مقالات
حوزه های تخصصی:
از قرن چهارم تا هشتم هجری قمری در خطّه فارس هشت پیرنامه به زبان فارسی و عربی تألیف، ترجمه و یا گزیده شده است که عبارت اند از: سیرت ابن خفیف، فردوس المرشدیه فی اسرار الصمدیه، انوارالمرشدیه فی اسرار الصمدیه، بدایه احوال الحلاج و نهایته، اخبار حلّاج، مفتاح الهدایه و مصباح العنایه، تحفه اهل العرفان، روح الجنان فی سیره الشیخ روزبهان. در این مقاله کوشش شده تا ویژگی ها، تأثیرگذاری ها و تأثیرپذیری های مؤلفان و سیر تحوّل این آثار بررسی شود. با توجه به وجود شباهت های فراوان آثاری که پس از سیرت ابن خفیف نگاشته شده اند و نسبت دادن شجره خرقه بیشتر پیران مذکور به ابن خفیف احتمال بسیار وجود دارد که مقامات نویسان متأخر از نگاشته ابوالحسن دیلمی درباره شیخ کبیر شیراز تأثیر پذیرفته باشند. تغییر مخاطب در شیوه نگارش این نویسندگان مؤثر بوده است؛ عربی گویی و شیوه نگارش عالمانه مؤلفان آثاری چون سیرت ابن خفیف و فردوس المرشدیه در معرفی شخصیت والای پیران بیانگر وجود مخاطبان خاص و اهل علم برای این آثار است و سست بودن کلام نویسندگان پیرنامه های روزبهان و درج کراماتی مادی با اهدافی نه چندان متعالی نشان می دهد هدف این نویسندگان قدرتمند جلوه دادن روزبهان برای مخاطبان عام و به نوعی بهره وری برای خود است.
واکاوی ابرپهلوانان در شاهنامه (بر اساس متضادهای معنایی در ساختارهای نظام تخیل ژیلبر دوران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شاهنامه ابرپهلوانانی وجود دارند که از بافت انسانی روایت ها جدا می شوند و در مرتبه ای فراتر قرار می گیرند اما ویژگی و خویشکاری های مشترکی آن ها را به یکدیگر و به بدنه روایت پیوند می دهد. در این پژوهش، از ساختارهایِ نظامِ تخیلِ ژیلبر دوران، برای تشخیص ابرپهلوانان شاهنامه استفاده شده است. اساس ِساختارِ تخیلِ دوران، دوتایی های بنیادین، قطب های مخالف و جفت های متضاد معنایی است و معنا از رابطه تقابلی این جفت ها به وجود می آید. تمایزها ، دلالت های معنایی را به وجود می آورد و قطب ها به وسیله مخالف خود تعریف می شود. در شاهنامه نیز درک مفهوم «خود» و «دیگری» سبب کشاکشی برای تصاحب «شئ ارزشی» می شود که مفهوم دشمن و ابرپهلوان در بستر آن شکل می گیرد. با توجه به این نظام، دیوان در یک پیکره، ضحاک و افراسیاب (که از ولیعهدی در زمان نوذر تا کشته شدن، نمایندگی سپاه توران در مقابل ایران را بر عهده دارد) دشمنان ایرانیان محسوب می شوند و در این چارچوب، فریدون، رستم و کیخسرو که نقش و وظیفه اصلی در رویارویی و شکست دادن قطب مخالف و پیروزی اهورا بر اهریمن را برعهده دارند، ابرپهلوان به شمار می آیند. همه دشمنان ایران با توجه به ویژگی هایشان، در اصل، صورت نمادین خشک سالی و بی باری و ابرپهلوانان شخصیت هایی خورشیدی هستند که باید با پیروز شدن، باران و باروری را به ایران بازگردانند.
