فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۰۱ تا ۲٬۱۲۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
منبع:
پژوهش های نوین ادبی (شیرین و شکر) سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
125 - 146
حوزه های تخصصی:
زمین سوژگی بنابر نگره وجودگرایی عریانیستی، رویکرد وجود هم افزا-وجود فراتر از هم افزایی- را مطرح می سازد. وجود هم افزا-وجود فراتر از هم افزایی- کلی فراتر از هم افزایی ساحات شاکله موجودیت یک هستی مند است که از هرگونه ثنویت گرایی و دوئیت پنداری که خاص فلسفه اومانیستی ست فراتر می رود؛ از این رو در بررسی تقابل دو نگره زمین سوژگی و انسان سوژگی، با معرفی نگرش انتقادی فرااومانیستی و فراسُنت -در نگرش اصالت زمین- انسان خودبنیاد و دائم مدار که همواره در فلسفه اومانیستی بر ثنویت گرایی و ابژه پنداری زمین تاکید دارد؛ مورد نقد قرار می گیرد. در این نگره نیز بیان می شود که جدا پنداشتن دو رویکرد وجود و موجود اساسا غلط و نادرست است؛ وجود زمین همواره وابسته به موجودات آن است و این وجود بدون وجودِ زوجِ هم گونه معنایی نخواهد داشت؛ بنابراین وجود هم افزا دارای ساحات مشکک موجودی ست که قائل به زوجیت پنداری پدیدارهاست؛ نه دوگانه پنداری آنها. همچنین این مقاله که به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای صورت گرفته؛ به بررسی نگرش اکوفمینیسم می پردازد. در این نگرش زن و زمین یکی پنداشته می شوند. البته نگرگاه زمین سوژگی با عنایت به دیدگاه انتقادی فرافمینیسم و رویکرد زنانه نگری و مردانه نگری انسان محورانه برابری وجودی را مطرح می سازد نه تشابه سازی وجودی. همچنین با معرفی ادبیات طبیعت گرا، بیان می دارد که نگرش اصالت زمین (زمین سوژگی) همواره از دو رکن اساسی عدم هرگونه ثنویت گرایی و عدم هر گونه صفت دهی پیروی می کند.
تحلیل ژانر ادبی فرامتن در گلستان سعدی
منبع:
پژوهش های نوین ادبی (شیرین و شکر) سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
171 - 186
حوزه های تخصصی:
فرامتن از ژانرهای مطرح امروز و جزء ژانرهای تئوریزه نشده و احیاگری است که تبدیل به سیستم شده و ساحتی از ادبیات به شمار می آید که در هیچ ژانر و دیدگاه شعری و داستانی طبقه بندی نشده. فرامتن بازگشتی آوانگارد به وجوه فرارونده تمام متون منثور مکتوب -حتی منظومِ غیرشاعرانه- در سنت تاریخ ادبیات ملل کهن جهان است که با تمام عظمت هنری خود هیچ گاه در پارادایم جنسیت های ادبیِ شعر و داستان تعریف نشده اند.<br />کلام سعدی در عین ایجاز، آیینه تمام نمای فصاحت و بلاغت است. از همین رو ما در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از منابع کتاب خانه ای، در پی آنیم که دیباچه گلستان و بسیاری از سطور تعلیمیِ آن (جدا از سطور داستانی_شعری اش) در کدام جنسیتِ ادبی جای می گیرند؟ با احترام به تمام پژوهش گران، معتقدیم که این دست آوردها تماما تک وجهی بوده و شأن و اصالت کلمه آن چنان که باید در آنها حفظ نشده است. بنا بر مولفه های مکتب اصالت کلمه، متون موردنظر از چارچوبه های موجود فرارَوی کرده و در نهایت شاهد هم افزایی منسجمی هستیم که در یک متن عریان، خود را از قید و بندها رها کرده و از یکایک پتانسیل های کلمه بهره می برد. بنابراین بنیان روایتِ اینگونه متون هرگز در تعاریف کلاسیک و امروزینه ی شعر یا داستان قرار نمی گیرند بلکه آثاری فاخر، ادبی اما خارج از هستی شناسی شعری و داستانی اند. بر همین اساس این آثار بر پایه ی سیستم پیشنهادینِ آرش آذرپیک در ژانر فرامتن قرار دارند و هیچ تعریف دیگری جز فرامتن را نخواهند پذیرفت.
