فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۲۱ تا ۱٬۹۴۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
تاریخ آل عثمان جزو متون تاریخی دوره عثمانی است که در یک مقدمه و دوازده مقاله در شرح احوال سلسله عثمانی به نگارش درآمده است. این اثر شرح وقایع و اتفاقات دولت عثمانی از مبدأ پیدایش تا زمان راغب پاشا و خلاصه اتفاق هایی است که بعد از سال 1188 قمری به وقوع پیوسته است. این اثر افزون بر ارزش تاریخی، آگاهی های گران سنگی درباره اوضاع اجتماعی مردم، رفتار و عملکرد حاکمان عثمانی، دگرگونی های فرهنگی و شیوه تفکر و نگرش مردم عصر به مخاطب ارائه می دهد. نویسنده اثر، احمد جودت پاشا، متولد 1823 میلادی در بلغارستان است که در دولت عثمانی شخصی بسیار مشهور و متنفذ بوده است. مترجم نیز فردی به نام محمدحسین خویی است که به اظهار خودش، به دستور ناصرالدین شاه در سال 1274 قمری به ترجمه این اثر همت گماشته است. نثر این اثر به جز مقدمه که نثری مصنوع و متکلف دارد، به زبان محاوره است و جزو متون گمنام دوره قاجار به شمار می رود. از این کتاب دو نسخه خطی در دست است که هر دو به قرن سیزدهم تعلق دارد. نسخه اول کامل و نسخه دوم ناقص و ناتمام است. به سبب اهمیتی که زبان محاوره ای قاجار در تغییر و تحولات فارسی امروزی دارد، بر آن شدیم تا به معرفی جایگاه مؤلف و مترجم و سبک ترجمه آن بپردازیم تا ارزش این نسخه گمنام که افزون بر ارزش زبانی، ارزش تاریخی نیز دارد آشکار شود. بر این اساس، به تناسب موضوع، به شرح حال نویسنده و مترجم، موضوع کتاب، ساختار مطالب کتاب، نسخه های موجود از آن، رسم الخط و سبک این اثر پرداخته می شود.
کارکردهای هنری و تعلیمی تمثیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۴
323 - 352
حوزه های تخصصی:
یکی از ابزارهای مهمی که نویسنده ادب تعلیمی در جهت توضیح و تفسیر ایده های اخلاقی و عرفانی و القای مطلب خود به مخاطب از آن یاری می گیرد تمثیل است. در تمثیل نویسنده و شاعر ابتدا مفاهیم کلی و انتزاعی را که غالباً عقلی و از نوع خبری هستند، بیان می کند و بعد برای ملموس و عینی کردن آن ها و اثبات ادعای خود، مثال و دلیلی ادبی می آورد و از این نظر که سخنان مستدل آن ها ساده و قابل فهم است و با صراحت به نتیجه گیری می پردازد، تأثیر عمیقی بر خواننده می گذارد. انواع تمثیل از ابزارهای قوی تصویرگری و آشنایی زدایی و منشأ خلق مضامین بدیعی هستند و ازآنجاکه در این شگردهای ادبی، تصاویر اثباتی در خدمت اقناع مخاطب است، شیوه بیان استدلالی بر بیان هنری برتری دارد. در این جستار کارکردهای هنری و تعلیمی و تربیتی انواع گوناگون تمثیل، موردنقد و بررسی قرار گرفته است. پژوهش، بر اساس نحوه کاربرد مصداق های این آرایه ادبی در آثار مهم تعلیمی و سبک هندی و ملاحظه دیدگاه های صاحب نظران و دریافت شخصی نگارنده از این هنر بلاغی صورت گرفته است. نتیجه کلی مقاله این است که به کار بردن فراوان شکل های مختلف تمثیل، یکی از رازهای زیبایی و ذوق پسندی و تأثیر زبان آثار ادبی تعلیمی و سبک هندی بر خواننده است و همین امر سبب شده مفردات نغز آن ها بر سر زبان ها بیفتد و خوانندگان معانی و مفاهیمی را که در این بیت ها ذکر شده اند از جان ودل و بدون چون وچرا بپذیرند.
