فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۲۱ تا ۳٬۱۴۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
خواجه عبدالله انصاری خالق آثار برجسته ای است که سبک جدیدی از نثر را رقم زده است، اما آثار خواجه همگی بر یک شیوه نیست و تفاوت زبان عبارت و اشارت را می توان در دو دسته از آثار وی مشاهده کرد. برخی از آثار خواجه مانند «صدمیدان» با هدف تعلیم مبانی عرفانی نوشته شده و برخی دیگر از جمله «الهی نامه» از نوع ادب غنایی است. مقاله حاضر کوشیده است با مقایسه ویژگی های بدیعی و بیانی دو اثر برجسته از این نویسنده صاحب سبک، الهی نامه و صدمیدان، به روش کتابخانه ای با هدف نشان دادن تفاوت ویژگی های بلاغی در زبان عبارت و اشارت خواجه، به مقایسه تطبیقی سبک بلاغی این دو دسته از آثار وی بپردازد. نتایج این پژوهش نشان دهنده کاربرد بیشتر اغلب آرایه های لفظی و معنوی در الهی نامه است مگر آرایه تضمین که خواجه برای اثبات سخنان خود در صدمیدان از آن بیشتر بهره برده است. همچنین تحلیل بسامدی آرایه های این دو اثر ثابت می کند که این عارف سخن شناس بر لفظ و معنا بسیار تسلط داشته و با رعایت تناسب و ارتباط بین آن ها به دو شیوه (زبان عبارت و اشارت) در زبان عرفانی رسیده است.
تحلیل تطبیقی افسانه مضمون ارسطو در داستان منظوم جمشید شاه نامه و نمایشنامه اودیپوس شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موتوس (mythos) یا افسانه مضمون تراژیک از نگاه ارسطو اجزایی دارد که در این مقاله با ابزار اسنادپژوهی مبتنی بر روش تحلیل محتوا بررسی و مؤلفه های آن در داستان جمشید و نمایش نامه اودیپوس شهریار تحلیل و تطبیق شده است. مهم ترین نتایج: اجزای سه گانه موتوس داستان – دگرگونی، بازشناخت و کاتاستروفی – از نوع وصفی یعنی متکی بر وصف سیرت قهرمان است و در نمایش نامه در دو نوع مختلط – مبتنی بر وجود دگرگونی و بازشناخت – و دردانگیز – بر مبنای نوع کاتاستروفی – می باشد. پیچیدگی موتوس که مبتنی بر وحدت کردار و رابطه آن با دگرگونی و بازشناخت است، در داستان موتوسی ساده – به دلیل گسستگی کردارها و فقدان بازشناخت – و در نمایش نامه موتوسی مرکب – متکی بر وحدت کردار با تسلسل کردارهای تابع به همراه دگرگونی و بازشناخت – دارد. داستان چون بر مبنای قبل از خود و پیش گفتاری برای بعد از خود یعنی سلطنت ضحّاک است، موتوس تام ندارد ولی نمایش نامه تام است. داستان به عکس نمایش نامه چون حماسه است و روایت می شود، از جهت مخاطب محوری مطابق بوطیقا که نمایشی بودن را شرط موتوس می داند نمی باشد. هر دو اثر شروط اعجاب موتوس را دارند که بر اساس آن حوادث نباید قابل پیش بینی و غیرمنطقی باشد. مطابق بوطیقا فرجام هر دو اثر به شیوه عالی یعنی نتیجه حوادث خود است. افسانه مرجع آن دو که مطابق بوطیقا درباره طبقه بالای اجتماعی است، بکر نمی باشد ولی چون خوب تألیف یافته اند سرمشق آثار بعدی شده اند. در کل، نمایش نامه نسبت به داستان مطابقت بیشتری با بوطیقا دارد.