سیر تکاملی غزل از «تغزل» در مکتب خراسانی تا «مینی مال تغزلی»
منبع:
پژوهش های نوین ادبی (شیرین و شکر) سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
187 - 206
حوزه های تخصصی:
این قالب از شعر پارسی قدمتی طولانی دارد که در طول تاریخ ادبیات فارسی توانسته پابه پای ذوق ایرانی حرکت کند البته بعد از شکل گیری شعر نو و بعدها شعر سپید عقیده بر این بود که غزل دیگر نتواند حرفی برای گفتن داشته باشد اما این قالب از شعر نو و سپید وام گرفته و توانست بار دیگر زندگی تازه ای را از سرگیرد. سرچشمه غزل از تغزل است و تغزل که فرزند مکتب خراسانی است با گذشت زمان، آرام آرام صیقل یافت؛ با سنایی به رسمیت شناخته شد و با سعدی، حافظ و مولانا به معنای واقعی کلمه غزل شد. بدون تردید در سایه استقلال فکری و اندیشه و رها شدن از قید زنجیرهای قطعیت فرآیند تازه ای از چینش کلمات در اشعار نمود پیدا کرد که غزل نیز از این قاعده مستثنی نبوده و در نهایت با غزل مینی مال در مکتب عریانیسم، شاعر بدور از تکلف و پوشیده سخن گفتن، در نهایتِ برهنگی واژه ها و در سایه ایجاز کلام به غزل جانی دوباره بخشید در جریان این مقاله با استفاده از منابع کتاب خانه ای و با روش توصیفی - تحلیلی به چگونگی پیدایش غزل، نحوه دگردیسی آن از ادوار گذشته تا عصرحاضر و همچنین به بررسی نو آوری های آن در مکتب اصالت کلمه پرداخته می شود.
تصویرشناسی بر اساس نظریه مکتب ادبی فلسفی اصالت کلمه
منبع:
پژوهش های نوین ادبی (شیرین و شکر) سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
207 - 230
حوزه های تخصصی:
چیستی تصویر و اینکه چرا تصاویر وجوه اشتراک و افتراق دارند و این پرسش که تصویر تولید می شود یا هستی مستقل از سوژه شناسا دارد؟ از جمله مهم ترین دغدغه های متفکران در قرن اخیر بوده است. از دیدگاه آرش آذرپیک، بنیان گذار مکتب ادبی-فلسفی اصلت کلمه، تصویر از جوهره معنایی و مفهومی کلمه سرچشمه می گیرد. در وجود شناسی عریانیستی، کلمه هفت جوهر دارد از جمله جوهره معنایی. چون جوهر بعد ثابت و متغیر دارد؛ جوهره معنایی کلمه نیز دارای بعد ثابت و متغیر است. از آنجا که هر پدیداری کلمه است و با کلمه خود را می نمایاند؛ هر آنچه هست کلمه پدیدار است بنابراین کلمه پدیدارها بعد ثابت و متغیر جوهری دارند. بعد ثابت یک کلمه پدیدار چنانچه از ساحت وجودی نگریسته شود؛ فراتصویر می سازد و چنانچه در ساحت موجودی نگریسته شود؛ بنابر ضمیرهای متفاوت خودآگاه و ناخودآگاه جمعی-فردی انسان و نیز انواع شهودات مختلف ما انسان ها، ایماژ به ماهُو موجود هستی می یابد. هم چنین یک پدیدار را می توان با ساحات وهمی هم ایماژ کرد و نیز می توان پدیداری را غیر تصویری نگریست. مهم این است که ما براساس مقوله بندی زبان خویشتن می بینیم. زبان ما را می اندیشد چنان که در تصویرسازی ذاتا تابعِ شناسایی از زبان خود هستیم و مقوله بندی هایی از زبان خویشتن.
مقایسه و نگاهی گذرا برمفاهیم وطن درادبیات مشروطه با تکیه برآثارسیداشرف الدین گیلانی وادبیات دفاع مقدس قیصرامین پور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
وطن در ادبیات مشروطه دارای مفاهیم متعددی است. همه شاعران این دوره در شعر خود بر وطن پرستی، مبارزه با استبداد و استعمار، آبادانی سرزمین خود، نگاه نوستالوژیک به ایران قبل از اسلام تأکید دارند. مفهوم وطن اسلامی هم در شعر بعضی از شاعران دیده می شود در ادبیات دفاع مقدس وطن اقلیمی، وطن انسانی، وطن اسلامی و وطن دوستی در بیشترسروده های شاعران این دوره بخصوص قیصرامین پوردیده می شود. برای روش تحقیق این پژوهش در ابتدا به منابعی که در مورد وطن بود، مراجعه کردیم. در زمینه وطن برای شناخت دقیق مفهوم وطن هم در ادبیات کلاسیک و هم در عصر حاضر مورد بررسی قرار گرفت. در این میان چون وطن جزو مقوله های اجتماعی نیز محسوب می شوند، در مورد جامعه شناسی ادبیات و بخصوص جامعه شناسی ادبیات فارسی به طور جداگانه مطالعه شد. از سویی دیگر ادبیات مشروطه و دفاع مقدس ارتباط تنگاتنگی با کنش ها، واکنش ها، رویدادها و تغییرات عصر خود دارند و برآمده از دوره ای تاریخی هستند. از این رو برای شناخت بهتر این دو ادبیات، به مطالعه انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی و چرایی اتفاق و چگونگی فرایند آن ها بپردازیم.
