پرویز ضیاءشهابی

پرویز ضیاءشهابی

مدرک تحصیلی: استادیار گروه فلسفه هنر دانشگاه علوم و تحقیقات، تهران، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۶ مورد.
۱.

بررسی وجوه تشابه و تفاوت مقوله فضا در زبان شناسی و معماری(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۳۵ تعداد دانلود : ۱۷۰
فضا، اگر چه معمولاً از آغاز قرن بیستم در کانون مباحثات معماری بوده است، اما هرگز مبنای نظریه های زبانشناختی و شعرشناختی قرار نگرفته و در نتیجه، شاعرانگی معماری نیز همچون زبانی فضامند به فهم و تجربه درنیامده است. از آنجا که ترکیب دانش ها در دوره معاصر، از اهمیت بالایی برخوردار است، می توان بین معماری و ادبیات، وجوه اشتراک فراوانی یافت. این مقاله برمبنای روش توصیفی – تحلیلی، بدنبال این است تا مقوله فضا را در دو هنر معماری و ادبیات و برداشت های خاص آن مقایسه نماید و با تکیه بر نقدهای فلسفی شعر و گرایش های نوین زبان شناختی، وجوه تشابه و تفاوت بین معماری و ادبیات در مفهوم فضا را نقد و بررسی و تطبیق کند. از مهمترین یافته های این تحقیق می توان به این اشاره کرد که زبان هندسیِ معماری و بافت شهرهای سنتی با عناصر وجودی همچون دالان و هشتی و حیاط و ساباط و سایر فضاهای متباین مصداقی روشن از زبان اقامت و شعر فضاست. معماری و زبان، هردو واسطه ی مواجهه ی ما با جهان اند زیرا ما همواره درون معماری حضور داریم، همچنانکه همواره درون زبان حضور داریم. این شباهت، فضامندی هر دو را آشکار می کند. شعرِ فضا، تجربه پذیرکردن زبان است، پس ساخت فضایی آشکارکننده از یک سو و تجربه پذیر و تنبنیاد از سوی دیگر، چیزی است که شعر باید از معماری بیاموزد. اما آنچه معماری باید از شعر بیاموزد، در کار آوردنِ زبان معماری به گونه ای است که بیشتر از معماری باشد.
۲.

تحلیل فلسفی- عرفانی فضامندی در شعر و نگارگری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سوبژکتیویسم فرمالیسم زبانِ اُنتولوژیک فضای پدیداری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۴ تعداد دانلود : ۱۷۴
نظریه های شعرشناختی در دوران معاصر و در پیوند با آن ها شعر معاصر، متأثر از زبان شناسی ساختاری یا زبان به مثابه موضوعِ علم است. رویکردی به زبان که بنیان اش را در نظریاتِ فردینان دوسوسور باید جُست. او زبان را در چرخه ای از دال های آوایی و مدلول هایی که در تصور ذهنی، محدود می مانند تعریف کرد و سرآغاز فضای یکسان ساز بوطیقای فرمالیستی و انتزاعی قرن بیستم شد. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. این رویکردِ به زبان و نظریه ی ادبی، نسبتی ماهوی با سوبژکتیویسم دکارتی دارد که مبتنی بر تفکیک ذهن از عین است و در مقابلِ بداهتِ در-جهان-بودن انسان و هستی شناسیِ زبان نزدِ هایدگر، و همچنین تقاطع انسان و جهان در پدیدارشناسی تن بنیاد مرلوپونتی قرار می گیرد. نزدِ هایدگر تنها آنجا که زبان هست، جهان هست و ما همواره خود را در فضایی که زبان می گشاید بازمی یابیم و به نظر می رسد همین فضای پدیداری ست که می تواند در-جهان-بودن انسان از یک سو و در-زبان-بودن انسان از سویِ دیگر را، به هم پیوند دهد؛ زیرا زبان و جهان توأمان به ما عرضه می شوند و شیوه ی هستیِ هر دو فضامند است. بنابراین فضا و تلقی زبان همچون فضا در مقابل تلقی زبان همچون فرم، منشأ شعر و بوطیقای فضاست، نظریه ای که در آن شعر را نه با رویکردی زیبایی شناختی با فرم و محتوا، بلکه با آشکارگیِ آن نسبت به جهان از یک سو و تن یافتگی آن نسبت به انسان از سوی دیگر، باید سنجید. فضامندی در نگارگری نیز مورد توجه هنرمندان قرار گرفته است. اهداف پژوهش: بررسی فضامندی در شعر از دیدگاه فلسفی و عرفانی. برسی فضامندی در نگارگری از دیگاه فلسفی و عرفانی. سؤالات پژوهش: از دیدگاه فلسفی و عرفانی چه عواملی در ایجاد فضامندی در شعر تأثیر دارند؟ از دیدگاه فلسفی و عرفانی فضامندی در نگارگری چگونه ایجاد می شود؟
۳.