تحلیل تطبیقی گفتمان ایدئولوژیک «دیگری روشنفکر» در نمایشنامه های آی بی کلاه، آی باکلاه و جمعه نه چندان خوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکردهای اخیر ادبیات تطبیقی در جستجوی این امر هستند که برخورد گفتمان های مختلف را بیشتر از گذشته مورد بررسی قرار دهند. از مهم ترین جلوه های گفتمان های پسااستعماری دیالکتیک «خود» و «دیگری» است که این تقابل به شکل های گوناگونی می تواند نمود پیدا کند که در یکی از این موارد روشنفکر می تواند در مقام «دیگری» بازنمایی گردد. دو نمایشنامه آی بی کلاه، آی باکلاه و جمعه نه چندان خوب از جلوه های گفتمان پسااستعماری هستند که در جهت برملاسازی گفتمان استعماری حاکم بر جامعه و زمانه خویش نگاشته شده اند و قهرمان های دو نمایش نامه (ویلی و مرد روی بالکن) با وجود زندگی در حاشیه گفتمان مسلط بر جامعه، از جمله روشنفکرانی هستند که علیه استعمار حاکم به پا می خیزند. این پژوهش در نظر دارد با استفاده از رویکرد تطبیقی، این دو گفتمان پسااستعماری را با تکیه بر تعریف ادوارد سعید از فرد روشنفکر، و با در نظر گرفتن گفتمان ایدئولوژیک موجود بررسی کند تا شباهت ها و تفاوت های این دو گفتمان از حیث تعریف و کارکرد فرد روشنفکر مشخص شود و شمایل و تعریف بارزتری از فرد روشنفکر در مقایسه با دیگر شخصیت های موجود آشکار گردد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که اگرچه بین دو شخصیت اصلی این دو نمایش نامه تفاوت هایی وجود دارد، به طور کلی این دو روشنفکر ترویج گفتمان ضد استعماری را به عنوان یک امر اخلاقی می پذیرند. مقاومت در برابر ظلم، تسلیم ناپذیری و حقیقت جویی از جمله مواردی است که این دو روشنفکر اتخاذ می نمایند.
تحلیل اغراض ثانوی فعل امر در اشعار اجتماعی مجموعه آیینه ای برای صداها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیام اصلی گزاره های ادبی در معانی یا اغراض ثانوی آنها نهفته است و مولّف آن را به شیوه ای هنرمندانه و زیبا برای تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب به کار می-گیرد. کنش گفتاری یکی از زیرشاخه های کاربردشناسی و هدف آن، بازگشایی معانی ضمنی است؛ چنان که قرن ها پیش از ظهور آن، علم معانی سنّتی وظیفه تصریح اغراض ثانوی را در قالب گزاره های خبر و انشا بر عهده داشت. فعل امر به عنوان یکی از زیر مجموعه های انشای طلبی در علم معانی، کاربردهای متنوعی دارد و تحلیل کاربردشناسانه آن ، نقش مهمّی در کشف لایه های پنهان روان و تفکّر نویسنده داشته و سبب پیوند هرچه بیشتر عاطفه و بینش شاعر و مخاطب می گردد. محمّدرضا شفیعی کدکنی، شاعر برجسته معاصر با کاربرد فراوان فعل های امر در مجموعه آیینه ای برای صداها، تصویرپردازی و مفهوم سازی اشعار را تحت تاثیر قرارداده است. بررسی ها گویای آن است که شفیعی کدکنی با کاربرد هنرمندانه فعل های امر در بافت تناسبی و تقابلی شعر و به کارگیری عناصر بلاغی متعدّد، توانسته آ نها را در کاربردهای ترغیبی، آرزومندی، التماسی، ارشادی و هشداری در کنار کاربردهای تلویحی دیگری چون بیان شگفتی، تعجیز و تهدید تصویرسازی کند. این اغراض برابر با کنش منظوری در نظریه کنش های گفتاری آستین هستند که با توانایی هنری شاعر در نحوه ارائه آنها، قدرت تاثیرگذاری بر مخاطب و برانگیختن احساسات یا حتّی انجام عمل را بازگو می کنند و گویای کنش فرابیانی یا تأثیری آستین هستند.
