فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۸۱ تا ۳٬۸۰۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
سوسیالیسم در اروپای پس از رنسانس، در دوره شکوفایی علمی و اجتماعی، سرانجام در روسیه، با انقلاب اکتبر 1917 وروی کار امدن اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی، به اوج پیروزی خود رسید. این انقلاب، کشورهای جهان، بخصوص همسایگان شوروی کمونیستی همانند ایران را تحت تأثیر خود قرار داد. آثار مورد نظر، روایت فرایند انقلاب های دو کشور در سده میلادی گذشته و زندگانی این نویسندگان چپ گرا است که تفکرات سوسیالیستی را در تضاد با وضع موجود جوامع پیش رویشان بیان می کنند. در این پژوهش با توجه به اصول سوسیالیسم، بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، به واکاوی شباهت ها و تفاوت های پنداشت های سوسیالیسم در جوامع ایران و روسیه پرداخته می شود. بررسی ها مشخص می کند که در آثار مورد توجه، انتقادهایی در زمینه مالکیت خصوصی سرمایه داران محلی، خصومت اجتماعی پدید آمده در پی اختلاف طبقاتی، فئودالیته مدرن، ظلم و جور تحمیل شده به روستاییان، تخریب جایگاه اجتماعی زن در برابر مرد و عدم وجود امکان آموزش برای همه اقشار جامعه، با شدت و ضعف ها و تفاوت های فرهنگی، بیان شده اند که نشان از تأثیرپذیری جامعه ایرانی از اندیشه های انقلاب اکتبر 1917 روسیه است.
تقابل فرد و جامعه: رد پای ژان ژاک روسو در رمان بیگانه آلبر کامو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
276 - 293
حوزه های تخصصی:
آلبر کامو، رمان بیگانه را در سال 1942 به چاپ رسانید. بیشتر منتقدان ادبی، این رمان را نمایش ادبی فلسفه آبسورد می دانند که پیش از آن در رساله فلسفی اسطوره سیزیف عرضه شده بود، اما بعدها و برای چاپ ترجمه انگلیسی این رمان، نویسنده مقدمه ای نوشت و در آن به پاره ای شبهات در باره شخصیت داستان پاسخ گفت. اهمیت این مقدمه در آن است که در می یابیم که هسته اصلی رمان را تقابل میان فرد و اجتماع شکل می دهد. این موضوع در نوشته های متفکران پیش از کامو هم به چشم می خورد. شاید بارزترین و پر معناترین کوشش برای برجسته سازی این واقعیت را در اندیشه ژان ژاک روسو بیابیم که انسان طبیعی را در تقابل با جامعه متمدن اخلاقی قرار می دهد. مقاله حاضر بر آن است تا نشان دهد که میان انسان طبیعی روسو و شخصیت اصلی رمان بیگانه، شباهت های بسیاری وجود دارد، هرچند کامو هرگز اشاره ای به این شباهت ها و یا تاثیرات نکرده است، اما می توان در رمان او حضور فیلسوف سده 18 فرانسه را آشکارا دریافت.
بررسی فرایند نسب سازی شیخ صفی الدین اردبیلی از نسخه ابن بزاز تا دست کاری های طریقتی و سلطنتی و بازتاب آن در منابع صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله سیادت شیخ صفی الدین اردبیلی، جدّ صفویان، از مسائل پرمجادله در تاریخ صفویان است. مهم ترین سند برای شناخت نسب نامه صفویان کتاب صفو ه الصفا است که ابن بزاز اردبیلی (تألیف 759 ق.) در ترجمه احوال، سخنان و کرامات شیخ صفی الدین نوشته و از همان آغاز دستخوش دخل و تصرفات بسیاری شده است؛ ازاین رو نگارندگان برای حل مناقشات درباره سیادت شیخ صفی الدین تصمیم دارند با بررسی نسخه های صفو ه الصفا و تبارشناسی آنها، وضعیت سیادت شیخ و خاندان صفوی را روشن کنند و بازتاب این تغییرات را در منابع صفوی نشان دهند. بررسی های نسخه شناختی بیانگر ردپای سیادت شیخ صفی الدین در نسخه نزدیک به نسخه مؤلف و تلاش های تدریجی و گام به گام رهبران طریقت صفوی برای تشدید سیادت اوست؛ همچنین در نسخه های پیشاصفوی کوشش شده است سیادت او به سیادت حسینی تبدیل شود؛ در این امر می توان به تلاش های آگاهانه و یکباره میرابوالفتح برای تکمیل سیادت شیخ صفی الدین اشاره کرد. او این کار را با انتساب اجداد و فرزندان شیخ صفی الدین به سیادت حسینی و با انتساب خرقه شیخ زاهد گیلانی، استاد و پدرخانم، به خاندان سیادت در نسخه های صفوی به انجام رسانده است؛ ازاین رو هدف رهبران طریقت صفوی اثبات سیادت حسینیِ شیخ صفی الدین و برتردانی او و طریقت صفوی بر دیگر مشایخ و طریقت های عرفانی ازطریق سیادت حسینی بوده است؛ هدف میرابوالفتح اثبات سیادت حسینی شیخ صفی الدین، انتساب حاکمان صفوی به شیخ صفی الدین حسینی نسب و معرفی آنان در مقام دنبال کنندگان طریقت معصومین در عصر غیبت برای حکومت بر ایران و کسب مشروعیت سیاسی بوده است؛ البته در منابع تاریخی، رفتارهای متفاوت و متناقض مورخان درباره سیادت شیخ صفی الدین بازتاب یافته است و منابع تاریخی به سه دسته منابعِ خاموش، مردد و مؤید تقسیم می شود.