جایگاه و نقش مفهوم اتمسفر در پدیدارشناسی نوین هرمان اشمیتس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اتمسفر پدیدارشناسی نوین فضا احساس تن حال وهوا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۸ تعداد دانلود : ۱۶۴
در مقاله حاضر کوشش می شود مفهوم اتمسفر در نظام فلسفی هرمان اشمیتس، بنیان گذار پدیدارشناسی نوین، واکاوی شود تا از رهگذر این مفهوم راه برای فهم پدیدارشناسی نوین او بر ما گشوده گردد. مفهوم اتمسفر یکی از مفهوم های بنیادین برای فهم نظام فلسفه اشمیتس است، مفهومی که او آن را، با نگاه به چگونگیِ آشکارسازیِ پدیدارشناختی، برای عبور از دوگانه سوژه ابژه و نیز نشان دادن واقعیت های پنهان و مبانی تجربه زیسته واقعیت  به کار می بندد. این اصطلاح علاوه بر کاربردی که پیشتر در علومی هم چون فیزیک و هواشناسی و روان شناسی داشته است، به پدیداری انضمامی اشاره دارد؛ همچنین گواهی بر روشی است که اشمیتس پدیدارشناسی را درک و دوباره طرح ریزی می کند. هدف در این مقاله آن است که با بهره گیری از واکاوی ساختاری مفهوم اتمسفر، پیوند آن را با مفهوم تن به عنوان هسته نظری کار اشمیتس، و فضا و احساس به عنوان دیگر مفهوم های مهم و کلیدی در نظام فلسفه او نشان دهد و سرانجام مقایسه ای میان واکاوی اشمیتس و سایر پدیدارشناسان به ویژه هایدگر از مفهوم حال وهوا به عنوان مفهوم هم پیوند با اتمسفر در سنت پدیدارشناسی انجام دهد. نتیجه به دست آمده از تحلیل در این مقاله نمایان گر جایگاه ویژه مفهوم اتمسفر در نظام فلسفی اشمیتس و نقش مهم آن در پی ریزی روش پدیدارشناسی نوین اوست.
۴.

تاثیر پیش سقراطیان بر تفسیر هایدگر متأخر از ماهیت زبان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زبان وجود پیش سقراطیان لوگوس ظهور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶ تعداد دانلود : ۱۱۷
همکلامی با متفکران پیش ازسقراطی و تأمل در اقوال به جای مانده از ایشان تأثیر فراوانی بر اندیشه ی هایدگر گذاشته است. هایدگر در بحث از حقیقت زبان به تجربه ی یونانیان از لوگوس بمنزله ی ذات زبان، نظر دارد. لوگوس که مقام جمعِ نسب و روابط است، همچون فعلی است که سبب ظهور هر آنچه هست می گردد. در کلام متفکران یونانی ظهور موجودات بر آمده از لوگوس است و اندیشیدن نیز گوش سپردن به کلام آن. در ابتدای این مقاله نسبت میان هایدگر و پیش از سقراطیان و دلیل اهمیت ایشان به اجمال بررسی و سپس حقیقت زبان در اندیشه ی هایدگر متأخر با نظر به مفهوم لوگوس شرح داده می شود.تاثیرپذیری هایدگر از متفکران پیش از سقراطی در موضوع زبان، در دو سطح قابل تحلیل است؛ مرحله اول توجه به لوگوس در اندیشه آنان و مرتبه بعد نسبت میان لوگوس با وجود که البته مرتبه دوم در ضون مرحله اول مستتر بوده و از آن حاصل آمده است.
۵.

