فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۶۱ تا ۴٬۰۸۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
Le présent travail est une étude phonologique portant sur le point de vue de Pierre Léon quand il aborde la difficulté de la production des groupes consonantiques du français par les apprenants, en général, et les iraniens, en particulier, dans son livre Introduction à la phonétique corrective. La question posée tourne autour des difficultés les plus importantes engendrées lors de l’apprentissage du français langue étrangère. Toutes les langues ne présentent pas les mêmes caractéristiques ni les mêmes difficultés et les apprenants de langue maternelle différente et surtout éloignée, se servent d’une stratégie simplifiant la prononciation telle insertion d'une voyelle qualifiée de parasite en début du mot, au sein du groupe consonantique. Selon Léon, cette voyelle parasite serait proche d'un /a/ chez les apprenants iraniens. Nous avons vérifié cette hypothèse auprès de ces derniers à l’Université d’Ispahan, en comparant leurs habitudes linguistiques et la structure du système phonétique de farsi avec ce que propose Léon. Les résultats montrent que contrairement à ce qu’il dit, dû au phénomène d'harmonisation, cette voyelle n’est pas une /a/, mais pour des raisons phonologiques elle ressemblerait plutôt à une /e/. Dans certains cas, elle tend vers une /o/.
بررسی سنجشی مضمون و ساختار در دو رمان کوتاه «شازده احتجاب» گلشیری و «الشحاذ» نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
89 - 111
حوزه های تخصصی:
درپی تحولات سیاسی و اجتماعی جهان و آشنایی با آثار ادبای غرب، ایران و مصر نیز همچون سایر کشورها به نشر مفاهیم و تفکرات ادبی خود دست زدند. در همین راستا شرایط مشابه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دو ملّت ایران و مصر باعث ایجاد تفاهم فکری میان این دو کشور بوده و حاصل آن نزدیکی ادبیات دو کشور است. ازجمله این تشابهات، وجود دو رمان الشحاذ از نجیب محفوظ و شازده احتجاب نوشته هوشنگ گلشیری است که از ویژگی های مضمونی مشابهی چون؛ سرگردانی شخصیّت، جستجوی هویت، افتادن در ورطه سقوط و ویژگی های ساختاری همسانی چون؛ جریان سیّال ذهن، وجود شاخصه های سوررئالیسم، و توصیف های ظاهری و باطنی برخوردارند. هدف آن است که با سنجش این همانندی ها، دریافت تازه ای از ساختار و محتوای این دو اثر ارزشمند در حوزه ادبیات تطبیقی حاصل شود. روش کار به صورت توصیفی-تحلیلی و براساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی است. برخی نتایج به دست آمده به این قرار است: الف) وجود ساختارهای مشابه در این دو رمان نشان می دهد دو نویسنده تحت تأثیر فنون داستان پردازی ادبیات غربی هستند. ب) حضور پررنگ شاخصه های سوررئالیسم در دو رمان باعث پذیرش آن ها در زمره رمان های این مکتب می شود. ج) برخورد با شرایط اجتماعی همچون خفقان سیاسی و اجتماعی و نبود آزادی بیان، دستاویزی برای دو نویسنده است تا به سبکی ویژه از نگارش سوررئالیسم و جریان سیّال ذهن برای بیان مقاصد خویش دست یابند.
خواجه احمد کاسانی؛ دیدگاه ها و اصطلاحات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
125 - 152
حوزه های تخصصی:
خواجه احمد کاسانی (866 949 ق) از عارفان معروف نقشبندیه ماوراءالنهر است که بیش از سی رساله در حوزه عرفان تألیف کرده است. بیشتر این رساله ها به صورت نسخه خطی در کتابخانه های مختلف موجود و به صورت معدود و پراکنده در چند مقاله یا پایان نامه معرفی و یا تصحیح شده اند. موضوع رساله ها، عرفانی و تعاریف اصطلاحات گاه مشابه کشف المحجوب و گاه شرح دیدگاه های بهاءالدین نقشبند است. البته در این میان دیدگاه های خاص و متفاوت عرفانی وی نیز دیده می شود. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی، تلاش دارد ضمن مطالعه رساله های کاسانی، دیدگاه های عرفانی وی و تعاریفش را از برخی اصطلاحات بررسی کند. یافته های پژوهش نشان می دهد کاسانی در بیان دیدگاه ها و اصطلاحات عرفانی، از الگوی معرفتی خاصی پیروی نمی کند و در هر رساله، موضوعی مشخص را محور قرار داده است. در بیشتر رساله های وی به صورت تقریبی مطالب پراکنده و پرتکرار درباره برخی اصطلاحات عرفانی چون: فنا و بقا، غیبت و حضور و... دیده می شود. تعاریف وی از این اصطلاحات گاه برگرفته از کتاب های عرفانی پیشین و گاه برساخته خودش است. کاسانی در شرح موضوعات عرفانی به شدت تحت تأثیر مولانا است و در رساله های وی استشهاد به ابیات مثنوی بسیار دیده می شود.
