فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۸۸۱ تا ۵٬۹۰۰ مورد از کل ۶٬۸۹۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
مفهوم فضای میانی، در ارتباط با مفاهیم درون و بیرون معنا می یابد. با توجه به سیاست گذاری های موجود در شهر کرمان، شاهد چیدمان بلوک های ساختمانی، بدون در نظر گرفتن مولفه های مهم هستیم. این مولفه ها در سه حوزه عوامل انسانی، عوامل محیطی و محدوده دید(ایزوویست)١، دسته بندی میشوند. یکی از دغدغه های مهم طراحان برای طراحی فضای بینابین مجتمع های مسکونی، عدم دسترسی به ساکنان قبل از طراحی میباشد . این پژوهش، به دنبال پاسخ به این سؤال است که تا چه میزان نتایج حاصل از هم افزایی شاخص های بصری ، کیفی و کمی به روش آمیخته در ساختار و پیکره بندی فضایی فضاهای بینابینی مجتمع های مسکونی، همخوانی دارد؟ هدف این تحقیق، با توجه به جنبه های روانشناسانه و افزایش سطح کیفی فضاهای مذکور، یافتن عناصر و ویژگی های فضایی تسهیل کننده فرایند مسیریابی درفضای بینابین بلوک ها است. در این راستا، روش تحقیق پژوهش از نوع آمیخته شامل روش تحقیق پیمایشی و مبتنی بر ارزیابی ساکنین سه مجموعه مسکونی، بر اساس سنجش سطح کیفیت بصری و ادراکی و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و تحلیل در نرم افزار SPSS با حجم جامعه اماری90 نفر است. همچنین در بخش مکمل، تحلیل مولفه های حوزه دید با استفاده از نرم افزار دپت مپ۲ انجام شده است. نتیجه نشان داد، زیر مجموعه های مولفه های محیطی و انسانی و حوزه دید هر کدام در سطوح مختلف فضای بینابینی و در حوزه خوانایی مسیر موثر هستند. در ارزیابی پیش از بهره برداری که طراح به کاربر دسترسی ندارد می توان از تحلیل چیدمان فضا برای بالابردن کیفیت طراحی فضای بینابین مسکونی به لحاظ بصری بهره ببرد که توجه به این موضوع ، قبل از ساخت، باعث کارآمدی و اثر بخشی کالبد مسیر بر رفتار مسیریابی می گردد و همچنین ، مولفه های محیطی انسانی و بصری هنگامی که در یک تعادل بایکدیگر باشند ، می توانند حداکثر مطلوبیت محیطی را حاصل نمایند، که در این خصوص راهبردهای پیشنهادی ارائه گردیده است.
واکاوی اصول قوام بخش حاکم بر مراتب مفهوم مرکز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مفاهیمی که در مطالعات نظری معماری از آن بسیار سخن گفته شده، مفهوم «مرکز» است. در حوزه هنر و معماری، نظریه پردازانی چون کریستیان نوربرگ-شولتس، رودولف آرنهایم و کریستوفر الکساندر، همگی مفهوم «مرکز» را اساس نظریه پردازی های خویش قرار داده اند. این پژوهش در پی آن است که با مرور نظرگاه های گوناگون، منظومه معنایی جامعی برای فهم بهتر مفهوم «مرکز» پدید آورد. بدین منظور با تعمق در سخنان متفکران، انواع مختلف مراکز استخراج، نام گذاری و به صورت اجمالی شرح داده می شود. این انواع عبارتند از: مرکز حقیقی، جوهری، معنایی، عملکردی، کالبدی (شامل کالبدی مصنوع و طبیعی). پس از تبیین این انواع، روشن می شود که این مراکز مختلف ارتباطاتی درونی با یکدیگر دارند و در سایه اصولی در اثر معماری به قوام می آیند. این اصول موجب می شوند مراکز متنوع موجود در اثر، در نظامی وحدت یافته و متعادل کلیت آن را بیافرینند. برای تبیین این اصول از روش «تحلیل مضمونی» و «تعمق درونی» بهره گرفته شده است. این اصول عبارتند از: مراتب، تقارب، منظومه، تعادل و وحدت مراکز.در نهایت روشن می شود که سه اصل قوام بخش مقدماتی یعنی مراتب، تقارب و منظومه مراکز در ذیل اصول جامع تر تعادل و وحدت مراکز قرار دارند. هم چنین، کلیه اصول پنج گانه قوام بخش مراکز در حقیقت نظرگاه های مختلف نسبت به یک حقیقت واحدند که همان وحدت مراکز است. کمال اثر هنری، ماحصل تحقق جمیع اصول قوام بخش است. همچنین اصول مذکور را می توان اصول جهان بینی برای معمار دانست به طوری که تا در جان معمار محقق نشوند، نمی توانند در آثار نیز ظهور یابند. اگر معماری ایرانی- اسلامی را مبتنی بر اصول و نظام های بنیادین هستی بدانیم، این نوشتار با روشن کردن بخشی از نظم ثابت موجود در هستی به بازخوانی معماری اسلامی کمک می کند.