خواص درمانی احجار در متون کانی شناختی کهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم بهمن و اسفند ۱۴۰۰ شماره ۴۲
۲۸۴-۲۵۱
حوزه های تخصصی:
کاربردهای طبی معدنیات که از منظر قدما پس از درمان های گیاهی و حیوانی از مهم ترین و رایج ترین انواع درمان ها بوده است، در سه دسته از متون کهن قابل بررسی و تحلیل است: متون کانی شناختی، بخش هایی از عجائب نامه ها و دائره المعارف ها و متون طبی. تأمل در این متون نشان می دهد شیوه های تهیه و کاربرد درمان های معدنی گوناگون بوده و سودن، سوختن، نوشیدن، خوردن، اندودن، بستن، آویختن، همراه داشتن و نگریستن به کانی ها از مهم ترین روش های درمان با معدنیات به شمار آمده است. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و برمبنای متون کهن انجام گرفته، درپی پاسخ به این پرسش است که خواص درمانی معدنیات در متون کهن چیست و مهم ترین زمینه های کاربرد درمانی کانی ها کدام است. نتایج پژوهش نشان می دهد که اعصاب و روان، بیماری های چشم، امراض دهان و حلق و بینی، بیماری های داخلی، کلیه و مثانه، زایمان و بارداری، مفاصل و ورم، پوست و مو، زخم و جراحت، زهر و پادزهر، پیشگیری از بیماری ها و ابزارهای درمانی، مهم ترین زمینه های کاربرد طبی کانی ها در متون کهن است. خواص درمانی سنگ ها که طیف گسترده و متنوعی را دربر می گیرد، ترکیبی است از دانش تجربی کهن و فرهنگ عامه و آیین ها و باورهای معدنی که از جلوه مرموز سنگ ها در نظر انسان قدیم و باور او به خواص درمانی معدنیات ناشی شده است
سرمایه، منش و میدان تولید ادبی در شعر سلمان هراتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه شناسی ادبیات که به بررسی تولید و پیامدهای اجتماعی ادبیات می پردازد، به عنوان یک دانش میان رشته ای از یک سو، به ادبیات، زبان شناسی و فلسفه مرتبط است و از سوی دیگر به علوم اجتماعی و تاریخی. از آنجا که پس از پیروزی انقلاب در شعر اجتماعی جرقه هایی حاصل شد و شعر اجتماعی انقلاب به عنوان جریانی قدرتمند و تثبیت شده شکل گرفت، این پژوهش می کوشد تا با نظریه منش و میدان بوردیو و با روش تحلیلِ کیفی توصیفی، سه مؤلفه اصلی منش، میدان و سرمایه را در اشعار سلمان هراتی بررسی کند. بر اساس نتایج این تحقیق، شعر هراتی به عنوان کنش شاعر، حاصل ارتباط منش و موضع او در میدان های سیاسی، اجتماعی و ادبی است. او به عنوان شاعر انقلابی در برخی اشعارش انتقاد و اعتراض به وضعیت نابسامان جامعه، فاصله طبقاتی موجود در آن زمان و غرب گرایی دارد. دراین میان کنش های شعری با مضمون حبّ ودوستی نسبت به امامان، رهبر معظم، شهیدان و ... برجسته تر به کار گرفته است.
استحاله شخصیت عرفانی شیخ صفی الدین اردبیلی در نسخه های سه گانه صفوهالصفا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱۵
45 - 66
حوزه های تخصصی:
پس از درگذشت شیخ زاهد و برگزیده شدن شیخ صفی الدین به جانشینی وی و انتقال طریقت زاهدیه به طریقت صفویه، تغییراتی در طریقت صفوی ایجاد شد و رفته رفته در نسخه های صفوه الصفا بازتاب یافت. این تغییرات که از زمان حیات شیخ صفی الدین آغاز شده و در نسخه های نزدیک به نسخه مؤلف بازتاب یافته بود، در دوران پیشاصفوی و صفوی تشدید شد و در نسخه های طریقتی و سلطنتی نیز راه یافت. ازاین رو پژوهش حاضر با تلفیق روش های تحلیل تاریخی و نسخه-شناختی، به بررسی چگونگی استحاله شخصیت عرفانی شیخ صفی الدین در نسخه های سه گانه صفوه الصفااز دوران حیات شیخ تا دوران رهبری حاکمان صفوی پرداخته و فرایند وارد شدن آنها در نسخه های سه گانه مذکور را نشان داده است. بنابراین تغییر شخصیت عرفانی شیخ صفی الدین از نظر دوره بندی تاریخی در سه دوره «دوران حیات شیخ صفی الدین»، «دوران رهبری رهبران طریقت» و «دوران رهبری حاکمان صفوی» صورت گرفته است. دراین راستا سیمای شیخ صفی الدین نیز «از مریدی طریقت زاهدیه به مرادی طریقت صفویه: دوران حیات شیخ صفی الدین»، از «مرادی طریقت به مرشدی سیاسی حسینی نسب: دوران رهبری رهبران طریقت» و از «مرشد سیاسی حسینی نسب به مرشد الهی مبلّغ عرفان حسینی-نسب شیعی: دوران رهبری حاکمان صفوی» تغییر یافته است.