مفهوم فضا در پدیدارشناسی کاسیرر، هایدگر و اشمیتس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فضای اسطوره ای فضای ادراک حسی در جهان بودن فضای بدون سطح فضای تنانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹۹ تعداد دانلود : ۶۴۹
مفهوم فضا از آغاز فلسفه و تفکر انتزاعی در یونان باستان همواره درون مایه و موضوعی بنیادین بوده و به دلیل تغییر و تحولات فرهنگی تاریخیِ فضامندی در طول تاریخ معرفت در معرض تغییرات اساسی قرار گرفته است. در آغاز فلسفه ورزی، سوالی متافیزیکی درباره سرآغاز یا علت نخستین (آرخه) همه چیزها وجود داشته که مفهوم فضا به سان مفهومی بنیادین، پاسخی برای آن به شمار می آید. خطوط اصلی مباحث فلسفی در یونان باستان که در فلسفه افلاطون و ارسطو جریان داشته، در چهارچوب هندسه اقلیدس و جهان بینی بطلمیوسی اندیشیده شده است. در دوران جدید دکارت، لایبنیتس و کانت سعی کرده اند فضا را به لحاظ مفهومی تحت تاثیر چرخش کوپرنیکی و فیزیک نیوتنی قرار دهند. سرانجام، تصاویر فضایی در پی طرح مسائل فیزیولوژیک به واسطه هندسه نااقلیدسی و به ویژه از طریق پدیدارشناسی به چالش کشیده می شود. از اینجاست که بازشدن پای مفاهیم پدیدارشناسانه در فلسفه و رشته های دیگر که مدار آن ها بر مفهوم فضا است جالب توجه و علاقه پژوهندگان به مبانی پدیدارشناسی تواند بود. لذا وجهه همت در این مقاله شرح و بسط تحلیلی توصیفی رای های سه پدیدارشناس صاحب نظر (ارنست کاسیرر، مارتین هایدگر و هرمان اشمیتس) است در باب فضا. این سه فیلسوف بنای نظریه خود را بر نقد شیوه تحصلی (پوزیتیویستی) گفتار از فضا نهاده اند. این شیوه که دکارت و نیوتن در پیش گرفته بودند در دوران اخیر به تمامیت می رسد. در این مقاله بر سر بحث از مبانی فلسفی فیلسوفان نام برده می رویم. بحث فضا را نزد هر یک از این سه فیلسوف از وجهه نظر به مفهومی کلیدی در سیستم فلسفی وی پیش می بریم. از همین روی نزد کاسیرر مفهوم فضاهای سمبلیک، نزد هایدگر مفهوم در جهان بودن و نزد اشمیتس مفهوم فضای بدون سطح و فضای تنانه را مدار بحث قرار می دهیم.
۶.

سوبژکتیویته در فلسفه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سوبژکتیویته سوژه ابژه دکارت من انسان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۲۵ تعداد دانلود : ۱۸۹۳
سوبژکتیویته عبارت است از اصالت من انسان در قلمروهای معرفت شناسی، جهان شناسی، اخلاق، زیبا شناسی، هنر، دین و علم. شکاکیت عمومی دکارت اورا به سوبژکتیویته رهنمون شد، زیرا او بعد از شک در همه چیز، وجود خود را به صورت اولین و تنها موجود یقینی یافت و بر همین پایه، قضیۀ« می اندیشم پس هستم» را شالوده هر نوع شناختی و هرگونه موجودی در عالم، از جمله وجود خداوند و اشیای جسمانی، قرار داد. دکارت عقل آدمی را در مسئله شناخت،بی نیاز از غیر خود دانست و در این راستا برای شکل دادن به ساختمان علم، فقط به سراغ مفاهیم فطری ذهنی می رود، مفاهیمی که تنها با قاعده ی وضوح و تمایز، که خود برگرفته از ذهن آدمی است، می توان بدانها دست یافت.اصالت سوژه (من انسان)، تمام بخش های فلسفه دکارت را دربرگرفته و در این فلسفه تمام جهان، به صورت مجموعه ای از ابژه ها، خودنمایی می کند و عالم جز تصویری که آدمی از آن ساخته است، حقیقت دیگری ندارد. بنابراین، یگانه سوژه حقیقی، چیزی نیست جز من انسانی و لذا گستره سوبژکتیویته در فلسفه دکارت کاملاً مشهود است. فلسفه دکارت با چنین نگاه سوبژکتیوی فلسفه جدید غرب را به مسیری نو انداخت. از این رو دوران جدید را، دوران سوبژ کتیویسم نامیده اند.
۷.

