اسطوره، داستان کهنی است که زمانی در نزد اقوام باستانی، حقیقت در نظر گرفته شده و امروزه جنبه داستانی دارد. فلوبر، در داستان «آنتوان قدیس» از اسطوره های ایران باستان به شکل موثری سود جسته و در آن به ویژه علاقه خود به مضمون مواجهه انسان با شیطان را نشان داده است. نیما یوشیج، نیز در منظومه «خانه سریویلی» به اسطوره پردازی پرداخته است. او محتوای مواجهه انسان با شیطان را از فرهنگ گذشته، به ویژه از آنتوان قدیس برگرفته و در آن دخل و تصرف کرده است. شیطان در هر دو منظومه، دارای نقش اساطیری است و کارکردی اجتماعی دارد. در این پژوهش با شیوه تحلیلی-تطبیقی، مضامین مشترک اسطوره ای موجود بین خانه سریویلی و داستان آنتوان قدیس، بر اساس اسطوره آفرینش شیطان بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نیما در سرودن خانه سریویلی به طور کامل زیر تاثیر داستان آنتوان قدیس، اثر گوستاو فلوبر است.