معانی ثانوی جملات انشایی در دفتر دوم مثنوی معنوی «منادا»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نقش و اهمیّت انواع جملات انشایی در انتقال مفاهیم عرفانی بسیار چشمگیر است و مولانا چون عرفای صاحب قلم برای تعلیم و بیان تجارب عرفانی و هیجانات عارفانه ی خود، ابزارهای گوناگون زبانی، ازجمله جملات انشایی با مفاهیم مجازی در خدمت گرفته است. هرگونه جمله ایی یک مفهوم ظاهری دارد که در بحث دستور زبان مورد بررسی قرار می گیرد. به عنوان مثال : جمله ای حامل خبر است و با جمله ای پرسشی، سوال مطرح می کند. اما در عرف و سنت ادبی از این گونه جملات به ضرورت حالات گوناگون برای اهداف دیگری نیز مورد استفاده واقع می شود که آگاهی برای کسی که قصد دارد سخن بگوید لازم است. شعر مولانا در قیاس با حجم انبوه شعر فارسی در انتقال مقاصد و اغراض متعدد در محدوده ای کوچک کلمات منزلت ویژه و یکتایی دارد. در این مقاله سعی شده باروش کتابخانه ای و تحلیلی، با بررسی شیوه های کاربرد «ندا» که از مقوله های مهم انشا است، به بسامد و تنوّع این جملات درمثنوی شریف پرداخته، و بسامد جملات انشایی به کار رفته در معانی مختلف بر اساس تعاریف کتب بلاغی به صورت بسامدی مشخص گردد تا هم با میزان نوآوری های طرز بیان و با توجّه به بارمعنایی هریک، دیدگاه صاحب نظران را تحلیل و جمع بندی کنیم. معانی مجازی منادا در دفتر دوم مثنوی، از نظر بسامد به ترتیب شامل: تعظیم و تحسین، توبیخ و سرزنش، ارشاد و تربیت، دعا و نیایش، استغاثه و دادخواهی، تحذیر، تحسّر، اظهار بیزاری وتنفّر، دلجویی و استیناس، اظهار شگفتی و تذکّر می باشد،
تأثیرپذیری سیّدمحمّد مکّی حسینی از اندیشه های عین القضات همدانی، با تکیه بر آراء معرفت شناسی در بحرالمعانی و تمهیدات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیّدمحمّد مکّی در بحرالمعانی، توجه قابل تأمّلی به مباحث معرفت شناسی داشته است. هدف این پژوهش، تبیین آراء معرفت شناسی سیّدمحمّد مکّی و بررسی تأثیرپذیری او از تمهیدات عین القضات است. نوشتار حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با تکیه به منابع کتابخانه ای صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که سید محمد مکی، در مباحث معرفتی، نه تنها در محتوا، بلکه در الفاظ و عبارات، متأثر از اندیشه های عین القضات همدانی بوده است. هر دو عارف، میان علم ظاهری و علم باطنی، تمیز قائل شده اند و علم باطنی را همان معرفت الهی دانسته اند که عارفان به واسطه درجه ایمان و یقینی که دارند، از آن برخوردار می شوند. انسان می تواند از طریق شناخت خویش و شناخت محمد (ص)، به معرفت الهی، دست یابد. البته معرفت به ذات الهی ممکن نیست و تنها می توان نسبت به اسماء و صفات و افعال الهی، به معرفت رسید. آنان از وجود ضرورت حجاب سخن گفته اند و بر این باور هستند که این حُجب به صورت کامل برطرف نمی شود. همچنین معارف الهی به دلایلی از جمله محتوا، محدودیت های بشریت و شریعت، عدم درک مخاطب و مسئله رازداری، بیان ناپذیر هستند. این مباحث در نامه های سیّدمحمّد، به تفصیل بیشتری نسبت به تمهیدات آمده است.
