فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۰۱ تا ۱٬۲۲۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
126 - 158
حوزه های تخصصی:
شعرشناسی شناختی به عنوان یکی از شاخه های مطرح شده در علوم شناختی، به خواننده امکان می دهد تا با کمک ابزارها و عناصر سازنده متن به تحلیل آن بپردازد. از این رو، هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی عناصر سازنده شعر، گزیده ای از اشعار شیرکو بیکس با عنوان «معروف آقایی شعری موزون و بارانی جوان مرگ شده» از مجموعه «چراکانی سه ر هه له مووت»(چراغ هایی بر فراز قله) می باشد که با روش توصیفی-تحلیلی و بر اساس انگاره جهان های متن ورث (1999) انجام گرفته است. لایه های مختلف شعر شیرکو بیکس که با عزیمت از جهان متن اصلی به جهان های زیرشمول و سپس بازگشت به جهان متن اصلی همراه بود، مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که مهم ترین ویژگی اشعار وی، استفاده از اسامی خاص، استعاره های مفهومی و نیز کاربرد قید به عنوان مهم ترین عناصر جهان ساز در ساخت جهان های زیرشمول و جهان متن می باشد. همچنین، استفاده از فرایندهای ذهنی در ساخت جهان های زیرشمول و استفاده از فرایندهای رابطه ای و مادی در ساخت جهان متن از مهم ترین گزاره های نقش گستر به شمار می روند. یافته ها حاکی از آن است که در گزیده بررسی شده، علت گرایش به خواندن این اشعار در بسامد بالای جهان های زیرشمول آرزو و یکی شدن جهان گفتمان و جهان متن در یکدیگر و از میان برداشته شدن لایه میان آن دو است.
ساختارهای روایی مثنوی های عطار
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
9 - 28
حوزه های تخصصی:
محققان حوزه شعر عرفانی ساختار روایی بیشتر مثنوی های عرفانی فارسی به ویژه مثنوی های شگرف سه گانه آن یعنی حدیق ه الحقیقه سنایی، منطق الطیر عطار، و مثنوی معنوی مولوی را دارای ساختاری مشترک، و مبتنی بر پیرنگ کلان و طرح سراسری می دانند. مثنوی های الهی نامه و منطق الطیر و مصیبت نامه عطار که سفرنامه روحانی به شمار می آیند، افزون بر داشتن پیرنگ کلان از ساختار روایی خُرد متفاوتی نیز بهره مند هستند. در جستار حاضر با روش توصیفی -تحلیلی و رویکرد روایت شناسی که هدف نه ایی آن کش ف الگوی جامع روایت است، کوشیدیم از رهگذر تبیین ساختارهای روایی مثنوی های سه گانه به راز حکایت-تمثیل ها و کارکرد اصلی آن ها پی ببریم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که عطار ضمن ساختار وحدتی - کثرتی مبتنی بر طرح سراسری این مثنوی ها، از ساختارهای روایی سفرنامه ه ای هزارویک شبی و کتاب مقدسی نیز بهره جسته است و راز اصلی حکایت - تمثیل های وی این است که تاریخ روزگار خویش را بر اساس الگوی روایت تاریخ انبیا می سنجد و به حوادث تاریخی روزگار خود ارجاع نمی دهد.
بررسی آموزه های تمثیلی- تعلیمی در تحفه الاحرار جامی
حوزه های تخصصی:
نورالدین عبدالرحمن جامی، نام آورترین شاعر و عارف قرن نهم هجری است. در میان 45 اثر برجا مانده از وی، مثنوی تحف هالاحرار به داشتن مضامین تمثیلی تعلیمی متمایز است. این کتاب، مرام نامه ای حاوی دستورهای اخلاقی و نصایح پدر برای فرزند خردسال خویش بوده سؤال اصلی این است که جامی چ ه مس ائلی از این حوزه ودر چه حدودی بیان کرده است؟ لذا هدف این پژوهش، تبیین و بررسی مضامین تعلیمی از قبیل: تأکید بر علم اندوزی، توجّه به اصول و فروع دین، قناعت، مبارزه با هوس، بی اعتباری دنیا، یاد مرگ، نکوهش آزمندی، پرهیز از مداهنت، دوری از مصاحبت فرومایگان، توجه به عدل و انصاف، پیروی از پیر و ... است که از دریچه تمثیل بدان کم تر نگریسته شده است. در میان مبانی مختلف تمثیلی تعلیمی، توجه به دین، پرهیز از مداهنت و یاد مرگ، بسامد بالاتری دارند. پژوهش حاضر با روش توصیف و تحلیل، به بررسی این آموزه های پرداخته، روش گردآوری اطلاعات، اسنادی و کتاب خانه ای است. جامعه آماری شامل بیت های تحف هالاحرار جامی است. نمونه های آماری، بیت هایی از تحف هالاحرار است که علاوه بر مبانی تعلیمی، مبتنی بر صنعت تمثیل، حسب کتب فنون و صناعات ادبی است.