«راستی آزماییِ رویدادهای سفرِ ابوسعیدابوالخیر به خرقان بر مبنای گزارش اسرارالتوحید»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴۴
53 - 76
حوزه های تخصصی:
یکی از حکایت های مفصّلِ اسرارالتوحید، شرحِ سفر ابوسعیدابوالخیر به خرقان است. مؤلف در ارائه این گزارش، از راویتِ خواجه حسن مؤدّب استفاده کرده است. مطابقتِ آن چه درباره این سفر در اسرارالتوحید آمده، با حکایت هایی که در همین زمینه در منتخبِ نورالعلوم و در رساله ذکر قطب السالکین بیان شده، مغایرت هایی را نشان می دهد. این اختلاف ها، ضمن آن که مسائلی چندگانه را شامل می شود، در یک موردِ خاص نیز ابهامی را در قسمتی از گزارشِ اسرارالتوحید پدید آورده است. همین امر، ضرورتِ راستی آزماییِ رویدادهای سفرِ مذکور، به منظور آشکار شدنِ صورتِ اصیلِ وقایع، و به دنبالِ آن، رفع ابهام از گزارشِ اسرارالتوحید را آشکار می سازد. نتایجِ حاصل از این پژوهش مؤید آن است که راویِ سفر، در دو موردِ خاص، و به منظور پی گیری هدفی ثانویه، به دیگرگون ساختنِ واقعه ای که در خرقان برای ابوسعید روی نمود، پرداخته است. یکی از این تحریف ها، به ذکرِ نیّتِ اصلی ابوسعید برای سفر به خرقان مربوط است؛ دیگری نیز به مجلس گفتن یا سکوت ابوسعید در محضر شیخ ابوالحسن ارتباط دارد.
تحلیل گفتمان انتقادی مدرنیته در مدیر مدرسه آل احمد و سفر به انتهای شب سِلین براساس رویکرد نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴۴
247 - 273
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی شاخه ای جدید و بین رشته ای در علوم انسانی و بالاخص در حوزه نقد زبان شناختی است که در سال های اخیر توسعه بیشتری پیدا کرده و در تحلیل مسائل مختلف سیاسی- اجتماعی و البته متون ادبی خودنمایی می کند. نورمن فرکلاف نظریه پرداز و بنیان گذار این جریان فلسفی-زبان شناختی در اواخر قرن بیستم میلادی با دریافت و گذر از نظریات نشانه شناسی، تأویل گرایی گادامر، دیرینه شناسی میشل فوکو و با رد آراء صرفا اقتصاد گرایانه ی نئوکمونیست ها و با نگاهی به پسا ساختار گرایی دریدایی توانست مفهوم گفتمان قدرت و مردم را از طریق ساخت های ایدئولوژیک به دست آمده از صورت های زبانی تازگی ببخشد. مقاله ی حاضر می کوشد با رویکردی تطبیقی، مفهوم کلیدی و کلان مدرنیته را در بافت موقعیتی رمان های مدیر مدرسه از جلال آل احمد و سفر به انتهای شبِ لویی-فردینان سِلین فرانسوی، که اصطلاح مدرنیته به عنوان گفتمان قدرت در رمان های نیمه اتوبیوگرافیک (خود زندگی نامه) مذکور در تضاد با گفتمان رسمی قهرمان های داستان است، بر اساس رویکرد نظری نورمن فرکلاف تحلیل و بررسی کند. باید گفت که آل احمد در مدیر مدرسه قصد انتقاد از عواقب جامعه ای را دارد که غرب زده شده و به تقلید از مدرنیته ی غربی اخلاق، معنویات و فرهنگ سنتی را به فراموشی سپرده است. سِلین نیز در سفر به انتهای شب با دنیای پست مدرن غرب و گفتمان مدرنیته که در جایگاه گفتمان قدرت قرار دارد، رسم و رسوم جاری بین افراد جامعه را، که تحت تاثیر پدیده ی مدرنیزاسیون دولتی و ظهور بیش از پیش ماشین های صنعتی هویت انسانی خود را باخته اند، در قالب جملات قصار و لحن عامیانه به دیده ی تحقیر می نگرد.
اقتباس صورت و معنا در سروده های امیری فیروزکوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۸
127 - 150
حوزه های تخصصی:
اقتباس و بازآفرینی معانی و مضامین متون مختلف، همواره از سده های گذشته تاکنون نزد آفرینشگران متون ادبی امری ساری و جاری بوده است. امیری فیروزکوهی در گستره شعر معاصر، شاعر سنت گرای صاحب سبک با زبان و بیان خاص خود است که با طبع لطیف و نکته سنج خود و با احاطه و اشراف خوبی که بر زبان و ادب فارسی و عربی داشت، توانست معانی و مضامین شعری متنوعی را در سروده های خود بیافریند و عرضه نماید. باوجود این، او در پرداخت مضامین و معانی شعری، از متون دیگر نیز تأثیر پذیرفته و در اغلب موارد به طرز هنرمندانه ای در سروده هایش مندرج ساخته است. در مقاله حاضر به روش توصیفی و تحلیلی، دیوان امیری از منظر تأثیرپذیری از متون مختلف نقد و بررسی شده است. یافته های پژوهش آشکار می سازد امیری برخلاف گمان برخی از پژوهشگران، صرفاً متأثر از صائب تبریزی نیست. شاعر در بخشی از مضمون پردازی هایش متأثر از قرآن و احادیث است و در بخشی دیگر، از متون ادبی منظوم و منثور دیگر شاعران و نویسندگان ایرانی و غیرایرانی، بویژه شاعران معروف سده های پنجم تا یازدهم هجری همچون خاقانی، سعدی، مولوی و صائب، تأثیر پذیرفته است.
