فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۲۱ تا ۳٬۰۴۰ مورد از کل ۵۱٬۴۳۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
همای مرغ استخوان خوار معروفی است که در راسته شکاریان قرار می گیرد. شهرت این پرنده در ادبیات فارسی براساس جایگاه اسطوره ای آن است؛ آنچنان که سایه این پرنده بر سر هر کس می افتاد او را سعادتمند می دانستند و حتی وی را پادشاه می کردند. در علم پرنده شناسی این پرنده را در خانواده کرکس ها قرار داده اند. هما (هومیا یا هوما یا هومیه و یا هومایه) در اوستا به معنای (خجسته) آمده و در شاهنامه از درفش (همای پیکر) یاد شده است. همچنین در اوستا از مرغی به نام «مرغ وارغن» نام برده شده، که فرّ به صورت این پرنده از پیکر جمشید جدا گردیده است. مرغ «وارغن» را برخی سیمرغ، برخی پرنده ای از جنس شاهین و برخی به پیروی از (وُلف ) شاهین و معین هم یکی از معانی همای را «وارغن» آورده است. مرغ وارغن با سیمرغ افسانه ای خلط شده؛ ولی در حقیقت «مرغ وارغن» همان همای امروزی است. با وجود اینکه همای در فرهنگ ایرانی پرنده ای مشهور است؛ اما نوشته های بسیار اندک و پراکنده ای درباره آن وجود دارد.
حماسه در شعر نو، از نیما تا انقلاب اسلامی
حوزه های تخصصی:
بررسی میزان تاثیرپذیری منوچهری دامغانی از معلقه امروالقیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منوچهری دامغانی سراینده سده پنجم هجری توجه ویژه ای به زبان و ادبیات عرب داشته است. به کارگیری واژه ها و اصطلاحات عربی، حتی واژه های غریب و نامانوس، اشاره به نام نزدیک به سی سراینده عرب در دیوان او، اشاره به مطالعه و حفظ دیوانهای سرایندگان عرب، بهره گیری از اسلوب و درون مایه سروده های عربی، برخی از مصادیق این توجه محسوب می شوند. مقاله حاضر در حوزه ادبیات تطبیقی و با هدف بررسی میزان تاثیرپذیری منوچهری دامغانی از معلقه امروالقیس انجام شده است. نتیجه بیانگر تاثیرپذیری منوچهری دامغانی در دو چامه خود از معلقه امروالقیس در محور عمودی و موتیف است. علی رغم این موارد، در محور افقی ابتکار و استقلال عمل منوچهری، بویژه در زمینه توصیفات کاملا به چشم می خورد. همچنین نتیجه این پژوهش می تواند به شناخت بهتر قصاید منوچهری و دریافت بهتر بخشی از ادبیات تطبیقی کمک می کند.
چهره ی اساطیری پری در شاهنامه
حوزه های تخصصی:
تاثیر صور خیال ادبی بر نگارگری مکتب شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خیال از عناصراساسی شکل گیری یک اثرهنری است. صورت های خیالی که هنرمندان برای بیان مقاصد واندیشه های خود به کار می گیرند عموماً ریشه در باورهای اساطیری وفرهنگی دارد. ازاین رو میان صورت های خیالی هنرهای مختلف، نوعی قرابت وخویشاوندی برقرار است و غالباً هنرهای مختلف در به کارگیری صورت های خیالی، تحت تاثیر یکدیگر هستند.
ادبیات ونگارگری از دیرباز در خدمت یکدیگر بوده اند. در حاشیه ی نسخ خطی، برای بیان روشن تر متن ادبی، از تصاویر نگارگری استفاده میشد. در حقیقیت، نگارگری بیان تجسمی متن ادبی بوده و مفاهیم ادبی را با زبان خط ورنگ به تصویر می کشیده است. در مقابل، ادبیات نیز بیان ذهنی وانتزاعی صورت نگاری بوده است.
با توجه به پیوند دیرینه ی ادبیات و نگارگری، دراین جستار به بررسی تاثیر صور خیال ادبی بر نگاره های مکتب شیراز میپردازیم. به این منظور، ابتدا رابطه ی ادبیات و نگارگری را بررسی کرده سپس چگونگی تاثیر پذیری نگاره های مکتب شیراز را از ادبیات تحلیل میکنیم.