نسبت طول به عرض حیاط و اتاق ها در خانه های سنتی یزد: آزمونی برای نظر استاد پیرنیا درباره مستطیل طلایی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان آموزه های استاد پیرنیا درباره معماری سنتی ایران، آنگاه که سخن از معماری خانه به میان می آید، به «مستطیل طلایی ایرانی» و کاربرد گسترده آن توسط معماران سنتی اشارات صریحی می شود. ایشان مستطیل محاط در شش ضلعی منتظم را مستطیل طلایی ایرانی نامیده اند و اظهار داشته اند که معماران ایرانی در طرح حیاط مرکزی و اتاق های خانه ها از این مستطیل یا مستطیل نصف آن استفاده می نمودند. این موضوع توسط نویسندگان دیگری نیز تکرار شده است. مقاله حاضر این نظر را درمورد شهر یزد، زادگاه استاد پیرنیا، به آزمون می گذارد. با بررسی آماری نقشه تعدادی از خانه های شهر یزد که در منابع معتبری موجود بودند، همچنین عکس های هوایی مربوط به سال 1336 این شهر، فرض های استاد پیرنیا درمورد شهر یزد تائید نشدند. استنباط نگارندگان این است که با نگاهی به شرایط واقعی که در آن طراحی خانه ها صورت می پذیرفت، تأکید بر کاربرد این چارچوب "هندسی" پنهان در پلان این ساختمان ها دور از انتظار می باشد، اما با بررسی نمودارهای حاصل از این پژوهش، می توان پذیرفت که طراحان این خانه ها می کوشیدند تا نسبت ابعاد فضاهای مهم خانه را حدوداً به نسبت های «حسابی» ساده ای نزدیک نگاه دارند. این رویکرد «حسابی» در طراحی پلان، با مراجعه به برخی شواهد تاریخی نیز تأیید می شود.
شناسایی نقوش و بررسی عناصر تشکیل دهنده خوون چینی های شوشتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
135 - 156
حوزه های تخصصی:
هنر معماری در شوشتر محصول قرن ها تجربه زیستن در منطقه ای با آب وهوای گرم و نیمه خشک می باشد و حدی اعلی از همسازی با اقلیم را به نمایش گذاشته است. از ارزشمندترین خدمات معماری این شهر، نماسازی به وسیله آجر یا «خوون چینی» بوده که با کارکردی دوگانه، علاوه بر زیباسازی، وجهی اقلیمی نیز داشته است. مسئله اصلی در این پژوهش، شناخت نقوش، مستندنگاری و شناسایی دقیق اجزای تشکیل دهنده و میزان بیرون زدگی خوون های شوشتر است. این تحقیق با رویکردی کمی و به روش توصیفی تحلیلی، هفتاد نقش از نمای ساختمان های بافت تاریخی شوشتر (تزیینات سردر ورودی اصلی خانه ها و جداره های حیاط) را که غالباً مربوط به اواخر قاجار و دوره پهلوی اول هستند، بررسی کرده است. شیوه دستیابی به این نقوش از طریق مطالعه میدانی بافت تاریخی و اسناد کتابخانه ای بوده است. براساس تصاویر به دست آمده، نقشه آن ها به وسیله نرم افزار اتوکد ترسیم و داده های به دست آمده برای رسیدن به نمودارهای تحلیلی، در نرم افزار اِکسل بارگذاری گردید و نتیجه بررسی های کمّی به دست آمد. در این مقاله ضمن یافتن مساحت نقش های مورد مطالعه، مشخص گردید میانگین مساحت این نقوش 45 / 0 متر مربع است. در ادامه، اجزای تشکیل دهنده خوون ها معرفی و نقش هریک از آن ها در شکل دهی هر خوون مشخص شد. میزان بیرون زدگی هر نقش محاسبه و درنهایت، میانگین میزان بیرون زدگی نقوش، حدود 35% به دست آمد. به کمک یافته های این پژوهش، مسیر مرمت و بازآفرینی خوون ها تسهیل و کوتاه شده و با عنایت به محاسبه و تحلیل اجزای تشکیل دهنده آن ها، حجم مصالح مورد استفاده برای تولید هر نقش، از طریق مراجعه به جداول این مقاله قابل برداشت گردیده است. ازآنجاکه میزان بیرون زدگیِ هر نقش متغیری مهم در میزان تولید سایه توسط آن خوون است، داده های موجود می تواند در شناسایی کارایی حرارتی و ارزش گذاری آن ها نیز مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی تاریخی نحوه مالکیت مجموعه میدان نقش جهان اصفهان (از صفویه تا انقلاب اسلامی و بر مبنای اسناد وقفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نهاد وقف در اسلام عبارت است از اختصاص و یا انتقال تمامی یا بخشی از اموال و املاک شخصی به افراد خاص و در جهت انجام اقداماتی که عمدتاً عام المنفعه هستند. نمونه عینی و مهم این موضوع که تحقیق حاضر نیز به بررسی آن پرداخته است، میدان نقش جهان اصفهان می باشد. شاه عباس اول ( 1035- 996 ه.ق ) بعد از ساخت آن، رقباتی را به منظور حفظ و صیانت از آن، وقف نمود. وقفنامه های میدان نقش جهان در طول تاریخ در ادوار مختلف اگر چه مصون ماند ولی تغییراتی توسط برخی حکام در آنها بوجود آمد و بعضاً وقفنامه ها و رقبات جدیدی تدوین گردید که منتج به ساختار مالکیتی متنوعی برای این مجموعه گردیده است. آنچه در این مجموعه در اولویت قرار گرفته حفظ بقاء و جاودانگی آن است که در همان زمان پیدایش با وقف آن راهکار اساسی در این زمینه پایه ریزی شده است. با نگاهی گذرا به مجموعه میدان نقش جهان می توان مشاهده کرد که نظام وقف در عملکرد و حیات آن نقش بسزایی داشته است. این تأثیر به گونه ای است که اگر این نظام در آن حذف می شد، چیزی جزء یک مجموعه گسسته از آن باقی نمی ماند.
