فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۵۱٬۴۳۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
بعد از مرحوم دکتر محمّدعلی صادقیان، دومین عضو هیأت تحریریه کاوش نامه از میان ما رفت. دکتر کورش صفوی (متولد 6 تیر 1335) عضو هیأت علمی دانشگاه علّامه طباطبایی بود و گروه زبان شناسی آن دانشگاه با حضور او شهرت یافته بود. نگارنده در سال 1379 به عنوان مدیر گروه در تلاش تأمین استاد برای دوره تازه راه اندازی شده دکتری ادبیات فارسی دانشگاه یزد بودم. پس به دکتر کزازی (همکلاس سابق دوره دکتری در سال های 68 تا 72) متوسل شدم و ایشان وساطت کرد و مرحوم دکتر صفوی پذیرفت که روزهای پنج شنبه برای تدریس درس «تحقیق در دستور زبان» به یزد بیاید و آمد. هر پنج شنبه که برای استقبال او به فرودگاه می رفتم او را شادتر از گذشته می دیدم، در عوالمی دیگر سیر می کرد و همین بود که دانشجویان او که به غیر از یکی دو نفر بقیه از سالمندان روزگار بودند از کلاس های او شکفته تر از ساعت قبل بیرون می آمدند. می گفت: «زبان علم ممکن است سخت باشد ولی بیان علم باید به گونه ای باشد که مادربزرگ بی سواد من هم آن را بفهمد» و با همین روش، تدریس می کرد و شگفتی دانشجویان را برمی انگیخت.
تعریف می کرد که پدرش عمادالدّین صفوی، استاد دانشکده حقوق دانشگاه تهران بوده و او زبان آلمانی را در خانه پدر آموخته و بعد از دوران دبیرستان به آلمان و سپس اتریش و آنگاه آمریکا رفته و در سال 56 با لیسانس به ایران برگشته و در دوره فوق لیسانس زبان شناسی دانشگاه تهران به تحصیل پرداخته است. به نظرم رسید که او را در آن زمان در بوفه دانشکده ادبیّات دانشگاه تهران بسیار دیده باشم؛ خودش نیز تعریف می کرد که پاتوق او و همکلاسی هایش در آنجا بوده است. در پاییز 58 از پایان نامه خود دفاع کرده بود و قبل از انقلاب فرهنگی و تعطیلی سه ساله دانشگاه ها به عضویت دانشگاه علّامه درآمده بود.
دیدار او در سال 68 را کاملاً به یاد آوردم. او دانشجوی دکتری زبان شناسی بود و نگارنده دانشجوی دکتری ادبیّات فارسی، موضوع رساله اش «اسباب نظم در زبان فارسی» بود که بعداً به صورت کتاب معروف «از زبان شناسی به ادبیّات» به چاپ رسید. استاد راهنمای او دکتر حق شناس بود و استاد مشاورش از گروه ادبیّات فارسی دکتر شفیعی کدکنی بود.
در سال های شروع کار مجله کاوش نامه از او درخواست کردم که با این مجله تازه تأسیس همکاری کند، پذیرفت و نامش تا این زمان که ناگهان از میان ما رفت، زینت بخش صفحه شناسنامه مجله و قوّت اعتبار آن بود. دکتر صفوی در 20 مرداد 1402 در 67 سالگی در «نیکوزیا» (پایتخت قبرس) درگذشت و از شگفتی های روزگار این که در همانجا به خاک سپرده شد. روانش شاد باد.
دریغ صحبت دیرین و حقِّ دید و شناخت/که سنگ تفرقه، ایّام، در میان انداخت
اندیشه وجودی در «شعله های آب» از مرتضی مردیها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۸
183 - 233
حوزه های تخصصی:
اگزیستانسیالیسم یکی از مهم ترین فلسفه های قرن بیستم است که به مسائل انسان که امروز «وجودی» نامیده می شوند، می پردازد. مسائلی مانند معنای زندگی، مرگ و رنج. این فلسفه از جهت اهمّیتی که برای مقام انسان قائل است و او را صاحب قدرت اراده و آفرینندگی می داند، شایسته توجّه است. تأثیر فلسفه وجودی اگزیستانسیالست بر نمایشنامه و رمان ها گویاتر است تا رساله های فلسفی. در این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی به بررسی بازتاب این فلسفه در داستان بلند «در شعله های آب» از «مرتضی مردیها» پرداخته می شود. ترتیب بیان موضوع ها به گونه ای است که سیر تدریجی اندیشه های نویسنده-راوی را از مرگ اندیشی که حاصل مواجهه انسان با حقیقت هستی است، تببین می کند. آنگاه، بیداری رنج آمیز شخصیّت داستانی را که برخاسته از این خودآگاهی است تا چگونگی ایمان به خداوند در مقام آگاهی جاودانه جهان و اتحاد عاشقانه با او روشن می سازد؛ زیرا تنها راه رسیدن به جاودانگی روحی و جسمانی است. در این پژوهش کوشش نهایی بر معرفی و تبیین ساختار اگزیستانسیالیست در رمان «در شعله های آب» از مرتضی مردیها است که بنا بر آن، رویکردهای استحسانی و اخلاقی و ایمانی هرکدام با زیرشاخه های متعددش در تار و پود اثر درهم تنیده شده است.
