فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۴۱ تا ۳٬۴۶۰ مورد از کل ۵٬۳۸۹ مورد.
منبع:
قبسات ۱۳۸۳ شماره ۳۲
حوزه های تخصصی:
1. از آنجا که «فلسفة فقه» را میتوان علمی در آستانة ظهور دانست، تلقّی ما از چیستی آن میتواند در کیفیت تکوین و جهتگیری مباحث آن مؤثّر باشد.
2. فلسفة فقه از سنخ فلسفةهای مضاف است و یکی از اسباب عمدة اختلاف در تحدید و بیان چیستی آن، اختلافنظر در تحدید این سنخ علوم (بهطور کلّی) است.
3. هشت تعریف از فلسفة فقه ارائه شده و با توجّه به مبانی صاحبان تعریف، نقاط قوّت و ضعف هر یک تبیین شده است.
4. نسبت فلسفة فقه با دیگر علوم همگن همچون کلام، رجال و درایه و بهویژه اصول فقه بررسی شد. آیا با اینعلوم تداخل دارد و چگونه؟ و در صورت تداخل، آیا مضرّ و مانع از تأسیس علمی به نام فلسفة فقه است یا نه؟
تاریخ شکلگیرى لیبرالیسم
حوزه های تخصصی:
مکتب لیبرالیسم که امروزه یکى از مکتبهاى مهم فکرى در عرصه فرهنگ، اقتصاد و سیاست مىباشد، طى فرایندى تاریخى، در غرب رشد نمود و پس از گذر از فراز و نشیبهایى، به صورت یک مکتب درآمد.
از آنجا که شناختمکتبى که در فرایندىتاریخى بهوجود آمدهاست، بدونشناخت تاریخ آن میسر نیست، این مقاله سعىنموده تا چگونگى شکلگیرىلیبرالیسم و ارزشهاىحاکم بر آن را از منظرتاریخى بیان نماید و نشان دهد که چگونه این مکتب با تحولات اقتصادى ـ اجتماعى عجین گشته است. و نیز ثابت کند که این مکتب مرهون تفکر نیست؛ بلکه مرهون تحولات اقتصادى ـ اجتماعى است که اکثر آنها هیچ پایه فکرى نداشتهاند.
طبیعت گرایی نظریه مجموعه ای به عنوان پایه ریاضیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باورهای ما مبتنی بر دو پایة شواهد تجربی و نظریه پردازیند ولی در ریاضیات اساس کار، برهان عقلی است. برهان عقلی نیز متکی به مقدمات و پیش فرضهاست. ولی نمی توان این فرایند برهان را تا بی نهایت ادامه داد و بالاخره باید به اصول موضوعه رسید. معمولاً همین اصول موضوعه، معرف شاخه ای از ریاضیاتند. مثلاً حساب با اصول موضوعة پئانو تعریف می شود. ریاضی دانان، در اواخر قرن 19 م و اوائل 20 م کشف کردند که اصول موضوعة شاخه های مختلف ریاضیات را می توان به اصولی بنیادی تر، یعنی اصول موضوعة نظریة مجموعه ها، فروکاست. مسأله این است که اصول نظریة مجموعه ها را ثابت نمی کنیم، به بداهت ذاتی آنها هم عقیده نداریم، پس چرا آنها را قبول می کنیم؟ آیا می توانیم این اصول را کم و زیاد کنیم یا آنها را به دلخواه خود تغییر دهیم؟ صدق یا کذب آنها را چگونه در می یابیم؟ از کجا به تمامیت و سازگاری آنها پی می بریم؟ طبیعت گرایی، در حل این مشکلات می کوشد. در این پژوهش تلقی و برداشت نگارنده از طبیعت گرایی مطرح می شود و نظر پروفسور پنه لوپه مدی، نقد و رد می گردد.
فلسفه اخلاق از دیدگاه استاد مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۳ شماره ۳۰ و ۳۱
حوزه های تخصصی:
این مقال بر آن است تا فلسفة اخلاق از دیدگاه استاد شهید مطهری را بررسی قرار کند. ابتدا به تعریف فلسفة اخلاق و شاخههای آن و روابط آن، با حکمت عملی و همچنین به معیار فعل اخلاقی اشاره شده؛ سپس شاخههای مهمّ فلسفة اخلاق که اخلاق دستوری و فرا اخلاق به شمار میرود، مورد بحث قرار گرفته است.