کاربرد تمثیل در ساختن وجه تسمیه
حوزه های تخصصی:
برخی از شاعران و نویسندگان در مطاوی اشعار و نوشته هایشان، برخی از کلمات را ریشه شناسی کرده و وجه تسمیه آن ها را نشان داده اند. بررسی، تحلیل و طبقه بندی این وجه تسمیه ها، بیانگر نوع نگاه آنان به چگونگی ساختِ کلمات است. شیوه های ساخت وجه تسمیه نیز متنوع است؛ از توجه به ریشه لغات گرفته تا رجوع به عقاید عامیانه و از رویدادهای تاریخی تا تخیلات شاعرانه و... . از آنجا که بررسی کاربرد تمثیلها در ساختن وجوه تسمیه ضرورت دارد، هدف از این پژوهش بررسی کاربرد انواع تمثیل در ارائه وجه تسمیه است. ما در این مقاله برآنیم که ابتدا شیوه های گوناگون ساخت وجه تسمیه را بیان کنیم و برای هرکدام شواهد مثالی از کتب و دواوین شعرا- تا قرن ششم- بیابیم و در ادامه انواع تمثیل را معرفی کنیم و پس از آن نمونه هایی از وجه تسمیه هایی را که بر پایه تمثیل ساخته شده است ذکر کنیم. در این پژوهش می خواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که: کارکرد انواع تمثیل در ساخت و ارائه وجه تسمیه به چه اندازه است؟ هر چند کتابها و مقالات متعددی درباره تمثیل و نیز وجوه تسمیه نوشته شده است اما تاکنون پژوهشی درباره کارکرد تمثیل در ساخت وجه تسمیه منتشر نشده است. این تحقیق به شیوه کتابخانه ای انجام شده و رویکردی توصیفی – تحلیلی دارد. بر اساس یافته های پژوهش، وجه تسمیه های ارائه شده عموماً بر پایه تمثیل عام (تشبیه) است و نویسندگان و شعرا کمتر از تمثیلهای خاص همچون تشبیه تمثیل و تمثیل روایی استفاده کرده اند.
بررسی فعل ساده و مرکب در مجالس سبعه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مجالس سبعه یکی از آثار مهم جلال الدین محمّد مولوی است که از هفت خطابه یا هفت مجلس وعظ فراهم آمده است. این گونه نثر که نثر خطابی نامیده می شود و عالی ترین اندیشه ها را به وسیله ساده ترین اشکال منطقی القا می کند، به وسیله بزرگانی مانند: خواجه عبدالله انصاری، ابوسعید ابوالخیر، ابوالفتح شهرستانی، روزبهان بقلی، بهاءولد، مولوی، شمس تبریز و نیز سعدی در مجالس بیان شده است. در این گونه نثر برای اقناع مخاطب و القای مفاهیم عرفانی و اخلاقی به نیکی بهره گرفته می شود. مهمترین ویژگی این گونه نثر، نزدیکی به زبان گفتاری است که گاه با نثر ادبی در آمیخته است و سادگی نثر و مسجع بودن از ویژگی های آن است. با توجه به همین جایگاه مجالس سبعه و ویژگی های زبانی آن، در این مقاله با شیوه توصیفی- تحلیلی، موضوع کاربرد فعل مرکب که از مهمترین مباحث دستوری است و کاربرد درست آن و نیز به کاربردن نابه جای آن در استواری و نا استواری سخن بسیار تأثیرگذار است، در مجالس سبعه جلال الدین مولوی بررسی شده است. کاربرد افعال در این مجالس، ما را با کاربرد طبیعی در آن روزگار و تحلیل دقیق از نظر دستوری یاری می رساند. در این پژوهش دریافتیم که مولانا بیشتر به کاربرد افعال ساده توجه داشته و در بسیاری موارد افعال ساده فراوان از یک ریشه یا ریشه های گوناگون پیاپی یا با فاصله اندک به کار برده است؛ گاه نیز شکل ساده و مرکب یک فعل را در کنار هم آورده است. برخی از افعال مرکب نیز متأثر از وجود کلمات عربی در ساختار فعل مرکب است و گرچه خود در عربی به شکل بسیط به کار می روند، ولی در فارسی و مجالس سبعه به فعل مرکب تبدیل شده اند. رعایت سجع نیز عاملی برای کاربرد ساختار فعل به صورت ساده یا مرکب بوده است.