بررسی به گویی دشواژه ها در شاهنامه فردوسی: رویکردی معنی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۹
41 - 64
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر سعی شده است که به عفّت و حیای کلام فردوسی از زاویه ای نو نگریسته شود. لذا به تحلیل سازوکارهای ساخت معنای به گویانه در شاهنامه فردوسی با استناد بر رویکردی معناشناختی و به پیروی از طبقه بندی وارن (1992) پرداخته شده است. وی با اتخاذ رویکردی صوری و معنایی انواع مختلف ارتباط که منجر به تغییر مصداق و نوآوری معنایی می شود را به دست می دهد. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی به انجام رسیده است و داده های آن از شاهنامه فردوسی به تصحیح جلال خالقی مطلق (1366-1386) استخراج شده است. نمونه های به گویانه دشواژه ها در لابه لای بیت های شاهنامه جست وجو و پیدا شد؛ سپس ساخت معنایی آن ها بررسی و معنای ضمنی بین فردی و سازوکار به گویانه آن ها واکاوی شد تا به این اهداف نایل شویم: نخست، فردوسی چگونه از واژگان برای خلق معنای بافتی نو و بیان سرپوشیده پدیده های حساس استفاده کرده است؟ و دیگر، فردوسی برای ایجاد به گویی در حوزه دشواژه ها از چه شگردهایی استفاده کرده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که مهم ترین شگردهای به گویانه فردوسی به ترتیب بسامد عبارت اند از: به گویی استعاری، واژه مبهم، اطناب به گویانه، استلزام معنایی به گویانه، به گویی کنایی، ویژه سازی به گویانه و واژگون سازی به گویانه. کاربرد مکرّر و ماهرانه دشواژه در متون منظوم و منثور کهن فارسی، بی توجهی یا درک نکردن معنای تلویحی به واژه ها و یا حذف آن ها توسط برخی شارحان شاهنامه، و نبود مطالعه به گویی در شاهنامه به روش های نظام مند زبان شناختی از دلایل اهمیّت این پژوهش است.
تحلیل محتوایی گفتمان در رمان های سپیده دم ایرانی و عشق و بانوی ناتمام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۹
253 - 278
حوزه های تخصصی:
باختین از نظریه پردازان بزرگ قرن بیستم در میان انواع نثر، به رمان توجه ویژه ای دارد. منطق مکالمه از مفاهیم اساسی نظریات باختین است. از نظر او رمان عرصه تجلی صداهای گوناگون است که به تنهایی فاقد ارزش و معنا هستند و تنها در ارتباط با یکدیگر می توانند یک نظام معنایی را به وجود آورند. درک همین صداها موجب کشف لایه های پنهانی و جدید متن می شود. منظور باختین از چندصدایی، صداهایی است که نماینده ایدئولوژی و ذهنیت گوینده خود هستند. بنابراین، در این پژوهش به روش تحلیل کیفی و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای، دو رمان سپیده دم ایرانی و عشق و بانوی ناتمام از امیرحسن چهل تن به دلیل بهره مندی از مؤلفه های گفت وگومندی چون سبک بخشی، رعایت زبان مناسب شخصیت ها، در هم آمیختن صداها، بینامتنیت، گروتسک، پایان باز، عدم قطعیت و... با رویکرد مکالمه ای مورد واکاوی قرار گرفته است. براساس یافته های پژوهش به کار بستن گفتمان های متعدد در دو رمان سپیده دم ایرانی و عشق و بانوی ناتمام از سوی نویسنده به این دو داستان خاصیت چندآوایی بخشیده است. در واقع نویسنده توانسته است با بسامد بالای بهره گیری از این عناصر گفت وگومندی، محتوای داستان های خود را در بستری مکالمه ای به مخاطب ارائه دهد و چندصدایی را در این دو رمان تقویت کند.