بررسی غزلیات حافظ بر اساس نظریه کارکردهای ارتباطی یاکوبسن
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
62 - 92
حوزه های تخصصی:
یاکوبسن، ابزارهای تاثیرگذاری زبان را در شش حوزه عاطفی، ترغیبی، ارجاعی، فرازبانی، همدلی و ادبی معرفی می کند. به نظر او هنرمند با هدایت پیام خود از طریق این شش مجرا می تواند مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد. نقش های زبان و جهت گیری آن ها عاملی تعیین کننده در شیوه بیان نویسنده و بازنمایی نگاه وی به دنیای اطراف است. هر کدام از این نقش ها با جهت گیری به سوی مخاطب، گوینده، موضوع پیام و امثال این موارد، باعث بازنمایی هایی متمایز از موضوعی یکسان در نوشتارهای مختلف می شوند. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای نشانه های نقش های زبان در غزلیات حافظ با تکیه بر «فرایند ارتباط یاکوبسن» مطالعه و بررسی شد. از میان دو گروهِ کارکردگرایان و ساختار گرایان، ره یافت دوم مبنای کار، و نسخه حافظ غنی قزوینی مِلاک عمل قرار گرفت. با بهره مندی از دستاوردهای زبان شناسی و نقش شعری زبان، می توان تصرفات شاعرانه را در غزلیات حافظ بهتر نمایاند. راز ماندگاری اشعار حافظ، تصرفاتی است که او آگاهانه در حوزه زبان انجام داده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که با توجه به ویژگی های زبانی و محتوایی غزلیات حافظ، هر کدام از نقش های زبان را در غزلیات وی با تکیه بر نظریه ارتباط یاکوبسن می توان در سه محور بررسی نمود: 1) ساختار، 2) درون مایه، 3) مخاطبان. بررسی ساختار جملات بیانگر این مطلب است که در بیشتر ابیات اجزای اصلی و فرعی مانند نقش های نهادی، متممی، مفعولی و مسندی، و قیدی هر کدام به نحوی در انتقال پیام مورد نظر شاعر تأثیرگذارند.
بررسی اقوال و احوال بایزید بسطامی و جنید بغدادی بر طبق نظریه روان شناسی مثبت
حوزه های تخصصی:
امروزه با گسترش مطالعات بینارشته ای مرزهای سنتی رشته های مختلف دانشگاهی تغییر کرده و بسیاری از آثارگذشتگان با استفاده از نظریات جدید بازکاوی و مورد مطالعه مجدد قرار گرفته است. روان شناسی مثبت که به تازگی مورد توجه روان شناسان قرار گرفته؛ مؤلفه هایی را عنوان می کند که با اصول عرفا بسیار نزدیک است. سلیگمن مؤلفه های مؤثر در این حوزه را به شش قسمت تقسیم کرده است: خرد، شجاعت، عشق، عدالت، میانه روی و تعالی. این فضیلت ها در میان آثار عرفا مشهود است، از جمله تذکرهالاولیای عطار که به شرح اقوال عارفان پرداخته است. جستار حاضر با استفاده از روش تحلیلی– توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی اقوال جنید بغدادی و بایزید بسطامی پرداخته است. با بررسی زندگی این دو پیشوای بزرگ مشرب های عرفانی متفاوت و مهم یعنی «عرفان عابدانه» و «عرفان عاشقانه»، می خواهیم به نکاتی از زندگی و شخصیت آنها پی ببریم که با مؤلفه های روان شناسی مثبت گرا مطابقت بیشتری دارد. مؤلفه خرد اولین اصل مثبت گرایان است و مکرر در احوال این دو بزرگوار مشاهده می شود و یا تعالی، آخرین مؤلفه مثبت گرایان، تک تک اصولش بجز فضیلت شوخ طبعی مابقی با رفتار آنان مطابقت دارد. مؤلفه هایی نظیر عشق، عدالت و میانه روی نیز با آموزه های عارفان شباهت زیادی دارد، اما مؤلفه ای مانند شجاعت کمتر به آن توجه شده است.
