بررسی داستان شمسه و قهقهه براساس نطریه روایت شناسی ژنت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر روایت و روایت شناسی، به بحث های نسبتا نوینی در نقد ادبی تبدیل شده است. کسانی مانند ولادیمیر پراپ، ای. جی گرماس و تزوتان تودورف پیشگامان رویکرد ساخت گرا هستند. بر نظریه-پردازانی مانند ژرار ژنت تاثیر گذاشته اند. نظریه ژنت بر پنج مفهوم محوری که شامل نظم، تداوم ، بسامد، وجه و لحن استوار است. این پنج اصل ژنت را بر داستان شمسه و قهقهه- از کتاب محبوب القلوب - به عنوان یکی از متون داستانی قرن دهم، با شیوه کتابخانه ای و تحلیلی بررسی نمودیم. تا قابلیت و شگردهای روایی را با بررسی و تحلیل متن کشف نمائیم و به ساختار منسجم و دقیق روایت اثر پی ببریم. نتایج این پژوهش بعد از بررسی و تطبیق متن با نظریه ژنت، بدین شرح است که، این متن از نظر زمانی عدول از روال خطی را ندارد، روایت گذشته نگر است، حوادث با شخصیت ها پیش می رود. در بحث تداوم به علّت توجه نویسنده در همه قسمت های داستان به درنگ توصیفی و شرح وقایع با جزئیات، شتاب منفی است و این روند تا پایان داستان ادامه می یابد. بسامد نیز از نوع مکرر است که تاکیدی بر اهداف نویسنده در درون مایه داستان است. راوی دانای کل است، نوع کانونی شدگی آن متغیر و به شخصیت های داستان وابسته است. در ابتدا داستان ، لحن اول شخص دارد ، اما در حکایت های اپیزودی با روایت های سوم شخص ادامه می یابد.