خوانش و مقایسه فکری سیاست نامه و قابوس نامه بر اساس نظریه P4C(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لیپمن استاد دانشگاه کلمبیا، در سال ۱۹۶۲ م. برنامه فلسفه برای کودک یا فبک را که با نام اختصاری p4c شهرت جهانی یافته است، برای بهبود تفکّر کودکان پایه گذاری کرد. با توجه به مؤلفه های فلسفه برای کودک و سه بسندگی ادبی، فکری و روان شناسی، حکایاتی را در ادب فارسی می توان یافت که در آن، حداقل یک یا دو مضمون و مفهوم فلسفی متناسب با فرهنگ بومی به کار رفته است. ازآنجاکه بر طبق اهداف برنامه فلسفه برای کودک می بایست حکایت هایی گزینش شوند که با معیارها و مؤلفه های فبک بالاترین همخوانی را داشته باشند، به نظر می رسد دو کتاب سیاست نامه از خواجه نظام الملک طوسی و قابوس نامه از عنصرالمعالی کیکاووس، می توانند از نمونه های برجسته ی ادب فارسی در این زمینه باشند. این دو کتاب ازجمله آثار ارزشمند فارسی و سرشار از مفاهیم اخلاقی و آموزه های تربیتی هستند که در قالب داستان بیان شده است. با بررسی داستان ها، مطابق با ویژگی های داستان های فبک این نتیجه حاصل می شود که بیش تر داستان های این دو کتاب به لحاظ پردازش و هم چنین موضوعات طرح شده، از جذابیت و قابلیت مناسبی برای کودکان برخوردار هستند. در این نوشته، سعی بر آن بوده که برنامه ی فلسفه برای کودک طبق نظر پایه گذاران این برنامه یعنی لیپمن و افرادی نظیر فیلیپ کم، مطرح شده و ویژگی های داستان های فکری تبیین شود. ازاین رو، برای انجام این منظور و تشریح داده های بنیادین، از روش تحلیل محتوایی و قیاسی بهره گرفته شده است.
موتیف های پزشکی در قصه های مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر پیرامون قصه هایی از مثنوی می باشد که حاوی نکات درمانی و پزشکی است؛ بدین منظور نگارندگان تمام داستان های مثنوی را بررسی و موتیف های درمانی و پزشکی را از آن استخراج کردند. این گزاره ها بدون در نظر داشتن نام گوینده به تجویزهای یک پزشک می ماند. این پژوهش نشان داد که مولانا با مفاهیم پزشکی آشنا بوده است و برای القای مقصود از گزاره های درمانی و پزشکی استفاده کرده است؛ سراینده در لابه لای داستان های مثنوی در کسوت یک پزشک پدیدار شده است و به تشریح بیماری های جسمی و به ویژه بیماری های روحی و طریق درمان آن ها پرداخته است. عمده مطالب درمانی مطروحه در مثنوی در ارتباط با مزاج شناسی، نبض شناسی، گیاه درمانی و شیوه های درمان است. در بسیاری از داستان ها، شخصیت اصلی داستان درگیر یک بیماری جسمی یا روحی بوده که توسط طبیب جسمانی یا روحانی، وضعیت او بهبود یافته است.
تبیین جایگاه و عملکرد پادگفتمانی رمان تاریخی دامگستران یا انتقام خواهان مزدک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیقات صورت گرفته پیرامون رمان تاریخی به دلیل عدم توجه به خاستگاه، تبار متن و گفتمان های موازی، آن را نوعی «مخدّر فرهنگی» و عقب گرد نوستالژیک جامعه سرخورده ایرانی به اسطوره عصر طلایی می دانند و با کلان روایت ها و احکامی کلی از قبیل ناسیونالیسم به توضیح و تأویل آن پرداخته اند. نوشتار حاضر با مبنا قراردادن دامگستران و با روش تحلیل محتوای کیفی در چارچوب کاربست تحلیل گفتمان انتقادی انجام شده است؛ بر این اساس با تحلیل دامگستران در چند سطح، قرائت دیگری درکنار سایرقرائت ها از فلسفه وجودی این ژانر ارائه شده است؛ از این منظر با تکیه بر این داستان به عنوان یک متن مستقل، معناهای کانونی اثر شناسایی شده اند. سپس این معانی به بافت اصلی منتقل شده اند تا اصالت معنا در آن بافت مشخّص گردد. پس از ردیابی این معنا در یک سیر تاریخی به عصر آفرینش اثر بازگشت نموده و این بار معنای دگردیسی شده در بافتار جدید و در یک رابطه بینامتنی- بیناگفتمانی مورد ارزیابی قرارگرفته است و در مرحله پایانی نسبت متن با گفتمان های حاکم تبیین شده است. نتیجه بررسی دامگستران بیان کننده این حقیقت است که این متن نه متنی محافظه کارانه و معطوف به نوعی «نوستالژی منفعلانه» بلکه متعلّق به رادیکال ترین گفتمان های عصر نویسنده است. در این خوانش یک اثر به ظاهر پیش پا افتاده و یک داستان مرده، در کنار سایر اجزای همگن، گفتمانی را صورت بندی می کنند که این گفتمان بیش از هر چیز فریاد اعتراضی است نسبت به تثبیت، بسط و گسترش نظام سرمایه داری جهانی که در پایان قرن نوزدهم به آرامی سایه شوم بی عدالتی و نابرابری را بر پیکره نحیف جهان جدید می گسترانید.
