فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۰۱ تا ۴٬۱۲۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
836 - 855
حوزه های تخصصی:
«توصیف» یکی از ویژگی های اصلی و جدانشدنی هر داستان است. در میان نویسندگان معاصر، افرادی همچون صادق هدایت نویسنده و پژوهشگر ایرانی و ساموئل بکت نویسنده و نمایش نامه نویس ایرلندی از ابزار بلاغی «توصیف» برای فضاسازی مناسب به صورت ویژه استفاده کرده اند. هدف نویسندگان در این مقاله، بررسی نقش «توصیف» در خلق فضای پوچی حاکم بر داستان های مالون می میرد اثر بکت و زنده به گور اثر هدایت است. نوع پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و فیش برداری است. مطالب مورد تحلیل نشان می دهد که بکت و هدایت برخلاف نویسندگان کلاسیک قصد دارند با استفاده از «توصیف»، جهان را پست تر از آنچه هست نشان دهند و فضای داستان ها را یأس آلود مجسّم کنند. آن ها برای این منظور از نقش های مقعرسازی توصیف، روایی، هومریک یا حماسی و میمتیک یا تقلیدی بهره جسته اند.
بررسی و تحلیل سبک شناسی نسخه خطی مثنوی «درّ مکنون» فقیر دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
101 - 122
حوزه های تخصصی:
فقیر دهلوی از شاعران فارسی در قرن 12 هجری، شاعری شیعی مذهب و زاده شده در دارالخلافه شاه جهان آباد است که از وی آثار زیادی ازجمله مثنوی «درّ مکنون» به جا مانده است. این مثنوی عاشقانه، داستان عشق ملیکه، دختر قیصر روم با امام حسن عسکری(ع را به تصویر می کشد. هدف از نگارش این مقاله، معرفی و تحلیل سبک شناسی مثنوی «درّ مکنون» فقیر دهلوی و معرفی نسخ خطی آن است. روش تصحیح نسخه، شیوه تصحیح برمبنای نسخه اساس است و بدین منظور هرگاه نقص، نادرستی و اشتباه محرزی در آن رؤیت شد، آن را به کمک ضبط نسخه دیگر یا همان نسخه بدل مرتفع ساخته است. در این مقاله، ابتدا شرح حال مختصری از شاعر و آثار وی ارائه شده، سپس تلاش شده است موضوع، ساختار، ویژگی های نسخه، سبک شناسی و رسم الخط اثر بررسی شود. بررسی های انجام شده نشان می دهد که زبان ساده و روان، ترکیب سازی های مضمون آفرین، تسکین متحرک، تخفیف واژه، به کار بردن واژه های عربی، تشبیهات محسوس، استفاده مناسب و متناسب از انواع صور خیال تا جایی که لفظ و معنی در مقابل هم قرار گیرند و سبب پیچیدگی کلام نشود، ازجمله خصوصیات سبکی مثنوی «درّ مکنون» فقیر دهلوی است.
نگاهی تطبیقی به التفات در برجسته ترین کتب بلاغی زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
185 - 198
حوزه های تخصصی:
نظر به اینکه بلاغت از دیرباز معیاری برای زیبایی شناسی عناصر ادبی و نقد و ارزشیابی شعر و نثر فارسی و عربی بوده، مباحث و مسائل این دانش، زمینه سار نوعی نقد روشمند و معتبر در ادبیات فارسی شده است. هدف این پژوهش اثبات این مطلب است که علمی ترین تعریف درزمینه صنعت ادبی «التفات»، تعریف «محمد بن عمر رادویانی» است که در اولین کتاب بلاغت زبان فارسی، ترجمان البلاغه بیان شده است؛ درحالی که علمای بلاغی بعد از رادویانی با تأثیرپذیری مستقیم از بلاغت زبان عربی و بدون توجه به آنچه در کتاب ترجمان البلاغه برای زبان فارسی آمده است، عمدتاً تغییر زاویه دید و از خطاب به غیاب رفتن یا بالعکس را در تعریف اصطلاحی این صنعت پذیرفته اند و تلاش خود را به افزودن تقسیم بندی های غیرضروری از این صنعت منحصر ساخته اند. بر این اساس، پژوهشگران در این جستار علمی برمبنای سیر تاریخی به بررسی تطبیقی برجسته ترین آثار بلاغی زبان فارسی از ترجمان البلاغه تا ابدع البدایع پرداخته اند.