پژوهشی پیرامون هنر از حیث اعتباری بودن براساس نظریه اعتباریات علامه سیدمحمدحسین طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اعتباریات علامه سیدمحمدحسین طباطبایی هنر هنرمند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۹ تعداد دانلود : ۴۸۴
در مقاله حاضر نشان داده شده که اگر احکام «شیء الف اثر هنری است.» و «صاحب اثر/ زید هنرمند است.» احکامی اعتباری و مفاهیم «هنر» و «هنرمند» نیز مفاهیم و معانی اعتباری دانسته شوند، به چه نتایجی می توان رسید. تبیین مبانی معرفت شناسانه هنر، رابطه هنر با حقیقت، هنر به مثابه وسیله رساندن آدمی به کمال حقیقی، ارتباط هنر با زندگی فردی و اجتماعی، هنر به عنوان اعتباری قراردادی و این که نمی توان از مفهوم هنر تعریف به حدتام ارائه داد از مهمترین نتایج این نوشتار است. همچنین تقسیم اعتباریات به اعتباریات قراردادی و غیر قراردادی از نوآوری های این مقاله است.
۸.

هنر روشن ترین وجه معرفت حق در عرفان ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابن عربی هنر معرفت الله معرفت نفس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۵ تعداد دانلود : ۵۸۰
پژوهش حاضر معطوف به ارائه طریقی در معرفت الله مبتنی بر آراء ابن عربی در باب هنر به شیوه توصیفی- تحلیلی سامان یافته است. مقاله با تشریح جایگاه شناخت، اقسام و مراتب آن، به راه های معرفت حق در دیدگاه ابن عربی می پردازد. هدف مقاله تبیین راه هنر به مثابه روشن ترین راه معرفت و تقرّب به حق است. تحقیق پس از شرح هنر در تلقی ابن عربی، محورهای اصلی معرفت به حق را از طریق معرفت نفس و عالم به مثابه هنر خدا بیان می کند. برای تحقّق این امر مؤلفه های مؤثر در هنر و هنرمندی در تمدن و عرفان اسلامی نیز مورد التفات قرار گرفته است. سپس نسبت میان هنر و تقرّب به حق در عرفان ابن عربی مورد بررسی و اثبات است. در نهایت با نظر به نسبت مستقیم میزان قرب به حق و شناخت او و همچنین دیدگاه ابن عربی در باب ظهور حق در عرصه هستی با هنر به نظر می رسد راه هنر روشن ترین نحوه قرب به حق و معرفت الله است.
۹.

بازخوانی دیدگاه دیویی درباره ی واقع گرایی در علم (برمبنای بخش هایی از کتاب هنر به منزله ی تجربه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فلسفه علم زیبایی شناسی واقع گرایی رابطه علم و هنر دیویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۲ تعداد دانلود : ۴۳۶
جان دیویی در کتاب هنر به منزله ی تجربه نظریه ای بدیع درباره ی زیبایی و هنر ارائه می دهد که ریشه های آن را می توان در نگاه تکاملی و هگلی وی جست. کتاب ضمن معرفی نگاهی نو به هنر، به نحوی حاشیه ای به مقایسه ی علم و هنر می پردازد تا خواننده را در رسیدن به آراء نویسنده در فلسفه ی هنر راهنمایی کند. مقاله ی حاضر به بازنویسی دیدگاهدیویی درباره ی واقع گرایی علمیمی پردازد.در این بازنویسی دعوی بر آن است که می توان با مقایسه هایی که دیویی میان هنر و علم در هنگام نگارش کتاب هنر به منزله ی تجربه انجام داده است، به درک بهتری از دعوای کنونی فلسفه علم میان واقع گرایان علمی و ساخت گرایان اجتماعی رسیددرواقعدیویی تصویری از اندرکنش مداوم انسان و جهان پیرامون ارائه می دهد که نه با خوانش های متعارف واقع گرایی در فلسفه ی علم سازگار است و نه با برداشت های رایج ساخت گرایی اجتماعی می خواند.
۱۰.