در این پژوهش به این نکته دست یافتیم که ادبیات و نگارگری رابطه ای دیالکتیکی دارند. برای دستیابی به درکی جامع از نگاره ها، باید از مفاهیم ادبی مدد جست و از دیگرسو، نگارگری نیز به مفاهیمِ ادبی تجسم وعینیت می بخشد. بنابراین می توان گفت متن و نگاره ترجمان یکدیگرند.
شاعران در سپیده دمان انقلاب اسلامی (بررسی شعر معاصر در فاصله سال های 1357 تا 1362)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از مجموعه های شعر معاصر فارسی همچون زمستان اخوان ثالث و در کوچه باغ های نیشابور شفیعی کدکنی، به دهه های 30 تا 50 تعلق دارند؛ یعنی می توان گفت که شعر معاصر تا پیش از انقلاب اسلامی شاهد یکی از بارآورترین دوره های خود بوده است. این در حالی است که با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در سال 1357 این روند برای مدت کوتاهی (یعنی تا سال 1362 که سه مجموعه شعر دفاع مقدس به چاپ رسید) دچار وقفه گردید.دلیل این امر را می توان در شکل گیری فضایی دانست که انقلاب اسلامی به وجود آورنده آن بود. پیش از انقلاب اسلامی بر اساس باور به تعهد هنر و هنرمند، شاعران شعر خود را وسیله ای برای دگرگونی شرایط اجتماعی-سیاسی زمان خود می دانستند؛ حال آنکه با پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر فضای سیاسی-اجتماعی ایران، شاعران دیگر خود را موظف به دگرگونی جهان پیرامون خویش نمی دیدند. همین امر سبب گردید تا بعضی از آنان مثل اخوان ثالث دوران بازنشستگی شعری خود را اعلام کنند، یا برخی دیگر مانند شفیعی کدکنی بار دیگر متوجه هستی و ضرورت وجودی خویش گردند و نگاهی دوباره به آن داشته باشند.
بزرگترین شاعر ایران کیست؟ جواب سوم فردوسی یا حافظ؟
منبع:
مهرسال دوم ۱۳۱۳ شماره ۷
حوزه های تخصصی:
سالهای ابری در نگاهی نو ( اتوبیوگرافی - رمان )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات، چه به عنوان یک علم و چه به عنوان هنر، شعب و گونه های گوناگونی را شامل می شود که این انواع در تقابل و ارتباط با یکدیگر نظامهای نوینی را تشکیل می دهند و با محتوا و فرمهای گوناگون به صورت انواعی تازه و مستقل شکل گرفته و عرضه می شوند. رمان یکی از گونه های ادبیات است که انواع گوناگونی را شامل می شود و محدوده و انواع آن تا حدی مشخص و تعریف شده است. اتوبیوگرافی نیزگونه ای دیگر از دانشهای ادبیات است که آن نیز ویژگیها و مختصات تعریف شده مختص به خود را دارد. قابلیتهای بسیاری در انواع ادبی و ارتباط آنان با یکدیگر وجود دارد که یکی از این تواناییها ترکیب انواع با یکدیگر و آفرینش نوعی مستقل از این ترکیب است. یکی از مصداقهای این تلفیق (ترکیب انواع) «اتوبیوگرافی ـ رمان» است که از ترکیب دو نوع رمان و اتوبیوگرافی پدید آمده است. سالهای ابری اثر علی اشرف درویشیان از سویی، تا حدودی دارای ویژگیهای نوع رمان است که بیشتر در فرم اثر نمود یافته است و از سوی دیگر، از شاخصه های نوع اتوبیوگرافی بی بهره نمانده است که آن هم بیشتر در محتوای اثر جلوه پیدا کرده است. این مقاله بر آن است که اثر مذکور را نه به عنوان رمان، بلکه در قالب اتوبیوگرافی- رمان معرفی نماید.