تحلیل گفتار شخصیّت های زن و مرد در داستان پادشاهی گشتاسپ بر اساس نظریه گفتار جان سرل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷
60 - 81
حوزه های تخصصی:
گفت وگو از مهم ترین شگردها در حوزه ادبیات داستانی به شمار می رود و نویسنده در پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی – تحلیلی و روش کتابخانه ای، با هدف تبیین گفتار شخصیّت های زن و مرد در داستان پادشاهی گشتاسپ در شاهنامه بر اساس نظریه کنش گفتار جان سرل، نظریه پرداز معاصر فلسفه زبان و ذهن، درصدد روشن نمودن این مطلب است که شخصیّت های زن و مرد داستان پادشاهی گشتاسپ، هنگام گفتگو با توجّه به جایگاه خود و مخاطب از کدام کنش گفتاری و به چه منظوری استفاده کرده اند؟ در نظریه کنش گفتار جان سرل، کلام به پنج کنش اظهاری، ترغیبی، عاطفی، تعهدی و اعلامی تقسیم می شود که با توجّه به وجه فعل به کار رفته در کلام و نیز نحوه استفاده از جایگزین، شاخص ها و همچنین کاربرد مستقیم و غیرمستقیم کنش ها می توان، توانایی گوینده را بر تأثیرگذاری بر مخاطب سنجید. بر اساس این نظریه، جملات خبری تنها جملات اصلی و معنی دار زبان نمی باشد و ارزش صدق و کذب همه جملات ممکن نیست؛ زیرا هدف فردوسی از بیان جملات کنشی، توصیف عمل خود است نه توصیف یک وضعیت. نتایج حاصل از این پژوهش، حاکی از آن است که زنان در داستان گشتاسپ به دلیل نداشتن قدرت، بیشتر از کنش های گفتاری ترغیبی استفاده می کنند و کنش های اظهاری و عاطفی به کار برده شده نیز بیشتر در راستای ترغیب مخاطب هستند تا بدین وسیله به گونه غیرمستقیم، دیگران (بویژه مردان و شوهران)را برای رسیدن به خواسته های خود، ترغیب و تشویق کنند. همچنین، از کنش های اعلامی و تعهدی که نیاز به کنشگری مستقیم فرد دارد، کمتر استفاده شده است.
تحلیل تطبیقی آراء سیاسی ابوالحسن ماوردی و نوشته های جوینی در تاریخ جهانگشا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوالحسن ماوردی یکی از نظریه پردازان سیاسی قرن پنجم است که نقش مهمّی در تنظیم مبانی قدرت سیاسی دولت اسلامی داشته است. اندیشه های سیاسی سیاستگذاران مسلمان در گذر زمان به متون تاریخی نیز راه یافته است. نویسندگان در این پژوهش کوشیده اند به روش توصیفی تحلیلی وجوه مشابهت آراء سیاسی ماوردی در باب بایسته های حکومت و وظایف زمامداران در کتاب الاحکام السلطانیه و الولایات الدینیه را با تاریخ جهانگشا بررسی نمایند. یافته های پژوهش نشان می دهد مؤلّفه های اصلی آراء سیاسی مشترک در دو کتاب «الاحکام السلطانیه و الولایات الدینیه» و «تاریخ جهانگشای جوینی» در شش محور اصلی حاکمیت، وظایف امام و فرمانروا، برکناری امام و حاکم، فرمانروایان استیلا، سرکوبی مخالفان، دیوانسالاری و نهادهای دولتی قابل بررسی است. در نوشته های هر دو نویسنده دستیابی به قدرت و دوام حکومت برای زمامدار به خواست و تأیید الهی است. سه وظیفه اصلی حاکم دین پناهی، جهاد و عدالت است. خلیفه و سلطان، در واجب الاطاعه بودن، حقوق و وظایف برابرند و سرکوبی دشمنان سیاسی به جهاد تعبیر می شود و کارگزاران و نهادهای دولتی کارآمد بر دوام دولت می افزایند.
La Poétique de l’Escalier dans les Récits de Pierre Bergounioux(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۵, No ۲۸, L’hiver Et Le printemps ۲۰۲۱
65 - 80
حوزه های تخصصی:
L’escalier, susceptible d’être porteur du sens est un lieu favori parmi certains auteurs, qui mérite un regard à part et particulier. Étant frappés par l’abondance du mot « Escalier » dans La Maison rose de Pierre Bergounioux, nous avons été amenés à vérifier cette fréquence dans les autres récits de Pierre Bergounioux. Ainsi avons-nous fait une lecture attentive des récits de Pierre Bergounioux depuis 1984 jusqu’à 1996 pour y déceler la trace de l’ « escalier » . Par la suite, nous avons choisi à part La Maison rose , les autres récits intitulés Catherine , Ce Pas et le suivant , La Bête faramineuse , Miette et La Mort de Brune dans lesquels « l’escalier » , à première vue, comme un élément banal, nous semble-t-il, offre un sens significatif et joue un rôle définitif. Ainsi, par une démarche totalisante et synthétique, nous avons analysé tous les cas où le terme « Escalier » est apparu dans lesdits récits et puis nous avons classifié les résultats trouvés selon la fonctionnalité que l’escalier s’attribue dans chaque circonstance. Par conséquent nous avons réussi à reconnaître neuf fonctions pour les escaliers de Pierre Bergounioux : l’escalier de contact, de peur, d’obstacle, de suicide, de sensation, de découverte, de classe, d’honneur et enfin l’escalier de bonheur . Après cela, notre attention a été attirée sur la dualité oppositionnelle cachée au sein de chaque fonction trouvée. Donc en nous appuyant sur la méthode bachelardienne, nous nous sommes efforcés de percer dans l’imaginaire de l’écrivain et de dégager les dialectiques contradictoires nées de chaque fonction. Et les classifier sous l’axe horizontal ou vertical.