تحلیل کارکرد اسطوره ای معدن الدرر شمس الدین محمد مرشدی، براساس نظریه جوزف کمپبل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
247 - 275
حوزه های تخصصی:
بسیاری از مضامین معدن الدرر منطبق با مفاهیم اساطیری است و باورهای اساطیری نقش بارزی در شکل گیری مطالب این تذکره عرفانی دارد. این پژوهش به روش تحلیلی تطبیقی به بررسی تجربه عرفانی و مراحل سیر و سلوک شیخ حاجی ناصرالدین عمر مرشدی بر مبنای نظریه جوزف کمپبل پرداخته است. هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان سنخیّت مضامین معدن الدرر با نظریه جوزف کمپبل و موارد انطباق عرفان با اسطوره است. نتایج تحقیق نشان می دهد که قداست اسطوره ای قهرمان معدن الدرر، همانند ایزدان و دیرینه الگوها است. مطابق با نظریه تک اسطوره کمپبل، سفر قهرمان معدن الدرر در سه مرحله: عزیمت، تشرف و بازگشت قابل تبیین است. شیخ مرشدی به عنوای قهرمان جستجوگر برای تحقق فردانیت، سفر انفسی خود را با ندای آهو آغاز، و با گذر از آستان و خروج از زهدان غار، تولدی دوباره را تجربه می کند و با گذراندن آیین تشرف و بازگشت، به تجلّی مقدّس دست می یابد. در پایان سفر انفسی، قهرمان به مقامی فراتر از تضادها دست می یابد و خداوند در همه چیز برای او متجلی می شود. شیخ مرشدی در تجربه عرفانی خود، الگوهای اساطیری را تکرار می کند. بسیاری از حکایت های معدن الدرر با مؤلفه های سفر قهرمان کمپبل همخوانی دارد و تنها در برخی از مؤلفه ها جابه جایی دیده می شود.
«کارکرد نحو روایی (مدل کنشگران) و پیرنگ در منظومه ی ویس و رامین»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
127 - 148
حوزه های تخصصی:
گذر از سلیقه در توصیف و ارزیابی کیفیت اثر ادبی و به کارگیری نقد ادبی در جایگاه مرجعی علمی برای ارزش گذاری آثار، مطلوبی است که همواره بسیاری از نظریه پردازان و منتقدان ادبی در پی آن هستند. روایت شناسی با تحلیل نظام حاکم بر روایت ها و کشف ارتباط میان عناصر سازنده ی روایت، در این راستا می کوشد. در این نوشتار کوشش شده است تا ساختار روایی داستان ویس و رامین به عنوان یکی از برجسته ترین منظومه های غنایی، بررسی شده و نحو روایی و در پی آن پیرنگی که مدل کنشگران بر بستر آن قرار می گیرد، تحلیل شود. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و منابع به کاررفته در آن اسنادی کتابخانه ای است. دستاوردهای پژوهش گویای این است که جایگاه والای این منظومه در ادبیات روایی به دلیل کارکرد درست عناصر در قوانین روایت شناسی است. طرح داستان از ساختار و انسجام روایی برخوردار بوده و چهار نحو روایی دارد که همگی در خدمت روایت هستند.