نقد پیش درآمد داستان رستم و سهراب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
فردوسی معمولا سرآغاز پاره ای از داستانها را به گونه ای سروده است که خواننده از همان آغاز فضای کلی داستان را پیش چشم می آورد. چنین آغازی را که در شاهنامه تحت عنوان « خطبه داستان» یا «پیش درآمد» نام نهاده اند. به غیر از داستان رستم و سهراب، در داستانهای رستم و اسفندیار، سیاوش، فرود و ... نیز به چنین پیش درآمدهایی برخورد می کنیم که در هر یک، سرآینده به نوعی مسیر و محتوای کلی داستان را در ذهن خواننده مشخص می کند.شاعر حماسه پرداز در پیش درآمد داستانه بینش خود را نسبت به شخصیت های اصلی داستان بازگو می کند و آنها را در تراز وی نقد قرار می دهد تا خواننده با سر نخ هایی حکایت را پی گیری کند. بدیهی است که در این صورت خواننده از خالی الذهن بودن خارج می شود و با همان اطلاعات و با شوق و ذوق مضاعف داستان را به مطالعه می گیرد.ما در این مقاله به چگونگی حاکمیت تقدیر و شیوه ابهام سازی شاعر که از شگردهای داستان پردازی می باشد، پرداخته ایم.
مولوی و منطق الطیر خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطق الطیر تعبیری است برگرفته از قرآن که از آن هم در معنای ظاهری (زبان مرغان) و هم در معنای باطنی (زبانی رمزی میان خداوند و انبیا/ اولیا) تعبیر و تفسیر کرده اند. این تعبیر، دست مایة آفرینش رساﻠﺔ الطیرها و به ویژه منظومة منطق الطیر عطار شده است که به شرح معنوی سفر ارواح از غربتکدة غربی خاک، به ســوی اصل شرقی افلاک پرداخته اند. افزون بر کاربرد فراوان این ترکیب و مترادفات آن در شعر فارسی، مولانا نیز بارها از آن یاد کرده و ازجمله در پایان دفتر دوم مثنوی، از تعبیر «منطق الطیر خاقانی» در مقابلِ «منطق الطیر سلیمانی» استفاده کرده است. عموم شارحان، این تعبیر را اشاره ای طعن آمیز به قصیده منطق الطیر خاقانی دانسته اند. نگارنده ضمن ردّ این نگاه، منطق الطیر سلیمانی (منسوب به سلیمان = انسان کامل) را زبان ولی خدا می داند که با ارواح به فراخور درک و استعداد هر یک سخن میگوید و منطق الطیر خاقانی (منسوب به خاقان= پادشاهان دنیوی)، درک و دریافت عوام از این زبان رمزی به صورت صوتی ظاهری است.
تحلیل گفتمان آموزش زبان و ادبیات فارسی؛ الگویی در جهت ارتقای دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۰ شماره ۸۷
64 - 86
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان یکی از گرایش های بین رشته ای است که در زمینه های زبان شناسی، جامعه شناسی، انسان شناسی، روان شناسی و... بروز یافته است. این گرایش دارای دو دیدگاه عمده است؛ نخست چگونگی شکل گیری معنا و پیام را در ارتباط با عوامل درون زبانی(شامل مباحث صورت شناسی و ساخت شناسی زبان) مورد ارزیابی قرار می دهد و در دیدگاه دوم به بررسی عوامل برون زبانی (ارتباط میان زبان و تمام خصوصیات برون زبانی که شامل دانش های مختلف جامعه شناسی، فرهنگ شناسی و... است) می پردازد. گفتمان ها، زبان گشاده روابط قدرت به شمار می آیند و از آنجایی که مفاهیم آموزش زبان نیز از مظاهر بارز قدرت فرهنگی محسوب می شوند؛ بنابراین، نگارندگان این مقاله برآن شدند به نقد مفاهیم آموزش زبان دوم بر مبنای دیدگاه دوم در تحلیل گفتمان بپردازند. مهم ترین یافته ها نشان می دهند که در رویکردهای معنامبنایانه تکیه بر مشاهیر مشترک برای نمونه بین ایران و ترکمنستان (ابوسعیدابوالخیر، ابوالفضل سرخسی و...) و ایران و ازبکستان (رودکی سمرقندی، امیر علیشیر نوایی، عطار نیشابوری و...) است. رویکردهای جامعه مبنایانه به شناسایی جوامع هدف از طریق بررسی جغرافیای زبانی برای تبدیل توانش ارتباطی به کنش ارتباطی است. رویکرد فرهنگ مبنایانه نیز به شناخت ریشه های مشترک در ادبیات، هنر و زبان که نمونه بارز آن آداب و رسوم جشن نوروز و خوش آمدگویی به بهار و هفت سین بین ایران و همسایگانش همچون آذربایجان، پاکستان، ترکمنستان و... است در ساخت بن مایه های فرهنگی مشترک برای آموزش زبان آموزان اشاره دارد. در روان مبنایان نیز با استفاده از ادبیات عرفانی، پیوند آن با مفاهیم یادگیری مشارکتی همچون بهبود نگرش در شعر حافظ، عزت نفس در شعر صائب و... پرداخته شده است.