کارکردهای بلاغی صفت در اشعار قیصر امین پور بر اساس تقسیم بندی معنایی رابرت دیکسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۳بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۳
160 - 182
حوزه های تخصصی:
در زبان شناسی، صفت یکی از سه رکن اصلی زبان است که سهم مهمی در ایجاد و انتقال معنا در متن دارد. رابرت دیکسن، زبان شناس معاصر انگلیسی، صفت را از نظر معنایی رده بندی و به سیزده نوع تقسیم کرده است. در پژوهش حاضر، انواع صفت در مجموعه اشعار قیصر امین پور بر اساس دسته بندی دیکسن و به شیوه توصیفی-تحلیلی شناسایی و بررسی شده اند تا مشخص شود صفات چه کارکردهای معنایی و بلاغی در شعر او دارند و این که آیا از این حیث بین کاربرد صفات و سیر تفکر شاعر تناسبی وجود دارد یا نه. نتایج پژوهش گویای آن است که در شعر امین پور ترکیبات وصفی و صفات، علاوه بر کارکرد معناییِ اولیه برشمرده در الگوی دیکسن، نقش مهمی در ایجاد موسیقی، انگاره پردازی، و صناعات معنوی برجسته ای چون استعاره، تشبیه، ایهام، تلمیح، حسامیزی و جز آن دارند. هم چنین، در طول دوره شاعری امین پور، متناسب با سیر تحول جهان بینی و نگرش او به شعر و جامعه ، در میزان و نوع کاربرد صفات در دفترهای مختلف شعر او نیز تغییراتی محسوس و معنادار ایجاد شده است. طبق سنجش و بررسی صورت گرفته در این پژوهش، چهار صفتِ سرعت، شباهت، سختی و سن در اشعار امین پور کارکرد بلاغی ندارند و بیشترین نقش بلاغی-هنری را چهار صفت مشخصه فیزیکی، رنگ، گرایش انسانی، و کیفیت بر عهده داشته اند. افزون بر آن، پژوهش حاضر نشان می دهد که دو دفتر «آیینه های ناگهان» و «گل ها همه آفتاب گردان اند»، که اواسط دوران شاعری امین پور سروده شده اند، از حیث میزان کاربرد صفات و تعدد کارکردهای بلاغی آن ها از دو دفتر ابتدایی و انتهایی او غنی ترند و تعدد کاربرد صناعات معنوی حسامیزی و ایهام در این دو دفتر بیان گر روحیه درون گرا و رمانتیک شاعر در آن دوره اند. از سوی دیگر، بیشتربودن میزان دو صفت رنگ و ارزش در دفتر نخست او (تنفس صبح) متناسب با روحیات شاعر در سال های جنگ است.
دریغ آن جوانی و آن فرّ و بخت (به یاد دکتر کورش صفوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بعد از مرحوم دکتر محمّدعلی صادقیان، دومین عضو هیأت تحریریه کاوش نامه از میان ما رفت. دکتر کورش صفوی (متولد 6 تیر 1335) عضو هیأت علمی دانشگاه علّامه طباطبایی بود و گروه زبان شناسی آن دانشگاه با حضور او شهرت یافته بود. نگارنده در سال 1379 به عنوان مدیر گروه در تلاش تأمین استاد برای دوره تازه راه اندازی شده دکتری ادبیات فارسی دانشگاه یزد بودم. پس به دکتر کزازی (همکلاس سابق دوره دکتری در سال های 68 تا 72) متوسل شدم و ایشان وساطت کرد و مرحوم دکتر صفوی پذیرفت که روزهای پنج شنبه برای تدریس درس «تحقیق در دستور زبان» به یزد بیاید و آمد. هر پنج شنبه که برای استقبال او به فرودگاه می رفتم او را شادتر از گذشته می دیدم، در عوالمی دیگر سیر می کرد و همین بود که دانشجویان او که به غیر از یکی دو نفر بقیه از سالمندان روزگار بودند از کلاس های او شکفته تر از ساعت قبل بیرون می آمدند. می گفت: «زبان علم ممکن است سخت باشد ولی بیان علم باید به گونه ای باشد که مادربزرگ بی سواد من هم آن را بفهمد» و با همین روش، تدریس می کرد و شگفتی دانشجویان را برمی انگیخت.
تعریف می کرد که پدرش عمادالدّین صفوی، استاد دانشکده حقوق دانشگاه تهران بوده و او زبان آلمانی را در خانه پدر آموخته و بعد از دوران دبیرستان به آلمان و سپس اتریش و آنگاه آمریکا رفته و در سال 56 با لیسانس به ایران برگشته و در دوره فوق لیسانس زبان شناسی دانشگاه تهران به تحصیل پرداخته است. به نظرم رسید که او را در آن زمان در بوفه دانشکده ادبیّات دانشگاه تهران بسیار دیده باشم؛ خودش نیز تعریف می کرد که پاتوق او و همکلاسی هایش در آنجا بوده است. در پاییز 58 از پایان نامه خود دفاع کرده بود و قبل از انقلاب فرهنگی و تعطیلی سه ساله دانشگاه ها به عضویت دانشگاه علّامه درآمده بود.
دیدار او در سال 68 را کاملاً به یاد آوردم. او دانشجوی دکتری زبان شناسی بود و نگارنده دانشجوی دکتری ادبیّات فارسی، موضوع رساله اش «اسباب نظم در زبان فارسی» بود که بعداً به صورت کتاب معروف «از زبان شناسی به ادبیّات» به چاپ رسید. استاد راهنمای او دکتر حق شناس بود و استاد مشاورش از گروه ادبیّات فارسی دکتر شفیعی کدکنی بود.