در اخلاق دستوری از راه تحلیل عقلانی، تلاش میشود به معیارها و قواعدی دست یابیم که به واسطة آن میتوانیم مشخّص کنیم چه کاری خوب و چه کاری بد است. در این حوزه، به اخلاق غایتگرایانه و وظیفهگرایانه اشاره شده و در آخر، نظریة شهید مطهری به نام نظریة پرستش در حوزة اخلاق مورد بحث قرارگرفته است. در ادامه، مؤلّف به نظریات متفاوت در حوزة فرا اخلاق که به اخلاق دستوری ناظر است و تعابیر و واژههای اخلاقی را مورد بحث قرار میدهد، اشاره کرده است که عبارتند از: 1. طبیعتگرایی اخلاق؛ 2. غیرطبیعتگرایی اخلاق یا شهودگرایی؛ 3. غیرشناختگرایی اخلاقی.
در آخر، مؤلّف، نظریة شهید مطهری را در حوزة فرا اخلاق را مطرح میکند تا در پرتو نظریات دیگر اتقان و استحکام آن هرچه بیشتر آشکار شود.
علم دینی , امکان و چگونگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۳ شماره ۳۴
حوزه های تخصصی:
علم دینی از جنبههای گوناگون در محافل دانشگاهی مورد بحث قرار گرفته است. این مقاله با رد نگرش پوزیتیویستی به علوم، به تأثیر پیشفرضها، باورها، نگرشها و ارزشهای دانشمندان و نیز شرایط اجتماعی جامعه علمی بر محتوای علوم تجربی – اعم از طبیعی و انسانی – میپردازد و تلاش میکند تأثیر دین را نیز به مثابه مجموعهای غنی از پیشفرضها و باورهای معتبر فیزیکی و ارزشهای اخلاقی، بر ساختار و محتوای علوم طبیعی و انسانی بررسی کند و از این رهگذر به طرح این سؤال بپردازد که در صورتی که جامعهای دینی باشد، علم در آن جامعه چه مسیری و موضوعاتی را دنبال میکند و چه شکل ویژهای خواهد داشت. در ادامه با یادآوری آن که برای ایجاد تغییر در ساخت و محتوای علوم باید از آموزش نسل آینده جامعه آغاز کرد، پیشنهادهایی در این چارچوب مطرح شده است.
سنجشناپذیرىِ ردهبندىها و واقعگرایى علمى از دیدگاه سنکى
حوزه های تخصصی:
تز سنجشناپذیرى علمى از زمان ارائهى آن توسط کوهن و فایرابند، تزى ضدواقعگرایانه انگاشته شده است. در این مقاله استدلال مىگردد که این تز از زمان ارائهى آن تا به حال دستخوش تحولاتى بوده است و تنسیق آخرى که کوهن از آن ارائه مىنماید منافاتى با واقعگرایى علمى ندارد. اینکه چگونه مرجع یک واژهى علمى مشخص مىگردد محل مناقشهى فلاسفه بوده است. در این مقاله از نظریهاى براى ارجاع دفاع مىگردد که متضمن تلائم تز سنجشناپذیرى و واقعگرایى علمى باشد.
قرائتى دیگر از ابطالگرایى
حوزه های تخصصی:
کارل پاپر بر آن بود تا برداشتى از فعالیت علمى، به عنوان جستوجویى معقول براى دستیابى به حقیقت دربارهى طبیعت ارائه دهد که به هیچ عنوان متکى بر استقرا نباشد. از نظر او تحقیقات علمى تماما مبتنى بر استنتاجات قیاسى است و دانشمندان هیچگاه در گزینش نظریات به حمایت استقرایى متوسل نمىشوند. به عقیدهى پاپر موضع دانشمندان در مقابل نظریاتشان، موضع نقد و ابطال است، نه تأیید و اثبات؛ به طورى که با پذیرش صدق جملات مشاهدتى و مقصر دانستن نظریات مورد آزمون در مقابل سایر فرضیات کمکى، براى شکست در پیشبینىها، سعى در ابطال نظریات علمى دارند و نظریات باقىمانده نظریاتى هستند که به حقیقت نزدیکترند. در این زمینه اعتراضاتى بر پاپر وارد شده است که بنابر آنها روششناسى ابطالگرایانه سرانجامى جز شکگرایى در پى نخواهد داشت. این مقاله بر آن است که اولاً نشان دهد که نتیجهى فوق در سایهى برداشت سنّتى از مفهوم معرفت حاصل مىشود و ثانیا، با یک برداشت وثاقتگرایانه از مفهوم معرفت و قرائتى وثاقتگرایانه از ابطالگرایى، مىتوان از برخى ایرادات پرهیز نمود.