بهینه سازی تناسبات و نحوه استفاده از رف نور در معماری کلاس های آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرورت بهینه سازی مصرف انرژی و تلاش برای کاهش مصرف آن، معماریمعاصر را بخصوص در کشورهای در حال توسعه به سمت استفاده از انرژی های تجدید پذیر سوق داده است. یکی از راهکارها در این زمینه، استفاده حداکثری از انرژی خورشید و روشنایی آن در طول روز می باشد. استفاده از نور روز در گستره وسیعی از شهرهای ایران از جمله شهر تهران به سبب برخورداری از ساعات آفتابی زیاد در طول سال، قابل توصیه است. این پژوهش، با تاکید بر تناسبات بهینه جهت استفاده حداکثری از نور روز در فضای داخلی، با استفاده از یک سطح بازتابنده و انتقال دهنده نور به عمق فضا برنامه ریزی شده است. سیستم رف نوری با پیشنهادی همزمان از دو ویژگی سایه اندازی در فضای مجاور پنجره و افزایش نور در عمق فضا، باعث فراهم آمدن نوری یکنواخت در فضای داخلی می شود. از این رو از نرم افزارهای شبیه سازی اکوتکت و ردینس برای بررسی نحوه عملکرد رف نوری و تناسبات آن برای شهر تهران استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که استفاده از سامانه های ترکیبی از طریق تلفیق رف نوری به همراه سایبان می تواند نوری یکنواخت با میانگین شدت روشنایی 300 لوکس در سطح میز دانش آموزان در کلاس درس مورد آزمایش ایجاد کند.
باز زنده سازی در تقابل دو رویکرد جایگزینی اقشار اجتماعی و ماندگاری ساکنین (مطالعه موردی: محله اوچدکان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
81 - 92
حوزه های تخصصی:
ترک ساکنین بومی و اصلی محله های تاریخی و قدیمی شهر و جایگزینی مهاجرین با سطح درآمد پایین پیامدهایی چون شکل گیری کانونهای بزهکاری، بحران هویت، توسعه افقی شهر، ایجاد شهرک های پیرامونی و حومه ای، مشکل تامین زیرساخت ها را به دنبال دارد. بنابراین ضرورت دارد در تقابل دو رویکرد جایگزینی اقشار اجتماعی و ماندگاری آنها مطلوبترین رویکرد بازسازی بکار گرفته شود. این پژوهش برآن است که این مسئله را در محله اوچدکان اردبیل بررسی کند. ار نظر روشناسی بر اساس ماهیت پژوهش از نوع کاربردی و بر اساس هدف از نوع توصیفی – موردی و علی است. در گرداوری داده ها از روش اسنادی و مشاهدات میدانی و در تجریه تحلیل داده ها از روش t تک نمونه ای و آمار توصیفی استفاده شده است. از نتایج پژوهش می توان به ساخت اجتماعی و ساخت اقتصادی همگن در محله، کم بودن شکاف اجاره املاک و شکاف قیمت املاک در محله اشاره نمود
تحلیلی بر چگونگی بیان معنا در معماری پست مدرن از دریچه ی زبان شناسی (مقایسه ی تطبیقی کاربرد فنون بلاغی در زبان و معماری پست مدرن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
165 - 180
حوزه های تخصصی:
زبان پست مدرن مستلزم به کارگیری فنون بلاغی گوناگون است. توجه به نقش فن مجاز و به و یژه رابطه ی تعاملی آن با استعاره، در زبان معماری پست مدرن، برای تولید و بیان معنا، در پژوهش های پیشین مدنظر قرار نگرفته است. هدف این پژوهش بررسی نحوه ی شکل گیری و کارکرد فنون بلاغی در تولید و انتقال معنا و نیز رمزگشایی و بازتولید آن در معماری پست مدرن است. به این منظور، برای نخستین بار، شرایط تحقق فنون بلاغی مجاز و استعاره در معماری پست مدرن تعریف شد و رابطه ی تعاملی آن ها در دو محور هم نشینی و جانشینی برای ایجاد دو فن دیگر ایهام و کنایه، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. بنابراین پژوهش حاضر کیفی و با ماهیتی کاربردی است. داده ها از طریق مطالعه ی اسنادی گردآوری و به روش توصیفی - تحلیلی، با