در سال های شروع کار مجله کاوش نامه از او درخواست کردم که با این مجله تازه تأسیس همکاری کند، پذیرفت و نامش تا این زمان که ناگهان از میان ما رفت، زینت بخش صفحه شناسنامه مجله و قوّت اعتبار آن بود. دکتر صفوی در 20 مرداد 1402 در 67 سالگی در «نیکوزیا» (پایتخت قبرس) درگذشت و از شگفتی های روزگار این که در همانجا به خاک سپرده شد. روانش شاد باد.
دریغ صحبت دیرین و حقِّ دید و شناخت/که سنگ تفرقه، ایّام، در میان انداخت
مقایسه و تحلیل راه حل های مولوی و اکهارت تُله برای بحرانِ معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۸
85 - 101
حوزه های تخصصی:
معنای زندگی مفهومی مربوط به دوران معاصر است. انسان سنتی در سایه معنایی می زیست که برآمده از دین و اسطوره بود، و انسان مدرن معنا را در علم و عقل و پیشرفت جست و جو می کرد، اما انسان معاصر – مشخصاً از جنگ جهانی دوم به بعد – با رد فرا روایت های پیشین در برهوت بی معنایی سرگردان است. بحرانِ معنا، دل مشغولی اصلی روزگار کنونی است. مسأله اصلی این پژوهش، چگونگی درمان پیشنهادی دردِ بی معنایی با رجوع به اندیشه های مولوی(604-672 ه.ق) و اکهارت تُله (1948- م) است. یدین منظور آراء آنان در این باب به روش توصیفی-تحلیلی مقایسه شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد مولوی، عامل اصلی گم گشتگی و بی معنایی انسان را خودی می داند و عشق را فراگیرترین درمان برای بیماری های وجودی معرفی می کند. عشقی که با پدیدار کردن شور زندگی و شیرینی هستی و هم چنین غنیمت شمردن وقت و ایجاد نگاهی نو در جانِ عاشق، بی معنایی را از میان برمی دارد. تُله، ذهن شرطی شده، تفکر قالبی، اسارت در مفهوم زمان و هویّت غیر اصیل را عوامل اصلی ایجاد بحرانِ معنا در روزگار معاصر می داند و برای حلّ این بحران، زیستن در لحظه حال را توصیه می کند. خدا در مرکز توجه مولوی است؛ اما برای تله، انسان اصل است. نفسِ مورد نظر مولانا با ذهنِ مورد نظر اکهارت شباهت دارد. عشقِ مولوی، آسمانی و معطوف به حضرت حق، و عشقِ تله، معطوف به هستی و تمامی موجودات است. هر دو عشق را موجب یگانگی با هستی می دانند.
کهن الگوی عروج و نسبتِ ساختاری معراج نامه و منطق الطیر در ادبیات پیشامدرن و عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
169 - 197
حوزه های تخصصی:
سفرِ نَفس که در اساطیر ملل و ادیان توحیدی از آن به عروج، تشرّف و معراج یاد می شود، یک کهن الگویِ معطوف به رستگاری است که اسطوره هبوط را تبدیل به اسطوره بازگشت جاودان می کند. ادبیات کلاسیک ایران و عرفان اسلامی، برخلاف ادبیات مدرن، بسیار تحت تأثیر این فراروایت است. از قرن چهارم تا قرن ششم؛ یعنی از تأویل معراج پیامبر اسلام با رویکرد فلسفی سفر نفسِ ناطقه و شکل گیری رساله الطیرهای ابن سینا، غزالی و سهروردی تا پیدایش منطق الطیر عطار، نشان می دهد که ساختار منطق الطیر در عرفان اسلامی و ادبیات کلاسیک همان ساختاری است که از کهن الگوی معراج انتزاع شده است. این پژوهش با رویکرد نقد اسطوره ای در جست وجوی راهی است تا نسبتِ ساختاری کهن الگوی عروج را با رساله الطیرها و منطق الطیر نشان دهد. در کهن الگوی عروج و به تَبَع آن در رساله الطیرها وجود هادی آسمانی یا پیر دانای راه، بیانگر کنش قهرمانی است که می خواهد جست وجوگران حقیقت را راهنما باشد. این الگو براساس نقد اسطوره ای، همان محاکات برتر است که در ادبیات پیشامدرن تأکید بسیار بر مفاهیمی چون محاکات قهرمان، راهنما و پیر دانای راه شده است؛ بنابراین نسبت ساختاری وثیقی بین ژانر مقامات و احوال، تذکره ها، منطق الطیر و معراج نامه ها برقرار است.