تحلیل و تطبیق «منطق الطیر» عطار نیشابوری و رمان «کتاب سیاه» از اورهان پاموک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اورهان پاموک، داستان نویس صاحب نام ترکیه، برخی آثار خود را تحت تأثیر ادبیات ایران و مطابق الگوهای موجود در شاهکار های ادب کلاسیک فارسی خلق کرده است. «کتاب سیاه» یکی از رمان های پاموک است که در آن، شیوه های نوین و مدرن داستان نویسی در غرب، با قصه ها و حکایات کهن ادبیات شرق، از جمله ادب فارسی، نزدیکی و خویشاوندی یافته است. پاموک در این رمان، توجه ویژه ای به عطار نیشابوری و منظومه «منطق الطیر» نشان داده و تلاش نموده است کار خود را با الگوی نمادین موجود در «منطق الطیر» مطابقت دهد. او از «منطق الطیر» به صورت پشتوانه ای محتوایی و ساختاری بهره برده و با ایجاد موقعیت های داستانی ویژه، در صدد بازنمایی وادی های طریقت در متن رمان خود برآمده است. این گفتار، با روش تحلیلی تطبیقی، شیوه بهره مندی پاموک از اندیشه های عطار و چگونگی تأثیرپذیری او از «منطق الطیر» را بررسی کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد ظرفیت های عرفانی، تمثیلی و داستانی منظومه «منطق الطیر» و رمان «کتاب سیاه» از جهات مختلف همانندی دارد. در این رمان، ضمن بازنمایی معنایی مفاهیم عرفانی «منطق الطیر»، اشاراتی مستقیم به قصه های «منطق الطیر» و فرازهایی از داستان سفر مرغان به کوه قاف، به چشم می خورد؛ همچنین ذکر برخی نام ها به روشنی نشان می دهد که وجه بینامتنی ژرف و فراگیری میان رمان «کتاب سیاه» و «منطق الطیر» وجود دارد.
اسطوره آفرینش شیطان و بازتاب آن در ادبیات فرانسه و ایران (واکاوی موردی: آنتوان قدیس و افسانه سریویلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره، داستان کهنی است که زمانی در نزد اقوام باستانی، حقیقت در نظر گرفته شده و امروزه جنبه داستانی دارد. فلوبر، در داستان «آنتوان قدیس» از اسطوره های ایران باستان به شکل موثری سود جسته و در آن به ویژه علاقه خود به مضمون مواجهه انسان با شیطان را نشان داده است. نیما یوشیج، نیز در منظومه «خانه سریویلی» به اسطوره پردازی پرداخته است. او محتوای مواجهه انسان با شیطان را از فرهنگ گذشته، به ویژه از آنتوان قدیس برگرفته و در آن دخل و تصرف کرده است. شیطان در هر دو منظومه، دارای نقش اساطیری است و کارکردی اجتماعی دارد. در این پژوهش با شیوه تحلیلی-تطبیقی، مضامین مشترک اسطوره ای موجود بین خانه سریویلی و داستان آنتوان قدیس، بر اساس اسطوره آفرینش شیطان بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نیما در سرودن خانه سریویلی به طور کامل زیر تاثیر داستان آنتوان قدیس، اثر گوستاو فلوبر است.
بررسی تحلیلی پیوند ضحاک ماردوش با نهوشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حماسه ها و اساطیر ایران و هند به دلیل ریشه های مشترک، همسانی های بسیاری دارند. یکی از شخصیت های حماسه های ایرانی که خویشکاری های او در هند بسیار تکرار شده، ضحاک است. پژوهش گران ویشوه روپه را به دلیل سه سر بودن و وریتره را به دلیل ارتباط با خشکسالی هم سان هندی ضحاک می دانند، اما داستان گناه ایندرا و رسیدن حکومت او به نهوشه همسانی های بسیاری با داستان گناه جمشید و رسیدن ضحاک به پادشاهی دارد. در روایت های هند و ایرانی ایندرا و جمشید از نمونه گناه کارانی هستند که فره خود را از دست می دهند، اما ضحاک و نهوشه به عنوان جانشینان ایشان، پس از انجام بزه هایی همسان چون چشم داشت به همسران پادشاه پیشین، خوارداشت روحانیون و ایجاد بدعت در دین و اجتماع، خود از پادشاهی خلع شده و در مکان هایی که جهان زیرین هستند، اسیر می شوند. در این جستار به بررسی تحلیلی و تطبیقی اشتراکات این داستان ها در شاهنامه، مهابهارت و دیگر روایت های هند و ایرانی پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بر خلاف نظر بسیاری از پژوهش گران که ضحاک را با ویشوه روپه یا وریتره تطبیق می دهند، در روایت های هندی نهوشه تطابق بیشتری با ضحاک دارد.