مقایسه ی شرح های نقد نیازی و لطیفه ی غیبی بر غزلیات حافظ بر اساس نظریه ی دریافت یاوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
249 - 274
حوزه های تخصصی:
نظریه ی دریافت با تأکید بر تأثیر ساختار و پارادایم جامعه بر گرایش ها و افق انتظارات خوانندگان یک اثر در طول زمان به بررسی تفاوت دریافت های خوانندگان در تداوم حیات اثر ادبی می پردازد. باتوجه به اهمیت غزلیات حافظ به عنوان شاهکاری ادبی در تمامی ادوار تاریخی ایران، این مقاله در نظر دارد با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای به بررسی و تحلیل تفاوت های دریافت در دو شرح حافظ که در دو زمان مختلف و با افق انتظارات متفاوت بر غزلیات حافظ نگاشته شده اند، بپردازد. بررسی ها نشان می دهد که نقد نیازی به عنوان نخستین شرح بر حافظ در قرن نهم باتوجه به پارادایم دنیاگریز جامعه ی تیموری در افقی عرفانی حافظ را فهمیده است و لطیفه ی غیبی در قرن دوازدهم، در پارادایم دنیاگرا و شیعی کلامی جامعه ی صفوی، متأثر از میراث خوانش های قبلی تلاش کرده است که حافظ را عرفانی شرح کند؛ اما افق انتظارات عصر صفوی، برداشت های شیعی و کلامی را در شرح دارابی پررنگ تر کرده است. این تلفیق افق ها در انتصاب ماهیت پیر و مرشد به ائمه و امامان عصر در لطیفه ی غیبی مشهود است.
رویکرد انتقادی به کتاب درس نامه ترجمه و تعریب
حوزه های تخصصی:
امروزه، ترجمه یکی از مباحث ارزشمند در حوزه های مختلف علمی است و در این بین آثاری که به آموزش ترجمه مبادرت می ورزند، اهمیت فراوانی دارند. خوشبختانه، در کشورمان چندین اثر پربار در حوزه ترجمه از عربی به فارسی و بالعکس تدوین شده، و در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است. کتاب درس نامه ترجمه و تعریب نوشته یسرا شادمان و رضا امانی نیز کتاب جدیدی در این حوزه است که در سال 1396 منتشر شده است. این کتاب با وجود داشتن معایب بی شمار، موارد قوّت متعددی نیز دارد که می تواند آن را به شرط اصلاح معایبش به یکی از آثار قابل تدریس در محافل دانشگاهی تبدیل کند. با نقد و بررسی این کتاب این نتیجه حاصل شد که این اثر در کنار نقاط قوّت متعددی که به چندین مورد از آن ها اشاره کردیم، اشکالات متعدد ساختاری و محتوایی دارد. مهم ترین موارد قوّت کتاب: بعد از اتمام هر فصل، استفاد از منابع و مراجع کافی نهفته است. اما اشکالات نگارشی، غلط های تایپی، نارسایی در ساختار عبارت ها، ضعف در ترجمه متون، نارسایی در تعریب برخی عبارت ها، و ... از معایب اساسی کتاب است که شایسته است مؤلفان در چاپ های بعدی به اصلاح آن بپردازند.تمرین های زیاد، فصل بندی مناسب، ذکر
دگردیسی داستان اسطوره ای فریدون در داستان عامه شاهزید برپایه نشانه شناسی نمادهای اسطوره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت «اسطوره» در شناخت جامعه، رفتارها و باورهای مردم بسیار اهمیت دارد. می دانیم که اسطوره در طول تاریخ معمولاً دچار دگرگونی هایی می شود، اما کم تر از بین می رود. «داستان فریدون» به منزله یکی از داستان های مهم اسطوره ای ایران به شمار می آید که پژوهشگران ریشه های اسطوره ای آن را تا دوران اوستا و متون ودایی پی گرفته و بن مایه های اسطوره ای زایش و نبرد دیو خشکی و خدای باران را در آن گزارش کرده اند. از سوی دیگر، در میان مردم افسانه ها و داستان هایی وجود دارد که بن مایه ها، نمادها و نشانه های اسطوره ای را به شکل های گوناگون خود در خود جای داده است و بررسی و تحلیل این افسانه ها در ردیابی و ریشه یابی عناصر اسطوره ای جامعه نقشی مهم دارد. از جمله این داستان های عامه «داستان شاهزید» از امامزادگان شهرستان آمل مازندران است که در ساختار داستانی و عناصر نشانه شناختی و نمادهای اسطوره ای مشابهت های بسیاری با داستان فریدون دارد. در این مقاله این دو داستان با هم بررسی و تحلیل شدند و عناصر اسطوره ای آن مشخص شد و این نتیجه به دست آمد که دو داستان، علاوه بر شباهت در برخی رخدادها، در عناصر و نمادهای اسطوره ای مانند: گاو، درخت، جنگل، مار، نوشیدنی شفابخش، جادوگری و موقعیت جغرافیایی با هم سنجیدنی هستند و به احتمال بسیار، عناصر شکل دهنده هر دو داستان از یک منشأ که همان «اسطوره زایش» و جنگ بین خدای باران با دیو خشکی است، سرچشمه گرفته است .