تحلیل نشانه شناسانه و شیوه ی تطبیقی -مقایسه ای و مطالعه ی موردی تحلیل شد. براساس یافته های پژوهش، معماری پست مدرن به یاری رابطه ی تعاملی مجاز و استعاره در دو محور هم نشینی و جانشینی با شکل دهی دیگر فنون بلاغی مفاهیمی چون پیچیدگی، تضاد، لذت، کثرت گرایی و تعویق معنا را متجلی می کند و موجب تکثیر و توسعه ی آن ها می شود. همچنین با تلفیق معانی صریح و ضمنیِ نشانه های متون گذشته و «از آن خود سازی» آن ها، ضمن شکل دهی به واقعیات، برخلاف ادعای پست مدرنیستی خود، به ساخت ایدئولوژی مبادرت می ورزد. بنابراین، از طریق درک عملکرد فنون بلاغی و به ویژه رابطه ی تعاملی مجاز و استعاره، امکان رمزگشایی و بازتولید معنای هر معماریِ پیچیده ی بلاغی به کمک تحلیل نشانه شناسانه میسر می شود. همچنین بهره گیری از این فنون، به مثابه ابراز بیان اندیشه در طراحی معماری، غنای معناییِ معماری حاصل را ممکن می کند.
ارزیابی اثر شاخص هندسی خیابان(جهت و H/W) بر جذب تابش خورشیدی مسکن شهری اقلیم سرد همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
77 - 96
حوزه های تخصصی:
در اقلیم سرد، دسترسی ساختمان ها به نور خورشید بر اثر شاخص هندسه خیابان، برای کاهش بار گرمایشی، ضروری بوده و بر عملکرد حرارتی ساختمان ها موثر است. لذا هدف این مطالعه؛ ارائه نتایجی است که می تواند در طراحی بافت جدید شهرهای در حال توسعه، مورد استفاده قرار گیرد. روش تحقیق؛ کمی و در تحلیل یافته ها از روش های آماری استفاده شده است. این مطالعه در سه مرحله ی؛ (جهت، نسبت H/W و الگوی پیشنهادی) انجام شده است. استقرار شرقی–غربی 9/17 درصد جذب تابش بیشتر نسبت به جهات دیگر را دارد. میانگین جذب تابش در قطعات شمالی، بیشتر از جنوبی است و در خیابان ها با نسبت H/W پایین، میزان جذب تابش افزایش و یک همبستگی معکوس برقرار است. در الگوی پیشنهادی با افزایش عمق حیاط و ایجاد سایه بان افقی پنجره ها، برای قطعات شمالی و جنوبی افزایش 7/2 و 8/25 درصدی جذب تابش در زمستان و کاهش7/11 و 94/4 درصدی جذب تابش در تابستان رخ می دهد.
تبیین نقش بنادر در تکوین ساختار فضایی پسکرانه ها در حوزه سرزمین ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بنادر در اغلب نقاط جهان، به عنوان مهمترین کانون مفصلی میان حمل و نقل دریایی و زمینی، نقش حیاتی ایفا می کنند. بنادر ایران علی رغم برخورداری از موقعیت راهبردی، آنگونه که باید نتوانسته اند نقش موثر خود را در توسعه مناطق پسکرانه محلی بروز دهند. هدف از انجام این تحقیق، بررسی تعامل های کالایی میان بنادر ایرانی و کانون های پسکرانه ای و تبیین ساختار فضایی حاصل از این تعامل است. بدین منظور چارچوب روش شناختی این پژوهش بر مبنای پارادایم اثبات-گرایی استوار شده و برای تحلیل تعامل های کمّی کالا، از تکنیک تحلیل شبکه های اجتماعی بهره گرفته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد بندرعباس، طی دو دهه اخیر اغلب تعامل های کالایی خود را با تهران انجام داده و این دو کانون شاخص ترین سهم مرکزیت وزنی و واسطگی کالا را به خود اختصاص داده اند؛ به طوریکه چرخه تامین کالا کاملا وابسته به این کریدور تعاملی شده است. هرچند که در گذر زمان، به مرور نقش کانون های پسکرانه منطقه ای پررنگ تر از سابق شده است. نکته قابل توجه اینکه اغلب کانون های پسکرانه محلی بنادر جنوبی علی رغم مجاورت با بنادر، جایگاه قابل توجهی در تولید، ذخیره، فرآوری و توزیع کالا ندارند. بنابراین می توان گفت ساختار فضایی سرزمین ایران در طول دو دهه اخیر، بر مبنای ساختار منظومه ای قطب محور شکل گرفته است.
