واسازی و فرارفتن از تقابل های دوگانی در متون اهل تصوف (شواهد از کتاب های نثر فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهشگران عرفان و تصوف اسلامی شکل گیری زبان تصوف و گفتمان عرفانی را از جنبه های بسیار مهم تاریخ تصوف شمرده اند؛ به ویژه تمایز تدریجی زبان تصوف از زبان دین و تبدیل آن به گفتمانی مستقل موضوع پژوهش های ارزشمندی بوده است. پژوهشگران نشان داده اند که تجربه عرفانی و تفسیر قرآنی ابتدا از هم جدایی ناپذیر بوده اند و زبان تجربه عرفانی صرفاً از واژگان قرآنی بهره می برده است، اما به تدریج، تجربه عرفانی استقلال می پذیرد و از زبان قرآنی/زبان دین جدا می شود و زبانی خاصّ خود پدید می آورد. از ویژگی های واژگانی زبان قرآن/دین، بهره گیری از تقابل های دوگانی است. تقابل هایی چون بهشت/دوزخ، خیر/شر، دنیا/آخرت اساس آموزه های دینی و قرآنی را می سازند و در متون اهل تصوف نیز با بسامد بالا به کار می روند. کاربرد تقابل های دوگانی در متون اهل تصوف از تقابل های دوگانی دینی بسیار فراتر می رود و به ویژه در کتاب های تعلیمی تصوف، اصطلاحات جدید فراوانی برمبنای تقابل دوگانی شکل می گیرد. یکی از وجوه تمایز زبان تصوف، واسازی تقابل های دوگانی است. این واسازی هم در تقابل های دوگانی زبان دین و هم در تقابل های برساخته در زبان اهل تصوف اعمال می شود. این واسازی شکل ها و جنبه ها گوناگون و متفاوتی دارد و تحلیل آن می تواند ما را با خلاقانه ترین و نوآورانه ترین ابعاد جهان بینی و تجربه عرفانی صوفیان آشنا سازد. این ابداع زبانی که در نوبودن و یگانگی تجربه عرفانی ریشه دارد، نشانه اصالت آن تجربه است. در این پژوهش، واسازی و فرارفتن از تقابل های دوگانی را در یک پیکره از خلاقانه ترین سخنان اهل تصوف که از متون نثر فارسی فراهم آمده است بررسی کرده ایم. با تحلیل و طبقه بندی شکل های گوناگون این واسازی و فرارفتن نشان داده ایم چگونه این ویژگی، به زبان اهل تصوف نوعی خصوصیت شعری و هنری می بخشد و آن را در جایگاهی کاملاً متمایز نسبت به متون دینی و زبان اهل شریعت قرار می دهد. فرارفتن از تقابل های دوگانی با ویژگی پارادوکسی زبان اهل تصوف ارتباط نزدیکی دارد و امکان بیان تجربه های پیچیده تری را برای اهل تصوف فراهم می آورد.