اقتباس از افسانه های ایرانی و ارتباط آن با نیاز کودکان و نوجوانان (با تکیه بر اهداف رسانه های صوتی تصویری)
حوزه های تخصصی:
موضوع مقاله حاضر، بررسی جوانب اقتباس از افسانه های ایرانی در قالب رسانه های صوتی تصویری برای کودک و نوجوان است. به این منظور، نخست به اهداف رسانه های صوتی تصویری در تولید اشاره شده سپس به برخی ویژگی های افسانه های ایرانی و قابلیت های آن به منزله «پیش متن» برای استفاده در رسانه های صوتی تصویری پرداخته شده است. در پایان، این اهداف و ویژگی ها همراه بررسی موردی با بخشی از نیازهای مخاطبان کودک و نوجوان انطباق داده شده است. پرسش اصلی پژوهش این است که افسانه های ایرانی چه قابلیت هایی برای قرار گرفتن در قالب رسانه های صوتی تصویری دارند؟ و چگونه می توانند نیاز مخاطب کودک و نوجوان امروزی را تأمین کنند؟ این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و جمع آوری مستندات علمی از راه مطالعه کتابخانه ای نوشته شده است. بر اساس بررسی ها بین اهداف رسانه های صوتی تصویری و محتوای افسانه های ایرانی می توان پل ارتباطی اقتباس را برقرار کرد. محصول این برقراری، تأمین برخی نیازهای ادبی، فرهنگی و اجتماعی کودکان و نوجوانان است. نقطه اشتراک رسانه های صوتی و تصویری، افسانه های ایرانی و نیازهای کودکان و نوجوانان در سه موضع «تقویت هویت اجتماعی»، «ایجاد سرگرمی و لذت» و «آموزش مهارت های زندگی» است.
La relecture de Mondo de J.-M. G. Le Clézio: Pour une écopoétique littéraire(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
La littérature contemporaine se tourne à la fin de XXe siècle vers de nouvelles formes littéraires axées principalement sur les préoccupations environnementales; un imaginaire écologique en rapport avec la nature s’éclore, une sorte de retour à l’authenticité qui met l’environnement au-devant de la scène. Le milieu naturel occupe de plus en plus l’imaginaire littéraire et s'oriente vers un nouveau rapport avec la nature environnante qui constitue une des préoccupations principales des auteurs contemporains, y compris celle de Le Clézio(1940).Ce dernier représente à travers Mondo (1978) un imaginaire littéraire où l’environnement naturel s'affiche comme une préoccupation majeure; l'auteur s'applique à y décrire le parcours évolutif d’une jeunesse perdue qui mène à une lutte conflictuelle entre l’homme et la civilisation. Alors dans le cadre d’une étude descriptive et analytique, cette recherche s’est fixé comme ambition, une fois définie l’écopoétique, de faire ressortir l’importance d'une analyse écopoétique de "Mondo" et tente une approche de ce récit du point de vue de l’écopoétique, en étudiant les éléments constitutifs de la nature (la mer, la montagne, la colline, etc.), tout en cherchant à en extraire la description et la narratologie comme le noyau primitif de l’écriture le clézienne. Les résultats de la présente recherche laissent à penser que Le Clézio, s'érigeant en défenseur de la nature et des cultures minoritaires, fait une large place à la thématique écologique dans cette nouvelle.
L'analyse de l'archétype du voyage du héros dans les romans de Virginie Grimaldi(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Dans cet article, nous avons examiné l'archétype du voyage du héros de Campbell dans les romans de Virginie Grimaldi, une romancière française contemporaine dont les œuvres explorent des thèmes tels que l'amour, le deuil et le renouveau. Nous avons analysé les parcours initiatiques de ses personnages féminins à travers le prisme du voyage du héros, en mettant en évidence les similitudes et les différences entre leurs expériences. Nous avons également abordé les leçons tirées de ces voyages, notamment la résilience, l'importance des relations, le pardon, l'autonomie et l'authenticité.Nous avons constaté que Grimaldi s'inspire et adapte l'archétype du voyage du héros pour créer des personnages féminins complexes et attachants, tout en mettant en lumière des enjeux sociétaux et psychologiques contemporains. Bien que les recherches universitaires sur les œuvres de Grimaldi soient encore limitées, l'analyse de l'archétype du voyage du héros dans ses romans offre des perspectives intéressantes sur la manière dont l'auteure aborde les thèmes de la transformation et de la croissance personnelle.