نوع شناسی رمان تصویر مرد هنرمند در جوانی و شما که غریبه نیستید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان هنرمند یکی از زیرشاخه های در آستانه ی استقلال رمان رشد و کمال به حساب می آید. پژوهش حاضر تلاش دارد که به کمک دقت در عناصر ساختار رمان انگلیسی تصویر مرد هنرمند در جوانی اثر جیمز جویس و رمان شما که غریبه نیستید از هوشنگ مرادی کرمانی؛ به روش توصیفی – تحلیلی مؤلفه های این نوع رمان را معرفی کند. در این نوع رمان، مراحل رشد شخصیت هنرمند، حساسیت های ذهنی اش و دیدگاه او در مورد هنر به خوبی شرح می شود. همچنین در این رمان از ابزارهای هنری و آثار برجستگان رشته ی هنری یاد می شود. هنرمند هنر خود را در راه خدمت به اجتماع به کار می گیرد و خط فکری متفاوت از خانواده اش سبب مهاجرت وی می شود. در صحنه ی نهایی رمان، هنرمند را می بینیم که نویسنده ی داستان زندگی خود است. صحنه پردازی و توصیفات رمان هم زمان با رشد هنرمند ارتقا می یابد. بر اساس این مؤلفه ها رمان شما که غریبه نیستید ، منطبق ترین اثر با نمونه ی خارجی است. به نظر می رسد که این مؤلفه ها در اکثر نمونه های این نوع ادبی قابل شناسایی و تحلیل است اما سه مؤلفه ی شرح تکوین شخصیت هنرمند، شرح حساسیت های ذهنی هنرمند و شرح دیدگاه هنری هنرمند از اهمیت بیشتری برخوردار است و هر رمانی که این سه مؤلفه را دارا باشد؛ در این نوع قرار می گیرد.
دیرینه شناسی ستیز قدرت در خاندان های شاهی شاهنامه و ایلیاد (با تکیه بر اسطوره های فریدون و پریام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیدگاه دیرینه شناسی فوکو به بررسی گفتمان ها می پردازد و تأکیدش بر فضای متخاصم گفتمان ها، منازعات معنایی و تعیین زمان و مکان است. در بُرهه های زمانی و مکانی خاندان های شاهی فریدون و پریام، تحت تأثیر خاستگاه ها، گفتمان هایی بر اساس ستیز برای کسب قدرت پدید آمده اند که برخی در فضای متخاصم توانسته اند غالب شوند و در منازعات معنایی، معنای خود را تثبیت کنند؛ این مقاله تحلیلی _ توصیفی و تطبیقی به این پرسش که خاستگاه ها چگونه در کلانْ گفتمان های هویت دینی _ سیاسی، هویت سیاسی و هویت شاه که غلبه گفتمانی در دو متن دارند، تأثیر گذاشته اند و توانسته اند بر هویتِ گفتمان های دیگر تأثیر بگذارند، می پردازد؛ نتایج پژوهش نشان می دهد گفتمان های غالب از طریق مفصل بندی واحدهای گفتمان سازیی چون مقدس بودن، تقدیرگرایی و ... هژمونی شده اند و با بسامد بالا در رفتاروکردار سوژه ها نمود دارند؛ همچنین روابط خاستگاه های دین و سیاست به عنوان خاستگاه های قدرتمند و گفتمان ساز از طرفی و هنجارپذیری سوژه ها از طرفی دیگر نمایانده شده است.