Reading a Home: An Application of Rapoport's Viewpoint in Iranian Architecture Studies(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
In this paper, a house is assumedas an expression of culture. It has been tried to study a Qajar1 house in Tabriz, in terms of its ties with cultural context.Methods and viewpoints of Amos Rapoport have been used in order to identify and peruse the circumstance of this relationship. The main reason for using Rapoport's viewpoints to understand Salmasi House, as a case study, in addition to contribute to cognition of this house and its relations, is presenting a method to understand many Iranian architecture samples. To explain the ties between built environment and culture, Rapoport has proposed several definitions and approaches according to environment-behavior studies. To study the house, Rapoport's has used a three-step approach, including, dismantling, analyzing, and synthesizing. At first, according to these approaches, two concepts of culture and built environment have been dismantled to variables and components. Then relationship among the variables and relationship among the components have been analyzed. At the final step, the variables have been reassembled and synthesized. Their interrelationships and their ties have been established, in order to understand the essential linkage between house form and its cultural context. The required data has been collected from three sources, direct interview with former inhabitants of Salmasi house to acquainting life and quality of behavior in house. Preliminary studies to acquainting the context of case studies, study the form of the house. The results indicate the adjustment of the form of Salmasi House with wishes, needs and totally cultural characteristics of its inhabitants.
راهبردهای ساماندهی بافت بخش مرکزی شهر قزوین با رویکرد بازآفرینی شهری پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۷۹
۷۶-۶۱
حوزه های تخصصی:
بافت قدیمی، محدوده ای از شهر است که علی رغم داشتن مؤلفه های اکولوژیکی (بومی)، فرهنگی، اجتماعی و تاریخی، به دلیل قدمت، فقدان زیرساخت های مناسب، عدم استحکام ساختمان ها، محدودیت های کالبدی مانند شبکه معابر کم عرض، مسائل اجتماعی و میزان جرم و بزهکاری بالا و آلودگی های زیست محیطی، با بی ثباتی و تنزل کیفیت های محیطی مواجه است. در کشور ما همچون سایر کشورها بافت های فرسوده و غالباً قدیمی در شهرها با مسائل چندبعدی و بسیار پیچیده مواجه اند و طرح های زیادی در رابطه با بازآفرینی در بافت های قدیم شهری انجام شده که متأسفانه اکثر آن ها به دلایل عدم توجه صحیح تهیه کنندگان طرح ها به مسائل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و عدم استفاده از قابلیت های فضایی - کالبدی موفق نبوده اند. در این تحقیق سعی شده با استفاده از اسناد و مدارک، آمار و اطلاعات موجود در منابع علمی و همچنین مصاحبه با سرپرستان خانوارهای ساکن در بافت فرسوده، صاحب نظران، مدیران و کارشناسان مرتبط با مباحث معماری، اجتماعی که حجم نمونه برای سطح اطمینان 95 درصد و احتمال خطای 5 درصد برابر با 417 نفر بوده و سعی شده است با به کارگیری تکنیک سلسله مراتبی فازی مدل AHP در مرحله اول مناطق فرسوده را ازلحاظ شدت فرسودگی اولویت بندی نموده و در مرحله بعد نیز با استفاده از مدل SWOT بعد از شناسایی نقاط قوت و ضعف این مناطق با تأکید بر مسائل فرهنگی و اجتماعی و زیست محیطی راهکارهای مناسب برای برون رفت از مشکلاتی همچون کمبود سرانه آموزشی، ورزشی، بهداشتی، عدم همخوانی و هماهنگی ساخت وسازهای جدید با بافت و ابنیه تاریخی بتوان با افزایش کیفیت زندگی در جهت بالا بردن منزلت اجتماعی بافت و بازگشت ساکنان قدیمی به آن حرکت نمود.