نقد تطبیقی اسطوره آفرینش در شاهنامه فردوسی و مهابهاراتای هندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شباهت های فراوانی که در باورهای باستانی دینی و حماسی ایران و هند یافت می شود، نشانگر هم ریشه بودن فرهنگ و تمدن ایرانی و هندی است. بیشترین شباهت را میان ایران و هند می توان در حماسه مهابهاراتا و شاهنامه فردوسی یافت. حتی در آیین زردشت نیز شباهت هایی فراوان با آیین هندو به چشم می خورد. خوردن گیاه هوم و قربانی کردن ها همه به یکدیگر شباهت دارد. در دو حماسه ایرانی و هندی، بسیاری از شخصیت ها شبیه به یکدیگرند. زبان ایرانیان نیز با سنسکریت تفاوت های کمی دارد. در این پژوهش مسئله آفرینش در شاهنامه و مهابهاراتا مورد بررسی و تطبیق قرارگرفته است. آفرینش جهان، زمین، موجودات وانسان، که محور اصلی این پژوهش است، شباهت ها و هم ریشه بودن دو فرهنگ را به خوبی نشان می دهد.
در اسطوره های آفرینش، جهان با تقابل نیکی و بدی آغاز می شود و پایان جهان نیز با پیروزی نیکی همراه خواهد بود. این تقابل در شاهنامه و مهابهاراتا به خوبی تصویر شده است.
ساخت سبکی منشآت خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کُهن الگویِ پرورشِ شخصیّت های اساطیری توسّط حیوانات و موجودات اسطوره ای (در حماسه ها و روایات ایرانی و غیر ایرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان که ن الگوهای اساطیری با وجودِ تمام پیچیدگی ها و گوناگونی نوعی هم خوانی و نزدیکی در بُن مایه های اصلی دیده می شود که بررسی تطبیقیِ این روایات را ممکن می کند. در میان این کهن الگوها، موضوع پرورشِ برخی از شخصیّت های اساطیری توسّط حیوانات و موجوداتِ اسطوره ای، جای گاه و اهمّیّتی ویژه دارد. بررسیِ دقیق روایات اساطیری، مشخّص می سازد که در آغاز، انسان و حیوانات با هم و چون هم می زیستند و چه بسا بسیاری از خدایانِ نخستین، سرشتی انسانی حیوانی داشته اند. در این میان، در بسیاری از روایات، انسان ها و پرسوناژهای اسطوره ای، توسّط برخی حیواناتِ برگزیده، پرورش یافته اند و در اثر همین پرورندگی، سرشتِ نیک یا بدِ آن حیوانات، در زندگیِ مادّیِ پرورش یافتگانِ آن ها، ظهور و بروز کرده است. گستردگیِ این روایات تا به حدّی است که تشابهاتِ آن را از اساطیر شرقِ دور تا اسطوره های غربی شاهد هستیم. در این میان تکوین شخصیّت افراد به واسطة تأثیر پردامنة حیوانات پراهمّیّت است.
موضوعِ مقالة حاضر اگرچه به شکلِ محدود، در کتاب هایی هم چون
«فرهنگ اساطیر یونان و رم» در ذیل مداخلِ «پاریس» و «روملوس»، «شاهنامه» در داستان فریدون و زال، «فرهنگِ اساطیرِ یونانی» در داستان پرورشِ اسکندر و نظایرِ آن ها، بازتاب یافته و به نقشِ حیوانات در پرورشِ این شخصیّت ها اشاره شده است، امّا با احصایی که نگارنده بعمل آورد، اثری دیده نشد که به شکلی مستقل، جوانبِ مختلفِ پرورشِ شخصیّت های اساطیری توسّطِ حیوانات را در اساطیرِ مللِ مختلف بررسی کند. پژوه ش حاضر، با درکِ چنین ضرورتی، در پی آن است تا با نگرشی تطبیقی، این روایاتِ اسطوره ای را بررسی کند.