بررسی و تحلیل اندیشه های کلامی عطار نیشابوری (با نگاهی به مثنوی هایش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نفوذ علم کلام و اندیشه های کلامی در ادب فارسی مسئله ای انکارناپذیر است به گونه ای که می توان غالب موضوعات کلامی را در آثار عرفانی مشاهده کرد. در این پژوهش به دیدگاه های کلامی عطّار در مثنوی هایش پرداخته شده است. ازجمله مباحث مطرح شده در این پژوهش می توان به توحید و اعتقاد به جبر رفتاری، باور به نارسایی عقل در فهم معارف، اعتقاد به حسن و قبح نقلی، تنزیه مطلق و توفیق الهی و معاد که از مهم ترین مفاهیم کلامی عطّار در مثنوی هایش است اشاره کرد؛ اما آنچه قابل توجه است اینکه عطّار به طور مطلق همه اندیشه های کلامی فرق را نمی پذیرد؛ به عبارت دیگر دیدگاه های عطّار تلفیقی از دیدگاه عرفانی و نظریات کلامی است؛ مثلاً در زمینه توحید، عطّار اعتقاد به خدایی محبوب، لطیف و معشوق دارد درحالی که اشاعره بیشتر خداوند را جبّار و قهّار می دانند که هرچه انجام دهد عدالت محض است. به طورکلی می توان گفت که اگرچه عطّار در بسیاری موارد دیدگاهی نزدیک به دیدگاه اشاعره دارد اما در مواردی هم می توان اندیشه هایی متفاوت با اندیشه های اشاعره را در آثارش مشاهده کرد.
تحلیل روان شناختی «خود فعلی و ایده آلی» در رمان «درخت انجیر معابد» احمدمحمود از منظر کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد روان شناختی شخصیت ازجمله پژوهش های جدید در حوزه داستان نویسی است. احمدمحمود (اعطا) (1381-1310 ه.ش) در رمان « درخت انجیر معابد » با پرداختن به شیوه های جدید داستان نویسی ازجمله: 1-توصیف ضدّ قهرمان 2-تفاوت در شخصیت پردازی 3-جریان سیّال ذهن 4-عدم قطعیت 5-درهم آمیزی واقعیت و خیال و توصیف ذهنیات اشخاص، اثری متفاوت ایجاد کرده و به رمان های روانکاوانه نزدیک شده است. یکی از نظریات جدید روانکاوانه در تبیین شخصیت، نظریه کارن هورنای است. وی ازجمله روانکاوان پسافرویدی است که با مطرح کردن نظریه «تیپ های شخصیتی سه گانه» و «خود ایده آلی»، همچون آدلر به نقش موثّر اجتماع بر رفتار افراد تأکید ورزید. واکاوی رفتار شخصیت های رمان درخت انجیر معابد که تحت تأثیر اجتماع، دچار اضطراب و تنش های درونی می شوند قابلیت تطبیق با نظریه هورنای را دارد. ازاین رو نگارنده در این مقاله پس از پرداختن به جنبه های گوناگون نظریه هورنای، به بررسی مؤلفه «خودهای سه گانه فعلی، واقعی و خود ایده آلی» در یکی از شخصیت های اصلی رمان یعنی «فرامرز» که بیشترین نقش را در حوادث داستان داشته، پرداخته است. شخصیت یادشده پس از مواجه شدن با «خود فعلی»، با عوامل مخرّبی همچون تحقیر، بی اعتنایی، خشونت و اجحاف، دچار تضاد اساسی شده است و در اسارت خود ایده آلی و تبعات آن: یعنی توقعات عصبی، غرور و بایدهای عصبی قرار می گیرد و بیش از پیش بر اضطراب، خشم و افسردگی وی افزوده می گردد.