بررسی فلسفه سیر کثرت به وحدت و وحدت به کثرت در کاربندی معماری ایرانی؛ نمونه موردی: کاربندی حمام گنجعلی خان
حوزه های تخصصی:
تحلیلی بر تأثیر مکان های گردشگری شهری در جذب گردشگران فرهنگی (مطالعه موردی: شهر پاریس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
31 - 44
حوزه های تخصصی:
گردش گری فرهنگی از جدیدترین رویکردها و ش هر از مهمترین مقاصد گردش گران هس ت. این پژوهش به تأثیر مکانهای گردشگری شهری در جذب گردشگران فرهنگی و با تمرکز بر شهر پاریس پرداخته که با رویکردی تحلیلی و روش تحلیل محتوا، به تبیین چهارچوبی حاصل از ش اخصهای س ازنده مکانهای گردشگری فرهنگی در شهر و سپس در تکمیل چهارچوب و مدل تحلیلی به بررسی تأثیر آنها در جذب گردشگران فرهنگی و تبیین شاخصهای سازنده تجارب ایشان میپردازد. درنهایت با تمرکز بر پاریس و بر اس اس مدل مذکور چگونگی تأثیر ش اخصها را بررس ی مینماید. نتایج، بیانگر آن است که گردشگران فرهنگی به دنبال تجاربی موثق، متنوع و خلاقاند و مکانهای مربوطه، ش اخصهای س ازنده مکانهای فرهنگی شهر و شامل عرصههای عمومی (تاریخی، طبیعی، فرهنگی معاصر، بومی، غیرمتعارف ش هری، تفریحی، تجاری،) با خصوصیات کالبدی ثابت یا موقت، به همراه تعاملات اجتماعی در تجربه حضور گردشگران و شکل یافتن معنای فرهنگی فضا در ترکیبی نمادین و پیوسته میباشند
تبیین پایداری در مدیریت پروژه (مورد پژوهی؛ پروژه های مسکن قابل استطاعت شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال چهارم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۱
127 - 156
حوزه های تخصصی:
پایداری یکی از مهم ترین چالش های زمان ماست که اخیراً به مدیریت پروژه نیز مرتبط شده است. منطق این پیوند این است که پایداری نیاز به تغییر دارد و پروژه ها تحقق بخش تغییر هستند. در این میان مدیریت پروژه های مسکن قابل استطاعت به لحاظ مفهومی و عملیاتی ظرفیت بالایی برای انضمام پایداری در ابعاد خود دارند. بااین وجود توجه ناچیزی را در ادبیات موضوع کسب نموده اند. برای پرداختن به این شکاف دانشی، پژوهش حاضر ابتدا به کمک مرور سیستماتیک ادبیات، چارچوب مفهومی، مرزها و معیارهای کلیدی برای گنجاندن پایداری در مدیریت پروژه را شناسایی نمود. سپس در راستای تبیین مدل نظری بدست آمده، ادراک مدیران شرکت های ساخت وساز شهر اصفهان، در رابطه با مدیریت پایدار پروژه های مسکن قابل استطاعت مورد سنجش قرار گرفت. نتایج ضمن تبیین مدل ارائه شده؛ نشان داد که شش عامل "مزیت اقتصادی و رقابتی، شرایط زمینه ای حاکم بر مدیریت پروژه، مدیریت ذی نفعان، تیم پروژه؛ مسئولیت اجتماعی و تکنولوژی و طراحی زیست محیطی" در مجموع 76/64 درصد از واریانس کل مدل را شامل می شوند. ماهیت پروژه های مسکن قابل استطاعت در هدف گذاری به سمت گروه های کم درآمد شهری، موجب گردیده تا مزیت اقتصادی و رقابتی به عنوان مهم ترین مؤلفه، نقش محسوسی در تحقق پایداری در مدیریت آن ها داشته باشد.
بررسی فاکتورهای ارزیابی کیفیت فضای کالبدی مجموعه مسکونی با توجه به مفاهیم کلیدی روانشناسی محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
151 - 169
حوزه های تخصصی:
بررسی کیفیت و شرایط مطلوب فضای زندگی در آپارتمان های مسکونی شهرهای بزرگ، یکی از مسائل مهم به شمار می آید. تشخیص کیفیت مانا و کاربردی توسط کاربران در میان فراوانی، تنوع و در بعضی مواقع ظواهر زیبا برای کاربران بسی دشوار می باشد.کیفیت فضا از طریق شناخت کیفیت زندگی در دو بُعد ذهنی و عینی قابل بررسی است. مقاله حاضر با هدف بررسی کیفیت فضای کالبدی مجموعه های مسکونی آپارتمانی، در سه مقیاس فضای داخلی واحدهای مسکونی، فضاهای بینابینی و مشاع مجموعه مسکونی و فضای ارتباطی آن با محله وفضای شهری توسط کارشناسان ،پیش از اسکان، به منظور سهولت انتخاب محل زندگی توسط کاربران، شکل گرفته است. از آنجا که احساس مطلوبیت عینی و ذهنی زندگی و فضا به نوع رابطه انسان ومحیط ارتباط دارد، مقاله حاضر به تعیین فاکتورهای ارزیابی و شاخص های کالبدی آپارتمان های مسکونی در هر سه مقیاس فضایی ازدیدگاه روان شناسی محیط براساس نظرکارشناسان پرداخته است. روش تحقیق، توصیفی - تحلیلی، از نوع کاربردی- توسعه ای است. جامعه آماری این پژوهش، کارشناسان ساختمان شهر شیراز می باشند. تحلیل داده ها، به وسیله نرم افزار SPSS انجام گرفت و نتایج ذیل حاصل شد: شاخص های کالبدی با تاثیر بر مفاهیم کلیدی روانشناسی محیطی شامل استرس، قلمرو، فضای شخصی، ازدحام و خلوت به طور غیرمستقیم برکیفیت فضای کالبدی مجموعه های مسکونی تاثیرگذار می باشند. بیش از90درصد از تغییرات کیفیت فضای کالبدی مجموعه های مسکونی توسط تغییرات در متغیرهای شاخص های کالبدی مجموعه های مسکونی و با تاثیرآن ها بر فاکتورهای روانشناسی محیطی قابل توضیح است. لذا، می توان کیفیت فضای کالبدی مجموعه های مسکونی را متأثر از شاخص های کالبدی موثر بر مولفه های روانی و ذهنی روانشناسی محیطی ذکر نمود. همچنین می توان مولفه های روانشناسی محیط موثر بر هر مقیاس را براساس شاخص های موثر برآن ها، اولویت بندی نمود وکیفیت کالبدی یک مجموعه مسکونی آپارتمانی را در سه مقیاس بر اساس شاخص های اولویت بندی شده توسط کارشناسان ارزیابی نمود.