ویژگی های آواها و ترانه های کار کاسبان محلی در بازارهای سنتی رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آواها و ترانه های کار، یکی از جلوه ها و عناصر فرهنگ عامه به شمار می روند. بررسی و مطالعه در زمینه این عناصر هویتی و فرهنگی در جامعه ایرانی به منظور بازشناسی میراث فرهنگی و تاریخی که در بستر اقتصادی و زندگی روزمره مردمان ایران زمین شکل گرفته به منزله یکی از موضوعات بکر و بااهمیت در حوزه مردم شناسی ضرورتی اجتناب ناپذیر است. از این رو، بازارهای گیلان یکی از بازارهای مهم و بااهمیت به شمار می آیند، زیرا کاسبان بازار با آواها و ترانه های کار شور خاصی به فضای بازار می بخشند. در این مطالعه تلاش شد تا با حضور در میادین و بازارهای سنتی در رشت و ثبت و ضبط و تحلیل محتوای آواهای کار بازاریان، ترانه های کار کاسبان از جنبه های زبانی و واژگانی، زیبایی شناسانه و ادبی و جنبه های محتوایی و مضمونی بررسی شود. زبان محلی، بیان ساده و عامه، استفاده از ریتم و قافیه، زبان طنز، جمله های ندا، توصیف کیفیت، تازگی، ارزانی و مضامین مذهبی و اجتماعی از جمله مهم ترین ویژگی های عمومی، زبانی، زیبایی شناسانه و محتوایی ترانه ها و آواهای کار در بازارهای رشت به شمار می رود. کاسبان بازار به مثابه کنشگری اقتصادی با خواندن این ترانه ها، ضمن تبلیغ کالای خود نقش مهمی در بازتولید هویت و فرهنگ محلی و ملی دارند.
تبیین محتوا در اشعار مجالس تعزیه مجموعه این رستخیز عام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم خرداد و تیر ۱۴۰۰ شماره ۳۸
115-145
حوزه های تخصصی:
اشعار تعزیه نامه ها باتوجه به تنیدگی شخص و حقیقت تاریخی و نمادها و نیز قوانین و قالب های شعری قابلیت بازتاب وسیع محتوای فکری و فرهنگی جغرافیای منطقه ای را دارد. توجه به محتوا و نیز مضامین رایج در این اشعار ما را با فرهنگ، زبان و اصطلاحات رایج عامه در این حوزه آشنا می کند. باتوجه به زیبایی اشعار تعزیه و روایت داستان گونه آن که در ذکر مصائب شهدای کربلاست و نیز ابعاد چندوجهی تعزیه ها و خصوصیات نمایش گونه آن کم تر به متن اثر تعزیه نامه ها باتوجه به محتوای دریافتی، پرداخته شده است. اینکه چه چیز در متن به اثربخشی این اشعار بر مخاطب عام مؤثرتر بوده، پرسش اصلی پژوهش حاضر است. بر این اساس، در این پژوهش اشعار مجالس تعزیه در سه بخش بررسی شده است. بخش اول، توجه به محتوا، بخش دوم مطلع های توصیفی اشعار و بخش سوم تنوع قالب های شعری متن است. بر این اساس، با تکیه بر عناصر محتوایی متن، کارکردهای اشعار در جلب مخاطب، تحلیل شده است. تاکنون در زمینه تحلیل محتوای اشعار در مجالس تعزیه پژوهشی انجام نشده است. این پژوهش برمبنای نسخه های مجالس تعزیه با عنوان مجموعه جنگ تعزیه این رستخیز عام در هشت مجلد که در حال حاضر نیزمورد خوانش و در ماه محرم در مجالس تعزیه در شهرستان دامغان اجرا می شود به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است.