تطبیق و بررسی ویژگی های اقلیمی و روستایی در رمان های «زائری زیر باران» اثر احمد محمود و «الربیع العاصف» اثر نجیب الکیلانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۹
180 - 201
حوزه های تخصصی:
ادبیّات اقلیمی به عنوان یکی از زیرشاخه های مهم ادبیّات داستانی در تحولات اجتماعی و سیاسی اکثر جوامع تأثیر داشته است. احمد محمود و نجیب کیلانی، دو نویسنده بزرگ معاصر فارسی و عربی، از جمله نویسندگان متعهد با اتکا به فرهنگ بومی، مشکلات جامعه را مطرح و اذهان را برای چاره جویی و درک آن ها در قالب داستان های خود فرا می خواندند. داستان «الربیع العاصف» از آثار نجیب کیلانی در مورد روستایی با امید و رنج در امتداد تحولات تاریخی معاصر مصر در اواخر قرن بیستم است. داستان «زائری زیر باران» اثر احمد محمود نیز انعکاس اوضاع اقلیم جنوب و مصائب مردم را با چیره دستی در صحنه های نمایش داستان با نگاه نویسنده نقاد به تصویر کشیده است. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی از محدوده مورد مطالعه به بررسی و ارزیابی عناصر اقلیمی با روش کیفی- تطبیقی پرداخته است. ابتدا منابع اولیه در حیطه های جغرافیایی و محلی استخراج شده از آثار احمد محمود و نجیب کیلانی در ارتباط با پیامدهای اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. اهمیت بررسی این موضوع زمانی آشکار می شود که در صورت شناخت تأثیر هویت بومی و محلی بسیاری از مشکلات اجتماعی و فرهنگی در جوامع اسلامی نیز حل می شد. نتایج حاصل از این پژوهش برای دست یابی به عناصر اقلیمی و بومی تأثیرگذار بمنظور اهداف توسعه پایدار لازم و ضروری است.
گذار از حضیض (بررسی ارتقای عرفانی شخصیت های رمان زنان بدون مردان)
منبع:
شفای دل سال پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۹
20 - 40
حوزه های تخصصی:
داستان های عرفانی، موضوعات ذهنی و روحانی را برای نشر آگاهی و معنویت به کار می گیرد . آثار بسیاری حرکت انسان به سمت تعالی و خدا را تحت عنوان عرفان یا سیر و سلوک مورد توجه قرار داده اند و گاه به بازتعریف هایی از این مفهوم رسیده اند. در بین نویسندگان زن معاصر، شهرنوش پارسی پور از جمله کسانی است که با دیدگاه عرفانی، به داستان های خود جانی دگرگونه بخشیده است. یکی از آثار این نویسنده که با شاخص ها و بن مایه های عرفانی، زندگی زنان را به تصویر می کشد، رمان «زنان بدون مردان» است. نویسنده در این اثر، سیر و سلوک را در زندگی زنانی که هر یک نمونه ای از زنان در اقشار مختلف جامعه اند، به تصویر می کشد. این مقاله با نگرشی اجتماعی و عرفانی به بررسی رمان «زنان بدون مردان» اثر شهرنوش پارسی پور پرداخته است. داده های این پژوهش با روش کتابخانه ای گردآمده است که پس از مقوله بندی با روش توصیفی تحلیل شده است.
سنایی و استفاده از بارگاه آسمان برای بیان اندیشه های عرفانی در دیوان
منبع:
شفای دل سال پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۹
64 - 80
حوزه های تخصصی:
پس از پذیرش اسلام و وجود آیاتی که در آن به ملکوت آسمان ها اشاره شده است، توجه به بارگاه آسمان در نزد ایرانیان بیشتر شد؛ به گونه ای که نویسندگان، شاعران و عارفان از آن برای مضمون پردازی استفاده کردند و به دفعات از آسمان و مضامین مربوط به آن در آثارشان بهره جستند. روشن است که برای فهم بهتر مفاهیم ابیات، آگاهی از مضامین علمی مورد توجه شاعران در دوره های گوناگون شعری اهمیت بسیار زیادی دارد. یکی از شاعران نام آشنای ادب فارسی حکیم، سنایی است که با آگاهی از دانش نجوم، آن را در خدمت اندیشه های عرفانی قرار داد. وی از دانش آسمان و نجوم به شکل گسترده در اشعارش بهره جست و به دلیل گرایش های عرفانی که داشت، گاهی از این دانش برای انتقال مفاهیم عرفانی سود برد. در این تحقیق که به روش تحلیلی است ضمن بررسی سیر پیدایش دانش نجوم و بازخورد آن در برخی از متون عرفانی، نشان داده شده است که سنایی در این دانش تبحر داشته و از آن در سرودن اشعارش در دیوان بهره برده است.
تطبیق توصیفی روایات کهن مبتنی بر روایت شناسی معاصر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش در روایات کهن، توأمان نیازمند تأویل و قرینه سازی با نظریات عصر حاضر است. در منظر انسان کهن؛ روایت ها، قصه ها و افسانه ها از دلکش ترین هنجارهای تفننی آدمیان بوده است و فارغ از میزان اعتبار روایت های نخستین، پرداخت روایت ها در مسیر فرهنگ و تمدن، کاربرد چشمگیر داشته است. اغلب آن روایات؛ امروزه مانند استعاره ها، قابلیت ارجاعی دارد و منجر به خلق داستان های نوین شده و می تواند مبتنی بر ابزار روایت شناسی، تطبیق، موازنه و بینامتنیت، نقادی شود. در این پژوهش مستخرج از رساله؛ در چارچوب روایت شناسی و با بهره گیری از ادب تطبیقی به خاستگاه روایتگری کهن پرداخته شده است که به نوعی با روایتگری معاصر، ارتباط و انگاره اشتراکی دارد. دستاورد این پژوهش، معرفی آثار کهن مصری، بابلی، سومری، فنیقی، عبری، یونانی، ایرانی، هندی، ژاپنی و چینی است. همچنین نتایج نشان دهنده آن است که متون کهن به دلیل سرشت روایی و بهره گیری از عناصر روایی ساختارگرایی و فنون داستان پردازی، در زمره آثار ساختارگرا قرار دارند.
ابرش کیانی (بررسی جایگاه اسب در شاهنامه ی فردوسی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
اسب، یکی از مشهورترین حیواناتی است که در زندگی و فرهنگ بشر – به ویژه در دوره ی باستان- از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و احترام بسیاری داشته است. در فرهنگ ایران باستان، اسب و ابزار مرتبط با آن، پابه پای انسان، رشد کرده و همواره می توانیم ردپای این حیوان را ببینیم. در شاهنامه ی فردوسی، به سبب صبغه ی حماسی آن، چهره ی اسب، نمود خاصی دارد و فردوسی، با قدرت تمام، این حیوان فرخنده و خاص را در تصویرسازی های خود، جای داده است. در این جستار، اسب به عنوان یکی از موجودات مهم و تأثیرگذار در زندگی ایرانیان، مورد مطالعه قرار گرفته و سیمای این حیوان در شاهنامه ی فردوسی- به عنوان کتابی که ارتباط ویژه ای با گذشته و اساطیر ایران دارد- بررسی شده، که نتیجه ی آن، توجه حکیم توس به نقش و اعتبار این حیوان در نزد مردم ایران زمین و درک و دریافت خجستگی آن در نظر ایرانیان است.
ساختار فرهنگ بهار عجم در سه بخش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
15 - 34
حوزه های تخصصی:
معرفی دقیق یک فرهنگ لغت از طریق پرداختن به ساختار آن شکل می گیرد. این پژوهش ساختار فرهنگ بهار عجم نوشته لاله تیک چند را در سه بخشِ شیوه های مدخل گزینی ، شیوه های آوردن مواد مدخل و ضبط تلفظ بررسی کرده است. پس از مطالعه کامل و دقیق این فرهنگ، در بخش نخست با ارائه آمار، نمودار و شواهد نشان داده شد که مؤلف در این فرهنگِ نوزده هزاروهفتصدوبیست ونه مدخلی، پس از ذکرِ واژه، مشتقات آن را می آورد و بر اساس «یک واژه یا ترکیب»، «قرابت لفظی و معنایی دو واژه یا ترکیب»، «قرابت لفظی و معنایی چند واژه یا ترکیب» و «امثال» مدخل گزینی می کند. این پژوهش در بخش دوم نشان داده است که از میان بیست و پنج روشِ آوردن مواد مدخل در این فرهنگ، بیشترین درصد به «معروف» اختصاص یافته که نشانه پرکاربرد بودن واژه در زبان عموم است و کمترین آن مربوط به «مشهور» است که حاکی از بی نیازی فرهنگ نویس و کاربر از توضیح این نوع مدخل هاست. در بخش سوم پس از بررسی سیر تطور شیوه های ضبط تلفظ در فرهنگ های فارسی پیش از بهار عجم ، شیوه های سه گانه ضبط تلفظ در این فرهنگ با ذکر نمونه آمده است.
مدح در بدیع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
73 - 90
حوزه های تخصصی:
یکی از مضامین عمده در تاریخ ادب فارسی، مدح بوده است که شاعران به شیوه های مختلف آن را بیان کرده اند. علمای بلاغت هریک از این شیوه ها را یک صنعت به شمار آورده و ویژگی ها و شرایط خاصی برای آن ها در نظر گرفته اند. این پژوهش، به روش توصیفی تحلیلی به بررسی و نقد این صنایع در آثار بلاغی زبان فارسی پرداخته است. در مجموع سیزده آرایه از صنایع بدیعی به مضامین مدحی اختصاص دارد که همه جزو صنایع معنوی بدیع محسوب می شوند. این جدا از صنایعی است که افزون بر مدح، مضامین دیگر نیز از طریق آنها ارائه شده است. از این تعداد، سه صنعت ابداع، تأکیدالمدح بمایشبه الذّم و استدراک به دلیل ایهامی که در ذهن خواننده ایجاد می کنند، دارای ارزش های بلاغی بیشری هستند. در این میان صنعت تأکید المدح بمایشبه الذّم، بیشتر مورد توجه بلاغیون بوده است؛ به گونه ای که در همه کتب بدیعی مطرح شده است. از بین آثار بلاغی نیز کتاب بدایع الافکار فی صنایع الاشعار بیشتر از بقیه، یعنی نُه صنعت مدحی را مطرح کرده است. آنچه دراین میان آشکاراست، تشتّت و گاه اختلاف آرای بلاغیون در زمینه نامگذاری، تعاریف و ذکر شواهد این صنایع است.
حکایت هجران، از ورقا تا طوطی (بررسی مقایسه ای مقوله ی هبوط روح در قصیده ی عینیه ی ابن سینا و مثنوی طاقدیس ملااحمد نراقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۲)
1 - 28
حوزه های تخصصی:
حکایت هجران، از ورقا تا طوطی (بررسی مقایسه ای مقوله ی هبوط روح در قصیده ی عینیه ی ابن سینا و مثنوی طاقدیس ملااحمد نراقی) رقیه اسدی خانشان * عبدالناصر نظریانی * * علیرضا مظفری * * * چکیده قصیده ی عینیه ی ابن سینا اثری عرفانی و رمزی است که در آن روح به شکل پرنده تصویر می شود و از عالم ملکوت به عالم ملک هبوط می کند. هرچند اندیشه ی هبوط روح قرن ها قبل در اندیشه و ادبیات گنوسی مطرح شده بود، این مبحث از ابن سینا به بعد در آثار منثور و منظوم عارفان مسلمان، در قالب تمثیل پرنده ارائه شده است. ازجمله ی آن ها می توان به ملااحمد نراقی (1185یا1186-1245ق) اشاره کرد که در داستان طوطی و شاه مثنوی طاقدیس ، به شکلی تمثیلی به این مقوله می پردازد. مقاله ی حاضر پس از ذکر مقدمه ای درباره ی هبوط روح و نماد کبوتر در رساله الطیرها، با روش تحلیلی-مقایسه ای به بیان نقاط اشتراک و افتراق دو اثر داستان طوطی و شاه و قصیده ی عینیه پرداخته است و سرانجام در این دو اثر شباهت هایی مانندِ نزول روح از عالم بالا، اسارت روح در جسم، ناله ی روح از فراق و وصال طلبی روح و تفاوت هایی مانندِ واکنش و نبود واکنش روح برای پذیرش هبوط و دخالت و عدم دخالت شیطان در فراموشی وطن اصلی، میان این دو اثر به دست آورده است. واژه های کلیدی: ابن سینا، قصیده ی عینیه ، ملااحمد نراقی، مثنوی طاقدیس ، هبوط روح. * دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ارومیه saeed_urm@yahoo.com (نویسنده ی مسئول) ** دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ارومیه a.nazariani@urmia.ac.ir *** استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ارومیه a.mozaffari@urmia.ac.ir تاریخ دریافت مقاله: 20/11/1399 تاریخ پذیرش مقاله: 31/6/1400
گستره ی سنت رباعی خوانی مردمی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۲)
89 - 110
حوزه های تخصصی:
گستره ی سنت رباعی خوانی مردمی در ایران
حسن ذوالفقاری
چکیده رباعی از مهم ترین و قدیم ترین قالب های شعر فارسی است. این قالب مشهور جز آنکه در شعر کلاسیک جایگاه ویژه ای دارد و شاعران بزرگی چون خیام را به خود جذب کرده است، میان مردم نیز بسیار رواج دارد. در مناطق مختلف و اقوام گوناگون با نام ها و کارکردهای متفاوت در آیین ها و مراسم سوگ و سرور خوانده می شود و خنیاگران محلی آن را با ساز و آواز می نوازند و می خوانند. رباعی های مردمی ویژگی هایی دارد که آن را از نوع کلاسیک آن متمایز می کند. روش مطالعه ی بررسی موردی و براساس طرحی جامع باعنوان «بومی سرودهای ایرانی» انجام شده که تمامی گونه های شعری را شناسایی می کند. در این پژوهش 14گونه رباعی در مناطق مختلف ایران و کشورهای فارسی زبان شناسایی شد که به گویش محلی بود. این گونه های بومی رباعی در شرق ایران با نام های «روایی»، «چهاربیتی»، «غریبی»، «باخرزی»، «ارده خوانی»، «فلک خوانی»، «موریگی»، «ارده»، «ربّایی» و در شمال ایران باعنوان «ربایی خئون» و «امیری» و در جنوب ایران به «رباهی»، «داربازی» و «خیام-خوانی» شهرت دارد. بیشترین کاربرد رباعی در خراسان بزرگ است. این مقاله برای نخستین بار این گونه ی مهم را معرفی می کند. واژه های کلیدی: ادبیات عامه، رباعی خوانی، گونه های رباعی خوانی، نام های رباعی.
تحلیل مؤلفه کانون سازی در رمان قیدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴۵
219 - 240
حوزه های تخصصی:
پیرو پیشرفت علوم انسانی در قرن بیستم، نظریه های روایت شناسی پدیدار گشت که به عنوان علم ادبی نوظهور طرفداران بسیاری به خود جلب کرد. یکی از مباحث مطرح در روایت شناسی مسأله کانونی سازی است. ژرار ژنت کانونی سازی را به عنوان منظری برتر از دیدگاه برگزید که مفهومی فراتر از ادراک بصری دارد. این منظر زاویه دیدی است که اطلاعات زیادی به طور غیر صریح از رهگذر آن دیده، احساس، فهمیده و ارزیابی می شود. این پژوهش که با روش توصیفی – تحلیلی انجام می گیرد بر آن است تا با معرفی کانون سازی، انواع و جنبه های آن را در رمان پرمخاطب قیدار بررسی کرده و اطلاعات روایی این اثر را سازمان دهی کند. نتایج این پژوهش نشان می دهد از حیث جنبه ادراکی، در روایت این اثر دو نوع کانونی گر «بیرونی» و «درونی» با موضع ادراک محدود و نامحدود، در تعامل هستند. زمان این رمان از نوع سیر خطی است. تداوم رویدادها جز در دو فصل پنجم و نهم، با حفظ زمان منطقی، بازگو می شوند و بیشتر حوادث، بسامد مفرد دارد. از نظر جنبه روان شناختی می توان احساسات قهرمان این اثر را با احساسات نویسنده آن همسو دانست. ایدئولوژی حاکم بر فضای رمان قیدار که نشان از ایدئولوژی نویسنده این اثر دارد، به دنبال معرفی شخصیت آرمانی جامعه ایران است؛ شخصیتی با مرام پهلوانی، معتقد، مبارز و متعهد به خاک وطن که قیدار نمونه اعلای آن است. امیرخانی با استفاده از تنوع در کانون سازی و پرداختن به جنبه های مختلف آن، روایت رمان قیدار را به واقعیت اجتماعی نزدیک کرده و به میزان باورپذیری آن نزد مخاطب افزوده است.
بررسی کارکردهای نظریه ی اسکوپوس در ترجمه ی ادبیات کودک و نوجوان (مطالعه ی موردی ترجمه های فارسی «قصص الحیوان فی القرآن الکریم» نوشته احمد بهجت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی کارکردهای نظریه ی اسکوپوس در ترجمه ی ادبیات کودک و نوجوان
(مطالعه ی موردی ترجمه های فارسی قصص الحیوان فی القرآن الکریم نوشته احمد بهجت)
مصطفی مهدوی آرا*
سیدمهدی نوری کیذقانی**
چکیده
نقطه ی مقابل نظریه های مبدأگرایی همچون حلقه ی بلاغت گرایان لهستانی، نظریه ی اسکوپوس قرار دارد و محور این نظریه بر این اصل استوار است که هدفمندی، شاخص اصلی موفقیت مترجم در فرایند ترجمه است و کارکرد ترجمه کاملاً بستگی به سطح دانش، انتظارات و هنجارهای خوانندگان هدف دارد. در این جستار برآنیم تا میزان کارایی این نظریه را در ترجمه ی ادبیات کودک و نوجوان بررسی کرده و با رویکرد انتقادی بر مبنای این نظریه، ترجمه های فارسی قصص الحیوان فی القرآن الکریم را بررسی کنیم. این مجموعه ی داستانی را احمد بهجت، نویسنده ی معاصر مصری نوشته است. استفاده از تکنیک های روایی زیبا و جذاب در این مجموعه ی داستانی باعث شده که این کتاب با توجه و اقبال بسیاری از مترجمان و خوانندگان فارسی زبان مواجه شود. این مجموعه را مترجمانی چون مجتبی رحماندوست، محمدحسین حسینی، لطیف راشدی و علی چراغی و... بارها به فارسی ترجمه کرده اند. جستار حاضر درصدد است میزان هدفمندی این مترجمان را در ترجمه ی اثر مدّنظر برای مخاطبان کودک و نوجوان بررسی کند. نگارندگان در این نوشتار کوشیده اند با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، دو ترجمه ی رحماندوست و حسینی را در پرتو نظریه ی اسکوپوس به صورت تطبیقی
نقد و میزان موفقیت هر یک را در ترجمه ی هدفمند این اثر واکاوی نمایند. نتایج این جستار نشان می دهد که برخی ابهامات موجود در متن ترجمه شده طبق نظریه ی اسکوپوس نشان از این دارد که مترجمان گاه از مخاطب محوری و هدفمندی ترجمه غفلت کرده اند؛ در نتیجه انسجام داخلی متن و میزان هماهنگی آن با متن مبدأ از بین رفته است. ابهامات موجود گاه به دلیل تقید بیش ازحد به متن و گاه نشناختن سطح دانش مخاطبان کودک و نوجوان بوده است.
واژه های کلیدی: ترجمه ی ادبیات کودک و نوجوان، قصه های قرآنی، کارکردها، نظریه ی اسکوپوس.
* استادیار زبان و ادبیات عربی دانشگاه حکیم سبزواری m.mahdavi@hsu.ac.ir (نویسنده ی مسئول)
** استادیار زبان و ادبیات عربی دانشگاه حکیم سبزواری sm.nori@hsu.ac.ir
تاریخ دریافت مقاله: 4/8/1399 تاریخ پذیرش مقاله: 23/4/1400
کارکردشناسی ایدئولوژی در رمان ده نفر قزلباش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با مطالعه در آثار ادبی می توان گفتمان فرهنگی و ایدئولوژیکی جامعه را شناسایی و فرهنگ حاکم بر نسل های گوناگون و ژانرهای مختلف ادبی را واکاوی کرد. در پژوهش حاضر نگارندگان به شیوه های بیان ایدئولوژی در رمان تاریخی ده نفر قزلباش بر اساس دیدگاه ژان بشلر پرداخته اند. بر اساس این دیدگاه ایدئولوژی کارکردهای پنج گانه ای همچون «صف آرایی و جهت گیری، توجیه، پرده پوشی، موضع گیری، دریافت و ادراک» دارد؛ از این رو، ما نیز براساس این ملاک ها، به مطالعه در نحوه حضور ایدئولوژی در این رمان می پردازیم و برخی از مصادیق این کارکردها را، به ترتیب اهمیّت و بسامد حضور، واکاوی و تبیین می کنیم. از آنجا که حسین مسرور در ده نفر قزلباش تسلط ایدئولوژی های حاکم را با شرح رویدادهای تاریخی عصر صفوی پیوند زده و تصویر کرده است، مطالعه و کشف ایدئولوژی پنهان در متن می تواند تصویری از گفتمان فرهنگی و ایدئولوژیکی جامعه عصر نویسنده را آشکار سازد. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که رمان تاریخی ده نفر قزلباش با رویکرد ایدئولوژیکی ملی- مذهبی نگارش یافته است و مذهب و حکومت دو بن مایه ایدئولوژیکی مهم این اثر محسوب می شود.
درآمدی برظرفیت های مطلوب هفت پیکر نظامی برای ساخت بازی رایانه ای در سبک نقش آفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درآمدی بر ظرفیت های مطلوب هفت پیکر نظامی برای ساخت بازی رایانه ای در سبک نقش آفرینی علیرضا پورشبانان* چکیده در مقاله ی پیش رو، هدف این است که با بررسی شاخص های مطلوب متن هفت پیکر برای تولید بازی رایانه ای اقتباسی، به روش توصیفی تحلیلی به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که در این متن و متون مشابه، چه ظرفیت هایی شرایط را برای خلق بازی رایانه ای در سبک نقش آفرینی مناسب کرده و با تمرکز بر چه شاخص هایی می توان هفت پیکر را اثری مطلوب برای بازی سازی در نظر گرفت. از این زاویه، به نظر می رسد وجود قالب داستانی پرفراز و فرود و درون مایه های متنوع پرمخاطب در کنار تعدد فضا و مکان و وجود ابرقهرمانی با قابلیت هم ذات پنداری فراوان و با تعامل در نقش های متفاوت، در کنار حضور دیگر شخصیت های جذاب و موجودات عجیب و شگفت انگیز با ظرفیت ایجاد کشش در گستره ای از انواع چالش های ذهنی و مبارزه ای، ازجمله مهم ترین ویژگی هایی است که این متن را به اثری مناسب برای تولید بازی های رایانه ای اقتباسی تبدیل کرده است. * استادیار گروه عمومی دانشکده کاربردی دانشگاه هنر تهران alirezap3@yahoo.com تاریخ دریافت مقاله: 27/7/1399 تاریخ پذیرش مقاله: 5/4/1400
واکاوی نشانه های کنشگری زن در مرزبان نامه برمبنای رویکرد فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به رغم به حاشیه رانده شدن زنان، سایه آنان در متون کهن باقی است. هدف این مقاله، بازنمایی نقش زن و نشانه های کنشگری او در سه حکایت از مرزبان نامه برمبنای رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان، با تکیه بر نظریه فرکلاف، و یافتن پاسخ این پرسش است که آیا زنان، با توجه به حاکمیت مردسالارانه در جامعه، وضع موجود را پذیرفته اند، یا به نحوی آن را به نفع خود تغییر داده اند. اگر چنین است، چگونه این مهم را انجام می دهند و مؤلفه های این کنشگری چیست. در پژوهش حاضر، مرزبان نامه در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی شده، و نشانه های قدرت زن و چگونگی عاملیت او بازنمایی شده است. نتایج نشان داد که با توجه به اوضاع فرهنگی و اجتماعی ایران در زمان نگارش کتاب، زن در این حکایت ها به نوعی از قدرت نهفته دسترسی دارد و با حضور فعال، نقش تأثیرگذاری در روند حکایت ایفا می کند. زنان در مرزبان نامه، اغلب، با نماد تدبیر، حکمت و اخلاق، کنشگرانه نقش ایفا می کنند. اگرچه در این اثر، با توجه به اوضاع اجتماعی زمان تألیف یا بازنویسی، نابرابری قدرت میان زنان و مردان مشهود است، زنان درقالب فرمانروایان خاموش از قدرت برخوردارند و نقش فاعلی آنها در شکل گیری روند داستان مشهود است. درمجموع، در این حکایت ها نشانه های فراوانی از قدرت و عاملیت زن، ازجمله داشتن حق انتخاب، تدبیر و قدرت تصمیم گیری به دست آمد.
تاریخمندی و مسئله نسبیت در نظریه شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل حوزه ادبیات که درباب تعریف و مبانی نظری آن اختلاف فراوانی میان فلاسفه، ادیبان و زبان شناسان وجود دارد، شعر و چیستی آن است. تفاوت دیدگاه ها در تعریف شعر، به اختلاف در روش شناسی، تفاوت حوزه های فکری و تبیین کارکرد شعر برمی گردد. در این پژوهش، با روشی توصیفی تحلیلی، تعاریف موجود از شعر نقد شده است و با مطالعه انواع شعر در ادبیات فارسی و مبنا قراردادن شاخص هایی چون ذهنیت گوینده، ذهنیت شنونده، زبان، مطالعات ژانری، گفتمان های گوناگون هر دوره، عنصر ادبی غالب و نقد نگاه شاهکارگرایانه، سعی شده است، در مقابل دیدگاهی که بوطیقا را امری ثابت و غیرتاریخی تلقی می کند، بوطیقا پدیده ای سیال، نسبی و تاریخمند معرفی شود که در هر دوره با توجه به شاخص های فوق، تعریفی متغیر و دیگرگون می یابد. با چنین رویکردی به بوطیقا، مرزگذاری میان نظم و شعر براساس شاخص هایی یکسان و در تمام دوره ها نمی تواند دقت و اعتبار علمی داشته باشد. براساس دیدگاه مطرح شده در این پژوهش، در هر دوره لازم است بوطیقایی تازه طرح شود تا بتواند تعریفی از شعر آن دوره ارائه دهد.
بررسی مفهوم «داد» در شش داستان شاهنامه با رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«داد» (عدالت) ازجمله مفاهیم انتزاعی است که در دنیای خارج از ذهن صورت ملموسی ندارد و اندیشمندان در طول تاریخ از دیدگاه های گوناگون به آن پرداخته اند. فردوسی به داد و دادورزی توجهی ویژه داشته و از آن به منزله یکی از صفات برجسته و ضروری پادشاهان یاد کرده است. از دیدگاه زبان شناسان شناختی، ذهن انسان با استفاده از سازوکار استعاره، مفاهیم انتزاعی (حوزه مقصد) را ازطریق مفاهیم عینی (حوزه مبدأ) درک می کند. برای یک مفهوم انتزاعی ممکن است چندین حوزه مبدأ مختلف به کار گرفته شود. تجارب جسمانی، محیط فیزیکی، محیط اجتماعی و فرهنگی و پیشینه شخصی و اجتماعی از عوامل دخیل در تنوع استعاره ها هستند. در این پژوهش تلاش شده است تا دیدگاه فردوسی درباره داد با بررسی استعاره های مفهومی به کاررفته در شش داستان شاهنامه معرفی و عوامل مؤثر در تنوع حوزه های مبدأ با تحلیل رابطه استعاره و انواع بافت شناسایی شود. مطابق نتایج حاصل از پژوهش، پادشاه داد را، که به مثابه شیئی ارزشمند و ثروتی ناتمام است، در بین مردم و جهان می گستراند. دادورزی سبب آراستگی و روشنایی پادشاهی و کشور می شود و نگهبانی است که قلمرو حکومت را ایمن نگه می دارد و نیز به مثابه آبی است که آبادانی و تازگی جهان و شادی مردم به آن وابسته است.
تحلیل انسان شناختی شخصیت کیخسرو در شاهنامه فردوسی برمبنای نظریه عمومی جادو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی پر از داستان هایی است که در اساطیر ریشه دارند. شخصیت های داستان ها را می توان از چشم اندازهای گوناگون تحلیل کرد. کیخسرو از شخصیت های برجسته در داستان های اساطیری است. در پژوهش حاضر، با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و بهره گیری از روش تحلیل محتوا و با تأکید بر رویکرد انسان شناختی مارسل موس و نظریات الیاده درباره جادودرمانگران، شخصیت کیخسرو و کنش های جادوانه او تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان داد که کیخسروِ تورانی ایرانی بالقوه جادوگر است و ویژگی های شخصیتی و کنش هایی دارد که در جادوگران یافت می شود. کیخسرو چون شاه کاهنی مسلط بر عناصر چهارگانه و رازآموخته در جادوگری، با روش های نامرسوم جادویی افراسیاب را شکست می دهد و جنگ بزرگ را به پایان می رساند.
تحلیل گذرایی از گفتمان فردوسی با رویکرد نقش گرایی: شواهدی از گفتار رستم در مواجهه با دو سپاه ایران و توران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۳
141 - 176
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو به مطالعه نظام گذرایی در گفتمان فردوسی در مواجهه رستم با دو سپاه ایران و توران از منظر نقش گرایی نظام مند هالیدی و متسین ( Halliday and Matthiessen, 2014 ) می پردازد تا نوع فرآیندها، مشارکان و عناصر پیرامونی و فراونی آن ها و نیز سبک گفتمان فوق را تعیین کند. در این راستا، تحلیلِ 195 بند از شاهنامه فردوسی نشان داد که نوع فرآیندها، مشارکان، عناصر پیرامونی و نیز فراوانی آن ها در گفتمان فردوسی متفاوت از یکدیگر هستند، حال آن که نوع و فراوانی آن ها در گفتار رستم خطاب به سپاه ایران تفاوتی با نوع و فراوانی آن ها در گفتار وی در خطاب به سپاه توران ندارد. در این گفتمان، از هر سه فرآیند اصلی و پیرامونی استفاده شده است. فرآیند رابطه ای بیشترین و فرآیند رفتاری کمترین فراوانی را دارند. بازنمایی فرآیندهای مادی و ذهنی توسط فرآیند رابطه ای، توجیه گر فراوانی غالب این فرآیند در مقایسه با سایر فرآیندهاست. فرآیند ذهنی ادراکی در مقایسه با فرآیندهای ذهنیِ شناختی، تمنایی و عاطفی فراوانی بیشتری دارد. نزدیکی ماهیت رفتاری و مشخصه ای فرآیند رفتاری با فرآیندهای ذهنی، مادی و کلامی توجیه گر کم رخدادبودن این فرآیند در گفتمان فردوسی و بازنمایی آن از طریق این فرآیندهاست. سپاه ایران بیشتر با فرآیند نقلی خنثی و سپاه توران با فرآیند تأکیدی خطاب شده است. رخداد بیشتر عناصر پیرامونی موقعیت و حالت و مشارکان مُدرک، مسند، مسندالیه، شناسه، شناخته، عامل و گوینده، از دیگر مشخصه های این گفتمان محسوب می شوند. ارائه شواهد قابل درک، مشارکان و عناصر پیرامونی، به کار بردن اسامی خاص و فراوانی غالب فرآیندها به صورت زمان گذشته همراه با شناسه اول شخص تأییدی بر سبک روایتی-توصیفی گفتمان حماسی فردوسی است.