بازاندیشی در کیفیت ارتباط مدرسه و شهر بر پایه تحلیل اجتماع پذیری مدارس دوره تیموری تا ابتدای قرن چهاردهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله ی حاضر، دست آورد پژوهشی میدانی و کتابخانه ای می باشد و سعی دارد با بررسی سیر تحول کالبدی مدارس و تحلیل خاستگاه آن ، ارتباط مدرسه و شهر را در برخی دوره های اسلامی ایران بازشناسد. بر این اساس نخست، بیش از دوازده بنا از مدارس شاخص دوره های تیموری، صفوی و قاجار انتخاب شد. سپس ضمن مطالعه ی اوضاع کشور در آن زمان، وجود یا عدم وجود و مکان یابی فضای جمعی در مدارس مورد بررسی قرار گرفت. در بخش دوم، مبتنی بر یافته های بخش نخست، ویژگی مدارس از منظر موقعیت قرارگیری و شیوه ی تفکیک فضای همگانی مقایسه شد. مقایسه ها نشان می دهند که در مدارس این دوره ی ایران، دیدگاه اتصال به شهر بوده و بستر این پیوند لحاظ شده است. لیکن تلفیق غیر مشابه فضای مردمی با مدرسه حاکی از آن است که شیوه ی واحدی بر همه ی تعاملات دلالت ندارد. به نظر می رسد خاستگاه چنین تنوعی را می بایست در تفاوت ضروریات عملکرد هر حکومت جست و جو نمود. تطابق تحلیل ها، سه تعبیر کلی از مفهوم ارتباط را روشن می نماید. شایسته است به منظور درک این تعابیر، انواع کیفیات ارتباطی دسته بندی گردد. بر این اساس در پایان، گونه های مختلف ترکیب فضاهای آموزشی و مردمی با ذکر نمونه بیان شده است.
ارزیابی و بررسی نقش مؤلفه های کالبدی محیطی بر سلامت روان ساکنان مجتمع های مسکونی
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، زندگی در مجتمع های مسکونی را می توان یکی از مهم ترین تحولات در رابطه با سکونت برشمرد که به شکلی فراگیر تبدیل به فرم زیست و مسکن معاصر در شهرها شده است. در این راستا بحران های برآمده از آپارتمان نشینی مجموعه وسیعی از اختلالات روانی همچون: استرس، اضطراب، افسردگی و... را به وجود آورده است. پژوهش حاضر بر پایه ارزیابی و تحلیل میزان تأثیر مؤلفه های کالبدی محیطى بر سلامت روان انجام گرفته تا شاید نتایج آن راهگشایى براى طراحى فضاهای مسکونى سالم و رو به رشد باشد. قابل ذکر است جهت سنجش سلامت روان افراد، از پرسش نامه استاندارد GHQ-12 استفاده شده و برای بررسى المان های محیطى، مؤلفه های کالبدى محیطی مدنظر قرارگرفته است. همچنین یک پرسشنامه محقق ساخت بر مبنای مؤلفه های مؤثر کالبدی محیطی تهیه شده که 340 نفر از ساکنین مجتمع های مسکونی مختلف شیراز به آن پاسخ داده اند و نیز جهت انجام تحلیل و پردازش اطلاعات از نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته هاى پژوهش حاضر نشان می دهد که، محیط کالبدى مجتمع های مسکونی نقشی اساسی در کیفیت زندگی ساکنین و درنتیجه بیشترین تأثیر منفى بر سلامت روان ساکنان دارد؛ درنتیجه مشخص شده که رابطه قابل استنادی بین سلامت انسان و محیط کالبدی اطرافش وجود دارد و برای تأمین سلامت روان ساکنین باید مؤلفه های کالبدی محیط های مسکونى مدنظر قرار گرفته و برای ارتقاء و رفع نقص آن ها طراحان تلاش نمایند.