بررسی تطبیقی شخصیت ایشتر- آناهیتا در اساطیر ایران و میانرودان و آباندخت در داستان سمک عیّار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بن مایه های داستان های حماسی ایران، حضور قهرمانان و شخصیّت های اساطیری است. خدابانوان آب و دیگر ایزدبانوان از گونه های اساطیری هستند که در حماسه ها در ریخت ِزنانی نامدار تجسّم می یابند. با مرور و نگاهی دقیق به داستان بلند حماسی پهلوانی سمکِ عیّار کارکرد چنین باوری را در مادینه ای از داستان، به نام آبان دخت می توان دریافت. وجود مضامینی نظیر: عشق ، زیبایی، حبس شدن در زیرزمین، محکوم به مرگ ، آزادی به قیمت از دست دادن معشوق نخستین و سرانجام به قدرت رسیدن این مادینه داستانِ سمکِ عیّار نشان از آن دارد که آبان دخت در ساخت کهن اساطیری اش نمادی از ایزدانِ مادینه مانند: ایشترِمیانرودی و آناهیتا می تواند باشد. بنابر این فرضیه، نگارندگان این نوشتار کوشیده اند، با به کارگیری روش توصیفی/ تطبیقی -تحلیلی و استناد به آثار اسطوره شناسانی چون مهرداد بهار و ژرف نگری در لایه هایِ پنهان ِاسطوره ایِ نثر حماسی-پهلوانیِ سمکِ عیّار، نشان دهند که تأثیر و اشاعه فرهنگ میانرودان در اساطیر ایرانی سبب شکل گرفتن ساختارهای مشترکی می شود که یکی از نتایج آن به وجود آمدن همانندی هایی میان دو ایزدبانوی اساطیری و آبان دخت در داستان سمکِ عیّار است .
مطالعه الگوهای گفتار زنانه در بافت متنی رمان های «خوف و نی-نا» اثر شیوا ارسطویی «با تکیه بر رویکرد رابین لیکاف DSL»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به شیوه توصیفی – تحلیلی تلاش می کند تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا الگوهای گفتار زنانه در بافت متنی رمان های «خوف» و «نی نا» اثر شیوا ارسطویی، با الگوی رابین لیکاف (DSL) مطابقت دارد یا الگوهای ارائه شده در این آثار با الگوی مدّنظر وی در تعارض هستند؟ در این پژوهش از میان شاخصه های مدّنظر لیکاف (1975) بر سطح واژگانی تأکید شده و هر 5 مؤلفه این سطح شامل «استفاده مکرر از تردیدنماها یا تعدیل کننده ها»، «کاربرد صورت های مؤدبانه زبان و پرهیز از دشواژه ها»، «استفاده از قیدهای تشدیدکننده»، «کاربرد صفات عاطفی» و «کاربرد واژگان خاص زنانه» در نظر گرفته شده است. با این هدف پس از طبقه بندی داده های پژوهش و تحلیل آن ها، ابتدا سعی شد که سبک نوشتاری شیوا ارسطویی در سطح گفتار شخصیت های زنانه این دو رمان مشخص و سپس با مؤلفه های مدّنظر لیکاف انطباق داده شود. یافته ها نشان می دهد که ارسطویی در زمینه انتخاب زبان شخصیت زنان این دو رمان دقت فراوانی داشته و مؤلفه هایی مانند سن، طبقه اجتماعی، شغل، تحصیلات و ... در سبک گفتار زنان داستان های وی به وضوح قابل مشاهده هستند و می توان ادعا کرد که وی یکی از موفق ترین زنان داستان نویس در این زمینه است. علاوه بر این، بسیاری از مؤلفه های حاکم بر سبک گفتار زنانه در داستان های وی با الگوی رابین لیکاف مطابقت دارد. مؤلفه هایی مانند واژگان خاص زنانه، تردیدنماها، تشدیدکننده ها، سوگندواژه ها و جملات عاطفی شاخص ترین نمودهای این انطباق هستند.
