زبان و ادبیات فارسی (دوفصلنامه دانشکده ادبیات و علوم انسانی خوارزمی)
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال 30 بهار و تابستان 1401 شماره 37 (پیاپی 92) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مرگ قطعی ترین غایتی است که هر لحظه و در هر برهه ای از زندگی ممکن است رخ دهد، حقیقت هولناکی که انسان با وحشت از مرگ به آن پاسخ می دهد. روان درمان گران بسیاری، ازجمله یالوم، آن را سرچشمه اصلی اضطرابی می دانند که بر رفتار و روان آدمی تأثیر فراوان می گذارد. تاریخ نشان داده است که شاعران و نویسندگان عمیقاً درباره مرگ اندیشیده و از آن سخن ها گفته اند. سعدی، اندیشمند ایرانی، که به واسطه بیان حکمت های اخلاقی و مشرب فلسفی اش شهرت جهانی پیدا کرده است، در آثار خود بوستان و گلستان و حتی غزلیات، ضمن بیان حکایت ها، به معنای مرگ و اضطراب ناشی از آن پرداخته است. با توجه به اهمیت موضوع مرگ و قطعی و گریزناپذیربودن آن، در پژوهش حاضر با استفاده از آثار سعدی و با روش توصیفی -تحلیلی مبتنی بر مطالعات میان رشته ای، پاسخ به این سؤال دنبال شده است که سعدی و یالوم چگونه به انسان ها کمک می کنند تا بر وحشت ناشی از مرگ غلبه کنند و با وجود علم به مرگ شادمانه به زندگی خود ادامه دهند یا خود را از ترس آن برهانند تا بتوانند با بحران ها و مشکلات روحی و روانی مواجه شوند. یافته های پژوهش نشان می دهد رویارویی و یادآوری مرگ نه تنها باعث کاهش اضطراب مرگ می شود، بلکه زندگی را معنادار، گرانبها و ارزشمند می کند. با چنین برداشتی، می توان مرگ را نه تنها برای خود، بلکه برای دیگران نیز لذت بخش کرد.
تحلیل و نمادشناسی بخش اول بوف کور با استفاده از نظریه «امر واقع» لاکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت بوف کور از خلال «نوشته»های پراکنده ای می گذرد که راوی «نقاش» آن، در اسارتی که در تمام طول داستان از سنگینی «دیوار خانه»اش بر دوش می کشد برای «سایه» «بلعنده» خود واگویه می کند. فقط در بخش نخست بوف کور است که آن «دختر اثیری»، از «سوراخ هواخور» پستوی همان «خانه»ای که در «آن طرف خندق» واقع شده است، «تجلی» می کند. نظریه های روان کاوانه ژاک لاکان فرانسوی، که زبان محوری نیز از مقدمات مبنایی آن به شمار می آید، ابزار کارآمدی است که در پژوهش حاضر، راه را بر تأمل و درنگ در زمینه زبانی و نمادهای هم بسته بوف کور هموار می سازد. اینکه «امر واقع» لاکانی، چه توضیحی در پیشبرد پیرنگ این داستان مدرن خواهد داشت و حاصل به کارگیری این چنین نگاهی، چه پرتوهایی بر خصلت تأویل پذیرانه بوف کور و جوانب نثر آن انداخته است، چارچوب دغدغه های نگارنده این مقاله را بنیاد نهاده است.
نقش مؤلفه های دستوری در ابهام زبانی غزلیات غالب دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غالب دهلوی یکی از مشهورترین شاعران سبک هندی در قرن سیزدهم است. ازنظر برخی منتقدان، او از گروه شاعرانی است که کلامشان غالباً مبهم و پیچیده است. در پژوهش حاضر، به روش توصیفی تحلیلی، مهم ترین بخش آثار غالب، که مجموعه غزلیات او است، برای روشن شدن عوامل ابهام، از منظر زبانی بررسی و تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که ابداع ترکیبات مختلف وصفی، حذف بخشی از جمله، برخی سهوهای لغوی و نحوی و به ویژه برقرارکردن تنازع میان کلمات، مؤلفه هایی هستند که مایه ابهام کلام غالب شده اند. ازاین میان، کاربرد ترکیبات تازه و برقراری تنازع را، به دلیل کاربرد زیاد، می توان از ویژگی های سبکی غالب محسوب کرد. ازمنظری دیگر، علاقه زیاد شاعر به ارائه مضامین تازه و پیچیده سبب شده است تا ترکیبات تازه اسمی، قیدی و به ویژه وصفی زیادی ابداع کند.