رهیافت های گریز از ترجمه ناپذیری رمان النظاره السوداء اثر احسان عبدالقدوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این دنیای به هم پیوسته، ارتباط مؤثر میان زبان های مختلف امری بسیار مهم است. با این حال، ترجمه متون موجود در زبان ها به دلیل تنوع، اغلب چالش هایی را ایجاد می کند که برابر دقیق مفاهیم یا عبارات خاص را دشوار می نماید. همچنین وابستگی دوسویه فرهنگ و زبان با یکدیگر این واقعیت را تبیین می کند که در فرآیند ترجمه همواره با فرهنگ و زبان مبدأ سروکار داریم. در این صورت مترجم به عنوان واسطه فرهنگی باید فرهنگ مبدأ را در کنار زبان قرار دهد. در همین راستا رمان النظاره السوداء اثر احسان عبدالقدوس که حاوی واژگان و جملات زبانی و فرهنگی بسیاری است، انتخاب شد و به شیوه توصیفی- تحلیلی، سطح ترجمه پذیری یا ترجمه ناپذیری واژگان و جملات آن مورد بررسی قرار گرفت. پس از تجزیه و تحلیل عبارات دریافتیم موارد بسیاری هم در حوزه زبانی و هم فرهنگی وجود دارد که ترجمه ناپذیر بوده و مترجم باید واژگان و جملات را به گونه ای ترجمه کند که با زبان و فرهنگ مبدأ (فارسی) همخوانی داشته و برای مخاطب قابل فهم باشد. بنابراین، مترجم برای ترجمه عناصر ترجمه ناپذیر، شیوه «معادل نقشی» را بیشتر از عناصر دیگر به کار گرفته است.
تصویر حجمی؛ بررسی بوطیقای تصویری شعر حجم در سبک هندی (مطالعه موردی: اشعار بیدل دهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
۱۰۵-۶۷
حوزه های تخصصی:
یکی از اصلی ترین گزاره ها در فهم حجم گرایی این است که این جریان هیچ ادعایی مبنی بر تازه بودن بوطیقای تصویری خود ندارد. در بیانیه حجم گرایی به صراحت به وجود موارد مشابه در شعر کلاسیک فارسی اذعان و اشاره شده است. رؤیایی نیز به عنوان رهبر جریان حجم، بارها در یادداشت های خود به این موضوع اشاره کرده است که حجم گرایی تجربه ای جدید نیست، بلکه حاصل تمرکز بر شکل خاصی از تصویرپردازی و نگاه است. از سوی دیگر ذهنی گرایی شعر حجم هنگام ساخت تصاویر حجمی، شباهت معناداری با مدلی از تصویرپردازی انتزاعی شاعران سبک هندی، به ویژه بیدل دهلوی دارد. در این مقاله پس از تعریف و توضیح اصطلاحِ تصویر حجمی، نمونه هایی از این شکلِ تصویرپردازی در شعر حجم تحلیل شده است، سپس با تحلیل نمونه هایی از این مدل تصویرپردازی در شعر بیدل، نشان داده شده که تصویرحجمی یکی از ویژگی های سبکی مشترک شعر یدالله رؤیایی و بیدل دهلوی است.
عصر مصرف گرایی؛ نقدی بر کتاب مصرف و زندگی روزمره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی نوشتار حاضر، نقد و بررسی کتاب «مصرف و زندگی روزمره» نوشته مارک پاترسون، جامعه شناس معاصر امریکایی است که به عنوان یکی از متخصصان حوزه مصرف و جامعه شناسی شناخته می شود. اثر مزبور یکی از متون جذاب و آکادمیک به شمار می رود که با تحقیق درباره آثار مصرف گرایی در زندگی بشر معاصر نگاشته شده است. به عقیده نویسنده اثر، راز بقای نظام سرمایه داری امروزی ایجاد فاصله میان تولید و مصرف و حتی تبدیل انسان ها به موجوداتی مصرف کننده است که غالباً هویت و شخصیت آنان نیز در فرایند بازار و خرید تکوین می یابد. نوشتار حاضر با طرح دیدگاه های پاترسون به عنوان یکی از زمینه های شکل گیری جامعه شناسی مصرف می نگرد و بر این عقیده است که آراء پاترسون، بوردیو و حتی دوسرتو می تواند قوام بخش رشته مستقلی با عنوان جامعه شناسی مصرف در مراکز آکادمیک و محافل علمی باشند. مهم ترین انتقادی که می توان به آراء پاترسون وارد نمود طرح مسأله مقاومت در برابر نظم مصرف گرای امروزی است که با از قضا در زمین مصرف گرایی طراحی شده است. ناقد با واکاوی این طرح، رویکرد متفکران انتقادی و بهره گیری از ظرفیت «هنر» و «هنر انتقادی» را رویکرد مطلوب تری جهت کاستن از آثار نامطلوب مصرف گرایی می داند.