گفتگو با کارل پوپر
بررسى تحلیلى اصل علیت
حوزه های تخصصی:
چکیده
نظریه وحدت شخصى وجود ـ به عنوان رأى اخیر ملاصدرا در ساحت وجودشناختى ـ بر بسیارى از مباحث فلسفه متعارف تأثیر بنیادین داشته است. این دیدگاه که طبق آن وجود حقیقى مختص به وجود حق تعالى است و ممکنات صرفاً ظهور، نمود، شأن و وصف آن به شمار مىروند، نافى یکى از مهمترین مبادى حکمت، یعنى اصل تحقّق کثرت به حساب مىآید. ملاصدرا که در دیدگاه تشکیک وجود، تحقّق کثرت در عین وحدت را پذیرفته بود، بر تفسیر بسیارى از اصول فلسفى از جمله اصل علیت توانمند بود. با تغییر نظریه وجودشناختى وى و پذیرش دیدگاه وحدت شخصى وجود، امکان تبیین اصل علیت معهود فلسفى وجود نداشت و ملاصدرا ناچار شد در تبیین رابطه وجود حق با ظهورات و نمودهاى آن به طرح نظریه تجلّى که مولود عرفان اسلامى است، بپردازد. طبق این نظریه، وجود حق به واسطه وجود منبسط که به نحو تفصیلى دربرگیرنده همه ممکنات است، در مجالى و مظاهر مختلفى نمایان شده است.
ملاصدرا با تغییر دیدگاه وجودشناختى، اصل علیت را به نظریه تجلّى بازگرداند. این نظریه را مىتوان رویکردى عرفانى به اصل علیت تلقى کرد.
بخش اول: فلسفه ریاضی / در آمدی بر فلسفه ریاضی از نگاه متفکران ایران معاصر
حوزه های تخصصی:
صنعتی شدن دید: هنرهای چند رسانه ای
منبع:
بیناب ۱۳۸۲ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
الحاد، شک، یا ایمان؟
حوزه های تخصصی:
فلسفه نفس
جامعه شناسی و فلسفه
حوزه های تخصصی:
روش تفکر سیاسى بر اساس فیلسوفان مشاء(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۲ شماره ۲۲
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان مشایى با طبقه بندى علوم به دانشهاى حِکَمى و غیرحِکَمى، بخشى از دانش سیاسى را در زمره دانشهاى حِکَمى تحت عنوان «سیاست مدن» قرار دادهاند و بخش دیگر آن را که ذیل دانش فقه قرار مىگرفت با نام «سیاسیات» جزو دانشهاى غیرحِکَمى جاى دادند. هر چند هر دو دسته دانشهاى فوق براى «رئیس اول» و «رؤساى افاضل» بیانگر یک حقیقت به دو شکل متفاوت بود ولى «رؤساى سنت» حقایق سیاسى را نه براساس قواعد عقل که به وسیله قواعد زبانشناسى به دست مىآوردند؛ از این رو فرآیند سیاسى در مدینههاى رئیس اول و رؤساى افاضل با آنچه در مدینههاى سنت جارى بود تفاوت مىیافت، هر چند همه این مدینهها فاضله تلقى مىشدند.
فیلسوفان مشایى با تأسیس اصل «سعادت» زندگى سیاسى را بر اساس آن و نه «اصالت فرد» یا «اصالت جمع» یا «اصالت گروه» تحلیل مىکردند. طبقه بندى جوامع به فاضله و غیرفاضله و دسته بندىهاى درونى هر یک از آنها بر همین اساس انجام مىگرفت. «اصالت سعادت» براى آنها زوج مفهومى «سعادت حقیقى» و «سعادت پندارى» را فراهم مىآورد. این اصل همچنین در کاربردى تجویزى، آرمانشهر حیات سیاسى را ترسیم مىکرد.
نحوه پرسش انسان معاصر از خویش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان همواره به خویش اندیشیده است. اما نحوه این اندیشه در هر زمانی به گونه ای بوده است. پرسش این مقاله آنست که انسان معاصر خود را چگونه می یابد. پرسشها، دغدغه ها، امکانات و امتهای پیش روی او کدام است؟ بدون تردید اصول جهانشمول انسان معاصر نتیجه بسط و قوام یافتن تاریخ دوره جدید (مدرنیته) است. پیوستگی و همبستگی سرنوشت انسان معاصر مقتضی کوششی پیگیر از سوی همه متفکران سنتهای مختلف برای مواجهه با پرسشهای انسان معاصر است. فهم عمیق راه طی شده و شناخت ریشه های وضعیت کنونی و کوشش برای فهم سنتهای غیر مدرن در پرتو پرسشهای معاصر مهمترین تمهید برای ورود به عرصه گفتگو و هم فکری در باب مسایل انسان معاصر است. با این وجهه نظر میتوان این مقاله را درآمدی برای ورود به چنین عرصه ای تلقی کرد. در این مقاله سنت عرفان اسلامی، بخصوص مشرب ابن عربی و شارحان وی یکی از قدرتمندترین سنتهای غیر مدرن برای مواجهه با پرسشهای انسان معاصر تلقی شده، که توضیح این اشاره و ادعا مجالی دیگر می طلبد.