حسامیزی یا آمیختگی حسی در زبان به صورت عبارت های میان وجهی تجلی می یابد و در آن، بینِ واژه های مربوط به وجوه حسی مختلف، انتقال معنا صورت می گیرد. تحقیق حاضر با هدف بررسی سازوکارهای دخیل در تفسیر عبارات میان وجهی در بوستان سعدی و با بهره گیری از رویکرد معناشناسی شناختی انجام می شود. در این پژوهش، نقشِ بدنمندی معنا، مؤلفه های فرهنگی و محتوای ارزشی واژه های حسی و همچنین جایگاه معماری ذهن انسان در انتقال گزاره از یک وجه حسی به وجه حسی دیگر و همچنین برداشت معانی تحت اللفظی و غیر تحت اللفظی از عبارات میان وجهی بررسی می شود. داده های این تحقیق از طریق مطالعه بوستان سعدی و استخراج عبارات حسی جمع آوری می شود و به شیوه ای توصیفی تجزیه و تحلیل می شود. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان می دهد که درک ما از انتقال معنا بین حوزه های حسی نه از طریق استعاره صرف، بلکه به شیوه ای تلفیقی صورت می گیرد. بر این اساس، انتقال معنا در ساختارهای میان وجهی در بوستان سعدی ممکن است بر پایه همبستگی تجربی میان مفاهیم متفاوت، رابطه مجاز مفهومی بین دو پدیده یا بر پایه محتوای ارزشی واژه های حسّی صورت گیرد. بعلاوه گویشوران زبان فارسی به کمک مفاهیم روان شناختی اولیه ای که همه حوزه های تجربه حسی را در برگرفته و در حضور محرک های مشخص فعال می شود، معانی تحت اللفظی متعددی از واژه های حسی در بوستان سعدی برداشت می کنند. ضمن اینکه مؤلفه های فرهنگی زبان فارسی در پالایش مفاهیم و جلوگیری از بروز و ظهور عناصر ناسازگار در زبان نقش دارند