ساختارهای روایی مثنوی های عطار
آرشیو
چکیده
محققان حوزه شعر عرفانی ساختار روایی بیشتر مثنوی های عرفانی فارسی به ویژه مثنوی های شگرف سه گانه آن یعنی حدیق ه الحقیقه سنایی، منطق الطیر عطار، و مثنوی معنوی مولوی را دارای ساختاری مشترک، و مبتنی بر پیرنگ کلان و طرح سراسری می دانند. مثنوی های الهی نامه و منطق الطیر و مصیبت نامه عطار که سفرنامه روحانی به شمار می آیند، افزون بر داشتن پیرنگ کلان از ساختار روایی خُرد متفاوتی نیز بهره مند هستند. در جستار حاضر با روش توصیفی -تحلیلی و رویکرد روایت شناسی که هدف نه ایی آن کش ف الگوی جامع روایت است، کوشیدیم از رهگذر تبیین ساختارهای روایی مثنوی های سه گانه به راز حکایت-تمثیل ها و کارکرد اصلی آن ها پی ببریم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که عطار ضمن ساختار وحدتی - کثرتی مبتنی بر طرح سراسری این مثنوی ها، از ساختارهای روایی سفرنامه ه ای هزارویک شبی و کتاب مقدسی نیز بهره جسته است و راز اصلی حکایت - تمثیل های وی این است که تاریخ روزگار خویش را بر اساس الگوی روایت تاریخ انبیا می سنجد و به حوادث تاریخی روزگار خود ارجاع نمی دهد.Narrative structures of Attar's Masnavies
Scholars of mystical poetry believe that a great number of Persian mystical Mathnavīs , especially the three wonderful works of Persian literature, namely Sanai’s Ḥadīqah al-Ḥaqīqah , ʿAttar’s Manṭiq al-Ṭayr and Mowlana’s Mathnavī Maʿnavī , have a common narrative structure based on their main plot and design. However, the Ilāhī Nāmah , Manṭiq al-Ṭayr and Muṣībat Nāmah of ʿAttar, which are considered as spiritual travelogues, in addition to having a main plot, benefit from different micro-narrative structures. In the present research, adopting a descriptive-analytical method and narratological approach, the goal of which is to discover a comprehensive model of narration, attempt has been made to decipher the anecdotes-allegories and their main function by exploring the narrative structures of the three Mathnavīs mentioned above. We came to the conclusion that ʿAttar, in addition to the unity-plurality structure based on the main design of these Mathnavīs , has also deployed the narrative structure of travelogues, the Arabian Nights and the Holy Scriptures. The main secret of his anecdotes-allegories is that he measures the history of his time with the narrative pattern of the history of prophets and does not refer to the historical events of his time.