کژخوانی مواضع سیاسی صفی علی شاه در عصر ناصری در مقاله «بررسی گونه شناسی تفسیر صفی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۶
200-177
حوزه های تخصصی:
علی صادقی حسن آبادی و عبدالله رادمرد (1398) در مقاله «بررسی گونه شناسی تفسیر صفی » تفسیر صفی را با رویکرد ژانری از سه منظر فرامتن، متن و بینامتن تحلیل و بررسی کرده اند. از آنجا که مهم ترین تفاسیرِ منظوم قرآن ازجمله کامل ترین آن یعنی تفسیر صفی در عصر قاجار پدید آمده، تحلیل موقعیت سیاسی و اجتماعی مفسران به ویژه صفی علی شاه در روند شکل گیری و گسترش متون تفسیری منظوم مهم و قابل بررسی است. این تحلیل ضمن مقاله «بررسی گونه شناسی تفسیر صفی » صورت گرفته است. به باور نگارنده، تحلیل های مندرج در مقاله مذکور با کژخوانی هایی همراه است که در جستار پیشِ رو به تبیین آن پرداخته شده است.
تحلیل گفتمان شناختی گفتمان نماها در قرآن کریم: به سوی معرفی الگوی مدیریت گفتمان بر اساس متون قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترکیب عناصر زبانی مانند قیود، جملات کوتاه، افعال، حروف اضافه، ربط و عطف به ایجاد عناصری فرازبانی به نام گفتمان نما می انجامد که در خدمت مدیریت گفتمان می باشند. این پژوهش بر آن است تا با رویکردی توصیفی و تطبیقی به بررسی ابعاد استفاده از پیچیده ترین، پرکاربردترین و موثرترین عناصر فرازبانی-گفتمان نماها- بر اساس نظریه گفتمان شناختی انسجام، گامی مقدماتی در کشف و شناسایی الگوی مدیریت گفتمان در قرآن کریم بر دارد و چارچوب آن را توصیف کند؛ لذا ۶ جزء قرآن کریم به صورت تصادفی برای تجزیه و تحلیل انتخاب شد تا به پاسخ سوالات در باره نوع گفتمان نماها و توزیع فراوانی آن ها دست یابیم. پیکره پژوهش دارای 16906 کلمه بود. یافته های مطالعه به کشف الگویی چهار-وجهی در مدیریت گفتمان در قرآن کریم منجر شد که روابط چهارگانه گفتمانی ذیل را معرفی می کنند: استنباط، تفصیل، تقابل و توالی. ابعاد یافته ها تجزیه و تحلیل شد و کاربردهای مختلف در حوزه های آموزش، پژوهش، تدوین مطالب درسی و فرهنگ نگاری بحث و بررسی شد.