نقدی بر کتاب Foreign Policy of Iran under President Hassan Rouhani’s First Term (2013–2017) (سیاست خارجی دور اول ریاست جمهوری روحانی(2013- 2017))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه و پیگیری سیاست خارجی ایران از موضوعات جذاب در بین عموم مردم و جامعه دانشگاهی محسوب می گردد. این رفتار مختص ایرانیان نیست و می توان آن را در بین سایر پژوهشگران خارجی نسبت به سیاست خارجی ایران نیز مشاهده کرد. لوسیانا ذاکارا ازجمله نویسندگانی است که در پرداختن به این موضوع بر سایر همتایان خود پیشی جسته و کتابی را درباره سیاست خارجی حسن روحانی در دور اول ریاست جمهوری گرداوری کرده است. عدم ترجمه کتاب به فارسی موجب گردید تا نویسنده درصدد معرفی اثر و نقد محتوایی و شکلی آن برآید. آنچه که کتاب را شاخص می سازد بهره گیری از قلم برخی نویسندگان سرشناس، پرداختن به برخی حوزه های کمتر توجه شده در پژوهش های ایرانی همچون روابط با آفریقا و آسیب شناسی سیاست خارجی دولت حسن روحانی است. عدم برخورداری از پشتوانه نظری برای مباحث، عدم انسجام بین مطالب فصول و نادیده گرفته شدن بی طرفی علمی توسط برخی نویسندگان کتاب، ازجمله نقاط ضعف اثر محسوب می گردد.
رئالیست خیال پرداز: نقد و بررسی کتاب شهریار منجی؛معنای شاهکار ماکیاوللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر تلاشی است برای مطالعه درباره کتاب شهریار منجی:معنای شاهکار ماکیاوللی، اثر مائوریتسوی ویرولی استاد ایتالیایی علوم سیاسی در دانشگاه های ایالات متحده آمریکا که انتشارات علمی و فرهنگی آن را در مجموعه اندیشه و اندیشه ورزان خود، در سال 1398 به چاپ رسانیده است. نویسندگان در مواجه نقدی خود با کتاب، تلاش کرده اند تا از مبنای روشی پدیدارشناسانه خاصی استفاده کنند. بر این اساس، و برپایه این باور بنیادین که، هر نقد/تفسیری درباره یک متن یا نظام فکری، با تجربه منتقد/مفسر از متن یا نظام فکری مورد مطالعه اش ارتباطی بنیادین دارد، به مطالعه درباره ساختار تجربه از منظری پدیدارشناختی روی آورده اند. بعد از این تلاش کرده اند تا متن ویرولی را براساس این مبنای روشی مورد بررسی قرار داده و این نکته را معلوم کنند که چطور، نویسنده کتاب، تمرکز خودش را بر باز سازماندهی معنای رساله ماکیاوللی بر پایه فهم تازه ای از شهریار به عنوان منجی قرار داده است.
اجتماعیات در رمان طریق بسمل شدن از محمود دولت آبادی
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳
29 - 38
حوزه های تخصصی:
محمود دولت آبادی نویسنده ای است با سبک نوشتاری واقع گرا و در رمان های متعدد به زندگی و رویکردهای اجتماعی و سیاسی نگاهی عینی گرا دارد. رمان طریق بسمل شدن دولت آبادی، داستانی درباره جنگ هشت ساله ایران و عراق است که دارای 52 شخصیت است. در این رمان، ماجرای تپه ای موسوم به صفر از زاویه ی دید دو راوی از هر دو کشور متخاصم روایت می شود. با وجود جایگاه خاص اجتماعیات در آثار این نویسنده و با توجه به فقدان تحقیقی بنیادین درباره رمان طریق بسمل شدن که پس از ده سال اجازه چاپ یافت، پرداختن به این رمان در حوزه ی نقد جامعه شناسی ضروری است. در پژوهش حاضر به بررسی رمان «طریق بسمل شدن» از منظر نقد جامعه شناسی پرداخته شده است. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. هدف در این پژوهش کشف اجتماعیات در رمان طریق بسمل شدن است. پژوهش بر پایه این پرسش اصلی شکل گرفت که مؤلفه های بارز اجتماعیات در رمان طریق بسمل کدام است؟ نتیجه تحقیق حاکی از آن است که مولفه های بارز اجتماعیات در رمان طریق بسمل شدن عبارت است از: تقابل شخصیت های طبقات مختلف اجتماع، زمینه های تاریخی اجتماعی و تقابل مسائل اجتماعی و فرهنگی در رمان طریق بسمل شدن.
