مکتب سوررئالیسم را واکنشی به نومیدی انسان معاصر از عقل گرایی و ماده گرایی محض عصر مدرن دانسته اند و گریز به جهان ناخودآگاه را، بهترین راه حل او در برابر رنج این سال ها به شمار می آورند. از سوی دیگر، عرفان اسلامی نیز نوعی مکتب فکری و معرفتی است که در مسیر کشف حقیقت، بیش از هر چیز بر ذوق و اشراق اعتماد می ورزد و ترسیم رابطه خالق و مخلوق را از رهگذر عبور از عین به ذهن و از جهان محسوس به ذهنیت مطلق ممکن می داند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که کتاب منطق الطیر به عنوان یکی از نمایندگان این روش فکری، در خرده روایت هایش دارای نشانه ها و مؤلفه هایی از سوررئالیسم است که تأیید کننده پیوند و همبستگی دو مکتب فکری سوررئالیسم و عرفان، حداقل در ساختار صوری آن هاست، همچنین از مؤلفه هایی چون: لامکانی و لازمانی، عشق، آزادی، رؤیا و تخیل، امر شگفت و جادو، جنون و دیوانگی و ... می توان به عنوان دیگر نشانه های اشتراک ساختاری و معنایی این اثر عرفانی با آثار سوررئالیستی مدرن، یاد کرد.