مطالعه مقایسه ای ساختارهای ماهوی اسطوره، در جهان سنت و پس از ظهور مدرنیته (بر اساس آرای اسطوره شناسان سده بیستم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدرنیته با تفکر علمی، خردگرایی و خاطره زدایی بر نگرش اساطیری تاثیر ویژه ای گذاشت. در این پژوهش به تحلیل اثر ورود مدرنیته بر مفاهیم ساختاری شناختی اسطوره بر اساس آرای اسطوره شناسان مطرح قرن بیستم و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و اسنادی و به روش مقایسه ای پرداخته می شود. در متن پیش رو جنبه دینی، تاریخی، هنری و ادبی، زمانی و مکانی، فلسفی، علمی و ... اسطوره ها قبل از ظهور مدرنیته و پس از آن، با هدف ایجاد شناخت از اثرات ورود مدرنیته، مقایسه شده است و چگونگی و چرایی تفاوت ها و همانندی ها در مفاهیم ساختاری شناختی اسطوره در قبل و بعد از ظهور مدرنیته مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد تغییر در نگرش در مفاهیم ساختاری اسطوره مانند مفاهیم زمانی، مکانی، علمی و فلسفی و ... در آغاز مدرنیته، باعث کمرنگ شدن نقش اسطوره ها در شروع مدرنیته شده است. با این حال پس از افول مدرنیته نگاه علمی با گسترش خود توانست نگرش اساطیری را نیز در خود بگنجاند.
تحلیل مؤلفه های سوررئالیستی منطق الطیر عطار نیشابوری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مکتب سوررئالیسم را واکنشی به نومیدی انسان معاصر از عقل گرایی و ماده گرایی محض عصر مدرن دانسته اند و گریز به جهان ناخودآگاه را، بهترین راه حل او در برابر رنج این سال ها به شمار می آورند. از سوی دیگر، عرفان اسلامی نیز نوعی مکتب فکری و معرفتی است که در مسیر کشف حقیقت، بیش از هر چیز بر ذوق و اشراق اعتماد می ورزد و ترسیم رابطه خالق و مخلوق را از رهگذر عبور از عین به ذهن و از جهان محسوس به ذهنیت مطلق ممکن می داند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که کتاب منطق الطیر به عنوان یکی از نمایندگان این روش فکری، در خرده روایت هایش دارای نشانه ها و مؤلفه هایی از سوررئالیسم است که تأیید کننده پیوند و همبستگی دو مکتب فکری سوررئالیسم و عرفان، حداقل در ساختار صوری آن هاست، همچنین از مؤلفه هایی چون: لامکانی و لازمانی، عشق، آزادی، رؤیا و تخیل، امر شگفت و جادو، جنون و دیوانگی و ... می توان به عنوان دیگر نشانه های اشتراک ساختاری و معنایی این اثر عرفانی با آثار سوررئالیستی مدرن، یاد کرد.
بررسی داستان شمسه و قهقهه براساس نطریه روایت شناسی ژنت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر روایت و روایت شناسی، به بحث های نسبتا نوینی در نقد ادبی تبدیل شده است. کسانی مانند ولادیمیر پراپ، ای. جی گرماس و تزوتان تودورف پیشگامان رویکرد ساخت گرا هستند. بر نظریه-پردازانی مانند ژرار ژنت تاثیر گذاشته اند. نظریه ژنت بر پنج مفهوم محوری که شامل نظم، تداوم ، بسامد، وجه و لحن استوار است. این پنج اصل ژنت را بر داستان شمسه و قهقهه- از کتاب محبوب القلوب - به عنوان یکی از متون داستانی قرن دهم، با شیوه کتابخانه ای و تحلیلی بررسی نمودیم. تا قابلیت و شگردهای روایی را با بررسی و تحلیل متن کشف نمائیم و به ساختار منسجم و دقیق روایت اثر پی ببریم. نتایج این پژوهش بعد از بررسی و تطبیق متن با نظریه ژنت، بدین شرح است که، این متن از نظر زمانی عدول از روال خطی را ندارد، روایت گذشته نگر است، حوادث با شخصیت ها پیش می رود. در بحث تداوم به علّت توجه نویسنده در همه قسمت های داستان به درنگ توصیفی و شرح وقایع با جزئیات، شتاب منفی است و این روند تا پایان داستان ادامه می یابد. بسامد نیز از نوع مکرر است که تاکیدی بر اهداف نویسنده در درون مایه داستان است. راوی دانای کل است، نوع کانونی شدگی آن متغیر و به شخصیت های داستان وابسته است. در ابتدا داستان ، لحن اول شخص دارد ، اما در حکایت های اپیزودی با روایت های سوم شخص ادامه می یابد.