نگاهی بر انواع باهم آیی در غزلیات صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۸
205 - 234
حوزه های تخصصی:
«باهم آیی» در متون ادبی که حاصل خلاقیت شاعر و نویسنده در انتخاب و تلفیق واژگان در محور همنشینی زبان با ارائه تصاویر بدیع است، تناسب معنایی و لفظی دلپذیری را ایجاد می کند که گاهی مشخصه سبکی آن شاعر یا نویسنده به شمار می رود؛ از این رو، بررسی متون ادبی از منظر باهم آیی ها، زمینه را برای شناخت بیشتر آثار ادبی و سبک پدیدآورندگان آن ها فراهم می کند. در پژوهش حاضر، این پدیده زبانی در غزلیات صائب تبریزی که سبک هندی در شعر او به کمال رسیده، مورد مطالعه قرار گرفته است. اهداف اصلی این مطالعه، نشان دادن پربسامدترین نوع باهم آیی ها، انواع و همچنین کارکرد آن ها در خلق معانی و تصاویر بدیع در غزلیات صائب به روش توصیفی- تحلیلی است که به منظور نیل به این اهداف از تقسیم بندی ای که صفوی از باهم آیی ها در زبان فارسی ارائه داده، بهره گرفته شده است. این پژوهش، پیکره بنیاد بوده و پیکره مورد نیاز آن از50 غزل صائب (از غزل1400 تا1450) با حدود 573 بیت، استخراج شده است. از این میان، 278 بیت حاوی انواع باهم آیی ها بوده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که از انواع باهم آیی، بجز باهم آیی «فعل با فعل»، «قید با فعل» و «هم آوا- هم نویسه» در غزلیات صائب بهره گرفته شده است، اما باهم آیی تداعی معنایی و از میان انواع روابط مفهومی آن، رابطه شمول معنایی، بیشترین بسامد کاربرد را داشته است. همچنین در این بررسی مشخص شد که می توان انواع باهم آیی های غزلیات صائب را در سه گروه طبقه بندی کرد: 1- باهم آیی هایی که با همان لفظ و معنا امروزه نیز در زبان و شعر معاصر به کار می روند .2- واژگان هم آیندی که با اندکی تغییر در لفظ، اما با همان بار معنایی در روزگار ما نیز کاربرد دارند. 3- هم آیندهایی که یکی از واژگان آن، به کلی مهجور شده و در زبان و شعر امروز به کار نمی رود.
بررسی محتوا و عناصر فرهنگی در کتاب درس «پرفا 1» برپایه انگاره تلفیقی کرتازی و جین و آداسکو و همکاران
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۳
337 - 353
حوزه های تخصصی:
با در نظر داشتن آن که آموزش زبان عمدتاً با ورود مسائل فرهنگی همراه با زبان آموزی همراه است، سهم آموزش زبان در انتقال این مفاهیم فرهنگی شایان توجه است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان بازتاب محتوا و عناصر فرهنگی بر پایه انگاره های فرهنگی «کرتازی و جین» (1999) و «آداسکو و همکاران» (1990) در کتاب درس «پرفا 1» از مجموعه آموزشی «پرفا» به انجام رسیده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر تحلیل آماری محتوای کتاب آموزشی مورد بررسی برمبنای تلفیقی از انگاره های مذکور است. بر این اساس کرتازی و جین محتوای فرهنگی کتب آموزش زبان را در سه طبقه «فرهنگ مبدأ»، «فرهنگ مقصد» و «فرهنگ بین المللی» درنظر گرفته اند. با در نظر داشتن این نکته که مجموعه پرفا برای آموزش زبان فارسی به صورت عمومی برای مخاطبان بزرگسال زبان مقصد با پیشینه های متفاوت فرهنگی طراحی شده و با توجه به تجلی بیشتر جلوه های فرهنگی زبان مقصد در آن، در طی فرایند پژوهش حاضر، فرهنگ ایرانی به عنوان «فرهنگ مقصد» و فرهنگ های مبدأ و بین المللی در ذیل یک گروه و با عنوان «دیگر فرهنگ ها» مورد بررسی قرار گرفته اند. بر این مبنا، با تلفیق انگاره فرهنگی آداسکو و همکاران، چهار عنصر این انگاره، مشتمل بر «عناصر زیبایی شناسی»، «عناصر جامعه شناختی»، «عناصر معنایی» و «عناصر زبان شناسی اجتماعی» برای بررسی محتوای فرهنگی «پرفا 1» با تأکید بر فرهنگ ایرانی به عنوان زبان مقصد (مبتنی بر کرتازی و جین) مورد تحلیل آماری قرار گرفته شده اند. نتایج تحقیق نمایانگر آن است که، عمده ترین عناصر فرهنگی نمایانده شده در فرهنگ زبان مقصد در «پرفا 1» به ترتیب عبارتند از: 1. عناصر زیبایی شناسی، مشتمل بر هنر، ادبیات، موسیقی و رسانه 2. عناصر جامعه شناختی، مشتمل بر زندگی روزمره 3- عناصر معنایی، مشتمل بر مفهوم سازی های فرهنگی مسائل مختلف و 4. عناصر زبان شناسی اجتماعی، مشتمل بر نحوه استفاده از زبان با توجه به شرایط فرهنگی اجتماعی.