بررسی بن مایه اسب دزدی و پیوند آن با باران و باروری در ادب حماسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
123 - 145
حوزه های تخصصی:
دنیای اسطوره و افسانه، دنیایی پررمزوراز و لب ریز از اسرار ناگشوده است که از سده نوزدهم به بعد، با ظهور روی کردهای مختلف اسطوره شناسی، کوشش شد که پرده از فروبستگی های دنیای اسرارآمیز اسطوره ها بگشایند و ژرف ساخت نمادین آن ها را بنمایند. در این جستار، بنا بر روی کرد توصیفی تحلیلی، اسپ، یکی از بن مایه های اسرارآمیزی که در گستره اساطیر نمودی نمایان دارد، در حماسه های منظوم و منثور بررسی شد و محقق گشت که اسب در اساطیر و متون حماسی منظوم و منثور، گاهی در کنار گاو و زن، نماد باران است. در اختیار داشتن آن برابر با در دست داشتن باران و از دست دادن آن برابر با نباریدن باران است. اسب هایی مانند رخش و شب رنگ بهزاد، گاه به وسیله اهریمنان دزدیده می شوند و یکی از خویش کارهای مهم ایزدان یا پهلوانان، برگرداندن این اسب ها به سرزمین ایران است؛ چنان که دو اسب یادشده گاه به سرزمین توران برده می شوند که با توجه به قراین متعدد، می توان چنین استنباط کرد که اسب دزدی نیز مانند دزدیدن گاو و زن در اسطوره و باورها نماد باران دزدی و برگرداندن آن، نماد باران آوری است.
گفتمان مشروعیت حکومت در تاریخ نگاری عصر ایلخانی براساس سه نسخه شهنامه چنگیزی، شهنشاه نامه و جامع التواریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ نگاری در دوره ایلخانی با حمایت ایلخانان رشد فزاینده ای یافت؛ ازاین رو مقاصد سیاسی حامیان به گونه ای هدفمند در متون تاریخ سفارشی این عصر رسوخ یافت و به شکل گیری گفتمانی برای مشروعیّت ایلخانان انجامید. در این پژوهش با هدف بازشناسی گفتمان مشروعیّت حکومت ایلخانان، سه نسخه سفارشی شهنامهچنگیزی، شهنشاه نامه و جامع التواریخ بررسی می شود. این پژوهش به شیوه تحلیل گفتمان انتقادی (ون لیوون، ۲۰۰۸ م) و با استناد بر مطالعات کتابخانه ای درپی پاسخ به این پرسش هاست: چگونه می توان مشروعیّت سازی برای ایلخانان را در محتوا و موجودیّت نسخ تحلیل کرد؟ مؤلفان این نسخه ها چه راهبردهایی برای تولید گفتمانِ مشروعیّت ایلخانان به کار گرفته اند؟ برپایه یافته های این پژوهش، در کنار جاودان سازی ایلخانان، مشروعیّت سازی برای آنان نیز از مهم ترین دلایل تولید این متون تاریخی بوده است؛ چنانکه مؤلفان با تکیه بر چینش روایت ها، مضمون سازی، استفاده از آیات قرآن و تقلید از شاهنامه فردوسی، به عنوان عنصر تأثیرگذار در هویّت ایرانیان، به دنبال مشروعیّت سازی بوده اند. همچنین مؤلفان این آثارْ نمودهایی از گفتمان های مغولی، ایرانی و اسلامی را به طور هم زمان در بازتعریف ِمشروع هویتِ ایلخانان و مشروعیّت بخشیدن به کنش های آنان در موقعیت های سیاسی و اجتماعی به کار برده اند. در این باره، کاهش کاربرد مضامین گفتمان مغولی در شهنشاه نامه با کاهش نقش عنصر مغولی در اواخر حکومت ایلخانی هم خوانی دارد.
بررسی تطبیقی ترجمه های ندی حسّون و محمد نورالدین عبد المنعم از شعر«سفر به خیر» محمدرضا شفیعی کدکنی بر اساس رویکرد لفویر (1975)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با کاربست راهبردهای هفت گانه آندره لفویر(1975)، می کوشد میزان موفقیت «محمد نورالدین عبدالمنعم» مصری و «ندی حسون» سوری در ترجمه شعر «سفر به خیر» محمدرضا شفیعی کدکنی را مورد واکاوی و بررسی قرار دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد شعر «سفر به خیر»، اگرچه کلاسیک نیست و همچون شعر سنتی خود را مُقید به رعایت وزن و قافیه در همه مقاطع نمی داند، اما در برخی موارد، دارای ضرب آهنگ است؛ از این رو، لازم است که در برگردان برخی مقاطع، از راهبُرد وزنی و قافیه ای استفاده شود. با وجود این، عبدالمنعم و حسون، در ترجمه این شعر صرفاً از راهبرد ترجمه تحت اللفظی استفاده کرده اند. این امر، باتوجه به اینکه شاعر شعر، خود از سرآمدان حوزه ادبیات تطبیقی عربی فارسی به شمار می رود، فرآیند کوچ اندیشه ها از طریق ترجمه را با مشکل مواجه می کند.