بررسی تقابل گفتمان های اجتماعی در غزلی از حافظ
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳
53 - 64
حوزه های تخصصی:
حافظ در بسیاری از غزل های خود به صورت شاعرانه به موضوعات اجتماعی پرداخته است و تلاش می کند گفتمان های غالب روزگار را به چالش بکشد و در برابر آن ها از گفتمان های مغلوب حمایت نماید. مهم ترین رویارویی در شعر حافظ جدال گفتمان زهد و ریا با گفتمان رندی و خوش باشی است. در این مقاله، بر اساس الگوی تفسیری چندسطحی، غزل حافظ با مطلعِ منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن / منم که دیده نیالوده ام به بددیدن از منظر بررسی تقابل های اجتماعی بررسی شده است. بر اساس نتایج به دست آمده درمی یابیم که در جامعه ی عصر حافظ، زهد ریاکارانه و جزم اندیشی ابزاری است در دست قدرتمندان که برای تأمین منافع خود از آن بهره می گرفته اند. در مقابله با این رویکرد، حافظ در پی آن است که در کنار تک صدایی موجود در جامعه که مورد تأیید حاکمان است، صدایی دیگر را نیز حداقل در سطح شعر خویش مطرح کند و از این طریق به وضعیت و دیدگاه های موجود در محیط و زمانه خود اعتراض کند. هدف حافظ از طرح گفتمان شبه ملامتی، نقد گفتمان قدرت و تهذیب اجتماعی است تا دین و تقوا دامِ تزویر برای فریب خلق نشود و عیب جویی از دیگران شخص را به خودپرستی نکشاند. البته بهره گیری استادانه از عناصر زبانی و زیبایی آفرینی و والایی اندیشه های مطرح شده در متن، موجب شده است تا شعر حافظ نمودی فرازمانی و فرامکانی به خود گیرد و صدای اعتراضی همیشگی به زهد دروغین و فریبکاری اربابان قدرت در تمامی جوامع و دوره ها به شمار آید.
تحلیل «مرگ اجتماعی» در اشعار نیما یوشیج
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳
65 - 76
حوزه های تخصصی:
عصر حاضر را عصر اضطراب و فشار روانی و بیماری تمدن جدید خوانده اند که از احساس عجز و ناتوانی انسان در مقابل تهاجم ناهنجاری های اجتماعی پدید می آیند و آرامش فردی و گرایش جمعی را چنان به مخاطره می اندازند که انسان نه تنها احساس رسالت سیاسی و اجتماعی نمی نماید، بلکه از تداوم زندگی فردی نیز دست می کشد و مرگ را سزاوارتر از آن می یابد. پژوهشگران مرگ را به اضطراری، طبیعی و ارادی تقسیم کرده اند. از میان آن ها مرگ اضطراری دارای معنای حقیقی و دو دیگر دارای معنای مجازی اند. در این مقاله تبیین شده که مرگ اجتماعی یا مرگ به مفهوم اجتماعی را می توان به انواع مرگ افزود و از دیدگاه جامعه شناختی به تحلیل آن پرداخت. نیما بر اساس رسالت و تعهدی که برای خود قائل است نگاهش را از رمانتیسم به رئالیسم، به ویژه رئالیسم اجتماعی می دوزد و به طرح ناهنجاری ها و بیماری های اجتماعی می پردازد و از میان آن ها بیش از همه بر فقر، رنج، ذلت و خواری تأکید می ورزد. از دیدگاه نیما این پدیده ها اسباب ناآگاهی و ناتوانی انسان را فراهم ساخته و موجب ایستایی اش می گردند و این ایستایی برابر با مرگ و در مواردی مرگ سزاوارتر از آن است. فقر و رنج مورد نظر نیما غالباً ساخته انسان ها و در شمار شرور اخلاقی اند و اگرچه از جهل و ناآگاهی، جنگ، بی هدفی، بی دردی، نفاق و نظایر آن ها مایه ور می گردند، ولی مردم می توانند با تحصیل دانایی و توانایی بر آن ها فائق آیند و در جهت گیری مناسبات اجتماعی و تصمیمات سیاسی به سمت انسانیت، مؤثر واقع شوند.
جریان شناسی پیرنامه های سرزمین فارس از قرن چهارم تا هشتم هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۵
7 - 33
حوزه های تخصصی:
از قرن چهارم تا هشتم هجری قمری در خطّه فارس هشت پیرنامه به زبان فارسی و عربی تألیف، ترجمه و یا گزیده شده است که عبارت اند از: سیرت ابن خفیف، فردوس المرشدیه فی اسرار الصمدیه، انوارالمرشدیه فی اسرار الصمدیه، بدایه احوال الحلاج و نهایته، اخبار حلّاج، مفتاح الهدایه و مصباح العنایه، تحفه اهل العرفان، روح الجنان فی سیره الشیخ روزبهان. در این مقاله کوشش شده تا ویژگی ها، تأثیرگذاری ها و تأثیرپذیری های مؤلفان و سیر تحوّل این آثار بررسی شود. با توجه به وجود شباهت های فراوان آثاری که پس از سیرت ابن خفیف نگاشته شده اند و نسبت دادن شجره خرقه بیشتر پیران مذکور به ابن خفیف احتمال بسیار وجود دارد که مقامات نویسان متأخر از نگاشته ابوالحسن دیلمی درباره شیخ کبیر شیراز تأثیر پذیرفته باشند. تغییر مخاطب در شیوه نگارش این نویسندگان مؤثر بوده است؛ عربی گویی و شیوه نگارش عالمانه مؤلفان آثاری چون سیرت ابن خفیف و فردوس المرشدیه در معرفی شخصیت والای پیران بیانگر وجود مخاطبان خاص و اهل علم برای این آثار است و سست بودن کلام نویسندگان پیرنامه های روزبهان و درج کراماتی مادی با اهدافی نه چندان متعالی نشان می دهد هدف این نویسندگان قدرتمند جلوه دادن روزبهان برای مخاطبان عام و به نوعی بهره وری برای خود است.