چیستی «مقام امن» در ادبیات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عرفان اسلامی و در ادبیات عرفانی گاه از مفهومی تحت عنوان «مقام امن» صحبت شده است. این پژوهش کتابخانه ای درصدد بررسی چیستی «مقام امن» در متون عرفانی است. در سیر نزول، هر عین خارجی، مقام امنی دارد. یعنی همان چیزی که در عین ثابت و سرّ قدرش، برای او رقم خورده است. در سیر صعود، سخن از مقامی است که اگر سالک به آن دست یابد، دیگر خوف از دست دادن روحیات و بیرون رانده شدن از مسیر سیر و سلوک را ندارد. در این مقام، سالک الی الله در ساحل امن است و از سبکبارانی خواهد بود که بیم قبض و تلوین معنوی برای او نیست، چه برسد به آنکه خوف و حزن دنیایی او را آزار دهد. در متون دینی نیز کلیدواژه «مقام امین» و همچنین عنوان «مقام محمود» بی شباهت با «مقام امن» موردنظر عارفان ادیب و شاعر مسلمان نیست. هرکدام از منازل سیر، سطح مورد انتظاری دارد که هرگاه سالک به آن سطح برسد به مقام امن آن منزل رسیده و می تواند وارد منزل بعدی سیروسلوک بشود. گاهی نیز عارفان صحبت از مقامی در طول سایر منازل و مقامات می کنند که از آن تحت عنوان «مقام امن» یاد کرده اند. مقامی که سالک با رسیدن به آن هیچ گاه بی قرار نمی شود و خوف و حزن دوری از نزد خدا را نخواهد داشت. فرضیه ی وجود «مقام امن» و بیان چیستی آن در ادبیات عرفانی، مسئله ی پژوهش حاضر است.
کوش نامه و نقش قهرمان بیگانه «آماج گونه» در بازسازی هویت ملی ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در روند اسلامی شدن جامعه ایران پس از قرن هفتم میلادی، مفهوم نسب قومی و هویت تاریخی ایرانیان توسط افکار بیگانه به شدت دستخوش دگرگونی و ابهام گردید؛ اما برخی از ادبای ایرانی، با رونق یافتن زبان و ادبیات فارسی، رسالت حفظ و احیای حافظه فرهنگی را بر عهده گرفتند. برخی از حماسه های ملی ایران که بر اساس افسانه های شفاهی و مکتوب، بین قرون دهم تا دوازدهم میلادی گرداوری و منظوم شده اند، تأثیر به سزایی در بقای سنت فرهنگی ایران داشته اند. در میان این حماسه ها، کوش نامه به خاطر شکل دهی به یک قهرمان بیگانه، قابل توجه ویژه است. این منظومه که سراینده اش آن را داستانی از شاه چین خوانده است، بخش هایی از حافظه فرهنگی جمعی ایرانیان باستان درباره درگیری های نظامی دشمنان بیگانه با ایرانیان را در خود حفظ کرده است. بخش اصلی این مقاله شامل سه قسمت است. در قسمت نخست، پس از مروری مختصر بر داستان کوش پیل دندان، سه پیش نمونه برای کوش پیل دندان به دست داده و بررسی شده است: پادشاهان کوش در شمال آفریقا، پادشاهان سامی نژاد بین النهرین و پادشاهان امپراتوری کوشانی در شرق ایران. در قسمت دوم، با مراجعه به نظریه حافظه جمعی، مکانیسم تلفیق و ادغام پیش نمونه های چندگانه در روند شکل گیری شخصیت کوش پیل دندان موردبحث قرار می گیرد؛ و در قسمت سوم، بر اساس مفهوم «شخصیت آماج گونه» -که اصطلاحی رایج در پژوهش های مربوط به ادبیات عامیانه در چین است– به جمع بندی و نتیجه گیری خواهیم پرداخت. برخلاف شاهنامه که با توصیف و به تصویرکشیدن پادشاهان و پهلوانان ایرانی، ستایش آن ها به خاطر اعمال قهرمانانه در ایجاد و حفظ تمدن و نیز دفاع از کشور، افتخارات، هویت ملی و وحدت ایرانیان را در دوران اسلامی بازسازی کرده است، کوش نامه از طریق ترسیم چهره یک قهرمان بیگانه که دارای هویتی چندلایه از دشمنان خارجی است، «خود» را با شکل دادن به «دیگری»[1] شناسانده و این گونه به بازسازی هویت ملی ایرانیان یاری رسانیده است. [1] . concretizing the other