نگاهی به شیوه های مضمون بندی در غزلیات کلیم کاشانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از شیوههای سبکی و منحصر به فرد در شعر سبک هندی که باعث خلق معانی و مضامین بکر شعری (معنی بیگانه) گردیده است بکار بردن شگردهایی است که با استفاده از آن به کشف رابطه و پیوندی تازه میان امری ذهنی با عینی پرداخته که در ظاهر هیچ پیوندی میان آنها نبوده و این جزئی نگری و باریک بینی و دقّت در جزئیات عاملی است که شاعر حتّی اشیاء پیرامون خود را به عنوان یکی از عناصر مضمونساز انتخاب مینماید. کلیم را میتوان تواناترین شاعر در تجسّم بخشیدن به معانی دقیق و مصوّر ساختن افکار رقیق در قالب الفاظ خواند که غزلیّاتش مُزیّن به تشخیص، باریکاندیشی، مضمونهای بکر و بدیع، خیالپردازی، معانی رنگین و استعارههای متعالی و دور از ذهن است. در این پژوهش شگردهای مضمونبندی در غزلیات کلیم مورد مطالعه قرار گرفت و مشخص شد که وی برای بستن مضمون و مضمون بندی در غزلیّاتش از عناصر مختلفی بهره میگیرد که این عناصر در شبکه تصاویر و تداعی معانی در شعر او نقش مهمّی داشته چون نگاه ژرفبین و خلاّق او مدام از یک شیء یا پدیده، متوجّه امر دیگری شده که از طریق ارتباط میان الفاظِ یک بیت و پیوند بین آنها و رابطه سه گانه شباهت، مجاورت و تضاد از رهگذر نگرشی دقیق و جزئی به اشیاء پیرامون خود مضمونی تازه خلق میکند.
هویّت «عقل و عشق» در اشعار عرفانی امام خمینی و علّامه حسن زاده ی آملی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هویّت عقل و عشق و مبحث تقابل، تضاد و یا همسویی آن دو به عصرکنونی منحصر نمی شود بلکه سابقه ای طولانی دارد که به عمر عرفان و تصوّف بر می گردد. نزاع عقل و عشق در اکثر آثار عارفان وجود دارد، در ظاهر عقل به پای عشق قربانی می شود امّا با تفکّر بیشتر، می توان دریافت که یک همسویی در آثارشان وجود دارد. امام خمینی(ره) و علّامه حسن زاده ی آملی دو شخصیّت برجسته و آگاه در علوم دینی می باشند که در عرصه ی ادب فارسی گام نهاده اند. این پژوهش که به روش تطبیقی و «تحلیلی- توصیفی» صورت گرفته است، برآن است تا هویّت مفاهیم عرفانی «عقل و عشق» در اشعار امام(ره) و علّامه را مشخّص نماید. آنان ویژگی های عش ق حقیقی را بی ان می کنند و به نظریّه ی عقل و عشق و تقابل بین آن دو می پردازند؛ آنان عقل هیولایی را نکوهش می کنند و به ستایش عقل رحمانی می پردازند؛ در بین اشعارشان نمودار عشق حقیقی به آفریدگار و انسان های کامل، به ویژه ائمّه ی معصومین(علیهم السّلام) به عنوان محور اصلی شعر دیده می شود. آنان همه ی معرفت خود را به واسطه ی عشقی می دانند که الهی است؛ این عشق حقیقی در تقابل با عقل و خرد است و در سراسر دیوان اشعارشان مشهود می باشد و از بسامد بسیار بالایی برخوردار است
نقد و تحلیل گونه روایت در رمان « نخل های بی سر » اثر قاسمعلی فراست بر اساس نظریه ژپ لینت ولت و الگوی لباو و والتسکی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به نقد و بررسی ساختارگونه روایت در رمان « نخل های بی سر »اثر قاسمعلی فراست بر اساس نظریه ژپ لینت ولت و الگوی لباو و والتسکی می پردازد. نخست، ضمن معرفیِ نظریه های ساختارگرایی به تاریخچه مختصری از این دو علم در ادبیات داستانی اشاره خواهد شد و دو الگوی ارتباطیِ در ساختار پیرنگ مورد واکاوی و تحلیل قرار خواهد گرفت. بر این اساس می توان برای این داستان یک الگوی مشابه ترسیم کرد، زیرا در آنها یک شی ارزشی به نام عمل به تکلیف انسانی و دفاع از اسلام و وطن دیده می شود. بنابراین یک اصل مهم در داستان های دفاع مقدس همواره تکرار می شود و آن غیر شخصی بودن نیروی فرستنده در این داستان ها است. بر خلاف گونه های دیگر داستانی که همواره یک شخصیت باعث سوق دادن کنشگر به سمت شیء ارزشی می شود، در داستان های دفاع مقدس همواره یک نیروی درونی برخاسته از اعتقادات دینی باعث حرکت کنشگر و هیچ پاداش دنیوی یا شخصیت بیرونی در این امر دخیل نیست. شناخت ابعاد مختلف داستان ها ضروری می نماید؛ در پژوهش حاضر نگارنده با رویکردهای نوین به واکاوی در رمان دفاع مقدس با عنوان «نخل های بی سر»می پردازد.