نقش عشق در رسیدن به مقام فنا از دیدگاه مولانا(با تأکید بر مثنوی معنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عشق سلوک فنا مولانا مثنوی معنوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۸ تعداد دانلود : ۱۰۷
«مثنوی معنوی» مولوی ، متضمّن عمیق ترین مباحث خداشناسی، هستی شناسی، انسان شناسی و ... است. این کتاب که حاصل جمیع تجارب عارفانه و صوفیانه در سنّت اسلامی است، در حقیقت حکایت یک نوع سفرنامه معنوی و تجربه شخصی است که در ضمنِ یک رشته تعالیم و مفاهیم عرفانی به تصویر کشیده شده است. دو مبحث «عشق» و «فنا» از جمله آن مفاهیمی هستند که مولانا در «مثنوی» به آن ها پرداخته است. نوشتار حاضر به شیوه مطالعات کتابخانه ای، با هدف بررسی دو مقوله «عشق» و «فنا» با تکیه بر دیدگاه مولانا در «مثنوی معنوی»، نخست به توصیف عشق و فنا، و سپس به تبیین و تحلیل این دو مقوله و یاری گریِ «عشق» به سالکِ عارف در رسیدن به مقام فنا از دیدگاه عرفانی مولانا در «مثنوی معنوی» خواهد پرداخت.
۱۱.

تبیین نسبت وجودی هنر و زیبایی انسان با اسماءالله در هستی شناسی عرفانی ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابن عربی اسماء‌الله هنر زیبایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۸ تعداد دانلود : ۸۱۸
در آفرینش هنری باطن هنرمند هویدا می شود و اثر همچون آینه نمایانگر صاحب اثر است، لذا مظهریّت زیبایی های درون با تحلّی به اسماءالله مؤدّی خلق اثری زیباست. پژوهش حاضر با تبیین نسبت وجودی هنر و زیبایی انسان و اسماءالله و هدف ارائه خط مشی جدید به هنرمند معاصر در فرایند خلق اثری زیبا و جاودانه برآمده از زیبایی های وجود خود که تجلّی اسمای حق است. این جُستار به شیوه توصیفی-تحلیلی سامان یافته است. نتایج پژوهش با تکیه بر هستی شناسی عرفانی ابن عربی ناظر بر این است که حق با هنر در ساحت هستی ظهور نموده است. عالم تجلّی اسماءالله یا حقایق وجودی، هنر خداست. حقایق وجودی نیز با زیبایی قرین اند. بنابراین هنر و زیبایی حق با تجلّی حقیقت در عالم بسط و ظهور یافته است.سرآمد هنر خدا انسان زیباست. هنر انسان مظهریّت اسماءالله است. هنرمند در مرتبه انسان زیبا با خلق اعمال صالح یا فضایل اسماءالله را در وجود خود آشکار و اثر هنری درونی می آفریند. در اثر عینی نیز با علم و اراده و نظر به مرتبه وجودی خود، تحت حاکمیّت اسمای جمال، باطن خود یا هویّت حق را در اثر تجسّم می بخشد.از این رو میان هنر انسان در مفهوم آفرینشگری و ظهور حقیقت و زیبایی او از وجه جامعیت و مظهریّت اسمای الهی با اسمای حق نسبت هستی شناسانه برقرار است.
۱۲.