موتیف های پزشکی در قصه های مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۵
97 - 123
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر پیرامون قصه هایی از مثنوی می باشد که حاوی نکات درمانی و پزشکی است؛ بدین منظور نگارندگان تمام داستان های مثنوی را بررسی و موتیف های درمانی و پزشکی را از آن استخراج کردند. این گزاره ها بدون در نظر داشتن نام گوینده به تجویزهای یک پزشک می ماند. این پژوهش نشان داد که مولانا با مفاهیم پزشکی آشنا بوده است و برای القای مقصود از گزاره های درمانی و پزشکی استفاده کرده است؛ سراینده در لابه لای داستان های مثنوی در کسوت یک پزشک پدیدار شده است و به تشریح بیماری های جسمی و به ویژه بیماری های روحی و طریق درمان آن ها پرداخته است. عمده مطالب درمانی مطروحه در مثنوی در ارتباط با مزاج شناسی، نبض شناسی، گیاه درمانی و شیوه های درمان است. در بسیاری از داستان ها، شخصیت اصلی داستان درگیر یک بیماری جسمی یا روحی بوده که توسط طبیب جسمانی یا روحانی، وضعیت او بهبود یافته است.
چیستی «مقام امن» در ادبیات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۵
319 - 346
حوزه های تخصصی:
در عرفان اسلامی و در ادبیات عرفانی گاه از مفهومی تحت عنوان «مقام امن» صحبت شده است. این پژوهش کتابخانه ای درصدد بررسی چیستی «مقام امن» در متون عرفانی است. در سیر نزول، هر عین خارجی، مقام امنی دارد. یعنی همان چیزی که در عین ثابت و سرّ قدرش، برای او رقم خورده است. در سیر صعود، سخن از مقامی است که اگر سالک به آن دست یابد، دیگر خوف از دست دادن روحیات و بیرون رانده شدن از مسیر سیر و سلوک را ندارد. در این مقام، سالک الی الله در ساحل امن است و از سبکبارانی خواهد بود که بیم قبض و تلوین معنوی برای او نیست، چه برسد به آنکه خوف و حزن دنیایی او را آزار دهد. در متون دینی نیز کلیدواژه «مقام امین» و همچنین عنوان «مقام محمود» بی شباهت با «مقام امن» موردنظر عارفان ادیب و شاعر مسلمان نیست. هرکدام از منازل سیر، سطح مورد انتظاری دارد که هرگاه سالک به آن سطح برسد به مقام امن آن منزل رسیده و می تواند وارد منزل بعدی سیروسلوک بشود. گاهی نیز عارفان صحبت از مقامی در طول سایر منازل و مقامات می کنند که از آن تحت عنوان «مقام امن» یاد کرده اند. مقامی که سالک با رسیدن به آن هیچ گاه بی قرار نمی شود و خوف و حزن دوری از نزد خدا را نخواهد داشت. فرضیه ی وجود «مقام امن» و بیان چیستی آن در ادبیات عرفانی، مسئله ی پژوهش حاضر است.
تأملی در دو سفر خودشناسی؛ «دوردست های مبهم» از محسن نکومنش فرد و «الحب فی المنفی» از بهاء طاهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوژه مهاجر در تجربه مهاجرت با پشت سر گذاشتن سردرگمی و گسست از فرهنگ خود و عدم تعلق به کشور میزبان، در صدد رسیدن به هویت حقیقی خود، فراز و فرودهای گوناگونی را پشت سر می گذارد. با توجه به لغزندگی هویت و الگوهای نظری موجود در خصوص مقوله مهاجرت در آرای هومی بهابها، پژوهش حاضر با رویکرد تطبیقی و با تکیه بر روش توصیفی_تحلیلی، درونمایه های مربوط به هویت مهاجر را در آثار «دوردست های مبهم» و «الحب فی المنفی»، در مراحلی چون مواجهه با دیگری، پذیرش و امتناع، آگاهی گسترده، بازگشت به خود و در نهایت گسست و فرجام بررسی می کند. در این آثار، شخصیت های شرقی در تعارض و تقابل با فرهنگ غرب و متناسب با تحولات درونی، درهم آمیزی با جریان دردناک جهانی و حفظ موضع ایدئولوژیک، به شناخت و درک شبکه ای از روابط جهانی دست یافته و بستری مبتنی بر واقعیت تاریخی، سیاسی و انسانی برای بیداری قلمروی از یاد رفته روان قهرمان در مرزهای ادغام شده «خود» و معنا بخشیدن به آن فراهم می کنند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد مهاجرت با گسست از فرهنگ خودی، رویارویی با فضای سرزمین میزبان و درک مکان و زمان در روند تعامل و تقابل با فضای گفتمانی «دیگری» به مثابه یک فضای روایتی مولّد_«فضای سوم»_ در آثار، به بیان تفاوت ها و تباین ها در جهان می-پردازد؛ فرآیندی که با توجه به عوامل روان شناختی و جامعه شناختیِ دیگربودگی و تحلیل عمیق مفاهیم بیگانه و بیگانگی اهمیت تازه ای به مفهوم هویت می بخشد.