حس آمیزی استعاری یا مطابقت های میان وجهی؟ بررسی عبارات چند وجهی در «بوستان» سعدی در چارچوب معناشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۹
27-54
حوزه های تخصصی:
حسامیزی یا آمیختگی حسی در زبان به صورت عبارت های میان وجهی تجلی می یابد و در آن، بینِ واژه های مربوط به وجوه حسی مختلف، انتقال معنا صورت می گیرد. تحقیق حاضر با هدف بررسی سازوکارهای دخیل در تفسیر عبارات میان وجهی در بوستان سعدی و با بهره گیری از رویکرد معناشناسی شناختی انجام می شود. در این پژوهش، نقشِ بدنمندی معنا، مؤلفه های فرهنگی و محتوای ارزشی واژه های حسی و همچنین جایگاه معماری ذهن انسان در انتقال گزاره از یک وجه حسی به وجه حسی دیگر و همچنین برداشت معانی تحت اللفظی و غیر تحت اللفظی از عبارات میان وجهی بررسی می شود. داده های این تحقیق از طریق مطالعه بوستان سعدی و استخراج عبارات حسی جمع آوری می شود و به شیوه ای توصیفی تجزیه و تحلیل می شود. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان می دهد که درک ما از انتقال معنا بین حوزه های حسی نه از طریق استعاره صرف، بلکه به شیوه ای تلفیقی صورت می گیرد. بر این اساس، انتقال معنا در ساختارهای میان وجهی در بوستان سعدی ممکن است بر پایه همبستگی تجربی میان مفاهیم متفاوت، رابطه مجاز مفهومی بین دو پدیده یا بر پایه محتوای ارزشی واژه های حسّی صورت گیرد. بعلاوه گویشوران زبان فارسی به کمک مفاهیم روان شناختی اولیه ای که همه حوزه های تجربه حسی را در برگرفته و در حضور محرک های مشخص فعال می شود، معانی تحت اللفظی متعددی از واژه های حسی در بوستان سعدی برداشت می کنند. ضمن اینکه مؤلفه های فرهنگی زبان فارسی در پالایش مفاهیم و جلوگیری از بروز و ظهور عناصر ناسازگار در زبان نقش دارند
نقد شیوۀ تدوین گزیده های درسی نثر فارسی؛ مطالعۀ موردی: گزیده های تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰ (پیاپی ۹۵)
291 - 310
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی درسی همواره مبتنی بر نیازها، فرصت ها و محدودیت هایی برای هر رشته تحصیلی است. دراین میان، رشته زبان و ادبیات فارسی به دلیل خاستگاه بومی و فرهنگی آن از جایگاه ممتازی برخوردار است؛ ازاین رو، تدوین گزیده های درسی مطابق اصول و قواعد درست برای آشناکردن دانشجویان این رشته با متن های کلاسیک و معاصر اعم از نظم یا نثر اهمیت بسزایی دارد، اگرچه این موضوع با محدودیت هایی مانند زمان آموزشی، تدوین به قصد آموزش، فرصت ارزشیابی، و... همراه است. در این مقاله، شش گزیده از کتاب تاریخ بیهقی که با هدف آموزشی تهیه و تدوین شده اند، ازنظر صفحه آرایی، ویراستاری، و صبغه آموزشی بررسی و نقد شده اند. نگارندگان با این بررسی به پیکره بندی گزیده های یادشده پرداخته و اصول و قواعد تهیه گزیده درسی با هدف آموزشی را تبیین کرده اند.
حضور بینامتنی آموزه های پیامبر اسلام(ص) در نظام تعلیمی-تربیتی قابوسنامه بر اساس نظریّه ژرار ژُنت
حوزه های تخصصی:
قابوس نامه گنجینه ای پربار و پرمحتوا از دانش ها و تجربه های متنوّعی است که به کار تعلیم و تربیت می آید. عنصرالمعالی به تمام ابعاد وجودی و اجتماعی انسان و نیازهای وی توجّه کافی داشته، در این راستا از منابع مختلف بویژه قرآن، حدیث و امثال و حکم بهره ها گرفته و با تسلّط و تبحّر بالای علمی و ادبی خود، به شیوه ای منسجم و زیبا و با زبانی ساده که لازمه یک کتاب آموزشی است، آن ها را تبیین کرده است. رسوخ عناصر زبانی و اندیشگانیِ تربیتی حضرت محمد(ص) که به صورت های مختلف در قابوس-نامه تجلّی یافته است، نشانگر روابط بینامتنی مسلّم بین آن هاست. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی نمودهای متنی و محتواییِ اقوال حکمت آمیز و پندآموزِ رسول اکرم(ص) و نحوه بازتاب آن در قابوس نامه بر اساس نظریّه ژرار ژنت پرداخته، به این نتیجه رسیده است که آموزه های نبیِّ مکرّم اسلام(ص) که به صورت های ضمنی، صریح و پنهان در قابوس نامه حضور یافته است، نقشی بنیادین در چارچوب فکری و تعلیمی کتاب مذکور دارد. ازلحاظ موضوعی این آموزه ها گستره متنوّعی چون مسائل اجتماعی، اعتقادی و فردی را شامل می شود و بسامد بالای تعالیم اجتماعیِ پیامبر(ص) در قابوس نامه با ماهیّت اجتماعیِ دین اسلام و تأکید پیامبر(ص) بر وحدت مسلمین تطابق کامل دارد. این پژوهش نشان داد که رابطه کلانِ هم حضوری و بینامتنی قابوس نامه با احادیث نبوی به صورت تداومِ آموزه های نبوی و جذب آن ها در راستای تکمیلِ بُعد ادبی و تربیتی کتاب بوده است.