ریخت شناسی اروندرود از رود اساطیری رنگها، ارنگ و ائورونت تا دجله و شط العرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
193 - 222
حوزه های تخصصی:
نام اروندرود در عرصه فرهنگ و تمدن ایران زمین، دامنه ای به وسعت تاریخی آن دارد. این رود در اساطیر ایران و در کتاب مقدّس اوستا به ریخت «رنگها»، «ارنگ» و «ائورونت» نمود می یابد. متون دینی و تاریخی مزدیسنا به فارسی میانه در سده های آغازین اسلامی نام ارنگ و اروند را همان «دجله» می دانند. فردوسی در شاهنامه ، در نبرد فریدون و ضحاک، اروندرود را به تازی «دجله» می خواند. دجله در سنگ نوشته بیستون با نام «تیگره» نشان از پیشینه تاریخی آن در دوران باستان دارد. نام «شط العرب» نیز در برخی متون تاریخی و ادبی برای اروندرود محل مناقشه است. این پژوهش به شیوه کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی برای نخستین بار مهم ترین نام های اروندرود را با رویکرد ریخت شناسی از دوران باستان تا روزگار معاصر در قالب روایات اساطیری، تاریخی و ادبی تبیین می نماید. بر اساس یافته ها، رود اساطیری رنگها و ارنگ در معنای تندوتیز همان اروندرود است که هرمزد خدای بزرگ در یک پیکرگردانی اساطیری آن را می آفریند و در اسطوره آفرینش و باران به آن جنبه قدسی و مینوی می بخشد. به نظر می رسد بیان این نام ها در متون اوستایی ، پهلوی و حماسه های ملی ایرانی، به نوعی پاسداشت و احیای نام کهن و باستانی اروندرود تلقی می شود.
کارناوال گرایی در دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میخاییل باختین در تبارشناسی نثر رمانگرا، که بستر چندصدایی، مقابله با ایده آلیسم و تک سویگی فرهنگ هر جامعه است، به پدیده و مفهوم «کارناوال» می رسد. به زعم او رمان همچون کارناوال های اعصار گذشته، میدان همایندی صداهای فرادست و فرودست، ظهور همه گونه های طردشده از آدمیان و زبان و ایده ها، و تجلی دموکراسی و آزادی از انقیاد سلسله مراتب های برساخته است. او با طرح مسأله کارناوال گرایی ظرفیت ضداقتدار و کنش انتقادی رمان را در ایجاد شبکه ای از مقولات چندصدایی، رئالیسم گروتسک، زبان کوچه وبازار، بیگانه بودگی و تاج گذاری و خلع ید می داند. شهرام رحیمیان در رمان دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد ، با طرح سوژه نامتعین و کرونوتوپ آستانه ای و پیرنگ تقابلی، جهانی کارناوالی خلق کرده که بسیاری از گفتمان های غالب و هنجارهای برساخته را به چالش می کشد. در این مقاله، ضمن معرفی اجمالی «کارناوال گرایی» باختین، به بازخوانی رمان یادشده از این منظر پرداخته ایم. نتایج به دست آمده از پژوهش به نگاه انتقادی اثر، به غلبه گفتمان تک سویه «تعهد» در تاریخ معاصر ایران، ایجاد خودآگاهی در خواننده نسبت به امکان سوژگی و توانایی اش در فراروی از مرزهای سلطه، و برهم کنش فضای سیاسی جامعه و تفکر انتقادی گواهی می دهند.