پدیدارشناسی مکان و تخیل در داستان های زندان رضا براهنی بر اساس دو رویکرد «شولتز» و «باشلار»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیدارشناسی مکان شاخه ای از پدیدارشناسی است که درباره مکان به عنوان یک پدیدار توجه می کند. مکان ها در پدیدارشناسی، شخصیت و روح دارند که توسط عناصر معماری و اشیائی که در مکان قرار می گیرند، خود را به انسان ها نشان می دهند. شناخت شخصیت و روح مکان سبب ایجاد حس مکان می شود. بر اساس ویژگی های فردی، حس مکان در انسان ها متفاوت است. پدیدارشناسی تخیل به مکان ها از نظر رابطه آن ها با تخیل توجه می کند. در تحلیل پدیدارشناسی مکان و تخیل داستان زندان، به مکان زندان توجه می شود تا با توجه به حس مکان، نحوه تعامل شخصیت داستان با زندان مشخص شود. در این پژوهش تلاش شده است تا مکان زندان در آثار داستانی رضا براهنی بررسی شود. رضا براهنی در داستان های «آواز کشتگان»، «رازهای سرزمین من»، «بعد از عروسی چه گذشت؟» و «چاه به چاه» به مکان زندان پرداخته است. در این داستان ها مکان زندان، سلول های انفرادی است. عناصری مانند «چشم بند» و «صدا» در این داستان ها حضور پررنگ دارند. زندان در داستان های براهنی به کمک ایجاد هویت و دیگری سازی آمده است. شخصیت های داستان ها برای فرار از درد ناشی از شکنجه گاه به مدد ادبیات و گاه از طریق خاطره، تخیل را فرامی خوانند و لحظات مشقت بار شکنجه را قابل تحمل می کنند.
خوانش اسطوره-جامعه شناختی باب های «شیر و گاو» و «بازجست کار دمنه» از کتاب کلیله و دمنه، با تأکید بر طبقات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلیله و دمنه یکی از آثار ادبی و فرهنگی مشترک هند و ایران است که بسیاری از مطالب مندرج در آن براساس تفکر آریایی ملت های مذکور نوشته شده است. در جستار حاضر، به روش توصیفی -تحلیلی، موضوع قشربندی اجتماعی در باب های «شیر و گاو» و «بازجست کار دمنه» با رویکرد اسطوره جامعه شناختی تحلیل شده است. خوانش اسطوره جامعه شناختی روشی است که می توان به یاری آن ریشه اسطوره ای پاره ای از مفاهیم جامعه شناختی را آشکار کرد. آرای ژرژ دومزیل حاکی از این است که طبقه بندی در میان اقوام هندواروپایی یکی از اصلی ترین ساختارها برای ایجاد نظم اجتماعی بوده است. کینگزلی دیویس و ویلبرت مور نیز چنین نظری در مطالعات جامعه شناسانه خود دارند. تحلیل باب های ذکرشده کلیله و دمنه با این دو نظریه اسطوره شناختی و جامعه شناختی نشان می دهد که ساختار داستان «شیر و گاو» با ساختار طبقاتی جوامع هندواروپایی منطبق است؛ ساختاری طبقاتی که به هیچ وجه تحرک طبقاتی را برنمی تابد و همان طورکه در باب «بازجست کار دمنه» مشخص می شود، اقدام کنندگان به تحرک طبقاتی فرجامی جز ادبار و نابودی نخواهند داشت. در باب های مطالعه شده، دمنه عامل تحرک طبقاتی نافرجام است، کلیله مدافع و پذیرنده قشربندی به عنوان واقعیتی انکارناپذیر است، و شیر، مادر شیر و پلنگ، که به طبقه اشراف تعلق دارند، حافظ و نگاه دارنده قشربندی به عنوان ساختاری تنظیم کننده محسوب می شوند. قشربندی موجود در این باب ها، صورتی دیگر از کنش های سه گانه اسطوره ای جوامع هندواروپایی است که خود عامل شکل گیری طبقات اجتماعی در این جوامع شده است.