پیکرگردانی و دگردیسی سنگ شدگی در قصه ها و افسانه های کُردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بن مایه های اساطیری و نمادین در قصه ها و افسانه های کُردی پیکرگردانی به صورت جماد است. در پیکرگردانی شکل و ماهیت موجودات با استفاده از نیروی ماورء الطبیعی شخص یا شیء از حالتی به حالت دیگر تغییر می یابد. در واقع این نوع پیکرگردانی نماد از دست دادن پویایی و حیات روانی است که فرد را برای مدتی از مسیر کمال باز می دارد. در قصه ها و افسانه های کُردی پیکرگردانی و دگردیسی به اشکال مختلف دیده می شود، که یکی از موارد پیکرگردانی انسان به جماد است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی مبتنی بر منابع کتابخانه ای و نیز تحقیقات میدانی انجام شده، به این صورت که با بررسی پنجاه قصه از قصه ها و افسانه های کُردی، پنج مورد دگردیسی و تبدیل پیکره انسان به سنگ یافت شد که با بهره گیری از نقد اسطوره ای به بررسی ریشه های سنگ شدگی در آن ها پرداخته، سپس نحوه مواجهه افراد و نیز علل و ابزارهای لازم جهت رهایی از این تغییر تبیین شده است. از آنجا که مطالعه این قصه ها ما را با بستر اسطوره ای آن ها آشنا می سازد، لذا تلاش بر آن است تا با شناخت ساختار قصه ها وجه مشترک این بن مایه را با اساطیر سایر ملل مقایسه کنیم. نتایج تحقیق نشان می دهد که انعکاس باورهای اسطوره ای با گذر از تاریخ و رسیدن به عصر حاضر در قصه ها و افسانه های کُردی گویای نامیرایی و پویایی این باورهاست که با رمزگشایی و واکاوی می توان ریشه مشترک این دیدگاه اساطیری را کشف و تفسیر کرد.
عصر مصرف گرایی؛ نقدی بر کتاب مصرف و زندگی روزمره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی نوشتار حاضر، نقد و بررسی کتاب «مصرف و زندگی روزمره» نوشته مارک پاترسون، جامعه شناس معاصر امریکایی است که به عنوان یکی از متخصصان حوزه مصرف و جامعه شناسی شناخته می شود. اثر مزبور یکی از متون جذاب و آکادمیک به شمار می رود که با تحقیق درباره آثار مصرف گرایی در زندگی بشر معاصر نگاشته شده است. به عقیده نویسنده اثر، راز بقای نظام سرمایه داری امروزی ایجاد فاصله میان تولید و مصرف و حتی تبدیل انسان ها به موجوداتی مصرف کننده است که غالباً هویت و شخصیت آنان نیز در فرایند بازار و خرید تکوین می یابد. نوشتار حاضر با طرح دیدگاه های پاترسون به عنوان یکی از زمینه های شکل گیری جامعه شناسی مصرف می نگرد و بر این عقیده است که آراء پاترسون، بوردیو و حتی دوسرتو می تواند قوام بخش رشته مستقلی با عنوان جامعه شناسی مصرف در مراکز آکادمیک و محافل علمی باشند. مهم ترین انتقادی که می توان به آراء پاترسون وارد نمود طرح مسأله مقاومت در برابر نظم مصرف گرای امروزی است که با از قضا در زمین مصرف گرایی طراحی شده است. ناقد با واکاوی این طرح، رویکرد متفکران انتقادی و بهره گیری از ظرفیت «هنر» و «هنر انتقادی» را رویکرد مطلوب تری جهت کاستن از آثار نامطلوب مصرف گرایی می داند.
رئالیست خیال پرداز: نقد و بررسی کتاب شهریار منجی؛معنای شاهکار ماکیاوللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر تلاشی است برای مطالعه درباره کتاب شهریار منجی:معنای شاهکار ماکیاوللی، اثر مائوریتسوی ویرولی استاد ایتالیایی علوم سیاسی در دانشگاه های ایالات متحده آمریکا که انتشارات علمی و فرهنگی آن را در مجموعه اندیشه و اندیشه ورزان خود، در سال 1398 به چاپ رسانیده است. نویسندگان در مواجه نقدی خود با کتاب، تلاش کرده اند تا از مبنای روشی پدیدارشناسانه خاصی استفاده کنند. بر این اساس، و برپایه این باور بنیادین که، هر نقد/تفسیری درباره یک متن یا نظام فکری، با تجربه منتقد/مفسر از متن یا نظام فکری مورد مطالعه اش ارتباطی بنیادین دارد، به مطالعه درباره ساختار تجربه از منظری پدیدارشناختی روی آورده اند. بعد از این تلاش کرده اند تا متن ویرولی را براساس این مبنای روشی مورد بررسی قرار داده و این نکته را معلوم کنند که چطور، نویسنده کتاب، تمرکز خودش را بر باز سازماندهی معنای رساله ماکیاوللی بر پایه فهم تازه ای از شهریار به عنوان منجی قرار داده است.