آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۲

چکیده

در این مقاله کوشیده شده است با نگاهی تطبیقی و متفاوت از آنچه همواره درباره چگونگی داستان پردازی در مثنوی مورد بحث بوده، وجه اشتراک آن را درزمینه داستان پردازی با قرآن کریم نشان داده شود. در پژوهش پیش رو بر آنیم اگرچه قرآن کریم و مثنوی معنوی متونی هستند که از داستان پردازی بهره می برند، در عین حال، داستان گریزند و برپایه همین عنصرِ داستان گریزی، روایت داستان را شکل می دهند و مخاطب را به غرض راستین سخن، رهنمون می شوند. پاسخ به این پرسش که چگونه ممکن است داستان پردازی در عین داستان گریزی تحقّق یابد، به عواملی، از قبیل ساختار وحی، ایدئالیسم اخلاقی، بهره گیری متفاوت از تخیّل در پرداخت داستان، حقیقت و مجاز زبان و هدف داستان گویی در این دو متن، بستگی دارد. با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، این نتیجه به دست آمده است که اسنادهای مجازی در قرآن و مثنوی، با فراتر رفتن از زمینه های تخیّلیِ تشبیهی یا استعاری یا حتّی جاندارانگاری مرسوم، عادت ستیزی ها و ساختارشکنی در روایت داستان را تقویت می کنند و درنهایت، به داستان گریز بودن این دو متن یاری می رسانند. همچنین تفاوت هدف داستان گویی در قرآن و مثنوی، باعث می شود این دو متن، با گرایش به عدم بیان جزئیات دقیق و عدم زمینه سازی هایی که با طبیعت روایت گری و نیز کنش ها و واکنش های شخصیّت های داستانی، سازگاری دارند، به داستان پردازی اقدام کنند و در پیوند با دیگر عوامل یادشده، ژرف ساخت داستان گریزی را رقم زنند و خلاف عادت خوانش مخاطب را در پی داشته باشند.

Non-fiction substructure of story narration in Masnavi Manavi and holy Quran

The current study, carrying a comparative perspective, is an attempt to present the commonalities in Masnavi and Quran with respect to the notion of fiction making. As the analyses provided by this study claim, Quran and Masnavi, despite applying fiction-making strategies, avoid this strategy and, on the basis of this feature, shape the fiction narration and lead the audience to the main point of the narration. Respecting the question that “how is this possible that fiction-making happens while standing off the fiction”, the impact of multiple factors such as the revelation structure, moral idealism, different usage of imagination in storytelling, reality and virtuality of language, and purpose of the story in those pre-mentioned texts can be addressed. Via using descriptive-analytical method and library and attribution studies, it can be concluded that by going beyond the common ways of imaginary contexts (i.e., metaphorical), virtual attribution will lead to reinforcement of fiction narration destruction, which, finally, assists these two texts to stand off the fiction. Furthermore, the difference in Quran and Masnavi`s aim for storytelling leads to creating fiction without telling exact details and without making contexts that are fit with the nature of narration and actions/reactions of fiction characters. So, these features enable these texts to deeply stand off the fiction and be different from readers` normal exceptions in fiction reading.

تبلیغات