در آمدی بر شبیخون فرهنگی و ابزارهای آن در دو کتاب در خدمت و خیانت روشنفکران (جلال آل احمد) و أجنحه المکر الثلاثه (عبدالرحمن حسن حَبنَکه المیدانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
109 - 133
حوزه های تخصصی:
فرهنگ های مختلف همواره مورد توجه و تهاجم سلطه جویان بوده است، به گونه ای که سلطه گران درصدد تغییر و تحریف ارزش های انسانی و ملیِ فرهنگ های زیر سطه خود بوده اند؛ فرهنگ اسلامی نیز از جمله این موارد است. شناخت شبیخون فرهنگی و راه و روش حضور آن در ادبیات و همچنین ارتباط و تأثیر آن در ادبیات اسلامی، ملازم ممارست خاص است. جلال آل احمد و عبدالرحمن المیدانی دو نویسنده نامی در حوزه ادبیات فارسی و عربی معاصر هستند. پژوهش تطبیقی حاضر، بیان شاخصه های شبیخون فرهنگی همچون؛ مدارس، کتاب و مطبوعات، فرقه سازی، هویت، رفاه طلبی، علماء و زبان در دو کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» جلال آل احمد و «أجنحه المکر الثلاثه» عبدالرحمن المیدانی است. مهمترین نتایج دست یافته، حاکی از آن است که هر دو نویسنده نسبت به فرهنگ جامعه خود متعهد بوده اند بدین جهت، شاخصه های شبیخون فرهنگی به وضوح در این دو اثر جلوه نمایی می کند. روش کار در پژوهش حاضر، متکی بر مکتب تطبیقی اسلامی به صورت توصیفی - تحلیلی است، به این صورت که پس از استخراج تمامی نمونه ها از دو کتاب، به تحلیل آن ها پرداخته شده است.
مطالعه تطبیقی عناصر نقاشی در شعر سهراب سپهری و سوزان علیوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
135 - 152
حوزه های تخصصی:
سهراب سپهری در شعر معاصر فارسی و سوزان علیوان در شعر معاصر عربی، از جمله شاخص ترین چهره هایی هستند که عناصر نقاشی به طور بارز، در اندیشه ها و سبک شعری دو شاعر رخنه کرده است؛ مهمترین دلیل این موضوع، به فعالیت دو شاعر در زمینه نقاشی برمی گردد. پژوهش حاضر، این نقطه مشترک میان دو شاعر را زمینه ای برای واکاوی تطبیقی عناصر نقاشی و میزان حضور و بسامد آن ها در شعر دو شاعر مورد بحث قرار داده و با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و بر پایه مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی به بررسی مؤلّفه های نقاشی دو دفتر شعری شاعر می پردازد. نتیجه نشان می دهد که عوامل و عناصر نقاشی چون، قلم گیری، قاب بندی، ترکیب بندی، رنگ آمیزی در سروده های شعری هر دو شاعر به کار رفته است.
بررسی شگردهای دگرریختی با خوانشی اسطوره ای در رمانِ مرد سبز شش هزارساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دنیای پرنگار و پرَان اسطوره ها و شگردهای بازپرداخت آن ها می تواند دست مایه ی رنگینی برای ادبیات کودک و نوجوان باشد. این مقاله برآن است تا به روش توصیفی از نوع تحلیل محتوای کیفی با خوانشی اسطوره ای، شگردهای دگرریختی را در رمان مرد سبز شش هزارساله واکاوی کند. کلهر با دگرریختی اسطوره، زیرساخت و روساخت روایی اثرش را به تخیل امروزی نوجوان پیوند زده است. او بیشتر به حماسه ی گیلگمش و در پیوند با آن، به اسطوره ی تموز و ایشتر نظر داشته است. این نویسنده با آفرینش شخصیتی انسان گیاه و با یاری دگرریختی از چند شخصیت اسطوره ای، لذت بازخوانی بسیاری از خویش کاری ها و سازه های اسطوره ای چون جاودانگی، جاودان گریزی، فرهمندی، نیای فرهنگی قوم (خرد جمعی بشر)، انسان کامل (ماندالا)، انسان نوعی، گیاه تباری و تقدس گیاه، دوگونی، برکت بخشی، باروری (غول رباینده ی آب، رمز جاودانگی با گیاه، گاو ورزا) و... را در مکان و زمانی اسطوره ای به مخاطب خویش ارزانی داشته است.