مواجهه شیلر با اندیشه های زیبا شناسانه ی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روشنگری دوگانه انگاری حس و عقل کانت شیلر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۳ تعداد دانلود : ۱۵۴
شیلر نقد قوه ی حکم کانت را آغازی برای پژوهش های فلسفی خویش درباب هنر و زیبایی قرار می دهد. در این میان، آنچه بیش از همه او را به تأمل واداشت، غلبه بر «دوگانه انگاری» کانتی در خصوص «ضرورت و آزادی» و «حس و عقل» بود. او این «دوگانه انگاری» را بخشی از معضلات و مشکلاتی می داند که گریبان انسان مدرن را گرفته است. روشنگری و مدرنیته را سبب ساز این مشکلات می داند. این تحقیق با رویکردی توصیفی تحلیلی به مواجهه شیلر با آراء زیبا شناسانه کانت می پردازد و نشان می دهد که چگونه می توان از دل ضرورت به آزادی رسید و چگونه می توان تقابل میان جزء و کل، وظیفه و میل، طبیعت و انسان را از میان برداشت. در این راستا شیلر تلاش کرد کار ناتمام کانت را در پیوند عقل نظری و عملی، به نتیجه برساند، و بر «دوگانه انگاری» اندیشه های وی فائق آید. در این پژوهش خواهیم دید که شیلر به واسطه مفهوم بازی از تقابل ماده صورت / حس عقل فراتر می رود و به "دوگانه انگاری" وحدت می بخشد . شیلر از هنر به مثابهجایگاه تحقق بازی برای وحدت بخشیدن به این دو عنصر و در نتیجه وحدت بخشیدن به انسان بهره می گیرد . وحدتی که خود چیزی نیست جزء بازی
۱۳.

پژوهشی در باب ادراک زیبایی، بر مبنای رأی علامه طباطبایی در فرق میان اعتباریات و حقایق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حقیقت زیبایی ادراک زیبایی علامه طباطبایی اعتباریات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۶ تعداد دانلود : ۱۲۲۶
ادراک زیبایی یکی از ادراکات آدمی است. شناخت این نوع ادراک و تبیین ویژگی های آن از مسائل زیبایی شناسی می باشد. در دو کتاب از آثار علامه طباطبایی، از این نوع ادراک به عنوان ادراکی اعتباری اشاره شده است. در این دو اثر که یکی فلسفی و دیگری عرفانی است توضیحی در این خصوص داده نشده است. کوشش نگارنده بر آن است تا بر اساس اعتباری دانستن این نوع ادراک، به نتایجی در خصوص مباحث مربوط به ادراک زیبایی برسد. در این نوشتار بر اساس تعریف ارائه شده از فعل اعتبار؛ نشان داده شده است که نسبت دادن زیبایی به اشیاء، توسط قوه خیال، نسبتی اعتباری بوده و فقط نسبت دادن آن به حقیقت اصیل، حقیقی است. پس از بیان ویژگی های فلسفی این نوع حکم، عوامل درونی مربوط به ادراک کننده و عوامل بیرونی مربوط به ادراک شونده نیز، به عنوان عواملی حقیقی به بیان آمده است. سرانجام نشان داده شده که چگونه این نوع ادراک مانند سایر اعتباریات، وسیله رساندن آدمی به کمال حقیقی اش خواهد بود.
۱۴.

سیر تحول معنای«وجود» و «موجود» از نخستین سده های هجری تا عصر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: وجود عصر ترجمه ابن سینا موجود

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات تاریخ فلسفه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
تعداد بازدید : ۲۸۴۵ تعداد دانلود : ۱۰۴۳
دو واژه «وجود» و «موجود» در زبان عربی، تحول معنایی یافته اند. این دو واژه که از ریشه «وجد» مشتق شده اند، نخست معنایی سوبژکتیو دارند و حاکی از نحوه ارتباط گوینده با جهان بیرون هستند و پس از آن، با ورود به ترجمه عربی آثار فلسفیِ یونانی و پذیرششان از سوی فیلسوفان در تمدن اسلامی، آهسته آهسته، معنایشان تغییر کرده و جنبه هستی شناختی یافته است؛ بدین صورت که از وضعیت جهان و اشیاء، به خودی خود حکایت دارد. با مرور و مقایسه متون لغوی و ادبی قبل و بعد از عصر ابن سینا، به این نتیجه می رسیم که پس از تثبیت و گسترش فلسفه در زبان عربی، معنای «از نیستی به هستی آمدن» به یکی از مهم ترین معانی «وجد» و دو مشتق مهم آن، یعنی «وجود» و «موجود»، تبدیل و مقبولیتِ آن روز به روز فراگیرتر شده است؛ گرچه این واژه و مشتقاتِ آن، همچنان معانی سابق خود را هم حفظ کرده اند.
۱۵.