کارکرد تکنیک های روایی و ترفندهای زبانی در رمان های سیّدات القمر جوخه الحارثی و پاییز فصل آخر سال است نسیم مرعشی از منظر جریان سیّال ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
131 - 150
حوزه های تخصصی:
جریان سیّال ذهن، شکل خاصی از روایت داستان است که زمینه کنار رفتن نویسنده و مشارکت خواننده در تجربیّات ذهنی شخصیّت ها را فراهم می نماید . جوخه الحارثی و نسیم مرعشی در رمان های سیدات القمر و پاییز فصل آخر سال است کوشیده اند تا با بهره گیری از تکنیک های سیلان ذهنی، به بیان دغدغه ها و مسائل زنان در جوامع خود بپردازند. ازاین رو این مقاله، با روش توصیفی- تحلیلی، کارکرد جریان سیّال ذهن در این دو رمان و میزان موفقیت هر یک از نویسندگان را موردبررسی قرارمی دهد. یافته ها گویای آن است که الحارثی در ارائه تکنیک های سیّال ذهن برای انعکاس ذهنیّات شخصیت های داستان موفق تر بوده است؛ وی با بهره گیری از ظرفیت روایت دانای کل، در به کار گرفتن تکنیک تک گویی درونی شایسته تر عمل کرده است. الحارثی با به کار گرفتن تداعی آزاد، پرش های زمانی - مکانی پی در پی و تغییر زاویه دید راوی، باعث ایجاد ابهام در متن می شود و شعرگونگی در زبان، زمینه ابهام بیشتر در متن او را فراهم می کند؛ مرعشی به علت رویکرد ساده نویسی، کمتر از شعرگونگی بهره برده است؛ وی حدیث نفس را برای بیان احساسات زنانه به کار برده اما الحارثی آن را به جهت اهداف والاتری، از جمله احقاق حقوق از دست رفته زنان در جوامع سنتی به کارمی گیرد.
بازتاب فلسفه در شعر شفیعی کدکنی (براساس رویکرد اگزیستانسیالیسم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
151 - 172
حوزه های تخصصی:
فلسفه و ادبیات هرچند متعلّق به دو حوزه متفاوت علم و هنر هستند که هدف یکی کشف دانش و دیگری خلق زیبایی و لذّت بخشی است، با این همه ارتباط هایی نیز بین این دو حوزه وجود دارد. ادبیات گاهی جلوه گاه افکار و اندیشه های فلسفی و تفسیر و تبیین این افکار می شود و شاعران و نویسندگان برای غنائی معنایی و محتوایی آثار خود افکار فلسفی را در آثار خود وارد می کنند و هم زمان، فلسفه برای سهولت انتقال، به زبان ادبیات و هنر نیاز دارد. افکار فلسفی در قالب زبان ادبی دل نشین تر و زیباتر، قابل بیان است. در نوشتار پیش رو پس از بحثی درمورد رابطه فلسفه و ادبیات به بحث درمورد افکار فلسفی شفیعی کدکنی با تکیه بر اگزیستانسیالیسم پرداختیم. دیدگاه های وجودی در اشعار شفیعی کدکنی به شکلی گسترده وارد شده است و این اندیشه ها در بسیاری موارد بر پاره ای از اشعار شاعر، نظام و وحدت معنایی بخشیده است و شاعر، فکری فلسفی را در این اشعار پرورده است. دیدگاه های فلسفی شفیعی همچون اومانیسم، آزادی فلسفی، وانهادگی انسان، حق انتخاب و آزادی انسان و... سبب غنای محتوایی و اندیشگی اشعار او شده است. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است و تلاش شده است تا نمودهای اندیشه های فلسفی در اشعار شفیعی کدکنی، از متن استخراج شده و مورد بحث و بررسی قرار گیرد. نتایج پژوهش حاضر، نشانگر این است که اگزیستانسیالیسم و دیدگاه های اگزیستانسیالیستی بخش قابل توجّهی از رویکرد فکری شفیعی کدکنی را به خود اختصاص داده و او از اصول این مکتب فکری همچون؛ آزادی انسان، تعهّد و مسئولیت، اختیار و انتخاب، انسان گرایی و... در جهت غنای محتوایی شعر خود بهره برده و به برخی اشعار خود، رنگی فلسفی زده است.
گذر از پسا مدرنیسم به نئورئالیسم در رمان های «طوطی فلوبر» و «تنها داستان» جولین بارنز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پسامدرنیسم (Postmodernism) به مثابه سنت ادبی غالبا طی چند دهه میانی و پایانی قرن بیستم بر ابعاد مختلف ادبیات سایه افکند. در این میان برخی نویسندگان، و علی الخصوص نویسندگان معاصر انگلیسی، آن را مغایر و بیگانه با سبک ها و سنت های اصیل ادبی خویش یافتند. جولین بارنز (Julian Barnes)یکی از هنرمندانی است که زمانی خود نامی شناخته شده در ادبیات پسا مدرن بود. پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از روش تحلیلی توصیفی و در خوانشی پسامارکسیستی رانسیری (Rancierean) گذر از پسامدرنیسم به نئومدرنیسم (Neomodernism) را در دو رمان «طوطی فلوبر» (Flaubert’s Parrot) (1984) و « تنها داستان» (The Only Story) (2018) مورد بررسی قرار دهد. فرضیه اصلی در این تحقیق این است که بارنز متاخر دینامیک سوژه-نویسنده را در حرکت ضد پسامدرنیستی خود نه فقط در دنیای درون داستانی، بلکه جهان پیرامون خود را به زیبایی و ظرافت دریافته و به قلم نگارش در آورده است. برای اثبات این فرضیه نویسندگان با اتکا به برخی از آراء کلیدی رانسیر هم چون سیاست ورزی زیبایی شناسی(Politics of Aesthetics) نظام های هنری (Regimes of Art)توزیع و بازتوزیع امر محسوس(Distribution and Redistribution of Sensible) بر آنند تا به شرح و تفسیر تلاش و بازگشت بارنز به سنت های بنیادگرایانه تر و انسانی تر در سبک نگارش و کارکرد زیبایی شناختی آن به بازخوانی و تحلیل رمان های ذکر شده بپردازند.
بررسی استعاره مفهومی شرم در داستان های علی محمد افغانی (مورد مطالعه: شوهر آهو خانم و بافته های رنج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه استعاره مفهومی، برگرفته از زبان شناسی شناختی نوعی ابزار مفهومی در جهت کشف معنای متن در حوزه عواطف و احساسات است که در درک مفاهیم انتزاعی، نقش مهمی را ایفا می کند. در این مقاله یکی از کاربردهای استعاره مفهومی در حوزه شرم، در دو داستان «شوهر آهو خانم» و «بافته های رنج» علی محمد افغانی به روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده است. شرم از عواطفی است که بشر در طول تاریخ همواره آن را تجربه کرده است و با بررسی استعاره مفهومی آن تفاوت و شباهت فرهنگ ها در اظهار آن به دست می آید، در دو اثر افغانی در حدود 57 مورد استعاره مفهومی مربوط به شرم یافت شد، که اغلب با استعاره های جهانی شرم که توسط کووچش ارائه شده مطابق است، براساس حوزه مبدأ 12 اسم نگاشت، با فرآیند های جهتی، جانورانگاری، طبیعت انگاری، سیال انگاری، انسان انگاری و جسم انگاری در استعاره سازی دو داستان آمده است. از اقسام سه گانه استعاره مفهومی: 10 مورد استعاره جهتی، 3 مورد استعاره هستی شناختی و 44 مورد آن استعاره ساختاری است. به لحاظ مبدأ پربسامدترین حوزه آن «آتش» است که به صورت خوشه ای با گرما، گلگون شدن، آب شدن، عرق کردن آمده است.