بازنمایی نقش های جنسیتی در کتاب های تاریخ دانشگاهی ایران دوره میانه بر مبنای رویکرد تحلیل گفتمان وندایک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ششم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
135 - 158
حوزه های تخصصی:
ایدئولوژی ها نظام های باورهای بنیادین یک گروه و اعضایش هستند که با ایده های اجتماعی و سیاسی سروکار دارند و به سلسله مراتب اجتماعی و مناسبات قدرت معنا می دهد و صورت بندی های نابرابر اجتماعی فرهنگی مانند جنسیت را طبیعی کرده و حقیقی می سازند. رویکردهای تحلیل گفتمان، متن را عرصه تجلی ایدئولوژی پنهان در زبان در نظر می گیرند که طبق رویکرد وندایک در راهبرد ایدئولوژیکی فاصله، نویسندگان با تاکید بر نکات مثبت «ما»، ویژگی های مثبت «آن ها» را به حاشیه می رانند. روایت گذشته در متون آموزشی تاریخ نیز مجالی برای بازنمایی این برساخته های ایدئولوژیک است که در شیوه های روایت و گزارش و بیان واقعیت گذشته خود را پنهان می کند. مساله مقاله حاضر آشکارسازی چنین راهبردهایی در بازنمایی نقش های جنسیتی در کتاب های دانشگاهی تاریخ ایران در دوره میانه از سامانیان تا قراخانیان در انتشارات سازمان سمت و ترجمه تاریخ ایران کمبریج است. به منظور آشکار ساختن تفاوت های احتمالی در نگاه نویسندگان ایرانی و خارجی به نقش زنان در تاریخ ایران دوره میانه، چهارکتاب درسی بومی و دو کتاب مرجع غیربومی مرتبط به عنوان پیکره داده ها به صورت کمی، کیفی و تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق مشخص شد با توجه به این که نویسندگان کتاب های تاریخ بومی و غیربومی مورد مطالعه قرار گرفته، از جنس مذکر هستند و ایدئولوژی های معاصر، نابرابری جنسیتی در تاریخ را بدیهی و طبیعی تلقی می کند، از مردان به عنوان گروه «ما» و از زنان به عنوان گروه «آن ها» یاد شده است.
نقد شیوه خطی در تاریخ نگاری ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ششم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
259 - 274
حوزه های تخصصی:
شیوه خطی، رویکرد رایج تاریخ نگاری ادبی از گذشته تاکنون بوده است. این شیوه به رغم دارا بودن ارزش آموزشی و تسهیل یادگیری وقایع تاریخ ادبیات، نمی تواند برای پژوهش های دقیق تاریخ نگاری ادبی روشی کارا باشد و درنهایت به عرضه گزارشی ناقص و مبهم درباره وقایع ادبی منجر می شود. این مقاله به بررسی برخی کاستی های این شیوه در مطالعه تاریخ ادبیات فارسی می پردازد و پنج کاستی رایج آن را که در بینش تاریخ نگاری ادبی معاصر ریشه دوانده است به شرح زیر معرفی می کند: 1-ناتوانی در توصیف تغییرات تدریجی آثار و سنت های ادبی؛ 2-ناتوانی در شناسایی روابط چندگانه بین وقایع ادبی؛ 3-پیوسته نشان دادن مقاطع گسست به صورت نمادین؛ 4-همگن سازی دوره های مختلف ادبی بدون توجه به سهم واقعی هریک و 5-تعیین آغاز و انجام وقایع ادبی برخلاف واقعیت های تاریخی.
بازنمایی عنصر شخصیت در رمان چشمهایش و دل کور با کاربست نظریه «خود» در رویکرد جامعه شناختی«کنش متقابل نمادین»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ششم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
275 - 295
حوزه های تخصصی:
روایت شناسی، عنصر شخصیت را پیش برنده نقش ها و کنش ها در روایت داستانی به شمار می آورد. نظریه جامعه شناختی «کنش متقابل نمادین» نیز بر چگونگی بروز و ظهور کنش دقت نظر دارد. با بهره گیری از این رویکرد جامعه شناختی می توان روش نقد را در روایت شناسی گسترش داد و جنبه های تازه ای را در نقد متون روایی معرفی نمود. این مقاله ساختار «خود»، گونه های شخصیت، جهت گیری کنش و فرجام شخصیت های رمان چشمهایش و دل کور را با کاربست نظریه «خود» در رویکرد جامعه شناختی «کنش متقابل نمادین» بازنمایی می کند. «من اجتماعی» به مثابه واقعیت های ساختی و فرهنگی بر یک دسته از «خودِ» شخصیت های رمان چشمهایش سلطه دارد و دسته دیگر برمبنای «من» با اندیشندگی کنشگری می کنند. در رمان چشمهایش شخصیت ها با دو نوع «خود جمعی» منفعل و کنشگر ترسیم می شوند. «خود جمعیِ» کنشگر با یک هم کنشی، روایت داستان را در تقابل با ساختار سیاسی پیش می برد. نتیجه کنش آنان حاشیه رانی از مناسبات سیاسی جهان رمان است. شخصیت ها در رمان دل کور تحت تعیّن «من اجتماعی» هستند و «خود جمعیِ» خشن و منفعت طلبی را در جامعه رمان تشکیل می دهند. فرجام ضدیت «خود»های فردیِ کنشگر با «خود جمعی»، حاشیه رانی از مناسبات اجتماعی است.
تحلیل کهن الگوی سفر قهرمان در منظومه «گل و نوروز» براساس الگوی جوزف کمبل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جوزف کمبل با بررسی داستان های اساطیری مختلف از گوشه و کنار جهان، کهن الگوی سفر قهرمان را مطرح می کند. او معتقد است در تمامی این داستان ها سفر قهرمان تابع الگویی ثابت است. در پژوهش حاضر این الگو در کنار کهن الگوهای دیگری چون سایه، پیر فرزانه، آنیما و سایر نمادهای اساطیری در منظومه گل و نوروز بررسی می شود. بررسی و تحلیل منظومه گل و نوروز براساس این الگو خوانش نوینی از این روایت غنایی به دست می دهد. سفر نوروز اگرچه در ظاهر سفری برای رسیدن به معشوق است ولی در باطن سفری دینی محسوب می شود. نوروز پس از رسیدن به گل، او را که بر دین مسیحیت است، با آیین محمدی به کابین خود درمی آورد و پس از پشت سر گذاشتن پرده های جهالت، به جامعه خود بازمی گردد. طی این طریق به قهرمان چهره ای کیهانی می دهد، به نحوی که جامعه او را با آغوش باز استقبال می کند. جاودانگی نوروز مدیون ارزش هایی است که بعد از بازگشت به جامعه تزریق می کند.
الإنسانویه ومظاهرها فی أشعار نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
35 - 59
حوزه های تخصصی:
قد دخل مفهوم الالتزام الاجتماعی والإنسانی بمعناه الجدید إلى الشعر الفارسی المعاصر بشکل عام، من خلال أدب الثوره الدستوریه، ویعتبر هذا المفهوم أحد السمات الممیزه لشعر نیما یوشیج مقارنه بالأدب الفارسی الکلاسیکی. وبتعبیر آخر، یمکن تسمیه نیما بالمعنى الدقیق والجدید للکلمه شاعراً ومفکراً إنسانیاً ومجتمعیاً، لأن شعره ینأى بجدیه وشامله عن الأنا ویدخل إلى عالمی الاجتماعی والإنسانی. فی هذا البحث الذی اعتمد على المنهج الوصفی التحلیلی وتحلیل المحتوى، تم شرح عناصر النزعه الإنسانویه وفاعلیتها فی المجال الاجتماعی فی شعر نیما. وإنکار الاستبداد والتفرّد والإیمان بالأصاله الإنسانیه، والفاعلیه البشریه فی تحدید مصیره الاجتماعی والسیاسی للشخص نفسه وللآخرین، والتصور الإنسانی للطبیعه، والاتجاه نحو الرمزیه الاجتماعیه والإنسانیه تعدّ من أهم عناصر النزعه الإنسانویه فی قصیده نیما یوشیج، وهی تمثّل النتائج التی توصّل إلیه البحث الحالی.
"الکوخ الشوکی" روایه استعاریه لطوفان نوح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
85 - 106
حوزه های تخصصی:
"الکوخ الشوکی" هو عمل إبداعی لعبد الحسین فرزاد، الکاتب الإیرانی المعاصر. یتوقف زمن الراوی فی الروایه عند الساعه السابعه صباحاً. هذا التعلیق اللازمانی یعتبر فرصه للراوی للخوض فی التاریخ. هدفه استکشاف الماضی للعثور على اللحظه التی یتکوّن فیها الشر البشری؛ لأن نهایه کرامه الإنسان شلت عقل الراوی. اعتمد البحث منهجاً وصفیاً تحلیلیاً. وتظهر نتائج البحث أن "الکوخ الشوکی" یمکن اعتبارها روایه مجازیه وهی تمثل استعاره لطوفان نوح وسریر الراوی یشبه سفینه نوح. عاصفه الکوخ الشوکی والأمواج التی تضرب سریر الراوی وتشغل باله، إنما هی استعاره لموجات الفکر المختلفه. موجه الزمن والتاریخ، وموجه الفن والأدب والشعر، وموجه الفلسفه والفیزیاء، وخاصه میکانیکا الکم ... یسعى الکاتب حتى نهایه القصه وحتى نهایه الطوفان حین یعمّ العلم قوس قزحاً فی الآفاق حیث یعطی القوه لصاحبه، یحاول تاریخیاً وعلمیاً، التحدّث عن الرجل المتفکر لیعطی معنى للحیاه بمساعده الفن الإنسانی والشعر والأدب والسینما، ویلعب دور نوح فی السعی وراء إنقاذ البشر واستعاده کرامته بسفینه أفکاره.
نقد حکایت شیخ صنعان عطار نیشابوری بر مبنای نظریه سیستم های پیچیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«نظریه سیستم های پیچیده» روشی جدید و کل نگر در بررسی سیستم هاست که برخلاف دیدگاه های جزئی نگرِ تقلیل گرا، از تحلیل ساختار کلی به کارکردها و عملکردهای اجزا می رسد. در چارچوب این نظریه، به ویژگی هایی مانند رفتارهای غیرخطی، حالت های آشوب و پویایی سیستم، فرایند بازخورد، هم افزایی و تعادل پایدار نهایی در حالتی سایبرنتیکی (خودکنترل) و... پرداخته می شود. تنوع کنش گرها و کنش پذیرها، افزوده شدن اجزای جدید و لازم در به تعادل رسیدن حالت های آشوب، غیرخطی بودن ارتباط عناصر مستقل با یکدیگر و محیط و تأثیرگذاری عناصر حاشیه ای در حکایت شیخ صنعان، بررسی آن را در چارچوب نظریه سیستم های پیچیده ممکن کرده است. در این پژوهش تلاش شده است به نقد این حکایت به روش تحلیل کیفی پرداخته و با سنجش ظرفیت های پنهان آن نشان داده شود که این حکایت یک سیستم اجتماعی پیچیده است که رفتاری غیرخطی و پیش بینی ناپذیر دارد؛ البته با بررسی دقیق عناصر آن و ارتباط های نامنظم و پیچیده آنها، از پیچیدگی شان کاسته می شود و می توانیم به فهم عمیقی از متن دست یابیم. با دیدگاه سیستمی می توان کارکرد شیخ صنعان، مریدان و دختر ترسا را در ارتباط با زیرسیستم های دیگری مانند خواب، قضا و قدر و مرگ واکاوی کرد و در حالتی کل نگر به تکامل رسیدن اجزای آن را در تکاملی کلی و پویا نشان داد. سیستم در حالتی خودکنترلی، شیخ صنعان و دختر ترسا دو زیرسیستم برجسته را با فرایند بازخورد به تکامل می رساند و از این راه به خودسازماندهی می پردازد. این پژوهش به روشن کردن ظرفیت های پنهان متونی کمک می کند که قابلیّت بازخوانی به این شیوه را دارند.
اسرائیلیات در انیس المریدین و شمس المجالس با نگاهی تطبیقی به برخی از تفاسیر سده های نخست اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماجراهای جذاب و پُر رمز و راز زندگی حضرت یوسف (ع) و نیز ایجاز قرآن در بیان قصه این پیامبر الهی، مجالی گسترده برای ورود برخی اخبار عهد عتیق به تفسیرهای قرآنی و متون تاریخ اسلامی فراهم کرده است. یکی از این آثار، انیس المریدین و شمس المجالس ، تفسیری صوفیانه به زبان فارسی، است که به تازگی و برای نخستین بار تصحیح و منتشر شده است. تعداد بسیاری از روایات اسرائیلی در این متن وجود دارد. اغلب آنها در روایاتِ مربوط به این بخش های داستانی دیده می شود: ماجرای هم زادگی و خصومت یعقوب و برادرش عیص؛ چندوچون و نام همسران و فرزندان یعقوب؛ رویاهای چندگانه یوسف؛ نام و نشان برادری که نقشه قتل یوسف را برهم زد؛ برهنگی یوسف پیش از به چاه افکندن؛ خشکی چاه؛ آغشتن پیراهن با خون بزغاله؛ نام و نشان عزیز مصر؛ محبوبیّت یوسف نزد زندان بان و زندانیان؛ تعبیر خواب دو هم بندِ یوسف؛ تعداد و نام فرزندان یوسف؛ دُرشتی یوسف با برادران در مصر؛ گروگان گیری شمعون؛ مهمانی یوسف برای برادران؛ میانجیگری یهودا در رهایی بنیامین؛ پیشکشی اسباب انتقال اهل و عیال یعقوب برای سفر به مصر؛ بندگی مصریان برای یوسف و ماجرای وفات و خاک سپاری یعقوب. بررسی تطبیقی انیس المریدین و شمس المجالس با برخی از تفسیرهای کهن دیگر، از مشابهت این اثر با بیشتر آنها در بسیاری از روایات اسرائیلی، البته گاه با تفاوت هایی جزئی، خبر می دهد. این نوشتار به روش کتابخانه ای از میان روش های تحقیق کیفی و با شناخت و بررسی محتوای اثر به دست آمده است.
نقد ترجمه عربی عادل عبد المنعم سویلم از رمان «مدیر مدرسه» در پرتوی نظریه وینه و داربلینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل و بررسی کیفیت ترجمه از دیرباز مورد توجه بوده است. برای نقد ترجمه متون از عربی به فارسی و برعکس شیوه های مختلفی از سوی نظریه پردازان و زبان شناسان مطرح شده است. یکی از روش های ارائه شده در حوزه نقد ترجمه، مدل وینه و داربلینه است. در این جستار به دنبال ارزیابی چگونگی ترجمه عادل عبدالمنعم سویلم براساس مدل وینه و داربلینه بودیم و اینکه کدام یک از مؤلفه های این نظریه در این ترجمه بیشتر به کار رفته است. بر این اساس با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با آمارگیری، بخشی از ترجمه عربی عادل عبدالمنعم سویلم از رمان مدیر مدرسه اثر جلال آل احمد با تکیه بر مدل وینه و داربلینه مورد بررسی قرار گرفته و کیفیت و روش تعریب این رمان توسط مترجم شد. نتیجه نشان داد مترجم در ترجمه نمونه های انتخابی بیشتر به عناصر زبان مقصد توجه داشته است. همچنین در برخی از موارد از انتقال پیام و محتوای زبان اصلی به زبان مقصد چشم پوشی کرده و متکی به ترجمه مستقیم و لغوی شده که این امر ممکن است ناشی از شناخت ناکافی مترجم از برخی مؤلفه های فرهنگی و پایه های اساسی زبان مبدأ باشد.
بررسی کارکردهای زبانی بی ادبی در بخش نخست ابومسلم نامه ابوطاهر طرطوسی برپایه نظریه کالپپر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
81 - 100
حوزه های تخصصی:
ادب و بی ادبی از پدیده های زبانی رایجی است که در تعاملات روزمره اجتماعی نمود گسترده ای می یابد. اگر بتوان سطوح مختلفی ازقبیل: شناختی، هیجانی- ادراکی، زیبایی شناختی و رفتاری را در یک تعامل شناسایی کرد، ادب و بی ادبی کلامی با سطح سوم ارتباط دارد. این رفتار که واجد ویژگی کاربردشناختی است و بر فایده مندی کنش در موقعیت دلالت دارد، از شیوه های نوین تحلیل زبان متون است که تاکنون در بررسی قصه های عامیانه فارسی به آن توجهی نشده است؛ نظر به این مهم، در پژوهش حاضر، انواع بی ادبی کلامی در بخش نخست ابومسلم نامه(جنیدنامه) برپایه راهبردهای پیشنهادی کالپپر بررسی شد. این نظریه تلفیق الگوی متقدّم و متأخّر او و حاصل نظریه «مدیریت ارتباط» اسپنسر-اوتی است. هدف اصلی تبیین جایگاه ها و چرایی راهبردها و نشانگرهای زبانی بی ادبی درداستان است. به این منظور، تمام جمله های جلد نخست ابومسلم نامه بررسی و پس از آن، بسامد هر راهبرد، از کل جامعه آماری محاسبه و نمونه ها تحلیل شد. نتایج پژوهش در حوزه راهبردها نشان داد از مجموع پنج راهبرد کالپپر، سه راهبرد بی ادبی ایجابی، بی ادبی سلبی و بی ادبی استهزایی در متن دیده می شود. بی ادبی ایجابیِ مستقیم پرکاربردترین و بی ادبی استهزایی کم کاربردترین است که با ایجاد انواع آیرونی در متن به برجستگی زبانی می انجامد. همچنین مؤلفه قدرت، فرادستی و فرودستی شخصیت ها تأثیر چندانی در میزان و شیوه کنش های کلامی بی ادبانه نداشته است.
بررسی وجوه مشترک مؤلّفه های اقتدار سیاسی حکومت ها در تاریخ بیهقی و راحه الصدور و آیه السرور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
21 - 43
حوزه های تخصصی:
نویسندگان متون منثور اقناعی در زبان فارسی با تأسی از آراء سیاست گذاران و سیاست نامه نویسان مسلمان به تحکیم بنیان دولت ها پرداخته اند. یکی از مهمترین وظایف این نویسندگان مشروعیت بخشی و القای حقّ حاکمیت رسمی و قانونی به حکومت هاست. روش تحقیق مقاله توصیفی تحلیلی است و نویسندگان در این مقاله در صدد پاسخ به این سؤال هستند که ابعاد مشترک اقتدار سیاسی حکومت ها در دو کتاب تاریخ بیهقی و راحهالصدور کدامند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد لازمه اصلی اقتدار سیاسی، کسب مشروعیت سیاسی و دینی است. در این آثار، حاکمان جامعه می کوشند با کسب مشروعیت سیاسی، مفوّض شدن قدرت از خلیفه به سلطان، تأسیس دستگاه ها و نهادهای کارآمد دولتی، تقویت قدرت نظامی و مالی، القای دارا بودن ویژگی های ماورایی، عدالت ورزی و رسیدگی به امور مسلمانان به تثبیت حاکمیت خود بپردازند. القای مشروعیت دینی حکومت ها نیز با تأکید بر الهی بودن منشأ قدرت پادشاهان، نقش تقدیر در حاکمیت زمامداران، وجوب اطاعت از آنها، دینیاری و سرکوبی دشمنان به انجام می رسد.
دراسه سمنطیقیه للسرد فی قصه الملک والجاریه فی المثنوی المعنوی للرومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
73 - 96
حوزه های تخصصی:
من الأسالیب الجدیده فی دراسه وتحلیل النصوص الأدبیه استخدام نماذج من السمنطیقیه. فی هذا النهج، ترتبط عملیه إنتاج المعنى بالظروف الحسیه والإدراکیه، وتتحول الإشارات، جنباً إلى جنب مع المعنى، إلى سلسه دینامیکیه (سیاله) متکاثره ومتعدده الأبعاد. نظراً للتفسیر واتساع المعنى الذی یمکن رؤیته فی الحکایات العرفانیه للمثنوی، أصبح المنهج السمنطیقی أساساً للبحث فی قصه "الملک والجاریه" من الکتاب الأول للرومی فی المثنوی. تسعى هذه الورقه البحثیه، معتمده المنهج الوصفی التحلیلی، إلى دراسه أنواع أنظمه الخطاب المستخدمه فی هذه القصه. تشیر نتائج هذا البحث إلى أن الخطاب دینامیکی وأن تطور الخطاب قد أعطى صوره خاصه للقصه. وأنظمه الخطاب لها مکوّنات التفاعل، والتشویش، والتوتر، مع وظائف ظاهراتیه، ومتسامیه، ونشویه (حاله السُکر)، وأخلاقیه وثقافیه، ونظام الفعل القائم على التوتر العاطفی العالی حیث إن له دورا أکثر محوریه فی القصه مع الوظائف الظاهراتیه، المتسامیه الانجذابیه الأخلاقیه (الإتیکیت) والثقافیه. کما أنه فی تحلیل النص تم شرح کیفیه إنتاج وتأجیل المعنى بناءً على الوظائف التی تمت مناقشتها.
نقد آثار صادق چوبک براساس نظریه ساختارشکنی ژاک دریدا با تکیه بر تنگسیر و سنگ صبور
حوزه های تخصصی:
نظریه ساختارشکنی یکی از نظریه های ادبی رایج در اواخر دهه 1960 به شمار می رود که نخستین بار توسط ژاک دریدا بنیان نهاده شد. هدف ساختارشکنی، بازسازی و بازیابی معنای متن، واسازی و آشکار ساختن تناقض های حاضر در متن است. دریدا با به چالش کشیدن آرای نظام یافته ای از نشانه ها در قالب تقابل های دوگانه، بازی بی پایان دال ها، واسازی، بحث تعدد تعابیر، چندمعنایی بودن متن و مواردی چون آن، شالوده های عقل گرا و خردمدار را درهم ریخت و عنوان کرد که هرگز نمی توان به معنای نهایی و مدولول غایی در یک متن دست یافت. بازی بی پایان دال ها، واسازی، تقابل های دوگانه، ضمیمه، سر- نوشتار، رد و مواردی از این قبیل، از بنیان های نظریه دریداست. در پژوهش حاضر برآنیم تا دواثرصادق چوبک تحت عنوان تنگسیر و سنگ صبور را واسازی کنیم تا بدین گونه قابلیت های ادبیات فارسی برای آزموده شدن توسط این نظریه نشان داده شود و به رهیافت های دیگری از دو متن براساس نظریه دریدایی دست یابیم.
نقد مکتبی داستان کوتاه مستأجر بر مبنای ویژگی های رئالیسم و ناتورالیسم
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
141 - 160
حوزه های تخصصی:
فیروزه گل سرخی در نخستین مجموعه داستان خود به نام من یک سایه ام بیشتر به مضامین اجتماعی و روابط آدم ها در اجتماع و جبر محتوم پرداخته است. یکی از داستان های برجسته ی این مجموعه مستأجر است. در این داستان به دلیل بیان مضامین اجتماعی با نگاه منتقدانه و جامعه شناختی، مؤلفه های رئالیستی و ناتورالیستی به موازات هم حضور یافته اند. گل سرخی به عنوان نویسنده ی رئالیستی، مشکلات اجتماعی را در قالب ادبیّات داستانی بیان می کند تا راه حلی برای آن بیابد. مهم ترین ویژگی های رئالیستی که در داستان مستأجر جلوه یافته اند عبارت اند از: توجّه به واقعیت های عینی، توصیف و تشریح جزئیات، تیپ سازی و واقعی بودن شخصیّت ها، توجّه به اجتماع معاصر. گل سرخی به روایت واقع گرایانه بسنده نمی کند و بی باکانه زشتی ها را توصیف کرده، به ش رح منتقدانه ی برخی از سنن حاکم بر جامعه می پردازد. او در طرح داستان حوادثی را تعبیه می کند که باعث بحران های آنی می شوند و فجایع جب ران ناپذیری به بار می آورند. این امر باعث می شود که مؤلفه های ناتورالیستی نیز در داستان حضور یابند و آن را از یک اثر صرفاً رئالیستی به سمت اثری رئالیستی- ناتورالیستی سوق دهد. مهم-ترین مؤلفه های ناتورالیستی ای که فرصت حضور می یابند، عبارت اند از: تأثیر محیط، زشت نگاری و شکستن حرمت کاذب کلمات، ضدیّت با قراردادهای اخلاقی و مذهبی، فشار لحظه، و پایان فاجعه آمیز. این پژوهش با استفاده از شیوه ی تحلیلی-توصیفی و گردآوری داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای مؤلفه های رئالیستی_ناتورالیستی موجود در داستان مستأجر با دیدی انتقادی بررسی گردیده است.
ویژگی ها و نمودهای آنیما و آنیموس در زنان کلیدر
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
225 - 250
حوزه های تخصصی:
نقد اسطوره ای شاخه ای از نقد ادبی است که بیشتر متأثر از مکتب روان شناسی تحلیلی یونگ است و به بررسی اسطوره ها و کهن الگوها در تار و پود اثر ادبی می پردازد. اصلی ترین نقطه ی اتصال این دو حوزه، طرح «حافظه ی ناخودآگاه جمعی» و به دنبال آن «کهن الگو»ها است که در اساطیر مجال تجلی می یابند. کهن الگوها که ریشه های ساختاری اسطوره ها را شکل می دهند، الگوهای ازلی و ابتدایی روان آدمی به شمار می آیند. از جمله ی معروف ترین این کهن الگوها، آنیما و آنیموس اند که عنصر تکامل بخش روان ناخودآگاه مردان و زنان محسوب می شوند. در این جستار رمان کلیدر، بزرگ ترین رمان فارسی نوشته ی محمود دولت آبادی بر اساس دیدگاه های نقد اسطوره ای و کهن-الگویی مورد خوانش قرار گرفت تا چگونگی نمود کهن الگوهای آنیما و آنیموس بر اساس ویژگی های این کهن الگوها در زنان نقش آفرین رمان بررسی شود. نتایج حاصل شده نشانگر نمود کهن الگوی آنیما در هیأت معشوق، مادر مثالی، زن اغواگر، زن الهام بخش، زن حیات-بخش و تجلی آنیما در وهم مردانه با جنسیتی زنانه متأثر از همسر، مادر و خواهر است. نمود آنیموس نیز با رفتار و روحیات مردانه در زنان کلیدر قابل مشاهده است.