بررسی تلقی مرلوپونتی از وجه دیالکتیکی هنر مدرن و گشایش هستی در آن با تأکید بر نقاشی های سزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنر مدرن هستی نقاشی دیالکتیک مرلوپونتی سزان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۳ تعداد دانلود : ۵۶۱
موریس مرلوپونتی (1961-1908) فیلسوف پدیدارشناس فرانسوی، سعی دارد بر هم سویی فلسفه پدیدارشناسانه خویش با جنبش هنری مدرن تأکید داشته، و از حدود تقابل های ذهن و عین، ، ما و جهان و در نهایت رهیافت نظری و رهیافت هنرمندانه عبور کند. به زعم او هنر مدرن به شیوه ای دیالکتیکی و بر اساس رابطه دو سویه هنرمند و اثر قادر است تا فیلسوف را در تأملاتش در باب شیوه های آشکارسازی هستی یاری رساند و به او این امکان را دهد تا با رهیافت های تازه مواجه شود. هنر مدرن و به ویژه آثار سزان این امکان را مهیا می سازند تا اشیاء گشوده شوند و با گشودگی خویش وجه مکتوم خود و نیز هستی را نمایان گردانند. این پژوهش مبتنی بر نگاهی پدیدارشناسانه و هرمنوتیکی است که سعی خواهد کرد به تلقی خاص مرلوپونتی در خصوص نقش و نقاش، ناظر و منظره و هم چنین آشکارگی هستی در هنر مدرن اهتمام ورزد. این تحقیق با تأکید بر وجه دیالکتیکی و مفهوم هستی در هنر مدرن می کوشد آن را در مقابل رویکردهای مسلط علمی قرار داده و به تبیین این رویکرد خاص بپردازد.
۱۷.

نسبت سوژه و قدرت در رمان های دُن کیشوت و مادام بوواری با ابتنای بر دیدگاه های میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹۴ تعداد دانلود : ۱۲۳۲
رمان های دُن کیشوت و مادام بوواری از جمله آثار تأثیرگذار بر تاریخ ادبیات داستانی شمرده می شوند. در این مقاله تلاش شده با تکیه بر دیدگاه های میشل فوکو (1926-1984)، فیلسوف فرانسوی، این دو رمان مقایسه و تحلیل شود. فوکو با تبیین سازوکار ساختار قدرت در صورت بندی سوژه، به نقد مبانی متافیزیک غربی اهتمام دارد. طرح فکری فوکو، برملا کردن معیارها و اصول بدیهی انگاشته ای است که ساختار قدرت بر آن اساس، شکل بهنجارِ زیستن را تعریف می کند. در این طرح فکری، تفسیر آثار ادبی جایگاه حائز اهمیتی دارد. این مقاله می کوشد نحوة مواجهه و مقابلة دُن کیشوت و مادام بوواری را با فرایند بهنجارسازی در فرهنگ غربی تبیین کند و نشان دهد که این دو چگونه برای گریز از زندگی بهنجار، شیوه ای تازه از زیستن را بر مبنای ادبیات و داستان برای خویش خلق می کنند و به تعبیر بهتر با کمک گرفتن از ادبیات و جهان داستان، شکل دیگری از سوژه مندی را برای خود تعریف می کنند. در این فرایند، داستان و واقعیت و یا واژه ها و چیزها در هم می آمیزند. مقالة حاضر بر آن است تا از سویی طرح زندگی دُن کیشوت و مادام بوواری را بر اساس مفاهیم بهنجارسازی و انقیاد فوکو تحلیل و تبیین کند و نشان دهد که ادبیات در گونه ای خاص می تواند به شکلی اصیل در مقابل ساختارهای مسلط بر زندگیِ بهنجار، بایستد و با استقرار خود به منزلة شکلی تازه و متمایز از هنجار مسلط، طرحی نو دراندازد؛ و از سوی دیگر نشان دهد که ساختار مسلط نیز در مقابل هر تفاوتی با مشخص کردن آن تفاوت به مثابة گونه ای «نابهنجاری» به کنترل، اصلاح، طرد، حبس و حذف شکل های مختلف غیریت مبادرت می ورزد.
۱۸.