عینیت و شیءوارگی موصوف و الگوهای پنج گانه توصیف در هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چیره دستی و قدرت نظامی گنجوی در تصویرپردازی و توصیف جزئیات همواره در کانون توجه تحلیل گران آثار او بوده، اما تاکنون درباره شگردهای هنری و انواع الگوهای نظامی در توصیف و تصویرآفرینی ، چنان که باید، تحلیلی صورت نگرفته است. در پژوهش حاضر، با انتخاب مثنوی هفت پیکر در مقام یکی از برجسته ترین و مهم ترین آثار نظامی، به شیوه توصیفی تحلیلی، پاسخ به این دو پرسش بنیادی در دستور کار قرار گرفته است که تصویرگری های چیره دستانه و توصیف های دقیق نظامی در متن، واجد چه کارکردی از نوع زیبایی شناختی، بلاغی، روایی و... است و دیگر اینکه آیا امکان ترسیم الگوهایی متقن و اثبات پذیر در توصیف ها و تصویرسازی های نظامی وجود دارد؟ درنتیجه پژوهش، روشن شد که نظامی، با شگرد ایجاد عینیت و شیءوارگی برای موصوف، می کوشد آن را برای خواننده اثر ملموس و واقعی سازد. این موجودیت عینی خود کارکردهای ثانویه ای دارد که یا در حوزه بلاغت، یا در ساحت زیبایی شناختی، یا ازحیث منطق روایی در متن هفت پیکر قابل بررسی است. می توان اکثر توصیف ها و تصویرپردازی های هفت پیکر را درقالب الگوهای مشخصی طبقه بندی کرد.
تحلیل تطبیقی «بسیج جمعی» مرغان و کبوتران در منطق الطیر و حکایت «کبوتر مطوّقه» در کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«بسیج جمعی» از نظریه های پرکاربرد در حوزه جامعه شناسی سیاسی معاصر است که بررسی و تحلیل سازوکارهای درونی حاکم بر جنبش های اجتماعی، انقلاب ها و آشوب های سیاسی را ممکن می کند. در پژوهش حاضر، هم روایت «مرغان جهان» در منطق الطیر و هم حکایت «کبوتر مطوّقه» در کلیله و دمنه، از کنش های جمعی متشکل و موفق در ادبیات کلاسیک فارسی و نوعی از بسیج جمعی و گردهمایی اجتماعی معطوف به تغییر ساختار و وضعیت حاکم به شمار آمده اند؛ ازاین رو، بررسی متغیرهای کمی و کیفی حاکم بر سازمان درونی آنها ضرورت دارد. کاربست شاخص هایی چون اصل کنشگر خردمند، اصل روابط عمومی، اصل ساختار کنش جمعی، اصل انسجام کمی و کیفی، اصل انگیزه ها و الگوهای رفتاری و... نشان دهنده پیچیدگی ساختاری این گونه از کنش های جمعی است. در این مقاله، تلاش می شود تا با روش تحلیل تطبیقی و کیفی، سازوکارهای درونی حاکم بر دو روایت پیش گفته بررسی شود تا میزان انسجام و نیز ظرفیت های توضیحی و تفسیری هریک به سنجش درآید.
بررسی بیتی از شاهنامه با تکیه بر متن های اوستایی و فارسی میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع جستار حاضر بررسی و تحلیل بیتی از شاهنامه فردوسی است که تاکنون پژوهشگران دیدگاه های گوناگونی درباره آن اظهار کرده اند. این بیت، که سعدی نیز در بوستان ضبط کرده است، با مصراع «میازار موری که دانه کش است» آغاز می شود. سپس تر، خالقی مطلق صورت ضبط شده این بیت در نسخه فلورانس و دو نسخه دیگر را، که مصراع «مکش مورکی را که روزی کش است» در آنها آمده است، اساس تصحیح خود قرار داده و آن را نزدیک ترین صورت به اصل شاهنامه دانسته است. پس ازآن، پژوهشگران دیدگاه های خود را در رد یا قبول این تصحیح منتشر کرده اند. در این پژوهش، ضمن بررسی نظریات دیگر، با تمرکز بر متن های اوستایی و فارسی میانه، و نیز با درنظرگرفتن صورت بسامدی تعدادی از واژگان این بیت، این نتیجه حاصل شده است که عبارت «مور دانه کش»، ترکیبی وصفی و کهن است که در متن های باستان و میانه ریشه دارد و دامنه اش به فارسی نو نیز کشیده شده است. دو دیگر، واژه «مکش» نسبت به «میازار» و «موری» نسبت به «مورک» برتری دارد که به قرینه یکدیگر در هر کدام از ابیات دیده می شوند. بااین حال، واژه «میازار» را می توان ازجمله نوآوری های شاعرانه فردوسی به شمار آورد.
بررسی مفهوم «داد» در شش داستان شاهنامه با رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«داد» (عدالت) ازجمله مفاهیم انتزاعی است که در دنیای خارج از ذهن صورت ملموسی ندارد و اندیشمندان در طول تاریخ از دیدگاه های گوناگون به آن پرداخته اند. فردوسی به داد و دادورزی توجهی ویژه داشته و از آن به منزله یکی از صفات برجسته و ضروری پادشاهان یاد کرده است. از دیدگاه زبان شناسان شناختی، ذهن انسان با استفاده از سازوکار استعاره، مفاهیم انتزاعی (حوزه مقصد) را ازطریق مفاهیم عینی (حوزه مبدأ) درک می کند. برای یک مفهوم انتزاعی ممکن است چندین حوزه مبدأ مختلف به کار گرفته شود. تجارب جسمانی، محیط فیزیکی، محیط اجتماعی و فرهنگی و پیشینه شخصی و اجتماعی از عوامل دخیل در تنوع استعاره ها هستند. در این پژوهش تلاش شده است تا دیدگاه فردوسی درباره داد با بررسی استعاره های مفهومی به کاررفته در شش داستان شاهنامه معرفی و عوامل مؤثر در تنوع حوزه های مبدأ با تحلیل رابطه استعاره و انواع بافت شناسایی شود. مطابق نتایج حاصل از پژوهش، پادشاه داد را، که به مثابه شیئی ارزشمند و ثروتی ناتمام است، در بین مردم و جهان می گستراند. دادورزی سبب آراستگی و روشنایی پادشاهی و کشور می شود و نگهبانی است که قلمرو حکومت را ایمن نگه می دارد و نیز به مثابه آبی است که آبادانی و تازگی جهان و شادی مردم به آن وابسته است.
گونه های تأثیرپذیری در روایت فتنه غز با رویکرد بینامتنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رخداد تاریخی و روایت تاریخی آن رخداد، اعم از شفاهی و کتبی، با هم تفاوت دارند؛ چه، رخداد واقعه ای است که یک بار در زمان خاص و مکان معین اتفاق افتاده است، اما روایت تاریخی متکثر و متعدد است و با رخداد تاریخی هم خوانی کامل ندارد و تأویلی از آن رخداد اصلی است. در این جستار، تکرار و بازسازی و تولید مجدد گذشته، با روش توصیفی تحلیلی و رویکرد بینامتنی (برپایه محورهای سه گانه بینامتنی ژنت) در دو روایت تاریخی ظهیری نیشابوری و راوندی از رخداد فتنه غز واکاوی شده است، دو روایتی که از لحاظ زمانی و بیانی با هم متفاوت اند. همچنین، نشان داده شده است که این دو متن، که موضوع مشترکی دارند و به هم مربوط اند، چه میزان از هم تأثیر پذیرفته اند و چقدر مکالمه و گفت وگو بین آنها درگرفته است. علاوه بر تکیه و تأکید بر ویژگی های زبانی راحه الصدور، به ویژه نظام نحوی آن، به رابطه بینامتنی دو اثر، شباهت ها و تفاوت ها در نحوه گزارش و روایت فتنه غز پرداخته شده است. حاصل تحقیق برجسته کردن تأثیرپذیری راحه الصدور از سلجوق نامه در گزارش تاریخی است که آن را در مظان اتهام سرقت ادبی قرار داده است.
تحلیل انسان شناختی شخصیت کیخسرو در شاهنامه فردوسی برمبنای نظریه عمومی جادو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی پر از داستان هایی است که در اساطیر ریشه دارند. شخصیت های داستان ها را می توان از چشم اندازهای گوناگون تحلیل کرد. کیخسرو از شخصیت های برجسته در داستان های اساطیری است. در پژوهش حاضر، با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و بهره گیری از روش تحلیل محتوا و با تأکید بر رویکرد انسان شناختی مارسل موس و نظریات الیاده درباره جادودرمانگران، شخصیت کیخسرو و کنش های جادوانه او تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان داد که کیخسروِ تورانی ایرانی بالقوه جادوگر است و ویژگی های شخصیتی و کنش هایی دارد که در جادوگران یافت می شود. کیخسرو چون شاه کاهنی مسلط بر عناصر چهارگانه و رازآموخته در جادوگری، با روش های نامرسوم جادویی افراسیاب را شکست می دهد و جنگ بزرگ را به پایان می رساند.
نقد اسطوره ای مناقب العارفین با تکیه بر نظریه میرچا الیاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناقب العارفین تألیف شمس الدین احمد افلاکی در شرح احوال خاندان مولوی و مشایخ طریقت مولویه نوشته شده و افلاکی در این کتاب شخصیتی اسطوره ای و فراواقعی از پیشینیان و معاصران ترسیم کرده است. بسیاری از مسائل عرفانی مناقب العارفین با مفاهیم اساطیری منطبق است و باورهای اساطیری در شکل گیری مطالب این تذکره عرفانی نقش دارد. در این پژوهش به این سؤال پاسخ داده می شود که مضامین عرفانی مناقب العارفین در کدام مؤلفه ها با مبانی اسطوره ای الیاده تناسب دارند. در این جستار، مناقب العارفین به شیوه توصیفی تحلیلی و با رویکرد اسطوره شناختی براساس دیدگاه الیاده تحلیل شده است تا میزان انطباق عرفان و اسطوره تشریح شود. نتایج بحث نشان می دهد که در این اثر، قهرمان مطابق کهن الگوها، از قبل به عنوان منجی تعیین شده است. در چرخه زندگی مولوی می توان به ترتیب مراحل شست وشو، تجدید حیات و تجلی را به وضوح مشاهده کرد؛ او آیین شست وشوی مقدس را پیش از ورود به ساحت ناخودآگاه خود انجام می دهد و خود را برای پیوستن به ساختار قداست آماده می کند و در سفر درونی خود از مقتضیات بشری فراتر می رود و به رؤیت حق تعالی، فرشتگان، پیامبران و ارواح نایل می شود. همچنین، در مناقب العارفین، بام مدرسه و خزینه حمام به منزله الگوی مثالی مرکز جهان است که ناسوت و لاهوت به هم پیوند می یابد.
واکاوی نشانه های کنشگری زن در مرزبان نامه برمبنای رویکرد فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به رغم به حاشیه رانده شدن زنان، سایه آنان در متون کهن باقی است. هدف این مقاله، بازنمایی نقش زن و نشانه های کنشگری او در سه حکایت از مرزبان نامه برمبنای رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان، با تکیه بر نظریه فرکلاف، و یافتن پاسخ این پرسش است که آیا زنان، با توجه به حاکمیت مردسالارانه در جامعه، وضع موجود را پذیرفته اند، یا به نحوی آن را به نفع خود تغییر داده اند. اگر چنین است، چگونه این مهم را انجام می دهند و مؤلفه های این کنشگری چیست. در پژوهش حاضر، مرزبان نامه در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی شده، و نشانه های قدرت زن و چگونگی عاملیت او بازنمایی شده است. نتایج نشان داد که با توجه به اوضاع فرهنگی و اجتماعی ایران در زمان نگارش کتاب، زن در این حکایت ها به نوعی از قدرت نهفته دسترسی دارد و با حضور فعال، نقش تأثیرگذاری در روند حکایت ایفا می کند. زنان در مرزبان نامه، اغلب، با نماد تدبیر، حکمت و اخلاق، کنشگرانه نقش ایفا می کنند. اگرچه در این اثر، با توجه به اوضاع اجتماعی زمان تألیف یا بازنویسی، نابرابری قدرت میان زنان و مردان مشهود است، زنان درقالب فرمانروایان خاموش از قدرت برخوردارند و نقش فاعلی آنها در شکل گیری روند داستان مشهود است. درمجموع، در این حکایت ها نشانه های فراوانی از قدرت و عاملیت زن، ازجمله داشتن حق انتخاب، تدبیر و قدرت تصمیم گیری به دست آمد.
تاریخمندی و مسئله نسبیت در نظریه شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل حوزه ادبیات که درباب تعریف و مبانی نظری آن اختلاف فراوانی میان فلاسفه، ادیبان و زبان شناسان وجود دارد، شعر و چیستی آن است. تفاوت دیدگاه ها در تعریف شعر، به اختلاف در روش شناسی، تفاوت حوزه های فکری و تبیین کارکرد شعر برمی گردد. در این پژوهش، با روشی توصیفی تحلیلی، تعاریف موجود از شعر نقد شده است و با مطالعه انواع شعر در ادبیات فارسی و مبنا قراردادن شاخص هایی چون ذهنیت گوینده، ذهنیت شنونده، زبان، مطالعات ژانری، گفتمان های گوناگون هر دوره، عنصر ادبی غالب و نقد نگاه شاهکارگرایانه، سعی شده است، در مقابل دیدگاهی که بوطیقا را امری ثابت و غیرتاریخی تلقی می کند، بوطیقا پدیده ای سیال، نسبی و تاریخمند معرفی شود که در هر دوره با توجه به شاخص های فوق، تعریفی متغیر و دیگرگون می یابد. با چنین رویکردی به بوطیقا، مرزگذاری میان نظم و شعر براساس شاخص هایی یکسان و در تمام دوره ها نمی تواند دقت و اعتبار علمی داشته باشد. براساس دیدگاه مطرح شده در این پژوهش، در هر دوره لازم است بوطیقایی تازه طرح شود تا بتواند تعریفی از شعر آن دوره ارائه دهد.