عاملیت نوجوان، عیارسنجی در داستان گزارش مرد لوبیایی از مهدی رجبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویا یدالهی شاه راه * چکیده نگارنده در این مقاله، ابتدا دیدگاه های نظریه پردازان و منتقدان مطرح حوزه ی داستان نوجوان را درباره ی مسئله ی عاملیت نوجوان در این داستان ها مطرح کرده است؛ سپس این مسئله را به طور خاص، در قالب دوگانه هایی مفهومی از منظر دو نظریه پرداز ادبیات نوجوان، روبرتا سیلینگر-ترایتس و کارن کوتس، تبیین و صورت بندی کرده است. در مرحله ی بعد، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی فیلیپ می رینگ و با تکنیک روندهای موازی، در یک نمونه داستان نوجوان ایرانی ( گزارش مرد لوبیایی از مهدی رجبی)، این دوگانه های مفهومی را برای تحلیل وضعیت عاملیت شخصیت داستانی نوجوان به کار برده است. تحلیل ها نشان داد سوژه ی نوجوان در این رمان، از نظر عاملیت، در طیف میان سوژه ی مستقل رمانتیک و سوژه ی برساخته و نسبتاً مقهور پست مدرن واقع است، اما در بخش پایانی داستان، انتخاب اصلی او متمایل به اندیشه ی رمانتیک است و متضمن اندیشه و عمل آگاهانه در برابر مواضع ایدئولوژیک دیگر و نفی اهمیت آن هاست. با این وصف می توان گفت عاملیت سوژه ی این داستان بیش تر بر اساس اندیشه ی رمانتیک تصویر شده و بر استقلال سوژه تأکید دارد، اما باتوجه به تعلیق وضعیت سوژه در پایان داستان و طرح امکاناتی چون جنون یا مرگ سوژه، بر اهمیت نهادهای قدرت و نیز بر اهمیت مرگ به منزله ی امری زیستی و گریزناپذیر تأکید می شود. از سوی دیگر، پایان بندی داستان با تکیه بر اندیشه ی کنار هم بودن و برتری دادن آن بر سایر اندیشه های جایگزین، بر شکل گیری نوعی هویت زایا دلالت دارد که البته مستلزم گسست از سایر بخش های اجتماع و نادیده گرفتن آن هاست.
بررسی تطبیقی گلستان سعدی و یادداشت های ایام سبک باری یوشیدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
197 - 214
حوزه های تخصصی:
تسوره زوره گوسا یا یادداشت های ایامِ سبک باری (Tsurezuregusa or Essays in Idleness) اثر راهب، نویسنده و شاعر قرن سیزدهم ژاپن، کنکو یوشیدا (Kenko Yoshida) است که هشتاد سال پس از گلستان نوشته شده است. به لحاظ مضمون و محتوا و ساختار شباهت حیرت انگیزی با کتاب شیخِ اجل سعدی شیرازی دارد. باوجودی که سعدی شاعر و نویسنده ای معتقد به آموزه های قرآنی و حکمت و عرفان اسلامی ایرانی بوده است و یوشیدا راهبی تربیت یافته عرفان بودایی، اما اندیشه و نوع نگرش این دو به جهان و هستی چنان به هم نزدیک است که گویی هر دو از یک آبشخور نوشیده اند. البته با این تفاوت که به لحاظ زیبایی شناسی، گلستان شیخ اجل به نسبت سرآمدتر از یادداشت های ایام سبک باری یوشیدا است. گلستان سعدی شاهکار ادبیِ جهانی است که به زبان های مختلفِ جهان ترجمه شده است و ادبای طراز اول بسیاری از آن تأثیر پذیرفته اند. در این مقاله، ضمن بررسی تطبیقی تعدادی از حکایات دو کتاب و بررسی شباهت هایشان، به ارزش های زیبایی شناختی آن ها نیز پرداخته ایم. تحذیر بر ناپایداری جهان، سخن در فضیلت قناعت و توصیه به ساده زیستی و وقار پیری از مشترکات معنایی این دو اثر است؛ همچنان که درج حکایت و آمیزه نثر و شعر از ویژگی های ساختاری آن هاست.