واسازی و فرارفتن از تقابل های دوگانی در متون اهل تصوف (شواهد از کتاب های نثر فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهشگران عرفان و تصوف اسلامی شکل گیری زبان تصوف و گفتمان عرفانی را از جنبه های بسیار مهم تاریخ تصوف شمرده اند؛ به ویژه تمایز تدریجی زبان تصوف از زبان دین و تبدیل آن به گفتمانی مستقل موضوع پژوهش های ارزشمندی بوده است. پژوهشگران نشان داده اند که تجربه عرفانی و تفسیر قرآنی ابتدا از هم جدایی ناپذیر بوده اند و زبان تجربه عرفانی صرفاً از واژگان قرآنی بهره می برده است، اما به تدریج، تجربه عرفانی استقلال می پذیرد و از زبان قرآنی/زبان دین جدا می شود و زبانی خاصّ خود پدید می آورد. از ویژگی های واژگانی زبان قرآن/دین، بهره گیری از تقابل های دوگانی است. تقابل هایی چون بهشت/دوزخ، خیر/شر، دنیا/آخرت اساس آموزه های دینی و قرآنی را می سازند و در متون اهل تصوف نیز با بسامد بالا به کار می روند. کاربرد تقابل های دوگانی در متون اهل تصوف از تقابل های دوگانی دینی بسیار فراتر می رود و به ویژه در کتاب های تعلیمی تصوف، اصطلاحات جدید فراوانی برمبنای تقابل دوگانی شکل می گیرد. یکی از وجوه تمایز زبان تصوف، واسازی تقابل های دوگانی است. این واسازی هم در تقابل های دوگانی زبان دین و هم در تقابل های برساخته در زبان اهل تصوف اعمال می شود. این واسازی شکل ها و جنبه ها گوناگون و متفاوتی دارد و تحلیل آن می تواند ما را با خلاقانه ترین و نوآورانه ترین ابعاد جهان بینی و تجربه عرفانی صوفیان آشنا سازد. این ابداع زبانی که در نوبودن و یگانگی تجربه عرفانی ریشه دارد، نشانه اصالت آن تجربه است. در این پژوهش، واسازی و فرارفتن از تقابل های دوگانی را در یک پیکره از خلاقانه ترین سخنان اهل تصوف که از متون نثر فارسی فراهم آمده است بررسی کرده ایم. با تحلیل و طبقه بندی شکل های گوناگون این واسازی و فرارفتن نشان داده ایم چگونه این ویژگی، به زبان اهل تصوف نوعی خصوصیت شعری و هنری می بخشد و آن را در جایگاهی کاملاً متمایز نسبت به متون دینی و زبان اهل شریعت قرار می دهد. فرارفتن از تقابل های دوگانی با ویژگی پارادوکسی زبان اهل تصوف ارتباط نزدیکی دارد و امکان بیان تجربه های پیچیده تری را برای اهل تصوف فراهم می آورد.
حضور بینامتنی آموزه های پیامبر اسلام(ص) در نظام تعلیمی-تربیتی قابوسنامه بر اساس نظریّه ژرار ژُنت
حوزه های تخصصی:
قابوس نامه گنجینه ای پربار و پرمحتوا از دانش ها و تجربه های متنوّعی است که به کار تعلیم و تربیت می آید. عنصرالمعالی به تمام ابعاد وجودی و اجتماعی انسان و نیازهای وی توجّه کافی داشته، در این راستا از منابع مختلف بویژه قرآن، حدیث و امثال و حکم بهره ها گرفته و با تسلّط و تبحّر بالای علمی و ادبی خود، به شیوه ای منسجم و زیبا و با زبانی ساده که لازمه یک کتاب آموزشی است، آن ها را تبیین کرده است. رسوخ عناصر زبانی و اندیشگانیِ تربیتی حضرت محمد(ص) که به صورت های مختلف در قابوس-نامه تجلّی یافته است، نشانگر روابط بینامتنی مسلّم بین آن هاست. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی نمودهای متنی و محتواییِ اقوال حکمت آمیز و پندآموزِ رسول اکرم(ص) و نحوه بازتاب آن در قابوس نامه بر اساس نظریّه ژرار ژنت پرداخته، به این نتیجه رسیده است که آموزه های نبیِّ مکرّم اسلام(ص) که به صورت های ضمنی، صریح و پنهان در قابوس نامه حضور یافته است، نقشی بنیادین در چارچوب فکری و تعلیمی کتاب مذکور دارد. ازلحاظ موضوعی این آموزه ها گستره متنوّعی چون مسائل اجتماعی، اعتقادی و فردی را شامل می شود و بسامد بالای تعالیم اجتماعیِ پیامبر(ص) در قابوس نامه با ماهیّت اجتماعیِ دین اسلام و تأکید پیامبر(ص) بر وحدت مسلمین تطابق کامل دارد. این پژوهش نشان داد که رابطه کلانِ هم حضوری و بینامتنی قابوس نامه با احادیث نبوی به صورت تداومِ آموزه های نبوی و جذب آن ها در راستای تکمیلِ بُعد ادبی و تربیتی کتاب بوده است.