تحلیل راهبردی مدیریت اجرایی طرح هادی در مناطق روستایی شهرستان دیواندره با روش SWOT و تشکیل ماتریس QSPM(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶۲
۸۶-۷۱
حوزه های تخصصی:
طرح های هادی روستایی در سال 1362 تحت عنوان "روان بخشی روستاها" در یکی از نقاط روستایی کشور به صورت پایلوت به اجرا گذاشته شد . در سال های بعد به خصوص در سال 1366 توسط بنیاد مسکن انقلاب اسلامی با جدیت تمام پیگیری و با هدف تجدید حیات و هدایت روستاها با در نظرگرفتن ابعاد کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اجرا شد و در بسیاری از موارد رضایت و عدم رضایت روستاییان را به همراه داشت و در مواردی نیز تهدیدی برای بافت اصیل روستایی ایران بود . اکنون که تقریباً سه دهه از اجرای این طرح ها در مناطق روستایی کشور می گذرد ضروری است که نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای اجرایی طرح هادی شناسایی شده و با تدوین راهبردهای مناسب زمینه مدیریت بهتر طرح مذکور را فراهم نمود. در این راستا پژوهش حاضر با استفاده از ماتریس سوات (SWOT) نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدهای پیش روی مدیریت اجرایی طرح هادی در مناطق روستایی شهرستان دیواندره را شناسایی نمود و برای دستیابی به اهداف و مدیریت آن راهبردهای مناسب ، تدوین و پیشنهاد شد. جامعه آماری این پژوهش کارشناسان بنیاد مسکن، مشاوران فعال در زمینه طرح هادی و دهیاران روستاهایی بودند که طرح هادی در آن اجرا شده بود. مجموعاً 66 نفر بودند که تمامی اعضا به صورت سرشماری مورد مطالعه قرار گرفتند. بر پایه نتایج تحقیق مهمترین نقاط قوت و ضعف طرح ها در مناطق روستایی به ترتیب «توسعه بافت فیزیکی روستا» و «طولانی شدن مدت اجرا» بوده است و همچنین عمده ترین فرصت ها و تهدیدهای طرح هادی در مناطق روستایی به ترتیب «افزایش قیمت اراضی» و «عدم مشارکت مردم در اجرای طرح» می باشد. بعد از تعیین راهبردهای مناسب با استفاده از ماتریس کمی مدیریت (QSPM) میزان جذابیت هر کدام از راهبردها مشخص شد. در این زمینه نتایج تحقیق نشان داد که مهمترین راهبردها «تأمین و حمایت های دولتی از اجرای طرح و باز پرداخت به موقع هزینه های تخریبی» و «هماهنگی الگوهای پیشنهادی بنیاد مسکن با معماری بومی - اقلیمی منطقه و نیازهای فضایی روستاییان» می باشد. علاوه بر این نتایج پژوهش نشان داد که راهبرد مناسب برای مدیریت اجرای طر ح های هادی در مناطق روستایی راهبرد رقابتی است.
بررسی نقش مؤلفه غنای حسی در ایجاد سرزندگی و حس تعلق به مکان در بازارهای محلی (مطالعه موردی: شهرک شهید بهشتی مشهد)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه بازار ها به عنوان ستون فقرات و قلب تپنده اقتصاد شهر های ایرانی شناخته می شوند باید با وحدت معنایی و فضایی خود، تجلّی گاه هنر، اندیشه و تدبیر ایرانی بوده و در جهت رفع نیاز های انسانی به مطلوب ترین شکل عرض اندام نمایند. تجربه انسان در فضاهای مختلف شهر نیز از طریق کانال های حسی گوناگون صورت می گیرد؛ در ادراک فضا هرچه اندام های حسی بیشتری تحریک شوند، تأثیر گذاری فضا بیشتر و درک از فضا کامل تر و عمیق تر صورت خواهد گرفت و احتمال سرزندگی، حس تعلق به مکان در آن فضا نیز افزایش خواهد یافت. هدف از انجام این پژوهش، بررسی نقش مؤلفه های غنای حسی در ایجاد سرزندگی و حس تعلق به مکان در شهرک شهید بهشتی مشهد است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت آمیخته و با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. جهت گردآوری اطلاعات پیشینه و مبانی نظری، از روش مطالعات کتابخانه ای و جهت گردآوری و تحلیل اطلاعات در مطالعه میدانی از روش پیاده روی حسی، یادداشت برداری حسی و پرسشنامه حضوری استفاده شده است. جهت سنجش غنای حسی در بازارِ محلیِ شهرک شهید بهشتی مشهد، به بررسی عوامل محرک و میزان درگیری هر کدام از حواس پنج گانه و همچنین حسِ امنیت، حسِ زمان و حسِ تعلق پرداخته شد، مساحت رنگ شده در نمودارها، میزان درگیری حواس در این بازار را نشان می دهد. یافته ها بیانگر آن است که به ترتیب بیشترین مساحت رنگ شده مربوط به حس بینایی است؛ بعد از حس بینایی بیشترین میزان درگیری حواس مربوط به حسِ زمان است چرا که گذر زمان در این مکان به دلیل سرزندگی و جذابیت بازار احساس نمی شود و میزان درگیری حواس زیاد است. اولویت بعدی غنای حسِ بویایی می باشد که دلیل آن وجود (انواع مواد غذایی، میوه وسبزیجات و ماهی) است؛ درگیری حواسِ شنوایی و چشایی در بازار شهرک شهید بهشتی به یک میزان است و بعد از این حس ها، غنای حسِ امنیت و در آخر غنای حس لامسه احساس می شود.