بررسی واژه های نمادین در اشعار تاگور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
80 - 101
حوزه های تخصصی:
رابیندرانات تاگور، برنده ی جایزه ی نوبل،شاعر، عارف، فیلسوف و نویسنده ی هندی است که شهرتی جهانی دارد. اشعار تاگور از ابعاد گوناگون ادبی، به ویژه از لحاظ مکتب های ادبی قابل بررسی است .تاگور بیشتر از مکتب رمانتیسم متاثر شده است؛ با این حال به مکتب سمبولیسم هم در اشعارش توجه داشته است. در این جستار به شیوه ی توصیفی، تحلیلی و ارزیابی کمی به بررسی واژه های نمادین در دسته های طبیعت، گیاه، پرنده، شی، انسان و اسطوره ی انسانی، مکان، حیوان، حشره و غیره در اشعار ترجمه شده ی تاگور پرداخته شده است. به طورکلی، از میان 820 شعر ترجمه شده ی او در 155 شعر واژه های نمادین دیده می شود، (90/18)درصد. تاگور به طبیعت علاقه ی زیادی داشت؛ از این رو، نمادهای طبیعت(58درصد)، گیاه(35/22درصد) و اشیاء(25/22درصد) پربسامدترین نمادها در اشعار تاگور هستند. نمادهای شعر تاگور بیشتر بار معنایی مثبت دارند، برای تجسم و توصیف اندیشه ها و پیام های انسانی، عرفانی، فلسفی و تصویرهای شاعرانه به کار رفته اند و با مفاهیم نمادهای جهانی نزدیکند. دریافت معنای نمادهای شعر تاگور اغلب آسان است و او به ندرت نماد ابداعی و شخصی دارد.
بررسی مقایسه ای پیوند دین و سیاست در کتاب علم سعادت و سیرالملوک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
119 - 138
حوزه های تخصصی:
کتاب علم سعادت در سال 1070میلادی درست یک سال پس از باز شدن دروازه های آناتولی به روی ترک ها در جنگ ملازگرد به وسیله یوسف خاص حاجب به رشته تحریر درآمد. این اثر که در زبان ترکی باستانی به معنای علم اداره دولت به کار می رود، طی قرون متمادی، مهم ترین کتاب راهنمای بسیاری از دولتمردان و سلاطین بوده است. این کتاب، از نظر عنوان، شباهت های نزدیک با سیاست نامه یا سیرالملوک خواجه نظامّالملک طوسی دارد. سیاست نامه یکی از ارزشمندترین آثار سده پنجم زبان و ادبیّات فارسی است که علاوه بر آنکه در ادبیّات فارسی حائز اهمیّت است، در متون تاریخی و حقوق عمومی نیز اهمیّت فراوانی دارد. بخش هایی از این اثر، مرتبط با اصول و آیین ملک داری براساس شریعت است. در این پژوهش، تلاش شده است تا با بهره گیری از روش تحلیل محتوا و روش توصیفی- تطبیقی و با ابزار کتابخانه ای، وجوه افتراق و تشابه مطالب دو کتاب در رابطه با موضوع پیوند دین و سیاست، بازنمایاند و از این راه، تفاوت اندیشه سیاسی دو نویسنده را تا حدّ امکان مشخص نماید. با بررسی این دو اثر این نتیجه حاصل گردید که سلاطین ترک در طول تاریخ از شاه آرمانی به سلطنت متغلبانه و از دین یاری به دین پژوهی، تغییر ماهیّت دادند و با توجّه به روحیه جنگ سالارانه آن ها و در جهت تجدید نظم کهن ایرانی، با نفوذ وزرا سعی شد که اقتدار پادشاهان قراخانی و سلجوقی در مجرایی قانونی و نظام مند محدود شود.
تحلیلی بر ساده نویسی در عاشقانه های بیژن جلالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بیژن جلالی از نخستین شاعرانی است که به شعر منثور با زبانی ساده روی آورد. این امر، نه تنها از مسیر تحولات شعر نو در ایران به ویژه از طریق نیما یوشیج، بلکه به واسطه حضور او در فرانسه و تأثیر از ادبیات اروپا شکل گرفت. جلالی از همان آغاز بیانی ساده در اشعارش داشت که از ابتدا تا انتهای شاعری اش با روندی تقریباً ثابت همراه بود. نکته ای که در معرفی و بررسی اشعار بیژن جلالی و در سایه ساده نویسی او مغفول مانده، عاشقانه های اوست. جلالی از نخستین آثار و در لابه لای اشعارش، ابیاتی عاشقانه نوشت و این روند را تا انتهای دوران شاعری ادامه داد. در این نوشتار به روش تحلیلی-توصیفی به سروده های عاشقانه وی پرداخته ایم تا ساده نویسی او را توضیح دهیم. نتیجه اینکه سادگی تعبیر و بیان، تصویربرداری از روزمرگی های زندگی، مستقیم گویی، به کاربردن مضامینِ به ظاهر سطحی و بی اهمیت، آغازهای تأثیرگذار، جذاب و ضربه زننده و هم چنین پایان بندی مناسب و غافل گیرکننده در عاشقانه های جلالی، از مواردی است که منجر به ساده نویسی شده است. با این که بسیاری از اشعار وی فاقد آرایه ها و شگرد های زبانی لازم برای منجر شدن به معنی معهود شعر است، به نظر می رسد همین تفاوت و تمایز درونی شده شاعر که حاصل پیوند بی تکلف او با جهان هستی است، منجر به این زبان ساده، خاص و منحصر به فرد شده است؛ به گونه ای که می توان امضا و اثر انگشت شاعر را در اشعارش دید.
بررسی نیاز عشق در شخصیت تهمینه و سودابه براساس نظریه آبراهام مزلو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
آثار ادبی، از جهت حضور انسان، موضوع نقد روان شناختی واقع می شوند و بستر مناسبی برای این پژوهش ها به شمار می آیند. ویژگی برخی از آثار، ارائه تصویری از انسان خودشکوفاست. انسان گرایی از جریان های تأثیرگذار در روان شناسی است که انسان و رسیدنش به خودشکوفایی از مباحث مهم آن به شمارمی آید. مزلو، از پیشگامان انسان گرایی، الگویی ارائه می دهد که در آن نیازهای اساسی را در پنج سطح طبقه بندی می کند. این الگو در بعضی از آثار مانند شاهنامه که ماهیتی انسان محور دارد، قابل بررسی است. هدف این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، بررسی عشق در شخصیت تهمینه و سودابه، براساس نظریه مزلو است که می تواند رهنمونی در بررسی دیگر شخصیت ها، برای شناسایی انسان خودشکوفا باشد. از این رو این دو شخصیت، براساس شاخص های هرم مزلو سنجیده می شوند. با بررسی این دو شخصیت، تهمینه، الگوی افراد خودشکوفا و سودابه نمونه ناشکوفایی شخصیت معرفی می گردد و دلایل آن مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج این تحقیق نشان می دهد، شخصیت های حماسی تا چه حد به رشد انسانی دست یافته و چه اندازه با الگوهای شخصیت رشدیافته حوزه روان شناسی، منطبق هستند. در میان شخصیت های شاهنامه، تهمینه از معاشیق داستان های حماسی غنایی است و می توان شاهد ویژگی های افراد خودشکوفا در رفتار او بود. عشق، موضوع مشترک داستان های غنایی و نیازهای نظریه مزلو، تهمینه را تا خودشکوفایی پیش می برد و باعث رشد او می شود. در تقابل با تهمینه، سودابه را می توان مورد توجه قرارداد؛ بررسی شخصیت سودابه بیانگر ناکامی او در تأمین نیازها و گذر نکردن از پایین ترین سطوح آن است.
تحلیل نگاه عرفانی به درد و رنج در گزیده متون عرفانی قرن های پنجم، ششم و هفتم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
90 - 104
حوزه های تخصصی:
در مجموعه عرفان و ادبیات، «درد و رنج» یکی از احساسات و هیجانات مهم در ساحت نفسانی انسان است. به لحاظ حیات کلی بشری نیز درد و رنج از وجوه تأثیربرانگیزی به شمار می آید. این مقوله خاص یکی از هفت مفهوم و مسائل اصلی انسان در طول تاریخ به صور گوناگون بوده است و با تمام مفاهیم درونی و ارتباط آن با مفاهیم مشابه، یکی از دغدغه های جدی انسان در هر زمان و مکانی بوده، هست و خواهد بود. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی درد و رنج از منظر ادبیات و عرفان در گزیده متون قرن های 5 و 6 و 7 می پردازد و هدف از آن آگاهی یافتن از نوع نگاه عارفان به این مقوله بنیادین بشر است. نتیجه اینکه منظور از درد و رنج، درد جسمانی و مادی نیست؛ بلکه دردی روحانی است و این درد در انسان اندیشه ورز، از پایه های رسیدن به کمال است و تجربه نوع انسان در طول عمر خود گواه آن است که زندگی بشر همیشه و در همه جا توأم با درد و رنج بوده است، اما درد روحانی انسان را می سازد و باعث کمال روح و معرفت او می شود، درک این درد نه تنها رنج آور نیست، بلکه لذت بخش و بالنده نیز هست. درد و رنج در آغاز باعث شوق حرکت در انسان می شود و سپس انسان را به آگاهی می رساند و در نهایت کمال روحی را در او ایجاد می کند.
کاربست الگوی خوانش شعر مایکل ریفاتر در حل مشکل بیت «پیر ما گفت خطا..» از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
153 - 183
حوزه های تخصصی:
بیت «پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت/ آفرین بر نظر پاکِ خطاپوشش باد» ازجمله ابیات بحث برانگیز دیوان حافظ است که حساسیت و توجه بیشتر شارحان را برانگیخته است. تاریخچه شرح و تأویل این بیت دیرینه ای حدوداً پنج قرنی دارد. یعنی از زمانی که ملا جلال الدین دوانی در نیمه دوم قرن نهم هجری قمری به شرح این بیت پرداخت تا به امروز شارحان بسیاری درباره معنای آن نکته ها گفته اند و نوشته اند. وجود این اختلافات بی پایان انگیزه ای شد تا در این مقاله تلاش شود با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و به اتکای الگوی مایکل ریفاتر، معنای بیت به استناد شواهد متنی و همچنین ارتباط معنایی بخش های مختلف غزل شرح شود. ریفاتر با طرح دوگانه خوانش محاکاتی و نشانه شناسانه، درک دلالت های نهفته شعری را در گرو تمرکز بر شیوه بازنمایی ایده اصلی در قالب «انباشت ها» و «منظومه های توصیفی» متن می داند. براین اساس غزل مورد بحث به چهاربخش مختلف تقسیم شد و پس از بررسی انباشت های واژگانی این بخش ها و یافتن ایده محوری یا به تعبیر ریفاتر «ماتریس» اثر، بیت موردمناقشه در سایه ماتریس یافته شده بازخوانی شد تا مستندترین تأویل ارائه شده برای آن شناسایی و عرضه شود. براین اساس ایده «خطاپوشی» به مثابه «خطا نپنداشتن»، نه «درگذشتن از خطا» به عنوان ماتریس تشخیص داده شد و با تکیه بر آن این نتیجه حاصل آمد که منظور از «خطاپوشی» به عنوان صفتی ستوده در نزد پیر «خطا ندیدن» کاستی ها و شرور این جهانی است نه «چشم پوشی» از آنها به مثابه خطاهایی حقیقی که وجود نظام احسن را با چالش مواجه می سازند. نکته دیگر آنکه اگر کلیت غزل با محوریت بیت چهارم مورد خوانش قرار گیرد، مشکل بیت مورد مناقشه تاحدود زیادی حل خواهد شد؛ چراکه شواهد محکم متنی نشان می دهند، حافظ این غزل را بیشتر با نیت درخواستی دوستانه از شاه شجاع درباره خطاپوشی نسبت به خطای منتسب به او سروده است؛ خطاپوشی ای که حاصل خطانپنداشتن آن نسبت دروغ است، نه درگذشتن از آن به مثابه خطایی حقیقی.
فرایند شکل گیری ساخت بلاغیِ «عطف وجوه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۸
115 - 138
حوزه های تخصصی:
بین چگونگی ساخت نحوی و بلاغت، ارتباط تنگاتنگی وجود دارد؛ از یک سو، اغراضِ بلاغی و معانی موردِ نظر با سازوکارهای نحوی بیان می شود و از سوی دیگر، کیفیت اجزای نحویِ کلام نیز تابع بیانِ معانی و اغراض بلاغی است. در این مقاله، یکی از مهمترین ساخت های نحوی در زبان فارسی از منظرِ بلاغت بررسی می شود که در گذشته از «عطفِ دو جمله به هم» که فعل های آنها از نظرِ وجهی متفاوت هستند، برای القای اغراض بلاغی چون نمایشِ «قطعیّت در وقوع فعل» استفاده شده است. در این راستا، با ذکر مثال هایی از آثار شاعرانِ گذشته، فرایندِ شکل گیری و تکاملِ ساخت نحویِ عطفِ وجوه توضیح داده می شود؛ این که چه تغییر و تحولاتی در نحوِ زبان فارسی صورت گرفته تا ساخت موردِ نظر به شکل کنونی درآمده است. همچنین، بیان می شود که تفاوت بلاغیِ هریک از صورت های پیشینِ عطفِ وجوه نسبت به هم چگونه است و عطف وجوه نسبت به آنها چه امتیازِ بلاغی دارد. حاصل پژوهش نشان می دهد که سیر تکاملی ساخت نحویِ «عطفِ وجوه» از ساختِ شرطی شروع می شود و در ادامه، به ساخت نحوی «بیان نتیجه» و سپس به ساخت نحویِ «عطفِ دو جمله امری به هم» ختم می شود و در نهایت، ساخت نحویِ «عطف وجوه» شکل می گیرد. برای تأیید چنین سیر تکاملی ای، کافی است که هریک از این ساخت های نحوی به یکدیگر تبدیل و با هم مقایسه شوند.
شگردهای زبانی ناصرخسرو در گشایش و رهایش برای انتقال مفاهیم ایدئولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«گشایش و رهایش» اثری منثور از ناصرخسرو قبادیانی (وفات 481 ه.ق.) است که در موضوع کلام اسماعیلیه نوشته شده است. نویسنده که برای تبلیغ رسالت خود از افکار فلسفی و کلامی و بحث و جدل استفاده کرده، از ظرفیّت زبان و عناصر آن در این کار، بهره برده است. ناصرخسرو در کتاب گشایش و رهایش، با گزینش ساخت های زبانی مناسب، عقاید و اندیشه های خویش را به گونه ای مؤثّر بیان کرده است. این پژوهش، ضمن اینکه به بررسی ویژگی های این کتاب در پیوند با عناصر ایدئولوژیک درون متنی می پردازد، بر آن است که شگردهای زبانی ناصرخسرو را در انتقال مفاهیم ایدئولوژیک به مخاطب نشان دهد. پرسش پژوهش حاضر این است که در ساختار زبانی گشایش و رهایش، ایدئولوژی نویسنده چگونه بازتاب یافته است؟ کدام عناصر نحوی مورد توجّه نویسنده بوده اند؟ ناصرخسرو از چه آرایه های ادبی برای بیان مفاهیم ایدئولوژیک خویش بهره برده است؟ نتایج این مقاله بیانگر آن است که ایدئولوژی در گشایش و رهایش به طور صریح بازتاب یافته است. بهره گیری از برهان های عقلی و نقلی و نیز رمزگان فلسفی و کلامی سیطره اندیشه های ایدئولوژیک را بر متن نشان می دهد. در سطح نحوی، وجوه افعال، صدای دستوری و عناصر تأکیدی، تصویر گویایی از بار ایدئولوژیک متن را به مخاطب عرضه می کند. گستره اندیشه های ایدئولوژیک، در سطح بلاغی نیز تنوّع کلامی را به آرایه هایی که ظرفیّت قابل توجّهی برای تشریح نوع نگرش و جهان بینی نویسنده دارند، محدودکرده است؛ بنابراین، از آن دسته از صناعات بلاغی که سبب ابهام و چندوجهی شدن متن می شوند، در گشایش و رهایش، نشانی دیده نمی شود.
غلبه تک صدایی در عشق ورزی شاعران سبک خراسانی (با نگاه به تغزّلات فرّخی، عنصری و منوچهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۹
133 - 162
حوزه های تخصصی:
اگر نگاه ما به فرهنگ و جامعه، نگاه زبان محور باشد؛ تک صدایی و گفت وگو، دو روی کرد زبانی خودکامگی و تکثّرگرایی است. در تک گویی، یکی در مقام گوینده است و دیگری در مقام شنونده و محکوم به سکوت. این مکان ممکن است حجله عروسی، کلاس درس، مشورت در امر سیاسی، اتّحادیه کارگری و یا دیگر صنف های اجتماعی باشد. درمجموع، جامعه بر مبنای تک گفتاری استوار است. عشق ورزی زمینی، بخشی از بدنه هویّت فرهنگی و هنجار اجتماعی ما را تشکیل می دهد و در ادبیّات، به صورت گسترده بازتاب یافته است. مطالعه روابط عاشق و معشوق، زاویه های پنهان جامعه را عریان می کند- بویژه عاشقان نامداری که رفتار شان تبدیل به الگوی جمعی می شود و ناهنجاری ها را به هنجار بدل می کنند. این نوشتار، در پی نمایاندن ریشه های مقوله «ناز و نیاز» است و تلاش می شود تا علل عشق ورزی مبتنی بر تک گویی مستبدانه را برشمارد و آن را به عنوان بخشی از کلیّت فرهنگی-تاریخی این جامعه، بررسی نماید.
بررسی عنصر گفتگو در شعر نسیم شمال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۹
235 - 262
حوزه های تخصصی:
گفتگو یکی از مهم ترین ابزارهای انتقال محتوا در یک اثر ادبی به شمار می آید که از دیرباز، مورد توجّه نویسندگان و شاعران زیادی بوده است. سیّداشرف الدّین گیلانی معروف به نسیم شمال (1249 1313 ه . ش) که یکی از مردمی ترین شاعران عصر مشروطه محسوب می شود نیز به اشکال مختلف از این عنصر ویژه استفاده کرده است. مقاله حاضر پژوهشی است در شعر او، از این منظر که شاعر چگونه، به چه میزان و در راستای بیان چه موضوع هایی از عنصر گفتگو بهره برده است. در این پژوهش، ابتدا اصطلاح گفتگو و انواع آن معرفی گردیده سپس گفتگوهای مذکور و زیرمجموعه هایشان با ذکر نمونه هایی مورد تحلیل قرار گرفته اند و همچنین به تبیین و ارزیابی مضامین به کاررفته در آنها پرداخته شده است. نتایج به دست آمده، نشان دهنده سه نوع گفتگو در شعر او است: گفتگوهای چندسویه در سه شعر، به شکل گفتگوی روایی، تریبونی و نمایشی، گفتگوهای دوسویه در شش شعر، به شکل مناظره و گفتگوی معمولی، و گفتگوهای یک سویه در 190 شعر به کمک جملات خطابی ندایی، امری و پرسشی.
بررسی دگردیسی گونه غناییِ شعر عاشقانه در سایه مدرنیته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی دگردیسی و تحوّل شعرِ عاشقانه معاصر فارسی، تحت تأثیر تفکّر مدرنیته بوده است. در این مقاله که از روش مطالعه اسنادی و تحلیل محتوای کیفی برای پاسخ به سؤال بنیادین تحقیق استفاده شده است، ابتدا تأثیرات اجتماعی مدرنیته بر عشق و رابطه عاشقانه را در نظرگاه اندیشمندان و جامعه شناسانی نظیر باومن (Bauman)، گیدِنز (Giddens)، تامپسون (Thompson) و بِرمَن (Bermun) نشان داده ایم و سپس دگرگونی های عاشقانه سروده ها در شعر فارسی تحت تأثیر این تفکّر در ده انگاره بررسی و تبیین شده است. پرسش و مسأله اصلی در این پژوهش آن است که گونه پرطرفدار عشق در ساحت ادب فارسی چگونه همگام با پدیده ها و تحوّلات اجتماعی دگردیسی یافته است. یافته ها نشان می دهد که انگاره هایی نظیر نسبیّت اندیشی، حضور پررنگ خود شاعر، گفتگوی دوسویه، برابری و آزادی، علم اندیشی و تجربه گرایی که مدرنیته آنها را برای زیستن در جهان معاصر پیشنهاد می کند عمیقاً گونه غناییِ عاشقانه را در شعر معاصر فارسی دگرگون کرده و با دیداری کردنِ مغازله و پیشنهاد عشقِ بی هاله گونه ای متفاوت ارائه داده است. اجتماع با پتانسیل سیّال خود و تغییر در نگرش انسان ها که ماهیّت شخصیّت آنها را تغییر داده است، بر ساحت عشق در ادب فارسی تأثیر گذاشته است. چنانکه جایگاه عشق را از حالت افسانه ای و اندرونی به حالت حقیقی و گاه اجتماعی و... تغییر داده است.
کاربرد لُغز و معمّا در شعر مجد همگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۰
111 - 148
حوزه های تخصصی:
لُغز، چیستان و معمّا از دیرباز مورد توجّه غالب گویندگان فارسی زبان بوده اند؛ یکی از شاعرانی که توجّه خاصّی به این امر داشته و به قولی، از نخستین کسانی بوده است که با جدّیّت آن را دنبال کرده، مجد همگر (686-607 ﻫ.. ق.) است. وی نمونه های قابل توجّهی از لغز و چیستان و معمّا را در قالب ها و اوزان مختلف شعری سروده و با به کار بردن انواع صناعات ادبی و برخی از شگردهای معمّاپردازی و... ، نوآوری هایی عرضه داشته که باعث شده است به عنوان طلایه دار معمّاسرایان بعد از خود شناخته شود. از نوآوری های او، می توان به معمّاهایی که با لغز تلفیق شده اند، اشاره کرد. در هیچ یک از تاریخ واژه ها (مادّه تاریخ ها)ی وی، مادّه تاریخ معمّایی مشاهده نمی شود. این امر بیانگر آن است که در قرن هفتم، سرودن مادّه تاریخ معمّایی، آنگونه که در قرون بعد توجّه برخی از شاعران را به خود معطوف داشته، رایج نبوده است. جستار حاضر به بررسی محتوا و ساختار لغز، چیستان و معمّا در اشعار مجد همگر اختصاص دارد که در آن، ابتدا مباحثی درباره سیر لغز و معمّا و بیان پیشینه آنها در شعر فارسی مطرح گردیده، آنگاه با روش تحلیلی - توصیفی کاربرد این دو مقوله ادبی، همچنین شگردها و شیوه های شاعر در سرودن لغز و معمّا در شعر وی بررسی شده است.
دراسه مقارنه لشعر محمد حسین شهریار ونازک الملائکه من منظور النقد الاجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
51 - 72
حوزه های تخصصی:
إن شهریار و نازک الملائکه یعتبران کشاعرین رائدین فی الأدبین الفارسی والعربی المعاصرین. هناک قواسم مشترکه بین آراءهما. حصلت هذه الأخیره علی حب حقیقی بعد الخیبه فی العلاقات الغرامیه والإصابه بالحیره والحزن حتی وصلت إلی إنشاد الشعر الغرامی بمراتبه العلیا. قد ظهر روح مکافحه الظلم وحب الإنسان والعداله وبیان الآلام الاجتماعیه فی أشعارهما. هذان الشاعران یعدّان الآلام الاجتماعیه المصابه بها بلادهما مصوّرین شعورهما بالمسؤولیه إزاء الوطن. لا شک أنه کان لشهریار ما کان لنازک من لغه نافذه سلسه فی کتابه قصص الحیاه الدراماتیه إلی حد لانکاد نراه بین الشعراء المعاصرین. فالأشعار الاجتماعیه والسیاسیه لشهریار وغزله الغرامی وأشعاره الترکیه خاصه تلقی الضوء علی حنینه إلی أیامه الطفولیه، الأمر الذی یعجب به سائر الشعراء فی الأدبین الترکی والفارسی والأدب العالمی. تهدف المقاله معتمده علی المنهج الوصفی التحلیلی إلی التعریف بالخلود وجذبه الأشعار الاجتماعیه والعرفانیه لهذین الشاعرین کی تکشف عن سر تأثیر ذوی المعرفه والرأی فی تطور مضامین کالعداله وکفاح الظلم والفقر والعلاقات الغرامیه.
تأثیر أبی علی الفارسی فی النقد الأدبی وإسهاماته فی النظریات النقدیه الحدیثه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
73 - 96
حوزه های تخصصی:
کان أبوعلی الفارسی من علماء النحو واللغه العربیه فی العصر العباسی، فقد أولی اهتماماً کبیراً بعلوم القرآن خاصه القراءات السبع منها، ودفعه هذا الأمر إلی إبداء آراء نحویه وبلاغیه ولغویه فعاله قد ساهمت فی تطویر العلوم المختلفه بما فی ذلک النقد الأدبی، ویطرح هذا الموضوع فرضیه تأثیر أبی علی الفارسی فی ظهور وتطویر النظریات الفعّاله فی مجال النقد الأدبی. من هذا المنطلق، نسعی من خلال المقال إلی دراسه تأثیر أبی علی الفارسی فی ظهور النظریات النقدیه الهامه کنظریه النقد النحوی ونظریه التأویل أو هرمنیوطیقا وفق المنهج الوصفی- التحلیلی. فأظهر النتائج الأثر الکبیر لأبی علی الفارسی فی نظریات النقد الأدبی وخاصه نظریه النقد النحوی ونظریه التأویل. یمکن رؤیه جذور هاتین النظریتین فی آراء أبی علی الفارسی . کما یمکن استنباط بعض آراء رواد نظریه هرمنیوطیقا الجدید فی الغرب مثل شلایرماخر و غادامیر و دیلثای فی آراء أبی علی الفارسی لاسیما فی شرح قراءات القرآن.
واکاوی زمان روایی در رمان «الوصایا» با تأکید برنظریه ژرار ژنت
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
101 - 110
حوزه های تخصصی:
روایت شناسی رویکردی نوین از مطالعات ساختارگرایی است که به بررسی نظام مند روایت ها می پردازد. زمان یکی از مؤلفه های بنیادی در آفرینش هر روایتی است که به همراه علیّت، خط داستان را به پیش می برد. ژرار ژنت(1930-2018) روایت شناس برجسته فرانسوی است که مطالعات ساختارگرایانه او در زمینه روایت یکی از کاملترین تحلیل های متون روایی به شمار می رود؛ وی زمان را اصلی ترین عنصر پیشبرد هر روایت می داند. این نظریه پرداز ساختارگرا به بررسی سه عامل دستوری زمانی در روایت(نظم و ترتیب، تداوم، بسامد) پرداخته تا از این طریق نقش ساختار زمان و تأثیر آن در گفتمان روایی را بیش از پیش آشکار کند. رمان "الوصایا" از عادل عصمت، نویسنده مصری و برنده جایزه بوکر عربی 2019است. عنصر زمان نقش کلیدی در این روایت ایفا می کند و بازی های زمانی و شگردهای روایی به کارگرفته شده توسط عادل عصمت نه تنها مایه ایجاد گونه روایی نوین می شود، بلکه موجب پویایی اثر و انگیزش بیشتر هرنوع خواننده ای می شود. در این پژوهش سعی بر آن شده است که با روش توصیفی –تحلیلی با تأکید بر نظریه زمان ژرار ژنت به بررسی زمان داستان و زمان متن پرداخته شود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که مؤلفه زمان و انواع آن در رمان از کاربرد فراوانی برخوردار بوده و رمان دارای نظم خطی منظمی نیست. حوادث به صورت گذشته نگر و آینده نگر روایت شده اند و همچنین سیر زمانی رمان مبتنی بر شکست زمان و رفت و برگشت های نامنسجم است.