تکنیک زبانی و معناسازی تک واژ دستوری «واو» در قرآن کریم و دیوان حافظ شیرازی
منبع:
شفای دل سال چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸
1 - 19
حوزه های تخصصی:
واو در زبان عربی و فارسی بنا بر موقعیت به کاررفته، کارکردهای گوناگون و معانی متفاوتی دارد؛ زیرا واو، واژه ای است که ارتباط و پیوند میان کلمات و جملات را برقرار می سازد و آن ها را به یکدیگر مرتبط می کند. تک واژ مورد بحث مقاله حاضر، واوی است که در نگاه اوّل خلاف قاعده زبانی به نظر می آید؛ چون ارتباط قبل و بعد آن بدون در نظر گرفتن واو کاملاً درست به نظر می رسد و کامل می نماید. ولی واو واقع شده، در اصل ارتباطی میان یک جزء ذکر نشده با ماقبل یا مابعد خود را به عهده دارد و آن را بیان می کند. ذکر نکردن آن جزء در جمله و قرارگیری واو، باعث غافل گیری مخاطب در درجه اوّل و باعث تفکّر او در درجه دوم شده و در درجه سوم علّتی جهت جست و جو برای یافتن جزء ذکر نشده _ به عبارت دقیق تر مقصود متکلّم و ارتباطش در جمله مطرح شده است. از آنجاکه اندیشه و تعقّل، لایتناهی و جزء جدایی ناپذیر وجود آدمی است، ارتباط هر چیزی با آن یا به تعبیری دقیق تر، برخورد همه چیزهای امور عقلانی با آن است که سبب جاودانگی آن می شود. در مقاله حاضر کوشیده شده است بر اساس شیوه تحلیلی- تطبیقی به علّتی از علّت های متعدّد جاودانگی قرآن کریم و دیوان حافظ شیرازی پرداخته شود. مهم ترین دستاورد این مقاله، کشف علّتی از علل متعدّد جاودانگی این دو اثر فاخر بوده است؛ زیرا بیشتر مضامین دیوان حافظ بازتابی از مفاهیم زیبای قرآنی است.
مؤلفه های ادبیات عامیانه در حکایت های هفت پیکر
منبع:
شفای دل سال چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸
21 - 37
حوزه های تخصصی:
آثار برجسته و فاخر ادبی در حوزه ادبیات رسمی کشور ها قرار می گیرد. در برابر ادبیات رسمی، ادب عامه است که گنجینه ای از فرهنگ، آداب، رسوم، عقاید و آمال عامه مردم محسوب می شود. قصّه های عامیانه، ویژگی هایی دارند که از ادبیات رسمی، متمایز می شوند. هفت پیکر نظامی گنجوی یکی از داستان های منظوم ادبیات رسمی محسوب می شود؛ درحالی که داستان های میانی این منظومه ویژگی های ادب عامه را دارد. این پژوهش با مطالعه کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش ، حکایت های هفت پیکر است. نتایج بررسی نشان داد که در این حکایت ها، ویژگی های قصّه های عامیانه همچون ایستایی شخصیت ها، کلی گرایی، پی رنگ ضعیف، زمان و مکان نامشخص، زاویه دید یکسان، برتری اصول اخلاقی و نقش پُررنگ سرنوشت دیده می شود. به این ترتیب می توان نتیجه گرفت که حکایت های ذکرشده در هفت پیکر، جزئی از ادبیات عامیانه زمان نظامی یا پیش از آن بوده است و نظامی با قدرت تخیّل و هنرنمایی در توصیف، این حکایت ها را بازآفرینی کرده است.
روایت شناسی داستان های معاصر بر اساس الگوی روایت گری سیمپسون (با نگاهی به آثار جلال آل احمد، غلامحسین ساعدی و محمود دولت آبادی)
منبع:
شفای دل سال چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸
51 - 78
حوزه های تخصصی:
این مقاله، بر اساس مدل پیشنهادی سیمپسون 1993 م. به واکاوی دیدگاه روایت گری در داستان های سه نویسنده معاصر پرداخته است که در این الگو، روایت و زاویه دید از دیدگاه زبان شناختی بررسی می شود. او چهار دیدگاه اصلی زمانی، مکانی، روان شناختی و ایدئولوژیکی را مطرح کرده است و با تحلیل موضع راوی، به دیدگاه ایدئولوژیکی نویسنده می پردازد. این پژوهش سعی دارد به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از الگوی مورد نظر و تطبیق آن با سه داستان از سه نویسنده مورد نظر، اندازه و شیوه استفاده این نویسندگان از هر یک از این دیدگاه ها، جایگاه راوی و نقش او را در پیشبرد داستان ها و درنهایت، دیدگاه ایدئولوژیکی آن ها را در داستان مشخص کند. در این پژوهش، داده ها بر مبنای ابزارهای مطرح شده در نظریه سیمپسون ارزیابی می شود. راوی در داستان آل احمد، از نوع اول شخص و در داستان های ساعدی و دولت آبادی، از نوع سوم شخص بازتابگر است که افکار و احساسات درونی شخصیت اول داستان را شرح می دهد. وجهیت غالب در داستان ها مثبت است که نشان از دیدگاه مطمئن راوی درباره موضوعات داستان است. در قسمتی از داستان دولت آبادی شاهد وجهیت منفی هستیم که ابهام و تردید راوی را نشان می دهد. بررسی این سه داستان از سه نویسنده که دغدغه های فرمی و محتوایی متفاوت و مختلفی را در عرصه نویسندگی دارند می تواند تفاوت های سبک نویسندگان را بر مبنای تحلیل شیوه های روایی آن ها نشان دهد.