تحلیلِ کهن الگوی جمشیدکُشی در شاهنامه با تأکید بر داستان جمشید و کیخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱۳
1 - 24
حوزه های تخصصی:
کهن الگوی جمشیدکشی در شاهنامه به شکل های گوناگون خود را نشان می دهد. چرایی پدیدار شدنِ این کهن الگو در داستان جمشید و چگونگی پیش گیری از آن از سوی کی خسرو مسأله ی اصلی این پژوهش است. داده های متنی به تفصیل از نیکی و خویشکاری مثبت جمشید یاد کرده از این رو به شیوه ی تحلیلی- توصیفی، مسأله ی ناسپاسی او مورد پرسش قرار گرفته و رد شده است. کی خسرو پیش از آن که با ناسپاسی و فریب خوردگی مردمان رو به رو شود و تخت شاهی از دستش به در رود با گمانه زنیِ درست درباره ی آینده ی تیره و تار، تاجِ شاهی را به لهراسب وا می گذارد. اگر چه خاندان زال و پهلوانان و بزرگان با او هم رای نیستند اما با سخنان خردمندانه آنان را نسبت به وضع خطیر خود و کشور آگاه می کند. کی خسرو با به انجام رساندن خویشکاری های خود که آبادی کشور و از میان برداشتن افراسیاب اهریمنی است، از سرِ خردمندی و رازدانی درمی یابد که دیگر بایسته است با کناره گیری از قدرت از بروز فاجعه ی جمشیدکُشی که آسیب جدی به کشور می رساند جلوگیری کند. از این رو هدف این پژوهش توضیح مسأله ای است که در ناخودآگاه جمعی تباری حضور داشته و گاه به گاه کشور را دچار پریشانی می کرده بود.
نسبت سلوک و شهود در عرفان مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
101 - 129
حوزه های تخصصی:
اگر سلوک را مجموعه خصوصیات زیست عملی در مقابل محتوای معرفتیِ شهود که در تبیین نظام هستی و معرفت حق به کار می آید، درنظر بگیریم، آنگاه می توانیم درباره نسبت میان آن دو در عرفان عارفان بزرگی چون مولانا سخن بگوییم. در این مقاله با روش تفسیری کوشیده ایم نشان دهیم که چگونه ویژگی های سلوکی عارفی مثل مولانا در تناظر و تناسب با ویژگی هایِ معرفتیِ شهودیِ اوست، بنابراین در دو ساحتِ 1. صدق شهود و 2. کیفیت معرفتی شهود به ابعاد گوناگون این نسبت پرداخته ایم. در عرفان مولانا لزوم تصفیه نفس با اموری همچون ستایش عابدانه در قالب نماز و ذکر و تبعیت از شریعت بسیار مهم تلقی می شوند. در کنار این امور، بنا به مراتب سلوک در درجات مختلفِ آدمیان، کیفیت شهود هم درجات مختلفی دارد. این مدعا را در عرفان مولانا می توان با ذکر ویژگی های سلوک و شهود او نشان داد و این تناظر و تناسب را آشکار ساخت. برای مثال، در عرفان مولانا پاکی و خلوص سالک برای اتصال با منبع الهیِ شهود ضروری است و به صدق شهود می انجامد. درباره کیفیت معرفتی شهود مهم ترین نمونه ها، تناظر رویکرد سبب سوزیِ مولانا و مقید نبودن به آداب و رسومی ثابت و پایبند نبودن به فرمالیسم صوفیانه در سلوک، با نگاهِ شهودیِ او مبنی بر مقید نبودن عالم به اسباب ثابت و ضروری و انکار رابطه ضروری علّی و معلولی است. نمونه دیگر تناظر سلوک عاشقانه با شهود خدایی عاشق همراه با اراده ای عاشقانه در عالم است که مولانا بسیار به آن توجه داشته است. درحقیقت توصیف ویژگی های اصلی سلوک و شهود مولانا و قرار دادن آن ها در تناظر با یکدیگر، به مثابه یک کل مرتبط به هم، سنخیت میان آن ها را به تصویر می کشد.