تفسیر هایدگر از شماتیزم و خیال در فلسفه استعلایی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابژه هایدگر کانت تخیل استعلایی شماتیزم نومن و فنومن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۲۸ تعداد دانلود : ۱۳۲۶
در فلسفه کانت داده های حسی هنگام ورود به فاهمه اندکی از کثرت فاصله گرفته اند اما هنوز آمادگی کامل برای اطلاق و اعمال صورتهای پیشین فاهمه را ندارند. از آنجا که صورتهای پیشین فاهمه عملی شبیه به مفهوم سازی دارند، در واقع، به یک واسطه نیاز است که این داده های حسی را برای اعمال صورتهای پیشین فاهمه مهیا کند. کانت معتقد است این واسطه چیزی نیست جز قوة خیال؛ عمل حاصل از این قوه همان است که اصطلاحاً کانت آن را «شماتیزم» (شاکله سازی) میخواند. در حقیقت قوة خیال میکوشد بین دو قوة حس و فاهمه که سنخیت و تجانسی با هم ندارند پیوند و اتصال برقرار کند. بنظر هایدگر در فلسفه کانت همکاری میان حس و فاهمه، یا بعبارت دیگر زمان و مقولات، نسبت به اجزاء آن پسینی نیست بلکه بنحو تام پیشینی است. اصلیترین سؤال هستیشناسی از نظر هایدگر این است که چرا اشیاء بجای اینکه نباشند، موجود شده اند؟ شاکله سازی بنحو اصیلی نزد انسان صورت میگیرد و متعلق به ابژه خارجی نیست و این یعنی آنکه هر نوع شناخت از موجودات، مستلزم نوعی پیش شناخت است. از دید هایدگر تخیل، قوة اصلی شناخت است و حس و فاهمه نیز ریشه در تخیل دارند. همچنین تخیل با زمان نیز ارتباط دارد و به این دلیل ریشه و منشأ مابعدالطبیعه است؛ یعنی هم منشأ عقل نظری به تخیل بازمیگردد و هم ریشة عقل عملی. در نتیجه، میتوان گفت تلاش هایدگر بطور کلی ارتقای مباحث معرفت شناسی کانت به درجة هستیشناسی است. از نظر هایدگر ایدة استعلایی به جایگاهی اشاره دارد که شرایط پیشین امکان شناخت را مشخص میکند. هایدگر معتقد است که مفاهیم نمودهای محض هستیشناختی هستند نه صرفاً پدیدارهای ذهنی.
۱۹.

تبیین تلقی پدیدارشناسانه مرلوپونتی از نقاشی های سزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تعالی آگاهی پدیدارشناسی طبیعت نقاشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۸۵ تعداد دانلود : ۱۸۷۴
موریس مرلوپونتی(1961-1908) اساس تفکرش در کتاب پدیدارشناسی ادراک را بر مفهوم «در- جهان – بودن» استوار کرده است. او به تأسی از هوسرل و هیدگر، سعی دارد در خصوص نسبت ما و جهان تأمل کند. یکی از مفاهیم بسیار مهم در اندیشه های پدیدارشناسانه هوسرل، بازگشت به شیئ است که علم معاصر از آن غافل مانده است و مرلوپونتی سعی دارد با تکیه بر طبیعت و شیئ به تصویر درآمده در آثار سزان، مسئله پدیدارشناسانه بازگشت به شیئ و طبیعت را تبیین کند. او می کوشد تا نقاشی های سزان را حد واسط دو نوع تحویل متمایز یعنی تحویل استعلایی و ذات گرا قرار دهد و از این طریق شکاف میان این دو تحویل را پر نماید. تحقیق حاضر به شیوه ای پدیدارشناسانه به اهتمام مرلوپونتی در خصوص مفهوم طبیعت، شیئ و رهیافت هنرمندانه سزان به این مفاهیم می پردازد و سعی دارد تبیین نماید که بنا بر آموزه های مرلوپونتی نقاشی های سزان چگونه می تواند شکاف میان آگاهی و جهان را پرنماید.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان