصیت های اصلی آن (مطابق با نظریه پراپ) (تحلیل البنیة السردیة لدیوانی ""خسرو وشیرین""، و""لیلی ومجنون"" لنظامی الکنجوی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساختارگرایی روایت خسرو و شیرین لیلی و مجنون ساختار روایی تحلیل ساختاری پراپ

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی ریخت شناسی
تعداد بازدید : ۲۳۲۹ تعداد دانلود : ۱۲۴۴
در عرصه پهناور ادبیات داستانی، منظومه های غنایی نظامی گنجوی با جنبه های داستانی بی نظیر خود از جمله آثار کلاسیک ادب فارسی است که با توجه به ساختار و بن مایه های داستانی هر یک می توان آنها را مطابق با اصول و موازین ساختارگرایی مورد نقد و بررسی قرار داد . در این پژوهش منظومه های ""خسرو و شیرین"" و ""لیلی و مجنون"" به عنوان نمونه ای از دل انگیزترین و زیباترین منظومه های عاشقانه ادب فارسی مورد تحلیل ساختاری قرار گرفته است، بنابراین پس از ذکر نکاتی پیرامون مقوله روایت و عناصر و واحدهای آن، به بررسی و مقایسه عناصر روایی این دو منظومه - از منظر روایت شناسی ساختارگرا که اساس کار ولادیمیر پراپ نظریه پرداز روسی، در تحلیل ریخت شناسی قصه های پریان است - پرداخته ایم. از این روی با تبیین شخصیت ها یا به گفته پراپ نقش مایه های داستان و نیز کارکردها و خویشکاری های قهرمان های قصه به تحلیل ساختارروایی دست زدیم. بدین منظور مقولاتی نظیر پیرنگ، شخصیت، زمان بندی روایت، نظم و ترتیب ، تداوم، راوی (راوی دانای کل، روایت سوم شخص محدود، من روایت/اول شخص) در این آثار مورد بررسی قرار گرفت تا به این نتیجه دست یابیم که این عناصر در ترکیب نحوی خود چگونه از شکل خام داستان یا به تعبیر فرمالیست ها، فابیولا، به طرح روایی (به تعبیر فرمالیست ها، سیوژه) تغییر می کند و در این شیوه بیان محتوای غنایی داستان بر این عناصر روایی چه تأثیری داشته است.
۱۷.

تحلیل و مقایسه ساختار روایی قصه گنبدهای سیاه و صندلی هفت گنبد نظامی بر اساس الگوهای ریخت شناسی قصه های پریان«ولادیمیر پراپ»

کلیدواژه‌ها: روایت ریخت شناسی ولادیمیر پراپ هفت پیکر نظامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۳۴ تعداد دانلود : ۱۱۰۸
عرصه بیکران ادبیات داستانی جهان در بر دارنده مضامین و عناصری گوناگون از انواع رایج ادبی (حماسی، پای داری، غنایی، عرفانی و...) است. در این میان ادبیات غنایی به عنوان یکی ازکهن ترین گونه شعر، طیفی وسیع از عواطف و احساسات بشری را دربر می گیرد. در نتیجه سخن ورانی بسیار در این عرصه داد سخن رانده اند. در میان ادیبان ما نظامی گنجوی به عنوان یکی از ستارگان درخشان ادبیات کلاسیک ایران از جهت سرودن داستان های عاشقانه، بزمی و ساقی نامه، از منزلتی والا برخوردار است. در میان آثار وی، سه منظومه «خسرو و شیرین»، «لیلی و مجنون» و اثر گران قدر داستانی «هفت پیکر»، از جمله مهم ترین آثار غنایی ادبیات فارسی بشمار می رود که با توجه به ساختار و بن مایه های داستانی هر یک، می توان آن ها را مطابق با اصول و موازین ساختارگرایی مورد نقد و بررسی قرار داد. در این پژوهش، دو گنبد از منظومه هفت پیکر به عنوان نمونه ای از دل انگیزترین و زیباترین منظومه های حماسی- غنایی مورد تحلیل ساختاری قرار خواهد گرفت، برای این منظور ابتدا به مبانی نظری و تؤریک پیرامون مقوله روایت شناسی و ریخت شناسی یا مورفولوژی و کارکردهای پراپ در عرصه شکل شناسی می پردازیم و در ادامه پس از اشاره ای به منظومه هفت پیکر به تحلیل ساختار روایی این دو قصه بر اساس مدل روایی ولادیمیر پراپ (ریخت شناسی قصه) خواهیم پرداخت؛ بنابراین ابتدا قصة پیکر اول، یا «داستان شهر مدهوشان و پادشاه سیاه پوش»؛ و قصه پیکر ششم یا «داستان خیر و شر» را به لحاظ تحلیل ساختار روایی، ریخت شناسی، و نقش مایه ها و شخصیت های هر یک مورد بررسی قرار میدهیم و سپس به قیاس آن ها با هم از نظر بررسی کارکردها، نقش مایه ها و شخصیت های هر یک میپردازیم.
۱۸.

مولانا و مفهوم «من»

کلیدواژه‌ها: هویت خودشیفتگی مولانا مثنوی فرامن کلیات شمس من

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۸۶ تعداد دانلود : ۹۸۵۳
با غور در شعر مولانا به طور مشخص به دو نوع ""من""بر میخوریم: یک من دروغین که تنها تصویر و سایه ای از من حقیقی است ؛در برابر منی دیگرکه حقیقی است ومفهوم واقعی هستی انسان را تشکیل میدهد. در این مقاله بر آنیم تا ویژگی های این دو نوع ""من""را برشماریم،شباهت ها و تفاوت های آن دو را باز یابیم و در نهایت چگونگی گذر از من کاذب به من حقیقی را نشان دهیم.در این رهگذر از روان شناسی نیز بهره برده ایم.چه،تجلی آن من دروغین بویژه در نوعی اختلال شخصیت به نام اختلال شخصیت خود شیفته دیده میشود. مولانا در برابر چنین روی کردی به جهان ایستادگی میکند و تمرکز اصلی خویش را بیش از هر موضوعی دیگر بر مبارزه با این حس خودبزرگ بینی سراب گونه مینهد. او به انسان برای نیازش به تمجید هشدار میدهد و از طریق نشان دادن ارزش واقعی انسان به او – از طریق عشق- حس حقارت بشر را که منجر به خودبزرگ بینی میشود از او میستاند. او عشق را در جهان بی ثبات عاطفی درمان دردها میخواند. از سوی دیگر او با رسیدن به حقیقت اصلی خویش ، در شوری از وجد و عاطفه، حالتی خداگونه میپذیرد که تفکیک آن از ادعایی حاکی از خودشیفتگی محض و تصویر دروغین آن، ضروری است و گاهی دشوار. او در اوج تجربیات وجدآسای خویش در سطح فرامن، قدرت، دانایی و حضور مطلق مییابد و آسیب ناپذیر و بی نظیر است. نشان دادن تفاوت این دو عرصه و دو گونه از حالات شخصیتی که ظاهری یک سان دارد و بیان حساسیت مولانا در نمودن این تفاوت مورد توجه این مقاله قرار گرفته است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان